گفتوگو با محمدرضا لطفي نوازنده تار و سرپرست گروه «شيدا» :
قرار بود سياست، حمايت از هويت باشد
موسيقي ما - راضيه غنجي: وارد مكتبخانه ميرزا عبدالله ميشوم سلام ميكنم به گرمي پاسخ ميدهد؛ ظاهراً قبل از ورودم گرم گفتوگو بوده، با عكاس مينشينيم تا زمان مصاحبه فرا برسد و به اتاقي برويم. او به صحبتهايش ادامه ميدهد از قذافي ميگويد و اينكه اگر ثروتش را خرج مملكتش ميكرد هم امروز مردم ليبي در شرايط خوبي زندگي ميكردند هم به آن شكل از دنيا نميرفت و مهمتر از همه نام نيك از او به يادگار ميماند. ميگويد: «برگهاي تاريخ براي عبرت ورق ميخورد اما تعداد كساني كه عبرت ميگيرند اندكاند» همواره محمدرضا لطفي را نسبت به وقايع سياسي و اجتماعي حساس ديدهام اصلاً ساده از كنار هر چيزي نميگذرد. او از معدود هنرمنداني است كه نگاهي جامع به اتفاقات ايران و جهان دارد و هنرمند خنثي و بيتفاوت را بر نميتابد. نگاهي به من و عكاس روزنامه مياندازد ما را به اتاقي راهنمايي ميكند تا براي گفتوگو آنجا بنشينيم گفتوگويمان را با سؤالي درباره كنسرتي كه قرار است 25تا 27 آبان با گروههاي سه گانه شيدا در سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللي برگزار كند آغاز ميكنم او هم صبورانه به سؤالاتمان كه تنها به اين كنسرت محدود نميشود پاسخ ميدهد. در ادامه شما را به خواندن اين گفتوگو دعوت ميكنيم:
اگر قرار است كاري را در حال و هواي چاووش 6 بسازم حتماً ميدهم محمد معتمدي آن را بخواند كه همين كار را هم كردهام. آن صدا و قدرت مناسب آن كار است. «اي ايران» را نخستين بار غلامحسين بنان خواند كه بعد از او هيچكس نتوانست همچون او بخواند. اين نكته را هم بايد در نظر گرفت كه خوانندهاي كه تكنيك داشته باشد و به خوبي تمرين كند ميتواند كار آهنگساز را با همان قدرت صدايي كه دارد بخواند.
من اصولاً ذهنم باز است سعي ميكنم جوانهاي بااستعداد را دريابم و آنها از امكانات مؤسسه ما استفاده كنند تا پيشرفت كنند اگر قرار باشد هنرمندي براي ضبط و تمرين به استوديو برود بايد ساعتي 40 هزار تومان بدهد در حالي كه الآن حدود 4ماه است كه گروهها ساختههاي حميدرضا مرتضوي را تمرين ميكنند همين باعث افزايش اشتياق در او شدهاست. شناسايي استعدادها و رشد بيشتر هنرمند به جامعه را وظيفه خودم ميدانم. شهرام ناظري، هنگامه اخوان، محمد گلريز، بهروز رضوي كه در راديوست، محمد معتمدي، امير اثني عشري، عليرضا فريدونپور و در عرصه نوازندگي آقاي درخشاني، پشنگ و اردشير كامكار دورهاي با من كار كردند امروز هر كدام در فضاي موسيقي نقشهاي خودشان را بازي ميكنند. من همواره اين دغدغه را داشتهام كه هنرمندان جديدي را وارد دنياي موسيقي كنم. اما اصلاً اين تعصب را ندارم كه كسي كه با من كار كرده حتماً بايد همكارياش را با من ادامه بدهد. تنها اين نكته برايم اهميت دارد و به آنها گوشزد ميكنم كه اگر قرار است با گروه ديگري همكاري كنند از سطح ما پائينتر نباشند و كاري نكنند كه به كيفيت كار ما لطمه وارد شود. حرف من تنها همين است نكته ديگر اينكه اگر نوازندگانم هم بخواهند با گروههاي ديگر همكاري كنند با من مشورت ميكنند همه ما هنرمندان با هم دوست هستيم و هيچگونه خصومتي وجود ندارد من خوشحال ميشوم آنها در گروههاي ديگر هم حضور داشته باشند .
