با حضور جمع کثیری از مسئولین فرهنگی، اهالی موسیقی و علاقهمندان استاد محمدرضا لطفی
پیکر خالق «ایران ای سرای امید» از مقابل تالار وحدت تشییع شد
موسیقی ما - مراسم تشییع پیکر استاد محمدرضا لطفی آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی صبح یکشنبه 14 اردیبهشتماه از مقابل تالار وحدت تهران و با حضور جمعی از هنرمندان و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
زمزمه قطعه جاودانه «ایران ای سرای امید» در ابتدای این مراسم و پخش قطعاتی از آلبوم «سپیده» استاد تار ایران آغازگر این مراسم غمبار بود.
عباس سجادی که اجرای این برنامه را به عهده داشت، از «حمیدرضا نوربخش» خواننده موسیقی ایرانی و مدیرعامل خانه موسیقی دعوت کرد تا اولین سخنران این مراسم باشد.
نوربخش با بیان این که سرو بلند موسیقی ایران بر زمین افتاد و همه اهل موسیقی را در سوگ و ماتم نشاند، گفت: «این سوگ را از طرف خودم و خانه موسیقی به همه مردم ایران و خانواده محترم استاد لطفی تسلیت میگویم. حضور 40 ساله ایشان در موسیقی ایران گواه بزرگی این هنرمند است. آهنگسازی و نوازندگیاش چه هنگامی که در کنار شجریان بود و چه آنگاه که تکنوازی میکرد، برای همیشه در خاطر اهل موسیقی میماند.»
نوربخش با اشاره به یک دوبیتی از باباطاهر افزود: «پیام لطفی بازگشت به اصالتها بود.» او خطاب به استادان موسیقی ایران هم گفت: «بیایید قدر یکدیگر را بدانیم. امروز جامعه موسیقی بیش از هر چیز به وحدت و یکدلی نیاز دارد.»
علی جنتی، وزیر ارشاد سخنران دیگر این مراسم بود که سخنانش را با اشاره به راز محبوبیت استاد محمدرضا لطفی یعنی باورهای اعتقادی او و ارتباط تنگاتنگش با مردم آغاز کرد و افزود: «لطفی سخن مردم و آنچه در قلب مردم بود را با زخمه تار خود به منصه ظهور میرساند و در طول بیش از چهار دهه ارتباط با مردم، آثار فاخری را از خود به یادگار گذاشت و عمر خود را در خدمت مردم و آرمانهای انقلاب اسلامی صرف کرد.»
علی جنتی با اشاره به عشق و علاقه مردم ایران به این استاد از دست رفته و جامعه هنرمندان گفت: «جمعیت عظیمی که امروز برای بدرقه استاد محمدرضا لطفی در اینجا جمع شدهاند، گوشهای از علاقه، محبت و عشقی است که مردم ایران به این هنرمند دارند. لطفی یکی از چهرههای ماندگار موسیقی ایران بود و بیشک هنرمندان ما وظیفه دارند راه او را ادامه داده و ارتباط مردمی را با آحاد ملت ایران حفظ کنند تا به محبوبیتی همسنگ لطفی برسند. تار لطفی بینظیر بود.»
در ادامه علیاکبر شکارچی به روی صحنه رفت و در سوگ لطفی، مویههایی از آواز منطقه لرستان را به آواز سر داد که اِلِمانهای هوره در منطقه لرستان و کردستان در آن به چشم میخورد.
داریوش طلایی دیگر استاد موسیقی ایرانی و ساز تار که با لطفی رفاقت دیرینهای داشت، به عنوان سخنران بعدی پشت تریبون حاضر شد. این استاد موسیقی ایرانی با اشاره به فراق استاد بیهمتای موسیقی ایرانی محمدرضا لطفی گفت: «استاد بیهمتای موسیقی ما را ترک کرد. لطفی عاشق مردم بود. چه زمانی که «سپیده» را ساخت و چه زمانی که در غربت «باز هوای وطنم آرزوست» را در فراق ایران خواند. لطفی در موسیقی اصیل ایرانی چیزی پیدا کرده بود که عمیقترین ارتباط را با قلب و روح مردمش برقرار میکرد. از زمان نوجوانی که من لطفی را میشناختم، او عشق و علاقهای به مردم و فرهنگ ایرانی داشت که هیچگاه کم نشد.»
