اثری برای فردا
گفتگوی «نگار نوراد» با لوریس چکناواریان
اثری از:
کارگردان:
تهیه کننده:
پایگاه خبری - تحلیلی «موسیقی ما»
تدوین:
هومن جهرمی
گفت و گو:
موسیقی ما - عوامالناس همهشان خصوصیات مشترکی دارند؛ مثلاً اینکه در موقعیتهای مختلف، چهرههای متفاوتی از خودشان نشان میدهند. وقتی که وزیر میشوند، مشهور میشوند، وکیل میشوند خیلی فرق میکنند با قبلش. وقتی که مرئوساند، یکی دیگرند تا وقتی رییساند. وقتی عاشقند زمین و آسمانشان یک رنگ دیگر است تا وقتی معشوق را به دست آوردهاند. اصلاً برای همین است که ادبیات پر از قصههای هجران است و کمتر کسی سروده از وصل. نه اینکه نباشد، هست؛ مثلاً حضرت حافظ فرموده: « گُل در بر و می در کف و معشوق به کام است/ سلطان جهانم به چنین روز غلام است» اما آن همه نالههای از سر فراق کجا و آثار در وصفِ وصلِ یار کجا؟
برخی آدمها اما متفاوتند. برای همین است که از عوامالناس جدا میشوند. میشوند آنهایی که میتوان در پناهشان خوش شد و خوب شد و حالِ دیگری را تجربه کرد. این آدمها میشوند پیامبرهای بینام و نشان این روزگار. میشوند آیات خدا روی زمین و چه حجتی بالاتر از زیبایی و مهر برای حقانیت پروردگار؟ خب تعداد این آدمها زیاد نیست (ایکاش بود). راستش را بخواهید هر روز هم دارد کمتر میشود. آنقدر که وقتی یکیشان را پیدا میکنی، باید با تمام وجود خدا را شکر کنی و از کنارش، کنار نروی.
«لوریس چکناواریان» یکی از این آدمها است. از آنهایی که وقتی استاد است، وقتی رهبر ارکستر است، وقتی بیش از هر چهرهی دیگری مشهور است، هیچ فرقی نمیکند با آن «لوریس»ی که خودش انتخاب کرده مدتی گوشهی خانهی دنج زیبایش در سی تیر بنشیند و فقط بنویسد و بنویسد و آهنگ بسازد. «لوریس» نشانهای از خداوند است؛ از آن آدمهایی که آمدهاند برای پاشیدن نور و مهر و زیبایی به دنیا. برای اینکه آدم با دیدنشان هنوز به آدمیزاد امیدوار باشد. هنوز دلش گرم شود که در این دنیای وحشی، هستند کسانی که میشود دیدشان، با آنها معاشرت کرد و حظ برد.
«لوریس چکناواریان»، جوان شوخ و شنگ 80 ساله، این روزها اثری را با نام «کوروش کبیر» منتشر کرده است. او همیشه دغدغهی ایران را داشته؛ دغدغه زادگاهش و کشورش و برای همین هم هست که در این سرزمین ماند؛ چه آنوقت که پرشور کار میکرد و چه آنوقت که دیگرانی آمدند در ارکستر سمفونیک که نه او را به عنوان رهبر مهمان دعوت کردند و نه اثری را از او اجرا کردند. این چیزها خیلی هم برایش مهم نیست. اصلاً معادلات او با آدمهای معمولی، با همهی عوامالناس فرق میکند. برای همین هم هست که می گوید برای امروز نمینویسد. مینویسد برای فردا. برای آینده. همان چیزی که ما همه نگرانش هستیم و او با فراغ بال، بالهایش را برایش گشوده است.
«کوروش کبیر» را ارکستر سمفونیک لندن و ارکستر ویسز ضبط کردهاند و شامل قطعاتی چون «سیل و تاک»، «نخستین رویای آستیاگ، پادشاه ماد، باران»، «دومین رویای آستیاگ، سیل»، «زایش و ربودهشدن کوروش، «اندوه ماندانا»، «کودکی کوروش در میان شبانان دشت، داستان شبانی»، «خشم استیاگ و مجازات کردن هارپاگ، سردار مادی»، «نبرد پاسارگاد، کوروش، استیاگ را شکست داده و امپراتوری پارسی را بنا مینهد»، «کوروش، شاه شاهان»، «نوروز، روز سال نو، اجتماع شهریاران»، «عشق کوروش و کاساندرا، دختر فرناسپ»، «ازدواج شاهانه»، «نبرد تیمبرا، کوروش، کرزوس پادشاه لیدیه را شکست میدهد»، «داینو، نیایش اسیران یهودی بابل، سرود عید فصح»، «ورود پیروزمندانه کوروش به بابل» و «منشور حقوق بشر کوروش، تدهین شده توسط خداوند» است.
