رونمایی آلبوم «هیچ در هیچ»
آلبوم جدید هوشنگ کامکار منتشر شد
اثری از:
گزارش:
کارگردان:
رضا خانکی
تهیه کننده:
پایگاه خبری - تحلیلی «موسیقی ما»
> گزارش تصویری این مراسم را اینجا ببنید
موسیقی ما - جمعهای که گذشت، آلبوم «هیچ درهیچ» تازهترین اثر «هوشنگ کامکار» در فرهنگسرای ارسباران رونمایی شد. تا این لحظه، این اولین خبری است که از این مراسم رونمایی منتشر میشود؛ فرض کنید به جای این آلبوم، آلبومِ خوانندهای پاپ رونمایی شده بود؛ لابد حالا که در «گوگل» سرچ میکردید، چند صفحه خبر و عکس و رونمایی از آن بود. خب انتظاری هم جز این نیست؛ اثری مثلِ «هیچ در هیچ» موسیقی پیچیدهای دارد؛ توسط خوانندگانِ مشهوری خوانده نشده است – هرچند صبا و ارسلان کامکار هم چهرههای مشهوری در موسیقی هستند؛ اما نه به اندازهی خوانندگانِ دیگر-، علاوه بر آن از اشعارِ «بیژن جلالی» در آن استفاده شده است که جز ادیبان و مخاطبان جدی موسیقی کسی چندان او را نمیشناسد- ضمن آنکه خاصبودنِ مخاطبانِ آثاری از این دست، نتیجهی بیتوجهی به موسیقی جدی طی دهههای اخیر است. شاید به همین خاطر است که خودِ «کامکار» در این جلسه، وقتی با اعتراضِ «امید نیکبین» مواجه شد که چرا صندلیهای سالنِ ارسباران خالی است، گفت که انتظاری ندارد؛ چون جلسهی رونمایی استاد پژمان که یکی از بزرگترین آهنگسازانِ تاریخِ معاصرِ ایران است؛ از این هم خالیتر بود و هر چند با همان لحنِ شوخِ همیشگیاش گفت: «لابد اگر اثرِ حامد همایون قرار بود رونمایی شود؛ تمام فضای فرهنگسرا جای سوزنانداختن نبود.»
«هیچ در هیچ» با ۶ قطعه از آثار هوشنگ کامکار و اشعار بیژن جلالی با عنوان هیچ در هیچ، با هر غم، تو از در آمدی، نقشی بر دل، اگر جهان به سر آید و مرثیهای برای شاعر برای ارکستر سمفونیک به همراهی آواز سلو و همراهی گروه کُر بر روی اشعار مدرن و سپید بیژن جلالی تنظیم شده است؛ محتوای این اثر، موسیقی مدرن و معاصر ایران است که پیوندی میان موسیقی معاصر مدرن و موسیقی سنتی ایران است. ترکیب عوامل و ویژگیهای موسیقی مدرن امروز جهان و توجه به کاربُرد از این موارد برای جلوه روح ایرانی اثر از شاخصههای مهم این آلبوم است که توسط موسسه فرهنگی هنری «راوی آذر کیمیا» تولید و منتشر شده است.
رضا مهدوی: این موسیقی را باید سالها گوش داد
در این مراسم «رضا مهدوی» - ناشر اثر- به توضیحاتی دربارهی آن پرداخت: «دیدهشدن یک اثر در روزگاری که آثار زیادی تولید میشود؛ اما دیده نمیشوند؛ اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اگرچه این دیدهنشدن تنها مختص آثار موسیقایی نیست؛ چون شرایط در کشور ما به گونهای شده است که فرهنگ و هنری متعالی هر روز مضمحلتر از قبل میشود و در چنین شرایطی تنها آن دسته از افرادی که «فرهنگ اصیل» را درک میکنند، باعث میشوند تا زیرساختهای فرهنگی رشد کند. من نیز افتخار میکنم که استاد «هوشنگ کامکار» این اعتماد را داشتند که دو اثرِ اخیر خود با نامهای «باغهای پژمان و هیچ در هیچ» را برای انتشار به من سپردند.»
