کیاوش صاحبنسق در گفت وگو با سایت «موسیقی ما» خبر داد
آهنگسازی برای خوانش محمود دولتآبادی از قصه رستم و سهراب
موسيقي ما - محمود دولتآبادی و کیاوش صاحبنسق در یک پروژه موسیقایی-ادبی بر اساس روایت «رستم و سهراب» شاهنامه همکاری میکنند.
به گزارش سایت «موسيقي ما»، طی این همکاری داستان «رستم و سهراب» با گزینش و گویش محمود دولتآبادی به کیاوش صاحبنسق سپرده شده تا با آهنگسازی این هنرمند به شکل یک مجموعه صوتی منتشر شود. به گفته صاحبنسق این پروژه دو بخش دارد. یکی شاهنامهخوانی دولتآبادی و دیگری تفسیر و تحلیل این نویسنده برجسته از روایت رستم و سهراب است که در یک مجموعه ارائه میشود. صاحبنسق توسط احسان رسولاف برای آهنگسازی این پروژه دعوت به همکاری شده است.
او در آغاز، خوانش محمود دولتآبادی از رستم و سهراب را شنیده و در این باره به «موسیقی ما» میگوید: «ما همه از پیشینه بازیگری آقای دولتآبادی مطلع هستیم. خوانش ایشان از این اثر مجموعهای از نقل، روایت و بازی است. من بار اول که خوانش ایشان از داستان رستم و سهراب را شنیدم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. چیدمان ایشان از این روایت، درخشان و بسيار معاصر است. اگر جایی نیاز به حذف یا خلاصهسازی بوده، این کار به زیبایی انجام شده است. مثلاً جاهایی 40 مصرع حذف شده و یک مصرع از بیتی به مصرع دیگری وصل شد ولی انتخابها آنقدر هوشمندانه انجام شده که هیچ انقطاعی حسن میشود. در واقع در لحن و شکل خوانش آنقدر دقتنظر بهكار رفته و این خوانش آنقدر هوشمندانه انجام شده که هیچ کم و کاستی از نبود بيت و مصرع هاى حذفشده حس نمیشود.»
صاحبنسق درباره موسیقی این اثر هم میگوید: «موسیقی این مجموعه بر اساس دادهها و نشانههاى موسیقی کهن ایران ساخته میشود و توسط گروهی سازى تحت عنوان «کهنسازگان ایرانی» متشکل از 20 ساز کهن ایرانی اجرا خواهد شد.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه این موسیقی هیچ ارتباطی به موسیقی ردیف-دستگاهی ندارد و خبری از سازهایی جدیدتر از قبیل تار، سهتار، کمانچه و... در این آنسامبل نیست، تصریح میکند: «برای شکل دادن این ارکستر علاقه داشتم از ادوات و موسیقی مختص به دوران خلق این شاهکار ادبی بهره ببرم و به رسالات کهن مراجعه کردم. فارابی صاحب کتاب «موسیقی کبیر» وقتی میمیرد، فرودسی 10 ساله است. طبیعتاً موسیقی مورد نظر فارابی همان موسیقی است که فردوسی میشنیده و مىشناخته است. من از سازهایی كه در شاهنامه نامى از آنها آمده، انتخاب کردم. بر اساس الگوهاى سازهاى «موسيقى كبير» فارابى و نشانههايى كه از نام سازها در منطقهى جغرافيايي خلق شاهنامه فردوسى وجود دارد -كه الزاماً در جغرافياى ايران امروز نيست- شروع به بازسازى سازها كردهايم و به موازات آن، در حال ساختن موسیقی بر اساس این سازها و توصیفات موسیقایی از رسالات کهن هستمص كه بخش خلق اثر با رويكردهاى متفاوت بر اساس صور خيال و باورهايى كه موسيقى كهن ايران را قابل تمايز از گونههاى ديگر موسيقى ايران مىكند، صورت مىپذيرد.»
اما ارکستر يا همان سازگان «کهن سازگان ایرانی» لزوماً از سازهای کهن ایران تشکیل نشده، بلكه از سازهایی که با الهام از ساختار سازهای کهن ساخته شدند هم بهره میبرد. آهنگساز این مجموعه همچنین میگوید: «سازهایی که ما در حال ساخت آنها هستیم، ابداعی نیستند؛ بلکه بازسازی ادوات و سازهای کهن است. منبع الهام ما هم همانطور که گفتم، آثار فارابی و در تدوام آن ابنسینا است و البته استفاده از سازهایی است که در شاهنامه و آثار دیگر شاعرهای آن زمان مثل منوچهری دامغانی و... ذکر شدهاند و يا در تصاوير، حكاكىها، كندهكارىهاى روى ظروف و ضرب سكهها و... قابل شناسايى و تفسير هستند.»
