در حاشیه کنسرت 15 دی رضا یزدانی
راکر بودن مزیت نیست و پاپ خواندن خجالت ندارد!
علیرضا ایرانینژاد: آخرین شب از کنسرت رضا یزدانی در ۱۵ دی ماه برگزار شد. در این کنسرت گلچینی از قطعات قدیمی و جدید این هنرمند اجرا شد.
بسیاری او را خواننده سبک راک دانسته و سلطان راک نام نهادند و بسیاری او را خواننده پاپی عوامفریب خطاب کردند. هوادارانش او را پرچمدار کنونی موسیقی راک نوین میدانند و منتقدانش بر این عقیدهاند که او هرکه باشد، راکر نیست.
عدهای او را موسیقیدانی میدانند که دغدغههای جدی و غیر قابل انکاری در عرصه سینما دارد و عدهای او را صیادی زبر دست میدانند که صید خود را از آب گل آلودی که ثمره در هم آمیختن موسیقی و سینماست، شکار کرده است. در این بین کم نیستند کسانی که ملغمهای بنام رضا یزدانی را محصول کیمیایی میدانند که مسعودش مینامیم.
همکاری او با یغما گلرویی ترانه سرا به خلق آثار موفقی انجامید که پس از قطع همکاری با این ترانه سرا، رضا یزدانی در همکاری با هیچ ترانه سرای دیگری نتوانست موفقیت آثار گذشته را تکرار کند. تو گویی یغما گلرویی تنها ترانه سرایی بود که تمام و کمال میدانست ترانهای که قرار است روی موسیقی راک بنشیند باید دارای چه مولفههایی باشد.
همراهی رضا یزدانی با گروه هنرمندان مشوق تیم ملی در سفر به برزیل حاشیههای بسیاری را برای رضا و این هنرمندان همسفرش ایجاد کرد. اما اینجا به هر شکل ایران است. گاهی شایعه و حواشی به معروفیت و محبوبیت هنرمندان کمک هم میکند. یا دست کم در دوران کم کاری و بیخبری دستمایه بسیار مناسبی برای خبر ساز شدن به ارمغان میآورد؛ طبیعی ست که برای رضا یزدانی هم همینطور باشد.
به هر شکل رضا یزدانی هرکه باشد باید پذیرفت که او در حال حاضر چه به عنوان یک راکر و چه به عنوان یک خواننده پاپ، یکی از پرطرفدارترین خوانندههای ایران است؛ چرا که به هر شکل با آمار و ارقام نمیتوان چانه زنی کرد و نام رضا یزدانی پتانسیل پیش فروش کردن بلیتهای پر ظرفیتترین سالنهای ایران را دارد.
موسیقی رضا یزدانی.... (بخوانید متن)
ارکستر این خواننده و آهنگساز را از بدو تولد و شکل گیری، سازهای اصلی موسیقی راک تشکیل دادهاند. یعنی گیتار الکتریک، گیتار باس، درامز و کیبورد که در برخی موارد شاهد اضافه شدن دف و حتی استفاده از گیتار اکوستیک یا سایر سازها به این ارکستر هم بودهایم. کما اینکه در آخرین اجرای رضا یزدانی شاهد نوازندگی ساکسیفون و کلارینت توسط ایمان جعفری پویان بودیم.
ناگفته نماند که در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی هم استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسیفون که به طور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، متداول بود اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موارد ذکر شده بالا در کنار استفاده از سازهای موسیقی راک و بکار گیری فواصل رایج در این نوع از موسیقی و استفاده از صداهای دیستورت گیتار الکتریک، برخوردار بودن از شاخصههای ظاهری راک استارهای جهان (از جمله موی بلند و یونیفرم چرم و استفاده دایمی از بوت در اکثر فصول سال)، شاید عمدهترین دلیلی باشد که نام رضا یزدانی را به عنوان یک راکر در عرصه موسیقی کشورما مطرح کرده است. کشوری که در آن هنرمندان و مخاطبانشان بواسطه حدودا دو دهه قطع ارتباط کامل با جریان موسیقی راک جهان چندان با زیر ساختها و مولفههای بنیادی فرهنگی و تفکری این نوع موسیقی ارتباطی نداشتهاند. و صد البته که رضا یزدانی هم در زمره همین هنرمندان قرار میگیرد.
اما در واقع موسیقی راک چیزی جز اینهاست. هرچند به سختی میتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگیهای مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. اما به هر حال در موسیقی راک هم مانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند و همین اشتراک در مضامین هم از علل زمینه ساز معرفی شدن رضا یزدانی بعنوان یک راک استار است.