او اضافه کرد: «در این سالهایی که من به شکل خصوصی فعالیت میکنم؛ افتخار داشتم که با بزرگانی کار کنم که بر اساس عشق آثار خود را خلق میکنند، بیآنکه به مزایای اقتصادی آن توجه داشته باشند و از آنجا که پاسخ عشق را باید با عشق داد؛ من نیز در تولید و نشرِ آثار به جنبههای اقتصادی نگاه نمیکنم؛ چون انتشارِ آثاری از این دست به بالندگی من منجر خواهد شد؛ اما در عین حال باید به این نکته توجه داشت که این آثار نیاز به دیده شدن دارند و در این میان من گلایهای از خود اهالی موسیقی دارم؛ درست است که این آثار مخاطبان خاص دارد؛ اما همین مخاطبان هم از این آثار استقبالی نمیکنند و وقتی قرار است آن را بشنوند، به کپی غیرمجازِ آن روی میآورند؛ از آن طرف اینکه این روزها هر نوازندهای شرکتی تاسیس کند و هر صاحبِ استودیویی، مغازه بزند و هعر مغازهداری شرکت پخش بزند، باعث شکلگیری یک فضای غیرحرفهای و رقابت نادرست میشود. شرکتهای پخش و مغازههای فروش سیدی، گاهی به صورتِ عامدانه، آثاری را به مخاطبان ارایه نمیدهند؛ ما انگار فراموش کردهایم روزی را خداوند میدهد و کسی جای کسی را نمیگیرد. دوست عزیزی که درست پخش نمیکنی؛ اگر این چرخهی اقتصادی معیوب شود، خواهناخواه دامن تو را نیز میگیرد؛ همانطور که فروشگاههای شهر کتاب هم این روزها کارهای غیرفرهنگی انجام میدهند.»
او آنگاه به گفتههای «هوشنگ کامکار» با سایت «موسیقی ما» اشاره کرد و گفت که هماکنون شرکتهای تولید موسیقایی، تمام همتِ خود را برای معرفی یک خواننده میگذارند و از همین روی است که شنیدارِ مردم با افت مواجه شده و حتی بسیاری از دانشجویانِ موسیقی هع بزرگانی چون شهناز و کسایی را نمیشناسند: «شرایط به گونهای شده و گوشها به سمتی رفته است که ما موسیقی سالم و جدی را فراموش کنیم و از هوشنگ استوار تا هوشنگ کامکار به موسیقی دانان جدی جفا شده است. ما در شرایط کنونی یک مقدار آشوبزده هستیم و گاهی احساساتی میشویم.»
او سپس به این اثر اشاره کرد و گفت: «هوشنگ کامکار برای اولین بار از شعرهای بیژن جلالی استفاده کرده و باید جرات و جسارتِ ایشان را قدر بدانیم؛ ایشان نقطهی عطفی ایجاد کردهاند که کسانی که موسیقی های جدی کار میکنند الگویی برای کار داشته باشند. این موسیقی را باید سالها گوش کرد و با آن زندگی کرد. اگر ریشهی موسیقی را از آنِ خداوند بدانیم؛ بخشی از آن در وجود هوشنگ کامکار متجلی شده است و به همین خاطر باید این اثر را قدر دانست.»
امید نیکبین: ایکاش تمام مملکت ما کامکار بود
«امید نیکبین» - آهنگساز، نوازنده و صدابردار- دیگر سخنرانِ این مراسم بود که در ابتدای سخنانِ خود گفت: «این صندلیها چرا خالی است؟ من احساس میکردم الان دوستانی بیرون ایستادهاند و جا نیست که بیایند.»
او اما دربارهی «هوشنگ کامکار» گفت: «صحبت دربارهخی هوشنگ کامکار مشکل است؛ آدم نمیداند از خودش، کارهایش، خانوادهاش، از عشق و از آثارش کدام بگوید. همه فکر میکنند که خب حانوادهی کامکار؛ ژن موسیقی دارند و پس اگر اینها آهنگساز و نوازنده نشوند؛ چه کاری باید انجام دهند؟ این طور نیست؛ این خانواده بسیار زحمت کشیدهاند که به اینجا رسیدهاند؛ زندگی آنان تنها نتیجهی ژنی نیست که از مرحوم حسن کامکار به این خانواده تزریق شده است؛ این خانواده بسیار زحمت کشیدهاند و برای رسیدن به این نقطهای که هماکنون هستند؛ تلاش بسیاری کردهاند. من از نزدیک شاهد بودهام که گاهی برای موسیقی گریستهاند. ایکاش تمام مملکت ما کامکار بود؛ چون من پیش از آنکه از هوشنگ کامکار و خانوادهی کامکارها، موسیقی یاد گرفته باشم، وحدت و همدلی و پشتِ هم بودن را یاد گرفتهام و این خیلی زیباست و به همین دلیل است که موسیقیشان تا این اندازه دلنشین است.»