- آقاي لطفي از آخرين كنسرت موفقي كه در تهران داشتيد يكسال و نيم ميگذرد چرا اين وقفه اتفاق افتاد؟
- چرا سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللي را براي اجرا انتخاب كرديد؟
- از كنسرت آبانماه خود بگوييد؟
- به آواز اشاره شد و اينكه با خوانندهاي كه انتخاب كرديد رنگ جديدي كه از موسيقي ايراني به گوش ميرسد. تقليد در موسيقي ايراني بسيار و آواز به شيوههاي مختلف كم شده است چرا اين روند اتفاق افتاده؟
- آقــاي لطفي همواره در شيوه كاريتـان صـــداي پرحجمــي در اركستـر شنيــده ميشـــود و شما خيلي به حجم تأكيد داريد و عمدتاً خوانندگاني را ميپذيريد كه صداي پرحجمي داشته باشند تا در گروه اصطلاحاً صدايشان كم نشود حال با تفاسيري كه درباره صداي فريدونپور داشتيد و اينكه صدايش شبيه صداي بنان و محمودي خوانساري است او ميتواند جوابگوي آنچه شما ميخواهيد باشد يا به خاطر صداي ايشان شيوه كارتان را تغيير دادهايد؟
اگر قرار است كاري را در حال و هواي چاووش 6 بسازم حتماً ميدهم محمد معتمدي آن را بخواند كه همين كار را هم كردهام. آن صدا و قدرت مناسب آن كار است. «اي ايران» را نخستين بار غلامحسين بنان خواند كه بعد از او هيچكس نتوانست همچون او بخواند. اين نكته را هم بايد در نظر گرفت كه خوانندهاي كه تكنيك داشته باشد و به خوبي تمرين كند ميتواند كار آهنگساز را با همان قدرت صدايي كه دارد بخواند.
- مشاهداتمان ميگويد كه مردم خيلي حوصله آواز را ندارند بعد از مدتي كه هنرمندان هم به اين نتيجه رسيدند از مدت آواز كم كردند اما متأسفانه باز هم از كسلكنندگي موسيقي ايراني كم نشده چرا كه اين بار جواب آوازها طولاني شدهاست و نوازندگان در جواب آواز مدت زمان طولاني مينوازند. نظر شما در اينباره چيست؟
- اين ضرورت وجود دارد كه دانشكدههاي موسيقي متخصص تهيهكنندگي موسيقي پرورش دهند و تنها به فكر تربيت نوازنده نباشند. ما منتقد موسيقي ميخواهيم، به برنامه ريز موسيقي نياز داريم و بايد يك تهيهكننده موسيقي متخصص داشته باشيم كه در زمينه آموزش موسيقي تخصصيتر پيش برويم. در پايان هم بايد بگويم بايد كاري كنيم كه موسيقي ما در منطقه حرفي براي گفتن داشته باشد با اين همه استعداد و امكانات امروز بايد موسيقي ما پيشرو باشد.