هرچند نشانی طیف گستردهای از سایر زمینهها و اغلب نیز زمینه های سیاسی و اجتماعی را میتوان در شاکله موسیقی راک یافت اما نباید فراموش کرد که موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
که همین اصل (اصالت ایدوئولوژیک)، عمدهترین مولفههای مد نظر منتقدان رضا یزدانی را در به رسمیت نشناختن وی به عنوان یک راکر تشکیل میدهند.
مضامین اشعار و ترانههای استفاده شده در موسیقی رضا یزدانی ضمن داشتن شباهتهایی عموما ساختاری، گاها دارای ایدئولوژِیهای بسیار متنوع و حتی متضاد با هم هستند. چون همین تفاوتها در ذهنیت و تفکر ترانه سراهای رضا یزدانی وجود دارد.
از طرفی با بهره گیری از اشعار مولانا (قطعه شهر دل از آلبوم شهر دل)، نغمهپرداز اندیشههای افلاطونی و سهروردی میشود و از طرف دیگر با موکت کردن کف افکارش (قطعه سلول شخصی از آلبوم سلول شخصی) و همذات پنداری با لوکوموتیو و اتوبوس بیآر تی (آهنگ قدیمی از آلبوم سلول شخصی)، به سوررئالیسم جاری در افکار اندیشه فولادوند میپردازد. و در جای دیگر از اشعاری استفاده میکند که در کلیت و تمامیت مناسب استفاده در موسیقیهای تین ایجری پاپ هستند.
ناگفته نماند که ماحصل هنری نگاه سوررئالیستی هم مانند هر ماحصل دیگری خوب و بد دارد.
این تنوع مضامین درموسیقی رضا یزدانی، اگر رضا یزدانی را به ژانر پاپ نزدیک نکند، قطعا هویت و ماهیت راک را نیز به او نخواهد بخشید.
و همین امر از تعداد هوادارن علاقمند موسیقی راک در مقایسه با دیگر هواداران رضا یزدانی (که ذهنیت زیباییشناسانه آنها بسیار بسیار به موسیقی پاپ و مد روز نزدیکتر است)، به شدت میکاهد. در اینجاست که به یاد انتقاد تند و شدید یغما گلرویی از رضا یزدانی افتاده و چند خط آخر آنرا چند باره مرور میکنم.
«مخاطبانی که باهوشند و گول نمیخورند. نمیشود دورشان زد و سرشان کلاه گذاشت. نمیشود برایشان ژست خوانندهٔ معترض بودن گرفت. آنها میفهمند کِی سلطانشان زیرآبی میرود. میفهمند آوازخوان چقدر به کلامی که خوانده متعهد است. آنها حواسشان جمع است».
جدای موارد ذکر شده باید گفت که رنگ و بوی سانتی مانتالیزم در پرفورمنسهای صحنهای رضا یزدانی بسیار شدید است. تو گویی صحنه موسیقی هم برای رضا یزدانی عرصه بازیگری برای هنرپیشه ایست که اتفاقا صدای خش داری هم دارد. آنچه در طراحی صحنه کنسرت ۱۵ دیماه رضا یزدانی دیدم بیشتر به سه پلان از یک نمایش شباهت داشت.
در قسمتی سکانس «سیگار پشت سیگار» را در جایی شبیه یک کافه بازی میکند و در جایی دیگر با پیکانی که نه بوق دارد و نه صندلی مثال مشدی ممدلی عازم جاده شمال میشود. پدیدهای که شبیه به آن در هیچ یک از کنسرتهای راک در هیچ کجای این کره خاکی تاکنون رصد نشده است. اما به وفور در کنسرتهای پاپ دیده شده است. اما دور از انصاف است اگر از اجرای زیبای رضا یزدانی در این کنسرت، سخنی گفته نشود. که شرط انصاف دیدن هر دو روی سکه است. او تمام توانمندیهای بالقوه را برای خواننده راک تمام عیار شدن دارد. اما برای راک استار شدن باید قدری بر توانمندیهای نوازندگی گیتار الکتریک خود بیافزاید و اگر بار دیگر تصمیم به نواختن درامز در اجرای زنده گرفت با تمرکز بیشتری به این کار بپردازد و در انتخاب مضمون و محتوای اشعار و زیباییشناسی ادبی سرودهها وسواس بیشتری به خرج دهد.
