گزارشی از اجرای گروه «مضراب» از شعر «زمستان» با آهنگسازی «حمید متبسم»
زمستان در بهار!
موسیقی ما - شعر «زمستان» اثر مشهور «مهدی اخوان ثالث» چه در فضای شعر و شاعری و چه در موسیقی سنتی، شعر مهمی است. این شعر که در دهۀ چهل شمسی در واکنش به کودتای 28 مرداد و فضای سیاسی سرد پس از این واقعه سروده شده، در دهۀ هفتاد با آهنگسازی «محمدرضا درویشی» و «حسین علیزاده» و با خوانندگی «شهرام ناظری» و «محمدرضا شجریان»، دستمایۀ خلق آثاری در موسیقی سنتی قرار گرفته تا تلاشی برای نزدیکشدن ردیف موسیقی سنتی به شعر نیمایی باشد. حالا «حمید متبسم» پس از قریب به دو دهه، بر اساس همین شعر، آهنگسازی کرده و در کنسرتی به همین نام، در تالار وحدت، پذیرای اهل موسیقی است. آنچه میخوانید گزارشی از اولین شب اجرای این کنسرت توسط گروه مضراب، در روز جمعه 25 اردیبهشت ماه است؛ با این توضیح که این کنسرت، امشب، 26 اردیبهشت ماه هم در تالار وحدت اجرا خواهد شد.
گرمای شب بهاری تهران، خاطرۀ هر چه زمستان و سرماست را از ذهن آدم دور میکند. اما اینجا، در تالار وحدت، کنسرتی در ستایش زمستان برپاست! زمستانی نه از آن دست که ذهن و خاطرۀ مخاطب امروزین موسیقی سنتی، بتواند آن را به خاطر بیاورد. کنسرت گروه مضراب در اینجا برپاست، تا یادآور شعر پرشکوه اخوان ثالث باشد و تلاش دیگری را برای پیوند شعر معاصر با ردیف موسیقی سنتی به ثبت برساند.
وقتی در کمال تعجب، مخاطبان تقریباً بهموقع در صندلیهای خود جایگیر میشوند و سالن تاریک میشود، تنها دو صندلی بر سن تالار وحدت دیده میشود. «حمید متبسم» با سهتاری در دست به همراه «شهروز شعاعی» نوازندۀ سازهای کوبهای گروه مضراب، با تشویق حضار به سن میآیند تا آغازگر بخش اول کنسرت زمستان یعنی بخش «موسیقی سازی» آن باشند. تکنوازی سهتار متبسم با مضرابی پرطنین، آغاز میشود تا در ادامه به ضربههای ملایم شعاعی بپیوندد و همنوازی آغاز شود. موسیقیای که در این بخش اجرا میشود، اگرچه اندکی طولانی و کشدار به نظر میرسد، اما با پایانی که ضرباهنگ تندی دارد، کسالت را از مخاطب دور میکند. پرده فرو میافتد تا بخش همنوازی آغاز شود.
به گزارش سایت موسیقی ما متبسم در بروشور کنسرت زمستان با اشاره به نخستین یادمانهای شعر زمستان در دوران نوجوانیاش، میگوید: «در آن زمان به راز کلام اخوان پی نمیبردم ولی مانند زمستان دوستش داشتم. حال کلام اخوان دستمایۀ اثری است که به گوش شما میرسد. زمستانی نه از آن دست که من میشناختم. زمستانی که پیامش برگرفته از رنج مردمانی بود که بهار را منتظر بودند.»
در این بخش، شاهد نواختهشدن پیشدرآمد نیستیم و آهنگ تقریباً بدون معطلی، با کلام اخوان و صدای همخوانان درمیآمیزد. همخوانی «فریبا داودی» و «هادی فیضآبادی»، با اوج و فرودهایی گاه متضاد و گاه هماهنگ در زیر و بمها، با صدای سازها عجین میشود. در جاهایی از بخش آغازین زمستان، «بمخوانی» فریبا داودی، با وسعت حیرتآور یک حنجرۀ زنانه، همچون تأکیدی بر فضای شعر زمستان عمل میکند. فریبا داودی متولد 1339، اصول موسیقی، فلسفه و بینش موسیقی، فن بیان و آواز ایرانی را نزد استادان بنام موسیقی فرا گرفته و مؤسس گروه موسیقی مهر و آموزشگاه موسیقی «آوای مهر» است . او به دور از تبلیغات و درگیریهای مرسوم اهل موسیقی، بیشترین تلاش خود را صرف آموزش آواز سنتی به هنرجویان بسیاری کرده است که هادی فیض آبادی نیز یکی از آنهاست. حالا با رسیدن به جملۀ «سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشا» از شعر زمستان، که در آن، صدای داودی به اوج میرسد، به اولین سکوتی میرسیم که متبسم از آن خبر داده بود!
