به بهانه اجرای «در شعله با تو رقصان» در تالار وحدت
اجرایی متفاوت و عجیب
موسيقي ما - جمعه شب كنسرت «در شعله با تو رقصان» در تالار وحدت تهران برگزار شد. كنسرتي كه «مهيار عليزاده» -آهنگساز و مدير هنري كنسرت- دربارهاش ميگويد كه بهتر است نام «موسیقی تصویری» را براي آن بگذاريم.
ماهیت این اجرا برداشتی آزاد از ماجرای «شیخ صنعان» و در واقع روایتگر قسمتهای عاشقانه یکی از هفتشهر عشق با نام «طلب» از عطار نیشابوری بود؛ اگرچه «عليزاده» برداشتی کاملاً مینیمال از آن ارائه کرده. او ميخواسته آن را به صورت اپرای واقعی روی صحنه ببرد؛ اما به خاطر كمبود امكانات -موزيسين و بازيگر- به حضور دو بازيگر كه اشعار را دكلمه ميكنند، بسنده كرده بود.
«در شعله با تو رقصان» با بخشهای باکلامی که «صابر ابر» و «پانتهآ پناهيها» آن را اجرا كردند و همچنين همراهي هفت خواننده در بخش کر اجرا شد. بخشي از متنها و اشعار از ادبيات كلاسيك انتخاب شده بود و برخي هم نوشتهي خود عليزاده و البته عليرضا كليايي. در واقع برای اشعار این پرفورمنس که روایت داستان عاشقانهای از عطار است، از هیچ کدام از اشعار این شاعر استفاده نشده و برای بیان این عاشقانه از شعرهای مدرن بهره گرفته شده بود.
البته با توجه به صحبتهاي پيش از كنسرت، انتظار ميرفت كه بازيگران، اَكتهايي روي صحنه داشته باشند كه اين اتفاق رخ نداد و آنها تنها در فضاي دكوري كه برايشان در نظر گرفته شده بود، نشسته و کلام را دکلمه كردند. مسألهاي كه ميتوان آن را احتمالاً به دلیل كندي اعطاي مجوز در بخش موسيقي و همچنين نمايش دانست.
به نظر ميرسد «شيوهاي متفاوت در اجراي موسيقي»، اتفاقي است كه اين روزها هنرمندان به آن توجه دارند و در همين زمينه چند برنامه نيز پيش روي است. اما تا چه اندازه ميتوان اين اتفاق را به عنوان نكتهاي مثبت در جريان موسيقي ايران قلمداد كرد؟ «ماني جعفرزاده» -آهنگساز- كه خود دو سال قبل در تالار رودكي تهران، مشابه اين اتفاق را با حضور بازيگراني ديگر به اجرا درآورده بود، در اين باره ميگويد: «در چنين اجراهايي بايد به دو نكته توجه داشته باشيم. اول اينكه تصوري كه ما از پرفورمنس داريم، چيست؟ چرا كه به نظر ميرسد بخش وسيعي از كارهايي كه اجرا ميشوند، با حداقل دانش لازم از پرفورمنس است. از سوی دیگر در موسيقي، «دراما موزيك» وجود دارد كه در تمام دنيا نيز اتفاقاتي از اين دست رخ ميدهد. ما با كمي مطالعه در تاريخ «دراما موزيك» ميتوانيم اتفاقاتي را پديد آوريم كه بسيار جدي و عميق باشد. البته بديهي است كه من از هر تجربهاي كه در اين زمينه رخ دهد، استقبال ميكنم؛ اما به نظرم ميرسد كه اين مسأله نياز به تفكر بيشتري دارد.»
«امير پوريا» -منتقد سینما- نيز ماجرا را از منظر ديگري بررسي ميكند. او به خبرنگار سایت موسیقی ما ميگويد اصولاً تركيب نمايش-موسيقي در ايران كمتر درك شده است: «نه اهالي موسيقي و نه مردم، نسبت به ترانه و موسيقيِ روايي واكنش درستي ندارند. به همين خاطر است كه براي مثال در تجربههاي اخير آقاي رحمانيان، با اينكه او تأكيد دارد كه كارهايش نمايش موسيقايي است، اما اهالي تئاتر مدام اين ايراد را به اين كارها وارد ميكنند كه اين تئاتر نيست. به نظر ميرسد فهم عمومي نسبت به اين مقوله در ايران بسير اندك است و به همين خاطر است كه اپرا با تمام عظمتي كه در هنرهاي نمايشي دارد، در ايران بيشتر به بخش موسيقايياش شناخته ميشود. در حالي كه بخش نمايشي اپرا هم به همين اندازه اهميت دارد.»
