موسیقی ما - حالا درست چند سال است که از آغاز جریانی به نام «منتقدان موسیقی» میگذرد. در این سالها منتقدان در نامهها و گفتوگوهایشان بارها مطالبات خود را بیان کردهاند. این اما به نظر میرسد که تنها کاری است که انجام دادهاند! آنها نه در انتخابات سال گذشته شرکت کردند و نه به دعوت استاد «فرهاد فخرالدینی» لبیک گفتند که ازشان برای همدلی دعوت کرده بود.
در همین راستا، با سه تن از اعضای هیأتمدیرهی خانهی موسیقی یعنی حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانهی موسیقی)، محمد میرزمانی (رئیس هیأتمدیره خانهی موسیقی) و داریوش پیرنیاکان (عضو شورای عالی) صحبت کردهایم تا نقطهنظراتشان را دربارهی این جریان بگویند. آنها همه متفقالقول به این مسأله اذعان دارند که از نقد حمایت میکنند. به شرط آنکه منتقدان فراتر از ایرادات کلی و به دور از حبوبغضهای رایج به شکل رودررو مسائلشان را مطرح کنند. کاری که به نظر میرسد آنها در این سالها تمایلی به انجامش ندارند.
*محمد میرزمانی: استاد فخرالدینی بارِ دیگر ثابت کردند که هنرمندی ملی هستند
ما در تمام این سالها تلاش کردهایم تا همدلی میانِ جامعهی موسیقی شکل گیرد و جلسهای که استاد فخرالدینی شکل دادند، به عنوانِ فصل جدیدی در فعالیتهای خانهی موسیقی مطرح است و این امیدواری را به وجود میآورد تا همدلی بین اهالی موسیقی بیشتر از قبل اتفاق بیفتد. این اتفاق به مددِ حضور استاد «فخرالدینی» شکل گرفته است؛ ایشان بارِ دیگر نشان دادند اگر چهرهی ماندگار و شخصیت ملی و فرهنگی شدهاند، بیدلیل نیست و شرایط و خصوصیاتشان است که ایشان را بدل به هنرمندی ملی کرده است. استاد فخرالدینی با نفس گرمشان، گفتار زیبایشان و روش برخوردشان و با سالها تجربه از هنرمندان صاحبنامِ ما دعوت کردند و تعدادی از آنان نیز لبیک گفتند؛ حالا دیگر به نظر میرسد اگر کسی دغدغهی همدلی دارد، باید به صحبتهای ایشان گوش دهد. ما نیز وظیفهی خودمان میدانیم تا خودمان را به جامعهی موسیقی کشور نزدیکتر کنیم؛ اگرچه همهی اعضای هیات مدیره خود اهلِ موسیقیاند و با آن بیگانه نیستند و با افراد، آثارشان و فرصتها و خصوصیاتِ آنها آشنا هستند؛ اما داشتنِ جلساتِ مشترک سبب میشود تا در این زمینه بیش از پیش موفق باشیم. علاوه بر آن، من امیدوارم در فصل جدیدِ فعالیتهای خانهی موسیقی در انعکاس خبری فعالیتهای این نهاد بیش از پیش فعال باشیم، چون در جریان گذاشتن جامعهی موسیقی کشور آنها را وارد میدان میکند.
*حمیدرضا نوربخش: اصل موسیقی را فراموش کردهایم
در روند فعالیتهای جدید که بعد از انتخابات اخیر خانه شکل گرفت و همچنین حضور جناب استاد فخرالدینی به عنوان رییس شورای عالی، عزمی جدی برای ایجاد همدلی شکل گرفت و در این میان استاد «فخرالدینی» به عنوانِ کسی که در راس هرم سیاستگذاریهای خانهی موسیقی است، پدری کرده و تلاش تا اختلافات میانِ اعضای خانهی موسیقی که مثلِ فرزندانشان هستند، کمتر شود. ما این مساله را به فال نیک میگیریم، اگرچه وقتی حرکتی انجام میشود برخیها دربارهی آن ابهام دارند و عدهای نیز این تصور را میکنند که این اقدامات با قصد و غرض انجام میشود؛ اما من امیدوارم با مرور و استمرار این حرکت به نتیجه برسیم.