او سپس به تحلیلِ آثار کامکار پرداخت: «آقای کامکار با انتشار «در گلستانه» بسیاری را با شعر سهراب آشنا کردند. در آن زمان خیلی مرسوم نبود که روی شعر نو موسیقی گذاشته شود؛ اما آقای کامکار این کار را انجام داد؛ در گلهای 131 استاد همایون خرم اثری را بر اساس شعر سپید ساختهاند که کمتر شنیده شده است؛ حالا نیز آقای «کامکار» روی شعر جلالی این کار را انجام دادهاند که چون «در گلستانه» در کنار تمامِ ویژگیهایش، پیوستگی در آن دیده میشود و این نشان از وحدت کار آهنگساز دارد. این خصیصه در کارهای قبلی آقای کامکار هم دیده میشود.»
او سپس به «شباهنگام» با صدای «بیژن کامکار» اشاره کرد: «در این اثر هم تلفیق کلام و شعر نو با موسیقی را میشنویم. وزنها در آن برابر نیستند. و انگار آهنگساز برای منظومهای موسیقی نوشته است که تاکید و تکیه روی وزن و قافیه نیست؛ بلکه روی موسیقی است. در کار پوئم سمفونیک کردی این اتفاق میافتد و قطعات کوچک و بزرگ که هموزن نیستند کنار هم قرار میگیررد. در حلبچه و خرمشهر هم این ماجرا را میبینیم انگار ایشان با وزن و قافیه جنگی دارند و آن را عامدانه مقطع میکند و همین جنگ است که آفرینشی را به وجود میآورد. مدرنیسم آقای کامکار در تمام این سالها در آثارشان دیده میشود و ایشان یک سیر صعودی دارد و با بررسی کارهایشان مشاهده میکنیم به سمتی پیش میرود که فرقی نمیکند برای سازهای ایرانی باشد یا فرم سمفونیکی در آن لحاظ شده باشد؛ به هر حال این مدرنیسم را میتوان در آن مشاهده کرد. ایشان در «محاق» نیز از یکی از شعرهای بیژن جلالی (راز ابدیت) که در این سیدی هم وجود دارد، استفاده کرده است؛ اما حالا این مدرنیزم را میتوان در هارمونی هم مشاهده کرد. ایشان خود اسمِ این موسیقی را موسیقی ملی میگذارند؛ اما من اسم آن را موسیقی ملی کامکار میگذارم؛ همانطور که «چایکوفسکی» موسیقی ملی روسی نیست و موسیقی خودِ چایکوفسکی است.»
او همچنین به این نکته اشاره کرد که سرعت رشد مدرنیزم در آهنگسازی آقای کامکار بیشتر از رشدِ فرهنگِ و موسیقی ماست: «مردم ما نیاز به تربیت موسیقی دارند؛ در این صورت به ارزش آهنگسازی چون «کامکار» بیش از پیش پی خواهند برد؛ چرا که ایشان همیشه خط داده است و هیچوقت خط نگرفته است. گوش دادن به «هیچ در هیچ» لذتبخش است؛ فرم ملودی و هارمونی این اثر از هارمونی کلاسیک فاصله گرفته است و بیش از «باغهای پژمان» و «محاق» شاهد هارمونیهای قرنِ بیست و دومی هستیم و در کنار آن ملودی هایی برگرفته از موسیقی ایرانی و ردیفی است نیز شنیده میشود؛ ضمن اینکه ملودی آن نیز بسیار دارای ایجاز است. همه چیز کوتاه تکرار میشود و مدام واریاسیون اتفاق میافتد. در این آلبوم تکنیک تاخیر بسیار دیده میشود که جای بحث و بررسی بسیاری دارد.»
احمدرضا احمدی: افتخار میکنم که «هوشنگ» دوست من است
در ادامهی این مراسم، فایلِ صوتیای از «احمدرضا احمدی» منتشر شد که دربارهی این اثر گفته بود: «من به هوشنگ عزیزم سلام میکنم؛ خوشحالم تازهترین آلبومش منتشر شده، نمیگویم آخرین و میگویم تازهترین؛ چون او همیشه در حال کار است. افتخار میکنم او دوستِمن است و خوشحالم که به فکر شعر معاصر است، دلم میخواست در این مراسم شرکت می کردم اما خود هوشنگ میداند که مریض هستم و نمیتوانم از خانه خارج شوم. به صبا و ارسلان و تمام همکاران هونشگ در این سیدی سلام و درود میفرستم.»
«محمد سریر» : برای شکاندنِ این سدها به «هوشنگ کامکار» تبریک میگویم
اما «محمد سریر» هم در ادامهی این مراسم گفت: «در شرایطی که آثاری منتشر میشود که هیچ ارزش موسیقایی و کلامی ندارد و این مایهی شرمساری برای کشوری است که در جهان به ادبیاتش شناخته میشود؛ خلاقیتِ هونشگ کامکار در این اثر و در استفاده از اشعار بیژن جلالی ستودنی است. این اثر مسالهی جدید واندیشهورزی تازهای را مطرح میکند؛ بهخصوص اینکه اصولا نوشتن آثار آوازی برای اشعار سپید کار مشکلی است و اندیشهی بسیار و توانایی شگرفی در آهنگسازی میخواهد تا به فرم خوبی عرضه شود؛ «هوشنگ کامکار» در این اثر توانسته موسیقی جدی و ماندگاری را خلق کند.»