همین اثر بهانهای شد برای آنکه «نگار نوراد» بنشیند روبهرویش و هر دو با هم از این سمفونی بگویند که سالها عمر آهنگسازش را معطوف خودش کرده است. «نوراد» یکی از بهترین نوازندگان ویولونسل است. خودش سالها در ارکسترهای مختلف نواخته و ثابت کرده که میشود زن بود و نوازنده بود و خوش درخشید؛ آنقدر که هر ارکستر و هر اثری که به «ویولونسل» نیاز داشته باشد، او یکی از اولین گزینهها باشد.
گفتوگو در فضایی متفاوت انجام شد. در یک روز تابستانی داغ که حال تهران خوب نبود، اما حال ما تا دلتان بخواهد خوش بود. در آن باغ مصفا و با چنین معاشرانی با حرفزدن دربارهی هنر مگر میشود بد بود؟ بهانه اما «کوروش کبیر» بود. اما «نگار» به گفتوگو که نشست از ارکستر پرسید، از آهنگسازان ایرانی، از مخاطبان موسیقی کلاسیک و از عشق و نمیدانید از عشق شنیدن از زبان لوریس چه کیفی دارد. پس این گفتوگو را ببینید تا در یک تجربهی ناب غرق شوید.
در ایران هنرمندانی مثل ملیک اصلانیان، حنانه، باغچهبان، استوار، مشایخی، فرهت و احمد پژمان کارهای ارکسترال بسیاری نوشتهاند. من خودم نیز 5 سمفونی نوشتهام که سمفونی 1 و 2 دربارهی قتل عام ارامنه است.
بدون عشق زندگی کردن یک زندگی بیحاصل است؛ اما مردم بیرحم هستند عشق را از بین میبرند؛ عشق متولد میشود، او را میکشند و در بیشتر اوقات خودکشی میکند؛ با همهی اینها بهتر است آدم بمیرد برای عشق تا زندگی کند بدون عشق.
برخی آدمها اما متفاوتند. برای همین است که از عوامالناس جدا میشوند. میشوند آنهایی که میتوان در پناهشان خوش شد و خوب شد و حالِ دیگری را تجربه کرد. این آدمها میشوند پیامبرهای بینام و نشان این روزگار. میشوند آیات خدا روی زمین و چه حجتی بالاتر از زیبایی و مهر برای حقانیت پروردگار؟ خب تعداد این آدمها زیاد نیست (ایکاش بود). راستش را بخواهید هر روز هم دارد کمتر میشود. آنقدر که وقتی یکیشان را پیدا میکنی، باید با تمام وجود خدا را شکر کنی و از کنارش، کنار نروی.
«لوریس چکناواریان» یکی از این آدمها است. از آنهایی که وقتی استاد است، وقتی رهبر ارکستر است، وقتی بیش از هر چهرهی دیگری مشهور است، هیچ فرقی نمیکند با آن «لوریس»ی که خودش انتخاب کرده مدتی گوشهی خانهی دنج زیبایش در سی تیر بنشیند و فقط بنویسد و بنویسد و آهنگ بسازد. «لوریس» نشانهای از خداوند است؛ از آن آدمهایی که آمدهاند برای پاشیدن نور و مهر و زیبایی به دنیا. برای اینکه آدم با دیدنشان هنوز به آدمیزاد امیدوار باشد. هنوز دلش گرم شود که در این دنیای وحشی، هستند کسانی که میشود دیدشان، با آنها معاشرت کرد و حظ برد.
«لوریس چکناواریان»، جوان شوخ و شنگ 80 ساله، این روزها اثری را با نام «کوروش کبیر» منتشر کرده است. او همیشه دغدغهی ایران را داشته؛ دغدغه زادگاهش و کشورش و برای همین هم هست که در این سرزمین ماند؛ چه آنوقت که پرشور کار میکرد و چه آنوقت که دیگرانی آمدند در ارکستر سمفونیک که نه او را به عنوان رهبر مهمان دعوت کردند و نه اثری را از او اجرا کردند. این چیزها خیلی هم برایش مهم نیست. اصلاً معادلات او با آدمهای معمولی، با همهی عوامالناس فرق میکند. برای همین هم هست که می گوید برای امروز نمینویسد. مینویسد برای فردا. برای آینده. همان چیزی که ما همه نگرانش هستیم و او با فراغ بال، بالهایش را برایش گشوده است.
