شهاب مرادی؛ رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری:
مشکلی با موسیقی یا آموزش آن نداریم
موسیقی ما - قانعکردن شهاب مرادی برای انجام یک گفتوگوی کوتاه دشوار است. حتی در روزهایی که خود او و سازمان تحت ریاستش زیر فشار انتقادهای زیادی در مورد تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی قرار گرفتهاند، رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران ترجیح میدهد به دور از واردشدن به این مسایل کار خود را انجام دهد و پاسخگویی به این موضوع را به مدیران تخصصی این بخش بسپارد. با وجود آنکه معاون هنری و مدیر موسیقی این سازمان، بازنگری در سطح کیفی کلاسهای آموزش موسیقی را دلیل برگزارنشدن این دورهها عنوان کردهاند اما نگرانی اهالی موسیقی از حذف کامل این کلاسها همچنان ادامه دارد و در میان خبرها و گزارشهای منتشرشده، به دستور شفاهی مرادی برای تعطیلی این کلاسها اشاره شده است. مرادی که دهم آذر 92 بهعنوان رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری منصوب شد، یکی از کارشناسان شناختهشده مسایل مذهبی و اجتماعی است که کلاسهایش در میان گروهی از جوانان دانشجو محبوبیت دارد. او یکی از اولین روحانیون فعال در فضای مجازی هم هست که مخالفتش با فیلترینگ اینستاگرام سروصدا به پا کرد. گفتوگو با رییس سازمان فرهنگی، هنری شهرداری را در حالی در ادامه میخوانید که روز گذشته اعلام شد اعضای هیاتمدیره خانه موسیقی با امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی، هنری شهرداری دیدار و درباره آموزش موسیقی صحبت کردهاند. گویا در این نشست مقرر شده ضمن بازنگری در آموزش موسیقی، خانه موسیقی با سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران در زمینه تقویت و ارتقای فعالیتهای آموزشی همکاری داشته باشد.
در چند هفته گذشته بحثهای زیادی در مورد تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها صورت گرفته است. با اینکه طی این مدت بابک ربوخه، مدیر موسیقی و امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برلزوم بازنگری آموزش موسیقی تاکید کردند و برگزارنشدن کلاسها را ناشی از این موضوع دانستهاند اما به نظر میرسد نگرانی جامعه هنری نسبت به نادیده گرفتن آموزش این هنر در فرهنگسراها همچنان ادامه دارد و شما نیز به اعمال نگاه سلیقهای و بیتوجهی در این زمینه متهم شدهاید. با توجه به این مساله تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها با چه هدفی صورت گرفته است؟
قبل از هر چیز باید راجع به کلید واژه «تعطیلی موسیقی» که این روزها زیاد شنیده میشود صحبت کنیم. تعطیلی زمانی معنا مییابد که تمامی ابعاد یک موضوع متوقف شده باشد و این در حالی است که بنای ما حمایت از موسیقی فاخر و تخصصی کردن آموزشهاست، اگر عدهای از این ساماندهی و حرفهایسازی برداشت تعطیلی دارند، موضوع دیگری است. با این وجود ترجیح دادم بدون اینکه وارد حواشی شویم کارمان را ادامه دهیم. عملکرد ما در مورد فعالیتهایی که در این سازمان انجام میدهیم شفاف است و مشکلی با موسیقی یا آموزش آن نداریم اما در پاسخ به این سوال باید بگویم که بررسی نحوه آموزش موسیقی در فرهنگسراها به بهار و تابستان امسال مربوط نمیشود و به زمستان سال گذشته برمیگردد. در همان دوره با گلایه و شکایات برخی از اهالی هنر روبهرو بودیم که میگفتند کلاسهای آموزش موسیقی از سطح کیفی مناسبی برخوردار نیستند، نقد و انتقادی که بجا بود، لذا تصمیم گرفتیم دورههای جدید آموزش موسیقی در سطح و کیفیت بالاتری طراحی و اجرا شود اما کلاسها ادامه پیدا کرد تا انتصاب معاون جدید هنری سازمان و مدیر جدید موسیقی آن معاونت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. مدیر بخش موسیقی ما آقای ربوخه موسیقیدان است و با این حوزه آشنا. او معتقد است با وضعیت کنونی نباید ثبتنام کلاسهای موسیقی برای دورههای جدید صورت بگیرد. در مقابل، مدیریت آموزش سازمان اعتقاد دارد به دلیل مراجعه مردم برای شرکت در این دورهها نمیتوان فعلا کلاسها را تعطیل کرد. پس از بررسیهای تخصصی و دقیقتر مشخص شد ما با دو مشکل اساسی روبهرو هستیم؛ اول سطح کلاسها که اغلب معطوف به آموزشهای ابتدایی بود و مطابق آمار، منجر به طی مراتب متوسطه و عالی نمیشد؛ دوم، کیفیت نازل و دم دستی اجرای کلاسها که در این بخش میتوان به ضعف مربیان اشاره داشت. به همین دلیل با نظر تخصصی مدیریت موسیقی جهت بازنگری سطح و کیفیت کلاسهای موسیقی موافقت شد.
چه شرایطی در این دورهها حاکم بوده است که تصمیم به بازنگری گرفتید و بر اساس آن، چه معیارهای جدیدی برای رسیدن کلاسها به سطح استاندارد درنظر گرفتهاید؟
در بررسی مربیانی که به آموزش موسیقی میپرداختند، متوجه شدیم با وجود افراد متخصص و متبحر در میان مربیان، تعداد قابل توجهی از آنها با مدرک دیپلم به امر آموزش موسیقی اشتغال دارند و آموزشهای حداقلی و حرفهای را در این رشته ندیدهاند. همچنین قریب به اتفاق آنها فاقد مدارک آموزش عالی در این زمینه هستند. البته این اشکال به دلیل نوع تعامل مربیان با مراکز سازمان از دیرباز وجود داشته که مربیان به صورت درصدی با فرهنگسراها کار میکردند لذا مساله بیش از آنکه یک فرآیند هنری باشد یک تعامل اقتصادی حرفهای شده بود. بنابراین در برخی از کلاسها، صلاحیت آموزش موسیقی در سطح حداقلی قرار داشت؛ در صورتی که همه ما براین باور هستیم هر نوع آموزشی به خصوص هنر، باید حرفهای و تخصصی باشد و با این وضعیت، آموزش حرفهای و مطلوبی انجام نمیشود. راهکار پیشنهادی من این است؛ افرادی که قرار است مربی آموزش موسیقی فرهنگسراها شوند، باید مدرک دانشگاهی در این حوزه یا درجه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشند. حتی برای کسانی که به صورت تجربی، موسیقی را فراگرفتهاند تمهیدی اندیشیدهایم و اگر آنها از سه استاد طراز اول موسیقی تاییدیه مکتوبی بیاورند، مورد قبول ما خواهند بود. مثلا اگر مربی میخواهد تدریس حرفهای «تار» داشته باشد و فاقد مدرک آکادمیک است اما از گذشته تاییدیه مکتوبی از اساتیدی مانند شادروان جلیل شهناز، شادروان محمدرضا لطفی یا استادانی همانند جناب آقای حسین علیزاده و امثال این اساتید دارد مورد قبول مدیریت موسیقی سازمان خواهد بود. پس از در نظر گرفتن این سه ملاک، مربیها مورد پالایش قرار گرفتهاند و این فرآیند ادامه دارد اما پیشبینی میشود اغلب مربیان حایز شرایط فوق نباشند. تمهید دیگری که در نظر گرفتیم تعامل با «خانه موسیقی» است که در مورد آن جناب آقای عبدالحسینی، معاون سازمان توضیحات لازم را ارایه خواهند کرد. یکی دیگر از نقدهای من به برگزاری کلاسهای موسیقی نحوه قرارداد مربیان به صورت درصدی بود؛ یعنی بخشی از هزینه کلاسها به مربیان و بخشی به فرهنگسراها میرسید. من با این شیوه مخالفم و ترجیح میدهم از یک استاد طراز اول و مجرب استفاده شود حتی با وجود هزینههای بالاتر. ما نباید در این فرآیندها به دنبال کسب درآمد باشیم.
