با حضور سید علی صالحی، رضا کیانیان، فاطمه معتمدآریا و جمعی از اهالی فرهنگ و هنر
جدیدترین آلبوم «صدیق تعریف» رونمایی شد
موسیقی ما - «عارفِ شیدا» جدیدترین آلبوم «صدیق تعریف» با حضور چهرههای سرشناس سینما، تئاتر، فرهنگ و هنر کشور، در نشر ثالث رونمایی شد.در این مراسم، «علیرضا میرعلینقی» - محقق، مورخ و پژوهشگر موسیقی- در مورد آخرین تجربهی موسیقایی تعریف گفت: «همیشه جزو نخستین شنوندگان آثار ایشان پیش از انتشار بودم. به نظرم باید 12 اثر ایشان را در یک کفه و این اثر ایشان را در کفه دیگر بگذاریم. به عنوان یک منتقد موسیقی برایم مهم است که آیا آقای تعریف میتوانند از این هم پختهتر بشوند یا نه؟ روش برخورد تألیفی «صدیق تعریف» در این اثر، نه به معنی تألیف کل اثر بلکه به عنوان نقش مؤلف ـ مجری است؛ یعنی اجراکنندهی صرف نیست؛ بلکه با اتکا به تجربه و بینششان دست به تصرفات عالمانهای زده و کار را دلنشینتر کرده است. این البته منحصر به آلبوم «عارفِ شیدا» نیست و از آلبوم «شیدایی» شروع شده است. یعنی من آقای تعریف را جزو معدود خوانندگان 30 سال اخیر بدانم که همیشه نقش خواننده ـ مألف را داشتهاند و در عین حال مستقلاً آثار آوازی نیز آفریدهاند.»
به گزارش سایت موسیقی ما ، این منتقد موسیقی در ادامه افزود: « تعدادی از بهترین خوانندگان فعلی متولدین دهه 50 جزو شاگردان او هستند. در واقع آن تألیف خلاقانه در ارائه گوشهها که دقیقاً مثل ردیف نیست، باعث شده او صاحب یکسری تحریرهای ریز مسلسلوار شود. همچنین او درک شعر را نه فقط از راه خواندن متن مکتوب بلکه از راه معاشرت طلبهوار و کنجکاوانه با بزرگترین شعرای شعر فارسی یاد گرفتند، از جمله آنان میتوان از بزرگ بانوی شعر فارسی «سیمین بهبهانی» نام برد. درکی که آقای تعریف از شعر فارسی دارند اگر نگویم بین خوانندگان امروز نایاب است، واقعاً بایستی بگوییم کمیاب است و متأسفانه نسل به نسل درک این ارتباط متقابل خواننده آواز با روح شعر فارسی کمتر میشود.»
به گفتهی میرعلینقی، آلبوم «عارفِ شیدا» نتیجه 30 سال تجربه آقای تعریف است که در بسیاری از نقاط به اوج خیلی خوبی رسیدهاند: «تصانیف عارف از یک ملودی واحد و چند بخش تشکیل شده است؛ بند اول معمولاً تشبیه و وصف بهار، طبیعت و یار و ... است و بخشهای بعدی نیز سیاسی است و به اصطلاح آن تعهد اجتماعی عارف را نشان میدهد. در اینجا بنا به خواست آقای تعریف برگی انتخاب شده است که اشارات و کنایات مستقیمی به اوضاع نابسامان اجتماع ایران عصر مشروطیت است و بسیار جالب انتخاب شده است و نافذ به ذهن مینشیند.»
به گفتهی این منتقد و پژوهشگر موسیقی، «پویان بیگلر» با ساز تار در آلبوم «عارفِ شیدا» از صفحات قدیمی سالهای 1303 تا 1306 تار استاد «مرتضی نیداوود» را از نو و خیلی زیبا نواختهاند.
