7 پرده از کنسرت «حریق خزان» ساخته مهیار علیزاده و با صدای علیرضا قربانی؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
موسیقی ما - سید حمیدرضا منبتی: 1-انگلیسیزبانها اصطلاحی دارند که وقتی چیزی در بهترین شرایط اتفاق میافتد، به کار میبرند؛ Right Time, Right Place. در مورد آلبوم «حریق خزان» عقیده دارم که چنین روایتی اتفاق افتاده. آلبومی که همه چیزش درست و سر جای خودش است و با عوامل درست، در زمان درست منتشر شد. شکی نیست که اگر آهنگسازی دیگری غیر از مهیار علیزاده این کار را ساخته بود و یا خواننده دیگری غیر از علیرضا قربانی آن را میخواند، نتیجه کار توفیری بزرگ داشت که به زعم من در جهت ضعف کار میبود. این البته به معنای بینقص بودن مطلق «حریق خزان» نیست.
2- با اینکه همیشه وسواس دارم که بروشور تمام آلبومها و کنسرتها را با دقت بخوانم، نمیدانم چرا اطلاعاتم در مورد مهیار علیزاده ناقص بود و تصور میکردم که او از آن دسته از آهنگسازان ایرانی است که در اتریش بزرگ شده و همانجا تحصیل کرده است. برخوردهای بعدیام با او -به ویژه در اولین جشن سالانه موسیقی ما که او برای این جشن از اتریش به ایران آمد- این ذهنیتام را تقویت کرده بود؛ چرا که در او هیچیک از اخلاقهای بعضاً ناخوشایند برخی موزیسینهای هموطنام دیده نمیشد و انگار چیزی جز نفس موسیقی برایش اهمیت نداشت. با خواندن بروشور کنسرت اخیر، متوجه شدم که علیزاده پرورشیافته همینجاست و سالها زیر نظر کیوان ساکت به فراگیری تار پرداخته و بعدترها هم تنظیمکننده، ناظر ضبط و نوازنده تعدادی از آثار و کنسرتهای او بوده است؛ پیش از آنکه به ارمنستان و سپس اتریش برود و درس آهنگسازی بگیرد. مهیار علیزاده یک آهنگساز توانا با دانش آکادمیکِ اصول آهنگسازی کلاسیک، شناخت درست از موسیقی ایرانی و علاوه بر اینها سلیقه دلنشین است. اما شاید بارزترین وجه آثار او برای من، شناخت خوبش از شعر فارسی است و تسلطی که در تلفیق آن با موسیقی ارکسترال ایرانی دارد.
3- مهمترین انتقادی که در این یک سال به علیزاده و نوع آهنگسازی او وارد بوده، شباهت موسیقیاش به موسیقی فردین خلعتبری است؛ البته نه تا آن حد شباهتی که مثلاً بین «نقش خیال» علی قمصری با «نینوا»ی حسین علیزاده بود. اگرچه برای آهنگسازی که اولین اثرش در این اِشِل منتشر شده و توفیق زیادی هم داشته، در مقابل کلیت کار، این نکته چندان به چشم نمیآید، اما مهیار علیزاده این وظیفه سنگین را بر دوش خود دارد که در دومین اثرش چنین حسی به شنونده القا نشود. حسی شبیه لحظهای که تصنیف «دلی در آتش» شروع میشود و بیدرنگ موسیقی خلعتبری را به ذهن میآورد. مخصوصاً که این قبیل آثار فردین را هم بیش از هر کس با صدای قربانی شنیدهایم و خیلیها به اشتباه افتادهاند که این اثر ساخته خلعتبری است.
4- علیرضا قربانی این روزها پختهتر از همیشه به راه خودش میرود. او در انتخاب آثاری که اجرا میکند، وسواس دارد و هر کاری که به او پیشنهاد شود را نمیخواند. نکته جالب درباره قربانی این است که علیرغم پرکاریاش در سالهای اخیر، کمتر کار ضعیفی در کارنامه خود دارد. او با فرهاد فخرالدینی و ارکستر ملی ایران شروع کرد، با مجید درخشانی «فصل باران» را منتشر کرد، با علی قمصری یک کار خوب (سرو روان) ارائه داد، با پژمان طاهری «سوگواران خموش» را خواند که نمره قبولی گرفت، خواننده سمفونی مولانای هوشنگ کامکار شد، همایون خرم بزرگ بازخوانی آثار خاطرهانگیزش را به او سپرد، با گروه اشتیاق آلبوم درجه یک «قاف عشق» را کار کرد که کمتر شنیده شد، با پورناظریها در «بر سماع تنبور» به سراغ سبک جدیدی رفت و موفق شد، با داریوش طلایی کنسرت موفق فرانسه را برگزار کرد که حاصلش با سالها تأخیر در آلبوم «جلوه گل» منتشر شد، «همآواز پرستوهای آه» را با آهنگسازی گمنام کار کرد و به دلها نشست و «حریق خزان» هم که گل سرسبد آثار او شد. اگر به این جمع استاد علی تجویدی، فردین خلعتبری و چند نام دیگر را هم اضافه کنید و بدانید که اکنون مشغول تمرین و ضبط آثاری با کامبیز روشنروان و کیهان کلهر است، میبینید که او در این سالها تقریباً با اکثر آهنگسازان و بزرگان موسیقی ایران همکاری داشته و شاید تنها سابقه همکاری با یکی دو آهنگساز برجسته مثل حسین علیزاده و... را در کارنامه خود کم داشته باشد. علیرضا قربانی به راه درست میرود.