طلایی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ویژگیهای لطفی افزود: «لطفی زمانی که لازم بود به یادگیری پرداخت و آنگاه که شایسته بود هنرش را ارائه کرد. موسیقی ما در دورهای به کهنسالی رسیده بود که لطفی روح تازهای در آن دمید. او هیچگاه به دنبال سوداگری نبود. کارهای بسیاری انجام داد. هنرمندان بسیاری در کنار لطفی رشد کرده و به جامعه معرفی شدند. لطفی آهنگهای مردمی ساخت و بر دل مردم نشست.»
طلایی که بغض در گلویش گره خورده بود، سخنانش را اینگونه به پایان برد: «همه ما رفتنی هستیم، اما آنچه موجب تمایز انسانها میشود، رفتار و اخلاقشان است. این دنیا محلی است برای امتحان که خوشبختانه لطفی امتحانش را خوب پس داد. روحش شاد و یادش گرامی.»
سجاد مهربانی خواننده گروه شیدا و هوشمند عبادی نوازنده نی از شاگردان محمدرضا لطفی با برنامه پُرسوز و گدازِ ساز و آواز که مناسبت فراوانی با یک وداع غمگنانه داشت، برای دقایقی به اجرای برنامه پرداختند.
محمود دولتآبادی نویسنده ایرانی و از دوستان محمدرضا لطفی یکی دیگر از افرادی بود که برای دقایقی درباره لطفی سخن گفت. دولتآبادی گفت: «ما را ز قضا جز این قدر ننمایند/ پیمانه عمر ماست میپیمایند.»
«فقدان لطفی را باید به دو نوع خاص و عام تسلیت گفت. حوزه خاص خانواده او، همسرش، برادرش و فرزندانش هستند. حوزه عام که باید فقدان لطفی را به آنها تسلیت گفت، شاگردان لطفی و سپس همه مردم ایران هستند که با وجود فقدان موسیقی در کشور هنوز به تمامی مسخ نشدهاند. انسان بدون تماس با هنر به تدریج مسخ میشود و خودش نیز متوجه این موضوع نخواهد شد.»
دولتآبادی در ادامه سخنانش به دوستی پابرجایش با محمدرضا لطفی اشاره کرد و افزود: «زندگی من با «لطفی» داستانها دارد که جای ذکرش اینجا نیست. بعد از انقلاب دوستان و همراهانی که در موسیقی بودند، از همه جدا شدند و هر کدام به سمتی رفتند. بازگشت حسین علیزاده به کشور بسیار هوشمندانه بود. علیزاده خیلی خوب فهمید که دمبهدم با مردم ایران باید بنوازد، اما لطفی قلندری در جهان را آغاز کرد. من در قلندری لطفی در جهان دو بار او را دیدم. لطفی دیر به کشور آمد اما آمد؛ بهرغم برهم خوردن هنجارها و دریافتن نابهنجاریهایی که در خود او کم نبود. او سرانجام آمد تا وظایف نهاییاش یعنی آموزش هنرجویان را از سر گیرد. تلاش برای آموزش و فراموش کردن خود، تلاش برای آموزش دیگران و فراموش کردن خود، لطفی را به سمت نیستی برد. قلندری در لطفی نوعی آزادگی داشت.»
خالق رمان «کلیدر» در پایان صحبتهایش این رباعی خیام را خواند: «تا راه قلندری نگویی نشود/ رخساره به خون و دل نشویی نشود/ سودا چه پَزی تا که چو دلسوختگان/ آزاد به ترک خود نگویی نشود.»
