گفت و گوی نوروزی با چكناواريان؛
عيدانه لوريس چكناواريان به هموطنان ايرانياش
موسیقی ما - لوریس چکناوریان، آهنگساز و رهبر اركستر 73 ساله ايرانيزاده بروجرد؛ كيش ارمني دارد. تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی آغاز کرد. مدتی بعد به وین رفت و تا سال ۱۳۴۰ در فرهنگستان موسیقی پايتخت موسيقي جهان به تحصیل آهنگسازی و رهبری ارکستر پرداخت. سپس به ایران بازگشت و ضمن تدریس در هنرستان عالی موسیقی و ترتیب دادن نمایشگاهی از سازهای ملی در انستیتوگوته تهران، مسئول صداخانه ملی هنرهای زیبای کشور شد. او در اواخر سال 42 رهسپار اتریش شد و در سالزبورگ کار آهنگسازی را ادامه داد. دو سال بعد به آمریکا رفت و چندین سال در دانشگاه میشیگان به ادامه تحصیل در رشتههای آهنگسازی و رهبری ارکستر پرداخت. در سال 49 به ایران بازگشت و علاوه بر اجراي کنسرتهایی با ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر مجلسی و تلویزیونی ملی ایران (به عنوان رهبر میهمان)، آثار متعددی آفرید که اکثر آنها در تالار رودکی اجرا گشت. در سال 51 رهبري اپراي تهران شد. پس از انقلاب به ارمنستان رفت و در ايروان به فعاليتهاي هنرياش ادامه داد.
چكناواريان، يكي از پركارترين آهنگسازان ايراني است. بهطوريكه آثاري كه از 23 سالگي آنها را نوشته تا امروز شامل 22 جلد كتاب شده است. اپراي رستم و سهراب، اپراي رستم و اسفنديار و اپراي سياوش، باله سيمرغ، باله اتلو، سوئيت پرديس و پريسا، سمفوني آرارات و سمفوني پيامبر اعظم ازجمله معروفترين آثار چكناواريان به شمار ميروند. چكناواريان خود را همچون هر ايراني ديگري ايراني ميداند و اصولا يكي از دلايل نگارش سمفوني پيامبر اعظم را همين موضوع ميداند:
من هم ايراني هستم چراكه در ايران به دنيا آمدم و بزرگ شدم و دركنار هموطنان ايرانيام رشد كردم. نميتوانم نسبت به فرهنگي كه در آن رشد پيدا كردم، بيتفاوت باشم. من از كودكي موسيقي مذهبي و به خصوص موسيقي محرم را ميشنيدم و بسيار هم دوست ميداشتم. به مرور آن را جمع كردم و تحت تاثير همه اين داشتهها كه روي كاغذها نوشته بودم و آنچه از كودكي بر احساساتم ثبت شده بود، زماني كه نگارش چنين اثري سفارش داده شد، آن را نوشتم.اما نوروز هم براي او غريبه نيست. نورز را جشن ميگيرد و بزرگترين آرزويش سلامتي هموطنانش است...
* آقاي چكناواريان؛ فكر ميكنيد كه اگر در يك خانواده غيرارمني متولد شده بوديد، باز اين اندازه با موسيقي عجين ميشديد؟
ــ راستش نميدانم. از بچگي علاقه زيادي به موسيقي داشتم و به همين علت پدر و مادرم شرايطي را فراهم كردند كه بتوانم با دو ساز؛ پايه موسيقي يعني پيانو و ويلن را بياموزم و نواختن آنها را ياد بگيرم. پدرم آرزو داشت كه من وكيل دادگستري يا دكتر شوم، اما علاقه من فقط به موسيقي بود. نه پدرم موزيسين بود و نه مادرم. اما خودم از كودكي عاشق آن شدم. يادم ميآيد پنجساله كه بودم به ديدن برنامه يك گروه نوازنده ارمنستان در سينما " پالاس "رفتم، بعد همين كه به خانه آمدم با دو چوب سعي كردم ويولون بزنم. شايد هم تقدير بود كه من وارد اين هنر شوم و در آن بمانم.
* جايي خواندم هميشه آرزو داشتيد كه يك هنرستان موسيق تاسيس كنيد و در آنجا خودتان به كودكان موسيقي بياموزيد، هنوز هم اين آرزو را داريد؟
ــ راستش خير. اين از آرزوهاي دوران جوانيام بود. امروز بيشتر دوست دارم كه بتوانم تمام آن چيزهايي را كه در ذهنم دارم، روي كاغذ بياورم.
* فكر ميكنيد كه حضورتان در ايران و رشد در اين فرهنگ؛ چقدر روي موسيقيتان تاثير داشته؟
ــ من خودم را خيلي ايراني ميدانم. ايران از دوران هخامنشي از فرهنگهاي مختلف تشكيل شده است. ايراني فقط آن نيست كه مثلا اسمش ايراني باشد. من به ايراني بودنم افتخار ميكنم و به آن مديونم. وقتي رستم وسهراب را به آقاي خاتمي تقديم كردم، ايشان به من گفت« چطور 25سال روي اين اثر وقت گذاشتهايد؟« در اين مدت افراد زيادي ميخواستند تا با قيمتهاي بالاي اين قطعه را از من بخرند، اما هيچ وقت آن را نفروختم. چون ميخواستم از مردم ايران تشكر كنم كه در زمان قتلعام استالين در ارمنستان، سرحدات ايران باز بود و دودهه ارامنه به اينجا پناه آوردند حتي به نظرم مصلحت و دليلي بوده كه من اينجا متولد شدهام.
