متروپل و قاتل اهلی - ملودی های آقای رئیس (12)
نگاهی به فعالیت های موسیقایی مسعود کیمایی کارگردان نامدار سینمای ایران
اثری از:
کارگردان:
مدیر تولید:
تصویر:
تدوین:
ناشر:
سایت موسیقی ما
موسیقی ما- «ملودیهای آقای رئیس» در دوازده بخش به پایان رسید. سایتِ «موسیقی ما» این مستند را که در بررسی کارنامهی موسیقایی آثارِ «مسعود کیمیایی» با همراهی هنرمندانی چون فریدون جیرانی، محمد رحمانیان، بهزاد عبدی، مانی جغفرزاده و حسین عصاران به انجام رساند، به این کارگردانِ نامی تقدیم میکند و این نوید را میدهد که این پرونده با بررسی آثارِ کارگردانانِ بزرگِ دیگر ادامه خواهد داشت.
مسعود کیمیایی، ۷ مرداد ۱۳۲۰ در خیابان چراغبرق یا چراغگاز در کوچهٔ سراجالملک زاده شد. او از دبیرستان بدر، دیپلم متوسطه گرفت. پس از دبیرستان کمکم وارد محافل روشنفکری شد و همراه چند تن از دوستان علاقهمند، انتشارات طُرفه را بنیاد نهاد. از همان دوره به موسیقی هم علاقهمند شد و چند ساز مانند پیانو و گیتار را در حد غیر حرفهای نواخت؛ اما دغدغهی اصلی او سینما بود.
خود دربارهی زندگیاش اینچنین گفته است: «من زندگی خیلی معمولی داشتم از خانواده زیر متوسط، خیلی زود ازدواج کردم. در سن ۲۲ سالگی با خانمی که بسیار خانم خوبی بود. خانم خانه بود و از او یک دختر دارم. دخترم سالهاست در آلمان زندگی میکند و نامش گیلدا است. خیلی هم دلم برایش تنگ است و خیلی دوستش دارم. آن خانم هم رفت به زندگیاش ادامه داد و ازدواج کرد. همسر بعدیام مادر پولاد است و فوت شدند. خیلی هم غمانگیز بود. ازدواج سوم با خانمی بود که در زندگی خصوصی من بسیار بزرگوار بود و پاکیزه، زندگی دیگرشان را نمیدانم و نمیشناسم؛ اما زمانی که با من زندگی میکردند میتوانم بگویم که انسان فوقالعادهای بودند. ایشان هم دیگر نیستند و حالا من هستم و پولاد تمام.»
او در گفتوگویی در سالِ 54 نیز تعریفی از خود ارایه داده است که میتوان با آن به تصویری کامل از زندگیاش دست یافت؛ آنجا که میگوید: «شغل من فیلمسازی نیست. بلکه من گاهی مشغول فیلم ساختن میشوم. زیرا سینما کوچکتر و بی حیاتر از آنست که همه زندگی من باشد. اصولاً هنر کوچکتر از آنست که همه زندگی آدم باشد. این حرف را به حساب روشنفکربازی نگذارید، چون من روشنفکر نیستم. فقط یک انسانم.*»
«مسعود کیمیایی» را یکی از مهمترین کارگردانان موجِ نوی سینمای ایران میدانند؛ اما «موسیقی» همواره در زندگی او نقشی تعیینکننده داشت. «احمدرضا احمدی» تعریف کرده است که او و کیمیایی، به واسطه دوستی با فرید فرجاد همواره برنامههای ارکستر سمفونیک تهران را مشاهده میکردند و در عینِ حال پیگیرِ موسیقی ایران نیز بودند، او اضافه کرده است: «میان همهی ما، کیمیایی در زمینه موسیقی و سینما چیز دیگری می دید و ما نمی دیدیم.»
شاعرِ بزرگ میگوید که کیمیایی گوشی فوقالعاده داشت؛ آنقدر که میتوانست تمام قطعهای «مارش اسلاو» اثر چایکوقسکی را با سوت بنوازد: «اگر مسعود در زندگی اش شرایط اقتصادی مناسبی داشت می توانست موزیسین بسیار بزرگی شود.»
کیمیایی در عین حال به موسیقی راک نیز علاقه داشته و گاهی از آن در فیلمهایش بهره گرفته است؛ اما دلیل این همه تاثیرگذاری او بر موسیقی متن در سینمای ایران چگونه شکل گرفته است؟ این مستند تلاشی بود برای پاسخ به این مساله.
