نقدی بر آلبوم «دروازه خورشید» کاری از علی معتمدی
دروازه خورشید راهی به بیراهه
موسیقی ما- سولماز فیروزی: آلبوم «دروازه خورشید» به ادعای سازنده آن اولین آلبوم ارجینال در زمینه ساز دهنی است که تمامی قطعات آن بر مبنای این ساز ساخته و اجرا شده است. اما این ادعا با ظهور آلبوم «دوست قدیمی» در حد همان ادعا باقی ماند. چرا که پیش از انتشار چنین آلبومی، بابک صفرنژاد به انتشار آلبومی بر مبنای ساز دهنی اقدام کرده بود که «دوست قدیمی» نام داشت.
از اینها که بگذریم، آلبوم «دروازه خورشید» حاوی ۱۲ قطعه بیکلام است که آهنگسازی آنها توسط علی معتمدی صورت گرفته است و نوازندگانی همچون پویا نیکپور، مسعود همایونی، بابک کوهستانی و شروین شهبازی به عنوان نوازنده در آن همکاری داشتهاند.
«آغاز راه» قطعه آغازین این آلبوم است که ترکیبی از ساز دهنی و گیتار را بیس خود قرار داده است. در اجرای این قطعه نوازنده که خود خالق اثر نیز هست با تکیه بر موسیقی غربی سعی در ارائه یک کار ایرانی دارد که نه تنها موفق نشده است بلکه فرمی کاملا غربی ایجاد کرده و فضایی غیر ایرانی را به تصویر کشیده است. به گونهای دیگر میتوان گفت هر چند آهنگساز سعی داشته فضای ایرانی بسازد ولی ناموفق مانده است. چنین تلاشی در قعطه دوم که «درست به موقع» نام دارد نیز مشهود است و آهنگساز به کمک خط ملودی ایرانی سعی دارد سازدهنی را به این موسیقی نزدیک کند اما مانند وصله ناجوری است که خوب جانیفتاده است. جالب اینکه بار ملودیک قطعه به عهده هارمونیکاست که اجرایی ناکام را عرضه کرده است و نه تنها منجر به خلق زیبایی نشده است، بلکه ناهمگونی و نافرمی ساختار آن را گوشزد میکند.
در «مزرعه ذرت» نوازنده با تکنیکهای ضعیف نوازندگی سعی در گمراه کردن مخاطب خود دارد ولی این گمراهی به موسیقیهای بیشناسنامه غربی میرسد که کوچه گردان برای کسب در آمد از آن استفاده میکردهاند.
شاید اگر یک موزیسین حرفهای مانند پویا نیکپور میکس و مستر این قطعات را به عهده نداشت، این قطعات به این ترتیب ارائه نمیشدند. چرا که هدف نوازنده و آهنگساز چیزی جز این اجراها بوده است و کاملا مشهود است که این زحمات نیکپور است که در نهایی شدن قطعات دخالت داشته است.
در قطعه بعدی با ریتم لایتی که دارد، به رغم اینکه آهنگساز فضا را برای سازهای دیگر از جمله سازهای کوبهای باز گذاشته است، ولی بازهم هارمونیکا با ملودی بیرون زدهای سعی در دیده شدن دارد و این را میتوان ضعف آهنگساز دانست، حتی با این وجود که ملودی سازدهنی یک ملودی کاور شده است و پیش از این بسیار شنیده شده است. تا اینجای کار از هیچ قطعه ارجینالی خبری نبوده است و با این تفاسیر ادعای خالق اثر زیر سوال خواهد رفت. چرا که او به ضرب و زور سازهای دیگر سعی در دیده نشدن نقاط ضعف خود دارد.
در قطعه «سایه تنهایی» ملودی آذربایجانی بر قطعه حاکم است حتی افکت صدای دریا و آ ب و... نیز نتوانسته است برای فرار از چنین چیزی چارهای بیندیشد و با موسیقیای به دور از المانهای یک موسیقی اصیل مواجه میشویم. چرا که هر چه بیشتر پیش میرویم، از ناهمگونیهای موتیفی و کلامی بیشتری احساس ناخوشایند خواهیم کرد. نکته دیگری که جا دارد به آن اشاره شود، این است که ساختار شکل گیری جملات موسیقایی در این قطعه بر اساس جمله بندیهای منظم و قانونمند پایه ریزی نشده است و گویا بداهه نوازیای بیش نیست که نتیجه کار به فرآیند خوبی منجر نمیشود.