* برخي آثارتان مثل رستم و سهراب و رستم اسفنديار، بسيار ملوديك و تصويري است. شايد به دليل اينكه براساس داستاني منظوم در ادبيات هستند. اصولا ملوديهاي كارهايتان را از كجا ميآورديد؟
ــ بخشي از موسيقي تكنينك است و بخش ديگر آن؛ چيزي كه به انسان الهام ميشود. خودم هم دقيقا نميدانم ملوديها از از كجا ميآيد اما فكر ميكنم، ملودي كه روح موسيقي است را خداوند ميفرستد. حال زماني كه به شما الهام شد؛ مثل انساني تازه متولد شده، بايد به تن آن لباسي بپوشانيد كه اين همان تكنيك در موسيقي است.
* تا به حال شده كه از شنيدن موسيقي خسته شويد؟
ــ دقيقا. بعداز 8 ساعت تمرين از موسيقي خسته ميشوم. در ماشينام هيچ و قت راديو نيست. تلويزيون هم بدون صدا ميبينم. خيلي وقتها مغزم احتياج به استراحت دارد، وقتي دارم با كسي صحبت ميكنم نبايد موسيقي باشد، چون نميتوانم موسيقي را همين طوري گوش كنم.
* شما نوروز را هم جشن ميگيريد؟
ــ بله حتما. ما هم ايراني هستيم. ارامنه از قديم عيد نوروز را جشن ميگرفتند از همان دوره هخامنشي اين رسم در ميان ارامنه ساكن در منطقه ايران وجود داشت و آنها از قديميترين ايرانيها هستند. چراكه آنها يكي از 28 قومي بودند كه تحت پادشاهي هخامنشيان زندگي ميكردند. علاوه بر اين نوروز تازه شدن طبيعت است و فكر ميكنم همه ساكنان زمين بايد آن را جشن بگيرند.
* سفره 7 سين هم مياندازيد؟
ــ خير. تنها زندگي ميكنم و اين كار را نميكنم. اما هميشه لحظه تحويل سال را دركنار دوستاني ميگذرانم كه سفره مياندازند و دركنار همانها نوروز را هم جشن ميگيريم و ديد و بازديد ميرويم.
* ميگويند در لحظه تحويل سال؛ آرزوها برآورده ميشود، آرزويتان در اين لحظه چيست؟
ــ هميشه آرزويم شادي و سلامتي است براي همه هموطنانم. آروز ميكنم در لحظه نو شدن سال؛ هميشه شاد و سلامت باشند چراكه در دنيا هيچ چيزي ارزشي ندارد و همه چيز گذراست. از صميم قلبم براي ايرانيها آرزو دارم كه در همه تاريخ و در هر شرايط كه هستند؛ سالم و شاد باشند.
چكناواريان، يكي از پركارترين آهنگسازان ايراني است. بهطوريكه آثاري كه از 23 سالگي آنها را نوشته تا امروز شامل 22 جلد كتاب شده است. اپراي رستم و سهراب، اپراي رستم و اسفنديار و اپراي سياوش، باله سيمرغ، باله اتلو، سوئيت پرديس و پريسا، سمفوني آرارات و سمفوني پيامبر اعظم ازجمله معروفترين آثار چكناواريان به شمار ميروند. چكناواريان خود را همچون هر ايراني ديگري ايراني ميداند و اصولا يكي از دلايل نگارش سمفوني پيامبر اعظم را همين موضوع ميداند:
من هم ايراني هستم چراكه در ايران به دنيا آمدم و بزرگ شدم و دركنار هموطنان ايرانيام رشد كردم. نميتوانم نسبت به فرهنگي كه در آن رشد پيدا كردم، بيتفاوت باشم. من از كودكي موسيقي مذهبي و به خصوص موسيقي محرم را ميشنيدم و بسيار هم دوست ميداشتم. به مرور آن را جمع كردم و تحت تاثير همه اين داشتهها كه روي كاغذها نوشته بودم و آنچه از كودكي بر احساساتم ثبت شده بود، زماني كه نگارش چنين اثري سفارش داده شد، آن را نوشتم.اما نوروز هم براي او غريبه نيست. نورز را جشن ميگيرد و بزرگترين آرزويش سلامتي هموطنانش است...