در این سالها انتقاداتِ بسیاری به خانهی موسیقی شده است؛ اما واقعیت این است که ما در تمام این مدت هیچ چیز ملموسی دریافت نکرده و نمیدانیم مشخصا موضوع چیست؟ من به عنوان مدیر عامل خانهی موسیقی چه کاری باید انجام میدادم که ندادهام و چه کاری باید نمیکردم که کردهام؟ با تمام احترامی که برای دوستان منتقد قایل هستم، باید بگویم آنها فقط کلیگویی کردهاند. مثلا میگویند باید بر مدار اساسنامه حرکت کرد؛ بله باید همینطور باشد. چه کسی منکر این مساله است؟ اگر غیر از این باشد که تخلف صورت گرفته است. میگویند خانهی موسیقی باید سعی کند از رفتارهای محفلی دور باشد؛ آیا آدمهایی که هماکنون در این خانه فعال هستند، به منزلهی محفل هستند؟ و اصلا اگر هستند اشکالشان چیست؟ چه کاری انجام دادهاند؟ یا چه نکردهاند که باید میکردند؟ چرا دوستان دقیقا مصداقهایشان را بیان نمیکنند؟ مصادیقی هم گفته میشود که واقعی نیست؛ مثلا دربارهی تخلفات مالی صحبت میشود که بارها و بارها بررسی و به آن پاسخ داده شده است. دوستان میگویند خانهی موسیقی باید از نهادهای دولتی جدا بوده و به آن وابسته نباشد، اگر چنین عقیدهای داریم چرا خود این دوستان دست به دامانِ دولت شدند تا بر انتخابات نظاره کنند. کدام انتخابات خانهی موسیقی در این 18 سال با نظارت دولت انجام شده بود جز این دوره؟ انتخابات اصلا ربطی به دولت ندارد؛ چون ساز و کارش مشخص است، بازرس دارد و شورای عمومی. البته این صحبتهای من به معنای این نیست که میخواهم پاسخی به دوستان بدهم، من عمیقا به نقد اعتقاد دارم؛ اما نقدی سازنده که بر اساسِ دشمنی نباشد. ما حتما از پیشنهادات درست استقبال میکنیم، به شرط آنکه در حد توانمان باشد. همهی ما میدانیم که موسیقی چه مشکلاتی دارد اما همهاش دست ما نیست و خیلی کارها را نمیتوانیم انجام دهیم. هیچ کس نمیتواند.
برگزاری جلسات مشترک باعث میشود تا یادمان بماند که ما تعدادی دوست و همکار هستیم که دربارهی هم صحبت میکنیم؛ چرا باید این شقاق و شکاف و جدایی منجر به دشمنی شود؟ چرا باید من بخواهم خدای ناکرده سر به تن کسی نباشد؟ حالا با محوریت شورای عالی و شخص جناب فخرالدینی حرکت خوبی آغاز شده است و امیدوارم تمام اهالی موسیقی و تمام کسانی که درد و انگیزه و حرف دارند در حول این محور جمع شوند. دوستان منتقد هماکنون دیدند که گوش شنوا وجود دارد و ما میخواهیم به انتقادات در محدودهی ظرفیت خانهی موسیقی پاسخ دهیم. بر کسی پوشیده نیست که در خانهی موسیقی امکانات و پولی وجود ندارد؛ حالا که اینچنین است در کنار هم باشیم. همه دوست داریم که موسیقی به تعالی برسد. ما نباید یادمان برود این همه جوانانِ با انگیزه در موسیقی ما وجود دارند که روز بهروز سرخورده میشوند و کوچکترین حمایتی از آنان نمیشود. باید برای این موضوع همفکری کنیم که چرا یک اثر خوب تولید نمیشود؟ ما اصل موضوع را فراموش کردهایم. تمام اینها برای این است که با موسیقی زندگی کنیم و حال کنیم. اگر خود موسیقی نباشد، چه فایدهای دارد؟ بیایید با خودمان فکر کنیم چرا موسیقیدانان ما بیانگیزه شدهاند؟ فضای موسیقی با مشکلاتِ بسیاری همراه است. مسالهی کپیرایت بیمعناست. به این چیزها باید فکر کنیم. به این فکر کنیم که امروزه به راحتی در فضای مجازی چوب حراج به تمام موجودیت یک هنرمند میزنند. چه کسی دربارهی این مسایل حرف زده؟ چه کسی دربارهی اقتصاد مضمحل میگوید؟ چرا گردش کار موسیقی اینطور است؟جرا سلیقهی مردم به سمت موسیقی سطحی تنزل پیدا کرده است و چرا هنرمندان کم تولید میکنند؟ چون این کار اقتصادی ندارد. باید به این چیزها فکر کنیم. چرا کسی هزینهی موسیقی را نمیدهد؟
دوستان چرا در این سالها دربارهی این مسایل حرف نزدهاند و تنها دربارهی کلیات گفتهاند؛ مشکل خیلیها این است که رییس چه کسی است؛ ما خودمان را اسیر این بحثها کردهایم و از مسایل اصلی غافل شدهایم بهرهاش را چه کسی میبرد؟ با خوشحالی میگویم موسیقی پاپ اقتصاد دارد و تبدیل به صنعت شده است؛ چرا بخشهای دیگر اینطور نیست؟ وقتی من نتوانم سالن کنسرت را پر کنم تمام این حرفها باد هواست. وقتی نوازندهی ما مخاطبی نداشته باشد که با آن ساز بزند، هیچ چیز دیگر اهمیتی ندارد.
*داریوش پیرنیاکان: بیرون گود ایستادن و ایراد گرفتن بیانصافی است
در جلسهای که استاد فخرالدینی شکل داده بودند، انتظار داشتیم که دوستان منتقد بیایند و رودر رو صحبت کنند و کم و کاستیها را بیان کنند که این اتفاق نیفتاد. بیرون گود ایستادن کارِ آسانی است؛ ایکاش دوستان بیایند و خودشان حرفهایشان را مطرح کنند. ما هیچکدام دوست نداریم که فقط ما در این خانه فعال باشیم. من بارها و بارها از دوستان دیگر درخواست کردهام که شما هم حضور داشته باشید؛ من از ابتدای خانهی موسیقی عضو هیات موسس بودم. جزو کسانی بودم که اساسنامهی این خانه را نوشتیم. دفتر نداشتیم و در خانهی آقای سریر، سعی میکردیم این اساسنامه رابنویسیم. این خانه حالا به موقعیت کنونی رسیده است؛ اما نباید فراموش کرد از یک کودک، نباید انتظار آدم عاقل و بالغ را داشت. ما نمیگوییم تمام کارها را توانستیم انجام دهیم؛ اما توانمان در این اندازه بوده است. این خانه نزدیک چند سال طول کشید تا پیش خود اهالی موسیقی تثبیت شده است. بله؛ قطعا فعالیتهای این خانه با ایراداتی نیز همراه است؛ اما یادمان نرود که اعضای این خانه در این سالها کار کرده و تلاش کردهاند؛ هر چند کاستیهایی هم داشتهاند؛ پس کسی که دور ایستاده نمیتواند با بیانصافی قضاوتی کند. ما زمان انتخابات از همه درخواست کردیم که شرکت کنید و از طرف وزارت ارشاد ناظری هم حضور داشت؛ چرا دوستان شرکت نکردند. با تمام اینها امیدوارم این جلسات به همدلی بیانجامد.