در ادامه به «مرد صحرا» میرسیم که با اجرای پیانو آغاز میشود و بعد که ساز دهنی به اجرای قطعهای با ریتم کند میپردازد، کل ماجرا از زبان پیانوست که بازگو میشود و سازدهنی حکم یک پاسخگو را دارد. این قطعه را شاید بتوان تنها قطعهای دانست که با هدف اصلی سازنده آن قرابت و نزدیکی دارد. ولی همچنان بین فضاهای مختلف سر درگم است و ملودی آن به دور از تک شخصیتی بودن است و درگیر چالشهای بسیاری میشود که ذهن مخاطب را با خود درگیر میکند.
«رویای ناب» ادامه کشمکشهای درونی آهنگساز و نوازنده آلبوم با فضاهای سر درگم است که همچنان خودنمایی میکند و با این قطعه به اوج خود میرسد. ولی زیبایی ملودیک آن و صحبتهای بین سازها را نمیتوان نادیده گرفت. این قطعه ملودیک ساختار و فرم شکیل تری نسبت به بقیه قطعات دارد هرچند به نوعی تکرار مکررات است و خارج از حوصله مخاطبی است که کل قطعات را تا اینجای کار گوش کرده است. ولی جزو معدود قطعاتی است که کمی حرف برای گفتن داشته است.
شاید بهتر بود آهنگساز برای ارتباط با «جهان بیمرز» فضای فکری جدیدتری را همراه با ایدههای جدیدتر به بوته عمل میکشاند. این قطعه در واقع ادامه همان قطعات قبلی است و شاید بهتر بود اینها همگی به گونهای موتیف وار پشت سر هم و بدون تکرار یک یا نهایتا دو قطعه را تشکیل میدادند و این همه زیاده گویی روایی صورت نمیگرفت. اما این اتفاق در حالی میافتد که «سراب» نیز ادامه روی همین جریان است. در این قطعه از خلاقیت هنری خبری نیست و فقط در تک موتیفهایی روزنهای باز میشود که مخاطب را به شنیدن ترغیب کند که آن هم در اواسط نادیده گرفته میشود و این قطعه نیز مانند دیگر قطعات یک شکل و فرم تکراری به خود میگیرد.
در «ایستگاه پایانی» نیز آن طور که باید از این ساز استفاده نشده است و فقط به عنوان یکی از سازهای حاضر وجود دارد که رنگ و تم قطعه را تغییر دهدو اما بازهم ناکام میماند. تکرار کردن یک ملودی در سرتاسر قطعه تنها کاری که میکند این است که حوصله مخاطب را سر میبرد و در جایی او را حتی عصبانی نیز میکند.
قطعات دیگر نیز که همگی اجرای قطعات آهنگسازان بزرگ هستند و حرفی باقی نمیگذارند.
در کل آلبوم «دروازه خورشید» آن وجههای که باید داشته باشد را دارا نیست و نمیتوان از آن تحت عنوان یک آلبوم ارجینال در حوزه سازدهنی نام برد چه برسد به اینکه آن را آلبومی ارجینال در زمینه آهنگسازی برای این ساز نام ببریم.
کاش سازندگان این دست از آثار توجه بیشتری به موجودیت و هویت سازهایی که مبنا را بر روی آنها قرار میدهند داشته باشند تا از رفتن به بیراهه و کشیده شدن به قهقرا بپرهیزند.
از اینها که بگذریم، آلبوم «دروازه خورشید» حاوی ۱۲ قطعه بیکلام است که آهنگسازی آنها توسط علی معتمدی صورت گرفته است و نوازندگانی همچون پویا نیکپور، مسعود همایونی، بابک کوهستانی و شروین شهبازی به عنوان نوازنده در آن همکاری داشتهاند.
