گفتوگو با آهنگساز و نوازنده گروه دستان دربارهٔ کنسرت مشترکش با پژمان حدادی
سعید فرجپوری: در بداههنوازی «آن» مهم است
موسیقی ما - «سعید فرجپوری» قرار است آذر ماه در ایران روی صحنه برود. این بار همراه با «پژمان حدادی» قطعاتی را به صورت بداهه خلق خواهند کرد. او آهنگساز و نوازندهٔ «دستان» هم هست؛ گروهی که سالهاست در ایران برنامه نداشته است، حالا اما قرار است برای اولین بار این دو عضو گروه دستان، با یکدیگر دونوازی میکنند و قطعاتی را به صورت بداهه اجرا کنند. این اما تمام کارهایی نیست که این آهنگساز و نوازندهٔ پیشکسوت در ایران دارد؛ بعد از ایام محرم و صفر قرار است آخرین اثر گروه دستان با آهنگسازی او با نام «با تو میخوانم» با خوانندگی «جمال کردستانی» نیز منتشر خواهد شد. اما او یکشنبه – هفدهم آبان- در دانشگاه «کپیلانو» ی ونکوور به اجرای برنامه خواهد پرداخت. برنامهای که «هامین هنری» با نواختن دف و تنبک و «البرز رحمانی» با تارنوازی او را یاری خواهد داد و «طاهره فلاحتی» نیز قطعاتی از ساختههای او را تحت عنوان «خورشید نو» اجرا خواهد کرد.
«سعید فرجپوری» دربارهٔ اجرای مشترکش با «پژمان حدادی» میگوید: «این اثر به صورت دونوازی و بر اساس بداهه است و به مدت یک ساعت در مقامهای مختلف به اجرای برنامه خواهیم پرداخت. هنوز اینکه در چه دستگاههایی خواهیم نواخت، مشخص نشده است؛ در واقع باید پیش از شروع برنامه من و آقای حدادی همدیگر را ببینیم و مقداری تمرین کنیم؛ اما همواره در بداههنوازیهایم اصرار دارم تا بخشی از کار نامشخص باشد و با نوازنده و همچنین حسی که صحنه به ما میدهد، «آن» ی خلق کنیم که معمولا تنها در برنامههای بداهه امکان رخ دادنش وجود دارد. من همیشه بر این اعتقادم که اگر در آنچه قرار است به صورت بداهه نواخته شود؛ همه چیز از قبل مشخص باشد، بخش مهمی از خلاقیت از بین میرود.»
او میگوید که «بداههنوازی» بخش مهمی از موسیقی مشرق زمین است: «اصولا در موسیقی شرق، خلاقیت در لحظه و بداههنوازی جایگاه ویژهای دارد و به خصوص در تکنوازی است که این خلاقیتها نمود پیدا میکند. اما در این میان باید نکتهای را در نظر داشت، اگر قرار است من به عنوان یک نوازندهٔ کمانچه همراه با آقای «حدادی» به عنوان نوازندهٔ تمبک، برای یک ساعت بداههنوازی داشته باشیم، به این معنا نیست که در هر لحظهای باید خلق صورت بگیرد. ما براساس الگوهایی که در موسیقی خودمان داریم، میتوانیم بداههنوازی کنیم. برای مثال اگر قرار باشد در دستگاههای چون سهگاه، ابوعطا یا دشتی بداههنوازی کنید، باید بر اساس درونمایهای که در همین دستگاهها وجود دارد، جملهپردازی یا ذوقورزی کنید و الگوهایی که در آن وجود دارد را بسط دهید. در واقع نوازندهای در بداههنوازی موفق است که بتواند یک موتیف را که در ذهنش وجود دارد به شکلهای گوناگون گسترش دهد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا موسیقی ایران، اندوختهٔ کافیای برای بداههنوازیهای متعدد هست؟ پاسخ میدهد: «به طور قطع موسیقی ایران چنین امکانی را به بهترین شکل برای هر نوازندهای فراهم میکند، به خصوص اینکه در موسیقی ایران جز موسیقی ردیف- دستگاهی، میتوان از ملودیهایی که در مناطق مختلف وجود دارد نیز استفاده کرد و از آنان به عنوان یک منبع خلق بهره برد. در واقع هر نوازندهای میتواند تحت تاثیر این ملودیها، لحظههای بسیاری را خلق کند.»