نکته جالب توجه دیگر در کنسرت ۱۵ دی ماه رضا یزدانی معرفی چندین و چند باره بازیگران سینمایی در عرض کمتر از ۳۰ دقیقه بود. سه بار به ازدواج امین زندگانی در چند سال قبل اشاره شد و هر بار امین زندگانی با همراهی نور فالو از جای بلند شده و به تماشاگران معرفی شد. اندیشه فولادوند در هر اجرا دست کم دو بار با همراهی نور فالو از جای خود برخاسته و به همان حاضران معرفی شد و لباسش با پوشش شوالیه تاریکی «کریستوفر نولان یعنی بتمن» مقایسه شد. با چنین حرکاتی چگونه میتوان گفت این کنسرت، یک کنسرت راک آن هم کنسرت راک خوانندهای ای ست که بسیاری او را صدای معترض نسل جوان میدانند؟!
معرفی چند باره اندیشه فولادوند در هر اجرا بیاختیار مرا به یاد کنسرتهای علیرضا عصار انداخت. او هم در هر فرصتی ترانه سرای خود را به همین صورت معرفی میکرد. با متر و معیار فروش بلیت و استقبال جمعیت، باید گفت علیرضا عصار موفقترین و محبوبترین خواننده تاریخ موسیقی ایران است. راستی عصار کجاست؟
در کنسرت ۱۵ دی ماه رضا یزدانی شاهد درخشش خیره کننده محمد خرمینژاد نوازنده درامز بودیم. «ویو»های کاملا یکسان، تاچ بسیار شسته و رفته و ریتمهای خلاقانه و قابل ستایش، و پاساژهای بسیار زیبا و سر شار از احساس او تا مدتها در خاطرم خواهد ماند.
مانند اکثر کنسرتهای رضا یزدانی ملودیهای زیبای مازیار احمدپور و زخمه زدنهای کنترل شدهاش بروی سیمهای گیتار الکتریک احساس سرشار و پرهیز از هر نوع گزافه گویی در نوازندگی او قابل ستایش و تحسین بود
«تاچ» زیبای آرش زمانیان نوازنده گیتار بیس در کنار صدا دهی به یاد ماندنی سازش، همراه پرفورمنسهای حساب شده او بشدت تاثیر گذار و خاطره انگیز بود.
.... و اما میلاد عدل. شدت تشویق حاضران در لحظه معرفی او خود گویای همه چیز بود. پاورکوردها، گلیساندوها و اجرای زیبای تکنیکهای «تپینگ»، «همر آن» و «پول آف» توسط میلاد عدل در کنار صداسازیهای خلاقانه او تلویحا گویای این مهم بود که یکی از ارکان وجه تسمیه موسیقی راک برای موسیقی رضا یزدانی چیست؟
کنسرت ۱۵ دیماه رضا یزدانی بسیار خوب صدابرداری شده بود. قطعات از تنظیمهای بسیار زیبایی بهره میبردند. نوازندگان در پردازش و بهره گیری از بافتهای ملودیک و اجرای فواصل موسیقی راک کاملا موفق بودند.
مخاطبان رضا یزدانی هنرمندشان را دوست دارند.
اما برخی از این مخاطبان شناخت درست و دقیقی از موسیقی راک ندارند.
همان اندازه که راکر بودن، مزیت و مرتبتی ویژه در هنر موسیقی نیست. پاپ بودن هم سزاوار انتقاد و عتاب نیست.
به شرطی و اما و اگری
عکسها: شهرزاد داور
- رضا یزدانی.... (بخوانید مقدمه)
بسیاری او را خواننده سبک راک دانسته و سلطان راک نام نهادند و بسیاری او را خواننده پاپی عوامفریب خطاب کردند. هوادارانش او را پرچمدار کنونی موسیقی راک نوین میدانند و منتقدانش بر این عقیدهاند که او هرکه باشد، راکر نیست.
عدهای او را موسیقیدانی میدانند که دغدغههای جدی و غیر قابل انکاری در عرصه سینما دارد و عدهای او را صیادی زبر دست میدانند که صید خود را از آب گل آلودی که ثمره در هم آمیختن موسیقی و سینماست، شکار کرده است. در این بین کم نیستند کسانی که ملغمهای بنام رضا یزدانی را محصول کیمیایی میدانند که مسعودش مینامیم.
همکاری او با یغما گلرویی ترانه سرا به خلق آثار موفقی انجامید که پس از قطع همکاری با این ترانه سرا، رضا یزدانی در همکاری با هیچ ترانه سرای دیگری نتوانست موفقیت آثار گذشته را تکرار کند. تو گویی یغما گلرویی تنها ترانه سرایی بود که تمام و کمال میدانست ترانهای که قرار است روی موسیقی راک بنشیند باید دارای چه مولفههایی باشد.
