نوازنده و آهنگسازِ عضو هیات داوران جشنوارهی «دف، نوای رحمت» به ارزیابی این رخداد میپردازد
عماد توحیدی: تنها با عقلانیت میتوان در مقابل تحریفها ایستاد
موسیقی ما - «عماد توحیدی» نوازنده دف و سازهای کوبهای و آهنگساز ایرانی که تاکنون آثاری چون چون «کولی کوبی»، «ذوالجناح»، «قلندروار»،«ازدحام سکوت»، «رقص قطره» (همنوازی)، «نینامه» (همنوازی)، «سرزمین آفتابگردان» (کنسرت اوکراین) و... است؛ به عنوان یکی از اعضای هیات داورانِ جشنواره «دف نوای رحمت» حضور داشت. با او دربارهی جشنوارهی سالِ جاری گفتوگو کردهایم:
نهمین جشنواره بین المللی دف نوازی هفته گذشته به پایان رسیده است. ارزیابی شما بهعنوان داور از برگزاری این دوره چیست؟
من جدای از ارزیابی کمی و کیفی جشنواره از هر گونه فعالیت و کنش فرهنگی و هنری این چنینی که در مسیر حفظ و ارتقای شاخصهای تمدنی ایران بزرگ است، خوشحالم. در جشنواره هم به این نکته اشاره کردم که دف نوازی به عنوان یک شاخص قومی مردمان کرد در حال تبدیل به یک شاخص ملی است. توجه به نتایج جشنواره گویای این نکته است که دف نوازی در همه نقاط ایران فراگیر شده و صدای این ساز با تاثیر عمیقی که بر مخاطب میگذارد، موجب ایجاد یک رابطه حسی مشابه در فرهنگ اقوام متنوع ایران شده است.
شما مولف اولین کتاب آموزش دف نوازی با عنوان «شیوه دف نوازی» هستید که نخستین بار در سال ١٣٧١ منتشر شد و امروز شمارگان منتشر شده آن از مرز یکصد و بیست هزار نسخه فراتر رفته است. آیا در آن زمان پیش بینی فراگیری این ساز در موسیقی ایران را تا به این حد داشتید؟
ببینید! من و برادرانم در آن سالها بدون داشتن معلم دف مینواختیم و دلیل اینکه در همان نوجوانی تصمیم به تالیف کتابی در این زمینه داشتم همین دور بودن از معلم و همچنین فاصله با کانون اصلی دف نوازی یعنی کردستان بود. تصورم این بود که کسانی چون من در نقاط دیگری هستند که نیاز به داشتن متدی در این زمینه هستند. زمانی که در همان سالهای دهه شصت، یادداشتها و نتها را به بیژن کامکار عزیز که در کرمان بود نشان دادم. کار را بسیار پسندید و حتی به لطف گفت که باید در گینس نام تو را بهعنوان جوانترین مولف یک کتاب آموزشی موسیقی ثبت کرد. در آن زمان من شانزده ساله بودم و چهار سال طول کشید تا شرایط چاپ و انتشار این اولین دستور نامه آموزشی دف با عنوان «شیوه دف نوازی» مهیا شد و از آن زمان سالی نبوده که تجدید چاپ نشده باشد و در صدر لیست پرفروشترین کتابهای موسیقی ایران قرار گرفت و بهزودی دورههای تکمیلی آن نیز منتشر میشود. امروز هر چند ولع یادگیری و کنجکاوی پیگیرانه هنرجویان آن سالها در نسلهای جدید کمتر دیده میشود؛ ولی جای خوشحالی است که معلمان بیشتر با دیدگاههای متکثر، ظهور امکانات آموزشی دیداری و شنیداری روزافزون و ساخت سازهای فراوان با صدادهی متنوع مددرسان هنرجویان این ساز هستند.
جشنواره چقدر در الگوسازی صحیح تکنوازی، گروهنوازی و مولودیخوانی موفق بوده است؟
سوال بسیار خوبی است! بهنظرم تشکیل دبیرخانه علمی برای این الگوسازی صحیح و برنامهریزی برای ارتقاء درک و دریافت علاقهمندان به ساز دف الزامی است. بدیهی است که اساس الگوسازی عقلانیت و استدلال است و تنها با این عوامل میتوان در مقابل تحریفها، تعصبات، تک رویها و برخی ادعاهای علمی_تخیلی نقض کننده بنیانهای نظری موسیقی ایستاد. بهطور مثال سالها در برخی کتب، رسالهها، مقالات و حتی جشنوارهها به غلط به ریتمهای اذکار نیایشی تکایای کردستان عنوان «مقام» داده میشود و از شرکت کننده میخواهند که مثلاً مقام "حی الله"را بنوازد! اطلاق لفظ «مقام» به ریتم اذکار در دف نوازی نشان دهنده نوعی سرسری گرفتن و بی توجهی به موضوع موسیقی شناسی ایران است. این واژه در موسیقی کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، آذربایجان، ترکیه و کشورهای عرب زبان، به ساختارهای اجرایی یا مُدهایی دلالت دارد که از منظر اجرایی و خاستگاه تاریخی، ناظر به مصادیقی معین از فرمهای ملودیک موسیقی است.در بحث ریتمهای اذکار خانقاهی ما با تشخص مقامی روبرو نیستیم؛ بلکه شاهد اجرای ریتمهایی مشخص و قراردادی بر روی کلمات ذکر هستیم. حتی بهکارگیری عبارت «ریتم مقام» هم نابجاست و در این مورد باید از عبارت «ریتم ذکر» استفاده شود که ارتباطی محتوایی با اوزان شعر دارد و شبیه همان است که مولانا با لفظ «تن» از آن یاد میکند: «ترک کن این گفت و همیباش جفت/ و اغتنم الفرض و خل السنن/ فاغتنم السکر و زمزم لنا/ تن تنتن تن تنتن تن تنن»
در مورد ریتم اذکار و نام گذاریشان هم نقل قول فراوان است و روایات متعددی موجود است که باید روایت متقن با ذکر سند و خاستگاه مکتبی و سلسلهای آن ثبت و به شرکت کنندگان اعلام شود. از سویی باید در برابر ورود برخی موارد مشکوک به دایره اذکار ایستاد و با ثبت ملّی ریتمهای اصیل از این میراث شفاهی محافظت کرد و این امر نیاز به تعریف پروژهای علمی- دانشگاهی دارد. بهطور مثال اخیراً موردی بهعنوان «مقام» معرفی میشود که جدا از عنوان نادرست در محدوده اذکار هم نمیگنجد و فقط برای پاساژ بین دو ذکر جلی نواخته میشود. در ثبت اوزان این اذکار باید به تنوع فِرَق و جریانات متنوع تصوّف ایرانی توجه کرد و بهطور مثال ریتمهای ذکر جلی در سلسله نعمت الهیه، نقشبندیه، قادریه و... بهطور مجزا بررسی، ثبت و ضبط شوند و بهعنوان مرجع به نوازندگان علاقهمند معرفی شوند. دبیرخانه علمی جشنواره میتواند یک گروه محقق اتنوموزیکولوژیست آشنا با فرهنگ شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی را گرد آورد و یا برای ارائه مقالات علمی- پژوهشی با این موضوع بخشی رقابتی را پیش بینی کند و در فراخوان جشنواره این موضوع را اعلام کند. وجود یک آرشیو در دبیرخانه علمی جشنواره میتواند با حمایت از روایت کنندگان ریتمهای اصیل، اسناد متقن، مواد و مصالح آنان را فارغ از جزم اندیشی و مطلقگرایی ثبت و ضبط علمی کرده و امکانات لازم برای استفاده عموم مخاطبان از این مطالب را فراهم کند. مساله دیگر در بحث الگوسازی، آموزش نادرست برخی شرکت کنندگان بود که عموماً در بحث مقوله «اکول» یعنی طرز صحیح گرفتن ساز و بهکار بردن عضلات صحیح موثر در نوازندگی دیده میشد؛ همچنین عدم اجرای ضربات در مناطق مختلف ساز منجر به تفکیک ناپذیری اصوات در کلیت ریتم میشد. شرکت کنندهای در بخش بانوان علیرغم دارابودن درک درست از ریتم در تمام مدت اجرا با انگشت سبابه دست چپ، پوست ساز را گرفته و ضربات دست چپ او عمدتاً بعد از ضربه بر روی ساز باقی میماند و مانع انتشار امواج و فرکانس ضربه میشد و این خود موجب نازیبا بودن اجرای او شد. این نوازنده اگر این مشکل را نداشت، بی شک یکی از رتبههای برتر گروه سنی خود را تصاحب میکرد. مورد دیگر که در سال گذشته هم به آن اشاره کردم، برخی اجراهای کم و بیش شبیه به هم و کمتر دارای مطالب درخشان در عرصه ریتم بود. ساز دف از جمله سازهای پوست صدایی است که افزون بر قابلیتهای این دسته سازها صدای منحصر بهفرد حلقههای فلزی را نیز به همراه دارد ولی کارکرد این مجموعه صوتی نباید در خدمت وجوه نمایشی و دیداری نوازندگی و اجرای ریزهای اصطلاحاً «کفگیری» در تمنای تشویق تماشاگران شود. از سویی عامل «نظم» در اجراهای گروهی و مولودی خوانی بسیار مهم است اما طراحی خلاقانه و ترکیب ریتمهای مدرن با سنتهای دفنوازی در قطعات با عنایت به کارکرد ریتم در فرهنگهای قومی و شهری شرکت کنندگان برای هیات داوران اهمیت بیشتری داشت که نمونه آن در بخش انتخاب برگزیدگان زیر بیست سال بخش آقایان و انتخاب نوازندهای از مازندران روی داد. انتخاب ساز درست با صدای پخته توسط نوازنده نیز از مواردی بود که هیات داوران به آن توجهی ویژه داشتند. برخی از گروهها یا تکنوازان با بهره گیری از سازهای سنتی یا سازهایی که صدادهی آنان بهخوبی محدودههای بم و زیر دف را در حد اعتدال پوشش میداد، اجراهای موفقتری را ارائه کردند. امیدوارم بخشی رقابتی در ساخت ساز دف نیز به جشنواره افزوده شود و انجام این مهم از مواردی است که موجب تحرک بیشتر مباحث تئوریک و پراتیک صنعت ساخت دف میشود.