من اصولاً ذهنم باز است سعي ميكنم جوانهاي بااستعداد را دريابم و آنها از امكانات مؤسسه ما استفاده كنند تا پيشرفت كنند اگر قرار باشد هنرمندي براي ضبط و تمرين به استوديو برود بايد ساعتي 40 هزار تومان بدهد در حالي كه الآن حدود 4ماه است كه گروهها ساختههاي حميدرضا مرتضوي را تمرين ميكنند همين باعث افزايش اشتياق در او شدهاست. شناسايي استعدادها و رشد بيشتر هنرمند به جامعه را وظيفه خودم ميدانم. شهرام ناظري، هنگامه اخوان، محمد گلريز، بهروز رضوي كه در راديوست، محمد معتمدي، امير اثني عشري، عليرضا فريدونپور و در عرصه نوازندگي آقاي درخشاني، پشنگ و اردشير كامكار دورهاي با من كار كردند امروز هر كدام در فضاي موسيقي نقشهاي خودشان را بازي ميكنند. من همواره اين دغدغه را داشتهام كه هنرمندان جديدي را وارد دنياي موسيقي كنم. اما اصلاً اين تعصب را ندارم كه كسي كه با من كار كرده حتماً بايد همكارياش را با من ادامه بدهد. تنها اين نكته برايم اهميت دارد و به آنها گوشزد ميكنم كه اگر قرار است با گروه ديگري همكاري كنند از سطح ما پائينتر نباشند و كاري نكنند كه به كيفيت كار ما لطمه وارد شود. حرف من تنها همين است نكته ديگر اينكه اگر نوازندگانم هم بخواهند با گروههاي ديگر همكاري كنند با من مشورت ميكنند همه ما هنرمندان با هم دوست هستيم و هيچگونه خصومتي وجود ندارد من خوشحال ميشوم آنها در گروههاي ديگر هم حضور داشته باشند .
منبع:
روزنامه ایران
تاریخ انتشار : یکشنبه 22 آبان 1390 - 00:00
دیدگاهها
صحبت های آقای لطفی واقعا اعجاب آور است. چطور ایشان ادعا می کنند که صدای استاد شجریان به واسطه ی ایشان شناخته شده؟ در حالی که همگان می دانند که محمدرضا لطفی به واسطه ی آشنایی با استاد شجریان مطرح شده است. شما آثاری که در آن لطفی در کنار شجریان بوده را از کارهای ایشان حذف کنید. چه می ماند برای آقای لطفی؟ چه قبل از آشنایی لطفی با شجریان و چه بعد از آن تقریبا اثری از لطفی در موسیقی ایران نیست.
من فکر می کنم جناب آقای لطفی اخیرا کمی به خودبزرگ بینی دچار شده اند. همه می دانند این مسائل که ایشان مطرح می کنند خلاف واقع است. عرصه ی هنر جایگاه من من کردن نیست. به ویژه عرصه ی هنری همچون موسیقی ایرانی که با شعر و ادب کهن ارتباط تنگاتنگی دارد. چطور ممکن است کسی داعیه ی شعر و ادب داشته باشد و با سعدی و حافظ و مولوی در ارتباط باشد و اینگونه سعی کند از اعتبار و آبروی دیگران برای خود نردبانی بسازد و بالا رود؟ آقای لطفی فکر نمی کنید برای کسب شهرت و اعتبار لازم نیست خاطراتی کاملا بی اعتبار را یادآوری کنید، بلکه دست به تولید آثار ماندگار بزنید؟ چرا به جای اینکه سرود سپیده را با صدای این و آن اجرا کنید تا بگویید مالکش شما هستید نه شجریان، آثاری بالاتر از آن تولید نمی کنید؟ فراموش کرده اید زنده یاد مشکاتیان چگونه بر شما تاخت؟ چرا ادبیات خود را تغییر نمی دهید؟ آقای لطفی عزیز خود می دانید که اکثر علاقمندان موسیقی ایرانی استاد شجریان را پدر این موسیقی می دانند. شاید بیش از 90درصد کسانی که شما را می شناسند اولین بار از طریق آثار ایشان شما را شناخته اند. پس اینگونه اظهار نظرها جز آنکه شما را از چشن مردم بیاندازد نتیجه ای ندارد. به عنوان یکی از هواداران شما با تمام وجود امیدوارم در ادبیات خود تغییرات جدی دهید.
افزودن یک دیدگاه جدید