همراهی رضا یزدانی با گروه هنرمندان مشوق تیم ملی در سفر به برزیل حاشیههای بسیاری را برای رضا و این هنرمندان همسفرش ایجاد کرد. اما اینجا به هر شکل ایران است. گاهی شایعه و حواشی به معروفیت و محبوبیت هنرمندان کمک هم میکند. یا دست کم در دوران کم کاری و بیخبری دستمایه بسیار مناسبی برای خبر ساز شدن به ارمغان میآورد؛ طبیعی ست که برای رضا یزدانی هم همینطور باشد.
به هر شکل رضا یزدانی هرکه باشد باید پذیرفت که او در حال حاضر چه به عنوان یک راکر و چه به عنوان یک خواننده پاپ، یکی از پرطرفدارترین خوانندههای ایران است؛ چرا که به هر شکل با آمار و ارقام نمیتوان چانه زنی کرد و نام رضا یزدانی پتانسیل پیش فروش کردن بلیتهای پر ظرفیتترین سالنهای ایران را دارد.
موسیقی رضا یزدانی.... (بخوانید متن)
ارکستر این خواننده و آهنگساز را از بدو تولد و شکل گیری، سازهای اصلی موسیقی راک تشکیل دادهاند. یعنی گیتار الکتریک، گیتار باس، درامز و کیبورد که در برخی موارد شاهد اضافه شدن دف و حتی استفاده از گیتار اکوستیک یا سایر سازها به این ارکستر هم بودهایم. کما اینکه در آخرین اجرای رضا یزدانی شاهد نوازندگی ساکسیفون و کلارینت توسط ایمان جعفری پویان بودیم.
ناگفته نماند که در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی هم استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسیفون که به طور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، متداول بود اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موارد ذکر شده بالا در کنار استفاده از سازهای موسیقی راک و بکار گیری فواصل رایج در این نوع از موسیقی و استفاده از صداهای دیستورت گیتار الکتریک، برخوردار بودن از شاخصههای ظاهری راک استارهای جهان (از جمله موی بلند و یونیفرم چرم و استفاده دایمی از بوت در اکثر فصول سال)، شاید عمدهترین دلیلی باشد که نام رضا یزدانی را به عنوان یک راکر در عرصه موسیقی کشورما مطرح کرده است. کشوری که در آن هنرمندان و مخاطبانشان بواسطه حدودا دو دهه قطع ارتباط کامل با جریان موسیقی راک جهان چندان با زیر ساختها و مولفههای بنیادی فرهنگی و تفکری این نوع موسیقی ارتباطی نداشتهاند. و صد البته که رضا یزدانی هم در زمره همین هنرمندان قرار میگیرد.
اما در واقع موسیقی راک چیزی جز اینهاست. هرچند به سختی میتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگیهای مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. اما به هر حال در موسیقی راک هم مانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند و همین اشتراک در مضامین هم از علل زمینه ساز معرفی شدن رضا یزدانی بعنوان یک راک استار است.
هرچند نشانی طیف گستردهای از سایر زمینهها و اغلب نیز زمینه های سیاسی و اجتماعی را میتوان در شاکله موسیقی راک یافت اما نباید فراموش کرد که موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
که همین اصل (اصالت ایدوئولوژیک)، عمدهترین مولفههای مد نظر منتقدان رضا یزدانی را در به رسمیت نشناختن وی به عنوان یک راکر تشکیل میدهند.
مضامین اشعار و ترانههای استفاده شده در موسیقی رضا یزدانی ضمن داشتن شباهتهایی عموما ساختاری، گاها دارای ایدئولوژِیهای بسیار متنوع و حتی متضاد با هم هستند. چون همین تفاوتها در ذهنیت و تفکر ترانه سراهای رضا یزدانی وجود دارد.
از طرفی با بهره گیری از اشعار مولانا (قطعه شهر دل از آلبوم شهر دل)، نغمهپرداز اندیشههای افلاطونی و سهروردی میشود و از طرف دیگر با موکت کردن کف افکارش (قطعه سلول شخصی از آلبوم سلول شخصی) و همذات پنداری با لوکوموتیو و اتوبوس بیآر تی (آهنگ قدیمی از آلبوم سلول شخصی)، به سوررئالیسم جاری در افکار اندیشه فولادوند میپردازد. و در جای دیگر از اشعاری استفاده میکند که در کلیت و تمامیت مناسب استفاده در موسیقیهای تین ایجری پاپ هستند.
