به بهانه اجرای اخیر گروه شمس با خوانندگی علیرضا قربانی در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی
... مینوازندش به تنبور و به حلق
سید علی اصغر رضوی: 1-سه نسل، حداقل سه نسل با گروه شمس خاطره دارند. سه نسلی که بزرگترین فراز و نشیبهای موسیقی ایرانی را دیدهاند و سختترین دورههای موسیقی ایرانی را پشت سر گذاشتهاند. شما چندتا گروه موسیقی ایرانی دیگر را میشناسید که سیسال سرپا ایستاده باشد و سال به سال پپوست بیندازد و کارهای جدیدی را ارائه دهد؟
2-کیخسرو پورناظری؛ کسی است که بیشترین حق را برگردن موسیقی مقامی کرمانشاه دارد. این روزها اگر صدای تنبور در سراسر ایران و حتی تمام جهان شنیده میشود، بیشک مدیون زحمتهایی است که اساتیدی چون کیخسرو پورناظری، علی اکبر مرادی و سید خلیل عالینژاد برای آن کشیدهاند. از این بابت حضور کیخسرو پورناظری در عرصه موسیقی غنیمتی است که باید آن را ارج بنهیم. شاید هیچ استاد دیگری اینقدر راحت و بیادعا حاضر نباشد گروهی که حاصل تلاشهای سیسالهاش است را به دست جوانها بسپارد و به سلیقه آنها احترام بگذارد. این بیپیرایگی پورناظری بزرگ را از ترکیبی که برای کنسرت چیده بود و آهنگهایی که اجرا شدند میشد فهمید.
3-گروه شمس پوست انداخته. این را جدای از خوبی و بدیاش میگویم. اگر به هوای صدای سخن عشق، حیرانی و مطرب مهتابرو برای تماشای کنسرت آنها رفتهاید باید بگویم که سخت در اشتباه بودید. هرچند هنوز اصالت و ریشهها را میشود در پس تمام تفاوتها احساس کرد، اما این گروه شمس، گروه شمس یک دهه پیش نیست. جای بزرگانی چون سید خلیل عالینژاد و شهرام ناظری را جوانترهایی گرفتهاند که رنگ و بوی کارهایشان کاملا تفاوت دارد. تنظیم، آهنگسازی، شیوهی تنبور نوازی و حتی انتخاب شعر، همه چیز با گروه شمس، یکی دو دهه پیش تفاوت دارد.
4-گروه شمس هیچ وقت پابند خواننده نبودند و شاید یکی از بزرگترین دلایل ماندگار بودن آنها در این سال همین باشد. همیشه نام گروه در میان است. خواننده همیشه به عنوان مهمان دعوت میشود و هیچگاه هم نامش هم بزرگتر از گروه نیست. این اتفاق حتی زمانی که گروه با شهرام ناظری همکاری میکرد هم وجود داشت. فراموش نکنید که شهرام ناظری هم بخش زیادی از شهرت و محبوبیتش را در کنار همین گروه و با موسیقی اصیل کردی به دست آورد.
5-هرچند دلیلش بر ما هم پوشیده ماند، اما جای خالی تهمورث در کنسرت گروه شمس احساس میشد. تهمورث و سیاوش به اذعان خیلی از اساتید بزرگ موسیقیما دوچهره آینده دار و تاثیرگذار در موسیقی ما هستند. هرچند سبک آهنگسازی و تنظیم آنها به مذاق خیلیها خوش نمیآید. اما این را میشود گذاشت به پای سبک جدیدی که آنها در آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی دارند. شاید فرصت چندسالهای لازم باشد تا این سبکها به پختگی برسند و جایگاه خودشان را پیدا کنند. همانطور که خیلی از بزرگان موسیقیما هم این مسیر را طی کردند.
6-این روزها کمتر گروه موسیقی سنتی قدرت این را دارد که تمام صندلیهای یک سالن 1500 نفری را در سه شب و آن هم در هر شب دوسانس، پر کند. اما گروه شمس توانست بیشتر این صندلیها را پر کند و این یک دلیل دیگر برای این است که جوانهای این گروه خیلی خوب دارند جایشان در بین طرفداران موسیقی ایرانی باز میکنند.
