مراسم چهلم «هوشنگ ظریف» به صورت آنلاین برگزار شد
مردی که نام دیگرش عشق بود
موسیقی ما – رفتنِ مرد مثلِ زندگیاش بود، همانقدر آرام و بیهیاهو. همانطور نجیب. تازه این ویرسِ بدیمن پایش را باز کرده بود توی زندگیمان که موسیقی ایران یکی از تاثیرگذارترین چهرههایش را از دست داد. آنروز تصورمان از دنیای پیشرو، این شکلی نبود؛ گمان میکردیم استادِ بزرگ اگر آنطور غریبانه در خانهی ابدیاش آرام گرفت، لابد اربعینِ فراقش، دور هم جمع میشویم و غممان را با هم شریک میشویم. اما نشد. دنیا انگار این روزها بازیهایش عجیبتر از همیشه شده است. حالا اما مراسم یادبودی به صورت آنلاین با حضور اساتید مختلف موسیقی برگزار شد و در آن گفتوگوهایی به صورت زنده با موسیقیدانها و شاگردان او از جمله محمد اسماعیلی (نوازنده تمبک)، پروین صالح (همسر و نوازنده ویولن)، کیوان ساکت (آهنگساز و نوازنده)، محمد دلنوازی (نوازنده تار)، سعید ثابت (نوازنده سنتور)، مزدا انصاری (آهنگساز و نوازنده پیانو) و کوروش متین (نوازنده سنتور)، فرهاد فخرالدینی (آهنگساز)، داود گنجهای (نوازنده کمانچه و ویولن)، افلیا پرتو (نوازنده پیانو) و محمد ظریف (موسیقیدان) پخش شد.
محمد اسماعیلی: ظریف تمام ابعادی را که یک استاد می بایست داشته باشد، داشت
«محمد اسماعیلی» برای یارِ دیرینهاش نواخت و خواند: «ریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود؛ رفیق» و بعد دربارهی «هوشنگ ظریف» گفت: «به اعتقاد من چند صفتِ حمیده در وجود این بزرگوار بود؛ او تنها استاد ساز نبود؛ بلکه استاد اخلاق هم بود. از جمله بندگان، آن کس پیش خداوند محبوبتر است که برای بندگان خدا سود بیشتر داشته باشد. او یک عمر این ساز را تدریس کرد و هر کدام از شاگردانش را به مقام استادی رساند، خدا رحمتش کند.»
نوازندهی پیشکسوتِ تنبک از 50 سال تدریسِ استاد ظریف گفت و خدماتی که به موسیقی ارایه کرده است: «او انسانی نبود که ستمگر باشد؛ زیرا میدانست که کیفری از کیفر ستمگری آمادهتر نیست. ظریف همیشه از این کار پرهیز میکرد و در مسیر خودش که اخلاق و موسیقی بود قدم میگذاشت. من هیچ وقت او را عصبانی ندیدم و اگر هم عصبانی بود، آن را پنهان میکرد و آنکسی که در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است از همه دور اندیشتر است. آن کسی که دوراندیش است، عصبی نمیشود و خشم خود را فرو میبرد. ظریف معلم و استاد بود و تمام ابعادی را که یک استاد می بایست داشته باشد، داشت. او همیشه جانب حق را میگرفت، من هیچ وقت ناحق از او نشنیدم؛ چون همیشه به یاد خدا بود. او همیشه زبان خود را حفظ میکرد و هر چه میگفت پخته بود.»
سعید ثابت: شاگردانِ استاد ظریف تاثیر بسیاری از او گرفتند
«سعید ثابت» نیز یکی دیگر از سخنرانانی بود که دربارهی خصوصیاتِ هنری این استاد سخن گفت: «تأثیر استاد ظریف در موسیقی را میتوان در سه بخش بیان کرد؛ او نوازندهای بسیار ماهر و پرتکنیک بود و آنقدر قدرت خود را در این زمینه افزایش داده بود که سختترین قطعات حتی برای سازهای دیگر را به راحتی با تار مینواخت. او درست تمرین کرده بود و شما وقتی به صورتِ ایشان هنگام نواختن نگاه میکردید، هیچ حرکتِ اضافهای نمیدیدید. او شاگردان بسیار خوبی نیز تربیت کرد که از او چیزهای بسیاری فراگرفتند. استاد ردیفدان بسیار خوبی نیز بود و به همین خاطر حالت نوازندگی و صدای سازِ ایشان را در نوازندگی شاگردانشان نیز میتوان مشاهده کرد.»
