به مناسبت تولد یا درگذشت بزرگان ویولن، محجوبی، خرم و ملک در تیر و مرداد ماه
اندر مظلومیت و مهجوریت ویولن در ارکسترهای موسیقی ایرانی
[ آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
نهم تیرماه هشتاد و چهارمین زادروز تولد زنده یاد استاد همایون خرم، ۲۹ تیر سالروز درگذشت زنده یاد استاد رضا محجوبی، همین دو روز قبل یعنی ۱۴ مرداد سالروز تولد زنده یاد استاد اسدالله ملک و ۲۶ مرداد سالروز درگذشت زنده یاد علی محمدخادم میثاق است. نوازنده چیره دست ویولن، رهبر ارکستر یا آهنگسازان توانایی که ملودیهایشان نه تنها در دورهشان در کمترین زمان ممکن شهره آفاق و بر زبان پیر و جوان و عام و خاص جاری میشد که هنوز و همیشه ماندگار است و حتی جوانهای نسل حاضر هم آنها را زمزمه میکنند.
در سالهای اخیر و به خصوص بعد از چیره شدن سبک و سلیقه موزیسینهای دوره بازگشت بر موسیقی ایران، ساز غالب تار و سه تار و بعضا سنتور شد و ویولن کم کم از موسیقی اصیل ایرانی خارج شد در حالی که قبل از این دوره، هم شهناز و شریف با تار به بهترین شکل در اوج تاثیرگذاری بر موسیقی بودند و هم تجویدی و خرم و یاحقی و بدیعی و ملک با ویولن و استاد فرامرز پایور با سنتور و استادان دیگر با سازهایشان که همگی با اوج احساس به تولید زیباترین نغمات مشغول بودند اما از قبل از نیمه دهه پنجاه و با آغاز استیلای جنبش تاثیرگذار بازگشت در مرکز حفظ و اشاعه و به دلایل فنی و جامعهشناسی و بعد به حاشیه رفتن موزیسینهای نامدار قبل از انقلاب و خلاصه شدن موسیقی در چند نام و جریان خاص، کم کم ویولن از موسیقی ایرانی کنار رفت یا به حاشیه رانده شد. نتیجه این اتفاق تقریبا مشخص بود و همانطوری که انتظار میرفت دیگر ملودیها به ندرت شیرین و به یادماندنی میشدند و آن اندک ملودیهای موثر هم محصول نبوغ چند نابغه جوان آن سالهای موسیقی بود. پس از آن بسیار گفته شد که آهنگها آنقدرها به یاد ماندنی نیستند و مردم کوچه و بازار موسیقی اصیل ایرانی را زمزمه نمیکنند و موسیقی مصرفی بازار را از موسیقی اصیل گرفت در حالی که در گذشتهای نه چندان دور، علاوه بر خواص، بسیار از مردم عادی کوچه و بازار هم مشتری پروپاقرص موسیقی اصیل ایرانی بودند.
پیدا کردن دلایل این مسئله به یک مجال فراخ نیاز دارد و بررسی همه جانبه اما شاید کم شدن حضور ویولن در موسیقی ایرانی یکی از دلایل آن باشد. ویولن یک ساز کششی ست و نزدیکترین صدا به صدای انسان را دارد در حالی که سازهای مضرابی ضمن داشتن همه ظرافتها و زیباییها، کمتر از ویولن دارای این خاصیتند. نوازندگان چیره دست ویولن آنقدر با ظرافت آرشه را بر ساز به رقص در میآورند که گویی ساز جان گرفته و با مخاطبش حرف میزند. البته کمانچه هم از جنس و شبیه ویولن است و این توانایی و دلنشینی را دارد اما متاسفانه این ساز هم کمتر در موسیقی ایرانی جایگاه محکم و موثری دارد که همه اینها باعث خالی بودن موسیقی ما از کششهای سازهای کششی ست.
به این موضوع جهانیتر بودن ساز ویلن را هم بیافزایید که میتواند باعث حضور ویژهتر موسیقی ما در عرصههای جهانی باشد.
ویولن یکی از سازهای اصلی و اساسی همه ارکسترهای بزرگ و مجلسی و کوچک جهان است وحضورش در ارکستر میتواند رنگ و بوی خاصی به آن بدهد ضمن آنکه به مدد استاد صبا و شاگردانی که تربیت کرد، این ساز غربی متد و رنگ وبوی ایرانی ویژهای پیدا کرد و در ساز یاحقی، تجویدی، خرم، ملک و شاگردانشان، حس ناب موسیقی ایرانی در جانتان مینشیند.