در همین راستا، با سه تن از اعضای هیأتمدیرهی خانهی موسیقی یعنی حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانهی موسیقی)، محمد میرزمانی (رئیس هیأتمدیره خانهی موسیقی) و داریوش پیرنیاکان (عضو شورای عالی) صحبت کردهایم تا نقطهنظراتشان را دربارهی این جریان بگویند. آنها همه متفقالقول به این مسأله اذعان دارند که از نقد حمایت میکنند. به شرط آنکه منتقدان فراتر از ایرادات کلی و به دور از حبوبغضهای رایج به شکل رودررو مسائلشان را مطرح کنند. کاری که به نظر میرسد آنها در این سالها تمایلی به انجامش ندارند.
*محمد میرزمانی: استاد فخرالدینی بارِ دیگر ثابت کردند که هنرمندی ملی هستند
ما در تمام این سالها تلاش کردهایم تا همدلی میانِ جامعهی موسیقی شکل گیرد و جلسهای که استاد فخرالدینی شکل دادند، به عنوانِ فصل جدیدی در فعالیتهای خانهی موسیقی مطرح است و این امیدواری را به وجود میآورد تا همدلی بین اهالی موسیقی بیشتر از قبل اتفاق بیفتد. این اتفاق به مددِ حضور استاد «فخرالدینی» شکل گرفته است؛ ایشان بارِ دیگر نشان دادند اگر چهرهی ماندگار و شخصیت ملی و فرهنگی شدهاند، بیدلیل نیست و شرایط و خصوصیاتشان است که ایشان را بدل به هنرمندی ملی کرده است. استاد فخرالدینی با نفس گرمشان، گفتار زیبایشان و روش برخوردشان و با سالها تجربه از هنرمندان صاحبنامِ ما دعوت کردند و تعدادی از آنان نیز لبیک گفتند؛ حالا دیگر به نظر میرسد اگر کسی دغدغهی همدلی دارد، باید به صحبتهای ایشان گوش دهد. ما نیز وظیفهی خودمان میدانیم تا خودمان را به جامعهی موسیقی کشور نزدیکتر کنیم؛ اگرچه همهی اعضای هیات مدیره خود اهلِ موسیقیاند و با آن بیگانه نیستند و با افراد، آثارشان و فرصتها و خصوصیاتِ آنها آشنا هستند؛ اما داشتنِ جلساتِ مشترک سبب میشود تا در این زمینه بیش از پیش موفق باشیم. علاوه بر آن، من امیدوارم در فصل جدیدِ فعالیتهای خانهی موسیقی در انعکاس خبری فعالیتهای این نهاد بیش از پیش فعال باشیم، چون در جریان گذاشتن جامعهی موسیقی کشور آنها را وارد میدان میکند.
*حمیدرضا نوربخش: اصل موسیقی را فراموش کردهایم
در روند فعالیتهای جدید که بعد از انتخابات اخیر خانه شکل گرفت و همچنین حضور جناب استاد فخرالدینی به عنوان رییس شورای عالی، عزمی جدی برای ایجاد همدلی شکل گرفت و در این میان استاد «فخرالدینی» به عنوانِ کسی که در راس هرم سیاستگذاریهای خانهی موسیقی است، پدری کرده و تلاش تا اختلافات میانِ اعضای خانهی موسیقی که مثلِ فرزندانشان هستند، کمتر شود. ما این مساله را به فال نیک میگیریم، اگرچه وقتی حرکتی انجام میشود برخیها دربارهی آن ابهام دارند و عدهای نیز این تصور را میکنند که این اقدامات با قصد و غرض انجام میشود؛ اما من امیدوارم با مرور و استمرار این حرکت به نتیجه برسیم.
