به بهانهء درگذشت استاد همایون خرم
او در اوج آسمان است
- سمیه قاضی زاده | روزنامه نگار
اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
چهرهء تو پیدا شد....
استاد همایون خرم که واژه "مرحوم" برای او واژهای بسیار ناکارآمد است در زمرهء روشنفکرترین اساتید موسیقی ایران به معنای واقعیاش بود. او با وجود اشراف کامل به جایگاه سفت و استوار خود در موسیقی ایران به خصوص موسیقی ملی ایران، هرگز دچار خودبزرگبینی، نخوت و ژست گرفتنهای بیهوده به ویژه برای جوانها نشد. اتفاقا برعکس همیشه دغدغهاش به روز کردن آثار، حضور در جمعهای موسیقی و نگذاشتن سدهای بیهوده جلوی پای هنرجویانش بود. مهندس خرم تا همین اواخر دست از تربیت هنرجویانش برنداشت و برای او بالا رفتن سن تنها اتفاقی فیزیکی بود و نه بیشتر. آنها که او را خوب میشناسند میدانند که سرزندگی و طراوت درونی ایشان هرگز چیزی کمتر از یک جوان نداشت.
چند سال است که نشنیدهاید کسی با قوت همایون خرم تصنیفسازی کند و قطعاتی که او دههها قبل نوشته است، همچنان در داخل و خارج از ایران بارها و بارها بازخوانی شود؟ چند آهنگساز قدیمی موسیقی ایرانی را میشناسید که قطعاتشان را گروههای جوان اجرا کنند و با تلفیقهای مختلف روی سن ببرند و از همهء اینها آهنگساز باخبر و در عین حال راضی باشد؟
به جز هنر نواختن شیرین ویلون، هنر تصنیفسازی مهمترین دستاورد هنری ایشان طی سالهای فعالیتشان بود. هنری بسیار دشوار که ذوق و تکنیک را توامان میطلبد اما از آن مهمتر آشنایی با سلیقهء غایی شنیداری مخاطب ایرانی است که کار هرکسی نبود و نیست. اینکه شما قطعهای بسازید که نسل به نسل منتقل شود، خاطرهسازی کند، اجرا شود و خاصیت نامیرایی پیدا کند. از میان شاگردان استاد صبا به غیر از مرحوم تجویدی که دوست و همکار جناب خرم بود دیگر کسی نتوانست تصنیفهایی ماندگار همچون " تو ای پری کجایی"، "غوغای ستارگان"،"ساغرم شکست ای ساقی"، "رسوای زمانه"، "اشک من هویدا شد"،" پیک سحری"، " تنها ماندم" و دهها قطعهء ناب دیگر را بسازد.
آخرین باری که استاد را دیدم و با ایشان گفتگو کردم سال 89 و به بهانهء انتشار کتاب خاطراتشان -"غوغای ستارگان"- بود. یادم میآید استاد خرم با آن لب پرخنده و میهماننوازی گرم و گیرایشان از ناهماهنگیهایی که توسط ناشر برای این کتاب پیش آمده بود دلخور بودند به خصوص از عکس روی جلد و قیمت بالای کتاب. عکس را از این جهت نمیپسندیدند که اعتقاد داشتند: "من همیشه در حال خندیدن هستم و برای کسی ژست نمیگیرم در حالیکه این عکس مرا اخمو و پرتبختر نشان میدهد"! نگرانیشان از بابت قیمت هم این بود که بیشتر دلشان میخواست تعداد مخاطبین بیشتری به جمع خوانندگان این کتاب اضافه شود. آنقدر برایشان این ماجرای مخاطب مهم بود که از من خواستند تا به دفتر مرکزی انتشارات در میدان فاطمی بروم و بدون اینکه بگویم از طرف استاد آمدهام، پرس و جو کنم برای آمار فروش کتاب. با این حال واقعا هزارمرتبه خدارا شکر که به همت شاگرد وفادار ایشان، آقای "علی وکیلی" و گفتگوهای چندین و چندساعتهشان با مرحوم خرم و پیاده کردن آنها، این کتاب الان در دست ماست. تا بخش مهمی از خاطرات موسیقی ایران در این کتاب مانا شود. شانسی که بسیاری از استادان موسیقی ایران نداشتند و بدون بازگو کردن انبوه خاطرات ارزشمند موسیقی ایرانی، دار فانی را وداع گفتند.
چه خوب میشود اگر مسئولان با کمی واقعگرایی، خودشان تیمهای مستندسازی و ضبط خاطرات استادان موسیقی ایران را نزد ایشان میفرستادند و حاصل کار را منتشر میکردند تا هم هنرجویان و علاقمندان موسیقی در زمان حیات این اساتید از خاطرات آنها نهایت استفاده و لذت را ببرند و هم شناخت بیشتر و بهتری از این طریق از سیر دشوار موسیقی ایرانی پیدا کنند.
به هر حال شنیدهام که به زودی قرار است فیلم مستندی درباره ایشان که سالهاست دارد روی آن کار میشود آماده شود و از سویی دیگر کتاب "ردیف دوم" ( راست کوک) هم که شامل تعدادی از پیش درآمدها، چهارمضرابها و ِرنگهاست در حال آمادهسازی و چاپ است. بیشک استاد خرم جز قطعات جاودانهاش، برای ما یادگارهای بسیار زیاد دیگری هم برجای گذاشتهاند که حالا حالاها موسیقی ایران میتواند از آنها تغذیه کند و به زندگی پربار یکی از بزرگترین استادان موسیقی ایران ببالد.
روحشان شاد و یادشان گرامی
منبع:
تاریخ انتشار : جمعه 29 دی 1391 - 00:00
دیدگاهها
خدا رحمتشون کنه
خیلی ناراحتم
افزودن یک دیدگاه جدید