گزارش خبرنگار اعزامی «موسیقی ما» از حواشی یک اجرای مشترک در قلب اروپا
ارکستر سمفونیک ایران، پرغرور در ایتالیا
موسیقی ما - بهمن بابازاده: در سرزمینی که به هنر، معماری، مد و فوتبال در جهان شهره است، کنسرت ارکسترال هیجانی دیگر دارد. حالا اگر بخش بزرگی از این کنسرت، یک ارکستر بزرگ و حرفهای ایرانی باشد که دیگر این هیجان چندبرابر است.
اینجا شهر ساحلی «راوانا» در ایتالیا است. شهر کوچکی که کافههای کنار خیاباناش با برشهای پیتزا و عطر قهوه، جای دنجی برای توریستها است و حالا پوستر و بیلبوردهای غولپیکر اجرای مشترک ارکستر سمفونیک ایران و ارکستر راوانا به هیجان مردم این شهر کوچک افزوده است.
ولی ایتالیاییها چه تصویر و شناختی از ایران دارند و نسل جدید این کشور اروپایی، پیشزمینه ذهنیشان از این نام و این کشور چیست؟
یک پرسه کوتاه و چند سوال و جواب کوتاه با انگلیسی دست و پا شکسته نشان میدهد که تقریباً هیچ تصویر درستی از ایران در ذهن ایتالیاییها نیست. نسل جدیدشان که در شبکههای اجتماعی غرقاند و قدیمیترها هم بیشتر پیگیر معضلات بحران اقتصادی اروپا و آفتاب گرفتنهای ظهرگاهی در سواحل آرام راوانا هستند.
به جمله مدیرعامل بنیاد رودکی پس از اجرای تهران همین برنامه فکر میکنم که گفت: «160 سفیر فرهنگی به ایتالیا بازگشتند» و در رطوبت نفسگیر پیادهروهای راوانا، به استقبال و مهماننوازی ایرانیها و خاطرات لذیذ و خوشایندی که اعضای ارکستر راوانا از ایران داشتند، فکر میکنم که چهطور در فرودگاه با آبوتاب درباره بازارچه تجریش و هتل اسپیناس حرف میزدند و با لبخند از نان «بربری» میگفتند و میخندیدند.
آنها چهقدر میتوانند در معرفی درست فرهنگ ایرانی در کشورشان خوب عمل کنند و این روند چهقدر میتواند تأثیرگذار باشد؟
امروز نهم جولای 2017 (هفدهم تیر 1396) است و تا ساعاتی دیگر اجرای بزرگ ارکستر سمفونیک ایران و ارکستر راوانا به رهبری «ریکاردو موتی» آغاز میشود. شهر در سیطره توریستها است ولی از جاهای مختلف شهر برای این کنسرت تدارک اتوبوس و وسیله نقلیه دیده شده و روی اتوبوسها هم پوستر این اجرا زده شده است. حس و حال دربیهای تهران که همه شهر آبی و قرمز میشود را دارم.
به سالن برگزاری برنامه میرسیم. سالن «مائورو د آندره». سالنی 4هزارنفره، بزرگ، مجهز و حرفهای کاملاً بهروز و پیشرفته و شیک. پذیرایی پشت صحنه از اعضای گروه در حال انجام است و استقبال ویژهای از آنها و شهرداد روحانی به عمل میآید. همهچیز در حد عالی و بینقص است.
کنسرت قرار است رأس ساعت 21 آغاز شود و به نظر میرسد تأخیر یکدقیقهای هم محال است. پرچمهای کشیده خوشرنگ ایران جلوی سن نصب شدهاند و چهارهزار نفر در فاصله ده دقیقه به زمان اجرا در سالن نشستهاند و این حجم جمعیت و نظم سالن، از دیگر نکات مهم پیش از شروع برنامه است.
اعضای ارکستر که ترکیبی از نوازندههای ایرانی و ایتالیایی است، روی صحنه میآیند و با تشویقهای ممتد حاضرین روبهرو میشوند. لحظه ورود «موتی» لحظه خاص برنامه است و احترام خاصی از سوی حضار روی صحنه میآید. موتی خیلی رسمی و جدی و بیهیچ لبخندی، به حضار ادای احترام میکند.
