در باره آلبوم «حریق خزان» در آستانه اجرای زنده آن؛
جهان همه زرد و قرمزِ خزان
امیر بهاری: پیش درآمد: دو بحث قدیمی در موسیقی ایرانی وجود دارد که همچنان محل مناقشه است؛ یکی بحث پلی فونیک کردن موسیقی ایرانی با ارکستر است و دیگری هم ورود شعرنو به موسیقی ردیف دستگاهی. علی رقم اینکه تلاش برخورد پلی فونیک با موسیقی و البته تجربه شعر نو در موسیقی ایرانی پیشتر هم انجام شده اما هنوز هم بسیاری از سنت گرایان این عرصه معتقدند که این فرم موسیقایی برای این گونه تجربهها مناسب نیست. اینگونه استدلالها در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، محلی از اعراب ندارد ولی خب این بحث که اجبار و اصرار برای پلی فونیک کردن این موسیقی با ساز و کار خودش اغلب موفقیت آمیز نبوده هم درست است. تجربیاتی که باسازهای ایرانی صورت گرفته موفق نبوده است. اینکه اگر بخواهیم از شعر نوع استفاده کنیم باید از ریتمهای ترکیبی استفاده کنیم که خیلی با ماهیت موسیقی ردیف جور در نمیآید هم بحث غلطی نیست. یعنی برای وارد کردن شعر نو بر این فرمت موسیقایی ناگزیر از چهارچوب همیشگی کمی باید فاصله گرفت. «حریق خزان» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی علیرضا قربانی تجربه تامل برانگیز در موسیقی ایران است که اولا به خوبی شعرنو را به شکل روایی وارد موسیقی ایران کرده و ثانیا با توجه به استفاده از ارکستر سازهای غیر ایرانی با شکل و فرم درستی بستر صدا دهی متفاوت برای این کار فراهم کرده است. «حریق خزان» اواخر سال گذشته منتشر شد و البته سر و صدایی هم به راه انداخت و مورد توجه قرار گرفت.
چهار مضراب: .مهیار علیزاده متولد 1360 و در حال حاضر مشغول به تکمیل تحصیلات خود در دانشگاه وین اتریش است. او سالها مشغول به آموختن ساز تار بوده و بعد از آن به تحصیل در رشته موسیقی در ارمنستان و اتریش پرداخته است. در واقع در کنار آموزهای موسیقی ایرانی، به آموختن آهنگسازی با دیدگاه غربی مشغول شده است. جمع این دو جریان مختلف منجر به این شده که در اولین گام خود، اثر موفق و درخور تاملی ارائه کند. مهیار علیزاده با توجه به موفقیت چشمگیر آلبوم «حریق خزان» چشم انداز خوبی پیش رو دارد. علیزاده با یک ارکستر غیر ایرانی سعی در ارائه حال و هوایی ایرانی داشته؛ و البته بر خلاف فضای غلب موسیقی ایرانی با ارکستر ذهی خود سعی در ایجا فضای هارمونیک داشته است. ارکستر در «حریق خزان»، پیش برنده اصلی ملودی نیست. ارکستر ایجاد کننده فضای همسو و هم جهت با آواز است که اینجا نقش اصلی را بازی کرده و ملودی اصلی را روایت میکند. حتی در قطعات بدون کلام هم بیش از آنکه با قطعه ملودیک مواجه باشیم با قطعه ای فضا ساز و هارمونیک مواجه ایم. مثلا در قطعه خاطرات آواز جای خود را به ویالون داده و ویالون همان نقشی را بازی میکند که آواز در قطعه های دیگر داشته است.
