یادداشتی برای چهارمین سالگرد تاسیس سایت موسیقی ما - 5
فرزند خلف یا نامشروع؟
- میثم یوسفی | منتقد موسیقی
2- سالهاست که موسیقی دیگر از آن فرم مستقلش خارج شده و ما با مدیایی مواجهیم که یک ویدیو کلیپ خوب در آن شاید چندین برابر مهمتر از ترانهی خوب، صدای خوب و حتا موسیقی خوب شده است. غفلتی که مسئولین موسیقی به آن دچار شدهاند سرانجامی جز آنچه میبینیم ندارد و ادامهی این غفلت پشیمانیهایی خواهد داشت که هرگز پاسخی برای زیانهای فراوان فرهنگی نخواهد بود. دولت به جای اینکه موسیقی را به دست بگیرد و از دو سرفصلی که زیر نام وزارتخانهی مربوطهاش؛ فرهنگ و ارشاد است حمایت کند، تبدیل به اصلیترین عامل بازدارندهی فرهنگ شده است. واقعا اگر ایران به جای یک اصغر فرهادی، ده تا اصغر فرهادی داشته باشد، اگر موسیقی ایرانی برندهی جایزهی گرمی شود، حتا اگر خوانندهها و موزیسینهایی که به هر دلیلی رودرروی موسیقی داخلی ایستادهاند و مجبور به مهاجرت شدند یا خودشان این را برگزیدند، بتوانند در عرصهی مجاز و با اندکی تساهل فعالیت کنند، باعث سرافرازی نظام جمهوری اسلامی میشوند یا سرافکندگی آن؟ اگر شادمهر عقیلی بتواند در عرصهی داخلی ستاره باشد و بماند بهتر است یا همان محبوبیت را بردارد و با خودش از ایران خارج کند بهتر است؟ اگر مهمترین رسانهی موسیقی ما تلویزیون ایران باشد که مدیریت فرهنگی جامعه را به دست بگیرد بهتر است یا پیامسی و من و تو و ... این حرفها سالهاست که زده میشود و هشدارها سالهاست که داده میشوند، اما دوستان روزی بیدار خواهند شد که حقیقتا جای بازگشتی نیست و اندک انرژی و آبروی مانده برای موسیقی داخلی هم از بین خواهد رفت.
3- با همهی این تفاسیر، حقیقتا جای خالی یک رسانهی مستقل، مستقیم و پربینندهی مکتوب برای موسیقی از سالیان دور احساس میشد و «موسیقی ما» بهانه و فرصت خوبی بود که این جای خالی کم و بیش پر شود. اما حالا جای رسانههای جدید و اتفاقات جدید است. اتفاقاتی که حمایتهای فراوانی را لازم دارد. البته که سایت موسیقی ما هم در همین ابعادی که هست از نظر تحریریهای و محتوایی هنوز تا یک رسانهی ایدهآل و کامل فاصله دارد. پوشش طرفدارانهی بسیاری از اتفاقات فرهنگی مثل کنسرتها یا آلبومهای منتشر شده، نقدها و یادداشتهای نهچندان درست و تاثیرگذار، مخصوصا در دو حوزهی موسیقی پاپ و موسیقی فیلم، موضع بیطرف، توصیفگر، مریدانه و غیرچالشگر در برخی از مصاحبهها و چیزهایی از این دست اشکالاتیست که موسیقی ما دارد. دوستان من می دانند که به جای پرداختن به حاشیهها یا نوشابهباز کردن الکی برای اهالی موسیقی به این دلیل که رفاقت چندروزهای را با آنها داشته باشند و بتوانند بستر خبری مربوط به آنها را بهتر پوشش بدهند، میتوانند دوربین استقلالشان را در دست بگیرند و منظرهای را ببینند که نه قصد تخریب دارد نه قصد حال دادن الکی، رسالت خبری یا وظیفهی تحلیلگریاش را انجام میدهد و البته که برای چنین کاری انسانهایی باسواد، منصف و مستقل هم نیاز است که اگر بگردیم دوروبرمان آنها را خواهیم دید. خودمان هم قطعا توانایی در دست گرفتن چنین دوربینی را داریم، فقط باید آرزوهایی بلندتر از چای خوردن با یک خواننده یا صدا کردن خوانندهای دیگر به اسم کوچک را در سر بپرورانیم. موفقیت بیشتر و بیشتر از این را برای این رسانهی تاثیرگذار و شریف آرزومندم.
پینوشت:
1- غناء و طرب: آنچه که برخی فقها با استناد به آیهای از قران آن را به موسیقی نسبت میدهند و بحثی فقهی با عنوان «حرمت غناء» را در این میان مطرح کردهاند. برای اطلاعات بیشتر مطلب زیر را مطالعه کنید:
http://www.shareh.com/persian/magazine/figh/04-05/04-05_10.htm
2- چند سال پیش یکی از مدیران دفتر موسیقی در نشستی نیمه رسمی (!) موسیقی را «فرزند نامشروع هنر» خواند.
منبع:
تاریخ انتشار : یکشنبه 19 آذر 1391 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید