گفتوگوی متفاوت «موسیقی ما» با موزیسین با سابقهای که در گذشته گیر کرده و هنوز آهنگهای قدیمی گوش میکند
فرشید اعرابی: دیگر نمیتوانم موسیقیهای سبک خودمان را گوش کنم
موسیقی ما - همان یک ربعی که بر حسب اتفاق پشت در بسته دفتر موسیقی ما ماندیم، صحبتهایی بینمان رد و بدل شد که متوجه کاراکتر متفاوت فرشید اعرابی شدم. با توجه به مصاحبههای متعددی که بعد از انتشار چهارمین آلبومش یعنی «مرگ خاموش» داشت، نگران بود که این مصاحبه هم تکراری شود و حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشد. همان لحظه تصمیم گرفتم سوالهایم را تغییر دهم و اینبار شخصیت جدیدی از این موزیسین را پیشروی دوست دارانش قرار دهم؛ اتفاقی که به یاد ندارم رخ داده باشد؛ چراکه مصاحبههای فرشید اعرابی معمولاً درباره فضای موسیقایی و مسائل تکنیکال این سبک بوده است.
برای ما که جالب بود اما شاید برای شما هم جالب باشد بدانید یک راکر دیگر نمیتواند موسیقیهای ژانر خودش را گوش کند و علایقاش در قطعات آرام دهه 50 خلاصه میشود و ترجیح میدهد شبها که خسته از آموزشگاه به خانه برمیگردد، مستند یا راز بقا نگاه کند.
فرشید اعرابی جزء اولین هنرمندان پس از انقلاب است که شاگردان متعددی هم داشته و خیلی از آنها الان برای خودشان اسم و رسمی دارند. با این هنرمند درباره آلبوم جدید و همچنین کاراکتر متفاوتش گفتوگوی جالبی داشتیم که امیدواریم به مذاق شما هم خوش بیاید.
از طرفی هم سبک موسیقی ما تکنیکی است؛ مثلاً در سبک پاپ من به عنوان یک خواننده میتوانم یک خط ملودی بنویسم و بدهم آن را برایم تنظیم کنند اما در سبک ما، خودمحوری حاکم است و باید بر اساس توانایی ساز زدن و تکنیکات آهنگ بسازی. ریفها باید به روز، ملودیها جدید و با موسیقی روز دنیا همخوانی داشته باشند.
قطعه «به رقص آ» یک حرکت روبه جلو در موسیقی ایران بود
شاید قطعه «به رقص آ» برای کسانی که موسیقی ایرانی کار میکنند، تلنگری شود تا خود را از آن چهارچوبهای بسته خارج کنند. به نظرم خود را محدود به این چهارچوبها کردن، هنر نیست؛ هنر از جایی آغاز میشود که مرزها را بشکنی و جلو بیایی. در مجوع تلاشم را کردهام و خودم هم راضی هستم و به نظرم این قطعه یک حرکت روبه جلو در موسیقی ایران بود.
اتفاقاتی که روی صحنههای خارج از ایران میافتد، داستان صنعت موسیقی است
بچهها باید کمی هیجاناتشان را کنترل کنند؛ شما در بهترین موقعیت و بهترین فرم موسیقایی، کشش بیشتر از سالی دو کنسرت را در تهران ندارید. حالا اینکه در هر فصل بخواهید دو تا کنسرت برگزار کنید، باعث میشود خود گروه و این ژانر لطمه بخورد. یکسری کارها که پژوهشی است و اصلاً زشت است روی آن اسم کنسرت گذاشت و برایش پول گرفت. کاور، آن هم کاور درجه 3، آن هم از نوع پژوهشی! باید برای اینها برنامهریزی شود وگرنه همهمان با هم زمین میخوریم.