پیش از این و در آغازِ این پروژه به این مساله اشاره کردیم که «کیمیایی» نخستین کارگردانی بود که در فیلمِ «بیگنه بیا» از موسیقی متنی که یک آهنگساز ایرانی (اسفندیار منفردزاده) ساخته بود، بهره برد و این روند در «قیصر» به نقطهی عطف بدل شد. اگر «قیصر»، فیلمی شد که از یک سو با ابتذال فیلمفارسیها، مقابله میکرد و از آن طرف از آن سردی فیلمهای روشنفکری دور بود، موسیقیاش نیز توانست هویتی ناب برای موسیقی فیلم ایرانی پدید آورد.
توفیقِ موسیقی همین فیلم بود که سبب شد تا «منفردزاده» برای فیلمهای بعدی کیمیایی نیز موسیقی بنویسد و همچنین کارگردانان دیگر سینمای ایران نیز به همکاری با او تشویق شوند. «کیمیایی» همچنین نخستین کارگردانی است که استفادهای متفاوت از «ترانه» کرد. تا پیش از او، ترانهها بخشی از داستان فیلم بودند یا صرفا برای سرگرمی و جلب توجه تماشاگر مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما او از «رضا موتوری» به بعد به شیوهای از استفاده از ترانه روی آورد که بخشی از موسیقی متن فیلم تلقی میشوند. او همچنین اولین کارگردان سینمای ایران است که برای فیلمهای خود به خواننده و آهنگساز، سفارش داد، او خود دستی در موسیقی دارد و با نواختن چند ساز آشناست و گاهی نیز شعر و ترانه میگوید.
سایت «موسیقی ما» پروندهای دربارهی تاثیراتِ این کارگردان بر سینمای ایران را به همراه بررسی موسیقی فیلمهای او در گفتوگو با فریدون جیرانی، محمد رحمانیان، بهزاد عبدی، مانی جعفرزاده و حسین عصاران تهیه و منتشر کرد. این مستند میتوانست شکلِ گستردهتری به خود بگیرد، اگر ویروسِ کرونا ایران و جهان را درگیرِ خود نمیکرد. به هر روی اما این نخستین بخش از تلاشهای سایتِ «موسیقی ما» برای بررسی کارنامهی موسیقایی کارگردانانِ سینما بود. امید که مقبول افتاده باشد.
مسعود کیمیایی، ۷ مرداد ۱۳۲۰ در خیابان چراغبرق یا چراغگاز در کوچهٔ سراجالملک زاده شد. او از دبیرستان بدر، دیپلم متوسطه گرفت. پس از دبیرستان کمکم وارد محافل روشنفکری شد و همراه چند تن از دوستان علاقهمند، انتشارات طُرفه را بنیاد نهاد. از همان دوره به موسیقی هم علاقهمند شد و چند ساز مانند پیانو و گیتار را در حد غیر حرفهای نواخت؛ اما دغدغهی اصلی او سینما بود.
خود دربارهی زندگیاش اینچنین گفته است: «من زندگی خیلی معمولی داشتم از خانواده زیر متوسط، خیلی زود ازدواج کردم. در سن ۲۲ سالگی با خانمی که بسیار خانم خوبی بود. خانم خانه بود و از او یک دختر دارم. دخترم سالهاست در آلمان زندگی میکند و نامش گیلدا است. خیلی هم دلم برایش تنگ است و خیلی دوستش دارم. آن خانم هم رفت به زندگیاش ادامه داد و ازدواج کرد. همسر بعدیام مادر پولاد است و فوت شدند. خیلی هم غمانگیز بود. ازدواج سوم با خانمی بود که در زندگی خصوصی من بسیار بزرگوار بود و پاکیزه، زندگی دیگرشان را نمیدانم و نمیشناسم؛ اما زمانی که با من زندگی میکردند میتوانم بگویم که انسان فوقالعادهای بودند. ایشان هم دیگر نیستند و حالا من هستم و پولاد تمام.»
او در گفتوگویی در سالِ 54 نیز تعریفی از خود ارایه داده است که میتوان با آن به تصویری کامل از زندگیاش دست یافت؛ آنجا که میگوید: «شغل من فیلمسازی نیست. بلکه من گاهی مشغول فیلم ساختن میشوم. زیرا سینما کوچکتر و بی حیاتر از آنست که همه زندگی من باشد. اصولاً هنر کوچکتر از آنست که همه زندگی آدم باشد. این حرف را به حساب روشنفکربازی نگذارید، چون من روشنفکر نیستم. فقط یک انسانم.*»
«مسعود کیمیایی» را یکی از مهمترین کارگردانان موجِ نوی سینمای ایران میدانند؛ اما «موسیقی» همواره در زندگی او نقشی تعیینکننده داشت. «احمدرضا احمدی» تعریف کرده است که او و کیمیایی، به واسطه دوستی با فرید فرجاد همواره برنامههای ارکستر سمفونیک تهران را مشاهده میکردند و در عینِ حال پیگیرِ موسیقی ایران نیز بودند، او اضافه کرده است: «میان همهی ما، کیمیایی در زمینه موسیقی و سینما چیز دیگری می دید و ما نمی دیدیم.»