او ادامه داد: «او در این اثر از بیتی از مولانا بهره برده که دریچهی باز شدن به مولاناست و بعد به اشعار جلالی میرسیم ؛ او این را با موسیقی پیچیدهای بیان کرده است و این پیچیدگیهای وجه بیانی دارد. البته کلام بخش کوچکی از این اثر است و او به بهترین شکل موسیقی «پلیفونیک» را مطرح کرده است. در قسمت پایانی این اثر مهربانی و آرامشی موج میزند و میتوان چهرهی دیگری از شخصیت مولانا و جلالی را در آن مشاهده کرد؛ این قطعه وصیتنامهی جلالی است که هوشنگ آن را به موسیقی درآورده است؛ یک مرثیهی شاعرانه است که به بهترین شکل عرضه شده است. آقای «هوشنگ کامکار» امروز در جهت یک بلوغی اندیشه و هنر موسیقی حرکت میکند و این اثر خون تازهای است که باید در جامعهی ما شنیده شود. من برای شکستنِ این سدها به او تبریک میگویم.»
هوشنگ کامکار: متاسفم که ما هنوز باید دنبال مجوز بگردیم
«هوشنگ کامکار» اما آخرین سخنرانِ این مراسم بود که از «رضا مهدوی» به خاطرِ انتشارِ این اثر تشکر کرد و از «گلی امامی» که موجباتِ آشنایی او با جلالی را ایجاد کرده است؛ او اما گلایههای خودش را هم داشت: «بسیار متاسفم که ما مدتها باید به دنبال مجوز ارشاد باشیم . برای کامکارها و هر کسی که 40 سال در این کشور کار کرده است و شرایط را میداند و میداند چه موسیقیای باید بنویسد و باز باید مدتها در انتظارِ تایید شورای شعر، شورای موسیقی و شورای تطبیق باشد، متاسفم. به وزارت ارشاد توصیه میکنم که شورای شعر کافی است؛ شورای موسیقی چگونه میتواند روی موسیقی یک اثر قضاوت کند؟ وقتی ما با چنین مشکلاتی روبهرو هستیم؛ وای به حال جوانان؛ آنها باید با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند؟»
او ادامه داد: «به آهنگسازان توصیخ میکنم از تمام تکنیکهای موسیقی جهان استفاده کند؛ اما آنچه به گوش مردم میرسانند هویتی ملی داشته باشد. چون اگر فقط بخواهیم موسیقی خیلی آوانگارد را ارایه دهیم، جامعهی ما پذیرشِ آن را ندارد؛ موسیقی ملی ما در خارج از کشور هم استقبال میشود و فعالیت در این زمینه میتواند به تعالی موسیقی کشور ما کمک میکند. هیچ محدودیتی در بهکارگیری تکنیکهای جدید وجود ندارد.»
او سپس به اجرای این اثر توسط «صبا» و «ارسلان کامکار» اشاره و گفت: «اگر خوانندهی خوبی را میشناسید که بتواند این کار را بخواند و شخصیت هنری داشته باشد، بگویید تا این اثر را اجرا کنم. من تنها چند خواننده را از نظر صدا و شخصیت میپسندم. این افراد خیلی کم هستند؛ بهخصوص کسانی که بتوانند و علاقه داشته باشند تا این موسیقی را بخوانند، خیلی کم هستند. من فکر میکنم اگر این کار را استاد شجریان هم میخواندند، به نتیجهی کنونی نمیرسید؛ چون در فضای کاری ایشان نبود. من دنبال خوانندهی مشهور نرفتم که اثرم بهفروش برود.»
او ادامه داد: «من خودم را آماده کردم که انتقاد بگیرند که چرا از شعر مولانا استفاده کردهام؛ اما به نظر من عرفان سنتی و مدرن در اشعار جلالی به هم پیوند خورده است و به همین خاطر موسیقی این اثر همآمیزی و همزیستی موسیقی ملی و موسیقی مدرن است.»
در پایانِ این مراسم؛ اثر با حضور حمیدرضا نوربخش، محمد سریر، داریوش پیرنیاکان، محمد موسوی، حسامالدین سراج، قشنگ کامکار، بیژن کامکار، اردشیر کامکار، ارژنگ کامکار، نجمه تجدد، میلاد کیایی، مهران مهرنیا، کوروش بابایی و دیگر اعضای خانوادهی کامکار رونمایی شد.