آخرین سخنران این مراسم از همراهان لطفی برای شکل دهی گروه «عارف» بود که در کنار استاد از دست رفته کوششهای فراوانی برای موسیقی ایرانی انجام داد. حسین علیزاده استاد موسیقی ایرانی با سلام به محمدرضا لطفی سخنانش را آغاز کرد. وی افزود: «امروز مخاطب همه ما خود لطفی است. همه آمدهایم تا با او عهد ببندیم که برای همیشه در حافظه خود او را نگاه خواهیم داشت.»
وی با اشاره به زمان آشنایی خود با لطفی گفت: «من در سال 1347 با لطفی آشنا شدم. آن زمان من سال سوم هنرستان بودم و لطفی در آن دوره عاشق شیوه نواختن کلنل وزیری بود. شیرینی و صلابت ساز لطفی را دیدم. ما همنوازیهای بسیاری با هم داشتیم. هیچکدام فکرمان را از همدیگر پنهان نمیکردیم. بار آخری که در بیمارستان با لطفی سخن گفتم، از نواری حرف زد که در زمان نوجوانی از اجرای من ضبط کرده بود. لطفی میگفت این نوار یادگار آغاز دوستی ماست.»
وی که از همراهان لطفی در خلق آثار مانای چاووش بود افزود: «انقلاب در موسیقی، قبل از انقلاب 57 رخ داد. ما در کنار هم و با حضور برخی دیگر از نوازندگان، کارهایی را آغاز کرده بودیم که انقلابی در موسیقی محسوب میشد. خانه لطفی در خیابان امیرآباد بود. لطفی و من دستپختمان بد نبود. هر روز که به خانه میرفتیم، با عجله غذایی میپختیم و بلافاصله مشغول نواختن میشدیم. شبها هم تا وقتی که میخوابیدیم، سهتار میزدیم.»
علیزاده ادامه داد: «پس از انقلاب اسلامی، در میدان آزادی و در سال 1357 کنسرتی را برگزار کردیم که از خیل عظیم جمعیت وحشت داشتیم. ما از سالهای پیش از انقلاب سرودهای انقلابی را در زیرزمین خانه لطفی اجرا و ضبط میکردیم. قبل از انقلاب، موسیقی تصنعی به عنوان موسیقی اصیل ایران معرفی میشد. ما از سال 55 و 56 انقلابی در موسیقی را آغاز کرده بودیم. در واقع ما چاووش را در همان سالها تشکیل دادیم.»
علیزاده گفت: «در سالهای پس از انقلاب، فراز و نشیبهای عجیبی برای موسیقی پیش آمد. موسیقی عرصه پهناوری است که هر کسی با دیدگاه خود به آن مینگرد. هنر یعنی اینکه من شبیه لطفی نباشم و لطفی هم شبیه من نباشد.»
سرپرست گروه «همآوایان» سخنانش را اینگونه ادامه داد: «من و خیلی از دوستانی که اکنون اینجا هستند، همزمان با تأسیس تالار وحدت در این سالن به اجرای برنامه پرداختهایم. تالار وحدت خانه ماست. مسئولان میآیند و میروند. گاهی به موسیقی اهمیت میدهند و گاهی موسیقی را زیر پایشان له میکنند. مردانی سرسخت مانند لطفی میتوانستند پرچم موسیقی را برافراشته نگه دارند. در تمام این سالها موسیقی وضع آشفتهای داشت. متأسفانه برنامهریزیهای کلان، رادیو و تلویزیون در این امر مقصرند. ما به عنوان شاگردان موسیقی هر آنچه از دستمان بر میآمد انجام دادیم.»
حسین علیزاده سخنانش را اینچنین به پایان برد: «امیدوارم این احساس و یکدلی کنونی را حفظ کنیم و ادامهدهنده راه موسیقی باشیم.»
در پایان این مراسم عطا امیدوار به تلاوت اذان پرداخت و در ادامه پیکر این هنرمند فقید با ذکر «لا اله الا الله» از مقابل تالار وحدت تشییع شد.