ناگفته نماند که ماحصل هنری نگاه سوررئالیستی هم مانند هر ماحصل دیگری خوب و بد دارد.
این تنوع مضامین درموسیقی رضا یزدانی، اگر رضا یزدانی را به ژانر پاپ نزدیک نکند، قطعا هویت و ماهیت راک را نیز به او نخواهد بخشید.
و همین امر از تعداد هوادارن علاقمند موسیقی راک در مقایسه با دیگر هواداران رضا یزدانی (که ذهنیت زیباییشناسانه آنها بسیار بسیار به موسیقی پاپ و مد روز نزدیکتر است)، به شدت میکاهد. در اینجاست که به یاد انتقاد تند و شدید یغما گلرویی از رضا یزدانی افتاده و چند خط آخر آنرا چند باره مرور میکنم.
«مخاطبانی که باهوشند و گول نمیخورند. نمیشود دورشان زد و سرشان کلاه گذاشت. نمیشود برایشان ژست خوانندهٔ معترض بودن گرفت. آنها میفهمند کِی سلطانشان زیرآبی میرود. میفهمند آوازخوان چقدر به کلامی که خوانده متعهد است. آنها حواسشان جمع است».
جدای موارد ذکر شده باید گفت که رنگ و بوی سانتی مانتالیزم در پرفورمنسهای صحنهای رضا یزدانی بسیار شدید است. تو گویی صحنه موسیقی هم برای رضا یزدانی عرصه بازیگری برای هنرپیشه ایست که اتفاقا صدای خش داری هم دارد. آنچه در طراحی صحنه کنسرت ۱۵ دیماه رضا یزدانی دیدم بیشتر به سه پلان از یک نمایش شباهت داشت.
در قسمتی سکانس «سیگار پشت سیگار» را در جایی شبیه یک کافه بازی میکند و در جایی دیگر با پیکانی که نه بوق دارد و نه صندلی مثال مشدی ممدلی عازم جاده شمال میشود. پدیدهای که شبیه به آن در هیچ یک از کنسرتهای راک در هیچ کجای این کره خاکی تاکنون رصد نشده است. اما به وفور در کنسرتهای پاپ دیده شده است. اما دور از انصاف است اگر از اجرای زیبای رضا یزدانی در این کنسرت، سخنی گفته نشود. که شرط انصاف دیدن هر دو روی سکه است. او تمام توانمندیهای بالقوه را برای خواننده راک تمام عیار شدن دارد. اما برای راک استار شدن باید قدری بر توانمندیهای نوازندگی گیتار الکتریک خود بیافزاید و اگر بار دیگر تصمیم به نواختن درامز در اجرای زنده گرفت با تمرکز بیشتری به این کار بپردازد و در انتخاب مضمون و محتوای اشعار و زیباییشناسی ادبی سرودهها وسواس بیشتری به خرج دهد.
نکته جالب توجه دیگر در کنسرت ۱۵ دی ماه رضا یزدانی معرفی چندین و چند باره بازیگران سینمایی در عرض کمتر از ۳۰ دقیقه بود. سه بار به ازدواج امین زندگانی در چند سال قبل اشاره شد و هر بار امین زندگانی با همراهی نور فالو از جای بلند شده و به تماشاگران معرفی شد. اندیشه فولادوند در هر اجرا دست کم دو بار با همراهی نور فالو از جای خود برخاسته و به همان حاضران معرفی شد و لباسش با پوشش شوالیه تاریکی «کریستوفر نولان یعنی بتمن» مقایسه شد. با چنین حرکاتی چگونه میتوان گفت این کنسرت، یک کنسرت راک آن هم کنسرت راک خوانندهای ای ست که بسیاری او را صدای معترض نسل جوان میدانند؟!
معرفی چند باره اندیشه فولادوند در هر اجرا بیاختیار مرا به یاد کنسرتهای علیرضا عصار انداخت. او هم در هر فرصتی ترانه سرای خود را به همین صورت معرفی میکرد. با متر و معیار فروش بلیت و استقبال جمعیت، باید گفت علیرضا عصار موفقترین و محبوبترین خواننده تاریخ موسیقی ایران است. راستی عصار کجاست؟
- نوازندگان..... (بخوانید حقیقت)
در کنسرت ۱۵ دی ماه رضا یزدانی شاهد درخشش خیره کننده محمد خرمینژاد نوازنده درامز بودیم. «ویو»های کاملا یکسان، تاچ بسیار شسته و رفته و ریتمهای خلاقانه و قابل ستایش، و پاساژهای بسیار زیبا و سر شار از احساس او تا مدتها در خاطرم خواهد ماند.