«آغاز راه» قطعه آغازین این آلبوم است که ترکیبی از ساز دهنی و گیتار را بیس خود قرار داده است. در اجرای این قطعه نوازنده که خود خالق اثر نیز هست با تکیه بر موسیقی غربی سعی در ارائه یک کار ایرانی دارد که نه تنها موفق نشده است بلکه فرمی کاملا غربی ایجاد کرده و فضایی غیر ایرانی را به تصویر کشیده است. به گونهای دیگر میتوان گفت هر چند آهنگساز سعی داشته فضای ایرانی بسازد ولی ناموفق مانده است. چنین تلاشی در قعطه دوم که «درست به موقع» نام دارد نیز مشهود است و آهنگساز به کمک خط ملودی ایرانی سعی دارد سازدهنی را به این موسیقی نزدیک کند اما مانند وصله ناجوری است که خوب جانیفتاده است. جالب اینکه بار ملودیک قطعه به عهده هارمونیکاست که اجرایی ناکام را عرضه کرده است و نه تنها منجر به خلق زیبایی نشده است، بلکه ناهمگونی و نافرمی ساختار آن را گوشزد میکند.
در «مزرعه ذرت» نوازنده با تکنیکهای ضعیف نوازندگی سعی در گمراه کردن مخاطب خود دارد ولی این گمراهی به موسیقیهای بیشناسنامه غربی میرسد که کوچه گردان برای کسب در آمد از آن استفاده میکردهاند.
شاید اگر یک موزیسین حرفهای مانند پویا نیکپور میکس و مستر این قطعات را به عهده نداشت، این قطعات به این ترتیب ارائه نمیشدند. چرا که هدف نوازنده و آهنگساز چیزی جز این اجراها بوده است و کاملا مشهود است که این زحمات نیکپور است که در نهایی شدن قطعات دخالت داشته است.
در قطعه بعدی با ریتم لایتی که دارد، به رغم اینکه آهنگساز فضا را برای سازهای دیگر از جمله سازهای کوبهای باز گذاشته است، ولی بازهم هارمونیکا با ملودی بیرون زدهای سعی در دیده شدن دارد و این را میتوان ضعف آهنگساز دانست، حتی با این وجود که ملودی سازدهنی یک ملودی کاور شده است و پیش از این بسیار شنیده شده است. تا اینجای کار از هیچ قطعه ارجینالی خبری نبوده است و با این تفاسیر ادعای خالق اثر زیر سوال خواهد رفت. چرا که او به ضرب و زور سازهای دیگر سعی در دیده نشدن نقاط ضعف خود دارد.
در قطعه «سایه تنهایی» ملودی آذربایجانی بر قطعه حاکم است حتی افکت صدای دریا و آ ب و... نیز نتوانسته است برای فرار از چنین چیزی چارهای بیندیشد و با موسیقیای به دور از المانهای یک موسیقی اصیل مواجه میشویم. چرا که هر چه بیشتر پیش میرویم، از ناهمگونیهای موتیفی و کلامی بیشتری احساس ناخوشایند خواهیم کرد. نکته دیگری که جا دارد به آن اشاره شود، این است که ساختار شکل گیری جملات موسیقایی در این قطعه بر اساس جمله بندیهای منظم و قانونمند پایه ریزی نشده است و گویا بداهه نوازیای بیش نیست که نتیجه کار به فرآیند خوبی منجر نمیشود.
در ادامه به «مرد صحرا» میرسیم که با اجرای پیانو آغاز میشود و بعد که ساز دهنی به اجرای قطعهای با ریتم کند میپردازد، کل ماجرا از زبان پیانوست که بازگو میشود و سازدهنی حکم یک پاسخگو را دارد. این قطعه را شاید بتوان تنها قطعهای دانست که با هدف اصلی سازنده آن قرابت و نزدیکی دارد. ولی همچنان بین فضاهای مختلف سر درگم است و ملودی آن به دور از تک شخصیتی بودن است و درگیر چالشهای بسیاری میشود که ذهن مخاطب را با خود درگیر میکند.