شما در مصاحبه ای به ارتقاء هرساله برگزاری این جشنواره به لحاظ تخصصی و تمرکز بر روی یک ساز شاخص، اشاره کردید. بهنظر شما امسال جشنواره در چه مواردی پیشرفت داشته است؟
در هر سال برگزاری شما شاهد یک پیشرفت کلّی در این جشنواره هستید؛ ولی ممکن است در کنار این پیشرفت عمومی در برخی بخشها دچار افتهایی باشید. بهطور مثال امسال در بخش تکنوازی بانوان پیشرفت محسوسی دیده میشد؛ ولی در بخش گروه نوازی بانوان گروههای پارسال شرایط بهتری از نظر کیفی داشتند. جدای از موارد فنی و تکنیکی، موردی که موجب دلگرمی است ایجاد و تقویت برخی زیرساخت ها بود که در رونق جشنواره بسیار موثر است. خوشبختانه ثبات در مدیریت راهبردی و اجرایی جشنواره دف نوازی خود بخود با بهرهگیری از تجارب دورههای پیش و پذیرش نقدهای روشنگرانه، هر سال شرایط مطلوبتری برای برگزاری جشنواره رقم میزند. سیاستگذاری صحیح مرکز موسیقی حوزه هنری و مدیر شایسته حوزه هنری کردستان و نقش آفرینی برجسته موسسه فرهنگی و هنری سپهر سوره هنر همه از دلایل پیشرفت جشنواره است. هر چند گاهی بروز برخی مشکلات، تداخلهای پیش بینی نشده و خارج از اراده برگزارکنندگان، امکان استفاده ایدهآل از تمامی امکانات را نمیدهد؛ اما از نزدیک شاهد تلاش شبانهروزی میزبانان در برگزاری هر چه بهتر جشنواره بودم. فراموش نکنیم که در تمامی دنیا اجرای فستیوالها و جشنوارهها ربط مستقیمی به اسپانسرها و فعالین عرصه صنعت موسیقی دارد.در خلال برگزاری جشنواره امکان پخش اینترنتی مراسم با جذب حامیان تجاری، برگزاری تورهای گردشگری، برگزاری نمایشگاههایی برای سازندگان ساز، نمایشگاه عکاسی از اجراهای دورههای پیش و اجرا در محیطهای عمومی با ارائه محصولات فرهنگی استانها و اقوام مختلف همه و همه در خدمت رونق اقتصاد و فرهنگ میزبان است که امیدوارم در دورههای بعد از همه این ظرفیت ها بیشتر استفاده شود. شما در جریان برگزاری جشنواره موسیقی نواحی کشور در کرمان میبینید که شبها در بوستانهای مختلف گروههای موسیقی شرکت کننده با حضور اجتماع کثیری از مخاطبین و در نهایت نظم به اجرا میپردازند و این خود یکی از بهترین روشها برای حفظ و معرفی میراث موسیقایی اقوام ایرانی است. ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال در طول سال برای بررسی ظرفیتها و شاخصهای تخصصی و اجرایی و حتی شناسایی افراد، گروهها و موسسات و بنیادهای موسیقی در خارج از کشور و جلب مشارکت آنان در جشنواره عاملی است که وجه بین المللی بودن جشنواره را تقویت می کند. روز بعد از جشنواره ایمیلهایی از برخی دفاتر فستیوالهای اروپایی موسیقی فعال در زمینه ریتم دریافت کردم که خواستار اطلاعات بیشتری از جشنواره بودند. لازم است که این اطلاعات بهصورت آنلاین و انگلیسی در سایت جشنواره منتشر شود و در دسترس مخاطبان خارجی قرار گیرد.