محمد دلنوازی: موسیقی ایران به ایشان مدیون است
«محمد دلنوازی» نیز که از شاگردانِ قدیمی اوست، دربارهاش گفت: «از روزی که در ۱۲ سالگی با استاد آشنا شدم و به هنرستان موسیقی رفتم تا آخرین روزهای حیات ایشان همواره با او بودم. استاد شاگردان زیادی داشت که بعدا راه خود را ادامه میدادند و جدا میشدند ولی من این شانس را داشتم که قبل از گرفتن دیپلم به دعوت استاد پایور به ارکستر او بپیوندم، در ارکستر کنار استادم بنشینم و به نوعی با او همکار باشم. این امر افتخار بزرگی برای من بود.استاد ظریف درباره استاد خود موسی معروفی میگفت که صبحها در هنرستان به آنها قرآن شریعت درس میداده است و بعد از ظهر تار. استاد ظریف آگاه بود که یک معلم چقدر باید پاک و بیآلایش و به علوم دیگر آگاه باشد. او همانگونه که از استاد خود درس گرفته بود با ما رفتار میکرد. استاد ظریف بسیار دوست داشتنی، منظم و خوش اخلاق بود. هیچ گاه ندیدم با کسی بلند صحبت کند و اخم به صورت ایشان بیاید. او شخصیتی بود که هیچگاه در موسیقی ما فراموش نمیشود. تمام نوازندگان تاری که در این مملکت زیر ۶۰ سال سن دارند چه مستقیم و چه غیر مستقیم از مکتب او درس گرفتند.تمام لحظاتی که با او بودیم خاطره بود. شنبه و سهشنبه در دبیرستان با او کلاس داشتیم. همیشه پشت در میایستادیم تا وقتی وارد کلاس میشود پشت سر او راه برویم و رایحه ادکلن ایشان به مشاممان برسد. وقتی که وارد مدرسه میشدند کل محیط از عطر ایشان پر میشد. امیدوارم در موقعیت مناسب مراسمی درخور او برگزار کنیم چون موسیقی ایران بسیار به او مدیون است.»
مزدا انصاری: ظریف را باید یکی از بزرگترین ردیفدانهای ایران دانست
«مزدا انصاری» نیز شیوه صحیح تدریس موسیقی را از جمله ویژگیهای ایشان دانست: «استاد دهلوی میگفت که ظریف ردیف موسیقی استاد معروفی را حفظ بوده است. این ردیف بسیار سخت است. ظریف را باید یکی از بزرگترین ردیفدانهای ایران دانست. او تنها هنرمندی بود که آثار وزیری را به بهترین شکل و با امانتداری کامل اجرا میکرد.در ایام عید بود که برای اولین بار با ایشان در منزل کاوه دیلمی دیدار کردم. کاوه چون ارتباطی صمیمی با استاد ظریف داشت از او خواست که عیدی به ما بدهد و ایشان قطعهای برای ما نواخت. من در آن لحظه در حضور او جسارت کردم و خواستم قطعه بند باز را برایمان بنوازد و ایشان در کمال خوشرویی این کار را کردند و واقعا سحر آمیز بود. ظریف درستترین شیوه اجرای قطعات کلنل وزیری را داشت. به کسانی که میخواهند آثار وزیری را درست اجرا کنند پیشنهاد میکنم اجراهای استاد ظریف را ببینند. من هر کاری با او داشتم هیچ گاه نه نمیگفت و همیشه با بزرگواری کمک میکردند. زحمات و آثار او تا ابد باقی میماند. یکی از نازنینترین و دوست داشتنیترین استادان موسیقی را از دست دادیم.»
فرهاد فخرالدینی: هوشنگ ظریف از بیمهریها آزرده شد
استاد «فرهاد فخرالدینی» نیز در پیامی تصویری گفت: « کاش میشد مراسم چهلمین روز ظریف را در شرایط بهتری در یکی از سالنهای کنسرت (جایی که بارها با هنر خود درخشیده بود) برگزار میکردیم. من هوشنگ ظریف را از سال ۴۲ میشناختم و با هم در هنرستان موسیقی همکار بودیم. او در بین شاگردانش بسیار محبوب بود؛ زیرا بسیار دلسوز جدی و خوشتیپ و بسیار خواستنی بود. او الگوی بسیار خوبی برای شاگردانش بود و آنها آرزو داشتند مانند او شوند. خاطرات بسیار خوبی از او دارم. او در خانه موسیقی هم عضو فعالی بود. در دوران ما روزهایی بود که به موسیقی روی خوش نشان داده نشد و با بیمهری روبرو شد و بدگوییهایی درباره موسیقی گفته شد و دل هنرمندان به درد آمد. هوشنگ ظریف از آن هنرمندانی بود که بسیار از این بیمهریها آزرده شده و خیلی زود از بین ما رفت چون این بیمهری را نتوانست تحمل کند. گویا در طول تاریخ ما بدگویی از هنر و هنرمند بیسابقه نبوده است. او از بین ما رفت و دل ما را متلاطم ساخت.»