* آقاي چكناواريان؛ فكر ميكنيد كه اگر در يك خانواده غيرارمني متولد شده بوديد، باز اين اندازه با موسيقي عجين ميشديد؟
ــ راستش نميدانم. از بچگي علاقه زيادي به موسيقي داشتم و به همين علت پدر و مادرم شرايطي را فراهم كردند كه بتوانم با دو ساز؛ پايه موسيقي يعني پيانو و ويلن را بياموزم و نواختن آنها را ياد بگيرم. پدرم آرزو داشت كه من وكيل دادگستري يا دكتر شوم، اما علاقه من فقط به موسيقي بود. نه پدرم موزيسين بود و نه مادرم. اما خودم از كودكي عاشق آن شدم. يادم ميآيد پنجساله كه بودم به ديدن برنامه يك گروه نوازنده ارمنستان در سينما " پالاس "رفتم، بعد همين كه به خانه آمدم با دو چوب سعي كردم ويولون بزنم. شايد هم تقدير بود كه من وارد اين هنر شوم و در آن بمانم.
* جايي خواندم هميشه آرزو داشتيد كه يك هنرستان موسيق تاسيس كنيد و در آنجا خودتان به كودكان موسيقي بياموزيد، هنوز هم اين آرزو را داريد؟
ــ راستش خير. اين از آرزوهاي دوران جوانيام بود. امروز بيشتر دوست دارم كه بتوانم تمام آن چيزهايي را كه در ذهنم دارم، روي كاغذ بياورم.
* فكر ميكنيد كه حضورتان در ايران و رشد در اين فرهنگ؛ چقدر روي موسيقيتان تاثير داشته؟
ــ من خودم را خيلي ايراني ميدانم. ايران از دوران هخامنشي از فرهنگهاي مختلف تشكيل شده است. ايراني فقط آن نيست كه مثلا اسمش ايراني باشد. من به ايراني بودنم افتخار ميكنم و به آن مديونم. وقتي رستم وسهراب را به آقاي خاتمي تقديم كردم، ايشان به من گفت« چطور 25سال روي اين اثر وقت گذاشتهايد؟« در اين مدت افراد زيادي ميخواستند تا با قيمتهاي بالاي اين قطعه را از من بخرند، اما هيچ وقت آن را نفروختم. چون ميخواستم از مردم ايران تشكر كنم كه در زمان قتلعام استالين در ارمنستان، سرحدات ايران باز بود و دودهه ارامنه به اينجا پناه آوردند حتي به نظرم مصلحت و دليلي بوده كه من اينجا متولد شدهام.
* برخي آثارتان مثل رستم و سهراب و رستم اسفنديار، بسيار ملوديك و تصويري است. شايد به دليل اينكه براساس داستاني منظوم در ادبيات هستند. اصولا ملوديهاي كارهايتان را از كجا ميآورديد؟
ــ بخشي از موسيقي تكنينك است و بخش ديگر آن؛ چيزي كه به انسان الهام ميشود. خودم هم دقيقا نميدانم ملوديها از از كجا ميآيد اما فكر ميكنم، ملودي كه روح موسيقي است را خداوند ميفرستد. حال زماني كه به شما الهام شد؛ مثل انساني تازه متولد شده، بايد به تن آن لباسي بپوشانيد كه اين همان تكنيك در موسيقي است.
* تا به حال شده كه از شنيدن موسيقي خسته شويد؟
ــ دقيقا. بعداز 8 ساعت تمرين از موسيقي خسته ميشوم. در ماشينام هيچ و قت راديو نيست. تلويزيون هم بدون صدا ميبينم. خيلي وقتها مغزم احتياج به استراحت دارد، وقتي دارم با كسي صحبت ميكنم نبايد موسيقي باشد، چون نميتوانم موسيقي را همين طوري گوش كنم.
* شما نوروز را هم جشن ميگيريد؟
ــ بله حتما. ما هم ايراني هستيم. ارامنه از قديم عيد نوروز را جشن ميگرفتند از همان دوره هخامنشي اين رسم در ميان ارامنه ساكن در منطقه ايران وجود داشت و آنها از قديميترين ايرانيها هستند. چراكه آنها يكي از 28 قومي بودند كه تحت پادشاهي هخامنشيان زندگي ميكردند. علاوه بر اين نوروز تازه شدن طبيعت است و فكر ميكنم همه ساكنان زمين بايد آن را جشن بگيرند.
* سفره 7 سين هم مياندازيد؟
ــ خير. تنها زندگي ميكنم و اين كار را نميكنم. اما هميشه لحظه تحويل سال را دركنار دوستاني ميگذرانم كه سفره مياندازند و دركنار همانها نوروز را هم جشن ميگيريم و ديد و بازديد ميرويم.
* ميگويند در لحظه تحويل سال؛ آرزوها برآورده ميشود، آرزويتان در اين لحظه چيست؟
ــ هميشه آرزويم شادي و سلامتي است براي همه هموطنانم. آروز ميكنم در لحظه نو شدن سال؛ هميشه شاد و سلامت باشند چراكه در دنيا هيچ چيزي ارزشي ندارد و همه چيز گذراست. از صميم قلبم براي ايرانيها آرزو دارم كه در همه تاريخ و در هر شرايط كه هستند؛ سالم و شاد باشند.
منبع:
تاریخ انتشار : پنجشنبه 12 فروردین 1389 - 00:00
دیدگاهها
خداوند به شما سلامتی بدهد
ان شالله استاد همیشه سلامت باشن.
استاد از نوابغ موسیقی ما هستن
افزودن یک دیدگاه جدید