***
شب قبل از اجرای دومین برنامه هزارصدا در ژانر موسیقی ایرانی این یادداشت را نوشتم که آنجا روی صحنه بخوانم. برنامهام این است که برخی از آسیبهایی که به ذهنم میرسد را در این برنامه عنوان کنم و برای اینکه روی صحنه نکتهای را فراموش نکنم، این یادداشت را نوشته بودم که کوتاه و موجز و مفید باشد و بعد از یک نوازنده طراز اول ویولن دعوت کردم که برخی آثار ماندگار استادان موسیقی و به خصوص آثار استاد خرم را اجرا کند و جناب مهران مهتدی، در فرصت کم الحق اجرای خوبی داشت. نکته مهم آن بود که این استاد برجسته ویولن ایرانی وقتی روی صحنه آمد پای درد دلش باز شد و بعد از خواندن یادداشت و بعد اجرای جناب مهتدی، استاد نادر گلچین که بزرگوارانه خود را به سالن رسانده بود تا شاهد اجرای جوانان آواز باشد، تا جایی که درتوان داشت دستهایش را بالا برد و برای ویولن دست زد.
میخواستم این یادداشت را اواخر برنامه بخوانم اما دومین گروهی که روی صحنه آمد، برخلاف عرف معمول این روزهای گروههای موسیقی ایرانی، آهنگ و آوازشان را با پیانو و کلارینت اجرا کرده بودند و دقیقا موقعش بود. اجرایی دلنشین و کاملا ایرانی ومنطبق بر ردیف اما نوگرایانه و دلنشین.
***
این یادداشت میتواند مقدمه یک تحقیق مفصل باشد درباره علتهای این اتفاق نامیمون. موضوع آنقدر هم روشن است که بعید میدانم مخالفی هم داشته باشد و کافی ست چند لحظه چشمانتان را ببندید و در ذهنتان گروههای نامداران موسیقی ایرانی را مرور کنید و ببینید آخرین باری که یک نوازنده طراز اول ویولن در این گروهها ساز زده چند وقت پیش است. جالب آنکه بسیاری از شاگردان بزرگان موسیقی ایرانی هم کم کم به نوازندگی در ارکسترهای پاپ روی آوردهاند که این میتواند منشا خیر هم باشد اما دریغا که آنها و کار آنها در هیاهوی کیک و بیسهای تنظیمات این روزهای این موسیقیها گم میشود.
حذف یا به حاشیه رفتن ویولن در گروههای جدید موسیقی ایرانی جنبههای اجتماعی مهمی دارد و البته یک سری رقابتهای صنفی و فردی هم در این ماجرا بیتاثیر نیست. ترانهها و سرودهای انقلابی چاووش و بعد آزاد بودن فقط این نوع موسیقی و تصور اتصال ویولن و پیانو و سازهای اساسا غربی به موسیقی موسوم به موسیقی کابارهای و شهرت بسیار و تاثیرگذار بودن آهنگسازان و نوازندگان برنامههای گلها و... از جمله این دلایلند و البته باید دقیقتر بررسی کرد تا به نتایج بهتری رسید.
شاید هم نیاز به هیچ بررسیای نباشد و همین که بزرگان موسیقی ایرانی دیگر آن دعوا و رقابتهای صنفی را رها کنند کفایت کند هرچند خوشبختانه این روند آغاز شده و در آثار برخی از این استادان تغییر این رویکرد مشاهده میشود.
***
ما روزنامه نگاریم و فقط میگوییم. صلاحیت بیشتر گفتن در این باره و بررسی موشکافانه با استادان موسیقی ست. در همین راستا به زودی یادداشتی خواهم نوشت در این باره که چرا موسیقی ما از تاثیر آنچه استاد جواد معروفی بزرگ در پیانو از خود به جا گذاشته محروم است و چرا همگان به یاد بردهایم که زیباترین آوازها و تصنیفهای استاد بنان با تکنوازی پیانو است؟! به نظر شما آیا ایرادی دارد که مثلا استاد شجریان بزرگ آوازی با تکنوازی پیانو بخواند؟ حیف است که موسیقی ما از طرفیتهای پیانو و ویولن خالی باشد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 مرداد 1393 - 09:12
دیدگاهها
از بزرگان عرصه ویولن اسم شادمهر عقیلی رو جا انداختی برادر
این متنو که دیدم یاد نیما وارسته خدابیامرز افتادم
افزودن یک دیدگاه جدید