در این مراسم، حسین فریدون (نماینده ویژه رئیس جمهور)، علی جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، علی مرادخانی (معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، پیروز ارجمند (مدیرکل دفتر موسیقی)، حسین علیزاده، شهرام میرجلالی، حمید متبسم، بهزاد فراهانی، بیژن بیژنی، صدیق تعریف، هوشنگ ظریف، داود گنجهای، محمد سریر، حمیدرضا نوربخش، علیاکبر شکارچی، ارشد طهماسبی، محمود دولتآبادی، محمد اصفهانی، حسامالدین سراج، داریوش پیرنیاکان، محمد معتمدی، مهران مهرنیا، حسین علیشاپور و جمعی دیگر از هنرمندان حضور داشتند.
مراسم یادبود استاد محمدرضا لطفی روز یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 از ساعت 14:30 تا 16 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
زمزمه قطعه جاودانه «ایران ای سرای امید» در ابتدای این مراسم و پخش قطعاتی از آلبوم «سپیده» استاد تار ایران آغازگر این مراسم غمبار بود.
عباس سجادی که اجرای این برنامه را به عهده داشت، از «حمیدرضا نوربخش» خواننده موسیقی ایرانی و مدیرعامل خانه موسیقی دعوت کرد تا اولین سخنران این مراسم باشد.
نوربخش با بیان این که سرو بلند موسیقی ایران بر زمین افتاد و همه اهل موسیقی را در سوگ و ماتم نشاند، گفت: «این سوگ را از طرف خودم و خانه موسیقی به همه مردم ایران و خانواده محترم استاد لطفی تسلیت میگویم. حضور 40 ساله ایشان در موسیقی ایران گواه بزرگی این هنرمند است. آهنگسازی و نوازندگیاش چه هنگامی که در کنار شجریان بود و چه آنگاه که تکنوازی میکرد، برای همیشه در خاطر اهل موسیقی میماند.»
نوربخش با اشاره به یک دوبیتی از باباطاهر افزود: «پیام لطفی بازگشت به اصالتها بود.» او خطاب به استادان موسیقی ایران هم گفت: «بیایید قدر یکدیگر را بدانیم. امروز جامعه موسیقی بیش از هر چیز به وحدت و یکدلی نیاز دارد.»
علی جنتی، وزیر ارشاد سخنران دیگر این مراسم بود که سخنانش را با اشاره به راز محبوبیت استاد محمدرضا لطفی یعنی باورهای اعتقادی او و ارتباط تنگاتنگش با مردم آغاز کرد و افزود: «لطفی سخن مردم و آنچه در قلب مردم بود را با زخمه تار خود به منصه ظهور میرساند و در طول بیش از چهار دهه ارتباط با مردم، آثار فاخری را از خود به یادگار گذاشت و عمر خود را در خدمت مردم و آرمانهای انقلاب اسلامی صرف کرد.»
علی جنتی با اشاره به عشق و علاقه مردم ایران به این استاد از دست رفته و جامعه هنرمندان گفت: «جمعیت عظیمی که امروز برای بدرقه استاد محمدرضا لطفی در اینجا جمع شدهاند، گوشهای از علاقه، محبت و عشقی است که مردم ایران به این هنرمند دارند. لطفی یکی از چهرههای ماندگار موسیقی ایران بود و بیشک هنرمندان ما وظیفه دارند راه او را ادامه داده و ارتباط مردمی را با آحاد ملت ایران حفظ کنند تا به محبوبیتی همسنگ لطفی برسند. تار لطفی بینظیر بود.»
در ادامه علیاکبر شکارچی به روی صحنه رفت و در سوگ لطفی، مویههایی از آواز منطقه لرستان را به آواز سر داد که اِلِمانهای هوره در منطقه لرستان و کردستان در آن به چشم میخورد.
