درباره آواز و صداسازی و لزوم درک فردیت در خوانندگی
آیا فرم آوازخوانی اقوام هم میتواند روی آواز شهری تأثیر بگذارد؟
[ آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
کار خدا. به خوانندگی این پرنده دقت کنید. او به همه قابلیتهایی که صدایش دارد، پی برده و چنان جلوی دوربین ارائه برنامه میکند که انگار آمده تا رپرتواری از بهترین تحریرهایی که میداند را ارائه کند؛ چیزی که انسانها در آوازشان از یاد بردهاند. سالها است که در آوازهای موسیقی شهریمان، شاهد انواع مشخصی از تحریرها و صداسازی هستیم و این دلیل مشخصی دارد: آنها آواز را سینه به سینه از هم یاد میگیرند و تحریرها و صداها هم اغلب تقلید و تکرار میشوند.
استادان بزرگ آواز به ما گفتهاند که ردیف، پایه است اما همهچیز نیست. تعبیر استاد گلپایگانی در عین سادگی بسیار کامل است که میگوید: «ردیف دو دو تا چهار تا است. شما جدول ضرب را یاد میگیرید که با آن مسئله حل کنید؛ اما اگر مدام بگویید دو دو تا چهار تا، سه چهار تا دوازده تا، همه به شما میخندند.» این یک تعبیر مهم و کلیدی از استادی است که ردیف را نزد استادان بزرگ آموخت و بعد به صدای خود رسید و دوازده سال در رادیو فقط آواز خواند و با آواز، شهرتی فراگیر حتی نزد مردم عامه و کوچه و بازار به دست آورد.
بزرگان آواز و تصنیف ما همچون استادان ایرج، گلپا، گلچین، بنان، شجریان، شهیدی، محمودی خوانساری و دیگران همه به صدای مشخص خود دست یافتهاند. آنها روی ویژگیهای فیزیکی و عاطفی صدا و شخصیت درونی خود کار کردهاند تا صاحب چنین جایگاهی شدند. این موضوع معروف است و همه ما شنیدهایم که استاد بنان صدای ششدانگ نداشت؛ اما با وجود صدای محدود، آوازها و ترانههایی خواند که همگان میگویند دیگر هیچگاه مثل ایشان نخواهد آمد.
صحبت در مورد شکل آوازخوانی بزرگان یک بحث گسترده است و مجالی دیگر میخواهد و در این مقال کوتاه، جا دارد اشارهای به تحریر و صداسازی و جنبههای فیزیکی صوت در آواز داشته باشیم. سالها است که در آوازهای موسیقی کلاسیک یا اصیل ایرانی، شاهد غلبه اشکال خاصی از تحریر در آواز هستیم و این به خاطر غلبه رسانهها و میزان تبلیغ و ترویج آنها است؛ به طوری که این شکل از خواندن، موسیقی اقوام ما را هم تحت تأثیر خود قرار داده است.
اگر به شکل آوازخوانی خوانندگان قدیمی معروف کرد، ترک، خراسانی، گیلک، مازندرانی، ترکمن و دیگر اقوام ایرانی دقت کنیم، با اصواتی مواجه میشویم که شاید غالب خوانندگان شهری -که به آن زبان و فرهنگ آشنا نیستند- ندانند مخرج صدای خواننده کجا است و او چگونه به آن اصوات در حنجرهاش دست یافته؛ در حالی که حتی مردم عادی که با آن فرهنگ و زبان آشنایند، به راحتی این موضوع را درک و دریافت میکنند. این ویژگی و رازِ نهفته در آن فرهنگ است. مثل درک شعر حافظ که شاید یک استاد خارجیِ ادبیات درک نکند اما مادربزرگ بیسواد من که این زبان در وجود او است، آن را به خوبی درک میکند.
یک بار دیگر مثلاً به اصوات خوانندگان ترکمن گوش کنید و یا به صدای حسن زیرک، علیاصغر کردستانی، فریدون پوررضا، نظام شکارچی و... دقت کنید تا قابلیت و تواناییهای موجود در صدای انسان را دریابید. همانطور که بسیاری از نغمهها و گوشهها از موسیقی اقوام ما به موسیقی شهری افزوده و باعث غنای بیشتر آن شدهاند، شکل آوازخوانی خوانندگان ما هم میتواند متأثر از شکل آوازخوانی خوانندگان و خنیاگران موسیقی همه اقوام ایران باشد. اما متأسفانه حتی خوانندگان همین اقوام هم وقتی قرار است به زبان رسمی و فارسی بخوانند، ریشههای آوازشان را فراموش و خود را به همین محدودهی بسته صدای انسان محدود میکنند.
پیدا کردن جای این تحریرها به خودشناسی، تحقیق، بازگشت به خویشتن و رجوع به توانایی خود و اعتماد به نفس احتیاج دارد؛ چیزی که با غلبه رسانهها بر هنر، بسیار کمرنگ شده یا حتی مرده است.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 8 اردیبهشت 1396 - 13:33
افزودن یک دیدگاه جدید