با حضور چهرههای مطرح سینما و بهرهگیری از فناوریهای روز دنیا در قالب پروژه «سی» صورت میگیرد
روایت مدرن شاهنامه با صدای «همایون شجریان» و موسیقی «سهراب پورناظری»
موسیقی ما - نشست خبری پروژه بزرگ «سی» شب گذشته در هتل «اسپیناس پالاس تهران» برگزار شد. در این برنامه همایون شجریان و سهراب پورناظری به عنوان تهیهکنندگان این پروژه و همچنین خواننده و آهنگساز آن، سحر دولتشاهی، امیر جدیدی و مهدی پاکدل به عنوان بازیگران پروژه، نماینده شرکت «سامسونگ» حامی مالی پروژه و همچنین نماینده سازمان میراث فرهنگی برگزار شد.
پروژه «سی» تلفیق موسیقی و نمایش، ویدئو مپینگ و تکنولوژیهای مدرن خواهد بود که قرار است از 15 مرداد در کاخ ملت کاخ سعدآباد روی صحنه برود. برنامهای که بیش از یک سال است که پیشتولید آن آغاز شده و اتفاق مهمی در حوزه نمایش و موسیقی و تلفیق این دو هنر خواهد بود. گزارش این نشست خبری را در ادامه میخوانید.
در ابتدای این نشست دکتر «امیرحسین ماحوزی» دراماتورز پروژه «سی» گفت: «بیش از یک سال قبل در جمع دوستانهای که با سهراب عزیز و دیگر دوستان داشتیم، دربارهی شاهنامه صحبت میکردیم و بحث درباره این بود که چقدر در شرایط کنونی پرداختن به شاهنامه ضروری است. فکر کردیم باید بیشتر به شاهنامه در عرصههای گوناگون هنری پرداخته شود و به این نتیجه رسیدیم که کاری جدی در این زمینه انجام دهیم و از همان زمان شکلگیری این پروژه آغاز شد. بحث ما این بود که ضرورت نگاه مجدد به شاهنامه چیست؟ آیا هماکنون هم با پرداختن به شاهنامه میتوانیم در شرایط آشوب منطقه فرهنگ ایران زمین را بازسازی کنیم؟ به نظر میرسد در طوفانهای این سرزمین که در طول تاریخ کم نبوده، هر شاعری که بازسازی انسان را مدنظر قرار داده باز روی شاهنامه فردوسی تکیه کرده است. برخلاف آنچه تصور میشود، شاهنامه کتاب جنگ نیست و در آن فرهنگ این سرزمین به گونهای بازتعریف شده و کسانی که با شاهنامه آشنا میشوند، متوجه میشوند که همه چیز در آن بر مهر استوار است.»
با دعوت توتونچیان، عوامل بخش موسیقایی یعنی همایون شجریان و سهراب پورناظری و عوامل بخش نمایشی یعنی اصغر دشتی، نغمه ثمینی، مهدی پاکدل، سحر دولتشاهی و امیر جدیدی به همراه نماینده شرکت سامسونگ و نماینده سازمان میراث فرهنگی در جایگاه قرار گرفتند.
نغمه ثمینی در ابتدا گفت: «چند ماه پیش آقای پورناظری دربارهی پروژهای از شاهنامه با من صحبت کردند. آن زمان دقیقاً نمیدانستیم این پروژه چگونه باید باشد و طی صحبتهای بسیار زیاد که طول پاییز و زمستان را در بر گرفت، به شکلی به نام درام موسیقایی رسیدیم که ترکیبی از درام و موسیقی و نمایشنامه است. در واقع این پروژه جایی است که این هنرها به هم متصل میشوند. با کمکهای دکتر ماحوزی من آرام آرام با داستان زال و رودابه آشنا شدم. در بهار نسخههای اولیه متن نوشته شد و امروز که در خدمت شما هستم متن آماده شده است. این دومین اقتباسی است که از شاهنامه انجام میدهم و اولین اقتباس من قریب 10 سال پیش کار شد که تجربهی خیلی خوبی بود و پیش از همه باید از آقایان پورناظری و شجریان تشکر کنم.»
«سحر دولتشاهی» -بازیگر- هم توضیحات اولیه خود را اینگونه بیان کرد: «در شروع پیشنهاد این پروژه برای من هم کمی دور بود و خودم را به داستانهای شاهنامه نزدیک احساس نمیکردم؛ اما هماکنون دغدغهمندتر کنار گروه هستم و برایم باعث افتخار است که در این پروژه حضور دارم.»
مهدی پاکدل هم گفت: «بنده بیشتر از این که به عنوان بازیگر در کنار گروه هستم خوشحال باشم، از این بابت خوشحالم که بالاخره چنین پروژهای در کشور ما اجرا میشود. کاری که از بزرگترین گنجینه ادبیات ایران استفاده میکند، در حالی که ما مدتها از این گنجینه غافل بودیم.»
سپس امیر جدیدی گفت: «فکر میکنم اتفاق بزرگی است که طی آن همه مردم یعنی حتی آنهایی که با شاهنامه آشنا نیستند یا کمتر آشنا هستند میتوانند با این گنجینه ادبی بزرگ ارتباط برقرار کنند. امیدوارم این حرکتی باشد که مردم ما با ادبیات آفرینش خودشان از طریق شاهنامه بیشتر آشنا شوند.»