کنسرت با یک اتفاق مهم و خاص آغاز میشود: اجرای پرغرور سرود ملی جمهوری اسلامی ایران. گروه کر ایرانی با تمام وجود و افتخار سرود ملی کشورمان را در قلب اروپا خواندند و این آغاز باشکوه، مقدمهای بود برای یک کنسرت موسیقی خیلی جدی.
مخاطبان کنسرت -مثل هر مخاطب دیگری از سراسر جهان- در طول اجرا با موبایل فیلم نمیگرفتند و از اجرا لذت میبردند. دست زدنها هم به سنت همیشگی اجراهای کلاسیک، تنها در پایان موومانها رخ میداد و حین اجرای قطعات و بین آنها، سکوت مطلقی بر سالن حکمفرما بود.
عادت جالب ایتالیاییها این است که وقتی خیلی از چیزی خوششان بیاید، علاوه بر دست زدن، با پاهایشان هم به کف زمین میکوبند و این تشکر ویژه به شکل جالبتوجهی بارها و بارها در این اجرا اتفاق افتاد. اوج این پا کوبیدنها، در لحظه انتهایی برنامه اتفاق افتاد که «موتی»، شهرداد روحانی را روی صحنه آورد و با تشویق زائدالوصفی روبهرو شد و کنسرت، علیرغم تشویقهای مکرر، بدون اجرای قطعه «بیز» به اتمام رسید.
ساعت حدود 12 شب به وقت راوانا است و ضیافت مجلل شام در محوطه بیرونی سالن برپا شده. ایتالیاییها با منویی پر از خوراکیهای مختلف -که ماهی اولویت اولشان است- از میهمانان پذیرایی میکنند و پس از سرو شام، همه به سمت هتل راهی میشوند.
پیادهروهای «راوانا» هنوز شلوغاند و کافهها جای سوزن انداختن ندارند. برشهای هوسبرانگیز پیتزا و عطر قهوه بعد از یک کنسرت باشکوه هر رهگذری را مسحور میکند. کنسرتی که حاوی پیام دوستی ایرانیان به ایتالیاییها بود و با استقبال عجیبی از سوی آنها روبهرو شد و امید میرود این روند به همینجا ختم نشود و شاهد اجراهای مشترک دیگری با ارکسترهای این کشور و سایر ملل اروپا و قارههای دیگر باشیم.
اینجا شهر ساحلی «راوانا» در ایتالیا است. شهر کوچکی که کافههای کنار خیاباناش با برشهای پیتزا و عطر قهوه، جای دنجی برای توریستها است و حالا پوستر و بیلبوردهای غولپیکر اجرای مشترک ارکستر سمفونیک ایران و ارکستر راوانا به هیجان مردم این شهر کوچک افزوده است.
ولی ایتالیاییها چه تصویر و شناختی از ایران دارند و نسل جدید این کشور اروپایی، پیشزمینه ذهنیشان از این نام و این کشور چیست؟
یک پرسه کوتاه و چند سوال و جواب کوتاه با انگلیسی دست و پا شکسته نشان میدهد که تقریباً هیچ تصویر درستی از ایران در ذهن ایتالیاییها نیست. نسل جدیدشان که در شبکههای اجتماعی غرقاند و قدیمیترها هم بیشتر پیگیر معضلات بحران اقتصادی اروپا و آفتاب گرفتنهای ظهرگاهی در سواحل آرام راوانا هستند.
به جمله مدیرعامل بنیاد رودکی پس از اجرای تهران همین برنامه فکر میکنم که گفت: «160 سفیر فرهنگی به ایتالیا بازگشتند» و در رطوبت نفسگیر پیادهروهای راوانا، به استقبال و مهماننوازی ایرانیها و خاطرات لذیذ و خوشایندی که اعضای ارکستر راوانا از ایران داشتند، فکر میکنم که چهطور در فرودگاه با آبوتاب درباره بازارچه تجریش و هتل اسپیناس حرف میزدند و با لبخند از نان «بربری» میگفتند و میخندیدند.