«پوريا» همچنين اشاره ميكند كه اين مسأله حتي در ترانههايي كه سروده ميشود نيز درك نميشود. به همين خاطر، گاه موقعيت معشوق در شرايطي نامناسب به نمايش در ميآيد و ما كمتر شعر روايي داريم: «وقتي ايدهي اين برنامه مطرح شد، من به صورت ذهني از آن استقبال بسياري كردم؛ اما وقتي به صورت عيني اثر را ديدم، به نظرم رسيد بخش درام قضيه مشكل دارد. در واقع سرنوشت عشاق اثر، تنها بهانهاي براي كار موسيقي شده و فرجام موقعيت آنها مشخص نميشود.»
او همچنين پايان كنسرت را نيز نامناسب دانسته و به اين مسأله اشاره دارد كه پايان برنامه، ميتوانست با فرجام عشاق همراه باشد. در حالي كه گويا گروه تنها قراردادي ميان خودشان براي پايانبندي برنامه گذاشته بودند و به همين خاطر سرنوشت شخصيتهاي نمايشي «پا در هوا» ميماند: «اصليترين و بديهيترين اصل دراماتيك، شخصيتپردازي مناسب و فرجامي است كه مخاطب با آن روبهرو ميشود و پايان برنامه به اين شكل بسيار شگفتانگيز بود.»
«پوريا» البته واكنش مخاطبان در مواجه با اين مسأله و ابهامي كه در اثر شكل گرفت را همراه با فرهيختگي قلمداد كرد. با همهي اينها نميتوان اين مسأله را ناديده گرفت كه به قول «مهيار عليزاده» كه زمان نشست خبري پيرامون اين كنسرت بيان كرد، این برنامه نوع خاصی از اجرا است که تا به حال شاهد روی صحنه رفتن چنین اثری در ایران نبوده و آن را دليلي براي دشواري كاري دانست كه مشغول انجام آن است. از این اثر یک آلبوم صوتی هم آماده شده که تمامی مراحل مربوط به ضبط، میکس و مسترینگ آن به طور کامل انجام گرفته كه به دلیل پروسهي کند مجوز با فاصلهاي اندك منتشر خواهد شد.
میثم مروستی (کنسرت مایستر)، آتنا اشتیاقی (ویلنسل)، پیمان حاتمی (پیانو)، نیلوفر محبی (ویلن)، باربد بیات (هورن)، ترگل خلیلی (رباب و تار)، آرین کشیشی (گیتار باس)، رضا فرهادی (درامز)، شایان ریاحی (پرکاشن)، بهتاش ابوالقاسم (پرکاشن)، امیرحسین دوانی (طراحی صحنه)، سحر ابر (طراحی لباس) و علی رضوی (مدیر اجرایی)، عوامل تهیه و تولید این برنامه را تشکیل میدادند.
ماهیت این اجرا برداشتی آزاد از ماجرای «شیخ صنعان» و در واقع روایتگر قسمتهای عاشقانه یکی از هفتشهر عشق با نام «طلب» از عطار نیشابوری بود؛ اگرچه «عليزاده» برداشتی کاملاً مینیمال از آن ارائه کرده. او ميخواسته آن را به صورت اپرای واقعی روی صحنه ببرد؛ اما به خاطر كمبود امكانات -موزيسين و بازيگر- به حضور دو بازيگر كه اشعار را دكلمه ميكنند، بسنده كرده بود.
«در شعله با تو رقصان» با بخشهای باکلامی که «صابر ابر» و «پانتهآ پناهيها» آن را اجرا كردند و همچنين همراهي هفت خواننده در بخش کر اجرا شد. بخشي از متنها و اشعار از ادبيات كلاسيك انتخاب شده بود و برخي هم نوشتهي خود عليزاده و البته عليرضا كليايي. در واقع برای اشعار این پرفورمنس که روایت داستان عاشقانهای از عطار است، از هیچ کدام از اشعار این شاعر استفاده نشده و برای بیان این عاشقانه از شعرهای مدرن بهره گرفته شده بود.
البته با توجه به صحبتهاي پيش از كنسرت، انتظار ميرفت كه بازيگران، اَكتهايي روي صحنه داشته باشند كه اين اتفاق رخ نداد و آنها تنها در فضاي دكوري كه برايشان در نظر گرفته شده بود، نشسته و کلام را دکلمه كردند. مسألهاي كه ميتوان آن را احتمالاً به دلیل كندي اعطاي مجوز در بخش موسيقي و همچنين نمايش دانست.