او هم البته مانند بسیاری دیگر از موزیسینها بر این اعتقاد است که بداههنوازی در این سالها، حلقهٔ مفقودهای در موسیقی اصیل ایران است، به خصوص اینکه مخاطبان هم چندان از برنامههایی از این دست استقبال نمیکنند: «اصولا در این سالها در حوزهٔ تکنوازی و بداههنوازی، فعالیتهای کمتری در موسیقی ایران اتفاق میافتد، البته بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان در این زمینه فعالیتهایی انجام میدهند؛ اما درصد اندکی از آنان قابل اعتناست و این در حالی است که همانطور که گفتم تکنوازی و بداههنوازی رکن اصلی موسیقی ماست. در این میان هم نمیتوان تنها اهالی موسیقی را مقصر جلوه داد، متاسفانه هیچ گونه حمایتی از فعالیتهایی از این دست نمیشود و به همین خاطر بخش مهمی از شنوندهٔ عام خود را از دست داده است. اگر امکانات کافی در اختیار هنرمندان قرار گیرد، آنها میتوانند فعالیتهای بیشتری در این زمینه انجام دهند. به هر حال این زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد. من پیش از این نیز به این مساله اشاره کردهام که اگر شرایط به همینگونه پیش برود، به زودی دیگر از این موسیقی چیزی نخواهد ماند. اصلاً انتظاری جز این هم نمیتوان داشت. وقتی رادیو و تلویزیون، هیچ حمایتی از این نوع موسیقی نمیکند، مخاطب نسل جوان باید از چه طریقی آن را گوش کند؟ مسلم است نیازهای موسیقی خود را از شبکههای ماهوارهای تأمین میکند که آنها هم دغدغهٔ موسیقی ملی و سنتی ما را ندارند. البته تأکید میکنم که من هیچ مشکلی با ژانرهای دیگر موسیقی ندارم. تمامی ژانرها باید حضور پررنگی در عرصهٔ موسیقی داشته باشند؛ اما طبیعی است که مثل تمام دنیا حاکمیت باید دغدغهٔ بیشتری روی موسیقی ملی و سنتی داشته باشد؛ چون این نوع موسیقی اساس فرهنگ ماست. مجموع این شرایط است که باعث میشود احساس خوبی به وضعیت موسیقی در شرایط فعلی نداشته باشم. آنچه هماکنون در موسیقی ما وجود دارد، یک زنگ خطر جدی است و به همین خاطر انتظار میرود که همدلی بیشتری با موسیقیدانان ایرانی شود.»
گروه موسیقی «دستان» حالا یکی از دیرپاترین گروههای موسیقی ایران است و در این میان «فرجپوری» و «حدادی» سالهاست که در گروه موسیقی دستان در کنار یکدیگر ساز مینوازند؛ اما این اولین دونوازیای است که توسط آنها خلق شده است، او میگوید تاکنون امکان این همکاری به وجود نیامده است؛ به خصوص اینکه این دو هنرمند هر کدام در دو کشور مختلف زندگی میکنند: «همیشه این خواست دو طرفه وجود داشته است که محقق نمیشده تا اینکه حالا قرار است این اتفاق رخ دهد. ما در آذر ماه همراه با گروه موسیقی «دستان» کنسرت داریم و به همین خاطر تصمیم گرفتیم تا در ایران نیز کنسرتی را برگزار کنیم. به خصوص اینکه در این مدت بیشترین فعالیتهایمان در حوزهٔ آهنگسازی و ارکستری بوده است و فکر کردیم حالا میتوان کاری در این زمینه انجام داد.»
این در حالی است که «فرجپوری» همراه با گروه دستان کنسرتهای «یک دریچه» را در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا کرده است. حالا طبق آنچه این نوازنده میگوید: «در ادامهٔ این تور کنسرتها ما ابتدا در دبی کنسرت خواهیم داد و بعد از آن در فرانکفورت، استکهلم و بلژیک به اجرای برنامه خواهیم پرداخت. در واقع در شهرها و کشورهایی کنسرت میدهیم که پیش از این «یک دریچه» در آن اجرا نشده است.»
اما از آخرین اجرای گروه دستان در ایران، سالهای زیادی میگذرد؛ فرجپوری در این باره میگوید: «ما به فکر هستیم که هر طور شده برنامهای را در ایران اجرا کنیم.»