«کوروش کبیر» را ارکستر سمفونیک لندن و ارکستر ویسز ضبط کردهاند و شامل قطعاتی چون «سیل و تاک»، «نخستین رویای آستیاگ، پادشاه ماد، باران»، «دومین رویای آستیاگ، سیل»، «زایش و ربودهشدن کوروش، «اندوه ماندانا»، «کودکی کوروش در میان شبانان دشت، داستان شبانی»، «خشم استیاگ و مجازات کردن هارپاگ، سردار مادی»، «نبرد پاسارگاد، کوروش، استیاگ را شکست داده و امپراتوری پارسی را بنا مینهد»، «کوروش، شاه شاهان»، «نوروز، روز سال نو، اجتماع شهریاران»، «عشق کوروش و کاساندرا، دختر فرناسپ»، «ازدواج شاهانه»، «نبرد تیمبرا، کوروش، کرزوس پادشاه لیدیه را شکست میدهد»، «داینو، نیایش اسیران یهودی بابل، سرود عید فصح»، «ورود پیروزمندانه کوروش به بابل» و «منشور حقوق بشر کوروش، تدهین شده توسط خداوند» است.
همین اثر بهانهای شد برای آنکه «نگار نوراد» بنشیند روبهرویش و هر دو با هم از این سمفونی بگویند که سالها عمر آهنگسازش را معطوف خودش کرده است. «نوراد» یکی از بهترین نوازندگان ویولونسل است. خودش سالها در ارکسترهای مختلف نواخته و ثابت کرده که میشود زن بود و نوازنده بود و خوش درخشید؛ آنقدر که هر ارکستر و هر اثری که به «ویولونسل» نیاز داشته باشد، او یکی از اولین گزینهها باشد.
گفتوگو در فضایی متفاوت انجام شد. در یک روز تابستانی داغ که حال تهران خوب نبود، اما حال ما تا دلتان بخواهد خوش بود. در آن باغ مصفا و با چنین معاشرانی با حرفزدن دربارهی هنر مگر میشود بد بود؟ بهانه اما «کوروش کبیر» بود. اما «نگار» به گفتوگو که نشست از ارکستر پرسید، از آهنگسازان ایرانی، از مخاطبان موسیقی کلاسیک و از عشق و نمیدانید از عشق شنیدن از زبان لوریس چه کیفی دارد. پس این گفتوگو را ببینید تا در یک تجربهی ناب غرق شوید.
- کوروش کبیر
- موسیقی کلاسیک در ایران
در ایران هنرمندانی مثل ملیک اصلانیان، حنانه، باغچهبان، استوار، مشایخی، فرهت و احمد پژمان کارهای ارکسترال بسیاری نوشتهاند. من خودم نیز 5 سمفونی نوشتهام که سمفونی 1 و 2 دربارهی قتل عام ارامنه است.
- موسیقی و خداوند
- موسیقی ایرانی
- موسیقی پاپ
- آهنگسازی
- رهبری ارکستر
- ارکستر سمفونیک و اجرای آثار هنرمندان ایرانی
- عشق
بدون عشق زندگی کردن یک زندگی بیحاصل است؛ اما مردم بیرحم هستند عشق را از بین میبرند؛ عشق متولد میشود، او را میکشند و در بیشتر اوقات خودکشی میکند؛ با همهی اینها بهتر است آدم بمیرد برای عشق تا زندگی کند بدون عشق.
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
عالیم قاسم اف , سایت موسیقی ما
-
پدرام امینی ابیانه , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , ابوالفضل صادقی نژاد , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , سامان احتشامی , سایت موسیقی ما
-
فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
حیدو هدایتی , سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , سایت موسیقی ما
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
پژمان طاهری , سایت موسیقی ما
-
همایون شجریان , فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
مجید رضوی , سایت موسیقی ما
-
رضا موسوی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , پویا نیکپور , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , علیرضا پور استاد
-
سایت موسیقی ما , مهدی بوستانی
-
گروه چارتار , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , آزاده امیری , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , فردین خلعتبری , علی اکبر قربانی , مانی جعفرزاده
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , علی اکبر قربانی , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , ماکان بند
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
علیرضا میرآقا , سایت موسیقی ما , سازنگار
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , سهراب پورناظری , علی قمصری
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , محمد بحرانی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , منوچهر صهبایی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , آیدین الفت
-
سایت موسیقی ما
افزودن یک دیدگاه جدید