> گزارش تصویری این مراسم را اینجا ببنید
موسیقی ما - جمعهای که گذشت، آلبوم «هیچ درهیچ» تازهترین اثر «هوشنگ کامکار» در فرهنگسرای ارسباران رونمایی شد. تا این لحظه، این اولین خبری است که از این مراسم رونمایی منتشر میشود؛ فرض کنید به جای این آلبوم، آلبومِ خوانندهای پاپ رونمایی شده بود؛ لابد حالا که در «گوگل» سرچ میکردید، چند صفحه خبر و عکس و رونمایی از آن بود. خب انتظاری هم جز این نیست؛ اثری مثلِ «هیچ در هیچ» موسیقی پیچیدهای دارد؛ توسط خوانندگانِ مشهوری خوانده نشده است – هرچند صبا و ارسلان کامکار هم چهرههای مشهوری در موسیقی هستند؛ اما نه به اندازهی خوانندگانِ دیگر-، علاوه بر آن از اشعارِ «بیژن جلالی» در آن استفاده شده است که جز ادیبان و مخاطبان جدی موسیقی کسی چندان او را نمیشناسد- ضمن آنکه خاصبودنِ مخاطبانِ آثاری از این دست، نتیجهی بیتوجهی به موسیقی جدی طی دهههای اخیر است. شاید به همین خاطر است که خودِ «کامکار» در این جلسه، وقتی با اعتراضِ «امید نیکبین» مواجه شد که چرا صندلیهای سالنِ ارسباران خالی است، گفت که انتظاری ندارد؛ چون جلسهی رونمایی استاد پژمان که یکی از بزرگترین آهنگسازانِ تاریخِ معاصرِ ایران است؛ از این هم خالیتر بود و هر چند با همان لحنِ شوخِ همیشگیاش گفت: «لابد اگر اثرِ حامد همایون قرار بود رونمایی شود؛ تمام فضای فرهنگسرا جای سوزنانداختن نبود.»
«هیچ در هیچ» با ۶ قطعه از آثار هوشنگ کامکار و اشعار بیژن جلالی با عنوان هیچ در هیچ، با هر غم، تو از در آمدی، نقشی بر دل، اگر جهان به سر آید و مرثیهای برای شاعر برای ارکستر سمفونیک به همراهی آواز سلو و همراهی گروه کُر بر روی اشعار مدرن و سپید بیژن جلالی تنظیم شده است؛ محتوای این اثر، موسیقی مدرن و معاصر ایران است که پیوندی میان موسیقی معاصر مدرن و موسیقی سنتی ایران است. ترکیب عوامل و ویژگیهای موسیقی مدرن امروز جهان و توجه به کاربُرد از این موارد برای جلوه روح ایرانی اثر از شاخصههای مهم این آلبوم است که توسط موسسه فرهنگی هنری «راوی آذر کیمیا» تولید و منتشر شده است.
رضا مهدوی: این موسیقی را باید سالها گوش داد
در این مراسم «رضا مهدوی» - ناشر اثر- به توضیحاتی دربارهی آن پرداخت: «دیدهشدن یک اثر در روزگاری که آثار زیادی تولید میشود؛ اما دیده نمیشوند؛ اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اگرچه این دیدهنشدن تنها مختص آثار موسیقایی نیست؛ چون شرایط در کشور ما به گونهای شده است که فرهنگ و هنری متعالی هر روز مضمحلتر از قبل میشود و در چنین شرایطی تنها آن دسته از افرادی که «فرهنگ اصیل» را درک میکنند، باعث میشوند تا زیرساختهای فرهنگی رشد کند. من نیز افتخار میکنم که استاد «هوشنگ کامکار» این اعتماد را داشتند که دو اثرِ اخیر خود با نامهای «باغهای پژمان و هیچ در هیچ» را برای انتشار به من سپردند.»
