با عنوان «طومار»
پروژهٔ موسیقایی - ادبی «محمود دولتآبادی» و «کیاوش صاحبنسق» دی ماه منتشر میشود
موسیقی ما - پروژهٔ موسیقایی - ادبی «محمود دولتآبادی» و «کیاوش صاحبنسق» بر اساس روایت «رستم و سهراب» شاهنامه اثر جاویدان «فردوسی» با نام «طومار» این ماه منتشر خواهد شد و این در حالی است که پیش از آن، یک فیلم مستند از این پروژه در جشنوارهٔ «سینما حقیقت» به نمایش در میآید؛ اما این آهنگساز به زودی کتاب اشعارش را هم ما نام «هیچ، هیچ از کوچه بر نمیتابد» منتشر میکند. اتفاقی که برای اولین بار است که رخ میدهد.
«کیاوش صاحب نسق» چندی قبل «رستم و سهراب» را با گزینش و گویش محمود دولتآبادی آغاز کرد، پروژهای که در آن نویسندهٔ کهنهکار علاوه بر شاهنامهخوانی، به تفسیر و تحلیل اثر جاودانهٔ فردوسی نیز میپردازد و قرار است هر دو در یک اثر به تهیهکنندگی «احسان رسولاف» در یک مجموعه منتشر شود. به گفتهٔ «صاحب نسق» خوانش «دولت آبادی» در این پروژه مجموعهای از نقل، روایت و بازی است و موسیقیای که او استفاده کرده نیز بر اساس دادهها و نشانههاى موسیقی کهن ایران ساخته شده و توسط گروهی سازى تحت عنوان «کهنسازگان ایرانی» متشکل از ۲۰ ساز کهن ایرانی اجرا شده است: » ما مشغول ساختن سازهایی برای این پروژه شدیم که فردوسی در شاهنامه به آن اشاره کرده بود. این شاعر بزرگ در اثر خود دربارهٔ ساز و موسیقی اشاراتی دارد، به همین خاطر حدود چهل ساز توسط آقای «سیفالله شکری» ساخته شد که به اعتقاد من به توصیفات او نزدیک است و ما همان را معیار فضای صوتی و موسیقایی خود قرار دادیم. همچنین از کتاب «موسیقی کبیر» نوشتهٔ فارابی که از نظر زمانی نزدیکترین رساله به زمان فردوسی است، بهره گرفتهایم.»
او میگوید البته در این سالها تلاشهایی جهت ساخت سازهای کهن صورت گرفته است که بیشتر به سمت سازهای موسیقی سنتی ما رفته است؛ اما در شاهنامه علاوه بر ساز چنگ، سازهایی زخمهای و کمانهای وجود دارند که فردوسی در اشعارش به آن اشاره کرده و الزاما با تار و سهتار دستگاهی ما قرابتی ندارند: » آنچه فردوسی دربارهٔ موسیقی میگوید، اساسا به موسیقی دستگاهی ما وصل نمیشوند. در واقع آنچه به عنوان موسیقی سنتی در نظر گرفته میشود، ارتباط چندانی با موسیقیای که در زمان فردوسی نواخته میشده، ندارد.»
«صاحب نسق» راهی دشوار در این بین داشته است. او به گونهای تعامل کرده است که هم جایگاه فردوسی در نظر گرفته شود و هم نظر «محمود دولتآبادی» که سختگیریهای خاص خودش را دارد و موسیقی را هم خوب میشناسد، تامین شود. ساخت این سازها هم خودش زمان زیادی برده و کار سختی است، حالا اما همه چیز به همان نتیجهٔ مطلوبی رسیده است که آهنگساز میخواسته است؛ ضمن آنکه برنامههایی برای ادامهٔ فعالیتهای این ارکستر دارد: » ایدهآل ذهنیام این است که نوازندگانی برای این سازها تربیت و از آهنگسازان دیگر هم دعوت کنیم تا برای آن موسیقی بنویسند تا ارکستری از سازهای کهن داشته باشیم. اتفاقی که میتواند برای موسیقی ما بسیار مهم باشد و البته به شکل طبیعی مشکلات خودش را هم دارد و کار دشواری است و نیاز به حمایت دارد.»