او در ادامه اعلام کرد: «میخواهم از عزیزانی که دعوت ما را برای حضور در این پروژه پذیرفتند و وجودشان برای ما نعمت است تشکر کنم. هرکدام از افرادی که به پروژه اضافه شدند، به ارتقای این پروژه کمک میکنند و حضور در کنارشان برای من باعث افتخار است. عوامل زیادی هستند که شاید دیده نشوند، چون پروژه سی پروژه بزرگی است و برای خود من هم پروژه نویی است و با کنسرتهایی که همیشه داشتیم تفاوت دارد. از الان بسیار هیجانزده هستم که ببینم چه اتفاقی رخ خواهد داد. ما نقشهای مختلفی روی صحنه داریم و انتخابهایی از بخشهای مختلف شاهنامه داریم. نقش رودابه و زال را روی صحنه خواهیم داشت. رستم و اسفندیار و رستم و سهراب. یک منجم هم داریم و یک پری هم هست که من هیچ تصوری از پری ندارم و باید ببینیم که چیست!»
«پوریا سوری» نماینده سازمان میراث فرهنگی نیز در ادامه گفت: «سازمان میراث فرهنگی تنها نهادی در ایران است که کار اصلیاش ایران است. شاهنامه جوهره فرهنگ ایران است. دلیل ورود سازمان میراث فرهنگی به این پروژه هم همین شاهنامه و جزئیات اجرایش در قالب پروژه سی بود. در میراث فرهنگی دو نوع ثبت ملموس و ناملموس داریم. پروژهای که دوستان انجام میدهند میراث فرهنگی ناملموس محسوب میشود چون نقالی و آوازها و آیینهای پهلوانی و نجوم را در برمیگیرد. همه این موارد در کنوانسیون جهانی یونسکو ثبت شده و از سال 2003 بر میراث فرهنگی ناملموس تاکید شده و خوشحالیم که توانستیم با برگزارکنندگان این پروژه تفاهمنامهای امضا کنیم و از برگزاری موسیقی در اماکن تاریخی حمایت کنیم. از این پروژه هیجانزده هستیم و امیدواریم این پروژه سرآغازی شود که هم فرهنگ خود را به عامه جامعه و گردشگران بشناساند و هم اینکه اوقات خاص و خوشی را برای مردم رقم بزند.»
سهراب پورناظری آخرین سخنران بخش اول جلسه بود که گفت: «دوستانی که روی صحنه حضور دارند در تحقق این رویا به من کمک کردند. اگر همایون عزیز نبود این پروژه در این اندازه پیش نمیرفت. شرکت دلآواز و شرکت بارانا زحمت کشیدند و خوشحالیم که آقای توتونچیان هم کنار ما هستند تا پروژه را به خوبی پیش ببریم. در امتداد تورها و سیدی هایی که با همایون عزیز داشتیم و توفیقاتی که کسب کرده بود، حس کردم لازم است روی یک پروژه ملی که تاثیرش در اجتماع باشد در حد توان و ظرفیتی که داریم کار کنیم. وظیفه دولت و حکومت است که پروژههای اینچنینی را برگزار کنند ولی در ایران، این مسئولیت هنرمندان است. اما ما میراث فرهنگی را در کنار خودمان داریم که کمک میکنند. در ادامه تورها و اجراهای چرا رفتی و آینهها حس کردیم که مثلاً شبهای حافظ داشته باشیم. همایون جان استقبال کردند و جلسهای با حمید نعمت الله برگزار کردیم و ایشان گفتند که تئاتر و سینما را اضافه کنید و قرار شد فیلم 30 دقیقهای از داستانهای شاهنامه بسازیم و پردهای در اجرا داشته باشیم که با تکنولوژی بازیگران روی صحنه بیایند و موسیقی هم به صورت مستقل حضور داشته باشد. جلسهای با خانم ثمینی برگزار شد و خانم ثمینی دعوت ما را پذیرفتند و این روند مصادف شد با فیلم «شعلهور» آقای نعمت الله که قرار بود تا آذرماه تمام شود اما اینطور نشد. به همین دلیل ما از امتیاز استفاده از سینما و حضور آقای نعمت الله محروم شدیم.»
پورناظری در ادامه گفت: «تهمورس پیشنهاد داد که از ویدئو مپینگ به جای سینما استفاده کنیم و برای لوکیشنها و اتفاقات از تکنولوژی کمک بگیریم. تصمیم گرفتیم از این تکنولوژی به عنوان بکگراند استفاده کنیم و در ادامه با مشورتی که با اهالی تئاتر شد چند نفر از کارگردانان برجسته معرفی شدند و سعادت داشتیم از حضور آقای دشتی بهره ببریم. در امتداد آن هم خانم دولتشاهی به جمع ما ملحق شدند. ایشان در این پروژه تنها بازیگر نیستند و خیلی به ما کمک کردند. امیر جدیدی و مهدی پاکدل هم سایر هنرمندانی بودند که افتخار حضور در کنار آنها را پیدا کردیم. در امتداد این داستانها، پیشنهاد اسپانسرینگ را به سامسونگ دادیم. امکان این پروژه برای گرفتن اسپانسرهای زیاد فراهم بود ولی ترجیح ما این بود با اسپانسری کار کنیم که چیزی به پروژه اضافه کند. هدف این پروژه بازسازی هویت ملی است. شاید حرف بزرگی باشد ولی ما فکر کردیم همانطور که توانستیم مقداری از موسیقی و شعر ایرانی را به نسل جوان تزریق کنیم، موقع این است که گام بلندتری برداریم. دیکته ننوشتهای است که نوشته میشود و امیدواریم آنقدر حُسنهایش زیاد باشد، ضعفهایی که امکان دارد در پروژه وجود داشته باشد دیده نشود.»
