گفتار «آرش پاکزاد» درباره اجرای کیان پورتراب در جشنواره موسیقی فجر
لحظههای موافقم، بیشتر از ایکاشهایم بود
[ آرش پاکزاد - مهندس صدا ]
آشنایی من و کیان کمی قبل از شروع همکاریام با کامنتبند اتفاق افتاد و فکر میکنم حدود سه سال یا بیشتر از این آشنایی میگذرد. نوع نگاهمان به موسیقی را از این وجه، خیلی نزدیک میبینم چراکه همیشه به فکر اجرای ایدههای جدید و پیش رفتن با موسیقی حال حاضر در آن سبک هستیم. به قول کیان اگر قرار است موسیقی الکترونیک باشد پس باید الکترونیک همین امسال و اگه قرار است راک باشه، باید راک همین دوره و همین زمان باشد.
اتفاقی که در این اجرا شنیده و البته دیده شد، به نظرم برآیند همین تفکر بود؛ یعنی اجرای موسیقی در زمان حاضر. اصولاً کارهای شخصی کیان، جدا از کاراکتری که در کامنتبند از او دیدهام نیست اما تفاوت اصلی در اینجا نوع اجرا، تنظیم و صدایی است که به گوش میرسد که البته همین مسیر در آلبوم شخصیاش هم شنیده میشود.
در مورد خود اجرا چند نکته هست که دوست دارم عنوان کنم؛ اول اینکه خیلیها خوشحال از این اتفاق بودند و خیلیها هم به این فکر میکردند که «ایکاش» نوازندههای بیشتر و سازهای بیشتری روی استیج بود! اگر بخواهم رو راست باشم باید بگویم، لحظههای موافق من بیشتر از لحظههای «ایکاش»ام بود. به نظر من اینکه موسیقی به این شکل اجرا شود، جذابیتهای خاص خودش را دارد و البته یکسری هم «ایکاش»های خودش را. در مورد اجرای خود کیان، مثل همیشه و تمام اجراهایش نمیتوانم ایرادی بگیرم چون اصولاً انتقادی به هیچ قسمت از اجرای خودش، چه نوازندگی و چه خوانندگی ندارم و به نظرم همیشه درست بوده است.
در این کنسرت با دوستی هم آشنا شدم که در این اجرا سهیم بود؛ آرش ملاکریمی که خیلی با فضای موسیقیاش ارتباط برقرار کردم و امیدوارم باز هم بتوانم کارهایش را بشنوم؛ بخصوص دو آهنگی که مشترکاً با کیان اجرا کرد و به هر دو پیشنهاد میکنم خیلی جدی به همکاری با یکدیگر فکر کنند.
یک بخش از این نوع موسیقی، الکترونیک و یک بخشش صداهای ضبط شده سازهای آکوستیک و استفاده از سازهای دیجیتال است که البته به نظرم استفاده هوشمندانهای هم محسوب میشود. از چند سال پیش تا الان، موسیقی فقط به بخش ملودی محدود نمیشود و در کنارش صدایی که این ملودیها را اجرا میکند هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این نوع موسیقی اجرا با سازهایی مثل درامز، گیتارباس، گیتار و... (که همه هم آنها را میشناسند) به آن کیفیتی که در آلبوم میشنویم، نمیرسد، برای همین استفاده از لپتاپ، برای پلی کردن این نوع صداها، در این سالها کار روتینی شده است. اما به دلیل اینکه مردم عادت به دیدن نوارنده روی صحنه دارند، با این اتفاق جذابیت تصویری کم میشود و چون هنوز این اتفاق در کشور ما جا نیفتاده است، همین ناآشنایی باعث میشود ایراداتی از کلیت ماجرا گرفته شود.
در مورد صدابرداری هم باید بگویم که صدابرداری این گونه کنسرتها تا حد زیادی آسانتر است چون صداهایی که ساعتها روی آنها کار شده است، به همان شکلِ ضبط شده شنیده میشوند و در نهایت خروجی صدایی که میشنویم نسبت به سازهای زنده -در این شرایط و زمان کم- تمیزتر و بهتر است.
و البته یکی از بخشهای جذاب هر کنسرت، نور و تصویر آن است که این اتفاق همیشه در برج آزادی دوست داشتنی بوده و از تیم علی پناهی و نورپردازی باید برای این اتفاق ممنون بود.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 دی 1395 - 01:24
افزودن یک دیدگاه جدید