آنچه باعث میشود برخی از علاقهمندان موسیقی نسبت به توقف این کلاسها نگران شوند، این است که چرا این بازنگری در مورد موسیقی صورت گرفته و اساسا قرار است در دیگر رشتهها هم چنین تغییراتی اعمال شود؟
بازنگری در دورههای آموزشی از رشته موسیقی آغاز نشده و پیش از این نیز دورههای دیگری بوده که بررسی شدهاند؛ بهعنوان نمونه کلاسهایی که در زمینه اجتماعی و مسایل دینی برگزار میشد مورد بازنگری قرار گرفتند و الان از حضور افراد متخصص استفاده میکنیم؛ ضمن آنکه در سالهای اخیر تمامی مربیان مهدکودکهای سازمان از فرآیند ساماندهی آموزش عبور کردهاند و هم اکنون مشغول فعالیت هستند.
در مورد رویکرد سازمان فرهنگی هنری شهرداری به موسیقی این طور عنوان شده است که موسیقی جزو اولویتهای این نهاد نیست. این مطلب تا چه حد صحت دارد و موسیقی در برنامههای این سازمان چه جایگاهی دارد؟
در برخی از خبرها گفته شده بود که آموزش موسیقی جزو اولویتهای ما نیست. بله، من گفتهام که آموزش و ترویج موسیقی جزو اولویتهای سازمان فرهنگی- هنری شهرداری نیست و ما باید از فضای رقابت با بخش خصوصی در حوزههای آموزش هنر فاصله بگیریم. دقت کنید در تهران حدود 300 آموزشگاه آزاد موسیقی وجود دارد که برخی از آنها از همکاران من گلایه داشتهاند و این یک اصل است که بخش دولتی و عمومی نباید با بخش خصوصی رقابت کنند، بله ما در آموزش هنرهایی که بخش خصوصی در آن فعالیت ندارد، تلاش میکنیم تا خللی ایجاد نشود و درخصوص موسیقی حمایتهایی را که در توان بخش خصوصی نیست انجام میدهیم. من مکرر گفتهام تولید آثار فاخر هنری در رشتههای گوناگون موسیقی از اولویتهای ماست.
در چند هفته گذشته بحثهای زیادی در مورد تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها صورت گرفته است. با اینکه طی این مدت بابک ربوخه، مدیر موسیقی و امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برلزوم بازنگری آموزش موسیقی تاکید کردند و برگزارنشدن کلاسها را ناشی از این موضوع دانستهاند اما به نظر میرسد نگرانی جامعه هنری نسبت به نادیده گرفتن آموزش این هنر در فرهنگسراها همچنان ادامه دارد و شما نیز به اعمال نگاه سلیقهای و بیتوجهی در این زمینه متهم شدهاید. با توجه به این مساله تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها با چه هدفی صورت گرفته است؟
قبل از هر چیز باید راجع به کلید واژه «تعطیلی موسیقی» که این روزها زیاد شنیده میشود صحبت کنیم. تعطیلی زمانی معنا مییابد که تمامی ابعاد یک موضوع متوقف شده باشد و این در حالی است که بنای ما حمایت از موسیقی فاخر و تخصصی کردن آموزشهاست، اگر عدهای از این ساماندهی و حرفهایسازی برداشت تعطیلی دارند، موضوع دیگری است. با این وجود ترجیح دادم بدون اینکه وارد حواشی شویم کارمان را ادامه دهیم. عملکرد