امثال من در حالی هنوز دغدغه جنگ دارند که دیگر خیلیها آن را فراموش کردهاند
این هم نه اعتراض است و نه ناامیدی؛ نقد است. یکسری حقایقی که همه ما آنها رالمس کردهایم بازگو شدهاند. نمیخواهم بگویم همه چیز سیاه است اما به نظرم این هم یک طیف است و خیلیها درگیر آن هستند. جای این ژانر در موزیک ایران خالی است اما هدفمان ناامید کردن آدمها نیست و ناخواسته این اتفاق میافتد.
قطعات نوستالژیک را گوش میکنم چون من را در گذشته نگه میدارند. وقتی موسیقی قطع میشود و میبینم زمان حال است، ناراحت میشوم
واقعاً کشش ندارم؛ از سن هفت سالگی تا سی و پنج سالگی آنقدر این موزیکها را گوش کردهام که دیگر اشباع شدهام، از یک طرف هم آرامش میخواهم. خیلی دوست دارم در جاده موسیقی گوش کنم؛ آن هم موسیقی آرام. شاید یکی از دلایلی که این نوستالژیها را گوش میکنم این است که من را در گذشته نگه میدارند. وقتی موسیقی قطع میشود و میبینم زمان حال است، ناراحت میشوم.
برای ما که جالب بود اما شاید برای شما هم جالب باشد بدانید یک راکر دیگر نمیتواند موسیقیهای ژانر خودش را گوش کند و علایقاش در قطعات آرام دهه 50 خلاصه میشود و ترجیح میدهد شبها که خسته از آموزشگاه به خانه برمیگردد، مستند یا راز بقا نگاه کند.
فرشید اعرابی جزء اولین هنرمندان پس از انقلاب است که شاگردان متعددی هم داشته و خیلی از آنها الان برای خودشان اسم و رسمی دارند. با این هنرمند درباره آلبوم جدید و همچنین کاراکتر متفاوتش گفتوگوی جالبی داشتیم که امیدواریم به مذاق شما هم خوش بیاید.
- فاصله زمانی چهار، پنج سالِ برای انتشار آلبومهایتان دیگر تبدیل به یک عرف شده است؟
از طرفی هم سبک موسیقی ما تکنیکی است؛ مثلاً در سبک پاپ من به عنوان یک خواننده میتوانم یک خط ملودی بنویسم و بدهم آن را برایم تنظیم کنند اما در سبک ما، خودمحوری حاکم است و باید بر اساس توانایی ساز زدن و تکنیکات آهنگ بسازی. ریفها باید به روز، ملودیها جدید و با موسیقی روز دنیا همخوانی داشته باشند.
- بله ولی اجرای زنده که زیاد ندارید، سینگل ترک هم که منتشر نمیکنید. این فاصله زمانی باعث نمیشود از مخاطب کمی فاصله بگیرید؟
- بعد از انتشار آلبوم «به رنگ شب»، طبعاً با نظرات متعددی روبهرو شدید، آنها چه تأثیری در روند تولید آلبوم «مرگ خاموش» داشتند؟
- شما جزء اولین چهرههای موسیقی پس از انقلاب هستید و سالها است که هم تدریس میکنید و هم فعالیت موسیقایی دارید. به نظرتان مخاطب همان مخاطب پیگیر و محدود قدیمی است یا فکر میکنید تعداد آنها در عرض این چند سال زیاد شده است؟
- اتفاقاً کار سختتری هم هست چون معمولاً موسیقی پاپ با موسیقیهای داخلی رقابت میکند اما سبک موسیقی شما با موسیقی دنیا مقایسه میشود.
قطعه «به رقص آ» یک حرکت روبه جلو در موسیقی ایران بود
- در سالهای اخیر خیلی از موزیسینهای سبکهای مختلف، به سمت موسیقی به اصطلاح تلفیقی رفتهاند که سبک راک هم از آن مستثنی نبوده است. چه شد که شما هم تصمیم گرفتید در قطعه آخر آلبوم یعنی «به رقص آ» به این سمت بروید؟
- این اتفاق شاید تا حدودی در قطعه «آرایش غلیظ» همایون شجریان هم تجربه شد.
