گفتار آریا عظیمینژاد (آهنگساز) درباره نواهای مذهبی و تلفیق آن با موسیقی مدرن
به بیراهه رفتهایم
آریا عظیمنژاد
[ آهنگساز و نوازنده ]
موسیقی ما - راستش را بخواهید، به دلیل اینکه در حیطه موسیقیهای مذهبی فضای ریاکارانه زیاد است، من از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم درباره آثار مذهبی خودم حرف نزنم و این کار را هم کردهام. درست است که اصل کارهایی که من در این زمینه انجام دادهام سفارشی بودهاند، اما من همیشه کاری میکنم که از قالب سفارش خارج شوند و برای همین هیچوقت درآمدی از این راه نداشته و کاملاً دلی با آن برخورد کردهام.
با تجربه زیادی که در ساخت آثاری در این حوزه دارم، یک نکته را فهمیدهام؛ آنهم اینکه در این آثار اتفاقاتی خارج از شیوه معمول رخ میدهد. مثلاً با وجودی که آهنگساز معمولاً کلیه عوامل کار (از خواننده تا نوازنده و استودیو و...) را انتخاب میکند، اما نمیتوان از پیش چارچوب مشخصی برای این کارها در نظر گرفت. ناگهان میبینی یک نفر را از یک جای عجیب پیدا میکنی و تمام اتفاقات و آدمها در یک نقطه به طرز غریبی به هم وصل میشوند.
یک نمونه این مسأله ، قطعه «غزال» با صدای محمد اصفهانی بود که جزء عجیبترین کارهایم بوده است. من یک روز شروع به کار روی شعری کردم و از محمدعلی کریمخانی خواستم آن را بخواند؛ اما هر کاری کردیم، عملی نشد و نتوانستیم با چنین خوانندهای (با این سابقه و توانمندی) به چیزی که میخواستیم برسیم. من داشتم منصرف میشدم و از محمد اصفهانی خواستم آن را بخواند. قرار شد شعر را تغییر دهیم و دوباره برای آن ملودی بسازیم. اصفهانی گفت میتوانیم از «علی معلمدامغانی» شعر بگیریم و با اینکه میدانستم پروسه زمانبری خواهد بود، قبول کردم. در خلال صحبتها، دکتر یادش آمد که یک سال قبل از آن، در یک همایش در دانشگاه شهید بهشتی شرکت کرده که در آنجا یک دانشجو شعر خیلی خوبی درباره امام رضا خوانده است.
گفت شعر را ندارد اما میتواند سیدی تصویری آن برنامه را پیدا کند. حالا شما تصور کنید پیدا کردن آن سیدی در اتاقی که دریای سیدی و دیویدی است، چهقدر کار سختی میتواند باشد! اما 5 دقیقه بعد تماس گرفت و گفت که آن را پیدا کرده است: «من در این همایش یک قطعه اجرا کردم و وقتی میخواستند آن را روی سیدی ضبط کنند ،از آنها خواستم که من هم سر تدوین آن حضور داشته باشم. آنجا دیدم، شعرخوانی این پسر در آن سیدی نیست و از تدوینگر خواستم از آن هم استفاده کند که قبول نکرد و خلاصه از طریق ریاست دانشگاه موفق شدم شعرخوانی آن دانشجو را هم در این سیدی بگذارم.»
اصفهانی این شعر را پشت تلفن برایم خواند که اوایل آن خیلی جالب بود اما قسمتهایی از آن مشکلات فنی داشت و قرار شد شعر را به آقای معلم بدهیم تا مشکلات آن را برطرف کند. وقتی ایشان شعر را شنیده بود، گفته بود برای سرودن این شعر، به شاعر آن عنایت خاصی شده؛ چرا که این شعر معمولی نیست و قبول کرد آن را ویرایش کند. دوباره از طریق رئیس دانشگاه آن پسر را پیدا کردند و وقتی به او گفته بودند آریا عظیمینژاد، محمد اصفهانی و علی معلم دامغانی میخواهند چنین کاری با شعر تو بکنند، آن پسر تقریباً از حال رفته بود! بعد که کمی حال و روزش مساعد شده بود، گفته بود من هفته قبل به یکی از عتبات عالیات رفتم و آنجا از خدا خواستم کاری کند تا شعرهایی که درباره ائمه (ع) میگویم، به گوش مردم برسد! منظور این است که همه این اتفاقها، برای خودش یک سیر عجیب و غریبی دارد و گاهی آدمها را شگفتزده میکند.
بعد از آن تصمیم گرفتیم مجموعهای را با محمدعلی کریمخانی کار کنیم. ابتدا قرار بود تعدادی قطعه به صورت ویدئوکلیپ ساخته و در ایام محرم از تلویزیون پخش شود. ویدئوهایی هم ساخته شد که نتیجه آن رضایتبخش نبود و قرار گذاشتیم آن را به صورت آلبوم منتشر کنیم. من چهارده قطعه ساخته بودم که ده قطعه از آن را در آلبوم «ساقی سرمست» استفاده کردیم. تمام این موسیقیها به شیوه معکوس ساخته شدهاند؛ یعنی خواننده، اول ملودی را بدون موسیقی خوانده و بعد، تازه ارکستر برای آن نوشته شده است.