اما این تمام کارهایی نیست که «صاحب نسق» برای این پروژه در نظر گرفته است. او میخواهد این اثر را به صورت زنده هم روی صحنه ببرد: «قرار است در این کنسرت، آقای دولتآبادی بخشهایی از اثر را به صورت زنده خوانش میکند و ارکستر هم موسیقی را اجرا.»
کیاوش صاحبنسق میگوید موسیقی جغرافیاى مختلفی که در روایت شاهنامه در آنها رخ میدهد، در این اثر نمود داشته باشد، به همین خاطر از آنجا که رستم در زابلستان و بلوچستان زندگی میکرده، از رباب بلوچی استفاده شده است. اما دیدار «رستم و تهمینه» یکی از مهمترین بخشهای این اثر است که خود صاحب نسق به آن علاقهٔ ویژهای دارد: «یکی از بخشهایی که هم خودم دلبستگی خاصی به آن دارم و هم بقیهٔ کسانی که اثر را گوش کردهاند، دیدار «رستم و تهمینه» است که در یک فضای خلوت و خاص ترسیم شده است. البته در این اثر موسیقی رزمی هم داریم و شکلهای دیگر از موسیقی که همهاشان با همین سازها به اجرا درآمدهاند.»
«صاحب نسق» همچنین دربارهٔ انتشار کتاب شعرهایش میگوید: «من به عنوان کسی که خارج از گود ادبیات است، سالها شعر میگفتم و در این میان از حمایت و پشتیبانی دکتر ادیب «حسین الله یاری» که خودشان شاعر توانمندی هستند و ادبیات فوقالعاده زیبایی هم دارند، استفاده کردهام. ایشان پیش از این «حیدربابا» ی شهریار را ترجمه کردهاند که کاملا بیعیب و نقص است و اصل نظم و شعر کلاسیک فارسی در آن وجود دارد.»
او از سالها قبل – سال ۶۵- شروع به نوشتن شعر کرده است و حالا چند مجموعهٔ شعر کامل دارد که حالا بعد از این سالها قرار است به انتشار درآید.
«کیاوش صاحب نسق» چندی قبل «رستم و سهراب» را با گزینش و گویش محمود دولتآبادی آغاز کرد، پروژهای که در آن نویسندهٔ کهنهکار علاوه بر شاهنامهخوانی، به تفسیر و تحلیل اثر جاودانهٔ فردوسی نیز میپردازد و قرار است هر دو در یک اثر به تهیهکنندگی «احسان رسولاف» در یک مجموعه منتشر شود. به گفتهٔ «صاحب نسق» خوانش «دولت آبادی» در این پروژه مجموعهای از نقل، روایت و بازی است و موسیقیای که او استفاده کرده نیز بر اساس دادهها و نشانههاى موسیقی کهن ایران ساخته شده و توسط گروهی سازى تحت عنوان «کهنسازگان ایرانی» متشکل از ۲۰ ساز کهن ایرانی اجرا شده است: » ما مشغول ساختن سازهایی برای این پروژه شدیم که فردوسی در شاهنامه به آن اشاره کرده بود. این شاعر بزرگ در اثر خود دربارهٔ ساز و موسیقی اشاراتی دارد، به همین خاطر حدود چهل ساز توسط آقای «سیفالله شکری» ساخته شد که به اعتقاد من به توصیفات او نزدیک است و ما همان را معیار فضای صوتی و موسیقایی خود قرار دادیم. همچنین از کتاب «موسیقی کبیر» نوشتهٔ فارابی که از نظر زمانی نزدیکترین رساله به زمان فردوسی است، بهره گرفتهایم.»
