دربارهی قانون واریز ۱۰ درصد از درآمدهای موسیقی به حساب دولت
شب خوش والامقام!
[ مانی جعفرزاده - آهنگساز و مدرس موسیقی ]
در روزهای پایانیِ سالِ گذشته خبر رسید که بنا بر پیشنهادِ دولت و تصویبِ مجلسِ شورای اسلامی، بناست از این پس، ۱۰ درصدِ بلیتفروشیِ کلیّهی کنسرتهایی که در کلانشهرهای کشور برگزار میشود، به صندوقِ درآمدهای دولت واریز گردد تا صرفِ ساختوُسازِ مجتمعهای فرهنگی و فعالیّتهای مرتبط با آنها در مناطقِ محروم بشود.
پیش از هرچیز، عرض میشود که مبارک است! چون پس از چهلسال که از پیروزیِ انقلابِ اسلامی میگذرد، سرانجام لغتِ «موسیقی» بر لسانِ سیاستمدارانِ این سرزمین جاری شد. نویسندهی این سطرها به یاد نمیآورَد که در این چهل سال، در هیچیک از قوانینِ بالادستیِ کشور [مجلس و شورای عالیِ انقلابِ فرهنگی] از موسیقی با این صراحتی که در این قانون یاد شده، نام بُرده شدهباشد. تا پیش از این، معمول بود اینجور قانونها با نامِ سینِما و گاهی تئاتر مزیّن میشد و از موسیقی با الفاظی چون «دیگرِ هنرها» یا «سایرِ بخشهای فرهنگی» یاد میکردند. این است که همین که پس از چهل سال فرمودید «موسیقی» مشعوف هستیم و بسیار سپاسگزار! فقط ای کاش حالا که ما را به نامِ خانوادگیِمان صدا زدید، [نامی که به آن مفتخریم و نامِ قبیلهی خردمندان است] موضوعِ صحبت، چیزی جُز دستبُردن در جیبِ جماعتی بود که سالیانیست -بیهیچ حمایتی- چراغِ علم و هنر را در پستوی خانههاشان روشن نگهداشتهاند.
بههرحال، اینک به هر دلیل شما والامقامان گذارتان به کلبهی فقرا افتاده و این لابد فرصتی نیست که دوباره به این زودیها دست بدهد؛ پس رخصت بدهید چند نکته را به عرض برسانم:
یک
وقتی میفرمایید ۱۰ درصد از بلیتفروشیِ کلیّهی کُنسرتهای کلانشهرهای کشور، تصوّرتان از بلیتفروشیِ کلیّهی کُنسرتهای کلانشهرهای کشور روشن است؟ یا حرفِ چندتایی از جوانترهای جمعتان را شنیدهاید که این روزها ورود کردهاند به حوزهی سرمایهگذاری در موسیقیهای مَردُمپسند؟ اگرچُنین است، عرض میشود که حرفِ مبتدیها را جدّی نگیرید. بسیاری از کنسرتهای این سالها، از اساس بهدلیلِ فقدانِ سیاستگذاریِ فرهنگیِ صحیح در حوزهی موسیقی، حسبِ احساسِ وظیفهی جماعتی شکل گرفتهاست که از نانِ شبشان میگذرند تا چراغِ فرهنگِ این سرزمین روشن بمانَد.
بسیاری از ما، معلّمهایی هستیم که عایدیِمان از معلّمی را صرفِ برگزاریِ کنسرتهایی میکُنیم که هیچ [دقّت بفرمایید: دقیقاً هیچ!] منفعتِ مالیای ندارند. همهی ما -بیاستثناء- حتّی برای اجارهی سالنهایی که در اختیارِ بنیادِ رودکی است، در همین تهران، هرشب هزینههایی میپردازیم که سر به فلک میزند. ما در غیابِ یک نهادِ فرهنگیِ دلسوز، کوشیدهایم هریک به تنهایی، یک وزارتخانه باشیم و کیست که بتواند این سخن را نقض کُنَد و بگوید که تا به امروز یک روز بوده که چُنین نبودهایم؟
والامقام! در این طرحی که ارائه کردهاید، سادهترین نکاتِ تخصّصی لحاظ نشدهاست؛ یعنی حتّی ننوشتهاید ۱۰ درصد از «درآمدِ» کُنسرتهای «پاپِ» بالای ۱۲۰۰ نفر [که تازه همان هم جای بحث داشت] بلکه فرمودهاید 10 درصد از «بلیتفروشیِ» کلیّهی اجراهای صحنهای در کلانشهرها. بهراستی تصوّر میکُنید برای مثال، عایدیِ یک شب کُنسرتِ تکنوازیِ تنبور در شهری چون کرمانشاه [که بهتازگی بهعنوانِ کلانشهر مفتخر شدهاست] چهقدر میتواند باشد که پیش از حسابوُکتابِ خرجوُدخلاش، لازم میبینید ۱۰ درصد از بلیتفروشیاش را به صندوقِ دولت واریز بکُنید؟ دردناک و هولناک است که به گواهِ همین طرح، میتوان دریافت که سیاستمدارانِ این کشور -یا دستِکم آن عدّهشان که در ارائهی این طرح دخیل بودهاند- بهراستی هیچ اطّلاعِ روشنی از وضعیّتِ اقتصادِ موسیقی در این جغرافیا ندارند.