5- به نظرم خالق هر اثری، پیش و بیش از مخاطب و شنوندهاش میداند که چه کرده است. یعنی اگر نداند باید در کار او شک کرد. خالق اثر هنری (در اینجا آهنگساز/ خواننده) باید با تقریب 10-20 درصدی بداند که کدام قطعه آلبومش از دیگری محبوبتر خواهد شد. پیش از انتشار «حریق خزان» که با علیرضا قربانی صحبت میکردم، خاطرم هست که نشانیهای دو قطعه موفق در آلبومش میداد که بعدها فهمیدم «ارغوان» و «بیقرار» بودهاند. دو قطعهای که بدون شک جزو موفقترین آثار سال گذشته بودهاند. اگر «هوای گریه» (محمد جواد ضرابیان/ همایون شجریان) را موفقترین تصنیف ارکسترال دهه 80 بدانیم، باید «ارغوان» را بدون شک موفقترین تصنیف ارکسترال دهه حاضر دانست. ضمن اینکه «ارغوان» پخش تلویزیونی «هوای گریه» را هم نداشته است.
6- قطعات کنسرت «حریق خزان» به نحو بسیار خوبی برای ارکستر تنظیم شده بودند. ارکستر در گسترههای مختلف صوتی خوب صدا میداد، به ویژه در بخش بم که معمولاً ارکسترهای ایرانی در این بخش ضعف دارند. صدای گروه کر هم رنگ و بوی تازهای به قطعات داده بود. تنها نکته مهم در تنظیمهای مهیار علیزاده این است که او بیشتر به فضاسازی میپردازد و کمتر در تنظیم قطعات ملودیپردازی سازی را شاهدیم. این قضیه در مورد آهنگسازانی که برای ارکستر ایرانی مینویسند (از جمله فردین خلعتبری، فرهاد فخرالدینی و...) شکل دیگری دارد. حتی در تنها آواز برنامه نیز این الگو رعایت شده بود و در نیمه نخست آواز، تنها آکومپانیمان و فضاسازی کمانچه و پیانو را شاهد بودیم و در ادامه سازها کمی جواب آواز میدادند. البته این مدل نقطهضعف به حساب نمی آید، زمانی که آگاهانه و در بستر نیاز آهنگساز شکل گرفته باشد. مهیار علیزاده در بروشور این برنامه نوشته: «مجموعه حاضر، تفکری است آزاد از جنس موسیقی امروز، قطعاتی ارکسترال و باکلام که شعر و ملودی در آن نقشی پررنگتر از همیشه بازی میکنند. تنظیمات گسترده ارکستری جای خود را به نقشآفرینی افزونتر کلام سپرده است؛ تا جایی که صراحت ملودی، خود گویای معنای پربار اشعار باشد.»
7- «ارغوان» و «بیقرار» همانطور که انتظار میرفت، پرطرفدارترین قطعات کنسرت بودند. به علاوه «درد مشترک» (بر روی شعر احمد شاملو) از آلبوم جدید علیزاده و قربانی که ساختار و تنظیم فوقالعادهای داشت. تنها نقطه ضعف آثار مهیار علیزاده را شاید بتوان کمبود تنوع در فضای انتخاب شعر و ملودی و حال و هوای تنظیمها دانست که برای یک آلبوم یا یک کنسرت کامل ممکن است خستهکننده شوند. مهیار علیزاده حتی اگر نخواهد که تصانیف رِنگین تر (مثل «عشق از کجا»ی محمد جواد ضرابیان و همایون شجریان) وارد رپرتوار کنسرتش کند، این تنوع را می تواند با قطعات بی کلام جبران کند. اما قطعات بی کلام کنسرت «حریق خران» هم در همان مود قطعات باکلام بود و -در عین زیبایی- حال و هوای یکسانی به برنامه می داد. با تمام این احوال، این چند مورد انتقاد کوچک را نمی توان چندان پررنگ دانست و کنسرت «حریق خزان» را باید یکی از موفقترین کنسرتهای امسال و چه بسا سالهای اخیر به شمار آورد.