بخش بین المللی جشنواره در این دوره چگونه بود؟
گروهی متشکل از کشورهای افغانستان، پاکستان و هند و تحت عنوان «قوالی» که در فرهنگ موسیقایی شبه قاره تعریف مشخصی دارد در بخش جنبی شرکت کردند. بعد از اجرا در گفتوگو با سرپرست محترم این گروه مواردی در مورد سنتهای قوالی و رویکرد اجرایی این گروه مطرح شد که ایشان با نجابت و شهامت نقد من را پذیرفتند و دلیل تفاوت عنوان و محتوای اجرا را توضیح دادند. اجرای گروه یاران از کردستان عراق هم فرصت شنیداری خوبی برای شرکت کنندگان در جشنواره بود که برخی نقش مایههای ملودیک متفاوت در دو سوی مرز را بررسی کنند. امیدوارم که با تقویت بخش بینالملل جشنواره و با مطالعه و مددخواهی از رایزنیهای فرهنگی و خانههای فرهنگ ایران در کشورهای مختلف زمینه حضور نوازندگان سازهای مشابه دف از دیگر کشورها در بخشهای رقابتی جشنواره فراهم شود. به یاد داشته باشیم که اشکالی از دف در بسیاری از فرهنگهای موسیقایی با شیوه های نوازندگی متفاوت وجود دارد که در «شیوه دف نوازی» به تفصیل به مواردی این چنین اشاره کردهام.
تجلیل سال گذشته جشنواره از «صدیق تعریف» و این دوره از «محمد جلیل عندلیبی» را چگونه ارزیابی میکنید؟
بی شک اتفاق مبارکی است. نسل جوان امروز به شدت نیازمند شناخت ریشهها و بزرگان سرزمین خود است. شما در تاریخ معاصر موسیقی کردستان نقش موثر و غیرقابل انکار«استاد حسن کامکار» در هدایت جمع بزرگی از جوانان و نوجوانان مستعد کرد و معرفی آنان به موسیقی ایرانی را ببینید. نیاز است که نوازنده جوان امروز مسیر سنگلاخ و دشوار هنر و پیش قراولان این راه و کارنامه آنان را بشناسد و بداند که چه کسانی موانع این مسیر را هنرمندانه و با فداکاری مرتفع کرده اند. ساخت فیلم مستند زندگی و گفتگو با این هنرمندان در این دو سال تاثیر خوبی بر مخاطبان جشنواره داشت.
به گروههای بخش مولودی خوانی جشنواره چه توصیهای دارید؟
همانطور که از نام این بخش بر می آید آیین معنوی مولودیخوانی نوعی ابراز شادمانی موسیقایی برای تولد حضرت رسول اکرم است که به شکلی باشکوه هر ساله در ماه ربیع الاول در کردستان و برخی نقاط دیگر برگزار میشود و گونه ای از آیین «نعت خوانی» است که رپرتوار آن توسط مردم عادی و نه الزاماً مجریان حرفه ای موسیقی ارائه میشود. آنچه که در جشنواره به عنوان بخش مولودی خوانی برگزار شد نوعی از کاربردهای موسیقایی فرهنگ ایران با نگاه آیینی و کلامی آهنگین است که ربط مستقیمی به فرهنگ های بومی ایران دارد. انتظار میرود که گروههای مولودی خوان فارغ از سلطه کامل موسیقی ردیف- دستگاهی ، زلف این نغمات قدسی و مینوی را با فرهنگ موسیقایی قومی خود گره بزنند و به ویژگی مرتبت اشعار و همینطور مناسب خوانی هر بخش در فرم های ساده خوانی، غرّاخوانی و مرصّع خوانی توجه کنند. قطعاً توقع این است که مولودی خوانان مازندران با بهره از سبک و سیاق استاد بی همتایی چون مرحوم براتعلی زابلستانی یا مولودی خوانان اردبیل با سود بردن از مشی و منش موسیقایی مرحوم موذن زاده در جشنواره شرکت کنند؛ همینطور گروههای بوشهر و سیستان و بلوچستان و خراسان، مولودی خوانی را بر پایه فرهنگ موسیقایی مناطق خود تنظیم کنند. یکی از مواردی که به کیفیت اجرای گروهها کمک میکند بررسی جدی منابع مرتبط با مولودی خوانی است. بهطور مثال مطالعه فصل «ارباب شَدّ»، یعنی کمربستگان از کتاب فتوّت نامه سلطانی اثر ملاحسین واعظ کاشفی به تصحیح مرحوم محمد جعفر محجوب، سطح و کیفیت آشنایی گروهها را در این موضوع ارتقاء میدهد. امروزه متاسفانه گرایش عمده فعالان عرصه موسیقی آیینی مرثیه خوانی است و لازم است که عرضه هنرمندانه حمد، نعت، مدح و منقبت در مجالس سور و شادمانی تقویت شود که مولودی خوانی از برجسته ترین اشکال این موضوع است.