موضوعی که در ساخت و تنظیم این کارها برایم اهمیت زیادی داشت، این بود که چوب لای چرخ خواننده نگذارم و اجازه دهم حس خود را آزادانه بیان کند و تازه بعد از آن، جهانی که میخواهم را زیر آن بسازم؛ یعنی همان کاری که در موسیقی نواحی هم انجام میدهم و علاقه زیادی هم به آن دارم.
ما نمونههای موفقی هم در این گونه موسیقیها داریم؛ مثلاً قطعه «نینوا» از استاد حسین علیزاده که بسیار زیبا و اثرگذار است یا موسیقی سریال «امام علی (ع)» از استاد فرهاد فخرالدینی که نمونه درخشان اینگونه آثار به شمار میآید و توانست جای خود را در میان مردم باز کند. یا موسیقی فیلم «روز واقعه» از استاد انتظامی که جزء موسیقیهای ماندگار و درخشان است. نمونههای دیگر هم هستند اما اینها معمولاً روی یک تصویر ساخته شدهاند و نه به شکل مستقل و پیش از این، کمتر شاهد این نمونههای مستقل بودهایم.
درباره استفاده از سازهای الکترونیک در کنار سازهای زنده هم باید بگویم که این کار، شیوه من است. من هیچوقت خودم را به یک دستهبندی سازی محدود نمیکنم و از هر صدایی که فکر کنم میتواند شنونده را به درونیات من نزدیک کند، بهره میبرم.
در فضای مذهبی دافعهای نسبت به موسیقی وجود دارد که طبیعتاً ابتدا، تا حدی در محمدعلی کریمخانی هم وجود داشت؛ البته نه به شکل متحجرانهاش. پیش از «ساقی سرمست» هم چنین تجربهای را در قطعه «آمدهام» با محمدعلی کریمخانی داشتم که بعد از آماده شدن آن قطعه، واکنش بسیار جالبی به آن نشان داد که هیچوقت فراموش نمیکنم. آشنایی ما توسط دکتر اصفهانی رخ داد و او به آقای کریمخانی گفته بود که به آریا اعتماد کن و از نتیجه کار نترس. همه اینها کنار هم منجر به نتیجهای شد که شما دیدهاید. البته راستش را بخواهید، شاید اقبال این همکاری، بیشتر برای آقای کریمخانی بود تا من؛ مداحی که تا این حد توانایی و حس و حال خوبی دارد و سالها فقط در جامعه مذهبی مطرح بوده و با این قطعات، بهیکباره بهشدت در سطح کل جامعه شناخته شد و من بابت این اتفاق به خودم میبالم.
به دلیل اینکه با طیف زیادی از افراد در ارتباطم، میدانم که این محصول در تمام اقشار مردم، نتیجه مثبتی داشته است. مثلاً یکی از مسئولان آستان قدس رضوی به من میگفت ما هر وقت بخواهیم مجوز کاری را برای موسیقی بگیریم، میگوییم شبیه قطعه «آمدهام» است و آنها هم قبول میکنند! انگار که این اتفاق ،راهی را در یک فضای بسته باز کرده است.
گستره موسیقی بسیار وسیعتر از چیزی است که ما فکر میکنیم. آنقدر میتوان آن را وسیع دید که در تمام شئون زندگی از آن استفاده مفیدی کرد. حالا این استفاده میتواند در شادی، آرامش یا القای فضاهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی باشد. من همیشه از کودکی وقتی دستههای عزاداری را میدیدم، با خودم میگفتم چرا همه اینها یکجور میخوانند؟ میتوان جور دیگری خواند که هم جذابتر و هم اثرگذارتر باشد. حالا استفاده از اصوات الکترونیک باعث شده جامعه هدف، وسیعتر شود. وقتی فرم را برای یک قطعه انتخاب میکنید، در واقع جامعه شنونده را هم مشخص کردهاید؛ اما در این نوع موسیقی، هیچ حد و مرزی وجود ندارد و با دنیایی روبهرو میشوید که هیچ محدودیتی ندارد.
مداحی ما در گذشته بر اساس موسیقی دستگاهی بود اما الان کمتر افرادی هستند که این دستگاهها را بشناسند و اکثراً از موسیقی پاپ استفاده میکنند. در واقع، وقتی میبینند ملودیهای پاپ بین مردم طرفدار دارد، روی آنها کلام مذهبی میگذارند و از آنها در مجالس استفاده میکنند! اما با این کار، توجه از اصل موضوع سلب شده و باعث میشود سطح و منزلت آن موضوع پایین بیاید و توجهها به سمت اثر اولیه که از روی آن کپی شده، پرت شود! البته نمیتوان به شکل بستهای به این قضیه نگاه کرد و شاید گاهی نیاز جامعه، این اتفاقها را میطلبد. ولی نباید فراموش کرد که آلبوم «ساقی سرمست» نشان داد هنوز آن فرم قدیمی، کارکرد خود را به شکل درستی حفظ کرده و شاید ما کمی به بیراهه رفتهایم.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 2 تیر 1396 - 20:13
افزودن یک دیدگاه جدید