داریوش طلایی دیگر استاد موسیقی ایرانی و ساز تار که با لطفی رفاقت دیرینهای داشت، به عنوان سخنران بعدی پشت تریبون حاضر شد. این استاد موسیقی ایرانی با اشاره به فراق استاد بیهمتای موسیقی ایرانی محمدرضا لطفی گفت: «استاد بیهمتای موسیقی ما را ترک کرد. لطفی عاشق مردم بود. چه زمانی که «سپیده» را ساخت و چه زمانی که در غربت «باز هوای وطنم آرزوست» را در فراق ایران خواند. لطفی در موسیقی اصیل ایرانی چیزی پیدا کرده بود که عمیقترین ارتباط را با قلب و روح مردمش برقرار میکرد. از زمان نوجوانی که من لطفی را میشناختم، او عشق و علاقهای به مردم و فرهنگ ایرانی داشت که هیچگاه کم نشد.»
طلایی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ویژگیهای لطفی افزود: «لطفی زمانی که لازم بود به یادگیری پرداخت و آنگاه که شایسته بود هنرش را ارائه کرد. موسیقی ما در دورهای به کهنسالی رسیده بود که لطفی روح تازهای در آن دمید. او هیچگاه به دنبال سوداگری نبود. کارهای بسیاری انجام داد. هنرمندان بسیاری در کنار لطفی رشد کرده و به جامعه معرفی شدند. لطفی آهنگهای مردمی ساخت و بر دل مردم نشست.»
طلایی که بغض در گلویش گره خورده بود، سخنانش را اینگونه به پایان برد: «همه ما رفتنی هستیم، اما آنچه موجب تمایز انسانها میشود، رفتار و اخلاقشان است. این دنیا محلی است برای امتحان که خوشبختانه لطفی امتحانش را خوب پس داد. روحش شاد و یادش گرامی.»
سجاد مهربانی خواننده گروه شیدا و هوشمند عبادی نوازنده نی از شاگردان محمدرضا لطفی با برنامه پُرسوز و گدازِ ساز و آواز که مناسبت فراوانی با یک وداع غمگنانه داشت، برای دقایقی به اجرای برنامه پرداختند.
محمود دولتآبادی نویسنده ایرانی و از دوستان محمدرضا لطفی یکی دیگر از افرادی بود که برای دقایقی درباره لطفی سخن گفت. دولتآبادی گفت: «ما را ز قضا جز این قدر ننمایند/ پیمانه عمر ماست میپیمایند.»
«فقدان لطفی را باید به دو نوع خاص و عام تسلیت گفت. حوزه خاص خانواده او، همسرش، برادرش و فرزندانش هستند. حوزه عام که باید فقدان لطفی را به آنها تسلیت گفت، شاگردان لطفی و سپس همه مردم ایران هستند که با وجود فقدان موسیقی در کشور هنوز به تمامی مسخ نشدهاند. انسان بدون تماس با هنر به تدریج مسخ میشود و خودش نیز متوجه این موضوع نخواهد شد.»
دولتآبادی در ادامه سخنانش به دوستی پابرجایش با محمدرضا لطفی اشاره کرد و افزود: «زندگی من با «لطفی» داستانها دارد که جای ذکرش اینجا نیست. بعد از انقلاب دوستان و همراهانی که در موسیقی بودند، از همه جدا شدند و هر کدام به سمتی رفتند. بازگشت حسین علیزاده به کشور بسیار هوشمندانه بود. علیزاده خیلی خوب فهمید که دمبهدم با مردم ایران باید بنوازد، اما لطفی قلندری در جهان را آغاز کرد. من در قلندری لطفی در جهان دو بار او را دیدم. لطفی دیر به کشور آمد اما آمد؛ بهرغم برهم خوردن هنجارها و دریافتن نابهنجاریهایی که در خود او کم نبود. او سرانجام آمد تا وظایف نهاییاش یعنی آموزش هنرجویان را از سر گیرد. تلاش برای آموزش و فراموش کردن خود، تلاش برای آموزش دیگران و فراموش کردن خود، لطفی را به سمت نیستی برد. قلندری در لطفی نوعی آزادگی داشت.»
