برای استاد موسیقی ایرانی
همایون خرم یک موزیسین بینظیر و یک مسلمان واقعی بود
[ سامان احتشامی - اهنگساز و نوازنده پیانو ]
در سالِ ۱۳۷۰ و در سن ۱۴ سالگی از طریق خانم دکتر «ترانه همتاپور» که آن زمان شاگرد اساتیدی چون همایون خرم و علی تجویدی بود و همچنین رفیق دوران کودکیام «بابک شهرکی» که ایشان نیز از شاگردان آقای خرم بودم، برای اولین بار «همایون خرم» را ببینم؛ در واقع این دو عزیز باعث شدند تا من به منزل همایون خرم راه یابم و افتخار این را داشتم که در همان سال، زمانی که از طریق «فرامرز پایور» اثر «باغ به باغ» را تولید میکردم، یک اثر نیز از ایشان با نام «طاقتم ده» با اجازهشان بنوازم.
در همان سالها، جواد معروفی که استاد من در سازِ پیانو بود را از دست دادیم. آقای معروفی به عنوان نوازندهٔ پیانو با استاد همایون خرم و بسیاری دیگر از اساتید زمان خود ساز میزد، بعد از فوت ایشان پیشنهاداتی برای برگزاری کنسرت به آقای خرم داده شد و من بار دیگر این افتخار را پیدا کردم که در سن ۱۷ سالگی با همایون خرم روی صحنهٔ تالار وحدت بنوازم.
آن اجرا به همراه یک استادِ موسیقیدان با آن کارنامهٔ درخشان و ۵۰ سال اختلاف سن با من، سکوی پرتابِ بزرگی برایم شد و اهالی فن و روزنامهنگارانِ موسیقی من را از این طریق شناختند و حالا پس از سالها همچنان تاثیرات آن را مشاهده میکنم. بعد از این اتفاق، کماکان ارتباط عاطفی میانِ ما برقرار بود تا زمان فوت استاد که چندین آلبوم و کنسرت با هم ضبط کردیم؛ در واقع این ارتباط قلبی تا آخرین سال حیات ایشان ادامه داشت و باعث شد همچنان ۵ سال بعد از درگذشتشان با خانوادهٔ ایشان در ارتباط باشم و فرزندان ایشان شاگردان من هستند.
«همایون خرم» علاوه بر تمامِ استعداد و قدرتِ موسیقاییاش و اینکه موزیسینِ بینظیری بود، پیش از هر چیز یک انسانِ نمونه بود. او به معنای واقعی خداپرست بود، نمازش ترک نمیشد و خصوصیاتی داشت که میشد او را یک مسلمان واقعی دانست. همایون خرم اهل هیچ چیز نبود جز سلامتی و تا پایانِ عمرش خانوادهٔ مستحکمش را حفظ و فرزندان خوبی تربیت کرد. این در حالی است که بسیاری از هنرمندانِ موسیقی یا از اعتیاد مردند یا از نداشتنِ یک زندگی سالم و خانوادگی زجر کشیدند. اینها را در رثای او نگفتم، تنها خواستم یادآوری کنم که یک قطعه زمانی در قلب مردم مینشیند که از قلبِ یک انسانِ اهلِ دل و سالم بیرون آید.
او در کار موسیقیاش وسواس بسیاری داشت؛ اول آهنگ را میساخت و بعد به ترانهسرایی چون بیژن ترقی، تورج نگهبان و غیره داده میشد که روی آن شعر بگوید. این برخلاف سنت این روزهاست.
من همیشه دلم میخواست تا بارِ دیگر آثار ایشان را بنوازم تا اینکه امسال روزی با بابک چمنآرا نهار میخوردیم و ایشان عکس همایون خرم را در منزلِ من دید، میدانست که من از میان دستگاههای موسیقی «همایون» را بسیار دوست دارم؛ پس پیشنهاد داد که «همایونهای همایون» را بنوازم. این پیشنهاد را قبول کردم و با وجود آنکه خودم شرکت نشر «آوای باغ مهر» را دارم و میتوانستم خودم این اثر را منتشر کنم؛ به بتهوون واگذار کردم. اینها قطعات معروفی هستند که آقای خرم در دستگاه همایون ساخته است. برخی از آنها را به صورت کامل اجرا کردم و برخی را نه و با وجود آنکه قطعات تِرک بندی شده است، شما ۴۴ دقیقه پیانو پشت هم میشنوید. در پایان لازم است از دوست عزیزم مزدا انصاری تشکر کنم که در ضبط این اثر حضور داشتند و کم و کاستیهای من را جبران کردند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه 7 تیر 1396 - 17:04
دیدگاهها
با درود.
خدا ایشون رو بیامرزه. اما من خیلی به کارهای ایشون باوری نداشتم.
کارهاشون خیلی از نسل دههٔ ۶۰ فاصله داشت (کارهای ایشون برای دههٔ ۲۰ و ۳۰ مناسب بود که موسیقی چندانی وجود نداشت).
من هنوز ملودی زیبایی که در ذهنم بمونه از ایشون به یاد ندارم با اینکه خیلی از کارهای ایشون رو شنیدم.
اما تمامی آثاز (آهنگ و تنظیم) آهنگسازان سرشناس نسل خودم مانند استاد صادق نوجوکی، م. چشمآذر و... رو به یاد دارم.
با تشکر،
افزودن یک دیدگاه جدید