در این سالها انتقاداتِ بسیاری به خانهی موسیقی شده است؛ اما واقعیت این است که ما در تمام این مدت هیچ چیز ملموسی دریافت نکرده و نمیدانیم مشخصا موضوع چیست؟ من به عنوان مدیر عامل خانهی موسیقی چه کاری باید انجام میدادم که ندادهام و چه کاری باید نمیکردم که کردهام؟ با تمام احترامی که برای دوستان منتقد قایل هستم، باید بگویم آنها فقط کلیگویی کردهاند. مثلا میگویند باید بر مدار اساسنامه حرکت کرد؛ بله باید همینطور باشد. چه کسی منکر این مساله است؟ اگر غیر از این باشد که تخلف صورت گرفته است. میگویند خانهی موسیقی باید سعی کند از رفتارهای محفلی دور باشد؛ آیا آدمهایی که هماکنون در این خانه فعال هستند، به منزلهی محفل هستند؟ و اصلا اگر هستند اشکالشان چیست؟ چه کاری انجام دادهاند؟ یا چه نکردهاند که باید میکردند؟ چرا دوستان دقیقا مصداقهایشان را بیان نمیکنند؟ مصادیقی هم گفته میشود که واقعی نیست؛ مثلا دربارهی تخلفات مالی صحبت میشود که بارها و بارها بررسی و به آن پاسخ داده شده است. دوستان میگویند خانهی موسیقی باید از نهادهای دولتی جدا بوده و به آن وابسته نباشد، اگر چنین عقیدهای داریم چرا خود این دوستان دست به دامانِ دولت شدند تا بر انتخابات نظاره کنند. کدام انتخابات خانهی موسیقی در این 18 سال با نظارت دولت انجام شده بود جز این دوره؟ انتخابات اصلا ربطی به دولت ندارد؛ چون ساز و کارش مشخص است، بازرس دارد و شورای عمومی. البته این صحبتهای من به معنای این نیست که میخواهم پاسخی به دوستان بدهم، من عمیقا به نقد اعتقاد دارم؛ اما نقدی سازنده که بر اساسِ دشمنی نباشد. ما حتما از پیشنهادات درست استقبال میکنیم، به شرط آنکه در حد توانمان باشد. همهی ما میدانیم که موسیقی چه مشکلاتی دارد اما همهاش دست ما نیست و خیلی کارها را نمیتوانیم انجام دهیم. هیچ کس نمیتواند.
برگزاری جلسات مشترک باعث میشود تا یادمان بماند که ما تعدادی دوست و همکار هستیم که دربارهی هم صحبت میکنیم؛ چرا باید این شقاق و شکاف و جدایی منجر به دشمنی شود؟ چرا باید من بخواهم خدای ناکرده سر به تن کسی نباشد؟ حالا با محوریت شورای عالی و شخص جناب فخرالدینی حرکت خوبی آغاز شده است و امیدوارم تمام اهالی موسیقی و تمام کسانی که درد و انگیزه و حرف دارند در حول این محور جمع شوند. دوستان منتقد هماکنون دیدند که گوش شنوا وجود دارد و ما میخواهیم به انتقادات در محدودهی ظرفیت خانهی موسیقی پاسخ دهیم. بر کسی پوشیده نیست که در خانهی موسیقی امکانات و پولی وجود ندارد؛ حالا که اینچنین است در کنار هم باشیم. همه دوست داریم که موسیقی به تعالی برسد. ما نباید یادمان برود این همه جوانانِ با انگیزه در موسیقی ما وجود دارند که روز بهروز سرخورده میشوند و کوچکترین حمایتی از آنان نمیشود. باید برای این موضوع همفکری کنیم که چرا یک اثر خوب تولید نمیشود؟ ما اصل موضوع را فراموش کردهایم. تمام اینها برای این است که با موسیقی زندگی کنیم و حال کنیم. اگر خود موسیقی نباشد، چه فایدهای دارد؟ بیایید با خودمان فکر کنیم چرا موسیقیدانان ما بیانگیزه شدهاند؟ فضای موسیقی با مشکلاتِ بسیاری همراه است. مسالهی کپیرایت بیمعناست. به این چیزها باید فکر کنیم. به این فکر کنیم که امروزه به راحتی در فضای مجازی چوب حراج به تمام موجودیت یک هنرمند میزنند. چه کسی دربارهی این مسایل حرف زده؟ چه کسی دربارهی اقتصاد مضمحل میگوید؟ چرا گردش کار موسیقی اینطور است؟جرا سلیقهی مردم به سمت موسیقی سطحی تنزل پیدا کرده است و چرا هنرمندان کم تولید میکنند؟ چون این کار اقتصادی ندارد. باید به این چیزها فکر کنیم. چرا کسی هزینهی موسیقی را نمیدهد؟
دوستان چرا در این سالها دربارهی این مسایل حرف نزدهاند و تنها دربارهی کلیات گفتهاند؛ مشکل خیلیها این است که رییس چه کسی است؛ ما خودمان را اسیر این بحثها کردهایم و از مسایل اصلی غافل شدهایم بهرهاش را چه کسی میبرد؟ با خوشحالی میگویم موسیقی پاپ اقتصاد دارد و تبدیل به صنعت شده است؛ چرا بخشهای دیگر اینطور نیست؟ وقتی من نتوانم سالن کنسرت را پر کنم تمام این حرفها باد هواست. وقتی نوازندهی ما مخاطبی نداشته باشد که با آن ساز بزند، هیچ چیز دیگر اهمیتی ندارد.