دو
اسفناک است که قانونِ شما حتّی پیشبینی نکرده که این درآمدها، پس از واریز شدنِ احتمالی به خزانه، بر اساسِ اولویّتهایی برای حمایت از موسیقیِ جدّی هزینه بشود؛ بلکه بنابر نصِّ صریحِ آن، باید خرجِ ساختوُسازهای عمرانی و فعّالیّتهای فرهنگی در نقاطِ محروم گردد. حالا پرسش این است که نظر به وضعِ فعلیِ بودجهی امسالِ دولت، چهقدر خاطرجمع هستید که این ۱۰ درصد اصلاً بتواند به خودِ وزارتِ ارشاد بازگردد؟ از کجا میدانید که دولت با اولویّتها و گرفتاریهای مالیِ سیلآسایی که امسال در پیش دارد، اصلاً بخواهد -یا بتواند- به عمرانِ زیرساختهای فرهنگی در نقاطِ محروم فکر بکُند. کجایید؟! تعارف میکُنید؟ فرهنگِ یک مملکت که جای تعارف نیست.
از سوی دیگر، بیایید فرضِ محال بکُنیم که امسال وضعِ بودجهی دولت «گُل و بلبل» است و این حدسِ من -که این پول از خزانهی مملکت به ارشاد بازنخواهد گشت- یکسر مُهمَل و پَرت است. فکر میکُنید ۱۰ درصد بلیتفروشیِ همهی کنسرتهای کلانشهرهای کشور در مجموع چهقدر میشود؟ عرض میکُنم. در بهترین حالت چیزی خواهد بود در حدودِ ۱۵ تا ۲۰ میلیارد تومان. بودجهی امسالِ وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی، بنا بر سندی که همین حالا با یک جستوُجوی ساده در فضای مجازی قابلِ رویت است، چیزی بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان است. سوال میکُنم: شما اگر با بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان بودجه، تا به حال نتوانستهاید در مناطقِ محرومِ کشور عمرانِ فرهنگی بکُنید، این ۲۰-۱۵ میلیارد تومان که همهی دار وُ ندارِ ما جامعهی موسیقیِ کشور است، چه گرهی از کدام گیرتان باز میکُند؟
سه
حقیر هرچه این قانون را میخوانَد و زیروُرو میکُند، درنمییابد که ضمانتِ اجراییِ آن چیست؟ یعنی آمدیم و یک کنسرتگذارِ پولدوست (مثلِ خیلی از کنسرتگذارانِ پاپ) یا یک هنرمندِ مستقلِ لجبازِ کلّهخراب (مثلِ خودِ من) پیدا شد و حاضر نشد که این ۱۰ درصد را بپردازد، ارشاد با چه مکانیسمی میخواهد این رقم را وصول و یاغیان را تنبیه بکُند؟ البتّه این را بیشتر برای آتیهی خودم و کنسرتهای کممخاطبِ سهسال یکبارم پرسیدم تا حسابِ کار به دستام بیاید؛ وگرنه دروغ چرا؟ چندان نگرانِ کنسرتگذارانِ پاپ نیستم. آنها اقسامِ فرار از هر پرداختی را به کمال بلدند!
چهار
چندی پیش یاداشتی خواندم از وزیرِ فرهنگ که در مذمّتِ «تئاترِ لاکچِری» به نکاتی اشاره کردهبودند. فارغ از اینکه نویسندهی این سطرها با چه نکتههایی از آن یادداشت موافق یا مخالف است، یک موضوع کمی عجیب به نظر میرسد: بنا بر آن یادداشت، مگر نه اینکه آقای وزیر با «لاکچِری» شدنِ هنر مخالف است؟ پس چهطور ممکن است به این نکته نیندیشیده باشد که عوارضگرفتن از کُنسرتها -به شکلی بدیهی- به گرانتر شدنِ بلافاصلهی بلیتها منجر خواهد شد؟
بالاخره بناست هنر ارزان باشد و در دسترس یا گران و به کامِ برخی؟ سیاستِ یک بام و دو هوا که نمیشود. مطلب وقتی عجیبتر میشود که بنا بر اقوالی که به گوشِ ما عوام میرسد، معاونِ هنریِ وزارتِ فرهنگ هم با این طرح مخالف بودهاست. چهطور ممکن است در یک وزارتخانه، وزیر و معاوناش بر سرِ طرحی که بناست یک قانونِ بالادستی باشد و به مجلس برود و تصویب بگیرد، اختلافِ نظرِ اساسی داشتهباشند و کسی در این میان، پیش از رفتنِ طرح به مجلس، از چهار هنرمندِ کارشناس نظری نپرسیده باشد؟ تکلیف را نه فقط با ما که دستِکم با خودتان روشن کُنید.
موخره
بودجهی فرهنگیِ ایران، در قیاسِ با دیگرِ هنرها، کمترین مبلغ را به موسیقی اختصاص دادهاست؛ با این همه، عجیب است که هنوز کسانی حتّی به «یک شاهی و دو ریال» درآمدِ هنرمندِ مستقلِّ ایرانی نظر دارند. وقتِ انتخابات که میشود، گروههای مرجعی چون موسیقیدانان، به هر ترتیبی باید دعوت بشوند و نظرشان جلب بشود؛ لیکن بهوقتِ تصمیمگیریهای کلانِ فرهنگی، نظرِ کسانی که پیشمرگِ فرهنگاند، پرسیده نمیشود. جماعتی که امروز طرح میبَرند به مجلس تا ۱۰ درصدِ داراییِ هنرمندِ مستقلی را [که به تنهایی دارد وظیفهی یک وزارتخانه را انجام میدهد] به بهانهی کار فرهنگی در نقاطِ محروم از خود بکُنند، وقتی که اجرای همان هنرمندِ مستقل در همان نقاطِ به راستی محروم به بهانههای نابخرد لغو میشود، کجا هستند؟ شما کجا هستید وقتی ما بر صحنهایم و ما کجا هستیم وقتی شما عافیتجویانه پنهان میشوید؟
شب خوش والامقام!
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 فروردین 1398 - 17:58
افزودن یک دیدگاه جدید