2- با اینکه همیشه وسواس دارم که بروشور تمام آلبومها و کنسرتها را با دقت بخوانم، نمیدانم چرا اطلاعاتم در مورد مهیار علیزاده ناقص بود و تصور میکردم که او از آن دسته از آهنگسازان ایرانی است که در اتریش بزرگ شده و همانجا تحصیل کرده است. برخوردهای بعدیام با او -به ویژه در اولین جشن سالانه موسیقی ما که او برای این جشن از اتریش به ایران آمد- این ذهنیتام را تقویت کرده بود؛ چرا که در او هیچیک از اخلاقهای بعضاً ناخوشایند برخی موزیسینهای هموطنام دیده نمیشد و انگار چیزی جز نفس موسیقی برایش اهمیت نداشت. با خواندن بروشور کنسرت اخیر، متوجه شدم که علیزاده پرورشیافته همینجاست و سالها زیر نظر کیوان ساکت به فراگیری تار پرداخته و بعدترها هم تنظیمکننده، ناظر ضبط و نوازنده تعدادی از آثار و کنسرتهای او بوده است؛ پیش از آنکه به ارمنستان و سپس اتریش برود و درس آهنگسازی بگیرد. مهیار علیزاده یک آهنگساز توانا با دانش آکادمیکِ اصول آهنگسازی کلاسیک، شناخت درست از موسیقی ایرانی و علاوه بر اینها سلیقه دلنشین است. اما شاید بارزترین وجه آثار او برای من، شناخت خوبش از شعر فارسی است و تسلطی که در تلفیق آن با موسیقی ارکسترال ایرانی دارد.
3- مهمترین انتقادی که در این یک سال به علیزاده و نوع آهنگسازی او وارد بوده، شباهت موسیقیاش به موسیقی فردین خلعتبری است؛ البته نه تا آن حد شباهتی که مثلاً بین «نقش خیال» علی قمصری با «نینوا»ی حسین علیزاده بود. اگرچه برای آهنگسازی که اولین اثرش در این اِشِل منتشر شده و توفیق زیادی هم داشته، در مقابل کلیت کار، این نکته چندان به چشم نمیآید، اما مهیار علیزاده این وظیفه سنگین را بر دوش خود دارد که در دومین اثرش چنین حسی به شنونده القا نشود. حسی شبیه لحظهای که تصنیف «دلی در آتش» شروع میشود و بیدرنگ موسیقی خلعتبری را به ذهن میآورد. مخصوصاً که این قبیل آثار فردین را هم بیش از هر کس با صدای قربانی شنیدهایم و خیلیها به اشتباه افتادهاند که این اثر ساخته خلعتبری است.
4- علیرضا قربانی این روزها پختهتر از همیشه به راه خودش میرود. او در انتخاب آثاری که اجرا میکند، وسواس دارد و هر کاری که به او پیشنهاد شود را نمیخواند. نکته جالب درباره قربانی این است که علیرغم پرکاریاش در سالهای اخیر، کمتر کار ضعیفی در کارنامه خود دارد. او با فرهاد فخرالدینی و ارکستر ملی ایران شروع کرد، با مجید درخشانی «فصل باران» را منتشر کرد، با علی قمصری یک کار خوب (سرو روان) ارائه داد، با پژمان طاهری «سوگواران خموش» را خواند که نمره قبولی گرفت، خواننده سمفونی مولانای هوشنگ کامکار شد، همایون خرم بزرگ بازخوانی آثار خاطرهانگیزش را به او سپرد، با گروه اشتیاق آلبوم درجه یک «قاف عشق» را کار کرد که کمتر شنیده شد، با پورناظریها در «بر سماع تنبور» به سراغ سبک جدیدی رفت و موفق شد، با داریوش طلایی کنسرت موفق فرانسه را برگزار کرد که حاصلش با سالها تأخیر در آلبوم «جلوه گل» منتشر شد، «همآواز پرستوهای آه» را با آهنگسازی گمنام کار کرد و به دلها نشست و «حریق خزان» هم که گل سرسبد آثار او شد. اگر به این جمع استاد علی تجویدی، فردین خلعتبری و چند نام دیگر را هم اضافه کنید و بدانید که اکنون مشغول تمرین و ضبط آثاری با کامبیز روشنروان و کیهان کلهر است، میبینید که او در این سالها تقریباً با اکثر آهنگسازان و بزرگان موسیقی ایران همکاری داشته و شاید تنها سابقه همکاری با یکی دو آهنگساز برجسته مثل حسین علیزاده و... را در کارنامه خود کم داشته باشد. علیرضا قربانی به راه درست میرود.
