گفتوگو با استاد هوشنگ ظريف به بهانه سالگرد تولدش
بيم جستوجو در لابهلای تاريخ
نيوشا مزيدآبادي:استاد هوشنگ ظريف در 16 آذرماه سال 1317 در تهران متولد شد و بعد از پايان سال چهارم ابتدايي به هنرستان موسيقي رفت و از بزرگترين اساتيد زمان خود بهره برد. اساتيدي چون موسي خان معروفي كه هوشنگ بهترين شاگردش محسوب ميشد تا روحالله خالقي، جواد معروفي و حسين تهراني. او پس از فارغالتحصيل شدن از هنرستان در سال 1327 به استخدام وزارت فرهنگ و هنر در آمد و فعاليت خود را به عنوان نوازنده و تكنواز در گروههاي مختلفي مانند اركستر موسيقي ملي، اركستر صبا و... شروع كرد. هوشنگ ظريف سالها سوليست تار در اركسترهاي متعدد سازمان ملي وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در اجراي برنامههاي موسيقي اركسترهاي مزبور در سازمان راديو و تلويزيون ملي ايران بود، او اجراهاي متعددي با گروه استاد فرامرز پايور داشته است و با اين گروه در كشورهاي اروپايي و آسيايي زيادي به اجراي موسيقي ايراني پرداخته است. اين هنرمند برجسته يكي از نخستين هنرمنداني است كه پس از انقلاب؛ نشان عالي هنر (معادل دكتري در نظام آموزش عالي) را دريافت كرد. استاد ظريف در گفتوگوي زير در آستانه ميلادش به مرور خاطرات جواني و فعاليتهاي هنرياش تا به امروز پرداخته است...
در حالي كه تار مادر سازهاي ايراني است و بايد به صورتي نواخته شود كه به دل بنشيند. الان موسيقي ما به واقع يك بار مصرف شده است و كمتر كسي حاضر است كه دو بار آن را بشنود، يعني به شكلي درآمده است كه مخاطب با آن ارتباط خاصي نميگيرد. يك زمان آقاي خرم، بدون خواننده، كنسرت ميگذاشت و 1800 هزار نفري كه به تماشا ميآمدند با گروه همراه ميشدند و ميخواندند. وقتي آهنگ «شمع و پروانه» نواخته ميشد همه همراهي ميكردند در حالي كه امروز چنين چيزهايي را مشاهده نميكنيم.
- نقل شده است كه شما با شنيدن تار آقاي مجد به اين ساز علاقهمند شدهايد. در وهله اول بد نيست درباره نحوه ورودتان به هنرستان موسيقي و شروع نوازندگي تار برايمان بگوييد...
- در اين مقطع حدودا ده، دوازده ساله بوديد؟
- آن زمان مرحوم علينقي وزيري در هنرستان، ساز تار تدريس نميكردند؟
- احتمالا كمتر كسي است كه اطلاع داشته باشد كه شما تنبك هم مينواختيد و به نظر ميرسد كه اكثرا شما را با ساز تار ميشناسند. اين در حالي است كه شما به عنوان يكي از شاگردان استاد تهراني در تدوين كتاب او نقش داشتيد...
- پس نخستين اجراي سرود «اي ايران» توسط شاگردان هنرستان انجام شد...
- همان ساختماني كه در حال حاضر به سازمان انتقال خون تبديل شده است...
- آن برنامهها بيشتر تكنوازي بود يا گروهنوازي؟
- كمتر پيش ميآيد كه نوازندگان برجسته به كار آموزش هم بپردازند و در هر دو موفق هم باشند. مثلا زندهياد پرويز ياحقي كه ويولن را به زيبايي مينواخت چندان به امر آموزش اين ساز به كساني كه علاقهمند بودند، اهميت نميداد. چنانچه ميبينيم كه شاگردي هم نداشت. اما شما شاگردان زيادي را پرورش دادهايد كه امروزه در جايگاه شاخصي قرار دارند. بعد از گذشت اين همه سال وقتي موفقيتهاي شاگردان خود را ميبينيد، چه احساسي داريد؟
- يعني دقيقا از جايي كه نوازندگي را شروع كرده بوديد، از همان جا هم دعوت به كار شديد...
- شما با شاگردان خود در هنرستان از همان ابتدا رديف كار ميكرديد؟
- يكي از دوران مهم كار هنري شما زماني بود كه با اركستر آقاي پايور همراهي داشتيد. اركستري كه حتي سبك متفاوتي در كار هنري فرامرز پايور به وجود آورد. چطور شد كه به اين اركستر دعوت شديد و چه برنامههايي را اجرا كرديد؟
- بنابراين با اين سفرها به نوعي موسيقي ايراني را به جوامع ديگر معرفي ميكرديد...