با این آهنگساز و نوازنده سالِ گذشته نیز گفتوگو کرده و او به ارزیابی جشنواره پرداخت که میتوانید آنجا را در سایت موسیقی ما مطالعه کنید.
نهمین جشنواره بین المللی دف نوازی هفته گذشته به پایان رسیده است. ارزیابی شما بهعنوان داور از برگزاری این دوره چیست؟
من جدای از ارزیابی کمی و کیفی جشنواره از هر گونه فعالیت و کنش فرهنگی و هنری این چنینی که در مسیر حفظ و ارتقای شاخصهای تمدنی ایران بزرگ است، خوشحالم. در جشنواره هم به این نکته اشاره کردم که دف نوازی به عنوان یک شاخص قومی مردمان کرد در حال تبدیل به یک شاخص ملی است. توجه به نتایج جشنواره گویای این نکته است که دف نوازی در همه نقاط ایران فراگیر شده و صدای این ساز با تاثیر عمیقی که بر مخاطب میگذارد، موجب ایجاد یک رابطه حسی مشابه در فرهنگ اقوام متنوع ایران شده است.
شما مولف اولین کتاب آموزش دف نوازی با عنوان «شیوه دف نوازی» هستید که نخستین بار در سال ١٣٧١ منتشر شد و امروز شمارگان منتشر شده آن از مرز یکصد و بیست هزار نسخه فراتر رفته است. آیا در آن زمان پیش بینی فراگیری این ساز در موسیقی ایران را تا به این حد داشتید؟
ببینید! من و برادرانم در آن سالها بدون داشتن معلم دف مینواختیم و دلیل اینکه در همان نوجوانی تصمیم به تالیف کتابی در این زمینه داشتم همین دور بودن از معلم و همچنین فاصله با کانون اصلی دف نوازی یعنی کردستان بود. تصورم این بود که کسانی چون من در نقاط دیگری هستند که نیاز به داشتن متدی در این زمینه هستند. زمانی که در همان سالهای دهه شصت، یادداشتها و نتها را به بیژن کامکار عزیز که در کرمان بود نشان دادم. کار را بسیار پسندید و حتی به لطف گفت که باید در گینس نام تو را بهعنوان جوانترین مولف یک کتاب آموزشی موسیقی ثبت کرد. در آن زمان من شانزده ساله بودم و چهار سال طول کشید تا شرایط چاپ و انتشار این اولین دستور نامه آموزشی دف با عنوان «شیوه دف نوازی» مهیا شد و از آن زمان سالی نبوده که تجدید چاپ نشده باشد و در صدر لیست پرفروشترین کتابهای موسیقی ایران قرار گرفت و بهزودی دورههای تکمیلی آن نیز منتشر میشود. امروز هر چند ولع یادگیری و کنجکاوی پیگیرانه هنرجویان آن سالها در نسلهای جدید کمتر دیده میشود؛ ولی جای خوشحالی است که معلمان بیشتر با دیدگاههای متکثر، ظهور امکانات آموزشی دیداری و شنیداری روزافزون و ساخت سازهای فراوان با صدادهی متنوع مددرسان هنرجویان این ساز هستند.
جشنواره چقدر در الگوسازی صحیح تکنوازی، گروهنوازی و مولودیخوانی موفق بوده است؟
سوال بسیار خوبی است! بهنظرم تشکیل دبیرخانه علمی برای این الگوسازی صحیح و برنامهریزی برای ارتقاء درک و دریافت علاقهمندان به ساز دف الزامی است. بدیهی است که اساس الگوسازی عقلانیت و استدلال است و تنها با این عوامل میتوان در مقابل تحریفها، تعصبات، تک رویها و برخی ادعاهای علمی_تخیلی نقض کننده بنیانهای نظری موسیقی ایستاد. بهطور مثال سالها در برخی کتب، رسالهها، مقالات و حتی جشنوارهها به غلط به ریتمهای اذکار نیایشی تکایای کردستان عنوان «مقام» داده میشود و از شرکت کننده میخواهند که مثلاً مقام "حی الله"را بنوازد! اطلاق لفظ «مقام» به ریتم اذکار در دف نوازی نشان دهنده نوعی سرسری گرفتن و بی توجهی به موضوع موسیقی شناسی ایران است. این واژه در موسیقی کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، آذربایجان، ترکیه و کشورهای عرب زبان، به ساختارهای اجرایی یا مُدهایی دلالت دارد که از منظر اجرایی و خاستگاه تاریخی، ناظر به مصادیقی معین از فرمهای ملودیک موسیقی است.در بحث ریتمهای اذکار خانقاهی ما با تشخص مقامی روبرو نیستیم؛ بلکه شاهد اجرای ریتمهایی مشخص و قراردادی بر روی کلمات ذکر هستیم. حتی بهکارگیری عبارت «ریتم مقام» هم نابجاست و در این مورد باید از عبارت «ریتم ذکر» استفاده شود که ارتباطی محتوایی با اوزان شعر دارد و شبیه همان است که مولانا با لفظ «تن» از آن یاد میکند: «ترک کن این گفت و همیباش جفت/ و اغتنم الفرض و خل السنن/ فاغتنم السکر و زمزم لنا/ تن تنتن تن تنتن تن تنن»