اوج: علیرضا قربانی یکی از موفقترین تجربه های خوانندگی را در این آلبوم پشت سر گذاشته است. او پیش از این هم تجربیات بسیاری در آواز خواند با ارکستر غیر ایرانی داشته ولی این یکی از بهترین هایش است (اگر بهترین نباشد). کار مهم واساسی این آلبوم در مورد اشعاری نو آن رخ داده است. خود شعر حریق خزان و شعر ارغوان در نگاه اول انتخابهای خوبی برای کار در حال و هوای موسیقی ایرانی نیستند اما شکل آواز خواندن قربانی در بستر مناسبی که موسیقی محیا کرده مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. نکته مهم این است که در این آلبوم سعی نشده آواز و سازها با هم ترکیب بشوند. این از هوشمندی مهیار علیزاده است. همانطور که گفته شده موسیقی فضایی هارمونیک ایجاد کرده تا این روایتها در آن اتفاق بیافتند. در واقع شکل روایی که این آلبوم پیدا کرده ارتباط مستقیم با رویکرد آهنگساز داد. البوم با شعر حریق خزان آغاز میشود، شعری با فضایی تاریک که راوی یک خزان واقعی است و با قطعه «زندگی، رنگ» پایان میگیرد. قطعه ای که نوشته شده بر اساس شعری از سهراب سپهری است. به رقم الهام از سهراب سپهری، این قطعه تکمیل کننده خزانی است که تا انتها روایت شده. مثل اشعار سپهری رنگ دارد و رنگ آن واقعا همان رنگ قرمز و زردِ خزان است.
رِنگ آخر: «حریق خزان» فروش موفقی داشته و مورد توجه عموم مخاطبان موسیقی هم قرار گرفته که در نوع خود اتفاق غریبی است چون این موسیقی و حال و هوایی بسیار محزون و تاریکی دارد. اما بیش از هر چیزی موفقیت این آلبوم این نکته را به ما گوش زد میکند که برخورد هارمونیک با موسیقی ایرانی، برخوردی سخت و مردافکن است ولی میتواند منجر به تجربه های خوبی هم بشود. در واقع یکی از آن چیزهایی که مخاطب امروز را از موسیقی ایرانی دور کرده، ملودی محور بودن این موسیقی است که بسیار هم ویژگی منحصر به فرد و جالبی است اما راه مخاطب به این نوع موسیقی را بسته است. یکی از دلایلی که اغلب خوانندگان موسیقی سنتی امروز تنها تصنیف میخوانند همین نکته است یعنی به تنها وجه ریتمیک موسیقی سنتی ایرانی میپردازند. ولی تجربههایی مثل «حریق خزان» به ما نشان میدهد که راه نزدیک شدن به مخاطب امروز از طریق موسیقی سنتی تنها تصنیف خوانی نیست. میتوان با طراحی درست، با انتخاب هوشمندانه شعر و با هدایت صحیح خواننده، در همان حال و هوای آواز موسیقی ایرانی هم به نتیجه مطلوبی رسید. قطعه حریق خزان را نمیتوان در غالب تصنیف جای داد ولی این قطعه یکی از موفقترین و شنیده شده ترین اثار موسیقایی دو سال اخیر است و این به همان نکاتی پیشتر مطرح شد باز میگردد. مهیار علیزاده را امروز میتوان از پدیده های موفق و بی حاشیه امروز موسیقی ایران دانست. آهنگسازی که توقعات را برای اثر بعدی خود بسیار بالا برده است.
چهار مضراب: .مهیار علیزاده متولد 1360 و در حال حاضر مشغول به تکمیل تحصیلات خود در دانشگاه وین اتریش است. او سالها مشغول به آموختن ساز تار بوده و بعد از آن به تحصیل در رشته موسیقی در ارمنستان و اتریش پرداخته است. در واقع در کنار آموزهای موسیقی ایرانی، به آموختن آهنگسازی با دیدگاه غربی مشغول شده است. جمع این دو جریان مختلف منجر به این شده که در اولین گام خود، اثر موفق و درخور تاملی ارائه کند. مهیار علیزاده با توجه به موفقیت چشمگیر آلبوم «حریق خزان» چشم انداز خوبی پیش رو دارد. علیزاده با یک ارکستر غیر ایرانی سعی در ارائه حال و هوایی ایرانی داشته؛ و البته بر خلاف فضای غلب موسیقی ایرانی با ارکستر ذهی خود سعی در ایجا فضای هارمونیک داشته است. ارکستر در «حریق خزان»، پیش برنده اصلی ملودی نیست. ارکستر ایجاد کننده فضای همسو و هم جهت با آواز است که اینجا نقش اصلی را بازی کرده و ملودی اصلی را روایت میکند. حتی در قطعات بدون کلام هم بیش از آنکه با قطعه ملودیک مواجه باشیم با قطعه ای فضا ساز و هارمونیک مواجه ایم. مثلا در قطعه خاطرات آواز جای خود را به ویالون داده و ویالون همان نقشی را بازی میکند که آواز در قطعه های دیگر داشته است.