ما در مورد فعالیتهایی که در این سازمان انجام میدهیم شفاف است و مشکلی با موسیقی یا آموزش آن نداریم اما در پاسخ به این سوال باید بگویم که بررسی نحوه آموزش موسیقی در فرهنگسراها به بهار و تابستان امسال مربوط نمیشود و به زمستان سال گذشته برمیگردد. در همان دوره با گلایه و شکایات برخی از اهالی هنر روبهرو بودیم که میگفتند کلاسهای آموزش موسیقی از سطح کیفی مناسبی برخوردار نیستند، نقد و انتقادی که بجا بود، لذا تصمیم گرفتیم دورههای جدید آموزش موسیقی در سطح و کیفیت بالاتری طراحی و اجرا شود اما کلاسها ادامه پیدا کرد تا انتصاب معاون جدید هنری سازمان و مدیر جدید موسیقی آن معاونت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. مدیر بخش موسیقی ما آقای ربوخه موسیقیدان است و با این حوزه آشنا. او معتقد است با وضعیت کنونی نباید ثبتنام کلاسهای موسیقی برای دورههای جدید صورت بگیرد. در مقابل، مدیریت آموزش سازمان اعتقاد دارد به دلیل مراجعه مردم برای شرکت در این دورهها نمیتوان فعلا کلاسها را تعطیل کرد. پس از بررسیهای تخصصی و دقیقتر مشخص شد ما با دو مشکل اساسی روبهرو هستیم؛ اول سطح کلاسها که اغلب معطوف به آموزشهای ابتدایی بود و مطابق آمار، منجر به طی مراتب متوسطه و عالی نمیشد؛ دوم، کیفیت نازل و دم دستی اجرای کلاسها که در این بخش میتوان به ضعف مربیان اشاره داشت. به همین دلیل با نظر تخصصی مدیریت موسیقی جهت بازنگری سطح و کیفیت کلاسهای موسیقی موافقت شد.
چه شرایطی در این دورهها حاکم بوده است که تصمیم به بازنگری گرفتید و بر اساس آن، چه معیارهای جدیدی برای رسیدن کلاسها به سطح استاندارد درنظر گرفتهاید؟
در بررسی مربیانی که به آموزش موسیقی میپرداختند، متوجه شدیم با وجود افراد متخصص و متبحر در میان مربیان، تعداد قابل توجهی از آنها با مدرک دیپلم به امر آموزش موسیقی اشتغال دارند و آموزشهای حداقلی و حرفهای را در این رشته ندیدهاند. همچنین قریب به اتفاق آنها فاقد مدارک آموزش عالی در این زمینه هستند. البته این اشکال به دلیل نوع تعامل مربیان با مراکز سازمان از دیرباز وجود داشته که مربیان به صورت درصدی با فرهنگسراها کار میکردند لذا مساله بیش از آنکه یک فرآیند هنری باشد یک تعامل اقتصادی حرفهای شده بود. بنابراین در برخی از کلاسها، صلاحیت آموزش موسیقی در سطح حداقلی قرار داشت؛ در صورتی که همه ما براین باور هستیم هر نوع آموزشی به خصوص هنر، باید حرفهای و تخصصی باشد و با این وضعیت، آموزش حرفهای و مطلوبی انجام نمیشود. راهکار پیشنهادی من این است؛ افرادی که قرار است مربی آموزش موسیقی فرهنگسراها شوند، باید مدرک دانشگاهی در این حوزه یا درجه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشند. حتی برای کسانی که به صورت تجربی، موسیقی را فراگرفتهاند