مانند اکثر کنسرتهای رضا یزدانی ملودیهای زیبای مازیار احمدپور و زخمه زدنهای کنترل شدهاش بروی سیمهای گیتار الکتریک احساس سرشار و پرهیز از هر نوع گزافه گویی در نوازندگی او قابل ستایش و تحسین بود
«تاچ» زیبای آرش زمانیان نوازنده گیتار بیس در کنار صدا دهی به یاد ماندنی سازش، همراه پرفورمنسهای حساب شده او بشدت تاثیر گذار و خاطره انگیز بود.
.... و اما میلاد عدل. شدت تشویق حاضران در لحظه معرفی او خود گویای همه چیز بود. پاورکوردها، گلیساندوها و اجرای زیبای تکنیکهای «تپینگ»، «همر آن» و «پول آف» توسط میلاد عدل در کنار صداسازیهای خلاقانه او تلویحا گویای این مهم بود که یکی از ارکان وجه تسمیه موسیقی راک برای موسیقی رضا یزدانی چیست؟
کنسرت ۱۵ دیماه رضا یزدانی بسیار خوب صدابرداری شده بود. قطعات از تنظیمهای بسیار زیبایی بهره میبردند. نوازندگان در پردازش و بهره گیری از بافتهای ملودیک و اجرای فواصل موسیقی راک کاملا موفق بودند.
- نتیجه...... (بخوانید پایان)
مخاطبان رضا یزدانی هنرمندشان را دوست دارند.
اما برخی از این مخاطبان شناخت درست و دقیقی از موسیقی راک ندارند.
همان اندازه که راکر بودن، مزیت و مرتبتی ویژه در هنر موسیقی نیست. پاپ بودن هم سزاوار انتقاد و عتاب نیست.
به شرطی و اما و اگری
عکسها: شهرزاد داور
منبع:
ایسکانیوز
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 دی 1393 - 13:55
دیدگاهها
نقد خوبي بود.
نوشته نامفهموی بود ! مشخص نیست این نوشته "نقد" است، "تمسخر" است یا چیز دیگر ؟!
بزرگترین مشکل نقد شما این است که خود را خوانندگان نقد خودتان بالاتر میبینید. صحبت اینکه برخی مخاطبان شناخت درستی از موسیقی راک ندارند، نوشته اشتباهی است، چون کسی که شناخت درستی از موسیقی راک ندارد، راک گوش نمیکند ! رضا یزدانی دو دسته طرفدار دارد. یک دسته طرفدارانی مثل من که با آهنگ های مثل "قوی سیاه"، "دیوونه"، "ساعت 25 شب"، همین "سمت هیچ"ـه این آلبوم یا "یک تصادف ناجور" به وجد می آیند. عده ای هم مانند آهنگ هایی مثل "شمال" را میپسندند. کاش شما به این موضوع توجه میکردید که این خواننده سعی دارد تا حد ممکن تمام مخاطبان خود را راضی کند و در عین حال از مسیر خود منحرف هم نشود. کامنت هایی که در مورد همین آلبوم در سایت های مختلف هست را بخوانید، به غیر از 2-3 ترک، تقریبا نام بقیه ترک ها در بین نظرات مربوط به "بهترین" آهنگ آلبوم آمده است که نشان از موفق بودن خواننده در هدفش دارد. کاش این موضوع را ذکر میکردید که در هیچ جای دنیا مردم مجبور نیست در کنسرت راک روی صندلی بشینند !!! کاش این موضوع را در نظر میگرفتید که هنوز هر وقت آقای یزدانی به تلویزیون میروند از "سبک خاص" به جای "راک" استفاده میشود !!! با توجه به فضای جامعه (سیاسی، مذهبی) و بازار (سلیقه عمومی مردم)، اینکه حداقل این خواننده (و تعداد انگشت شمار دیگر مثل محسن چاووشی)، سبک خودشان را حفظ کردند و به واسطه شرایط بازار و پول بیشتر مسیر خود را عوض نکردند جای خوشحالی دارد.
امیدوارم اگر در آینده قصد "نقد" نوشتن دارید، با مشاهده حداقل چند نمونه خارجی اصول اولیه نقد نویسی را رعایت بفرمایید ...
عالی بود ممنون.
من خودم موزیک رضا یزدانی رو دوست دارم اما واقعا آلبوم های قبلیش بیشتر به دلم نشست مخصوصا به خاطر ترانه هاش.ترانه های آلبوم جدیدش خیلی شلوغ پلوغه.ترانه های قدیمیش بیشتر سیاه سفید بود و رو اون صدا و موزیک بیشتر می نشست.