او همچنین دربارهٔ «با تو میخوانم» از گروه دستان با همراهی «جمال کردستانی» که قرار است بعد از ایام محرم و صفر در ایران توسط انتشارات نوفه منتشر شود، میگوید: «قطعات این اثر در دو دستگاه سهگاه و دشتی بر اساس اشعاری از سایه، حسین منزوی و فریدون مشیری است. این اثر در ونکوور ضبط شده است و کنسرتهایی از ان نیز برگزار شده است.»
«سعید فرجپوری» دربارهٔ اجرای مشترکش با «پژمان حدادی» میگوید: «این اثر به صورت دونوازی و بر اساس بداهه است و به مدت یک ساعت در مقامهای مختلف به اجرای برنامه خواهیم پرداخت. هنوز اینکه در چه دستگاههایی خواهیم نواخت، مشخص نشده است؛ در واقع باید پیش از شروع برنامه من و آقای حدادی همدیگر را ببینیم و مقداری تمرین کنیم؛ اما همواره در بداههنوازیهایم اصرار دارم تا بخشی از کار نامشخص باشد و با نوازنده و همچنین حسی که صحنه به ما میدهد، «آن» ی خلق کنیم که معمولا تنها در برنامههای بداهه امکان رخ دادنش وجود دارد. من همیشه بر این اعتقادم که اگر در آنچه قرار است به صورت بداهه نواخته شود؛ همه چیز از قبل مشخص باشد، بخش مهمی از خلاقیت از بین میرود.»
او میگوید که «بداههنوازی» بخش مهمی از موسیقی مشرق زمین است: «اصولا در موسیقی شرق، خلاقیت در لحظه و بداههنوازی جایگاه ویژهای دارد و به خصوص در تکنوازی است که این خلاقیتها نمود پیدا میکند. اما در این میان باید نکتهای را در نظر داشت، اگر قرار است من به عنوان یک نوازندهٔ کمانچه همراه با آقای «حدادی» به عنوان نوازندهٔ تمبک، برای یک ساعت بداههنوازی داشته باشیم، به این معنا نیست که در هر لحظهای باید خلق صورت بگیرد. ما براساس الگوهایی که در موسیقی خودمان داریم، میتوانیم بداههنوازی کنیم. برای مثال اگر قرار باشد در دستگاههای چون سهگاه، ابوعطا یا دشتی بداههنوازی کنید، باید بر اساس درونمایهای که در همین دستگاهها وجود دارد، جملهپردازی یا ذوقورزی کنید و الگوهایی که در آن وجود دارد را بسط دهید. در واقع نوازندهای در بداههنوازی موفق است که بتواند یک موتیف را که در ذهنش وجود دارد به شکلهای گوناگون گسترش دهد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا موسیقی ایران، اندوختهٔ کافیای برای بداههنوازیهای متعدد هست؟ پاسخ میدهد: «به طور قطع موسیقی ایران چنین امکانی را به بهترین شکل برای هر نوازندهای فراهم میکند، به خصوص اینکه در موسیقی ایران جز موسیقی ردیف- دستگاهی، میتوان از ملودیهایی که در مناطق مختلف وجود دارد نیز استفاده کرد و از آنان به عنوان یک منبع خلق بهره برد. در واقع هر نوازندهای میتواند تحت تاثیر این ملودیها، لحظههای بسیاری را خلق کند.»