- یعنی قطعه «آرایش غلیظ» برای شما جرقه نبود که به سمت تولید اینگونه آثار بیایید؟
- حالا نظرتان درباره قطعه «آرایش غلیظ» چیست؟
- به هر حال در موسیقی سنتی، همانطور هم که خودتان گفتید چهارچوبهای خاصی وجود دارد و میتوان گفت قطعه «آرایش غلیظ» حرکت جالبی محسوب میشد. چون سنتیخوانها را هم کمی اذیت کرد.
موسیقی پاپ ایران را هم اصلاً گوش نمیکنم. نه اینکه بگویم بد است؛ ژانر من نیست
- فکر میکنید موسیقی تلفیقی یک جور باج دادن به مخاطب است؟
- نه. نمونههای موسیقی تلفیقی در گذشته، آثار قابل تأملی بودند؛ مثل کارهای عباس مهرپویا یا حتی کارهایی که پویا محمودی انجام داد. اما تلفیق الان تبدیل به یکسری آثار بدون تفکر شده که از کنار هم قرار گرفتن آواز ایرانی و سازهای غربی به وجود میآید. اتفاقاً مخاطب هم همین را دوست دارد و به نظر میآید الان موسیقی تلفیقی تبدیل به دستاویزی برای جلب مخاطب شده است.
- یعنی این مُد در ساختن قطعه «به رقص آ» برای شما اهمیتی نداشت؟
- به نوعی میخواستید آن را از حالت بومی خارج کنید و به سمت بینالمللی شدن ببرید؟
شاید قطعه «به رقص آ» برای کسانی که موسیقی ایرانی کار میکنند، تلنگری شود تا خود را از آن چهارچوبهای بسته خارج کنند. به نظرم خود را محدود به این چهارچوبها کردن، هنر نیست؛ هنر از جایی آغاز میشود که مرزها را بشکنی و جلو بیایی. در مجوع تلاشم را کردهام و خودم هم راضی هستم و به نظرم این قطعه یک حرکت روبه جلو در موسیقی ایران بود.
- میگویید این مُد روی شما تأثیری نداشت، اما به هر حال وقتی کل جامعه از این موسیقی پر شده است، نمیتوان تأثیر آن را نادیده گرفت.
اتفاقاتی که روی صحنههای خارج از ایران میافتد، داستان صنعت موسیقی است
- شاید کسی که از بیرون نگاه میکند و موسیقیهای شما را میشنود، فکر کند این آرامش و دیدن راز بقا به روحیه شما نمیآید.
- موافقید که این تصورات اشتباه شاید به دلیل همین شناخت نداشتن و صرفاً قضاوت از روی سبک کاری شما باشد؟
- چون نسبت به بقیه ژانرها کمتر دیده میشوند و تریبونی هم ندارند، در نتیجه شناخت مخاطب از آنها فقط مربوط به آن چند قطعه میشود و بر اساس آنها قضاوت میکنند.
- اول گفتوگو اشاره کردید که آلبوم «مرگ خاموش» انعکاس خیلی خوبی در رسانهها داشت. فکر میکنم چند سال اخیر هنرمندان زیادی اجازه فعالیت در این ژانر را پیدا کردهاند و کنسرتهای زیادی در این سبک برگزار میشود. شما موافق این تعدّد هستید؟
بچهها باید کمی هیجاناتشان را کنترل کنند؛ شما در بهترین موقعیت و بهترین فرم موسیقایی، کشش بیشتر از سالی دو کنسرت را در تهران ندارید. حالا اینکه در هر فصل بخواهید دو تا کنسرت برگزار کنید، باعث میشود خود گروه و این ژانر لطمه بخورد. یکسری کارها که پژوهشی است و اصلاً زشت است روی آن اسم کنسرت گذاشت و برایش پول گرفت. کاور، آن هم کاور درجه 3، آن هم از نوع پژوهشی! باید برای اینها برنامهریزی شود وگرنه همهمان با هم زمین میخوریم.