کیاوش صاحبنسق در ملاقاتهای کاریاش با استاد دولتآبادی تشریح کرده که علاقهمند است که موسیقی جغرافياى مختلفی که در روایت شاهنامه در آنها رخ میدهد، در این اثر نمود داشته باشد. این آهنگساز همچنین میگوید: «ممكن است به عنوان مثال با فرض اينكه منطقه زندگی رستم، زابلستان و بخشى از سیستان و بلوچستان امروزى است، بتوانیم از رباب بلوچی استفاده کنیم. از سوی ديگر اگر ما بخواهیم صدای این سازها تداعیگر جغرافیای روایت باشند، یک مسأله را باید مدنظر داشته باشیم؛ جغرافیای این مناطق در ایران کهن لزوماً در ایران امروز معنا ندارد و به واسطهى همين استدلال، رباب به شكل بلوچى آن نمىتواند انتخاب درستى باشد.»
صاحبنسق پژوهش برای این امر را در دستور کار خود قرار داده و در مسیر پژوهش به نقشهای برمیخورد که جغرافیای شاهنامه را بر اساس اسناد تاریخی با جغرافیای واقعی امروزشان تطبیق داده است: «من با دیدن این نقشه متوجه شدم كه این ایده جدیدی نیست و روی این مسأله که جغرافیای امروزیِ مناطق نام برده شده در شاهنامه قبلاً هم مورد برسی قرار گرفته است. مثلاً مازندرانی که فرودسی از آن سخن میگوید، اصلاً مازندران امروز نیست. مازندران امروزی را طبرستان میگفتند. دو جا را مازندران میگفتند، یکی بالای چین در ماوراءالنهر و دیگری پایین عربستان. یا اینکه مثلاً دژ سفید یا توران و... کجا هستند.»
صاحبنسق دلیل پرداختن به ایده را هم اینگونه توضیح داد: «من با این موضوع درگیر شدم، چون میخواستم به سازهایی برسم که در آن برهه تاریخی در مناطق ایران کهن مورد استفاده قرار میگرفتند و شاید امروز در سازهای ایرانی دستهبندی نشوند. در واقع این مسأله دست مرا باز میگذاشت تا به ایده ذهنیام درباره موسیقی این کار نزدیک بشوم.»
با این توضحیات حالا سوال اصلی اين است که این سازها چگونه ساخته میشوند: «چند سال پیش من با سازندهى سازی به نام سیفالله شکری آشنا شدم و اتفاقاً در یکی از پرفورمنسهایم با عنوان «دکه» سازی به نام «فرش» از ساختههای او را استفاده کردم. توسط مسعود سخاوتدوست یکی از شاگردان قدیمی من که آهنگساز خیلی خوبی است با این ساز آشنا شدم. آقای شكري تجربیاتی را هم با آقای درویشی پشت سر گذاشتند و بخشی از ساز الواح «عبدالقادر مراغی» را با هم بازسازی کردند.»
کیاوش صاحبنسق در حال رسیدن به ترکیبی از نوازندگان است که بتوانند از عهده نواختن این سازها بر بیایند و تعدادی نوازنده هم برای این امر پیدا کرده است. این آهنگساز و مدرس موسیقی در پایان تأکید کرد: «آقای دولتآبادی باعث شکلگیری آنسامبل «کهن سازگان ایرانی» هستند و ما امیدواریم که پس از تولید این اثر، گروه بتواند به کار خود برای اجرای آثار دیگری ادامه دهد.»
خوانش محمود دولتآبادی از قصه «رستم و سهراب» شاهنامه جاویدان فردوسی در کنار تفسیر ایشان از این قصه با عنوان «طومار» به آهنگسازی کیاوش صاحبنسق و تهیهکنندگی احسان رسولاف در حال تولید است. صاحبنسق با تقدير از حمايت تهيهكننده از اين پروژه و پايهگذارى كهن سازگان ايران از حضور و همانديشى احسان رسولاُف سپاسگزارى كرد و ثمرهى اينگونه حمايتهاى بخش خصوصى را در راستاى ارتقاي فرهنگ و موسيقى ايران بسيار دلگرمكننده خواند.