به نظر ميرسد «شيوهاي متفاوت در اجراي موسيقي»، اتفاقي است كه اين روزها هنرمندان به آن توجه دارند و در همين زمينه چند برنامه نيز پيش روي است. اما تا چه اندازه ميتوان اين اتفاق را به عنوان نكتهاي مثبت در جريان موسيقي ايران قلمداد كرد؟ «ماني جعفرزاده» -آهنگساز- كه خود دو سال قبل در تالار رودكي تهران، مشابه اين اتفاق را با حضور بازيگراني ديگر به اجرا درآورده بود، در اين باره ميگويد: «در چنين اجراهايي بايد به دو نكته توجه داشته باشيم. اول اينكه تصوري كه ما از پرفورمنس داريم، چيست؟ چرا كه به نظر ميرسد بخش وسيعي از كارهايي كه اجرا ميشوند، با حداقل دانش لازم از پرفورمنس است. از سوی دیگر در موسيقي، «دراما موزيك» وجود دارد كه در تمام دنيا نيز اتفاقاتي از اين دست رخ ميدهد. ما با كمي مطالعه در تاريخ «دراما موزيك» ميتوانيم اتفاقاتي را پديد آوريم كه بسيار جدي و عميق باشد. البته بديهي است كه من از هر تجربهاي كه در اين زمينه رخ دهد، استقبال ميكنم؛ اما به نظرم ميرسد كه اين مسأله نياز به تفكر بيشتري دارد.»
«امير پوريا» -منتقد سینما- نيز ماجرا را از منظر ديگري بررسي ميكند. او به خبرنگار سایت موسیقی ما ميگويد اصولاً تركيب نمايش-موسيقي در ايران كمتر درك شده است: «نه اهالي موسيقي و نه مردم، نسبت به ترانه و موسيقيِ روايي واكنش درستي ندارند. به همين خاطر است كه براي مثال در تجربههاي اخير آقاي رحمانيان، با اينكه او تأكيد دارد كه كارهايش نمايش موسيقايي است، اما اهالي تئاتر مدام اين ايراد را به اين كارها وارد ميكنند كه اين تئاتر نيست. به نظر ميرسد فهم عمومي نسبت به اين مقوله در ايران بسير اندك است و به همين خاطر است كه اپرا با تمام عظمتي كه در هنرهاي نمايشي دارد، در ايران بيشتر به بخش موسيقايياش شناخته ميشود. در حالي كه بخش نمايشي اپرا هم به همين اندازه اهميت دارد.»
«پوريا» همچنين اشاره ميكند كه اين مسأله حتي در ترانههايي كه سروده ميشود نيز درك نميشود. به همين خاطر، گاه موقعيت معشوق در شرايطي نامناسب به نمايش در ميآيد و ما كمتر شعر روايي داريم: «وقتي ايدهي اين برنامه مطرح شد، من به صورت ذهني از آن استقبال بسياري كردم؛ اما وقتي به صورت عيني اثر را ديدم، به نظرم رسيد بخش درام قضيه مشكل دارد. در واقع سرنوشت عشاق اثر، تنها بهانهاي براي كار موسيقي شده و فرجام موقعيت آنها مشخص نميشود.»
او همچنين پايان كنسرت را نيز نامناسب دانسته و به اين مسأله اشاره دارد كه پايان برنامه، ميتوانست با فرجام عشاق همراه باشد. در حالي كه گويا گروه تنها قراردادي ميان خودشان براي پايانبندي برنامه گذاشته بودند و به همين خاطر سرنوشت شخصيتهاي نمايشي «پا در هوا» ميماند: «اصليترين و بديهيترين اصل دراماتيك، شخصيتپردازي مناسب و فرجامي است كه مخاطب با آن روبهرو ميشود و پايان برنامه به اين شكل بسيار شگفتانگيز بود.»
«پوريا» البته واكنش مخاطبان در مواجه با اين مسأله و ابهامي كه در اثر شكل گرفت را همراه با فرهيختگي قلمداد كرد. با همهي اينها نميتوان اين مسأله را ناديده گرفت كه به قول «مهيار عليزاده» كه زمان نشست خبري پيرامون اين كنسرت بيان كرد، این برنامه نوع خاصی از اجرا است که تا به حال شاهد روی صحنه رفتن چنین اثری در ایران نبوده و آن را دليلي براي دشواري كاري دانست كه مشغول انجام آن است. از این اثر یک آلبوم صوتی هم آماده شده که تمامی مراحل مربوط به ضبط، میکس و مسترینگ آن به طور کامل انجام گرفته كه به دلیل پروسهي کند مجوز با فاصلهاي اندك منتشر خواهد شد.
میثم مروستی (کنسرت مایستر)، آتنا اشتیاقی (ویلنسل)، پیمان حاتمی (پیانو)، نیلوفر محبی (ویلن)، باربد بیات (هورن)، ترگل خلیلی (رباب و تار)، آرین کشیشی (گیتار باس)، رضا فرهادی (درامز)، شایان ریاحی (پرکاشن)، بهتاش ابوالقاسم (پرکاشن)، امیرحسین دوانی (طراحی صحنه)، سحر ابر (طراحی لباس) و علی رضوی (مدیر اجرایی)، عوامل تهیه و تولید این برنامه را تشکیل میدادند.
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : شنبه 3 مرداد 1394 - 20:32
دیدگاهها
این جور اجراها هم خوبه اما من خوشم نمیاد...ترجیح میدم با تمرکز کامل به موسیقیژ گوش بدم و از نوازندگی لذت ببرم...
افزودن یک دیدگاه جدید