خالق رمان «کلیدر» در پایان صحبتهایش این رباعی خیام را خواند: «تا راه قلندری نگویی نشود/ رخساره به خون و دل نشویی نشود/ سودا چه پَزی تا که چو دلسوختگان/ آزاد به ترک خود نگویی نشود.»
آخرین سخنران این مراسم از همراهان لطفی برای شکل دهی گروه «عارف» بود که در کنار استاد از دست رفته کوششهای فراوانی برای موسیقی ایرانی انجام داد. حسین علیزاده استاد موسیقی ایرانی با سلام به محمدرضا لطفی سخنانش را آغاز کرد. وی افزود: «امروز مخاطب همه ما خود لطفی است. همه آمدهایم تا با او عهد ببندیم که برای همیشه در حافظه خود او را نگاه خواهیم داشت.»
وی با اشاره به زمان آشنایی خود با لطفی گفت: «من در سال 1347 با لطفی آشنا شدم. آن زمان من سال سوم هنرستان بودم و لطفی در آن دوره عاشق شیوه نواختن کلنل وزیری بود. شیرینی و صلابت ساز لطفی را دیدم. ما همنوازیهای بسیاری با هم داشتیم. هیچکدام فکرمان را از همدیگر پنهان نمیکردیم. بار آخری که در بیمارستان با لطفی سخن گفتم، از نواری حرف زد که در زمان نوجوانی از اجرای من ضبط کرده بود. لطفی میگفت این نوار یادگار آغاز دوستی ماست.»
وی که از همراهان لطفی در خلق آثار مانای چاووش بود افزود: «انقلاب در موسیقی، قبل از انقلاب 57 رخ داد. ما در کنار هم و با حضور برخی دیگر از نوازندگان، کارهایی را آغاز کرده بودیم که انقلابی در موسیقی محسوب میشد. خانه لطفی در خیابان امیرآباد بود. لطفی و من دستپختمان بد نبود. هر روز که به خانه میرفتیم، با عجله غذایی میپختیم و بلافاصله مشغول نواختن میشدیم. شبها هم تا وقتی که میخوابیدیم، سهتار میزدیم.»
علیزاده ادامه داد: «پس از انقلاب اسلامی، در میدان آزادی و در سال 1357 کنسرتی را برگزار کردیم که از خیل عظیم جمعیت وحشت داشتیم. ما از سالهای پیش از انقلاب سرودهای انقلابی را در زیرزمین خانه لطفی اجرا و ضبط میکردیم. قبل از انقلاب، موسیقی تصنعی به عنوان موسیقی اصیل ایران معرفی میشد. ما از سال 55 و 56 انقلابی در موسیقی را آغاز کرده بودیم. در واقع ما چاووش را در همان سالها تشکیل دادیم.»
علیزاده گفت: «در سالهای پس از انقلاب، فراز و نشیبهای عجیبی برای موسیقی پیش آمد. موسیقی عرصه پهناوری است که هر کسی با دیدگاه خود به آن مینگرد. هنر یعنی اینکه من شبیه لطفی نباشم و لطفی هم شبیه من نباشد.»
سرپرست گروه «همآوایان» سخنانش را اینگونه ادامه داد: «من و خیلی از دوستانی که اکنون اینجا هستند، همزمان با تأسیس تالار وحدت در این سالن به اجرای برنامه پرداختهایم. تالار وحدت خانه ماست. مسئولان میآیند و میروند. گاهی به موسیقی اهمیت میدهند و گاهی موسیقی را زیر پایشان له میکنند. مردانی سرسخت مانند لطفی میتوانستند پرچم موسیقی را برافراشته نگه دارند. در تمام این سالها موسیقی وضع آشفتهای داشت. متأسفانه برنامهریزیهای کلان، رادیو و تلویزیون در این امر مقصرند. ما به عنوان شاگردان موسیقی هر آنچه از دستمان بر میآمد انجام دادیم.»