به شخصه به عنوان یه هوادار رضا یزدانی به هیچ عنوان نمیتونم اونو راک استار بدونم چون اینطوری به خیلی ها اجحاف میشه.
تهران تهران تا عمر دارم تو وجودم خواهد موند.
در طی این سالهایی که اخبار و نوشته های موسیقی ما رو دنبال می کنم، تا به حال نوشته ای با این عنوان غیرمنطقی نسبت به یک خواننده مطرح ندیده بودم، که بعضا اگر قرار باشد واقعا صدا و اجرای زنده بسیاری از آنها نقد شود نتیجه بسیار غم انگیز خواهد بود! ظاهرا رویکرد جدیدی به ویژه بعد از عدم شرکت برخی از خواننده ها و هنرمندان در جشن سالانه موسیقی ما در این سایت اتخاذ شده که تاسف آور است (بخوانید نظر بنده!)
من فقط به چند نکته اشاره می کنم. اول آن که جناب یزدانی مجموعه ای از کارها در سبک های پاپ، راک و پاپ راک دارند، کما این که در مصاحبه هایی که از ایشان خوانده ام هیچگاه خود را یک راکر معرفی نکرده اند و همیشه سبک خود را تلفیقی از تمامی این سبک ها دانسته اند. برای مثال ترانه شمال و ترانه نوستالژیک دیگر یغما گلرویی یعنی پیکان (که نویسنده این مطلب با ادبیاتی بسیار فنی و منتقدانه از آن به عنوان ماشین مشدی ممدلی یاد فرمودند) کاملا در سبک پاپ هستند. دوم اینکه یزدانی موسیقی راک غربی را به سبک شرقی و قابل درک تر برای مخاطبان ایرانی نزدیک تر کرده و مخاطبان بسیاری هم یافته است.
سوم: لطفا نمونه ای از ایدئولوژی های متصاد را ذکر بفرمایید!؟ به نظر من نویسنده این مطلب اصلا جهان و ایدئولوژی آثار این خواننده را نمیشناسد.
چهارم: چشم جناب، از این به بعد در معرفی مهمانان برنامه ها و کنسرت ها حتما نحوه عملکرد خوانندگان و راکرهای غربی را الگو قرار میدهند تا به استانداردها و ایدئولوژی صحیح این موسیقی نزدیک باشند!
و پنجم. نحوه اشاره شما به نحوه پوشش خانم فولادوند تاسف آور است.
و در نهایت، کاش نقد ارزشمند باشد و بتواند در پیشرفت کار هنرمند، یاری اش کند، هر نوشته ای نقد نیست، به خصوص مطلبی که نویسنده اش عمیقا آثار کسی را که از وی انتقاد می کند نشنیده و درک نکرده باشد
بسیار مطلب جالب و متفاوتی بود
یه نقد یه نقد کاملا و بی معنا بود
من از طرفداران ایشون هستم و فکر هم نمیکنم ایشون تا حالا جایی زیر آبی رفته باشند و جایی ژست معترض بودن گرفته باشند
این کارشناسی از طرف هر کسی بوده بسیا نابهنجار و دور از ایدولوژی جناب یزدانی انجام شده
اگه در طول و عرض اشعار سفر کنب و نگاهی درست سعی کنی به معنی اشعار پی ببری میفهمی که ایشون سعی مقایسه ی دنیای واقعی و مدینه ای فاضله رو دارند
بهتتتتتر است به جای همیشگیتان که کوبیدن افوار و شخصیت افراد موفق است کمی تلاش کنید شاید شما هم بتوانید در آینده به موفقیتی دست یابید
مطمئنم هرکی این نقدر رو انجام داده هیچ منظوری جز تمسخر نداشته
اولا خود رضا یزدانی تو همه مصاحبه هاش گفته خواننده پاپ - راک هست بعدشم این که میهمانا رو چند بار معرفی کنه به خودش بستگی داره
دوما این که اگه میتونستی یکی رو با رضا یزدانی مقایسه میکردی که حداقل سبکش باهاش یکی باشه نه علیرضا عصار!!!!