تمهیدی اندیشیدهایم و اگر آنها از سه استاد طراز اول موسیقی تاییدیه مکتوبی بیاورند، مورد قبول ما خواهند بود. مثلا اگر مربی میخواهد تدریس حرفهای «تار» داشته باشد و فاقد مدرک آکادمیک است اما از گذشته تاییدیه مکتوبی از اساتیدی مانند شادروان جلیل شهناز، شادروان محمدرضا لطفی یا استادانی همانند جناب آقای حسین علیزاده و امثال این اساتید دارد مورد قبول مدیریت موسیقی سازمان خواهد بود. پس از در نظر گرفتن این سه ملاک، مربیها مورد پالایش قرار گرفتهاند و این فرآیند ادامه دارد اما پیشبینی میشود اغلب مربیان حایز شرایط فوق نباشند. تمهید دیگری که در نظر گرفتیم تعامل با «خانه موسیقی» است که در مورد آن جناب آقای عبدالحسینی، معاون سازمان توضیحات لازم را ارایه خواهند کرد. یکی دیگر از نقدهای من به برگزاری کلاسهای موسیقی نحوه قرارداد مربیان به صورت درصدی بود؛ یعنی بخشی از هزینه کلاسها به مربیان و بخشی به فرهنگسراها میرسید. من با این شیوه مخالفم و ترجیح میدهم از یک استاد طراز اول و مجرب استفاده شود حتی با وجود هزینههای بالاتر. ما نباید در این فرآیندها به دنبال کسب درآمد باشیم.
آنچه باعث میشود برخی از علاقهمندان موسیقی نسبت به توقف این کلاسها نگران شوند، این است که چرا این بازنگری در مورد موسیقی صورت گرفته و اساسا قرار است در دیگر رشتهها هم چنین تغییراتی اعمال شود؟
بازنگری در دورههای آموزشی از رشته موسیقی آغاز نشده و پیش از این نیز دورههای دیگری بوده که بررسی شدهاند؛ بهعنوان نمونه کلاسهایی که در زمینه اجتماعی و مسایل دینی برگزار میشد مورد بازنگری قرار گرفتند و الان از حضور افراد متخصص استفاده میکنیم؛ ضمن آنکه در سالهای اخیر تمامی مربیان مهدکودکهای سازمان از فرآیند ساماندهی آموزش عبور کردهاند و هم اکنون مشغول فعالیت هستند.
در مورد رویکرد سازمان فرهنگی هنری شهرداری به موسیقی این طور عنوان شده است که موسیقی جزو اولویتهای این نهاد نیست. این مطلب تا چه حد صحت دارد و موسیقی در برنامههای این سازمان چه جایگاهی دارد؟
در برخی از خبرها گفته شده بود که آموزش موسیقی جزو اولویتهای ما نیست. بله، من گفتهام که آموزش و ترویج موسیقی جزو اولویتهای سازمان فرهنگی- هنری شهرداری نیست و ما باید از فضای رقابت با بخش خصوصی در حوزههای آموزش هنر فاصله بگیریم. دقت کنید در تهران حدود 300 آموزشگاه آزاد موسیقی وجود دارد که برخی از آنها از همکاران من گلایه داشتهاند و این یک اصل است که بخش دولتی و عمومی نباید با بخش خصوصی رقابت کنند، بله ما در آموزش هنرهایی که بخش خصوصی در آن فعالیت ندارد، تلاش میکنیم تا خللی ایجاد نشود و درخصوص موسیقی حمایتهایی را که در توان بخش خصوصی نیست انجام میدهیم. من مکرر گفتهام تولید آثار فاخر هنری در رشتههای گوناگون موسیقی از اولویتهای ماست.