*****
همایون شجریان در بخش پرسش و پاسخ، ابتدا به این سوال جواب داد که آیا این پروژه در ادامه همان پروژه اجرای شاهنامه فردوسی است که قبلاً در خارج از ایران اجرا شد و آیا به دلیل محدودیت فرم و وزن اشعار فقط به سرودههای فردوسی نپرداختهاند؟ این خواننده در پاسخ گفت: «نه، این پروژه در ادامه آن نیست. آن پروژه مستقلی بود که بر اساس اشعار شاهنامه آهنگسازی شده بود و ارکستر 40 نفره سازهای سنتی و رهبر ارکستر داشت. اینجا کاملاً کار متفاوت است. علت اینکه در پروژه سی فقط به اشعار فردوسی نپرداختیم هم به خاطر محدودیت وزن و فرم اشعار است که یک مقدار دست ما را میبندد و کار را یکنواخت میکند. اینجا کاملاً همه چیز در انتخاب موسیقی و اشعار متفاوت است.»
سپس اصغر دشتی در پاسخ به این سوال که آیا قرار است در این پروژه بازیگران هم خوانشی روی صحنه داشته باشند گفت: «در این پروژه تمام تلاشی که تیم انجام میدهد بر این بود که بتواند همنشینی درست و جالب توجهی در حوزه تئاتر و موسیقی و ویدئو مپینگ اتفاق بیفتد. تلاش ما این بود که در نهایت یک اثر واحد دیده شود و مخاطب به سختی بتواند موسیقی و تئاتر و ویدئو را جدا کند. در این پروژه بازیگران آواز نمیخوانند. دیالوگنویسیهای خانم ثمینی آهنگی درون کلام دارد که ما تلاش میکنیم در لحن و بازی و ارائه روی صحنه بتوانیم به لحاظ شنیداری فضای خوشایندی را برای تماشاگران ایجاد کنیم. موسیقی در این پروژه برای خودش کاراکتری پیدا کرده و تلاش خانم ثمینی این بود که بتوانند این ترکیب را در نمایشنامه ایجاد کنند. بستری که در نمایشنامه ایجاد شده به من به عنوان کارگردان فضای امنی میدهد که بتوانم این همنشینی را در نهایت با توان اندکی که دارم به ثمر برسانم.»
سهراب پورناظری درباره نیاز به حضور یک کارگردان سینما بابت بخش ویدئو مپینگ اعلام کرد: «ما آقای نعمتالله را به عنوان مشاور پروژه و کارگردان ضبط تصویری داریم. در طول برنامهریزی، بخش سینما حذف شد اما آقای نعمتالله کنار ما هستند و امیدوارم این همکاری ادامه داشته باشد . این پروژه بعداً در قالب دیویدی منتشر خواهد شد.»
او سپس درباره آهنگسازی و بخش موسیقی هم گفت: «درباره موسیقی شرایط وسوسهکنندای بود که بخواهم توانایی ذهنی خودم را صرفاً روی موسیقی سنتی ارائه کنم. راستش را بخواهید احساس مسئولیت ایجاب میکند دل به دریا بزنیم و سعی کنیم آنچه باعث میشود جوان ایرانی با ریشهای که تا 50 سال پیش در همه خانهها بوده دوباره ارتباط برقرار کند. الان شاید اسم کسی رستم باشد به او بخندند و الان در فیلمها اسم قاچاقچیها هوشنگ و رستم است. بر این اساس شرایط مثل رزمندهای است که به او بگویند حتماً باید پوتینت واکس داشته باشد یا مبادا روی میدان مین بروی و لباست خاکی شود. همایون در این سالها میتوانست از ناز و نعمت شجریان بودن استفاده کند و در هیچکدام از این عرصهها وارد نشود. ما سعی کردیم کاری کنیم تا در ماشینهایی که رد میشوند صدای موسیقی ما هم از آنها شنیده شود. رزمنده باید روی میدان مین برود. نه اینکه ما رزمنده باشیم، ولی در این پروژه آوازهای شش دانگ همایون و تصنیفهای ایرانی قدیمی و جدید را خواهیم شنید. با احترام به پروژه سیمرغ که بسیار موفق بود، این پروژه سیر موسیقاییاش از تمام ظرفیت چند هزار ساله و موسیقی معاصر استفاده میکند.»
اصغر دشتی هم توضیحات بخش ویدئو مپینگ را اینطور تکمیل کرد: «در زمینه ویدئو مپینگ بیش از 20 شرکت و آرتیستی که در ایران فعالیت میکردند را بررسی کردیم و آثارشان را دیدیم و در نهایت شرکتی را انتخاب کردیم که نهایت همکاری داشتند. در این زمینه از یک مدیر تکنیک از هلند هم دعوت کردیم، چون مسائل تکنیکی پروژه پیچیده است.»