او میگوید البته در این سالها تلاشهایی جهت ساخت سازهای کهن صورت گرفته است که بیشتر به سمت سازهای موسیقی سنتی ما رفته است؛ اما در شاهنامه علاوه بر ساز چنگ، سازهایی زخمهای و کمانهای وجود دارند که فردوسی در اشعارش به آن اشاره کرده و الزاما با تار و سهتار دستگاهی ما قرابتی ندارند: » آنچه فردوسی دربارهٔ موسیقی میگوید، اساسا به موسیقی دستگاهی ما وصل نمیشوند. در واقع آنچه به عنوان موسیقی سنتی در نظر گرفته میشود، ارتباط چندانی با موسیقیای که در زمان فردوسی نواخته میشده، ندارد.»
«صاحب نسق» راهی دشوار در این بین داشته است. او به گونهای تعامل کرده است که هم جایگاه فردوسی در نظر گرفته شود و هم نظر «محمود دولتآبادی» که سختگیریهای خاص خودش را دارد و موسیقی را هم خوب میشناسد، تامین شود. ساخت این سازها هم خودش زمان زیادی برده و کار سختی است، حالا اما همه چیز به همان نتیجهٔ مطلوبی رسیده است که آهنگساز میخواسته است؛ ضمن آنکه برنامههایی برای ادامهٔ فعالیتهای این ارکستر دارد: » ایدهآل ذهنیام این است که نوازندگانی برای این سازها تربیت و از آهنگسازان دیگر هم دعوت کنیم تا برای آن موسیقی بنویسند تا ارکستری از سازهای کهن داشته باشیم. اتفاقی که میتواند برای موسیقی ما بسیار مهم باشد و البته به شکل طبیعی مشکلات خودش را هم دارد و کار دشواری است و نیاز به حمایت دارد.»
اما این تمام کارهایی نیست که «صاحب نسق» برای این پروژه در نظر گرفته است. او میخواهد این اثر را به صورت زنده هم روی صحنه ببرد: «قرار است در این کنسرت، آقای دولتآبادی بخشهایی از اثر را به صورت زنده خوانش میکند و ارکستر هم موسیقی را اجرا.»
کیاوش صاحبنسق میگوید موسیقی جغرافیاى مختلفی که در روایت شاهنامه در آنها رخ میدهد، در این اثر نمود داشته باشد، به همین خاطر از آنجا که رستم در زابلستان و بلوچستان زندگی میکرده، از رباب بلوچی استفاده شده است. اما دیدار «رستم و تهمینه» یکی از مهمترین بخشهای این اثر است که خود صاحب نسق به آن علاقهٔ ویژهای دارد: «یکی از بخشهایی که هم خودم دلبستگی خاصی به آن دارم و هم بقیهٔ کسانی که اثر را گوش کردهاند، دیدار «رستم و تهمینه» است که در یک فضای خلوت و خاص ترسیم شده است. البته در این اثر موسیقی رزمی هم داریم و شکلهای دیگر از موسیقی که همهاشان با همین سازها به اجرا درآمدهاند.»
«صاحب نسق» همچنین دربارهٔ انتشار کتاب شعرهایش میگوید: «من به عنوان کسی که خارج از گود ادبیات است، سالها شعر میگفتم و در این میان از حمایت و پشتیبانی دکتر ادیب «حسین الله یاری» که خودشان شاعر توانمندی هستند و ادبیات فوقالعاده زیبایی هم دارند، استفاده کردهام. ایشان پیش از این «حیدربابا» ی شهریار را ترجمه کردهاند که کاملا بیعیب و نقص است و اصل نظم و شعر کلاسیک فارسی در آن وجود دارد.»
او از سالها قبل – سال ۶۵- شروع به نوشتن شعر کرده است و حالا چند مجموعهٔ شعر کامل دارد که حالا بعد از این سالها قرار است به انتشار درآید.
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : جمعه 4 دی 1394 - 15:13
افزودن یک دیدگاه جدید