شاعرِ بزرگ میگوید که کیمیایی گوشی فوقالعاده داشت؛ آنقدر که میتوانست تمام قطعهای «مارش اسلاو» اثر چایکوقسکی را با سوت بنوازد: «اگر مسعود در زندگی اش شرایط اقتصادی مناسبی داشت می توانست موزیسین بسیار بزرگی شود.»
کیمیایی در عین حال به موسیقی راک نیز علاقه داشته و گاهی از آن در فیلمهایش بهره گرفته است؛ اما دلیل این همه تاثیرگذاری او بر موسیقی متن در سینمای ایران چگونه شکل گرفته است؟ این مستند تلاشی بود برای پاسخ به این مساله.
پیش از این و در آغازِ این پروژه به این مساله اشاره کردیم که «کیمیایی» نخستین کارگردانی بود که در فیلمِ «بیگنه بیا» از موسیقی متنی که یک آهنگساز ایرانی (اسفندیار منفردزاده) ساخته بود، بهره برد و این روند در «قیصر» به نقطهی عطف بدل شد. اگر «قیصر»، فیلمی شد که از یک سو با ابتذال فیلمفارسیها، مقابله میکرد و از آن طرف از آن سردی فیلمهای روشنفکری دور بود، موسیقیاش نیز توانست هویتی ناب برای موسیقی فیلم ایرانی پدید آورد.
توفیقِ موسیقی همین فیلم بود که سبب شد تا «منفردزاده» برای فیلمهای بعدی کیمیایی نیز موسیقی بنویسد و همچنین کارگردانان دیگر سینمای ایران نیز به همکاری با او تشویق شوند. «کیمیایی» همچنین نخستین کارگردانی است که استفادهای متفاوت از «ترانه» کرد. تا پیش از او، ترانهها بخشی از داستان فیلم بودند یا صرفا برای سرگرمی و جلب توجه تماشاگر مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما او از «رضا موتوری» به بعد به شیوهای از استفاده از ترانه روی آورد که بخشی از موسیقی متن فیلم تلقی میشوند. او همچنین اولین کارگردان سینمای ایران است که برای فیلمهای خود به خواننده و آهنگساز، سفارش داد، او خود دستی در موسیقی دارد و با نواختن چند ساز آشناست و گاهی نیز شعر و ترانه میگوید.
سایت «موسیقی ما» پروندهای دربارهی تاثیراتِ این کارگردان بر سینمای ایران را به همراه بررسی موسیقی فیلمهای او در گفتوگو با فریدون جیرانی، محمد رحمانیان، بهزاد عبدی، مانی جعفرزاده و حسین عصاران تهیه و منتشر کرد. این مستند میتوانست شکلِ گستردهتری به خود بگیرد، اگر ویروسِ کرونا ایران و جهان را درگیرِ خود نمیکرد. به هر روی اما این نخستین بخش از تلاشهای سایتِ «موسیقی ما» برای بررسی کارنامهی موسیقایی کارگردانانِ سینما بود. امید که مقبول افتاده باشد.
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
عالیم قاسم اف , سایت موسیقی ما
-
پدرام امینی ابیانه , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , ابوالفضل صادقی نژاد , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , سامان احتشامی , سایت موسیقی ما
-
فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
حیدو هدایتی , سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , سایت موسیقی ما
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
پژمان طاهری , سایت موسیقی ما
-
همایون شجریان , فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
مجید رضوی , سایت موسیقی ما
-
رضا موسوی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , پویا نیکپور , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , علیرضا پور استاد
-
سایت موسیقی ما , مهدی بوستانی
-
گروه چارتار , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , آزاده امیری , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , فردین خلعتبری , علی اکبر قربانی , مانی جعفرزاده
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , علی اکبر قربانی , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , ماکان بند
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
علیرضا میرآقا , سایت موسیقی ما , سازنگار
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , سهراب پورناظری , علی قمصری
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , محمد بحرانی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , منوچهر صهبایی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , آیدین الفت
-
سایت موسیقی ما
دیدگاهها
ممنون از کار ارزشمندی که انجام دادید،
و ای کاش محاکمه در خیابان و جرم رو هم بررسی میکردین.
با تشکر از شما
افزودن یک دیدگاه جدید