در ادامه پرسش و پاسخها، به تجربیات مختلف همایون شجریان اشاره شد و او در این باره گفت: «راجع به تجربههای مختلف که اشاره کردید باید بگویم همه افراد حاضر در این پروژه ریسک را پذیرفتهاند و با شجاعت وارد شدهاند. اینجا موسیقی در خدمت نمایش یا نمایش در خدمت موسیقی نیست. اینجا اتفاق دیگری است و همه چیز همدوش یکدیگر پیش میروند. برای من کار جذابی نیست که دائماً یک فرم را تکرار کنم. سلیقه من به بخش سنتی و چهارمضراب نزدیک است چون در آن فضا بزرگ شدهام. سعی کردیم آن روحیه را نگه داریم و تلاش کردیم به سمت و سویی برویم که مخاطبان بیشتری موسیقی ایرانی بشنوند. دختر من 10 سالش است و فقط با آرایش غلیظ و چرا رفتی ارتباط برقرار میکند و این برای ما ارزشمند است. در آن سو هم نسل دیگری هست که کارهای دیگری را دوست دارد. تلاش من این است که مرزی نگذارم و کاری کنم که هر دو نسل فرزندان ما و بزرگترها لذت ببرند.»
در بخش دیگری از این نشست خبری، سحر دولتشاهی گفت: «تمرینهای ما تا به الان بیشتر تحلیلی بوده و سعی کردیم به نگاه مشترکی برسیم. درباره تفاوت این تجربه با کارهای گذشته نمیتوانم با اطمینان پاسخ دهم اما قرار گرفتن در کنار گنجینهای از ادبیات و موسیقی برای من جدید است و امیدوارم خوب هم باشد.»
مهدی پاکدل هم به بیان تفاوتهای این همکاری با کارهای گذشتهاش پرداخت و همچنین درباره آلبوم دکلمههایش که قبلاً منتشر کرده بود گفت: «برای من جذاب است که زودتر تمرینها شروع شود تا ببینیم چه کارهایی باید انجام دهیم. در حال حاضر فعلاً کارگردان و دوستان موسیقی از جزئیات مطلع هستند و من آمادگی خواندن در این پروژه هم دارم! داستان دکلمههایم این بود که زیاد وارد موسیقیاش نشدم و اطلاعات اولیه موسیقی را چند روز است یاد گرفتهام! آن آلبوم در حد ماجرای ادبیات و خوانش شعر بود. امیدوارم در این پروژه سواد موسیقیام بیشتر شود.»
سپس نغمه ثمینی جزئیات نقشها را هم برای اولین بار بیان کرد: «آقای امیر جدیدی ایفاگر نقش زال هستند. سحر دولتشاهی در نقش رودابه و مهدی پاکدل هم در نقش رستم روی صحنه میروند.»
امیر جدیدی ارتباط موسیقاییاش با این پروژه را اینطور روایت کرد: « من از طرفداران موسیقی سهراب پورناظری و همایون شجریان هستم. اینجا هم افتخار دارم در کنارشان حضور داشته باشم و نقش زال را ایفا کنم. من هم اطلاعات خیلی کافی از این پروژه ندارم اما امیدوارم این ترکیب تئاتر و موسیقی، جذاب باشد و هدف پروژه این است که مردم از ادبیات پارسی و موسیقی بهرهبرداری درست داشته باشند.»
سهراب پورناظری هم در تکمیل این بخش گفت: «باید بپذیریم که در برخی کارها رقمهای بالایی هست. میخواهم این نوید را به دوستانی که بلیتهای ردیفهای عقب را میخرند بدهم که هر چقدر از ساختمان دور میشویم، تصویر بهتری را خواهیم دید. کسانی که میخواهند بلیت گران بخرند، نگران نباشند اما در ردیفهای عقبتر، تمامی جزئیات دیده خواهد شد. صحنهای هم که طراحی کردایم حداقل 15 یا 20 متر به داخل جمعیت میرود و بازیگران و خواننده نزدیک مردم خواهند بود. درباره جایگاه تماشاگران هم باید بگویم که ما چیزی معادل اجاره محل برگزاری را پرداخت میکنیم تا کفسازی آنجا را انجام دهیم و شرایط دید مناسب باشد.»
پروژه «سی» تلفیق موسیقی و نمایش، ویدئو مپینگ و تکنولوژیهای مدرن خواهد بود که قرار است از 15 مرداد در کاخ ملت کاخ سعدآباد روی صحنه برود. برنامهای که بیش از یک سال است که پیشتولید آن آغاز شده و اتفاق مهمی در حوزه نمایش و موسیقی و تلفیق این دو هنر خواهد بود. گزارش این نشست خبری را در ادامه میخوانید.