- که با توجه به شرایط، این جذب مخاطب هم بسیار دشوار است.
امثال من در حالی هنوز دغدغه جنگ دارند که دیگر خیلیها آن را فراموش کردهاند
- جالب است که از جنگ و دفاع مقدس خواندن هم یک بار نبوده و به نوعی انگار دغدغه شما است. اما به آنها هم اشارهای نمیشود.
- چرا فکر میکنند شماها چنین دغدغهای ندارید؟
- حالا اگر یک نفر به شما بگوید در ازای کاری، فلان سفارش را انجام دهید چه؟
- به آلبوم «مرگ خاموش» برگردیم. ترانههای آلبوم در دوره پنج سال کار نکردن شما سروده شدهاند؟ در کل به نظر میرسد در آنها تلخی و ناامیدی به چشم میآید. قطعه «شبزده» هم به نظر میآید کمی حدیث نفس بود؛ از رنگ شب و دیوار میگوید و به نظر میآید به نوعی بیان کننده این سالهای شما بوده است.
این هم نه اعتراض است و نه ناامیدی؛ نقد است. یکسری حقایقی که همه ما آنها رالمس کردهایم بازگو شدهاند. نمیخواهم بگویم همه چیز سیاه است اما به نظرم این هم یک طیف است و خیلیها درگیر آن هستند. جای این ژانر در موزیک ایران خالی است اما هدفمان ناامید کردن آدمها نیست و ناخواسته این اتفاق میافتد.
- تا حدودی دریافت من این بود که کسی که سالها زندگیاش را پای موسیقیاش گذاشته، الان میتواند کمی از این شرایط کلافه باشد.
- دو شعر مولوی در آلبوم هم انتخاب خودتان بود؟
- برای این پرسیدم چه کسی انتخاب کرده چون این دو شعر از مولوی قبلاً با صدای همایون شجریان و محسن چاوشی شنیده شدهاند. این هم خودش یک چالش است و نوع نگاه هر کس و درک درونی آنها از اشعار را نشان میدهد.
- البته آن قطعه کاور است.
قطعات نوستالژیک را گوش میکنم چون من را در گذشته نگه میدارند. وقتی موسیقی قطع میشود و میبینم زمان حال است، ناراحت میشوم
- با توجه به صحبتهایمان به نظر میرسد که سلیقه شنیداری جالبی هم دارید.
واقعاً کشش ندارم؛ از سن هفت سالگی تا سی و پنج سالگی آنقدر این موزیکها را گوش کردهام که دیگر اشباع شدهام، از یک طرف هم آرامش میخواهم. خیلی دوست دارم در جاده موسیقی گوش کنم؛ آن هم موسیقی آرام. شاید یکی از دلایلی که این نوستالژیها را گوش میکنم این است که من را در گذشته نگه میدارند. وقتی موسیقی قطع میشود و میبینم زمان حال است، ناراحت میشوم.
- پس چه کسانی باید این موسیقیها و البته آلبوم شما را گوش کنند؟
- چه جالب که خودتان از این نوع موسیقیها میسازید و اجرا هم میکنید اما نمیتوانید آنها را گوش کنید.
- تدریس که خلاقیت هنرمندان را هم از بین میبرد و تازه با این حال باز مشخص نیست چند نفر از این شاگردان استعداد و توانایی این را دارند که موفق شوند.
- کنسرتهای آلبوم را چه زمانی برگزار میکنید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 مرداد 1396 - 11:03
دیدگاهها
با سلام
جلوی هر کسی که گیتار الکتریک میزنه اسم استاد اعرابی رو ببرید
از مرام و معرفت و با حالی استاد تعریف میکنه
انشالله همیشه عمر با عزت داشته باشی
مولا
افزودن یک دیدگاه جدید