در مورد ریتم اذکار و نام گذاریشان هم نقل قول فراوان است و روایات متعددی موجود است که باید روایت متقن با ذکر سند و خاستگاه مکتبی و سلسلهای آن ثبت و به شرکت کنندگان اعلام شود. از سویی باید در برابر ورود برخی موارد مشکوک به دایره اذکار ایستاد و با ثبت ملّی ریتمهای اصیل از این میراث شفاهی محافظت کرد و این امر نیاز به تعریف پروژهای علمی- دانشگاهی دارد. بهطور مثال اخیراً موردی بهعنوان «مقام» معرفی میشود که جدا از عنوان نادرست در محدوده اذکار هم نمیگنجد و فقط برای پاساژ بین دو ذکر جلی نواخته میشود. در ثبت اوزان این اذکار باید به تنوع فِرَق و جریانات متنوع تصوّف ایرانی توجه کرد و بهطور مثال ریتمهای ذکر جلی در سلسله نعمت الهیه، نقشبندیه، قادریه و... بهطور مجزا بررسی، ثبت و ضبط شوند و بهعنوان مرجع به نوازندگان علاقهمند معرفی شوند. دبیرخانه علمی جشنواره میتواند یک گروه محقق اتنوموزیکولوژیست آشنا با فرهنگ شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی را گرد آورد و یا برای ارائه مقالات علمی- پژوهشی با این موضوع بخشی رقابتی را پیش بینی کند و در فراخوان جشنواره این موضوع را اعلام کند. وجود یک آرشیو در دبیرخانه علمی جشنواره میتواند با حمایت از روایت کنندگان ریتمهای اصیل، اسناد متقن، مواد و مصالح آنان را فارغ از جزم اندیشی و مطلقگرایی ثبت و ضبط علمی کرده و امکانات لازم برای استفاده عموم مخاطبان از این مطالب را فراهم کند. مساله دیگر در بحث الگوسازی، آموزش نادرست برخی شرکت کنندگان بود که عموماً در بحث مقوله «اکول» یعنی طرز صحیح گرفتن ساز و بهکار بردن عضلات صحیح موثر در نوازندگی دیده میشد؛ همچنین عدم اجرای ضربات در مناطق مختلف ساز منجر به تفکیک ناپذیری اصوات در کلیت ریتم میشد. شرکت کنندهای در بخش بانوان علیرغم دارابودن درک درست از ریتم در تمام مدت اجرا با انگشت سبابه دست چپ، پوست ساز را گرفته و ضربات دست چپ او عمدتاً بعد از ضربه بر روی ساز باقی میماند و مانع انتشار امواج و فرکانس ضربه میشد و این خود موجب نازیبا بودن اجرای او شد. این نوازنده اگر این مشکل را نداشت، بی شک یکی از رتبههای برتر گروه سنی خود را تصاحب میکرد. مورد دیگر که در سال گذشته هم به آن اشاره کردم، برخی اجراهای کم و بیش شبیه به هم و کمتر دارای مطالب درخشان در عرصه ریتم بود. ساز دف از جمله سازهای پوست صدایی است که افزون بر قابلیتهای این دسته سازها صدای منحصر بهفرد حلقههای فلزی را نیز به همراه دارد ولی کارکرد این مجموعه صوتی نباید در خدمت وجوه نمایشی و دیداری نوازندگی و اجرای ریزهای اصطلاحاً «کفگیری» در تمنای تشویق تماشاگران شود. از سویی عامل «نظم» در اجراهای گروهی و مولودی خوانی بسیار مهم است اما طراحی خلاقانه و ترکیب ریتمهای مدرن با سنتهای دفنوازی در قطعات با عنایت به کارکرد ریتم در فرهنگهای قومی و شهری شرکت کنندگان برای هیات داوران اهمیت بیشتری داشت که نمونه آن در بخش انتخاب برگزیدگان زیر بیست سال بخش آقایان و انتخاب نوازندهای از مازندران روی داد. انتخاب ساز درست با صدای پخته توسط نوازنده نیز از مواردی بود که هیات داوران به آن توجهی ویژه داشتند. برخی از گروهها یا تکنوازان با بهره گیری از سازهای سنتی یا سازهایی که صدادهی آنان بهخوبی محدودههای بم و زیر دف را در حد اعتدال پوشش میداد، اجراهای موفقتری را ارائه کردند. امیدوارم بخشی رقابتی در ساخت ساز دف نیز به جشنواره افزوده شود و انجام این مهم از مواردی است که موجب تحرک بیشتر مباحث تئوریک و پراتیک صنعت ساخت دف میشود.