او هم البته مانند بسیاری دیگر از موزیسینها بر این اعتقاد است که بداههنوازی در این سالها، حلقهٔ مفقودهای در موسیقی اصیل ایران است، به خصوص اینکه مخاطبان هم چندان از برنامههایی از این دست استقبال نمیکنند: «اصولا در این سالها در حوزهٔ تکنوازی و بداههنوازی، فعالیتهای کمتری در موسیقی ایران اتفاق میافتد، البته بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان در این زمینه فعالیتهایی انجام میدهند؛ اما درصد اندکی از آنان قابل اعتناست و این در حالی است که همانطور که گفتم تکنوازی و بداههنوازی رکن اصلی موسیقی ماست. در این میان هم نمیتوان تنها اهالی موسیقی را مقصر جلوه داد، متاسفانه هیچ گونه حمایتی از فعالیتهایی از این دست نمیشود و به همین خاطر بخش مهمی از شنوندهٔ عام خود را از دست داده است. اگر امکانات کافی در اختیار هنرمندان قرار گیرد، آنها میتوانند فعالیتهای بیشتری در این زمینه انجام دهند. به هر حال این زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد. من پیش از این نیز به این مساله اشاره کردهام که اگر شرایط به همینگونه پیش برود، به زودی دیگر از این موسیقی چیزی نخواهد ماند. اصلاً انتظاری جز این هم نمیتوان داشت. وقتی رادیو و تلویزیون، هیچ حمایتی از این نوع موسیقی نمیکند، مخاطب نسل جوان باید از چه طریقی آن را گوش کند؟ مسلم است نیازهای موسیقی خود را از شبکههای ماهوارهای تأمین میکند که آنها هم دغدغهٔ موسیقی ملی و سنتی ما را ندارند. البته تأکید میکنم که من هیچ مشکلی با ژانرهای دیگر موسیقی ندارم. تمامی ژانرها باید حضور پررنگی در عرصهٔ موسیقی داشته باشند؛ اما طبیعی است که مثل تمام دنیا حاکمیت باید دغدغهٔ بیشتری روی موسیقی ملی و سنتی داشته باشد؛ چون این نوع موسیقی اساس فرهنگ ماست. مجموع این شرایط است که باعث میشود احساس خوبی به وضعیت موسیقی در شرایط فعلی نداشته باشم. آنچه هماکنون در موسیقی ما وجود دارد، یک زنگ خطر جدی است و به همین خاطر انتظار میرود که همدلی بیشتری با موسیقیدانان ایرانی شود.»
گروه موسیقی «دستان» حالا یکی از دیرپاترین گروههای موسیقی ایران است و در این میان «فرجپوری» و «حدادی» سالهاست که در گروه موسیقی دستان در کنار یکدیگر ساز مینوازند؛ اما این اولین دونوازیای است که توسط آنها خلق شده است، او میگوید تاکنون امکان این همکاری به وجود نیامده است؛ به خصوص اینکه این دو هنرمند هر کدام در دو کشور مختلف زندگی میکنند: «همیشه این خواست دو طرفه وجود داشته است که محقق نمیشده تا اینکه حالا قرار است این اتفاق رخ دهد. ما در آذر ماه همراه با گروه موسیقی «دستان» کنسرت داریم و به همین خاطر تصمیم گرفتیم تا در ایران نیز کنسرتی را برگزار کنیم. به خصوص اینکه در این مدت بیشترین فعالیتهایمان در حوزهٔ آهنگسازی و ارکستری بوده است و فکر کردیم حالا میتوان کاری در این زمینه انجام داد.»
این در حالی است که «فرجپوری» همراه با گروه دستان کنسرتهای «یک دریچه» را در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا کرده است. حالا طبق آنچه این نوازنده میگوید: «در ادامهٔ این تور کنسرتها ما ابتدا در دبی کنسرت خواهیم داد و بعد از آن در فرانکفورت، استکهلم و بلژیک به اجرای برنامه خواهیم پرداخت. در واقع در شهرها و کشورهایی کنسرت میدهیم که پیش از این «یک دریچه» در آن اجرا نشده است.»
اما از آخرین اجرای گروه دستان در ایران، سالهای زیادی میگذرد؛ فرجپوری در این باره میگوید: «ما به فکر هستیم که هر طور شده برنامهای را در ایران اجرا کنیم.»
او همچنین دربارهٔ «با تو میخوانم» از گروه دستان با همراهی «جمال کردستانی» که قرار است بعد از ایام محرم و صفر در ایران توسط انتشارات نوفه منتشر شود، میگوید: «قطعات این اثر در دو دستگاه سهگاه و دشتی بر اساس اشعاری از سایه، حسین منزوی و فریدون مشیری است. این اثر در ونکوور ضبط شده است و کنسرتهایی از ان نیز برگزار شده است.»
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : جمعه 22 آبان 1394 - 13:02
دیدگاهها
زمستان خاطره انگیزی در راه است
خالق غزلک،بپس از هفت سال سکوت با آلبوم نهم باز خواهد گشت...
امیدوارم کنسرت خوبی باشد حتما شرکت خواهم کرد
افزودن یک دیدگاه جدید