او اضافه کرد: «در این سالهایی که من به شکل خصوصی فعالیت میکنم؛ افتخار داشتم که با بزرگانی کار کنم که بر اساس عشق آثار خود را خلق میکنند، بیآنکه به مزایای اقتصادی آن توجه داشته باشند و از آنجا که پاسخ عشق را باید با عشق داد؛ من نیز در تولید و نشرِ آثار به جنبههای اقتصادی نگاه نمیکنم؛ چون انتشارِ آثاری از این دست به بالندگی من منجر خواهد شد؛ اما در عین حال باید به این نکته توجه داشت که این آثار نیاز به دیده شدن دارند و در این میان من گلایهای از خود اهالی موسیقی دارم؛ درست است که این آثار مخاطبان خاص دارد؛ اما همین مخاطبان هم از این آثار استقبالی نمیکنند و وقتی قرار است آن را بشنوند، به کپی غیرمجازِ آن روی میآورند؛ از آن طرف اینکه این روزها هر نوازندهای شرکتی تاسیس کند و هر صاحبِ استودیویی، مغازه بزند و هعر مغازهداری شرکت پخش بزند، باعث شکلگیری یک فضای غیرحرفهای و رقابت نادرست میشود. شرکتهای پخش و مغازههای فروش سیدی، گاهی به صورتِ عامدانه، آثاری را به مخاطبان ارایه نمیدهند؛ ما انگار فراموش کردهایم روزی را خداوند میدهد و کسی جای کسی را نمیگیرد. دوست عزیزی که درست پخش نمیکنی؛ اگر این چرخهی اقتصادی معیوب شود، خواهناخواه دامن تو را نیز میگیرد؛ همانطور که فروشگاههای شهر کتاب هم این روزها کارهای غیرفرهنگی انجام میدهند.»
او آنگاه به گفتههای «هوشنگ کامکار» با سایت «موسیقی ما» اشاره کرد و گفت که هماکنون شرکتهای تولید موسیقایی، تمام همتِ خود را برای معرفی یک خواننده میگذارند و از همین روی است که شنیدارِ مردم با افت مواجه شده و حتی بسیاری از دانشجویانِ موسیقی هع بزرگانی چون شهناز و کسایی را نمیشناسند: «شرایط به گونهای شده و گوشها به سمتی رفته است که ما موسیقی سالم و جدی را فراموش کنیم و از هوشنگ استوار تا هوشنگ کامکار به موسیقی دانان جدی جفا شده است. ما در شرایط کنونی یک مقدار آشوبزده هستیم و گاهی احساساتی میشویم.»
او سپس به این اثر اشاره کرد و گفت: «هوشنگ کامکار برای اولین بار از شعرهای بیژن جلالی استفاده کرده و باید جرات و جسارتِ ایشان را قدر بدانیم؛ ایشان نقطهی عطفی ایجاد کردهاند که کسانی که موسیقی های جدی کار میکنند الگویی برای کار داشته باشند. این موسیقی را باید سالها گوش کرد و با آن زندگی کرد. اگر ریشهی موسیقی را از آنِ خداوند بدانیم؛ بخشی از آن در وجود هوشنگ کامکار متجلی شده است و به همین خاطر باید این اثر را قدر دانست.»
امید نیکبین: ایکاش تمام مملکت ما کامکار بود
«امید نیکبین» - آهنگساز، نوازنده و صدابردار- دیگر سخنرانِ این مراسم بود که در ابتدای سخنانِ خود گفت: «این صندلیها چرا خالی است؟ من احساس میکردم الان دوستانی بیرون ایستادهاند و جا نیست که بیایند.»
او اما دربارهی «هوشنگ کامکار» گفت: «صحبت دربارهخی هوشنگ کامکار مشکل است؛ آدم نمیداند از خودش، کارهایش، خانوادهاش، از عشق و از آثارش کدام بگوید. همه فکر میکنند که خب حانوادهی کامکار؛ ژن موسیقی دارند و پس اگر اینها آهنگساز و نوازنده نشوند؛ چه کاری باید انجام دهند؟ این طور نیست؛ این خانواده بسیار زحمت کشیدهاند که به اینجا رسیدهاند؛ زندگی آنان تنها نتیجهی ژنی نیست که از مرحوم حسن کامکار به این خانواده تزریق شده است؛ این خانواده بسیار زحمت کشیدهاند و برای رسیدن به این نقطهای که هماکنون هستند؛ تلاش بسیاری کردهاند. من از نزدیک شاهد بودهام که گاهی برای موسیقی گریستهاند. ایکاش تمام مملکت ما کامکار بود؛ چون من پیش از آنکه از هوشنگ کامکار و خانوادهی کامکارها، موسیقی یاد گرفته باشم، وحدت و همدلی و پشتِ هم بودن را یاد گرفتهام و این خیلی زیباست و به همین دلیل است که موسیقیشان تا این اندازه دلنشین است.»
او سپس به تحلیلِ آثار کامکار پرداخت: «آقای کامکار با انتشار «در گلستانه» بسیاری را با شعر سهراب آشنا کردند. در آن زمان خیلی مرسوم نبود که روی شعر نو موسیقی گذاشته شود؛ اما آقای کامکار این کار را انجام داد؛ در گلهای 131 استاد همایون خرم اثری را بر اساس شعر سپید ساختهاند که کمتر شنیده شده است؛ حالا نیز آقای «کامکار» روی شعر جلالی این کار را انجام دادهاند که چون «در گلستانه» در کنار تمامِ ویژگیهایش، پیوستگی در آن دیده میشود و این نشان از وحدت کار آهنگساز دارد. این خصیصه در کارهای قبلی آقای کامکار هم دیده میشود.»