آنها چهقدر میتوانند در معرفی درست فرهنگ ایرانی در کشورشان خوب عمل کنند و این روند چهقدر میتواند تأثیرگذار باشد؟
امروز نهم جولای 2017 (هفدهم تیر 1396) است و تا ساعاتی دیگر اجرای بزرگ ارکستر سمفونیک ایران و ارکستر راوانا به رهبری «ریکاردو موتی» آغاز میشود. شهر در سیطره توریستها است ولی از جاهای مختلف شهر برای این کنسرت تدارک اتوبوس و وسیله نقلیه دیده شده و روی اتوبوسها هم پوستر این اجرا زده شده است. حس و حال دربیهای تهران که همه شهر آبی و قرمز میشود را دارم.
به سالن برگزاری برنامه میرسیم. سالن «مائورو د آندره». سالنی 4هزارنفره، بزرگ، مجهز و حرفهای کاملاً بهروز و پیشرفته و شیک. پذیرایی پشت صحنه از اعضای گروه در حال انجام است و استقبال ویژهای از آنها و شهرداد روحانی به عمل میآید. همهچیز در حد عالی و بینقص است.
کنسرت قرار است رأس ساعت 21 آغاز شود و به نظر میرسد تأخیر یکدقیقهای هم محال است. پرچمهای کشیده خوشرنگ ایران جلوی سن نصب شدهاند و چهارهزار نفر در فاصله ده دقیقه به زمان اجرا در سالن نشستهاند و این حجم جمعیت و نظم سالن، از دیگر نکات مهم پیش از شروع برنامه است.
اعضای ارکستر که ترکیبی از نوازندههای ایرانی و ایتالیایی است، روی صحنه میآیند و با تشویقهای ممتد حاضرین روبهرو میشوند. لحظه ورود «موتی» لحظه خاص برنامه است و احترام خاصی از سوی حضار روی صحنه میآید. موتی خیلی رسمی و جدی و بیهیچ لبخندی، به حضار ادای احترام میکند.
کنسرت با یک اتفاق مهم و خاص آغاز میشود: اجرای پرغرور سرود ملی جمهوری اسلامی ایران. گروه کر ایرانی با تمام وجود و افتخار سرود ملی کشورمان را در قلب اروپا خواندند و این آغاز باشکوه، مقدمهای بود برای یک کنسرت موسیقی خیلی جدی.
مخاطبان کنسرت -مثل هر مخاطب دیگری از سراسر جهان- در طول اجرا با موبایل فیلم نمیگرفتند و از اجرا لذت میبردند. دست زدنها هم به سنت همیشگی اجراهای کلاسیک، تنها در پایان موومانها رخ میداد و حین اجرای قطعات و بین آنها، سکوت مطلقی بر سالن حکمفرما بود.
عادت جالب ایتالیاییها این است که وقتی خیلی از چیزی خوششان بیاید، علاوه بر دست زدن، با پاهایشان هم به کف زمین میکوبند و این تشکر ویژه به شکل جالبتوجهی بارها و بارها در این اجرا اتفاق افتاد. اوج این پا کوبیدنها، در لحظه انتهایی برنامه اتفاق افتاد که «موتی»، شهرداد روحانی را روی صحنه آورد و با تشویق زائدالوصفی روبهرو شد و کنسرت، علیرغم تشویقهای مکرر، بدون اجرای قطعه «بیز» به اتمام رسید.
ساعت حدود 12 شب به وقت راوانا است و ضیافت مجلل شام در محوطه بیرونی سالن برپا شده. ایتالیاییها با منویی پر از خوراکیهای مختلف -که ماهی اولویت اولشان است- از میهمانان پذیرایی میکنند و پس از سرو شام، همه به سمت هتل راهی میشوند.
پیادهروهای «راوانا» هنوز شلوغاند و کافهها جای سوزن انداختن ندارند. برشهای هوسبرانگیز پیتزا و عطر قهوه بعد از یک کنسرت باشکوه هر رهگذری را مسحور میکند. کنسرتی که حاوی پیام دوستی ایرانیان به ایتالیاییها بود و با استقبال عجیبی از سوی آنها روبهرو شد و امید میرود این روند به همینجا ختم نشود و شاهد اجراهای مشترک دیگری با ارکسترهای این کشور و سایر ملل اروپا و قارههای دیگر باشیم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 18 تیر 1396 - 21:11
افزودن یک دیدگاه جدید