حسین علیزاده: یاد و نام ظریف عشق را برای من تداعی میکند
«حسین علیزاده» نیز که یکی از نامدارترین شاگردانِ استاد هوشنگ ظریف است، در سخنانی گفت: «داشتم فکر میکردم که امسال نوروز را بدون ظریف گذراندیم، در صورتی که اولین عیدی که شاگرد او بودم ما و همکلاسیهایم ناراحت بودیم که چگونه در این مدت او را نبینیم و طاقت بیاوریم. راستش با دوستانم مخفیانه به دم منزل او میرفتیم به امید اینکه رد شود و او را ببینیم. وقتی رد میشد خوشحال میشدیم و هیچ گاه این را به او نگفتیم. امسال عید به این فکر کردم که باز هم دوست دارم به در منزل او بروم و ایشان را ببینیم. وقتی کسی خیلی برایمان عزیز است و از دنیا میرود حضورش برای ما بیشتر میشود.به روز خاک سپاری که فکر میکنم مانند خوابی برای من است؛ همه لحظاتی که با او بودهایم برای ما شاگردانش خاطره است و همیشه زنده است. همه خاطرات او را با جزئیات به یاد دارم. او چه انسانی بود که همه لحظات حضورش برای شاگردانش خاطره بود. هنر از طریق حس و عاطفه منتقل میشود. کسی که تدریس میکند باید نور و علاقهای در او باشد تا عشق را آموزش دهد. مانند کودکی که تشنه عشق است و وقتی پدر و مادر او محبت میکنند بدون اینکه بداند عشق چیست آن را یاد میگیرد. یاد و نام ظریف عشق را برای من تداعی میکند. اولین حس عشق را نسبت به زندگی و موسیقی و همه چیز از او یاد گرفتم. هرگاه به او فکر میکنم حس عشق و انرژی خوبی به من دست میدهد. »
کیوان ساکت: آرزو داشتم مانند ظریف ساز بنوازم
«کیوان ساکت» نیز در سخنانی اظهار کرد: «وقتی برای اولین بار صدای ساز ظریف را از طریق نوارهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اجرای آثار وزیری شنیدم. یک نوجوان ۱۴ ساله در مشهد بودم و یک واکمن داشتم که هر شب آثار او را گوش میکردم. در حیرت بودم که آیا میتوانم مانند او ساز بزنم؟ برایم یک آرزو بود، تا اینکه اوایل انقلاب به اتفاق یکی از شاگردان ایشان که معلم من بودند به هنرستان موسیقی رفتیم و مرا به ایشان معرفی کرد و استاد ظریف خیلی با مهربانی با من برخورد کرد. یک روز پیش یکی از دوستانم که پیانو میزد رفتم و اتفاقا استاد ظریف هم در آنجا کلاس داشت. در کلاس او نشستم و برایم چهار مضراب ماهور صبا را نواخت. وقتی به تهران آمدم و اولین کتابم را نوشتم با کمک استاد دهلوی و ایشان نتها را تصحیح کردیم. هر هفته به منزل ایشان میرفتم و نتها را میدیدند و من با تار میزدم. شخصیت والای ایشان و بزرگ منشی و متانت و تبسم بسیار شیرین او بیشتر از موسیقیاش روی من اثر گذاشت.»
سیاوش برهانی: او هست حتی اگر ما نباشیم
«سیاوش برهانی» -نوازندهی تار- نیز که قطعهای را به یاد ایشن نواخت، گفت:« اگر چهل سال یا سالیان سال هم بگذرد ایشان باقی هستند؛ حتی اگر ما نباشیم. همیشه آرزویم بود روزی بتوانم در خدمت استاد باشم و بتوانم از محضرش استفاده کنم. در سال ۷۳ توانستم در کلاسهای استاد ظریف باشم و افتخار شاگردی او را داشته باشم.»