موسیقی در مایههای اصفهان، همایون، دشتی، چهارگاه و ماهور با کلام اخوان و صدای همخوانان اوج می گیرد و به فرود میرسد تا پس از سکوتی دیگر، دوباره به شعر پیوند بخورد و زمستان را برای مخاطب تداعی کند؛ زمستانی که هر کس تصویری از آن در ذهن دارد.
گرمای شب بهاری تهران، خاطرۀ هر چه زمستان و سرماست را از ذهن آدم دور میکند. اما اینجا، در تالار وحدت، کنسرتی در ستایش زمستان برپاست! زمستانی نه از آن دست که ذهن و خاطرۀ مخاطب امروزین موسیقی سنتی، بتواند آن را به خاطر بیاورد. کنسرت گروه مضراب در اینجا برپاست، تا یادآور شعر پرشکوه اخوان ثالث باشد و تلاش دیگری را برای پیوند شعر معاصر با ردیف موسیقی سنتی به ثبت برساند.
وقتی در کمال تعجب، مخاطبان تقریباً بهموقع در صندلیهای خود جایگیر میشوند و سالن تاریک میشود، تنها دو صندلی بر سن تالار وحدت دیده میشود. «حمید متبسم» با سهتاری در دست به همراه «شهروز شعاعی» نوازندۀ سازهای کوبهای گروه مضراب، با تشویق حضار به سن میآیند تا آغازگر بخش اول کنسرت زمستان یعنی بخش «موسیقی سازی» آن باشند. تکنوازی سهتار متبسم با مضرابی پرطنین، آغاز میشود تا در ادامه به ضربههای ملایم شعاعی بپیوندد و همنوازی آغاز شود. موسیقیای که در این بخش اجرا میشود، اگرچه اندکی طولانی و کشدار به نظر میرسد، اما با پایانی که ضرباهنگ تندی دارد، کسالت را از مخاطب دور میکند. پرده فرو میافتد تا بخش همنوازی آغاز شود.
- «نوای دریا» در مایۀ نوا
- سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشا!
به گزارش سایت موسیقی ما متبسم در بروشور کنسرت زمستان با اشاره به نخستین یادمانهای شعر زمستان در دوران نوجوانیاش، میگوید: «در آن زمان به راز کلام اخوان پی نمیبردم ولی مانند زمستان دوستش داشتم. حال کلام اخوان دستمایۀ اثری است که به گوش شما میرسد. زمستانی نه از آن دست که من میشناختم. زمستانی که پیامش برگرفته از رنج مردمانی بود که بهار را منتظر بودند.»
در این بخش، شاهد نواختهشدن پیشدرآمد نیستیم و آهنگ تقریباً بدون معطلی، با کلام اخوان و صدای همخوانان درمیآمیزد. همخوانی «فریبا داودی» و «هادی فیضآبادی»، با اوج و فرودهایی گاه متضاد و گاه هماهنگ در زیر و بمها، با صدای سازها عجین میشود. در جاهایی از بخش آغازین زمستان، «بمخوانی» فریبا داودی، با وسعت حیرتآور یک حنجرۀ زنانه، همچون تأکیدی بر فضای شعر زمستان عمل میکند. فریبا داودی متولد 1339، اصول موسیقی، فلسفه و بینش موسیقی، فن بیان و آواز ایرانی را نزد استادان بنام موسیقی فرا گرفته و مؤسس گروه موسیقی مهر و آموزشگاه موسیقی «آوای مهر» است . او به دور از تبلیغات و درگیریهای مرسوم اهل موسیقی، بیشترین تلاش خود را صرف آموزش آواز سنتی به هنرجویان بسیاری کرده است که هادی فیض آبادی نیز یکی از آنهاست. حالا با رسیدن به جملۀ «سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشا» از شعر زمستان، که در آن، صدای داودی به اوج میرسد، به اولین سکوتی میرسیم که متبسم از آن خبر داده بود!
- سکوتهای زمستان
موسیقی در مایههای اصفهان، همایون، دشتی، چهارگاه و ماهور با کلام اخوان و صدای همخوانان اوج می گیرد و به فرود میرسد تا پس از سکوتی دیگر، دوباره به شعر پیوند بخورد و زمستان را برای مخاطب تداعی کند؛ زمستانی که هر کس تصویری از آن در ذهن دارد.
- حسابت را کنار جام بگذارم!
- زمستان است!
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : شنبه 26 اردیبهشت 1394 - 16:44
دیدگاهها
چه خبر از البوم های پاپ؟
افزودن یک دیدگاه جدید