«رویای ناب» ادامه کشمکشهای درونی آهنگساز و نوازنده آلبوم با فضاهای سر درگم است که همچنان خودنمایی میکند و با این قطعه به اوج خود میرسد. ولی زیبایی ملودیک آن و صحبتهای بین سازها را نمیتوان نادیده گرفت. این قطعه ملودیک ساختار و فرم شکیل تری نسبت به بقیه قطعات دارد هرچند به نوعی تکرار مکررات است و خارج از حوصله مخاطبی است که کل قطعات را تا اینجای کار گوش کرده است. ولی جزو معدود قطعاتی است که کمی حرف برای گفتن داشته است.
شاید بهتر بود آهنگساز برای ارتباط با «جهان بیمرز» فضای فکری جدیدتری را همراه با ایدههای جدیدتر به بوته عمل میکشاند. این قطعه در واقع ادامه همان قطعات قبلی است و شاید بهتر بود اینها همگی به گونهای موتیف وار پشت سر هم و بدون تکرار یک یا نهایتا دو قطعه را تشکیل میدادند و این همه زیاده گویی روایی صورت نمیگرفت. اما این اتفاق در حالی میافتد که «سراب» نیز ادامه روی همین جریان است. در این قطعه از خلاقیت هنری خبری نیست و فقط در تک موتیفهایی روزنهای باز میشود که مخاطب را به شنیدن ترغیب کند که آن هم در اواسط نادیده گرفته میشود و این قطعه نیز مانند دیگر قطعات یک شکل و فرم تکراری به خود میگیرد.
در «ایستگاه پایانی» نیز آن طور که باید از این ساز استفاده نشده است و فقط به عنوان یکی از سازهای حاضر وجود دارد که رنگ و تم قطعه را تغییر دهدو اما بازهم ناکام میماند. تکرار کردن یک ملودی در سرتاسر قطعه تنها کاری که میکند این است که حوصله مخاطب را سر میبرد و در جایی او را حتی عصبانی نیز میکند.
قطعات دیگر نیز که همگی اجرای قطعات آهنگسازان بزرگ هستند و حرفی باقی نمیگذارند.
در کل آلبوم «دروازه خورشید» آن وجههای که باید داشته باشد را دارا نیست و نمیتوان از آن تحت عنوان یک آلبوم ارجینال در حوزه سازدهنی نام برد چه برسد به اینکه آن را آلبومی ارجینال در زمینه آهنگسازی برای این ساز نام ببریم.
کاش سازندگان این دست از آثار توجه بیشتری به موجودیت و هویت سازهایی که مبنا را بر روی آنها قرار میدهند داشته باشند تا از رفتن به بیراهه و کشیده شدن به قهقرا بپرهیزند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 آذر 1391 - 00:00
دیدگاهها
انتظار می رود بین اظهار نظرهای مخاطبین عام یک اثر هنری و منتقدین این آثار نفاوتی بنیادی وجود داشته باشد که عبارت است از ارائه کردن شواهد تئوریک یا فنی یا زیبایی شناسانه در دفاع از هر نظر. به نظر می رسد نویسنده این نقد به طور کلی از این قانون مستثنی می باشد.
پیشنهاد می کنم منتشرین چنین متنهایی دقت نظر داشته باشند که سطح مطالب خود را به اظهار نظرهای شخصی بی پشتوانه تقلیل ندهند.
با تشکر
دوست عزیز
در نقد بالا ،اگر نگوییم در اثبات همه ادعاهای خود موفق بوده است حداقل در رد ادعای اینکه این آلبوم اولین آلبوم منتشر شده ساز دهنی بوده است که حقانیت دارد چون "دوست قدیمی" حداقل سه سال پیش بوسیله نشر رهگذر هفت اقلیم منتشر شده است.
نکته دوم اینکه آیا قبول دارید که آهنگسازی اریجینال یک تعریفی مبنی بر کپی یا کاور نبودن آهنگها دارد؟پس اگر می پذیرید ، این آلبوم دارای آهنگهای بسیاری از آهنگسازان دیگر است.