داوود گنجهای: او از نظر موسیقی پاک زلال و هیچ اطواری نداشت
«داود گنجهای» دیگر سخنرانِ این مراسمِ آنلاین بود و گفت: «حدود ۶۰ سال بود که با استاد ظریف دوستی نزدیک و عمیق داشتم. ظریف یک انسان بیادعا و واقعی بود. ظریف برای من یک یار ارزشمند و استادی تمام عیار بود. دیدن حضور او و همسرش در کنار یکدیگر که واقعا به هم علاقهمند بودند و در کنار هم موفق، برایم خوشایند بود. او از نظر موسیقی پاک زلال و هیچ اطواری نداشت و نمونه بود.»
شهرام صارمی: استاد ظریف فرهنگسازی کرد
در ادامه این برنامه شهرام صارمی، مدرس موسیقی و نوازنده کمانچه در سخنانی گفت: «ظریف پنجاه سال به موسیقی ایران خدمت کرد اما آنچه در باره ظریف میخواهم بگویم این است که ظریف یکی از بزرگترین حامیان فعالیتهای هنری ارسباران بود و همیشه چراغ این محفل فرهنگی را روشن نگاه میداشت. این رفتار از بزرگمنشی و فرهنگمداری او نشأت میگرفت. استاد ظریف این محافل را به نوعی خانه خود میدانست و امیدوارم بتوانم راه این استاد بزرگ را ادامه بدهیم. در شرایط بهتر برنامهای برای پاسداشت ۵۰ سال خدمت ارزنده هوشنگ ظریف در شان استاد ظریف، برگزار خواهیم کرد.»
حمید متبسم: صحبت از ظریف، صحبت از چند نسل موسیقی است
«حمید متبسم» این نوازنده تار و سه تار هم تصریح کرد: «وقتی درباره هوشنگ ظریف صحبت میکنیم برای من به منظور صحبت از چند دوره و نسل موسیقی ایران است. دوران آموزشی ایشان به سالهای طلایی ۱۳۳۰ برمیگردد؛ دوران کودکی و نوجوانی ایشان تحت تأثیر تدریس علیاکبر شهنازی، کلنل وزیری و روحالله خالقی و ... بود که نه تنها به موسیقی ایرانی تسلط داشتند بلکه خواهان پیشرفت آن بودند. دوران حرفهای ایشان هم به سالهای ۵۰ باز میگردد که مراکزی مانند حفظ و اشاعه موسیقی، کارگاه موسیقی رادیو تلویزیون، کانون پرورش فکری کودکان و... باز شد. ایشان در ارکستر فرامرز پایور فعال بودند و در آن زمان بهترین نوع موسیقی ایران اجرا میشد. نسلی از بهترین هنرمندان امروز از حضور او بهره بردند. من از سال ۵۴ تا ۵۷ در کلاسهای ایشان بودم و همیشه یک ربع زودتر میرفتم و دیرتر و همیشه لحظه شماری میکردم تا زمان کلاس او برسد. او باعث افتخار و سربلندی موسیقی بود.»
افلیا پرتو: از دست دادن ظریف ضایعه جبران ناپذیر موسیقی
این نوازنده پیانو بیان کرد: «۱۲ سال داشتم که به هنرستان ملی موسیقی رفتم و با استاد ظریف آشنا شدم. ایشان بسیار آرام بود. در ارکستر سازهای ملی با هم همکاری داشتیم. او با اخلاق ملایم و با علاقه و عشق تدریس میکرد و هنرجویانش همواره او را عاشقانه دوست داشتند. از دست دادن ظریف ضایعه جبرانناپذیری برای موسیقی ایران است.»
کورش متین: ظریف در سکوت زیست
این موسیقیدان و از نزدیکان هوشنگ ظریف گفت: « من شاگرد استاد ظریف بودم و شبها ایشان را به منزل میرساندم و آخر کلاس میماندم و ردیف موسی معروفی را با سنتور مینواختم. ظریف در سکوت زیست، آموزش داد و در سکوت رفت. او خلوت گزیده بود و خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است.»
در ادامه پیام محمد ظریف برادر استاد ظریف پخش شد. این استاد موسیقی درباره برادر فقیدش گفت: «پدر همسر من آقای وزیری تبار من و نصرتالله گلپایگانی را به هنرستان بردند و ثبتنام کردند. هوشنگ برادرم یک سال بعد وارد هنرستان شد. او تار آموخت و من ویلن آموختم. برادر من از پاکی نظیر نداشت و هرچه در باره محاسن اخلاقی او گفتهاند عین حقیقت است».