اوج: علیرضا قربانی یکی از موفقترین تجربه های خوانندگی را در این آلبوم پشت سر گذاشته است. او پیش از این هم تجربیات بسیاری در آواز خواند با ارکستر غیر ایرانی داشته ولی این یکی از بهترین هایش است (اگر بهترین نباشد). کار مهم واساسی این آلبوم در مورد اشعاری نو آن رخ داده است. خود شعر حریق خزان و شعر ارغوان در نگاه اول انتخابهای خوبی برای کار در حال و هوای موسیقی ایرانی نیستند اما شکل آواز خواندن قربانی در بستر مناسبی که موسیقی محیا کرده مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. نکته مهم این است که در این آلبوم سعی نشده آواز و سازها با هم ترکیب بشوند. این از هوشمندی مهیار علیزاده است. همانطور که گفته شده موسیقی فضایی هارمونیک ایجاد کرده تا این روایتها در آن اتفاق بیافتند. در واقع شکل روایی که این آلبوم پیدا کرده ارتباط مستقیم با رویکرد آهنگساز داد. البوم با شعر حریق خزان آغاز میشود، شعری با فضایی تاریک که راوی یک خزان واقعی است و با قطعه «زندگی، رنگ» پایان میگیرد. قطعه ای که نوشته شده بر اساس شعری از سهراب سپهری است. به رقم الهام از سهراب سپهری، این قطعه تکمیل کننده خزانی است که تا انتها روایت شده. مثل اشعار سپهری رنگ دارد و رنگ آن واقعا همان رنگ قرمز و زردِ خزان است.
رِنگ آخر: «حریق خزان» فروش موفقی داشته و مورد توجه عموم مخاطبان موسیقی هم قرار گرفته که در نوع خود اتفاق غریبی است چون این موسیقی و حال و هوایی بسیار محزون و تاریکی دارد. اما بیش از هر چیزی موفقیت این آلبوم این نکته را به ما گوش زد میکند که برخورد هارمونیک با موسیقی ایرانی، برخوردی سخت و مردافکن است ولی میتواند منجر به تجربه های خوبی هم بشود. در واقع یکی از آن چیزهایی که مخاطب امروز را از موسیقی ایرانی دور کرده، ملودی محور بودن این موسیقی است که بسیار هم ویژگی منحصر به فرد و جالبی است اما راه مخاطب به این نوع موسیقی را بسته است. یکی از دلایلی که اغلب خوانندگان موسیقی سنتی امروز تنها تصنیف میخوانند همین نکته است یعنی به تنها وجه ریتمیک موسیقی سنتی ایرانی میپردازند. ولی تجربههایی مثل «حریق خزان» به ما نشان میدهد که راه نزدیک شدن به مخاطب امروز از طریق موسیقی سنتی تنها تصنیف خوانی نیست. میتوان با طراحی درست، با انتخاب هوشمندانه شعر و با هدایت صحیح خواننده، در همان حال و هوای آواز موسیقی ایرانی هم به نتیجه مطلوبی رسید. قطعه حریق خزان را نمیتوان در غالب تصنیف جای داد ولی این قطعه یکی از موفقترین و شنیده شده ترین اثار موسیقایی دو سال اخیر است و این به همان نکاتی پیشتر مطرح شد باز میگردد. مهیار علیزاده را امروز میتوان از پدیده های موفق و بی حاشیه امروز موسیقی ایران دانست. آهنگسازی که توقعات را برای اثر بعدی خود بسیار بالا برده است.
منبع:
هفته نامه آسمان
تاریخ انتشار : یکشنبه 24 شهریور 1392 - 08:46
دیدگاهها
کارش درسته ولی هنوز اول راه هست
افزودن یک دیدگاه جدید