در ادامه این نشست «صدیق تعریف» در مورد آلبوم «عارفِ شیدا» گفت: «پویان بیگلر» را از زمانی که 16 سال بیشتر نداشت میشناسم و جزو کسانی است که آینده درخشانی را میشود برایشان پیشبینی کرد؛ چرا که فهم و درکشان از موسیقی ادامه تفکری است که خود شخصاً سالهاست در واقع از زمانی که موسیقی را جدی شروع کردم به آن معتقد هستم. همان راهی است که گروه شیدا و عارف رفتند؛ تفکری که به گذشته و آینده در واقع حلقههایی که به همدیگر پیوند دارند معتقد است و بنده هم به آن معتقد هستم، همه ما این درسها را از بزرگانی مثل لطفی آموختهایم.»
آنطور که این خواننده میگوید آقای بیگلر پیشتر از اینها اجرای چند کار را او من پیشنهاد کرد که سرانجام قرعه به نام «عارفِ شیدا» زده شد. وی چند تصنیف اجرا نشده از «عارف قزوینی» را با اجرای گروه جوان «نیداوود» که به صورت آنسامبل اجرا و آماده کرده بود به این خواننده پیشنهاد میدهد و حالا تعریف از اجرای آن بسیار راضی است:«این آلبوم به مناسبت هشتادُمین سال درگذشت «عارف قزوینی» و یادمان جنبش مشروطه آماده شده است و برایم بسیار حائز اهمیت است؛ عارف از نادر آهنگسازان و ترانه سرایانی است که تمام دریافتهای شخصی و احساسات فردی خود را با مسائل اجتماعی و سیاسی در نهایت زیبایی و تبحر و تسلط و هنرمندانه به همدیگر پیوند میزند؛ تصنیف «تا رُخت» مصداق و مثال بارز و روشن این نظر است.»
«اصغر همت» بازیگر سرشناس تئاتر که مجری این نشست را برعهده داشت در مورد «صدیق تعریف» گفت: همیشه به سیر تکوینی هنرمند اعتقاد دارم و در مرحله دوم این سیر، با استاد تعریف هم کلام شدم. علاقه و استعداد، دوران تقلید، آموزش، تمرین و ممارست در آموزش، و واقعاً شاهد بودم تلمذ ایشان در محضر «محمود کریمی»، «رضوی سروستانی»، استاد «ناصحپور»، استاد «علیاصغر بهاری» و هیچ وقت این تلاشها یادم نمیرود. به سادگی ایشان به این درجه نرسیدهاند و به آن مهارت که مرحله پنجم و بعد مرحله خلاقیت که خاص یک هنرمند است.
دکتر «جواد مجابی» شاعر، نقاش، محقق و پژوهشگر در ادامه این نشست به این مساله اشاره کرد که: «در فرهنگ ایران یک رسم زیبا بوده است که افراد یک تجربه را شروع میکنند و این تجربه به وسیله دیگران تکرار یا بازخوانی میشود و همواره به قصد تکمیل این کار انجام میگیرد نه به قصد تکرار. بنابراین این سنتی که مثلاً سنایی یک تمثیلی را میآرود و عطار این تمثیل را گسترش میدهد و بعداً مولوی آن را باز میکند و در ادامه شاعر دیگری میآید و جزئیات دیگری به آن اشاره میکند و این نه به معنای تقلید و یا تکرار نیست بلکه به معنای تکامل یک اثر و کار و بازآفرینی است و در موسیقی ایرانی هنوز هم این قضیه خوشبختانه ادامه دارد و سنت بسیار خوبی است.»