پروین صالحی: به همسرم افتخار میکنم
این نوازنده ویولن و همسر مرحوم ظریف بیان کرد: « خیلی ممنونم این مراسم را برگزار کردید و یاد همسرم را زنده نگه داشتید. حیف که همسرم را از دست دادم. ما با هم بودیم و بعد از ۷۰ سال من را تنها گذاشت و رفت من هم به رضای خدا راضی هستم. ما همکلاس بودیم و ازدواج کردیم. افتخار میکنم به وجود چنین مرد نازنین و پدرمهربان و دوست مهربان. او همیشه یک چهره داشت و فرقی با بیرون و درون منزل نداشت. او واقعا عاشق شاگردانش بود. امیدوارم این شرایط زودتر تمام شود و به زندگی عادی بازگردیم.»
محمد اسماعیلی: ظریف تمام ابعادی را که یک استاد می بایست داشته باشد، داشت
«محمد اسماعیلی» برای یارِ دیرینهاش نواخت و خواند: «ریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود؛ رفیق» و بعد دربارهی «هوشنگ ظریف» گفت: «به اعتقاد من چند صفتِ حمیده در وجود این بزرگوار بود؛ او تنها استاد ساز نبود؛ بلکه استاد اخلاق هم بود. از جمله بندگان، آن کس پیش خداوند محبوبتر است که برای بندگان خدا سود بیشتر داشته باشد. او یک عمر این ساز را تدریس کرد و هر کدام از شاگردانش را به مقام استادی رساند، خدا رحمتش کند.»
نوازندهی پیشکسوتِ تنبک از 50 سال تدریسِ استاد ظریف گفت و خدماتی که به موسیقی ارایه کرده است: «او انسانی نبود که ستمگر باشد؛ زیرا میدانست که کیفری از کیفر ستمگری آمادهتر نیست. ظریف همیشه از این کار پرهیز میکرد و در مسیر خودش که اخلاق و موسیقی بود قدم میگذاشت. من هیچ وقت او را عصبانی ندیدم و اگر هم عصبانی بود، آن را پنهان میکرد و آنکسی که در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است از همه دور اندیشتر است. آن کسی که دوراندیش است، عصبی نمیشود و خشم خود را فرو میبرد. ظریف معلم و استاد بود و تمام ابعادی را که یک استاد می بایست داشته باشد، داشت. او همیشه جانب حق را میگرفت، من هیچ وقت ناحق از او نشنیدم؛ چون همیشه به یاد خدا بود. او همیشه زبان خود را حفظ میکرد و هر چه میگفت پخته بود.»
سعید ثابت: شاگردانِ استاد ظریف تاثیر بسیاری از او گرفتند
«سعید ثابت» نیز یکی دیگر از سخنرانانی بود که دربارهی خصوصیاتِ هنری این استاد سخن گفت: «تأثیر استاد ظریف در موسیقی را میتوان در سه بخش بیان کرد؛ او نوازندهای بسیار ماهر و پرتکنیک بود و آنقدر قدرت خود را در این زمینه افزایش داده بود که سختترین قطعات حتی برای سازهای دیگر را به راحتی با تار مینواخت. او درست تمرین کرده بود و شما وقتی به صورتِ ایشان هنگام نواختن نگاه میکردید، هیچ حرکتِ اضافهای نمیدیدید. او شاگردان بسیار خوبی نیز تربیت کرد که از او چیزهای بسیاری فراگرفتند. استاد ردیفدان بسیار خوبی نیز بود و به همین خاطر حالت نوازندگی و صدای سازِ ایشان را در نوازندگی شاگردانشان نیز میتوان مشاهده کرد.»