در ابتدای این نشست دکتر «امیرحسین ماحوزی» دراماتورز پروژه «سی» گفت: «بیش از یک سال قبل در جمع دوستانهای که با سهراب عزیز و دیگر دوستان داشتیم، دربارهی شاهنامه صحبت میکردیم و بحث درباره این بود که چقدر در شرایط کنونی پرداختن به شاهنامه ضروری است. فکر کردیم باید بیشتر به شاهنامه در عرصههای گوناگون هنری پرداخته شود و به این نتیجه رسیدیم که کاری جدی در این زمینه انجام دهیم و از همان زمان شکلگیری این پروژه آغاز شد. بحث ما این بود که ضرورت نگاه مجدد به شاهنامه چیست؟ آیا هماکنون هم با پرداختن به شاهنامه میتوانیم در شرایط آشوب منطقه فرهنگ ایران زمین را بازسازی کنیم؟ به نظر میرسد در طوفانهای این سرزمین که در طول تاریخ کم نبوده، هر شاعری که بازسازی انسان را مدنظر قرار داده باز روی شاهنامه فردوسی تکیه کرده است. برخلاف آنچه تصور میشود، شاهنامه کتاب جنگ نیست و در آن فرهنگ این سرزمین به گونهای بازتعریف شده و کسانی که با شاهنامه آشنا میشوند، متوجه میشوند که همه چیز در آن بر مهر استوار است.»
- جزئیات قیمت بلیتها
با دعوت توتونچیان، عوامل بخش موسیقایی یعنی همایون شجریان و سهراب پورناظری و عوامل بخش نمایشی یعنی اصغر دشتی، نغمه ثمینی، مهدی پاکدل، سحر دولتشاهی و امیر جدیدی به همراه نماینده شرکت سامسونگ و نماینده سازمان میراث فرهنگی در جایگاه قرار گرفتند.
نغمه ثمینی در ابتدا گفت: «چند ماه پیش آقای پورناظری دربارهی پروژهای از شاهنامه با من صحبت کردند. آن زمان دقیقاً نمیدانستیم این پروژه چگونه باید باشد و طی صحبتهای بسیار زیاد که طول پاییز و زمستان را در بر گرفت، به شکلی به نام درام موسیقایی رسیدیم که ترکیبی از درام و موسیقی و نمایشنامه است. در واقع این پروژه جایی است که این هنرها به هم متصل میشوند. با کمکهای دکتر ماحوزی من آرام آرام با داستان زال و رودابه آشنا شدم. در بهار نسخههای اولیه متن نوشته شد و امروز که در خدمت شما هستم متن آماده شده است. این دومین اقتباسی است که از شاهنامه انجام میدهم و اولین اقتباس من قریب 10 سال پیش کار شد که تجربهی خیلی خوبی بود و پیش از همه باید از آقایان پورناظری و شجریان تشکر کنم.»
- کارگردان پروژه سی: پیشتولید را از دی ماه شروع کردیم و در روز اول تیر وارد تمرینات رسمی خواهیم شد
«سحر دولتشاهی» -بازیگر- هم توضیحات اولیه خود را اینگونه بیان کرد: «در شروع پیشنهاد این پروژه برای من هم کمی دور بود و خودم را به داستانهای شاهنامه نزدیک احساس نمیکردم؛ اما هماکنون دغدغهمندتر کنار گروه هستم و برایم باعث افتخار است که در این پروژه حضور دارم.»
مهدی پاکدل هم گفت: «بنده بیشتر از این که به عنوان بازیگر در کنار گروه هستم خوشحال باشم، از این بابت خوشحالم که بالاخره چنین پروژهای در کشور ما اجرا میشود. کاری که از بزرگترین گنجینه ادبیات ایران استفاده میکند، در حالی که ما مدتها از این گنجینه غافل بودیم.»
سپس امیر جدیدی گفت: «فکر میکنم اتفاق بزرگی است که طی آن همه مردم یعنی حتی آنهایی که با شاهنامه آشنا نیستند یا کمتر آشنا هستند میتوانند با این گنجینه ادبی بزرگ ارتباط برقرار کنند. امیدوارم این حرکتی باشد که مردم ما با ادبیات آفرینش خودشان از طریق شاهنامه بیشتر آشنا شوند.»
- همایون شجریان: ممکن است قطعات آهای خبردار و ابر میبارد را هم اجرا کنیم
او در ادامه اعلام کرد: «میخواهم از عزیزانی که دعوت ما را برای حضور در این پروژه پذیرفتند و وجودشان برای ما نعمت است تشکر کنم. هرکدام از افرادی که به پروژه اضافه شدند، به ارتقای این پروژه کمک میکنند و حضور در کنارشان برای من باعث افتخار است. عوامل زیادی هستند که شاید دیده نشوند، چون پروژه سی پروژه بزرگی است و برای خود من هم پروژه نویی است و با کنسرتهایی که همیشه داشتیم تفاوت دارد. از الان بسیار هیجانزده هستم که ببینم چه اتفاقی رخ خواهد داد. ما نقشهای مختلفی روی صحنه داریم و انتخابهایی از بخشهای مختلف شاهنامه داریم. نقش رودابه و زال را روی صحنه خواهیم داشت. رستم و اسفندیار و رستم و سهراب. یک منجم هم داریم و یک پری هم هست که من هیچ تصوری از پری ندارم و باید ببینیم که چیست!»