منبع:
روزنامه شرق
تاریخ انتشار : دوشنبه 16 تیر 1393 - 11:26
دیدگاهها
چه استدلال های سست و مردم فریبانه ای. و این است حال و روز موسیقی ما
بنای ما حمایت از موسیقی فاخر و تخصصی تر کردن اموزش هاست
این جمله عالی بود اقای مرادی...کاری که سال هاست فراموش شده و هنر هم گرفتار مسائل اقتصادی شده مخصوصا هنر موسیقی
موسیقی از جمله هنر هایی ست که شاید نسبت به بقیه بازده بیشتری داشته باشد وبه همین خاطر متقاضیان بیشتری یرای فراگیری این هنر اصیل وجود داره
به نظر من بخش های خصوصی دراین حوزه هم موفقیت چندانی تا چند سال اخیر نداشتند
درشهر تهران که من خبرهاشو دارم فقط چند کلاس محدود به تعداد انگشتان دست از چند ده کلاس موجود در تهران هستند که خروجی های قابل قبولی دارند
درشهرداری ک کلاس های موسیقی برگزار میشد اصلا جنیه ی حرفه ای اموزشی نداشت و فقط جینه سرگرمی و گذراندن تعطیلات بود صرفا
چون هم مربیان به قول شما درسطح کیفی قابل قبولی نبودند و هم دانش اموزان را گزینش نکرده بودند
موسیقی ایرانی در تمام جهان زبان زد است اما درایران درحال فراموشی ست و جای خود را به موسیقی غربی داده
مربیان و اساتیدی که درموسیقی شناخته شده هستند ترجیح میدهند درخانه خودشان کلاس خصوصی برگزار کنند و سعی میکنندتا می تونند طرف کلاس های فرهنگی شهردری پیدانشوند چون هزینه ای برای هنر انها نمیشود لطفا امرتخصصی تر شدن اموزش هارو فدای چنین چیزی نکنید
به امید اینکه در این بازنگری به این مسائل توجه شد
shiva rabbani
خیلی انسان دوست داشتنی و شریفی هست این اقا شهاب مرادی
از اواخره سال 85 با برنامه مردم ایران سلام به نجری گری محمد رضا شهیدی فرد میشناسمش
شهاب مرادی رو می شناسم با اینکه اصولگراست و تو انتخابات هم تو تیم قالیباف بود اما به هیچ وجه مخالف موسیقی نیست.
چی از موسیقی میدونی که فرق ابتدایی حرفه ای میفهمی؟؟؟؟/
مهم رفتار آدم هاست نه حرفهاشون
یعنی باید باور کنیم که این کار برای بالا بردن سطح کیفی کلاس ها بوده ؟
سوالی که پیش می یاد این که حتما باید کلاس ها رو تعطیل میکردید که سطح کیفیشون رو ببرید بالا
نمیشد همزمان این کار رو انجام داد ؟؟؟؟؟
به نظرم برای اداره ی بزرگی مثل شهر داری که همیشه از اون به عنوان حکومت های کوچک یاد میشه سخت باشه مخصوصا حالا که خوتون به ایراد کار آگاهید و می دونید مشکل کار از کجاست
واما جمله ی آخرتون که توی این شرایط خیلی قابل باور نیست لا اقل برای من نیست
تولید آثار فاخر هنری در رشتههای گوناگون موسیقی از اولویتهای ماست
یه چیز دیگه لازم می بینم بگم خواهش میکنم تو این تغییر و تحولی که من هم بهش خیلی خوش بین و خیلی امیدوارم سعی کنید افراد متخصص تری رو دخالت بدید...منظورم اینه که فقط چند نفر نباشن که همه ی تصمیم ها محدود بشه و فکرها و ایده ها محدود بشه به چند نفر که حالا شاید هرکدوم از این بزرگا صاحب نظر در موسیقی باشن یا نباشن!!!!!!بالاخره موسیقی در کشور ما شناخته شده س و مردم دوسش دارن باز این طور نشه که چند نفر تو شوراها نظر بدن و بقیه نقش ارباب رجوع رو داشته باشن خواهش میکنن فکرهای جدیدوجوانی رو در این موضوع دخالت بدید
Shiva Rabbani
به یزدان که گر ما خرد داشتیم ...!