سوما رضا یزدانی اگه زیر آبی میرفت یا سطح کیفیت کاراش پایین میومد آلبوم ساعتا خوابن تو بیپ تونز پرفروش ترین نمیشد و رکورد فروش اینترنتی رو نمیشکست تو ایران و آلبوم سلول شخصی موقعی که پیش فروش داشت تو جدول پرفروش ترین های بیپ تونز قرار نمی گرفت و هنوز هم پرفروش ترینه
درباره کنسرت هم اگه به کنسرت بعضی خواننده ها بریم کلا صداشون زمین تا آسمون فرق داره چون افکت میذارن همچنین موزیکی که تو البوم بود با چیزی که تو کنسرت شون میشنویم خیلی فرق داره
منتقد در باره طرز لباس پوشیدن اندیشه فولادوند هم کاری جز مسخره کردن و توهین نکرده
بنظرم این نقدر کاری جز از روی حسادت یا تمسخر نبوده و متاسفم براشون
شما اول اصول اولیه ی نقد رو یاد بگیر، سوادت که رفت بالا بیا حرف از ایدوئولوژی بزن...
واقعا باید تاسف خورد. خجالت نمیکشید یه نقد چرت و پرت رو میزارید. با نقاط مثبت رضا یزدانی موافقم ولی به هیچ وجه با نقاط ضعفش موافق نیستم
دوستانی که میگن آلبوم سلول شخصی خوب نیست بدونن که طرفدار رضا یزدانی نیستن...
اگر تا بحال ساز دستتون گرفته بودین و خوب موسیقی گوش میدادین می فهمیدین که رضا یزدانی در این آلبوم چه قدر حرفه ای عمل کرده و در ایران بهترینه و هیچ کس مثل اون سیر صعودی رو طی نکرده
باید یه واقعیت رو قبول کنیم که گوش مردم ایران به موسیقی مبتذل عادت کرده و وقتی یه موسیقی خوب میشنون گوششون تعجب می کنه...
با عرض سلام...
این یک نقد نبود. بلکه یک متن مغرضانه بود که بجز تمسخر چیز دیگری در بر نداشت.
آقای علیرضا ایرانی نژاد ...
شما چگونه اسم این مطلب را نقد میگذارید ؟
یا شما اصول یک نقد سازنده را یاد ندارید و یا خودتان را به ندانستن میزنید ...
و یا هم هدف دیگری از این متن داشته اید و از این سایت به عنوان یک تریبون آزاد استفاده کرده اید...
ولی این را بخاطر داشته باشید که همیشه افرادی وجود دارند که به قطار در حال حرکت سنگ پرتاب میکنند.ولی قطار راه خودش را ادامه میدهد.
و یک تاسف هم باید به حال این سایت خورد که چنین مطلب مغرضانه ای را بعنوان یک نقد منتشر کرده است.
با تشکر
فکر کنم نویسنده یه مشکل شخصی با رضا یزدانی داره والا اگر بعضی از آلبوم های موسیقی سنتی رو کنار بزاریم (البته بعضی ) در حال حاضر بالاتر از سطح این آلبوم تو کشورمون نداریم حالا چه پاپ چه راک و چه تلفیقی از هردو که رضا یزدانی تو هر سه تاشون استاده
اهای میرزا منتقدخان اعتراض الدوله سرکوب نژاد ساختار شکن زاده:
بنده به عنوان عضوی پرچمدار از جامعه ای که به قول شما نادان و راک نشناس و 20 سال از راک فرنگستان عقب مانده ی(و فکر می کنم اینو یادتون رفت بگید!!!)دارای تریزمی 21 و یا همان به قول غربی ها فرنگی ها سندرم داون!!!شگفتا که با شما سه کلمه حرف بیش ندارم!!!
جیگری جیگری جیگری
هرگونه برداشت ازاد از کلاه قرمزی ممنون.اخ ببخشید اشتباه شد عجب گیجی هستم من!!!(ممنوع)
حتی شما دوست عزیز!
یکی از مولفه های اصلی راک اشعار اعتراضی است. به نظرم نقطه ضعف اصلی رضا یزدانی پراکندگی و بی ربط بودن ترانه هاست. البته انصافا موسیقی کارها بسیار عالی است. ای کاش ترانه ها به فضای جامعه و دغدغه های مردم نزدیکتر باشه، که در این صورت بعید میدونم میتونست اینهمه کنسرت بده و تو تلوزیون بیاد. از حیث اشعار اعتراضی به نظرم گروه کیوسک مثال خوبیه. خب البته هزینه خودش رو هم داره!
کدوم احمقی گفته رضا با ترانه های اقای گلرویی معروف شده ؟
کارهای قبلی رضا که با ترانه های گلرویی همراه بود بیشتر به پاپ نزدیک بود تا راک
راک بیشتر موسیقیست نه ترانه عجیجم
موسیقی رو گوش کن عجیجم بعد فکر کن زبون فارسی بلد نیستی
بعد ببین راکه یا پاپ :))
افزودن یک دیدگاه جدید