«پوریا سوری» نماینده سازمان میراث فرهنگی نیز در ادامه گفت: «سازمان میراث فرهنگی تنها نهادی در ایران است که کار اصلیاش ایران است. شاهنامه جوهره فرهنگ ایران است. دلیل ورود سازمان میراث فرهنگی به این پروژه هم همین شاهنامه و جزئیات اجرایش در قالب پروژه سی بود. در میراث فرهنگی دو نوع ثبت ملموس و ناملموس داریم. پروژهای که دوستان انجام میدهند میراث فرهنگی ناملموس محسوب میشود چون نقالی و آوازها و آیینهای پهلوانی و نجوم را در برمیگیرد. همه این موارد در کنوانسیون جهانی یونسکو ثبت شده و از سال 2003 بر میراث فرهنگی ناملموس تاکید شده و خوشحالیم که توانستیم با برگزارکنندگان این پروژه تفاهمنامهای امضا کنیم و از برگزاری موسیقی در اماکن تاریخی حمایت کنیم. از این پروژه هیجانزده هستیم و امیدواریم این پروژه سرآغازی شود که هم فرهنگ خود را به عامه جامعه و گردشگران بشناساند و هم اینکه اوقات خاص و خوشی را برای مردم رقم بزند.»
سهراب پورناظری آخرین سخنران بخش اول جلسه بود که گفت: «دوستانی که روی صحنه حضور دارند در تحقق این رویا به من کمک کردند. اگر همایون عزیز نبود این پروژه در این اندازه پیش نمیرفت. شرکت دلآواز و شرکت بارانا زحمت کشیدند و خوشحالیم که آقای توتونچیان هم کنار ما هستند تا پروژه را به خوبی پیش ببریم. در امتداد تورها و سیدی هایی که با همایون عزیز داشتیم و توفیقاتی که کسب کرده بود، حس کردم لازم است روی یک پروژه ملی که تاثیرش در اجتماع باشد در حد توان و ظرفیتی که داریم کار کنیم. وظیفه دولت و حکومت است که پروژههای اینچنینی را برگزار کنند ولی در ایران، این مسئولیت هنرمندان است. اما ما میراث فرهنگی را در کنار خودمان داریم که کمک میکنند. در ادامه تورها و اجراهای چرا رفتی و آینهها حس کردیم که مثلاً شبهای حافظ داشته باشیم. همایون جان استقبال کردند و جلسهای با حمید نعمت الله برگزار کردیم و ایشان گفتند که تئاتر و سینما را اضافه کنید و قرار شد فیلم 30 دقیقهای از داستانهای شاهنامه بسازیم و پردهای در اجرا داشته باشیم که با تکنولوژی بازیگران روی صحنه بیایند و موسیقی هم به صورت مستقل حضور داشته باشد. جلسهای با خانم ثمینی برگزار شد و خانم ثمینی دعوت ما را پذیرفتند و این روند مصادف شد با فیلم «شعلهور» آقای نعمت الله که قرار بود تا آذرماه تمام شود اما اینطور نشد. به همین دلیل ما از امتیاز استفاده از سینما و حضور آقای نعمت الله محروم شدیم.»
پورناظری در ادامه گفت: «تهمورس پیشنهاد داد که از ویدئو مپینگ به جای سینما استفاده کنیم و برای لوکیشنها و اتفاقات از تکنولوژی کمک بگیریم. تصمیم گرفتیم از این تکنولوژی به عنوان بکگراند استفاده کنیم و در ادامه با مشورتی که با اهالی تئاتر شد چند نفر از کارگردانان برجسته معرفی شدند و سعادت داشتیم از حضور آقای دشتی بهره ببریم. در امتداد آن هم خانم دولتشاهی به جمع ما ملحق شدند. ایشان در این پروژه تنها بازیگر نیستند و خیلی به ما کمک کردند. امیر جدیدی و مهدی پاکدل هم سایر هنرمندانی بودند که افتخار حضور در کنار آنها را پیدا کردیم. در امتداد این داستانها، پیشنهاد اسپانسرینگ را به سامسونگ دادیم. امکان این پروژه برای گرفتن اسپانسرهای زیاد فراهم بود ولی ترجیح ما این بود با اسپانسری کار کنیم که چیزی به پروژه اضافه کند. هدف این پروژه بازسازی هویت ملی است. شاید حرف بزرگی باشد ولی ما فکر کردیم همانطور که توانستیم مقداری از موسیقی و شعر ایرانی را به نسل جوان تزریق کنیم، موقع این است که گام بلندتری برداریم. دیکته ننوشتهای است که نوشته میشود و امیدواریم آنقدر حُسنهایش زیاد باشد، ضعفهایی که امکان دارد در پروژه وجود داشته باشد دیده نشود.»
- سهراب پورناظری: امیدوارم همنشینی شیمیایی رخ دهد و همه چیز در هم ترکیب شود
*****
همایون شجریان در بخش پرسش و پاسخ، ابتدا به این سوال جواب داد که آیا این پروژه در ادامه همان پروژه اجرای شاهنامه فردوسی است که قبلاً در خارج از ایران اجرا شد و آیا به دلیل محدودیت فرم و وزن اشعار فقط به سرودههای فردوسی نپرداختهاند؟ این خواننده در پاسخ گفت: «نه، این پروژه در ادامه آن نیست. آن پروژه مستقلی بود که بر اساس اشعار شاهنامه آهنگسازی شده بود و ارکستر 40 نفره سازهای سنتی و رهبر ارکستر داشت. اینجا کاملاً کار متفاوت است. علت اینکه در پروژه سی فقط به اشعار فردوسی نپرداختیم هم به خاطر محدودیت وزن و فرم اشعار است که یک مقدار دست ما را میبندد و کار را یکنواخت میکند. اینجا کاملاً همه چیز در انتخاب موسیقی و اشعار متفاوت است.»