محمد دلنوازی: موسیقی ایران به ایشان مدیون است
«محمد دلنوازی» نیز که از شاگردانِ قدیمی اوست، دربارهاش گفت: «از روزی که در ۱۲ سالگی با استاد آشنا شدم و به هنرستان موسیقی رفتم تا آخرین روزهای حیات ایشان همواره با او بودم. استاد شاگردان زیادی داشت که بعدا راه خود را ادامه میدادند و جدا میشدند ولی من این شانس را داشتم که قبل از گرفتن دیپلم به دعوت استاد پایور به ارکستر او بپیوندم، در ارکستر کنار استادم بنشینم و به نوعی با او همکار باشم. این امر افتخار بزرگی برای من بود.استاد ظریف درباره استاد خود موسی معروفی میگفت که صبحها در هنرستان به آنها قرآن شریعت درس میداده است و بعد از ظهر تار. استاد ظریف آگاه بود که یک معلم چقدر باید پاک و بیآلایش و به علوم دیگر آگاه باشد. او همانگونه که از استاد خود درس گرفته بود با ما رفتار میکرد. استاد ظریف بسیار دوست داشتنی، منظم و خوش اخلاق بود. هیچ گاه ندیدم با کسی بلند صحبت کند و اخم به صورت ایشان بیاید. او شخصیتی بود که هیچگاه در موسیقی ما فراموش نمیشود. تمام نوازندگان تاری که در این مملکت زیر ۶۰ سال سن دارند چه مستقیم و چه غیر مستقیم از مکتب او درس گرفتند.تمام لحظاتی که با او بودیم خاطره بود. شنبه و سهشنبه در دبیرستان با او کلاس داشتیم. همیشه پشت در میایستادیم تا وقتی وارد کلاس میشود پشت سر او راه برویم و رایحه ادکلن ایشان به مشاممان برسد. وقتی که وارد مدرسه میشدند کل محیط از عطر ایشان پر میشد. امیدوارم در موقعیت مناسب مراسمی درخور او برگزار کنیم چون موسیقی ایران بسیار به او مدیون است.»
مزدا انصاری: ظریف را باید یکی از بزرگترین ردیفدانهای ایران دانست
«مزدا انصاری» نیز شیوه صحیح تدریس موسیقی را از جمله ویژگیهای ایشان دانست: «استاد دهلوی میگفت که ظریف ردیف موسیقی استاد معروفی را حفظ بوده است. این ردیف بسیار سخت است. ظریف را باید یکی از بزرگترین ردیفدانهای ایران دانست. او تنها هنرمندی بود که آثار وزیری را به بهترین شکل و با امانتداری کامل اجرا میکرد.در ایام عید بود که برای اولین بار با ایشان در منزل کاوه دیلمی دیدار کردم. کاوه چون ارتباطی صمیمی با استاد ظریف داشت از او خواست که عیدی به ما بدهد و ایشان قطعهای برای ما نواخت. من در آن لحظه در حضور او جسارت کردم و خواستم قطعه بند باز را برایمان بنوازد و ایشان در کمال خوشرویی این کار را کردند و واقعا سحر آمیز بود. ظریف درستترین شیوه اجرای قطعات کلنل وزیری را داشت. به کسانی که میخواهند آثار وزیری را درست اجرا کنند پیشنهاد میکنم اجراهای استاد ظریف را ببینند. من هر کاری با او داشتم هیچ گاه نه نمیگفت و همیشه با بزرگواری کمک میکردند. زحمات و آثار او تا ابد باقی میماند. یکی از نازنینترین و دوست داشتنیترین استادان موسیقی را از دست دادیم.»
فرهاد فخرالدینی: هوشنگ ظریف از بیمهریها آزرده شد
استاد «فرهاد فخرالدینی» نیز در پیامی تصویری گفت: « کاش میشد مراسم چهلمین روز ظریف را در شرایط بهتری در یکی از سالنهای کنسرت (جایی که بارها با هنر خود درخشیده بود) برگزار میکردیم. من هوشنگ ظریف را از سال ۴۲ میشناختم و با هم در هنرستان موسیقی همکار بودیم. او در بین شاگردانش بسیار محبوب بود؛ زیرا بسیار دلسوز جدی و خوشتیپ و بسیار خواستنی بود. او الگوی بسیار خوبی برای شاگردانش بود و آنها آرزو داشتند مانند او شوند. خاطرات بسیار خوبی از او دارم. او در خانه موسیقی هم عضو فعالی بود. در دوران ما روزهایی بود که به موسیقی روی خوش نشان داده نشد و با بیمهری روبرو شد و بدگوییهایی درباره موسیقی گفته شد و دل هنرمندان به درد آمد. هوشنگ ظریف از آن هنرمندانی بود که بسیار از این بیمهریها آزرده شده و خیلی زود از بین ما رفت چون این بیمهری را نتوانست تحمل کند. گویا در طول تاریخ ما بدگویی از هنر و هنرمند بیسابقه نبوده است. او از بین ما رفت و دل ما را متلاطم ساخت.»