- نوازندگي سازهاي مختلف چه ملوديك و چه كوبهيي در سالهاي اخير دستخوش تغييرات زيادي شده است. تغييراتي كه بيشتر در راستاي نشان دادن تكنيك نوازنده است تا روح موسيقي. شما وضعيت تارنوازي را در سالهاي اخير چطور ارزيابي ميكنيد؟
- بنابراين شما عقيده داريد كه تكنيكزدگي ميتواند آسيب جدي به موسيقي ايراني وارد كند؟
در حالي كه تار مادر سازهاي ايراني است و بايد به صورتي نواخته شود كه به دل بنشيند. الان موسيقي ما به واقع يك بار مصرف شده است و كمتر كسي حاضر است كه دو بار آن را بشنود، يعني به شكلي درآمده است كه مخاطب با آن ارتباط خاصي نميگيرد. يك زمان آقاي خرم، بدون خواننده، كنسرت ميگذاشت و 1800 هزار نفري كه به تماشا ميآمدند با گروه همراه ميشدند و ميخواندند. وقتي آهنگ «شمع و پروانه» نواخته ميشد همه همراهي ميكردند در حالي كه امروز چنين چيزهايي را مشاهده نميكنيم.
- فكر ميكنيد مقصر اصلي در اين زمينه نوازندگان جوان ما هستند يا اساتيدي كه مدام به سرعت نوازنده و تكنيك و آموزش اين مباحث تاكيد ميورزند؟
- فكر نميكنيد همين كه جلوي يك نوع از موسيقي گرفته شود، باعث ميشود كه به شكل ديگري نمود پيدا كند؟ نمونهاش همين موسيقي رپ يا زير زميني كه چون مجاز نبودند به نوعي بيشتر مورد استقبال جوانان قرار گرفتند. كما اينكه بسياري از موزيسينها عقيده دارند اگر اين موسيقيها مجوز ميگرفتند و پخش ميشدند به آساني ماهيتشان- كه محتواي موسيقايي و شعري ندارند- به نسل جوان شناسانده ميشد...
- استاد چندين سال است كه شما اجراي زنده نداشتهايد و بيشتر به كار آموزش مشغول هستيد. آيا اين دليل ويژهيي دارد؟
- مثلا با آقاي اسماعيلي كه با هم دوست هستيد...
- اما مقصود من اين است كه در ايران اجرايي نداشتهايد...
- پيش از انقلاب در ايران گروههاي بسياري وجود داشتند و بسترهاي مناسبي براي اجراي همه انواع موسيقي وجود داشت. بعد از انقلاب هم زمينههاي متفاوتتري شكل گرفت كه مجال را براي موسيقي ايراني بازتر كرد. برآورد شما نسبت به موسيقي امروز ايران چگونه است؟ فكر نميكنيد كه جايگاه موسيقي، خصوصا موسيقي ايراني دستخوش تغيير شده است؟
منبع:
روزنامه اعتماد
تاریخ انتشار : چهارشنبه 13 آذر 1392 - 10:22
دیدگاهها
خدا حفظت کنه استاد.
ممنون از موسیقی ما بابت نشر این مصاحبه.
این مرد به معنای واقعی عشقه...
هم خودش هم سازش هم مضرابش...
متانت و ادبش هم حتی در سازش جاریست...
در بیابان فنا گم شد آخر تا کی ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
واقعا ایشون چراغ هدایت هستند برای موسیقی سنتی و تارش...
بسیار ممنون از این مصاحبه.
درود خداوند بر شما استاد/ هرجا که نگاه میکنیم کسی از خیل شاگردان شما به موسیقی ایرانی طراوت بخشیده/پاینده باشید
با سلام و درود برشما کاملاً با استاد موافقم من یک ترکمن هستم که حدود 30سال و اندیست دوتار می نوازم اکنون دوتار ما هم با توجه به اینکه مدرس رسمی (یا بهتر بگویم متولی رسمی )ندارد در بین جوانها کم کم ره گم کرده و با آن انتظار نواختن آهنگ های غربی و پاپ را دارند که این ره گمکردگی نمیدانم تقصیر زمانه است جوانهاست یا ... بهر حال ایکاش موضع متولیان امر نسبت به موسیقی مشخص تر می شد تا تکلیف همه معلوم . متشکرم از شما
افزودن یک دیدگاه جدید