کجا این سرانجام بد داشتیم ..................
متاسفانه مثل همه ی پست ها و مسند های دیگه ی مملکت در این قسمت هم افرادی نا مربوط به موسیقی برای اداره ی اون انتخاب شدن. اولا من حرفم اینه که هر کس تو حوزه ی کاری مربوط به خودش باید کار بکنه و اعمال و اظهار نظر بکنه. بعدشم انسان خدا شناس و خوب باید حرفش با عملش یکی باشه و نه اینکه فقط ادعای دین و مذهب داشته باشه و ظاهرا خوب باشه.
پس بهتره این کارا رو بسپاریم به اهالی خود موسیقی ...
خود اهالی موسیقی و همه ی موسیقی دوستان باید در این زمینه اظهار نظر کنند و این پست ها و مسئولیت ها رو به عهده بگیرن
جالبه که دوستان همگی باور کردند این حرف ها رو ( نداشتن کیفیت و...) آشنا شدن ابتدایی و دیدن ساز ها و فضای موسیقایی برای کسی که هیچ آشنایی نداشته می تونست یک راه جدید و یک تولد باشه برای خیلی ها و اونها این رو از نطفه خفه کردند(برای مثالی که خود آیت ا.. مرادی زدند درباه حسین علیزاده ایشون موسیقی رو در هنرستان دولتی و با پول دولت شروع کردن و خروجی یک برنامه ریزی کارشده بودند) کاش اینقدر به چیزهایی که می شنویم خوشبین نباشیم و با فکر بتونیم مغالطه رو تشخیص بدیم
من یک سوال دارم ایا بهتر نبود قبل از تعطیلی کلاسهای موسیقی اول توانایی اساتید بررسی میشد وبعد تصمیم گرفته میشد ایا همه اساتید صلاحیت نداشتند من خودم انقدر از این سازمان دروغ شنیدم که هیچ کدام از حرفهاش را باور نمبکنم هر سیاستی که که بوده تعطیلی کلاسها کاملا کار غیر منطقی بود لطفا کمتر به اساتید توهین کنید وسیاستهای خود رو تقصیر اساتید نندازید این کار انقدر غیر منطقی بود که حتی خود سازمان به صورت مکتوب بخشنامه نکرد واقعا متاسفم که چقدر راحت میتوان تصمیم گرفت
بهتر نبود قبل از تعطیلی کلاسها نسبت توانایی اساتید را بررسی میکردید وبعد اقدام به تعطیلی کلاسها میکردید ایا همه اساتید قابلیت تدریس نداشتند لطفا کمتر به اساتید توهین کنید انقدر این تصمیم مسخره وغیر منطقی است که حتی خود سازمان به صورت کتبی ابلاغ نکرد واقعا متاسفم که چقدر یک تصمیم غیر منطقی گرفته میشود وبه چه راحتی اجرا میشود والبته خدا میداند که چه سیاستی پشت این تصمیم است من خودم انقدر از سازمان دروغ شنیدم که دیگه هیچ چیز را باور نمیکنم فقط لطفا سیاستهای خود را قاطی اساتید نکنید وبه انها توهین نکنید واقعا برای این سازمان متاسفم
جالبه دوستانه خودی هم بازیچه شدن و میگن یه منبع مهم و قابل اطمینان خبر رسیدگی تخصصی به مقوله موسیقی در راستای تعطیلیه فرهنگسراها رو تایید کرده و امیدوار به تغییر هستند...
حتی اگر این اتفاق بیافته (که چشم ما آب نمیخوره) هم به این شکلی که ادعا میکنن نخواهد افتاد و قطعا تغیراتی صورت خواهد گرفت که از لحاظ تخصصی قابل پذیرش نخواهد بود چرا که متخصصی نیست که برنامه ریزی تخصصی انجام بده؛
مگر اینکه واقعا معجزه ای رخ بده...
افزودن یک دیدگاه جدید