حسین علیزاده: یاد و نام ظریف عشق را برای من تداعی میکند
«حسین علیزاده» نیز که یکی از نامدارترین شاگردانِ استاد هوشنگ ظریف است، در سخنانی گفت: «داشتم فکر میکردم که امسال نوروز را بدون ظریف گذراندیم، در صورتی که اولین عیدی که شاگرد او بودم ما و همکلاسیهایم ناراحت بودیم که چگونه در این مدت او را نبینیم و طاقت بیاوریم. راستش با دوستانم مخفیانه به دم منزل او میرفتیم به امید اینکه رد شود و او را ببینیم. وقتی رد میشد خوشحال میشدیم و هیچ گاه این را به او نگفتیم. امسال عید به این فکر کردم که باز هم دوست دارم به در منزل او بروم و ایشان را ببینیم. وقتی کسی خیلی برایمان عزیز است و از دنیا میرود حضورش برای ما بیشتر میشود.به روز خاک سپاری که فکر میکنم مانند خوابی برای من است؛ همه لحظاتی که با او بودهایم برای ما شاگردانش خاطره است و همیشه زنده است. همه خاطرات او را با جزئیات به یاد دارم. او چه انسانی بود که همه لحظات حضورش برای شاگردانش خاطره بود. هنر از طریق حس و عاطفه منتقل میشود. کسی که تدریس میکند باید نور و علاقهای در او باشد تا عشق را آموزش دهد. مانند کودکی که تشنه عشق است و وقتی پدر و مادر او محبت میکنند بدون اینکه بداند عشق چیست آن را یاد میگیرد. یاد و نام ظریف عشق را برای من تداعی میکند. اولین حس عشق را نسبت به زندگی و موسیقی و همه چیز از او یاد گرفتم. هرگاه به او فکر میکنم حس عشق و انرژی خوبی به من دست میدهد. »
کیوان ساکت: آرزو داشتم مانند ظریف ساز بنوازم
«کیوان ساکت» نیز در سخنانی اظهار کرد: «وقتی برای اولین بار صدای ساز ظریف را از طریق نوارهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اجرای آثار وزیری شنیدم. یک نوجوان ۱۴ ساله در مشهد بودم و یک واکمن داشتم که هر شب آثار او را گوش میکردم. در حیرت بودم که آیا میتوانم مانند او ساز بزنم؟ برایم یک آرزو بود، تا اینکه اوایل انقلاب به اتفاق یکی از شاگردان ایشان که معلم من بودند به هنرستان موسیقی رفتیم و مرا به ایشان معرفی کرد و استاد ظریف خیلی با مهربانی با من برخورد کرد. یک روز پیش یکی از دوستانم که پیانو میزد رفتم و اتفاقا استاد ظریف هم در آنجا کلاس داشت. در کلاس او نشستم و برایم چهار مضراب ماهور صبا را نواخت. وقتی به تهران آمدم و اولین کتابم را نوشتم با کمک استاد دهلوی و ایشان نتها را تصحیح کردیم. هر هفته به منزل ایشان میرفتم و نتها را میدیدند و من با تار میزدم. شخصیت والای ایشان و بزرگ منشی و متانت و تبسم بسیار شیرین او بیشتر از موسیقیاش روی من اثر گذاشت.»
سیاوش برهانی: او هست حتی اگر ما نباشیم
«سیاوش برهانی» -نوازندهی تار- نیز که قطعهای را به یاد ایشن نواخت، گفت:« اگر چهل سال یا سالیان سال هم بگذرد ایشان باقی هستند؛ حتی اگر ما نباشیم. همیشه آرزویم بود روزی بتوانم در خدمت استاد باشم و بتوانم از محضرش استفاده کنم. در سال ۷۳ توانستم در کلاسهای استاد ظریف باشم و افتخار شاگردی او را داشته باشم.»
داوود گنجهای: او از نظر موسیقی پاک زلال و هیچ اطواری نداشت
«داود گنجهای» دیگر سخنرانِ این مراسمِ آنلاین بود و گفت: «حدود ۶۰ سال بود که با استاد ظریف دوستی نزدیک و عمیق داشتم. ظریف یک انسان بیادعا و واقعی بود. ظریف برای من یک یار ارزشمند و استادی تمام عیار بود. دیدن حضور او و همسرش در کنار یکدیگر که واقعا به هم علاقهمند بودند و در کنار هم موفق، برایم خوشایند بود. او از نظر موسیقی پاک زلال و هیچ اطواری نداشت و نمونه بود.»