5- به نظرم خالق هر اثری، پیش و بیش از مخاطب و شنوندهاش میداند که چه کرده است. یعنی اگر نداند باید در کار او شک کرد. خالق اثر هنری (در اینجا آهنگساز/ خواننده) باید با تقریب 10-20 درصدی بداند که کدام قطعه آلبومش از دیگری محبوبتر خواهد شد. پیش از انتشار «حریق خزان» که با علیرضا قربانی صحبت میکردم، خاطرم هست که نشانیهای دو قطعه موفق در آلبومش میداد که بعدها فهمیدم «ارغوان» و «بیقرار» بودهاند. دو قطعهای که بدون شک جزو موفقترین آثار سال گذشته بودهاند. اگر «هوای گریه» (محمد جواد ضرابیان/ همایون شجریان) را موفقترین تصنیف ارکسترال دهه 80 بدانیم، باید «ارغوان» را بدون شک موفقترین تصنیف ارکسترال دهه حاضر دانست. ضمن اینکه «ارغوان» پخش تلویزیونی «هوای گریه» را هم نداشته است.
6- قطعات کنسرت «حریق خزان» به نحو بسیار خوبی برای ارکستر تنظیم شده بودند. ارکستر در گسترههای مختلف صوتی خوب صدا میداد، به ویژه در بخش بم که معمولاً ارکسترهای ایرانی در این بخش ضعف دارند. صدای گروه کر هم رنگ و بوی تازهای به قطعات داده بود. تنها نکته مهم در تنظیمهای مهیار علیزاده این است که او بیشتر به فضاسازی میپردازد و کمتر در تنظیم قطعات ملودیپردازی سازی را شاهدیم. این قضیه در مورد آهنگسازانی که برای ارکستر ایرانی مینویسند (از جمله فردین خلعتبری، فرهاد فخرالدینی و...) شکل دیگری دارد. حتی در تنها آواز برنامه نیز این الگو رعایت شده بود و در نیمه نخست آواز، تنها آکومپانیمان و فضاسازی کمانچه و پیانو را شاهد بودیم و در ادامه سازها کمی جواب آواز میدادند. البته این مدل نقطهضعف به حساب نمی آید، زمانی که آگاهانه و در بستر نیاز آهنگساز شکل گرفته باشد. مهیار علیزاده در بروشور این برنامه نوشته: «مجموعه حاضر، تفکری است آزاد از جنس موسیقی امروز، قطعاتی ارکسترال و باکلام که شعر و ملودی در آن نقشی پررنگتر از همیشه بازی میکنند. تنظیمات گسترده ارکستری جای خود را به نقشآفرینی افزونتر کلام سپرده است؛ تا جایی که صراحت ملودی، خود گویای معنای پربار اشعار باشد.»
7- «ارغوان» و «بیقرار» همانطور که انتظار میرفت، پرطرفدارترین قطعات کنسرت بودند. به علاوه «درد مشترک» (بر روی شعر احمد شاملو) از آلبوم جدید علیزاده و قربانی که ساختار و تنظیم فوقالعادهای داشت. تنها نقطه ضعف آثار مهیار علیزاده را شاید بتوان کمبود تنوع در فضای انتخاب شعر و ملودی و حال و هوای تنظیمها دانست که برای یک آلبوم یا یک کنسرت کامل ممکن است خستهکننده شوند. مهیار علیزاده حتی اگر نخواهد که تصانیف رِنگین تر (مثل «عشق از کجا»ی محمد جواد ضرابیان و همایون شجریان) وارد رپرتوار کنسرتش کند، این تنوع را می تواند با قطعات بی کلام جبران کند. اما قطعات بی کلام کنسرت «حریق خران» هم در همان مود قطعات باکلام بود و -در عین زیبایی- حال و هوای یکسانی به برنامه می داد. با تمام این احوال، این چند مورد انتقاد کوچک را نمی توان چندان پررنگ دانست و کنسرت «حریق خزان» را باید یکی از موفقترین کنسرتهای امسال و چه بسا سالهای اخیر به شمار آورد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 10 مهر 1392 - 21:21
دیدگاهها
انصافا این کنسرت استثنایی بود به ویژه پارت دومش
من کنسرت زیاد رفتم ولی این کنسرت بهترین بود
دوستان چرا تو این اجرا بر خلاف اجراای قبل آقای قربانی،سامان صمیمی مایستر نبود؟!!
افزودن یک دیدگاه جدید