«جواد مجابی» در بخش دیگری از سخنانش گفت: «آنچه که در آلبوم «عارفِ شیدا» انتخاب شده است چیزهایی است که در شنوندگان جوان امروز ما تأثیرگذار باشد. بعضی از کارهای عارف است که شاید الان جالب نباشد ولی مثلاً «تا رُخت مقید نقاب است...» اصلاً علاوه بر اینکه خود آن مضمون مسئله حادی است و همیشه مسئله ما بوده است اجرای خیلی خوب و در شرایط مناسب تکرار کردن یک مسئله اجتماعی است که اهمیت دارد و یا چند کار دیگر. وقتی که مثلاً اولین ترانهای که آقای تعریف میخوانند و عارف در 18 سالگی آن را سروده است شاید اندکی رمانتیک است و فقط نمونهای از کار داده شده است. ولی بعضی از این کارها مثل؛ «مارش خون» یا «تا رُخت» که آقای تعریف عنوان قشنگ «ریشه در خاک» را برایش انتخاب کرده است و ... کارهای سنجیدهای است و اشاره میکنم که به چه دلیل این کارها اهمیت دارد. »
این محقق همچنین دربارهی عارف نیز توضیحاتی داد: « به گمان من، عارف دو دوره دارد؛ یک دورهای دارد که انقلابی و آرمانگراست و میکوشد مسائلی همچون؛ آزادی، وطن و ... را مطرح بکند و امید دارد که جامعه را تکان بدهد و آن را از خواب گران بیدار بکند؛ نگذارد که خون جوانان وطن پایمال بشود و مسائلی از این دست. این دوره طول میکشد ولی آنقدر فساد هیئت حاکمه زیاد میشود و تحولات سیاسی عکس قضیه عمل میکند که دوران شکست روحی عارف شروع میشود. مخصوصاٌ بعد از کشته شدن «کلنل پسیان»، «خیابانی» و انتحار تعداد زیادی از دوستانش از جمله؛ «عبدالرحیم»، «حبیبالله خان»، «دده باشی» و کسانی که از دوستان نزدیکش بودند که همه اینها خودکشی کردند. خودکشی به دلیل اینکه اینها به یک تحولی معتقد بودند و آن تحول انجام نشده بود و واپس رفته و قضیه بدتر شده بود.
این شاعر در ادامه افزود: به همین دلیل عارف در دوره دوم زندگیاش بین یک مشت آدمی که خودکشی کردند و یک عده آدمی که تقریباً از لحاظ اجتماعی مردهاند و قادر به تغییر شرایط نیستند زندگی میکند و بعد «گریه را به مستی بهانه کردم...» و یا مثلاً «گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد...» و چیزهایی از این دست که اینها همه در حوزه مرگاندیشی و قربانی شدن هنرمند بسته بندی می شود.»
همچنین در این جلسه،«امیرحسین چهلتن» رماننویس و داستاننویس سخنانش را در مورد «عارف قزوینی» اینچنین آغاز کرد: «تنهایی عارف من را به یاد تنهایی عشقی میاندازد، وقتی که ساعتی پیش از مرگش که «ملک الشعرای بهار» بر بالین او حاضر است آنچنان که خود بهار نوشته است به بهار میگوید مرا در آغوش بگیر و ببوس تو تنها کس و کار منی. این تنهایی همچنین من را به یاد تنهایی «فرخی یزدی» میاندازد که آنطور بیرحمانه توسط دژخیم در زندان قصر هلاک میشود. نام این دو نفر را بدین خاطر به همراه عارف آوردم که این هر سه به عنوان شاعران انقلاب مشروطیت معروفند.»
به گفتهی چهلتن تصنیفهای عارف که «صدیق تعریف» آنها را خوانده است چنان دامنه و بردی دارد و جذاب است که از «قمرالملوک وزیری»، «غلامحسین بنان»، «محمدرضا شجریان»، «شهرم ناظری» و ... آنها را خواندهاند و میتواند طرفداران مختلفی از موسیقی را که سبکها و شیوههای مختلفی را دارند این گستردگی پوشش بدهد و برای طیف وسیعی راضیکننده باشد.