شما در مصاحبه ای به ارتقاء هرساله برگزاری این جشنواره به لحاظ تخصصی و تمرکز بر روی یک ساز شاخص، اشاره کردید. بهنظر شما امسال جشنواره در چه مواردی پیشرفت داشته است؟
در هر سال برگزاری شما شاهد یک پیشرفت کلّی در این جشنواره هستید؛ ولی ممکن است در کنار این پیشرفت عمومی در برخی بخشها دچار افتهایی باشید. بهطور مثال امسال در بخش تکنوازی بانوان پیشرفت محسوسی دیده میشد؛ ولی در بخش گروه نوازی بانوان گروههای پارسال شرایط بهتری از نظر کیفی داشتند. جدای از موارد فنی و تکنیکی، موردی که موجب دلگرمی است ایجاد و تقویت برخی زیرساخت ها بود که در رونق جشنواره بسیار موثر است. خوشبختانه ثبات در مدیریت راهبردی و اجرایی جشنواره دف نوازی خود بخود با بهرهگیری از تجارب دورههای پیش و پذیرش نقدهای روشنگرانه، هر سال شرایط مطلوبتری برای برگزاری جشنواره رقم میزند. سیاستگذاری صحیح مرکز موسیقی حوزه هنری و مدیر شایسته حوزه هنری کردستان و نقش آفرینی برجسته موسسه فرهنگی و هنری سپهر سوره هنر همه از دلایل پیشرفت جشنواره است. هر چند گاهی بروز برخی مشکلات، تداخلهای پیش بینی نشده و خارج از اراده برگزارکنندگان، امکان استفاده ایدهآل از تمامی امکانات را نمیدهد؛ اما از نزدیک شاهد تلاش شبانهروزی میزبانان در برگزاری هر چه بهتر جشنواره بودم. فراموش نکنیم که در تمامی دنیا اجرای فستیوالها و جشنوارهها ربط مستقیمی به اسپانسرها و فعالین عرصه صنعت موسیقی دارد.در خلال برگزاری جشنواره امکان پخش اینترنتی مراسم با جذب حامیان تجاری، برگزاری تورهای گردشگری، برگزاری نمایشگاههایی برای سازندگان ساز، نمایشگاه عکاسی از اجراهای دورههای پیش و اجرا در محیطهای عمومی با ارائه محصولات فرهنگی استانها و اقوام مختلف همه و همه در خدمت رونق اقتصاد و فرهنگ میزبان است که امیدوارم در دورههای بعد از همه این ظرفیت ها بیشتر استفاده شود. شما در جریان برگزاری جشنواره موسیقی نواحی کشور در کرمان میبینید که شبها در بوستانهای مختلف گروههای موسیقی شرکت کننده با حضور اجتماع کثیری از مخاطبین و در نهایت نظم به اجرا میپردازند و این خود یکی از بهترین روشها برای حفظ و معرفی میراث موسیقایی اقوام ایرانی است. ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال در طول سال برای بررسی ظرفیتها و شاخصهای تخصصی و اجرایی و حتی شناسایی افراد، گروهها و موسسات و بنیادهای موسیقی در خارج از کشور و جلب مشارکت آنان در جشنواره عاملی است که وجه بین المللی بودن جشنواره را تقویت می کند. روز بعد از جشنواره ایمیلهایی از برخی دفاتر فستیوالهای اروپایی موسیقی فعال در زمینه ریتم دریافت کردم که خواستار اطلاعات بیشتری از جشنواره بودند. لازم است که این اطلاعات بهصورت آنلاین و انگلیسی در سایت جشنواره منتشر شود و در دسترس مخاطبان خارجی قرار گیرد.