همین دو نکته عمومی که نیازی به مباحث زیبایی شناسی هم ندارد برای خواننده اثر کافی نیست تا باور کند حد اقل بخش قابل توجهی از این نقد منطبق بر واقعیت است؟قضاوت با خودتان
maloome in naghdo babak safarnezhad neveshte....
نقد خوبی بود.حقیقت تلخه ولی نمیشه ازش فرار کرد.چون وجود داره یا بهتر بگم بوجود اومده.با نظر ارش عزیز هم کاملا موافقم.تلاش دوست هنرمندمون رو در خلق یه اثر با اتکا به ساز دهنی تحسین میکنم ولی خوب ایشون اول راهنو قطعا کار اول بهترین کار نیست.امیدوارم با دادن این البوم به نقطه ضعفاشون پی برده باشن و تو البوم بعدی برطرفش کنن.به حر حال وظیفه ی یه نقد کننده حقیقت گوییه هر چند ممکنه بخاطر وابستگی عاطفی که با اون اثر یا خواننده داریم نقد رو نپذیریم ولی نتقد یعتی یه جی پی اس برای نشون دادن مسیر موفقیت یه خالق اثر
کسی که ادعای بی پایه کنه که این آلبوم اولینه ، معلومه که خودشم از پایین بودن سطح آلبومش خبر داره...و تو روز روشن داره کارای بابک صفر نژاد رو نادیده میگیره.
از کنار کارهای بابک صفر نژاد ، حتی اونایی که تو تک تراکهای خواننده های پاپ زده ، نمیشه راحت گذشت...یه آلبوم داده که اولین آلبوم بر پایه هارمونیکا بوده، هیچ سر و صدایی هم نکرده...
avalan ke ali motamedi nagofte avalin albom saz dahani balke gofte avalin albom saz dahanie ke be sorat kamel ahang sazi shode dar iran va albomesh kheyli khob bod va herfeyi naghdeton kheyli yek tarafe bod dovoman albom doste ghadimi ke kheyli ham ghashang bod hameye ghataatesho faghat tanzim karde bodan va dobare navakhte bodan hamin va dar akhar khahesh mikonam aslan in do honarmando ba ham moghayese nakonid chera ke ham sabk nistan.
شنیدن این اثر خالی از لطف نبوده و پیشنهاد من این است که این نقد در کنار گوش دادن به این آلبوم خوانده شود. در حاشیه این نوشتار مطالب زیرقابل تامل است:
1- طبق متن مندرج در جلد آلبوم این اولین آلبومی می باشد که با تکیه بر سازهنی «آهنگسازی» شده است. نه اولین آلبوم منتشر شده با استفاده از این ساز.
2- نویسنده متن در برخی قطعات به دنبال یک تم ایرانی است و آهنگساز را در بیان آن ناموفق دانسته در حالی که ادعای آلبوم این است که آهنگساز فردی ایرانی است نه اینکه قطعات ایرانی بوده و به اصطلاح در مایه های شور و دشتی است.
3- میکس و مستر در تهیه آلبوم¬ها امری تاثیر گذار بوده و این می¬تواند برای تمامی آلبوم¬های موسیقی انجام شود از جمله آلبوم «دوست قدیمی»، لذا میکس و مستر مناسب نه تنها ذره ای از هنر نوازندگان و آهنگسازان در تهیه آلبوم¬ها کسر نمی کند بلکه برارزش آن می افزاید.
4- در قطعه «سایه تنهایی» اثری از موسیقی آذربایجانی دیده نمی¬شود و این تعبیر ناشی از عدم آشنایی کامل با موسیقی این گروه از ایرانیان می¬باشد.
5- نقدی بر قطعه «دروازه خورشید» در این متن نوشته نشده در حالی که نام این آلبوم را با خود یدک می کشد.
بهتر بود در این نقد اصول نقد ادبی رعایت می شد و نویسنده عزیز بحث نوازندگی و آهنگسازی را از یکدیگر جدا می نمود و به تحلیل هریک به صورت جداگانه پرداخته و با آثاری چون آلبوم «دوست قدیمی» از بابک صفرنژاد که برپایه نوازندگی ایشان بوده است و اثری زیباست مقایسه می نمود
لازم به ذکر است البوم دروازه خورشید از لحاظ نواختن سازدهنی بسیار منحصر به فرد عمل کرده و قطعات دروازه خورشید، مرد صحرا، Ilove you، devore amante دلیلی بر این مدعاست.