در ادامه این نشست «پویان بیگلر» تنطیمکننده تصنیفهای آلبوم «عارفِ شیدا» گفت: «این دومین تجربه من در ضبط موسیقی به صورت آنسامبل است. آلبوم اولی که به نام «خانه غریب» عرضه کردم نیز به همین صورت ضبط شده بود. البته موسیقی بود که خودم ساخته بودم و به نوعی کارها آهنگسازی شده بود و این دومین تجربه ما بود که گروه پختهتر شده بود. بعد از ورود ضبط دیجیتالی به استودیوهای ایران و امکانات ضبط انفرادی، فضاهای ضبط موسیقی ما به صورت تکنوازی و سپس میکس تکنوازیهای نواخته شده با هم برای بهدست آوردن یک قطعه آهنگین شکل میگیرد. یعنی دیگر از ضبط بهصورت گروهی در استودیوها خبری نیست که همه نوازندگان با هم قطعه را بنوازند و قطعه بهصورت اجرای واقعی ضبط شود.»
به گزارش سایت موسیقی ما ، این منتقد موسیقی در ادامه افزود: « تعدادی از بهترین خوانندگان فعلی متولدین دهه 50 جزو شاگردان او هستند. در واقع آن تألیف خلاقانه در ارائه گوشهها که دقیقاً مثل ردیف نیست، باعث شده او صاحب یکسری تحریرهای ریز مسلسلوار شود. همچنین او درک شعر را نه فقط از راه خواندن متن مکتوب بلکه از راه معاشرت طلبهوار و کنجکاوانه با بزرگترین شعرای شعر فارسی یاد گرفتند، از جمله آنان میتوان از بزرگ بانوی شعر فارسی «سیمین بهبهانی» نام برد. درکی که آقای تعریف از شعر فارسی دارند اگر نگویم بین خوانندگان امروز نایاب است، واقعاً بایستی بگوییم کمیاب است و متأسفانه نسل به نسل درک این ارتباط متقابل خواننده آواز با روح شعر فارسی کمتر میشود.»
به گفتهی میرعلینقی، آلبوم «عارفِ شیدا» نتیجه 30 سال تجربه آقای تعریف است که در بسیاری از نقاط به اوج خیلی خوبی رسیدهاند: «تصانیف عارف از یک ملودی واحد و چند بخش تشکیل شده است؛ بند اول معمولاً تشبیه و وصف بهار، طبیعت و یار و ... است و بخشهای بعدی نیز سیاسی است و به اصطلاح آن تعهد اجتماعی عارف را نشان میدهد. در اینجا بنا به خواست آقای تعریف برگی انتخاب شده است که اشارات و کنایات مستقیمی به اوضاع نابسامان اجتماع ایران عصر مشروطیت است و بسیار جالب انتخاب شده است و نافذ به ذهن مینشیند.»
به گفتهی این منتقد و پژوهشگر موسیقی، «پویان بیگلر» با ساز تار در آلبوم «عارفِ شیدا» از صفحات قدیمی سالهای 1303 تا 1306 تار استاد «مرتضی نیداوود» را از نو و خیلی زیبا نواختهاند.
در ادامه این نشست «صدیق تعریف» در مورد آلبوم «عارفِ شیدا» گفت: «پویان بیگلر» را از زمانی که 16 سال بیشتر نداشت میشناسم و جزو کسانی است که آینده درخشانی را میشود برایشان پیشبینی کرد؛ چرا که فهم و درکشان از موسیقی ادامه تفکری است که خود شخصاً سالهاست در واقع از زمانی که موسیقی را جدی شروع کردم به آن معتقد هستم. همان راهی است که گروه شیدا و عارف رفتند؛ تفکری که به گذشته و آینده در واقع حلقههایی که به همدیگر پیوند دارند معتقد است و بنده هم به آن معتقد هستم، همه ما این درسها را از بزرگانی مثل لطفی آموختهایم.»
آنطور که این خواننده میگوید آقای بیگلر پیشتر از اینها اجرای چند کار را او من پیشنهاد کرد که سرانجام قرعه به نام «عارفِ شیدا» زده شد. وی چند تصنیف اجرا نشده از «عارف قزوینی» را با اجرای گروه جوان «نیداوود» که به صورت آنسامبل اجرا و آماده کرده بود به این خواننده پیشنهاد میدهد و حالا تعریف از اجرای آن بسیار راضی است:«این آلبوم به مناسبت هشتادُمین سال درگذشت «عارف قزوینی» و یادمان جنبش مشروطه آماده شده است و برایم بسیار حائز اهمیت است؛ عارف از نادر آهنگسازان و ترانه سرایانی است که تمام دریافتهای شخصی و احساسات فردی خود را با مسائل اجتماعی و سیاسی در نهایت زیبایی و تبحر و تسلط و هنرمندانه به همدیگر پیوند میزند؛ تصنیف «تا رُخت» مصداق و مثال بارز و روشن این نظر است.»
«اصغر همت» بازیگر سرشناس تئاتر که مجری این نشست را برعهده داشت در مورد «صدیق تعریف» گفت: همیشه به سیر تکوینی هنرمند اعتقاد دارم و در مرحله دوم این سیر، با استاد تعریف هم کلام شدم. علاقه و استعداد، دوران تقلید، آموزش، تمرین و ممارست در آموزش، و واقعاً شاهد بودم تلمذ ایشان در محضر «محمود کریمی»، «رضوی سروستانی»، استاد «ناصحپور»، استاد «علیاصغر بهاری» و هیچ وقت این تلاشها یادم نمیرود. به سادگی ایشان به این درجه نرسیدهاند و به آن مهارت که مرحله پنجم و بعد مرحله خلاقیت که خاص یک هنرمند است.
دکتر «جواد مجابی» شاعر، نقاش، محقق و پژوهشگر در ادامه این نشست به این مساله اشاره کرد که: «در فرهنگ ایران یک رسم زیبا بوده است که افراد یک تجربه را شروع میکنند و این تجربه به وسیله دیگران تکرار یا بازخوانی میشود و همواره به قصد تکمیل این کار انجام میگیرد نه به قصد تکرار. بنابراین این سنتی که مثلاً سنایی یک تمثیلی را میآرود و عطار این تمثیل را گسترش میدهد و بعداً مولوی آن را باز میکند و در ادامه شاعر دیگری میآید و جزئیات دیگری به آن اشاره میکند و این نه به معنای تقلید و یا تکرار نیست بلکه به معنای تکامل یک اثر و کار و بازآفرینی است و در موسیقی ایرانی هنوز هم این قضیه خوشبختانه ادامه دارد و سنت بسیار خوبی است.»
«جواد مجابی» در بخش دیگری از سخنانش گفت: «آنچه که در آلبوم «عارفِ شیدا» انتخاب شده است چیزهایی است که در شنوندگان جوان امروز ما تأثیرگذار باشد. بعضی از کارهای عارف است که شاید الان جالب نباشد ولی مثلاً «تا رُخت مقید نقاب است...» اصلاً علاوه بر اینکه خود آن مضمون مسئله حادی است و همیشه مسئله ما بوده است اجرای خیلی خوب و در شرایط مناسب تکرار کردن یک مسئله اجتماعی است که اهمیت دارد و یا چند کار دیگر. وقتی که مثلاً اولین ترانهای که آقای تعریف میخوانند و عارف در 18 سالگی آن را سروده است شاید اندکی رمانتیک است و فقط نمونهای از کار داده شده است. ولی بعضی از این کارها مثل؛ «مارش خون» یا «تا رُخت» که آقای تعریف عنوان قشنگ «ریشه در خاک» را برایش انتخاب کرده است و ... کارهای سنجیدهای است و اشاره میکنم که به چه دلیل این کارها اهمیت دارد. »
این محقق همچنین دربارهی عارف نیز توضیحاتی داد: « به گمان من، عارف دو دوره دارد؛ یک دورهای دارد که انقلابی و آرمانگراست و میکوشد مسائلی همچون؛ آزادی، وطن و ... را مطرح بکند و امید دارد که جامعه را تکان بدهد و آن را از خواب گران بیدار بکند؛ نگذارد که خون جوانان وطن پایمال بشود و مسائلی از این دست. این دوره طول میکشد ولی آنقدر فساد هیئت حاکمه زیاد میشود و تحولات سیاسی عکس قضیه عمل میکند که دوران شکست روحی عارف شروع میشود. مخصوصاٌ بعد از کشته شدن «کلنل پسیان»، «خیابانی» و انتحار تعداد زیادی از دوستانش از جمله؛ «عبدالرحیم»، «حبیبالله خان»، «دده باشی» و کسانی که از دوستان نزدیکش بودند که همه اینها خودکشی کردند. خودکشی به دلیل اینکه اینها به یک تحولی معتقد بودند و آن تحول انجام نشده بود و واپس رفته و قضیه بدتر شده بود.