- سهراب پورناظری: چه خوب که آقای ناظری که هنرمند بزرگی هستند و پسرشان حافظ هم پروژهای برای فردوسی دارند
سپس اصغر دشتی در پاسخ به این سوال که آیا قرار است در این پروژه بازیگران هم خوانشی روی صحنه داشته باشند گفت: «در این پروژه تمام تلاشی که تیم انجام میدهد بر این بود که بتواند همنشینی درست و جالب توجهی در حوزه تئاتر و موسیقی و ویدئو مپینگ اتفاق بیفتد. تلاش ما این بود که در نهایت یک اثر واحد دیده شود و مخاطب به سختی بتواند موسیقی و تئاتر و ویدئو را جدا کند. در این پروژه بازیگران آواز نمیخوانند. دیالوگنویسیهای خانم ثمینی آهنگی درون کلام دارد که ما تلاش میکنیم در لحن و بازی و ارائه روی صحنه بتوانیم به لحاظ شنیداری فضای خوشایندی را برای تماشاگران ایجاد کنیم. موسیقی در این پروژه برای خودش کاراکتری پیدا کرده و تلاش خانم ثمینی این بود که بتوانند این ترکیب را در نمایشنامه ایجاد کنند. بستری که در نمایشنامه ایجاد شده به من به عنوان کارگردان فضای امنی میدهد که بتوانم این همنشینی را در نهایت با توان اندکی که دارم به ثمر برسانم.»
سهراب پورناظری درباره نیاز به حضور یک کارگردان سینما بابت بخش ویدئو مپینگ اعلام کرد: «ما آقای نعمتالله را به عنوان مشاور پروژه و کارگردان ضبط تصویری داریم. در طول برنامهریزی، بخش سینما حذف شد اما آقای نعمتالله کنار ما هستند و امیدوارم این همکاری ادامه داشته باشد . این پروژه بعداً در قالب دیویدی منتشر خواهد شد.»
او سپس درباره آهنگسازی و بخش موسیقی هم گفت: «درباره موسیقی شرایط وسوسهکنندای بود که بخواهم توانایی ذهنی خودم را صرفاً روی موسیقی سنتی ارائه کنم. راستش را بخواهید احساس مسئولیت ایجاب میکند دل به دریا بزنیم و سعی کنیم آنچه باعث میشود جوان ایرانی با ریشهای که تا 50 سال پیش در همه خانهها بوده دوباره ارتباط برقرار کند. الان شاید اسم کسی رستم باشد به او بخندند و الان در فیلمها اسم قاچاقچیها هوشنگ و رستم است. بر این اساس شرایط مثل رزمندهای است که به او بگویند حتماً باید پوتینت واکس داشته باشد یا مبادا روی میدان مین بروی و لباست خاکی شود. همایون در این سالها میتوانست از ناز و نعمت شجریان بودن استفاده کند و در هیچکدام از این عرصهها وارد نشود. ما سعی کردیم کاری کنیم تا در ماشینهایی که رد میشوند صدای موسیقی ما هم از آنها شنیده شود. رزمنده باید روی میدان مین برود. نه اینکه ما رزمنده باشیم، ولی در این پروژه آوازهای شش دانگ همایون و تصنیفهای ایرانی قدیمی و جدید را خواهیم شنید. با احترام به پروژه سیمرغ که بسیار موفق بود، این پروژه سیر موسیقاییاش از تمام ظرفیت چند هزار ساله و موسیقی معاصر استفاده میکند.»
اصغر دشتی هم توضیحات بخش ویدئو مپینگ را اینطور تکمیل کرد: «در زمینه ویدئو مپینگ بیش از 20 شرکت و آرتیستی که در ایران فعالیت میکردند را بررسی کردیم و آثارشان را دیدیم و در نهایت شرکتی را انتخاب کردیم که نهایت همکاری داشتند. در این زمینه از یک مدیر تکنیک از هلند هم دعوت کردیم، چون مسائل تکنیکی پروژه پیچیده است.»
- نغمه ثمینی: تمام سعی من این است که وقتی کار را دیدید بگویید نمیشد بدون موسیقی این پروژه را انجام داد
- همایون شجریان: همه افراد حاضر در این پروژه، ریسک را پذیرفته و با شجاعت وارد شدهاند
در ادامه پرسش و پاسخها، به تجربیات مختلف همایون شجریان اشاره شد و او در این باره گفت: «راجع به تجربههای مختلف که اشاره کردید باید بگویم همه افراد حاضر در این پروژه ریسک را پذیرفتهاند و با شجاعت وارد شدهاند. اینجا موسیقی در خدمت نمایش یا نمایش در خدمت موسیقی نیست. اینجا اتفاق دیگری است و همه چیز همدوش یکدیگر پیش میروند. برای من کار جذابی نیست که دائماً یک فرم را تکرار کنم. سلیقه من به بخش سنتی و چهارمضراب نزدیک است چون در آن فضا بزرگ شدهام. سعی کردیم آن روحیه را نگه داریم و تلاش کردیم به سمت و سویی برویم که مخاطبان بیشتری موسیقی ایرانی بشنوند. دختر من 10 سالش است و فقط با آرایش غلیظ و چرا رفتی ارتباط برقرار میکند و این برای ما ارزشمند است. در آن سو هم نسل دیگری هست که کارهای دیگری را دوست دارد. تلاش من این است که مرزی نگذارم و کاری کنم که هر دو نسل فرزندان ما و بزرگترها لذت ببرند.»