ضمناً علی معتمدی صاحب دو جلد کتاب حاوی 80 قطعه می باشد که 60 قطعه آن آثار بلند کلاسیک بوده و در سالهای 87 و 88 به چاپ رسیده است و این اول راه محسوب نمی گردد.
مع الوصف آنچه در این سایت نوشته می شود مخاطبینی دارد که به علت پر بار بودن مطالب سایت به آن مراجعه می نمایند و بررسی تخصصی موضوعات مندرج در آن وظیفه حتمی مدیران و کارشناسان سایت می باشد تا این محل تبدیل به میدان مسابقه جهت تخریب و تضعیف یکدیگر نگشته و انتقادهای سازنده و برخوردار از قوام علمی و هنری در آن مطرح شود.
با سلا
من یکی از شاگردان استاد علی معتمدی هسنم
با دیدن این متن و خواندن آن بر آن شدم که شروع به توضیحاتی پیرامون این نقد یا بحث! باز گو کنم
در درجه اول در دنیا نوازندکان سازدهنی بسیار محدود هستند و تنها چند تن از آنها به ساخت قطعه پرداخته اند
که از شاخص ترین آنها می توان به Toots Thielemans اشاره کرد
در صحبت های که از طرف این عزیزان شد که اولین آلبم بنام old friend ((دوست قدیمی )) اولین آلبوم سازدهنی است درست می باشد ولی باید به این نکنه که از اصلی ترین آهنگ(که مربوط بهToots Thielemans می باشد) تا دیگر آهنگ ها کاور می باشد ، بهتر بگم یعنی آقای سفرنژاد بهتراز توتس می نوازند و اصولا دو نوازنده یک سبک و یک جور به چه درد می خورد
درمورد تکنیک های این ساز حرف زدید که متمان هستما آهنگ ها ی در این زمینه زیاد گوش نداده اید یا اطلاعات زیادی از این ندارید
درمورد آلبوم دروازه خورشید باید بگم که نیازی به گفتن نداره اگه کاری اولین باشه نیاز به دفاع نداره یا جدال
آلبومی که در طی چندین هفته 700 نسخه فروخته....
و سوالی که از ایشان دارم این است که واقعا فکر می کنند میکس و مستر آهنگ را می تواند جذاب کند یا تکنیک را بالا ببرد؟!
واین که ظاهرا شما بدون داشتن علم موسیقی مخصوصا آهنگسازی شروع به نقد کرده اید؟
استاد علی معتمدی مولف دو کتاب آوای ساز دهنی 1 و 2 می یاشد که خود نکته دیگری از دانش و پشتکار این استاد می باشد که کمبود کتاب برای این ساز را حل نموده و درآینده نزدیک آوای سازدهنی 3 و کارهای دیگر در راه است http://www.soundofharmonica.com
بادرود
عرض سلام
دوستان آنچه که می بایست رو گفتند ، که همگی کمک می کنه که به یک نقد قابل قبول از تلاش این هنرمند عزیزمون برسیم. بنده هم چند نکته به ذهنم رسید:
1- برای اون دسته از عزیزانی که معتقدند موسیقی غرب از نوع مثلا آهنگ مزرعه ی ذرت بی شناسنامه است ، پیشنهاد می کنم تاریخچه ی بلوز ، کانتری ، فولک و الی... رو مطالعه کنند و در این رابطه آهنگ هایی برای دانلود هست در سایت های مختلف که می تونند دانلود کنند تا به درک صحیح تری از این مطلب برسند( مثلا از آقای چارلی مک کوی و یا استیو بیکر و ..)
2-این عینک با دید تخریب گرایانه رو در مورد این دست از هنرمندان که زحمت کشیدند و با خود ساختگی و مشقت فراوان در این بیابان موسیقی اثری رو ارائه می دن از چشم برداریم.
