جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
به بهانه كنسرت گروه «كلون» در عمارت روبرو - اول اردى‌بهشت ١٣٩٦
روزنه گریز از روزمرگی


[ کیاوش صاحب‌نسق - نوازنده و آهنگساز ]

آسمان همان است كه بود. فقط برگ درختان دل‌ها رنگ عوض می‌كنند. روزگار هميشه غريب بوده است. انگار پناه ما به كوچه‌هاست و عشق سرگردان و گريزان. خاطرات سياه و سفيد مى‌مانند و رنگ‌ها بين نسل‌ها تقسيم مى‌شوند.

تكه‌هاى  اين نواها كه مى‌شناسيم و زمزمه مى‌كنيم، ذهن را پر و خالى مى‌كنند. كلام گاهى مى‌ماند بى‌آنكه آواز را خواندنى بدانى. آواز گاهى مى‌خواند بى‌آنكه كلام را جارى شده، توان خواندن داشته باشى. ميان اين گذر عمرها كه بين ماست و پيش از ما و بعد مايى‌ها، نسيم چاشنى‌ها و ماندگارى‌هاى نا ماندنى -كه چرايى ماندنشان را كسى نمى‌داند- صورتت را پر مى‌كنند از واژه‌هاى ناگفته اما انگار هزار بار آشناتر از آشنا. مى‌روى تا براى چيدن لحظه‌ها آماده شوى و آن وقت گلبرگ خاطره‌ها در دستت قاصدك مى‌شوند كه جاى پرپر شدن خاطره‌ها را حكايت پرواز مى‌شوند، مژه‌هاى رويا را خواب مى‌كنند و انگار تمام آن نهال سينه‌كش ديوار را براى گردن‌كشى تا آفتاب، هزار آفرين مى‌گويند. سير از صداها نمى‌شوى چرا كه هر صدا طنين دست‌آموز مى‌شود تا پيكر صميمى نياز را تا ابر بدعت بالا كشد. واژه‌ها معنا هستند وقتى موسيقى كلام مى‌شود و شعر لاى سخاوت عشق،  بى‌تعبيرى، خواب نمى‌ماند.

طرح شعر و آهنگ‌هاى «كلون» انگار آن فراموش شده‌هاى ماست كه لابه‌لاى جستجوهاى خلوت‌مان مثل يك خواب خوش بيدار مى شود. آهنگ مى‌شود كه نيوشيده شود. حرف مى‌شود تا زمزمه شود انگار هميشه زمزمه مى شده است اما اين بار فرق مى‌كند. انگار ميراث ماست كه فراموش كنيم. انگار ميراث ماست تا منتظر باشيم و سراسر چشم شويم تا انگار آن روز رسد و آن يار آيد و لب خندد و قلب تپد و حال «آن» شود. اما تمام لحظه‌هاى «كلون» لحظه‌هاى سيرى‌ناپذير حالند كه روح گذشته را در اميد فردا مى‌خوانند و طنين مى‌كنند. هيچ از هيچ فاصله نمى‌گيرد. هيچ از هيچ پيشى نمى‌گيرد. انگار خلق واژه و نغمه تقدمى و تأخرى را نيستند. وصفِ نابند كه در صيقل زمان فقط زلال و بى‌غش فرا مى‌گيرند و فرا مى‌خوانندت. ناشناخته‌هاى سهل آشنا مى‌شوند همراه با ما و آشناى‌هاى ديگرگون شنيده مى‌شوند.

لاى تاريخ و روزمره و وسوسه‌هاى مانده در ته ذهنمان «كلون» راهى را مى‌شكافد تا راهروهاى به ناخودآگاهمان را، آن لذت فراموش شده را، آن زمان در بغض گره خورده را چنان شيرين بيان كند كه ارجاعات ذهنى ما را روى به هر شباهت‌پذيرى و شناختگى ببندد و توصيف استعاره‌هاى خوشبختِ انتزاعِ محض‌مان باشد كه انگار همين لحظه‌اى پيش در كوچه ملاقاتش كرديم. حضور تنوع شناخت و احاطه بر شيوه‌هاى نوازندگى و جهت‌هاى موسيقايى گروه «كلون» راه آغازى را به نمايش مى‌گذارد كه در آن يك شاكله جدى در ساختار در هم تنيده موسيقى و شعر رو به باز كردن دريچه‌اى را پيش گرفته كه در آن موسيقىِ بى زمانىِ خاطراتِ ما به شكلى امضا‌دار تكه‌هاى متعددش را به جنسى منحصر به فرد مبدل مى‌كند تا دست مايه نيم خودآگاه شنيدارى ما را به ملات مرصع زودآشناى ماندگارى بدل کند.
٠٠:٤٤ دقيقه
يكشنبه سوم اردى بهشت ١٣٩٦
كياوش صاحب نسق
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 - 16:37

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود روزنه گریز از روزمرگی | موسیقی ما