به گزارش سایت «موسيقي ما»، طی این همکاری داستان «رستم و سهراب» با گزینش و گویش محمود دولتآبادی به کیاوش صاحبنسق سپرده شده تا با آهنگسازی این هنرمند به شکل یک مجموعه صوتی منتشر شود. به گفته صاحبنسق این پروژه دو بخش دارد. یکی شاهنامهخوانی دولتآبادی و دیگری تفسیر و تحلیل این نویسنده برجسته از روایت رستم و سهراب است که در یک مجموعه ارائه میشود. صاحبنسق توسط احسان رسولاف برای آهنگسازی این پروژه دعوت به همکاری شده است.
او در آغاز، خوانش محمود دولتآبادی از رستم و سهراب را شنیده و در این باره به «موسیقی ما» میگوید: «ما همه از پیشینه بازیگری آقای دولتآبادی مطلع هستیم. خوانش ایشان از این اثر مجموعهای از نقل، روایت و بازی است. من بار اول که خوانش ایشان از داستان رستم و سهراب را شنیدم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. چیدمان ایشان از این روایت، درخشان و بسيار معاصر است. اگر جایی نیاز به حذف یا خلاصهسازی بوده، این کار به زیبایی انجام شده است. مثلاً جاهایی 40 مصرع حذف شده و یک مصرع از بیتی به مصرع دیگری وصل شد ولی انتخابها آنقدر هوشمندانه انجام شده که هیچ انقطاعی حسن میشود. در واقع در لحن و شکل خوانش آنقدر دقتنظر بهكار رفته و این خوانش آنقدر هوشمندانه انجام شده که هیچ کم و کاستی از نبود بيت و مصرع هاى حذفشده حس نمیشود.»
صاحبنسق درباره موسیقی این اثر هم میگوید: «موسیقی این مجموعه بر اساس دادهها و نشانههاى موسیقی کهن ایران ساخته میشود و توسط گروهی سازى تحت عنوان «کهنسازگان ایرانی» متشکل از 20 ساز کهن ایرانی اجرا خواهد شد.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه این موسیقی هیچ ارتباطی به موسیقی ردیف-دستگاهی ندارد و خبری از سازهایی جدیدتر از قبیل تار، سهتار، کمانچه و... در این آنسامبل نیست، تصریح میکند: «برای شکل دادن این ارکستر علاقه داشتم از ادوات و موسیقی مختص به دوران خلق این شاهکار ادبی بهره ببرم و به رسالات کهن مراجعه کردم. فارابی صاحب کتاب «موسیقی کبیر» وقتی میمیرد، فرودسی 10 ساله است. طبیعتاً موسیقی مورد نظر فارابی همان موسیقی است که فردوسی میشنیده و مىشناخته است. من از سازهایی كه در شاهنامه نامى از آنها آمده، انتخاب کردم. بر اساس الگوهاى سازهاى «موسيقى كبير» فارابى و نشانههايى كه از نام سازها در منطقهى جغرافيايي خلق شاهنامه فردوسى وجود دارد -كه الزاماً در جغرافياى ايران امروز نيست- شروع به بازسازى سازها كردهايم و به موازات آن، در حال ساختن موسیقی بر اساس این سازها و توصیفات موسیقایی از رسالات کهن هستمص كه بخش خلق اثر با رويكردهاى متفاوت بر اساس صور خيال و باورهايى كه موسيقى كهن ايران را قابل تمايز از گونههاى ديگر موسيقى ايران مىكند، صورت مىپذيرد.»
اما ارکستر يا همان سازگان «کهن سازگان ایرانی» لزوماً از سازهای کهن ایران تشکیل نشده، بلكه از سازهایی که با الهام از ساختار سازهای کهن ساخته شدند هم بهره میبرد. آهنگساز این مجموعه همچنین میگوید: «سازهایی که ما در حال ساخت آنها هستیم، ابداعی نیستند؛ بلکه بازسازی ادوات و سازهای کهن است. منبع الهام ما هم همانطور که گفتم، آثار فارابی و در تدوام آن ابنسینا است و البته استفاده از سازهایی است که در شاهنامه و آثار دیگر شاعرهای آن زمان مثل منوچهری دامغانی و... ذکر شدهاند و يا در تصاوير، حكاكىها، كندهكارىهاى روى ظروف و ضرب سكهها و... قابل شناسايى و تفسير هستند.»