3- سازها رو بهتر بشناسیم.
4- اگر قراره در همچنین آلبومی انتظار شنیدن آهنگ های ایرانی و یا منطقه ی خاصی از کشورمون رو بشنویم ، باید عرض کنم که اگه به دستگاه های موسیقی کشورمون اشراف داشته باشیم ، می بینیم که خیلی سخته انجامش؛ و نوای ساز دهنی (دیاتونیک و یا کروماتیک و امثالهم) فقط و فقط به دستگاه ماهور نزدیکه که ما بقی عرایض بنده در این رابطه رو خودتون می تونید حدس بزنید.
5- ساز دهنی از معدود سازهای حرفه ایه که خود بقولآ غربی ها هم خیلیاشون برای آموزش اون از سیستم تبلیچر استفاده می کنند ، و اون سواد کافی رو که باید ( به لحاظ تئوری) نمی تونن ارائه بدن ؛ واین بدین معناست که دوست هنرمندمون برای نگارش و تالیف کتاب های آوای ساز دهنی با مشکلات زیادی مواجه بودند ،و به عزیزان هنرمندی همچون آقای معتمدی یک خسته نباشید بدهکاریم.
در مورد نقد خانم سولماز فيروزی فقط به اين بسنده می كنم كه از توصيفات كلی مانند جملات زير زياد استفاده كرده اند تا جاييكه در كامنتها اكثرا نسبت به ايشان جبهه گيری شده است.
1.وصله ناجوری است که خوب جانیفتاده است(اولين شاهد)
2.به ضرب و زور سازهای دیگر سعی در دیده نشدن نقاط ضعف خود دارد(دومين شاهد)
3.حوصله مخاطب را سر میبرد و در جایی او را حتی عصبانی نیز میکند(سومين شاهد)
نقد بايد به گونه ای باشد كه مثل يك حل المسائل خواننده را به سمت رفع اشكالات رهنمون كند.ابتدا بايد شواهد مورد نظر را ذكر كرد و با ادله فنی(و نه احساسی) راه درست را نشان داد مانند ديكته ای كه توسط معلم ( تاكيد می كنم معلم ) غلط گيری می شود و واژگان درست نيز در كنار آنها نوشته می شوند. به اميد اينكه آلبومی از خانم فيروزی منتشر شود كه مفهوم كمال عملا درك شود .
توضيحات خانم فيروزي از نظر من كامله و فقط يك نكته
اونم اينكه خيلي از عزيزان به اين نكته اشاره كردند كه مقايسه علي معتمدي و بابك صفرنژاد كار درستي نيست. چرا كه آقاي صفرنژاد كم كم داره به يك نوازنده بين المللي تبديل ميشه. ضمن اينكه سالانه شاهد اين همه اجراي زنده از ايشان هستيم اما من تا به حال هيچ اجرايي از آقاي معتمدي هـيچ كجا نديدم. به قول يه بزرگي آلبوم دادن جنبه سرگرمي هر هنرمند رو داره و اجراي زنده سنگ محك خوبي براي هنرمنده.
سلام.به نظرم شخصی که این متن رو نوشتنه باید حداقل یه آوازه ای در ساز دهنی داشته باشه که اینجوری میاد میگه این "تکنیکهای ضعیف نوازندگی سعی در گمراه کردن مخاطب خود دارد"!:| اگه اینجوری باشه منم میام به همه ایراد میگیرم دیگه این که نشد نقد کردن.نکته بعدی اینکه هنر هنر ه.شناسنامه نمیخواد.اینکه یه سبکی با سلیقه من جور نباشه و بیام از این موضوع سو استفاده کنم اونم علیه یه گروهی که دار ه یه کار نو رو عرضه میکنه فقط ظلم در حق اون گروه و مخاطبانشه.متاسفم
ایکاش بجای خراب کردن یک کار هنری وبی ارزش کردن کاردیگران یه کارخوب وقابل ارایه انجام میدادین تا جامعه هنری ودوستداران ساز هارمونیکا یه سودی ازآن ببرن
افزودن یک دیدگاه جدید