او سپس به «شباهنگام» با صدای «بیژن کامکار» اشاره کرد: «در این اثر هم تلفیق کلام و شعر نو با موسیقی را میشنویم. وزنها در آن برابر نیستند. و انگار آهنگساز برای منظومهای موسیقی نوشته است که تاکید و تکیه روی وزن و قافیه نیست؛ بلکه روی موسیقی است. در کار پوئم سمفونیک کردی این اتفاق میافتد و قطعات کوچک و بزرگ که هموزن نیستند کنار هم قرار میگیررد. در حلبچه و خرمشهر هم این ماجرا را میبینیم انگار ایشان با وزن و قافیه جنگی دارند و آن را عامدانه مقطع میکند و همین جنگ است که آفرینشی را به وجود میآورد. مدرنیسم آقای کامکار در تمام این سالها در آثارشان دیده میشود و ایشان یک سیر صعودی دارد و با بررسی کارهایشان مشاهده میکنیم به سمتی پیش میرود که فرقی نمیکند برای سازهای ایرانی باشد یا فرم سمفونیکی در آن لحاظ شده باشد؛ به هر حال این مدرنیسم را میتوان در آن مشاهده کرد. ایشان در «محاق» نیز از یکی از شعرهای بیژن جلالی (راز ابدیت) که در این سیدی هم وجود دارد، استفاده کرده است؛ اما حالا این مدرنیزم را میتوان در هارمونی هم مشاهده کرد. ایشان خود اسمِ این موسیقی را موسیقی ملی میگذارند؛ اما من اسم آن را موسیقی ملی کامکار میگذارم؛ همانطور که «چایکوفسکی» موسیقی ملی روسی نیست و موسیقی خودِ چایکوفسکی است.»
او همچنین به این نکته اشاره کرد که سرعت رشد مدرنیزم در آهنگسازی آقای کامکار بیشتر از رشدِ فرهنگِ و موسیقی ماست: «مردم ما نیاز به تربیت موسیقی دارند؛ در این صورت به ارزش آهنگسازی چون «کامکار» بیش از پیش پی خواهند برد؛ چرا که ایشان همیشه خط داده است و هیچوقت خط نگرفته است. گوش دادن به «هیچ در هیچ» لذتبخش است؛ فرم ملودی و هارمونی این اثر از هارمونی کلاسیک فاصله گرفته است و بیش از «باغهای پژمان» و «محاق» شاهد هارمونیهای قرنِ بیست و دومی هستیم و در کنار آن ملودی هایی برگرفته از موسیقی ایرانی و ردیفی است نیز شنیده میشود؛ ضمن اینکه ملودی آن نیز بسیار دارای ایجاز است. همه چیز کوتاه تکرار میشود و مدام واریاسیون اتفاق میافتد. در این آلبوم تکنیک تاخیر بسیار دیده میشود که جای بحث و بررسی بسیاری دارد.»
احمدرضا احمدی: افتخار میکنم که «هوشنگ» دوست من است
در ادامهی این مراسم، فایلِ صوتیای از «احمدرضا احمدی» منتشر شد که دربارهی این اثر گفته بود: «من به هوشنگ عزیزم سلام میکنم؛ خوشحالم تازهترین آلبومش منتشر شده، نمیگویم آخرین و میگویم تازهترین؛ چون او همیشه در حال کار است. افتخار میکنم او دوستِمن است و خوشحالم که به فکر شعر معاصر است، دلم میخواست در این مراسم شرکت می کردم اما خود هوشنگ میداند که مریض هستم و نمیتوانم از خانه خارج شوم. به صبا و ارسلان و تمام همکاران هونشگ در این سیدی سلام و درود میفرستم.»
«محمد سریر» : برای شکاندنِ این سدها به «هوشنگ کامکار» تبریک میگویم
اما «محمد سریر» هم در ادامهی این مراسم گفت: «در شرایطی که آثاری منتشر میشود که هیچ ارزش موسیقایی و کلامی ندارد و این مایهی شرمساری برای کشوری است که در جهان به ادبیاتش شناخته میشود؛ خلاقیتِ هونشگ کامکار در این اثر و در استفاده از اشعار بیژن جلالی ستودنی است. این اثر مسالهی جدید واندیشهورزی تازهای را مطرح میکند؛ بهخصوص اینکه اصولا نوشتن آثار آوازی برای اشعار سپید کار مشکلی است و اندیشهی بسیار و توانایی شگرفی در آهنگسازی میخواهد تا به فرم خوبی عرضه شود؛ «هوشنگ کامکار» در این اثر توانسته موسیقی جدی و ماندگاری را خلق کند.»