این شاعر در ادامه افزود: به همین دلیل عارف در دوره دوم زندگیاش بین یک مشت آدمی که خودکشی کردند و یک عده آدمی که تقریباً از لحاظ اجتماعی مردهاند و قادر به تغییر شرایط نیستند زندگی میکند و بعد «گریه را به مستی بهانه کردم...» و یا مثلاً «گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد...» و چیزهایی از این دست که اینها همه در حوزه مرگاندیشی و قربانی شدن هنرمند بسته بندی می شود.»
همچنین در این جلسه،«امیرحسین چهلتن» رماننویس و داستاننویس سخنانش را در مورد «عارف قزوینی» اینچنین آغاز کرد: «تنهایی عارف من را به یاد تنهایی عشقی میاندازد، وقتی که ساعتی پیش از مرگش که «ملک الشعرای بهار» بر بالین او حاضر است آنچنان که خود بهار نوشته است به بهار میگوید مرا در آغوش بگیر و ببوس تو تنها کس و کار منی. این تنهایی همچنین من را به یاد تنهایی «فرخی یزدی» میاندازد که آنطور بیرحمانه توسط دژخیم در زندان قصر هلاک میشود. نام این دو نفر را بدین خاطر به همراه عارف آوردم که این هر سه به عنوان شاعران انقلاب مشروطیت معروفند.»
به گفتهی چهلتن تصنیفهای عارف که «صدیق تعریف» آنها را خوانده است چنان دامنه و بردی دارد و جذاب است که از «قمرالملوک وزیری»، «غلامحسین بنان»، «محمدرضا شجریان»، «شهرم ناظری» و ... آنها را خواندهاند و میتواند طرفداران مختلفی از موسیقی را که سبکها و شیوههای مختلفی را دارند این گستردگی پوشش بدهد و برای طیف وسیعی راضیکننده باشد.
در ادامه این نشست «پویان بیگلر» تنطیمکننده تصنیفهای آلبوم «عارفِ شیدا» گفت: «این دومین تجربه من در ضبط موسیقی به صورت آنسامبل است. آلبوم اولی که به نام «خانه غریب» عرضه کردم نیز به همین صورت ضبط شده بود. البته موسیقی بود که خودم ساخته بودم و به نوعی کارها آهنگسازی شده بود و این دومین تجربه ما بود که گروه پختهتر شده بود. بعد از ورود ضبط دیجیتالی به استودیوهای ایران و امکانات ضبط انفرادی، فضاهای ضبط موسیقی ما به صورت تکنوازی و سپس میکس تکنوازیهای نواخته شده با هم برای بهدست آوردن یک قطعه آهنگین شکل میگیرد. یعنی دیگر از ضبط بهصورت گروهی در استودیوها خبری نیست که همه نوازندگان با هم قطعه را بنوازند و قطعه بهصورت اجرای واقعی ضبط شود.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 4 تیر 1394 - 19:18
دیدگاهها
به به استاد کیانیان
افزودن یک دیدگاه جدید