یاد بعضی نفرات -19؛ پرویز مشکاتیان (با صدای ماهور الوند)
در یاد و ستایش اسطوره های جاودان موسیقی در قرن اخیر
تدوین:
نویسنده متن:
آن تن خیلی زود سبک شد در آن «صبحِ نشابور سرمهگون». خنیاگر، رهِ خونِ روان بست و ساز جهان از کوک افتاد.
آن جانِ آنهمه جوان که رفت، «زخمِ دل به زخمه باز شد» و «فغان بَر شد ز هر سو شور در شور». فرزند نیشابور، هر چه شنید، موسیقی کرد. هر شعر که خواند، هر ظلم که دید، هر رنج که چشید همهشان را نغمه کرد و ارزانی روحِ مردمانی که دوستشان داشت.
«بیداد» ساخت و «آستان جانان» و «سِرّ عشق» و هزار نغمهی دیگر که گاهِ فراموشیشان نیست تا همیشه. قهرِ تقدیر بود آن رفتن یا خودش شتاب داشت برای رسیدن به «مقصود» مثلِ تمامِ عمرش؟ کسی جز خودش چه میداند؟ چه تفاوت میکند اصلا جز اینکه جهان بینغمههای او حالا خیلی چیزها کم دارد؟ «دستان» سرای رفته و «قاصدک»ها سالهاست که «گرد بام و در ما بی ثمر میگردند.»
آنزمان که تازه میهمانِ عالمِ بالا شده بود، ابتهاج دربارهاش گفت: «پرویز مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعه هنر واقعی سنتی در کشور در کمترین زمان و به سرعت برق و باد پیمود.»
این همه تعجیل برای چه؟ شش ساله بود که نواختن را آغاز کرد. هشت سالگی، مدرسه جولانگاهاش شد برای نشان دادن هنرش. بعدتر اردوی رامسر و خیلی زود محافلِ رسمی هنر. شاگردِ بزرگانی چون نورعلی خان برومند و عبدالله دوامی و خیلی دیگر از اساتیدِ بزرگِ روزگارش (که یاد همهشان جاودان)، از همان اولین کارهایش نشان داد که آهنگسازی ظهور کرده که عرصههای جدید برای موسیقی ایران فراهم آورده و ایران صاحبِ نوازندهای شده است چابکدست.
سرش پر از شیدایی بود و «عارف» را با یارِ هم ذوق خود (حسین علیزاده) بنیان نهاد و هنوز بیست و اندی سال بیشتر نداشت که با دیگر یارانِ شاطرش، در «چاووش» کارها کردند کارستان.
گاه شعرِ کهن را همراهِ ساز خود کرد و گاه شعرهای نوی هواخواهان سبک نیما را با آهنگهای خود در آمیخت و گاهی آثار قدما را بازسازی کرد با رنگآمیزی جدید و هر آنچه ساخت از سوزِ درونش جان گرفت.
موسیقی ایران خوشاقبال بود که او و «محمدرضا شجریان» از 1358 تا 1374 همراهِ هم شدند تا آثاری خلق شود که برای همیشه الگوی گروهنوازی موسیقی ایران باشد و هنرِ ایران برای همیشه به خود بنازد برای «بیداد»، «آستان جانان»، «سر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا»، «دود عود»، «جان عشاق»، «بهاریه» و «قاصدک» و ...
و
چه زیبا گفت خسروی آواز در رثایش که: «موسیقی او در فراز و نشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمه صادق و راستین زمانه خود باشد. پرویز یکی از این اندکشماران است؛ موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیاش، مهارت گروهنوازیاش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطره او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت.»
سروِ موسیقی ایران البته با خوانندگانِ دیگر نیز همکاری داشت. با شهرام ناظري در آلبوم لاله بهار، با علي جهاندار در صبح مشتاقان. با عليرضا افتخاري در مقام صبر. با «حمیدرضا نوربخش» در کنسرتِ گروه عارف و البته ايرج بسطامي در آثاری چون موسم گل، افشاري مركب، مژده بهار، وطن من.
از او نمیشود گفت و از احاطهاش به ادبیات که «غزلِ» ایران را در اوج قلل ادبیات جهان میدانست و میگفت کارهای بیکلامش نیز متاثر از ادبیات ایران است، چه منظوم و چه منثور. میگفت قطعهی «چکاد» را تحت تاثیر دماوند «بهار» ساخته است: «ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند» ...
در آن سالهای آخر سکوتش طولانی شد و گفت: «فضا را قدری نامحرم میبینم. این یک مسئله احساسی است و ممکن هم هست هیچ دلیل منطقی نداشته باشد. من که در این زمینه استخوان خرد کردهام، زندگیام را گذاشتهام و عشقم موسیقی بوده، من که توقع زیادی ندارم که مثلا مردم برایم چنین و چنان کنند و یا حاکمیت برایم کار خاصی بکند. من فقط یک حرمت میخواهم برای آن چیزی که برایم عشق است.»
آن جانِ آنهمه جوان که رفت، «زخمِ دل به زخمه باز شد» و «فغان بَر شد ز هر سو شور در شور». فرزند نیشابور، هر چه شنید، موسیقی کرد. هر شعر که خواند، هر ظلم که دید، هر رنج که چشید همهشان را نغمه کرد و ارزانی روحِ مردمانی که دوستشان داشت.
«بیداد» ساخت و «آستان جانان» و «سِرّ عشق» و هزار نغمهی دیگر که گاهِ فراموشیشان نیست تا همیشه. قهرِ تقدیر بود آن رفتن یا خودش شتاب داشت برای رسیدن به «مقصود» مثلِ تمامِ عمرش؟ کسی جز خودش چه میداند؟ چه تفاوت میکند اصلا جز اینکه جهان بینغمههای او حالا خیلی چیزها کم دارد؟ «دستان» سرای رفته و «قاصدک»ها سالهاست که «گرد بام و در ما بی ثمر میگردند.»