او ادامه داد: «او در این اثر از بیتی از مولانا بهره برده که دریچهی باز شدن به مولاناست و بعد به اشعار جلالی میرسیم ؛ او این را با موسیقی پیچیدهای بیان کرده است و این پیچیدگیهای وجه بیانی دارد. البته کلام بخش کوچکی از این اثر است و او به بهترین شکل موسیقی «پلیفونیک» را مطرح کرده است. در قسمت پایانی این اثر مهربانی و آرامشی موج میزند و میتوان چهرهی دیگری از شخصیت مولانا و جلالی را در آن مشاهده کرد؛ این قطعه وصیتنامهی جلالی است که هوشنگ آن را به موسیقی درآورده است؛ یک مرثیهی شاعرانه است که به بهترین شکل عرضه شده است. آقای «هوشنگ کامکار» امروز در جهت یک بلوغی اندیشه و هنر موسیقی حرکت میکند و این اثر خون تازهای است که باید در جامعهی ما شنیده شود. من برای شکستنِ این سدها به او تبریک میگویم.»
هوشنگ کامکار: متاسفم که ما هنوز باید دنبال مجوز بگردیم
«هوشنگ کامکار» اما آخرین سخنرانِ این مراسم بود که از «رضا مهدوی» به خاطرِ انتشارِ این اثر تشکر کرد و از «گلی امامی» که موجباتِ آشنایی او با جلالی را ایجاد کرده است؛ او اما گلایههای خودش را هم داشت: «بسیار متاسفم که ما مدتها باید به دنبال مجوز ارشاد باشیم . برای کامکارها و هر کسی که 40 سال در این کشور کار کرده است و شرایط را میداند و میداند چه موسیقیای باید بنویسد و باز باید مدتها در انتظارِ تایید شورای شعر، شورای موسیقی و شورای تطبیق باشد، متاسفم. به وزارت ارشاد توصیه میکنم که شورای شعر کافی است؛ شورای موسیقی چگونه میتواند روی موسیقی یک اثر قضاوت کند؟ وقتی ما با چنین مشکلاتی روبهرو هستیم؛ وای به حال جوانان؛ آنها باید با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند؟»
او ادامه داد: «به آهنگسازان توصیخ میکنم از تمام تکنیکهای موسیقی جهان استفاده کند؛ اما آنچه به گوش مردم میرسانند هویتی ملی داشته باشد. چون اگر فقط بخواهیم موسیقی خیلی آوانگارد را ارایه دهیم، جامعهی ما پذیرشِ آن را ندارد؛ موسیقی ملی ما در خارج از کشور هم استقبال میشود و فعالیت در این زمینه میتواند به تعالی موسیقی کشور ما کمک میکند. هیچ محدودیتی در بهکارگیری تکنیکهای جدید وجود ندارد.»
او سپس به اجرای این اثر توسط «صبا» و «ارسلان کامکار» اشاره و گفت: «اگر خوانندهی خوبی را میشناسید که بتواند این کار را بخواند و شخصیت هنری داشته باشد، بگویید تا این اثر را اجرا کنم. من تنها چند خواننده را از نظر صدا و شخصیت میپسندم. این افراد خیلی کم هستند؛ بهخصوص کسانی که بتوانند و علاقه داشته باشند تا این موسیقی را بخوانند، خیلی کم هستند. من فکر میکنم اگر این کار را استاد شجریان هم میخواندند، به نتیجهی کنونی نمیرسید؛ چون در فضای کاری ایشان نبود. من دنبال خوانندهی مشهور نرفتم که اثرم بهفروش برود.»
او ادامه داد: «من خودم را آماده کردم که انتقاد بگیرند که چرا از شعر مولانا استفاده کردهام؛ اما به نظر من عرفان سنتی و مدرن در اشعار جلالی به هم پیوند خورده است و به همین خاطر موسیقی این اثر همآمیزی و همزیستی موسیقی ملی و موسیقی مدرن است.»
در پایانِ این مراسم؛ اثر با حضور حمیدرضا نوربخش، محمد سریر، داریوش پیرنیاکان، محمد موسوی، حسامالدین سراج، قشنگ کامکار، بیژن کامکار، اردشیر کامکار، ارژنگ کامکار، نجمه تجدد، میلاد کیایی، مهران مهرنیا، کوروش بابایی و دیگر اعضای خانوادهی کامکار رونمایی شد.
> گزارش تصویری این مراسم را اینجا ببنید
افزودن یک دیدگاه جدید