نوشتاری بر حواشی این روزهای ارکستر سمفونیک ملی ایران
دیکتاتوری خوب؛ دیکتاتوری بد
[ حسین سلیمی - روزنامهنگار ]
موضوع «دیکتاتور خوب و دیکتاتور بد» یکی از بحثهای همیشگی دنیای سیاست بوده است. عدهای دیکتاتوری کارآمد را تحت شرایطی خاص میپذیرند و عدهای هم در تقابل با این تفکر، اساساً با سلطه دیکتاتوری تحت هر شرایطی مخالفاند. اما سوالی که همواره مطرح بوده این است که اگر قرار باشد از بین یک دیکتاتوری خوب و کارآمد و نابهسامانیِ ناشی از یک سیستم معیوب و پر رخوت، یکی را انتخاب کرد، کدام بهتر خواهد بود؟ آیا استمرار فعالیت یک دیکتاتور خوب باعث استمرار ثبات میشود؟ یا باید همیشه امیدوار بود که سیستم رفته رفته از ناکارآمدی و رخوت بیرون آید و باید با شرایط ساخت و انتظار کشید؟
اما نکتهای که تحت هیچ شرایطی نمیتوان کتمان کرد این است که دیکتاتوری در ماهیت خود، همواره تحت شعاع تزلزل است. بنا بر همین دلیل هم برای حفظ آن چارهای جز به کارگیری زور نیست. یک دیکتاتور همواره در مقابل نارضایتی عمومی دست به سرکوب میزند و عدم توانمندی نظام دیکتاتوری همین است که نمیتواند درگیریهای عمومی را رفع و رجوع کند.
از طرفی پُر واضح است که فرد دیکتاتور اساساً به دموکراسی و خرد جمعی اعتقاد ندارد و معتقد است تفکر جمعی به دلیل تعدد افراد و تضارب افکار کار را پیش نمیبرد. این نکته را هم باید در نظر گرفت که دیکتاتوری در شرایط حساس و بزنگاهها و هنگامی که به هم ریختگی و بیاعتمادی رواج پیدا میکند، شکل میگیرد.
بیان این مقدمه برای این بود که یک خطر که امروز «ارکستر سمفونیک تهران» سابق و «ارکستر سمفونیک ملی» امروز را تهدید میکند، گوشزد کند: خطر «فردگرایی، مطلقاندیشی و تمامیتخواهی». خطری که میتواند خوشحالی حاصل از راهاندازی این ارکستر 80 ساله را به یأس بدل کند.
کسی نمیتواند کیفیتی که امروز ارکستر سمفونیک ارائه میدهد را کتمان کند؛ بله! ارکستر امروز حداقل قابل قیاس با ارکستر سمفونیکی که دو سال قبل فعالیت میکرد نیست. دور از انصاف است که پیشرفت چشمگیر ارکستر را نادیده گرفته و منکر زحمات شبانهروزی علی رهبری شویم. اما میتوان احتمال داد که برخوردهای دیکتاتور مأبانه و تصمیمگیریهای مطلق و فردی، ارکستر را از مسیر اصلیاش دور کند.
باید دید که کیفیت و صدادهی خوب و قابل قبول ارکستر در چه شرایطی حاصل شده و آیا پایدار خواهد ماند؟ چقدر میشود در فضای تکصدایی تنفس کرد؟ طبعاً جامعه کوچکی که در این فضا نفس میکشد، هر چهقدر هم که خروجی خوبی داشته باشد، آرام آرام از درون میپوسد و متلاشی میشود. البته هیچکس منکر ایجاد نظم و انضباظ در ارکستر و سیستممند کردن فعالیتهای آن نیست؛ اما تجربه ثابت کرده که همیشه اخلاق بر مناسبات حرفهای ارجح بوده است.
جدایی برخی از نوازندگان و البته دو مایستر ارکستر (ارسلان کامکار و پدرام فریوسفی) در روزهای اخیر دوباره اهالی موسیقی و رسانه را نگران کرده که شاید رنگ خاکستری تعطیلی دوباره بر چهره ارکستر بنشیند. نوازندگان هم طی این مدت اظهار نظرهای متفاوتی کردهاند؛ از گله از سختگیریها و بداخلاقیهای علی رهبری گرفته تا شکایت از اوضاع مالی و وضعیت معیشیتی و... اما وقتی این موارد کنار هم قرار میگیرد؛ چند سوال طرح میشود.