حسین علیزاده سخنانش را اینچنین به پایان برد: «امیدوارم این احساس و یکدلی کنونی را حفظ کنیم و ادامهدهنده راه موسیقی باشیم.»
در پایان این مراسم عطا امیدوار به تلاوت اذان پرداخت و در ادامه پیکر این هنرمند فقید با ذکر «لا اله الا الله» از مقابل تالار وحدت تشییع شد.
در این مراسم، حسین فریدون (نماینده ویژه رئیس جمهور)، علی جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، علی مرادخانی (معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، پیروز ارجمند (مدیرکل دفتر موسیقی)، حسین علیزاده، شهرام میرجلالی، حمید متبسم، بهزاد فراهانی، بیژن بیژنی، صدیق تعریف، هوشنگ ظریف، داود گنجهای، محمد سریر، حمیدرضا نوربخش، علیاکبر شکارچی، ارشد طهماسبی، محمود دولتآبادی، محمد اصفهانی، حسامالدین سراج، داریوش پیرنیاکان، محمد معتمدی، مهران مهرنیا، حسین علیشاپور و جمعی دیگر از هنرمندان حضور داشتند.
مراسم یادبود استاد محمدرضا لطفی روز یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 از ساعت 14:30 تا 16 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 00:18
دیدگاهها
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ...
فقط نمیدونم چطور میشه این بودن بی تورو در شهرمون تجربه کنم
تا ابد استاد بی تکراری :(
ببخشید گروه کامکار ها نبودند؟
شهرم ... گرگان ... سیاه پوش استادش ...
نالت به حال زار من ./... امشب ستار من !!!
این مایه ی تصلای شب های تار من ...
به نام او که هر چه داریم از اوست. من محسن فرهمندی خواننده پاپ به عنوان عضو بسیار کوچکی از خانواده هنر و موسیقی فقدان از دست دادن معلم بزرگ موسیقی اخلاق و عرفان استاد بزرگ محمد رضا لطفی را به جامعه هنری تسلیت گفته و امیدوارم از شاگردان اصلح ایشان باشیم
سلام ضمن قدردانی وتشکر از بازتاب این موضوع مهم من فقط نمی دونم چرا حالا که مردی به این بزرگی از بین ما رفته و خاطرات بسیاری ازآهنگهاش وموسیقی اش برای ماتدائی میشه وباشنیدن هرقطعه اش احساس آرامش به مادست میده چرا اینقدرمحجورازبین مارفت وصداوسیما هیچ خبری دراین مورد اطلاع رسانی نمی کنه واقعا"متاسفم
نادر
روحش از زمين رفته ولى يادش هميشه پابرجااست…
استاد بزرگ به دنياى بهترى رفتى…
چرا خواننده های پاپ نرفتن؟؟؟؟زشته بخدا
تو رفتی نماندی / به داغم نشاندی / برو خدا نگهدار / برو خدا نگهدار
دلم از شکوه لبریزه / که خون از دیده می ریزه/برو خدانگهدار/ برو خدانگهدار
به نام خدای پماکم ...
پرواز پایان کبوتر نیست.....
بنده علیرضا دادجو به عنوان قطعه کوچکی از پازل عظیم آواره خوانی با تمام وجودم برای خانواده پراز احساسه استاد آرزوی صبر و برای آن عالی مقام تازه سفر کرده آرزوی روحی شاد دارم.
یا علی
و او برای همیشه رفت
خدایش بیامرزد
روحش شاد و قرين آرامش .
سعيد عبداللهي عزيز ممنون از عكسها و گزارش . خسته نباشيد .
موسيقي ما ممنون .
ان که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد
خدایش بیامرزدش
روحش قرین رحمت باد ..
روحشون شاد و قرین رحمت الهی .....
افزودن یک دیدگاه جدید