کیاوش صاحبنسق در ملاقاتهای کاریاش با استاد دولتآبادی تشریح کرده که علاقهمند است که موسیقی جغرافياى مختلفی که در روایت شاهنامه در آنها رخ میدهد، در این اثر نمود داشته باشد. این آهنگساز همچنین میگوید: «ممكن است به عنوان مثال با فرض اينكه منطقه زندگی رستم، زابلستان و بخشى از سیستان و بلوچستان امروزى است، بتوانیم از رباب بلوچی استفاده کنیم. از سوی ديگر اگر ما بخواهیم صدای این سازها تداعیگر جغرافیای روایت باشند، یک مسأله را باید مدنظر داشته باشیم؛ جغرافیای این مناطق در ایران کهن لزوماً در ایران امروز معنا ندارد و به واسطهى همين استدلال، رباب به شكل بلوچى آن نمىتواند انتخاب درستى باشد.»
صاحبنسق پژوهش برای این امر را در دستور کار خود قرار داده و در مسیر پژوهش به نقشهای برمیخورد که جغرافیای شاهنامه را بر اساس اسناد تاریخی با جغرافیای واقعی امروزشان تطبیق داده است: «من با دیدن این نقشه متوجه شدم كه این ایده جدیدی نیست و روی این مسأله که جغرافیای امروزیِ مناطق نام برده شده در شاهنامه قبلاً هم مورد برسی قرار گرفته است. مثلاً مازندرانی که فرودسی از آن سخن میگوید، اصلاً مازندران امروز نیست. مازندران امروزی را طبرستان میگفتند. دو جا را مازندران میگفتند، یکی بالای چین در ماوراءالنهر و دیگری پایین عربستان. یا اینکه مثلاً دژ سفید یا توران و... کجا هستند.»
صاحبنسق دلیل پرداختن به ایده را هم اینگونه توضیح داد: «من با این موضوع درگیر شدم، چون میخواستم به سازهایی برسم که در آن برهه تاریخی در مناطق ایران کهن مورد استفاده قرار میگرفتند و شاید امروز در سازهای ایرانی دستهبندی نشوند. در واقع این مسأله دست مرا باز میگذاشت تا به ایده ذهنیام درباره موسیقی این کار نزدیک بشوم.»
با این توضحیات حالا سوال اصلی اين است که این سازها چگونه ساخته میشوند: «چند سال پیش من با سازندهى سازی به نام سیفالله شکری آشنا شدم و اتفاقاً در یکی از پرفورمنسهایم با عنوان «دکه» سازی به نام «فرش» از ساختههای او را استفاده کردم. توسط مسعود سخاوتدوست یکی از شاگردان قدیمی من که آهنگساز خیلی خوبی است با این ساز آشنا شدم. آقای شكري تجربیاتی را هم با آقای درویشی پشت سر گذاشتند و بخشی از ساز الواح «عبدالقادر مراغی» را با هم بازسازی کردند.»
کیاوش صاحبنسق در حال رسیدن به ترکیبی از نوازندگان است که بتوانند از عهده نواختن این سازها بر بیایند و تعدادی نوازنده هم برای این امر پیدا کرده است. این آهنگساز و مدرس موسیقی در پایان تأکید کرد: «آقای دولتآبادی باعث شکلگیری آنسامبل «کهن سازگان ایرانی» هستند و ما امیدواریم که پس از تولید این اثر، گروه بتواند به کار خود برای اجرای آثار دیگری ادامه دهد.»
خوانش محمود دولتآبادی از قصه «رستم و سهراب» شاهنامه جاویدان فردوسی در کنار تفسیر ایشان از این قصه با عنوان «طومار» به آهنگسازی کیاوش صاحبنسق و تهیهکنندگی احسان رسولاف در حال تولید است. صاحبنسق با تقدير از حمايت تهيهكننده از اين پروژه و پايهگذارى كهن سازگان ايران از حضور و همانديشى احسان رسولاُف سپاسگزارى كرد و ثمرهى اينگونه حمايتهاى بخش خصوصى را در راستاى ارتقاي فرهنگ و موسيقى ايران بسيار دلگرمكننده خواند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 12 تیر 1394 - 21:36
دیدگاهها
واووووو چه شود انقلابی به پا میشه
برای استاد محمود دولت آبادی ارزوی موفقیت میکنم
افزودن یک دیدگاه جدید