2-کیخسرو پورناظری؛ کسی است که بیشترین حق را برگردن موسیقی مقامی کرمانشاه دارد. این روزها اگر صدای تنبور در سراسر ایران و حتی تمام جهان شنیده میشود، بیشک مدیون زحمتهایی است که اساتیدی چون کیخسرو پورناظری، علی اکبر مرادی و سید خلیل عالینژاد برای آن کشیدهاند. از این بابت حضور کیخسرو پورناظری در عرصه موسیقی غنیمتی است که باید آن را ارج بنهیم. شاید هیچ استاد دیگری اینقدر راحت و بیادعا حاضر نباشد گروهی که حاصل تلاشهای سیسالهاش است را به دست جوانها بسپارد و به سلیقه آنها احترام بگذارد. این بیپیرایگی پورناظری بزرگ را از ترکیبی که برای کنسرت چیده بود و آهنگهایی که اجرا شدند میشد فهمید.
3-گروه شمس پوست انداخته. این را جدای از خوبی و بدیاش میگویم. اگر به هوای صدای سخن عشق، حیرانی و مطرب مهتابرو برای تماشای کنسرت آنها رفتهاید باید بگویم که سخت در اشتباه بودید. هرچند هنوز اصالت و ریشهها را میشود در پس تمام تفاوتها احساس کرد، اما این گروه شمس، گروه شمس یک دهه پیش نیست. جای بزرگانی چون سید خلیل عالینژاد و شهرام ناظری را جوانترهایی گرفتهاند که رنگ و بوی کارهایشان کاملا تفاوت دارد. تنظیم، آهنگسازی، شیوهی تنبور نوازی و حتی انتخاب شعر، همه چیز با گروه شمس، یکی دو دهه پیش تفاوت دارد.
4-گروه شمس هیچ وقت پابند خواننده نبودند و شاید یکی از بزرگترین دلایل ماندگار بودن آنها در این سال همین باشد. همیشه نام گروه در میان است. خواننده همیشه به عنوان مهمان دعوت میشود و هیچگاه هم نامش هم بزرگتر از گروه نیست. این اتفاق حتی زمانی که گروه با شهرام ناظری همکاری میکرد هم وجود داشت. فراموش نکنید که شهرام ناظری هم بخش زیادی از شهرت و محبوبیتش را در کنار همین گروه و با موسیقی اصیل کردی به دست آورد.
5-هرچند دلیلش بر ما هم پوشیده ماند، اما جای خالی تهمورث در کنسرت گروه شمس احساس میشد. تهمورث و سیاوش به اذعان خیلی از اساتید بزرگ موسیقیما دوچهره آینده دار و تاثیرگذار در موسیقی ما هستند. هرچند سبک آهنگسازی و تنظیم آنها به مذاق خیلیها خوش نمیآید. اما این را میشود گذاشت به پای سبک جدیدی که آنها در آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی دارند. شاید فرصت چندسالهای لازم باشد تا این سبکها به پختگی برسند و جایگاه خودشان را پیدا کنند. همانطور که خیلی از بزرگان موسیقیما هم این مسیر را طی کردند.
6-این روزها کمتر گروه موسیقی سنتی قدرت این را دارد که تمام صندلیهای یک سالن 1500 نفری را در سه شب و آن هم در هر شب دوسانس، پر کند. اما گروه شمس توانست بیشتر این صندلیها را پر کند و این یک دلیل دیگر برای این است که جوانهای این گروه خیلی خوب دارند جایشان در بین طرفداران موسیقی ایرانی باز میکنند.
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 - 00:00
دیدگاهها
چقدر اشتباه در گزارشتون.
سهراب نه سیاوش.ضمنا تهمورس در کنسرت پنجشنبه بود ولی در کنسرت جمعه بنا به دلایلی حضور نداشت!!!!
متاسفانه صدای سالن خیلی بد بود بدترازسالن وزارت کشور
حیف و صد حیف که در میان آن همه شور و عشق سهراب و پدرش و در میان نغمه های دل انگیز علیرضا قریانی و هم آوایی و هم نوازی خنیاگران شمس , مجبور بودند چراغ های مهتابی را روشن نگه دارند تا بانوانی اسلام نما دیدشان از بین نرود و آرامش زنان را در حین اجرا بتوانند بر هم زنند , حیف که محیط آن سالن آنقدر نامناسب بود برای اجرا که فقط از آن همه شور شمس نصفش را فهمیدم
به این دلیل که تهمورث پورناظری در برنامه شب گذشته قطعه نور رو به جعفر پناهی تقدیم کرده بود ، اجازه حضور را در برنامه جمعه شب را نداشت . در واقع ایشان تاوان حمایت از جعفر پناهی را داد.
افزودن یک دیدگاه جدید