- سهراب پورناظری: از نظر من شاهنامه پتانسیل کنسرت شدن را ندارد
در بخش دیگری از این نشست خبری، سحر دولتشاهی گفت: «تمرینهای ما تا به الان بیشتر تحلیلی بوده و سعی کردیم به نگاه مشترکی برسیم. درباره تفاوت این تجربه با کارهای گذشته نمیتوانم با اطمینان پاسخ دهم اما قرار گرفتن در کنار گنجینهای از ادبیات و موسیقی برای من جدید است و امیدوارم خوب هم باشد.»
مهدی پاکدل هم به بیان تفاوتهای این همکاری با کارهای گذشتهاش پرداخت و همچنین درباره آلبوم دکلمههایش که قبلاً منتشر کرده بود گفت: «برای من جذاب است که زودتر تمرینها شروع شود تا ببینیم چه کارهایی باید انجام دهیم. در حال حاضر فعلاً کارگردان و دوستان موسیقی از جزئیات مطلع هستند و من آمادگی خواندن در این پروژه هم دارم! داستان دکلمههایم این بود که زیاد وارد موسیقیاش نشدم و اطلاعات اولیه موسیقی را چند روز است یاد گرفتهام! آن آلبوم در حد ماجرای ادبیات و خوانش شعر بود. امیدوارم در این پروژه سواد موسیقیام بیشتر شود.»
سپس نغمه ثمینی جزئیات نقشها را هم برای اولین بار بیان کرد: «آقای امیر جدیدی ایفاگر نقش زال هستند. سحر دولتشاهی در نقش رودابه و مهدی پاکدل هم در نقش رستم روی صحنه میروند.»
امیر جدیدی ارتباط موسیقاییاش با این پروژه را اینطور روایت کرد: « من از طرفداران موسیقی سهراب پورناظری و همایون شجریان هستم. اینجا هم افتخار دارم در کنارشان حضور داشته باشم و نقش زال را ایفا کنم. من هم اطلاعات خیلی کافی از این پروژه ندارم اما امیدوارم این ترکیب تئاتر و موسیقی، جذاب باشد و هدف پروژه این است که مردم از ادبیات پارسی و موسیقی بهرهبرداری درست داشته باشند.»
- همایون شجریان: حضور اسپانسر تأثیر چندانی روی قیمت بلیت نخواهد داشت
سهراب پورناظری هم در تکمیل این بخش گفت: «باید بپذیریم که در برخی کارها رقمهای بالایی هست. میخواهم این نوید را به دوستانی که بلیتهای ردیفهای عقب را میخرند بدهم که هر چقدر از ساختمان دور میشویم، تصویر بهتری را خواهیم دید. کسانی که میخواهند بلیت گران بخرند، نگران نباشند اما در ردیفهای عقبتر، تمامی جزئیات دیده خواهد شد. صحنهای هم که طراحی کردایم حداقل 15 یا 20 متر به داخل جمعیت میرود و بازیگران و خواننده نزدیک مردم خواهند بود. درباره جایگاه تماشاگران هم باید بگویم که ما چیزی معادل اجاره محل برگزاری را پرداخت میکنیم تا کفسازی آنجا را انجام دهیم و شرایط دید مناسب باشد.»
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 29 خرداد 1396 - 04:39
دیدگاهها
مگه داریم بالاترازهمایـــــــــــــــــــون آوازوصدااین بشرررررعشق فقط عشقق
از حالا معلومه اثر فاخری خواهد شد.بالاتر از صدای ملکوتی همایون عزیز مگه داریم؟
خیلی اتفاق خوبیه که قرار این پروژه درباره شاهنامه اجرا بشه ... امیدوارم مثل کارهای اخیر آقای همایون شجریان و سهراب پورناظری پر از ایده های جدید باشه و باز هم سورپرایز بشیم
آقای پورناظری از نوآوری نترس و تسلیم انتقادات نشو لطفا
با سلام
با صحبتی که همایون عزیز داشتن باید روزی هزار بار خدارو شاکر باشیم که استاد شجریان بزرگ زمانی که کار میکردن ملاک انتخابها و کارهاشون سلیقه دختر ۱۰ سالشون نبود که اگر بود معلوم نبود سرنوشت موسیقی ما الان به کدوم سمت رفته بود.
چقدر محروم بودیم از شنیدن شاهکارهایی چون آستان جانان، نوامرکب، چکاد، بیداد و ...
به به جه شود
درود
فكر كنم آقاي سهراب درباره بازسازي هويت ملي با يك آلبوم موسيقي يك كمي زيادي به خودشان كرديت ميدهند. بهتر بود يك كم فروتنانه تر صحبت كنند كه مثلا تلاش دارم كمكي باشم در بازسازي پيشينه ملي؛ هويت كلمه بزرگتر و مهمتري است كه جايش اينجاها نيست.
افزودن یک دیدگاه جدید