بخش بین المللی جشنواره در این دوره چگونه بود؟
گروهی متشکل از کشورهای افغانستان، پاکستان و هند و تحت عنوان «قوالی» که در فرهنگ موسیقایی شبه قاره تعریف مشخصی دارد در بخش جنبی شرکت کردند. بعد از اجرا در گفتوگو با سرپرست محترم این گروه مواردی در مورد سنتهای قوالی و رویکرد اجرایی این گروه مطرح شد که ایشان با نجابت و شهامت نقد من را پذیرفتند و دلیل تفاوت عنوان و محتوای اجرا را توضیح دادند. اجرای گروه یاران از کردستان عراق هم فرصت شنیداری خوبی برای شرکت کنندگان در جشنواره بود که برخی نقش مایههای ملودیک متفاوت در دو سوی مرز را بررسی کنند. امیدوارم که با تقویت بخش بینالملل جشنواره و با مطالعه و مددخواهی از رایزنیهای فرهنگی و خانههای فرهنگ ایران در کشورهای مختلف زمینه حضور نوازندگان سازهای مشابه دف از دیگر کشورها در بخشهای رقابتی جشنواره فراهم شود. به یاد داشته باشیم که اشکالی از دف در بسیاری از فرهنگهای موسیقایی با شیوه های نوازندگی متفاوت وجود دارد که در «شیوه دف نوازی» به تفصیل به مواردی این چنین اشاره کردهام.
تجلیل سال گذشته جشنواره از «صدیق تعریف» و این دوره از «محمد جلیل عندلیبی» را چگونه ارزیابی میکنید؟
بی شک اتفاق مبارکی است. نسل جوان امروز به شدت نیازمند شناخت ریشهها و بزرگان سرزمین خود است. شما در تاریخ معاصر موسیقی کردستان نقش موثر و غیرقابل انکار«استاد حسن کامکار» در هدایت جمع بزرگی از جوانان و نوجوانان مستعد کرد و معرفی آنان به موسیقی ایرانی را ببینید. نیاز است که نوازنده جوان امروز مسیر سنگلاخ و دشوار هنر و پیش قراولان این راه و کارنامه آنان را بشناسد و بداند که چه کسانی موانع این مسیر را هنرمندانه و با فداکاری مرتفع کرده اند. ساخت فیلم مستند زندگی و گفتگو با این هنرمندان در این دو سال تاثیر خوبی بر مخاطبان جشنواره داشت.
به گروههای بخش مولودی خوانی جشنواره چه توصیهای دارید؟
همانطور که از نام این بخش بر می آید آیین معنوی مولودیخوانی نوعی ابراز شادمانی موسیقایی برای تولد حضرت رسول اکرم است که به شکلی باشکوه هر ساله در ماه ربیع الاول در کردستان و برخی نقاط دیگر برگزار میشود و گونه ای از آیین «نعت خوانی» است که رپرتوار آن توسط مردم عادی و نه الزاماً مجریان حرفه ای موسیقی ارائه میشود. آنچه که در جشنواره به عنوان بخش مولودی خوانی برگزار شد نوعی از کاربردهای موسیقایی فرهنگ ایران با نگاه آیینی و کلامی آهنگین است که ربط مستقیمی به فرهنگ های بومی ایران دارد. انتظار میرود که گروههای مولودی خوان فارغ از سلطه کامل موسیقی ردیف- دستگاهی ، زلف این نغمات قدسی و مینوی را با فرهنگ موسیقایی قومی خود گره بزنند و به ویژگی مرتبت اشعار و همینطور مناسب خوانی هر بخش در فرم های ساده خوانی، غرّاخوانی و مرصّع خوانی توجه کنند. قطعاً توقع این است که مولودی خوانان مازندران با بهره از سبک و سیاق استاد بی همتایی چون مرحوم براتعلی زابلستانی یا مولودی خوانان اردبیل با سود بردن از مشی و منش موسیقایی مرحوم موذن زاده در جشنواره شرکت کنند؛ همینطور گروههای بوشهر و سیستان و بلوچستان و خراسان، مولودی خوانی را بر پایه فرهنگ موسیقایی مناطق خود تنظیم کنند. یکی از مواردی که به کیفیت اجرای گروهها کمک میکند بررسی جدی منابع مرتبط با مولودی خوانی است. بهطور مثال مطالعه فصل «ارباب شَدّ»، یعنی کمربستگان از کتاب فتوّت نامه سلطانی اثر ملاحسین واعظ کاشفی به تصحیح مرحوم محمد جعفر محجوب، سطح و کیفیت آشنایی گروهها را در این موضوع ارتقاء میدهد. امروزه متاسفانه گرایش عمده فعالان عرصه موسیقی آیینی مرثیه خوانی است و لازم است که عرضه هنرمندانه حمد، نعت، مدح و منقبت در مجالس سور و شادمانی تقویت شود که مولودی خوانی از برجسته ترین اشکال این موضوع است.
با این آهنگساز و نوازنده سالِ گذشته نیز گفتوگو کرده و او به ارزیابی جشنواره پرداخت که میتوانید آنجا را در سایت موسیقی ما مطالعه کنید.
منبع:
سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 شهریور 1398 - 16:26
افزودن یک دیدگاه جدید