*داریوش پیرنیاکان: بیرون گود ایستادن و ایراد گرفتن بیانصافی است
در جلسهای که استاد فخرالدینی شکل داده بودند، انتظار داشتیم که دوستان منتقد بیایند و رودر رو صحبت کنند و کم و کاستیها را بیان کنند که این اتفاق نیفتاد. بیرون گود ایستادن کارِ آسانی است؛ ایکاش دوستان بیایند و خودشان حرفهایشان را مطرح کنند. ما هیچکدام دوست نداریم که فقط ما در این خانه فعال باشیم. من بارها و بارها از دوستان دیگر درخواست کردهام که شما هم حضور داشته باشید؛ من از ابتدای خانهی موسیقی عضو هیات موسس بودم. جزو کسانی بودم که اساسنامهی این خانه را نوشتیم. دفتر نداشتیم و در خانهی آقای سریر، سعی میکردیم این اساسنامه رابنویسیم. این خانه حالا به موقعیت کنونی رسیده است؛ اما نباید فراموش کرد از یک کودک، نباید انتظار آدم عاقل و بالغ را داشت. ما نمیگوییم تمام کارها را توانستیم انجام دهیم؛ اما توانمان در این اندازه بوده است. این خانه نزدیک چند سال طول کشید تا پیش خود اهالی موسیقی تثبیت شده است. بله؛ قطعا فعالیتهای این خانه با ایراداتی نیز همراه است؛ اما یادمان نرود که اعضای این خانه در این سالها کار کرده و تلاش کردهاند؛ هر چند کاستیهایی هم داشتهاند؛ پس کسی که دور ایستاده نمیتواند با بیانصافی قضاوتی کند. ما زمان انتخابات از همه درخواست کردیم که شرکت کنید و از طرف وزارت ارشاد ناظری هم حضور داشت؛ چرا دوستان شرکت نکردند. با تمام اینها امیدوارم این جلسات به همدلی بیانجامد.
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
عالیم قاسم اف , سایت موسیقی ما
-
پدرام امینی ابیانه , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , ابوالفضل صادقی نژاد , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , سامان احتشامی , سایت موسیقی ما
-
فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
حیدو هدایتی , سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , سایت موسیقی ما
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
پژمان طاهری , سایت موسیقی ما
-
همایون شجریان , فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
مجید رضوی , سایت موسیقی ما
-
رضا موسوی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , پویا نیکپور , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , علیرضا پور استاد
-
سایت موسیقی ما , مهدی بوستانی
-
گروه چارتار , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , آزاده امیری , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , فردین خلعتبری , علی اکبر قربانی , مانی جعفرزاده
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , علی اکبر قربانی , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , ماکان بند
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
علیرضا میرآقا , سایت موسیقی ما , سازنگار
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , سهراب پورناظری , علی قمصری
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , محمد بحرانی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , منوچهر صهبایی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , آیدین الفت
-
سایت موسیقی ما
افزودن یک دیدگاه جدید