***
آنزمان که تازه میهمانِ عالمِ بالا شده بود، ابتهاج دربارهاش گفت: «پرویز مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعه هنر واقعی سنتی در کشور در کمترین زمان و به سرعت برق و باد پیمود.»
این همه تعجیل برای چه؟ شش ساله بود که نواختن را آغاز کرد. هشت سالگی، مدرسه جولانگاهاش شد برای نشان دادن هنرش. بعدتر اردوی رامسر و خیلی زود محافلِ رسمی هنر. شاگردِ بزرگانی چون نورعلی خان برومند و عبدالله دوامی و خیلی دیگر از اساتیدِ بزرگِ روزگارش (که یاد همهشان جاودان)، از همان اولین کارهایش نشان داد که آهنگسازی ظهور کرده که عرصههای جدید برای موسیقی ایران فراهم آورده و ایران صاحبِ نوازندهای شده است چابکدست.
***
سرش پر از شیدایی بود و «عارف» را با یارِ هم ذوق خود (حسین علیزاده) بنیان نهاد و هنوز بیست و اندی سال بیشتر نداشت که با دیگر یارانِ شاطرش، در «چاووش» کارها کردند کارستان.
گاه شعرِ کهن را همراهِ ساز خود کرد و گاه شعرهای نوی هواخواهان سبک نیما را با آهنگهای خود در آمیخت و گاهی آثار قدما را بازسازی کرد با رنگآمیزی جدید و هر آنچه ساخت از سوزِ درونش جان گرفت.
موسیقی ایران خوشاقبال بود که او و «محمدرضا شجریان» از 1358 تا 1374 همراهِ هم شدند تا آثاری خلق شود که برای همیشه الگوی گروهنوازی موسیقی ایران باشد و هنرِ ایران برای همیشه به خود بنازد برای «بیداد»، «آستان جانان»، «سر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا»، «دود عود»، «جان عشاق»، «بهاریه» و «قاصدک» و ...
و
چه زیبا گفت خسروی آواز در رثایش که: «موسیقی او در فراز و نشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمه صادق و راستین زمانه خود باشد. پرویز یکی از این اندکشماران است؛ موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیاش، مهارت گروهنوازیاش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطره او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت.»
سروِ موسیقی ایران البته با خوانندگانِ دیگر نیز همکاری داشت. با شهرام ناظري در آلبوم لاله بهار، با علي جهاندار در صبح مشتاقان. با عليرضا افتخاري در مقام صبر. با «حمیدرضا نوربخش» در کنسرتِ گروه عارف و البته ايرج بسطامي در آثاری چون موسم گل، افشاري مركب، مژده بهار، وطن من.
***
از او نمیشود گفت و از احاطهاش به ادبیات که «غزلِ» ایران را در اوج قلل ادبیات جهان میدانست و میگفت کارهای بیکلامش نیز متاثر از ادبیات ایران است، چه منظوم و چه منثور. میگفت قطعهی «چکاد» را تحت تاثیر دماوند «بهار» ساخته است: «ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند» ...
***
در آن سالهای آخر سکوتش طولانی شد و گفت: «فضا را قدری نامحرم میبینم. این یک مسئله احساسی است و ممکن هم هست هیچ دلیل منطقی نداشته باشد. من که در این زمینه استخوان خرد کردهام، زندگیام را گذاشتهام و عشقم موسیقی بوده، من که توقع زیادی ندارم که مثلا مردم برایم چنین و چنان کنند و یا حاکمیت برایم کار خاصی بکند. من فقط یک حرمت میخواهم برای آن چیزی که برایم عشق است.»
-
یاد بعضی نفرات , سایت موسیقی ما , شمس لنگرودی
-
یاد بعضی نفرات , فرهاد مهراد , سارا رسول زاده , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , فرامرز پایور , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , عارف قزوینی , بهناز جعفری , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , واروژان , افشین هاشمی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , ابوالحسن صبا , حبیب رضایی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , مرتضی حنانه , مائده طهماسبی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , نعمت الله آغاسی , حمیدرضا آذرنگ , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , علینقی وزیری , امیرحسین رستمی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , مرتضی نی داود , احترام برومند , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , ویگن دِردِریان , آزاده صمدی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , همایون خرم , ستاره اسکندری , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , بابک بیات , پژمان جمشیدی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , روح الله خالقی , سارا بهرامی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , قمرالملوک وزیری , الهام کردا , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , ناصر چشم آذر , فرهاد آییش , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , محمدرضا لطفی , لیلی رشیدی , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , غلامحسین بنان , بهاره کیان افشار , سایت موسیقی ما
-
یاد بعضی نفرات , محمدرضا شجریان , صابر ابر , سایت موسیقی ما
دیدگاهها
مدت هاست منتظر قسمت جدیدی از برنامه یاد بعضی نفرات هستیم.قسمت جدید لطفا خواهشا از فریدون فروغی یاد کنید چون او هم یکی از اسطوره های بزرگ موسیقی ایرانی است و او و فرهاد بزرگترین خواننده های ایران هستند از خواننده های زن و خواننده های خارج از ایران هم یاد کنید برنامه خیلی بهتر می شود.از استاد شجریان هم باید یاد شود چون او یکی از اسطوره های تکرارنشدنی موسیقی همچون بابک بیات،تاج اصفهانی،فرهاد،فروغی،ادیب خوانساری و درویش خان است.
افزودن یک دیدگاه جدید