شهرام صارمی: استاد ظریف فرهنگسازی کرد
در ادامه این برنامه شهرام صارمی، مدرس موسیقی و نوازنده کمانچه در سخنانی گفت: «ظریف پنجاه سال به موسیقی ایران خدمت کرد اما آنچه در باره ظریف میخواهم بگویم این است که ظریف یکی از بزرگترین حامیان فعالیتهای هنری ارسباران بود و همیشه چراغ این محفل فرهنگی را روشن نگاه میداشت. این رفتار از بزرگمنشی و فرهنگمداری او نشأت میگرفت. استاد ظریف این محافل را به نوعی خانه خود میدانست و امیدوارم بتوانم راه این استاد بزرگ را ادامه بدهیم. در شرایط بهتر برنامهای برای پاسداشت ۵۰ سال خدمت ارزنده هوشنگ ظریف در شان استاد ظریف، برگزار خواهیم کرد.»
حمید متبسم: صحبت از ظریف، صحبت از چند نسل موسیقی است
«حمید متبسم» این نوازنده تار و سه تار هم تصریح کرد: «وقتی درباره هوشنگ ظریف صحبت میکنیم برای من به منظور صحبت از چند دوره و نسل موسیقی ایران است. دوران آموزشی ایشان به سالهای طلایی ۱۳۳۰ برمیگردد؛ دوران کودکی و نوجوانی ایشان تحت تأثیر تدریس علیاکبر شهنازی، کلنل وزیری و روحالله خالقی و ... بود که نه تنها به موسیقی ایرانی تسلط داشتند بلکه خواهان پیشرفت آن بودند. دوران حرفهای ایشان هم به سالهای ۵۰ باز میگردد که مراکزی مانند حفظ و اشاعه موسیقی، کارگاه موسیقی رادیو تلویزیون، کانون پرورش فکری کودکان و... باز شد. ایشان در ارکستر فرامرز پایور فعال بودند و در آن زمان بهترین نوع موسیقی ایران اجرا میشد. نسلی از بهترین هنرمندان امروز از حضور او بهره بردند. من از سال ۵۴ تا ۵۷ در کلاسهای ایشان بودم و همیشه یک ربع زودتر میرفتم و دیرتر و همیشه لحظه شماری میکردم تا زمان کلاس او برسد. او باعث افتخار و سربلندی موسیقی بود.»
افلیا پرتو: از دست دادن ظریف ضایعه جبران ناپذیر موسیقی
این نوازنده پیانو بیان کرد: «۱۲ سال داشتم که به هنرستان ملی موسیقی رفتم و با استاد ظریف آشنا شدم. ایشان بسیار آرام بود. در ارکستر سازهای ملی با هم همکاری داشتیم. او با اخلاق ملایم و با علاقه و عشق تدریس میکرد و هنرجویانش همواره او را عاشقانه دوست داشتند. از دست دادن ظریف ضایعه جبرانناپذیری برای موسیقی ایران است.»
کورش متین: ظریف در سکوت زیست
این موسیقیدان و از نزدیکان هوشنگ ظریف گفت: « من شاگرد استاد ظریف بودم و شبها ایشان را به منزل میرساندم و آخر کلاس میماندم و ردیف موسی معروفی را با سنتور مینواختم. ظریف در سکوت زیست، آموزش داد و در سکوت رفت. او خلوت گزیده بود و خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است.»
در ادامه پیام محمد ظریف برادر استاد ظریف پخش شد. این استاد موسیقی درباره برادر فقیدش گفت: «پدر همسر من آقای وزیری تبار من و نصرتالله گلپایگانی را به هنرستان بردند و ثبتنام کردند. هوشنگ برادرم یک سال بعد وارد هنرستان شد. او تار آموخت و من ویلن آموختم. برادر من از پاکی نظیر نداشت و هرچه در باره محاسن اخلاقی او گفتهاند عین حقیقت است».
پروین صالحی: به همسرم افتخار میکنم
این نوازنده ویولن و همسر مرحوم ظریف بیان کرد: « خیلی ممنونم این مراسم را برگزار کردید و یاد همسرم را زنده نگه داشتید. حیف که همسرم را از دست دادم. ما با هم بودیم و بعد از ۷۰ سال من را تنها گذاشت و رفت من هم به رضای خدا راضی هستم. ما همکلاس بودیم و ازدواج کردیم. افتخار میکنم به وجود چنین مرد نازنین و پدرمهربان و دوست مهربان. او همیشه یک چهره داشت و فرقی با بیرون و درون منزل نداشت. او واقعا عاشق شاگردانش بود. امیدوارم این شرایط زودتر تمام شود و به زندگی عادی بازگردیم.»
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 فروردین 1399 - 02:42
افزودن یک دیدگاه جدید