اول: آیا الزاماً یک رهبر ارکستر خوب و موفق، یک مدیر خوب هم هست؟
دوم: آیا دادن اختیار تمام و کمال و عدم استفاده از خرد جمعی، راه ارکستر را هموارتر میکند؟
سوم: آیا برخوردهای سختگیرانه و به کارگیری اندیشه پادگانی، در شکل دهی به دیسیپلین و نظم مورد نیاز ارکستر موثر است؟
چهارم: آیا تصمیمهای آنی، احساسی و فردی مانند اتفاق ادغام، جز آسیب رساندن به ارکستر و زیر سوال بردن هویت ارکستر سمفونیک تهران، ثمره دیگری دارد؟
همانطور که اشاره شد، ارکستر ملی ایران با ارکستر سمفونیک ادغام شد و بر حواشی ارکستر افزود. ارکستر سمفونیک ملی ایران در حالی در نام ارکستر سمفونیک حل شد که طی 18 ماه گذشته از فرهاد فخرالدینی به عنوان رهبر این ارکستر یاد میشد. فارغ از همه مباحث حرفهای و کاری، سر دواندن مرد آبرومند موسیقی ایران که همه طیفهای جامعه موسیقی با هر نوع تفکر، برای او احترام قائلاند، به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
در توجیه این ادغام، قیاسهای معالفارقی هم انجام میشود و ارکستر سمفونیک ما با ارکسترهای نظاممند اروپایی که بهسان حرکت عقربههای منظم ساعت، سالهاست مشغول فعالیت هستند، مقایسه میشود. ارکستر سمفونیکی که حتی هنوز هم از نبودِ بسیاری از امکانات سختافزاری رنج میبرد.
چرا امروز باید تجربه نافرجام «موسسه ارکستر ایران» که در دوران مدیریت قبلی اتفاق افتاد، تکرار شود؟ هنوز اجرای سالار عقیلی در بیستوهشتمین جشنواره موسیقی فجر از یاد نرفته است. اجرایی که نادر مرتضیپور رهبری آن را برعهده داشت و در بخش نخست قطعات موسیقی کلاسیک اجرا شد و در بخش دوم هم سالار عقیلی سه قطعه موسیقی ایرانی را اجرا کرد. بله! هنوز آن اجرای شتر گاو پلنگ را از یاد نبردهایم! جالب این که سکانداران امروز موسیقی، منتقدان دیروز «موسسه ارکستر ایران» بودند و تشکیلات آن را بنا به دلایلی ناکارآمد میدانستد؛ اما حالا خودشان تشکیلات مشابه را تحت عنوان «ارکستر سمفونیک ملی» به راه انداختهاند!
به هر روی، امروز ارکستر سمفونیک ما باز هم در معرض خطر و تهدید جدی تعطیلی قرار دارد و اتفاقات ناخوشایند در حالی روی میدهد که هیچ اظهار نظری از سوی مدیریت معاونت هنری شنیده نمیشود و همه امیدوارند تا شاید از میانههای زمینِ برفگرفتهی ارکستر، سری نمایان شود!
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 08:14
دیدگاهها
جناب آقای محترم
دیکتاتور خوب یا بد در کار مربی فوتبال و رهبری ارکستر وجود ندارد
رهبر ارکستر یعنی مسول مطلق انضباط قدرت نوازندگی تمام نوازنده های ارکستر
با سلام خدمت همه دوستداران ارکستر سمقونیک ملی ایران
ما هنر جویان رشته موسیقی و بخصوص رشته رهبری ارکستر مانند شما با آمدن آقای رهبری به ایران روزبه روز با تماس هایی که با نوازندگان در ایران داشته ایم تفییرات بزرگی را در این ارکستر در زیر زره بین مشاهده کرده ایم که برای ما خوشایند بوده و امید ما را به داشتن ارکستری دور از مافیا بازی و در سطح کاری قابل مقایسه با اروپا بیشتر کرده است
آقای رهبری که موفق ترین رهبر شرقی در دنیا میباشد ٬ از قدیم هم به سختگیر بودن مشهور بوده. ما هم اوایل از اسم ایشان میترسیدیم فقط با فرق اینکه بعد از مدتی متوجه شده ایم که افراد انگشت شماری که به دلیل ضعف یا بخصوص دیسیپلین در ارکستر که در تمام دنیا نیز یک شکل بیشتر ندارد وقتی از ارکستر جدا میشوند از ایشان بد گفته ولی بقیه افرادی که در ارکستر باقیمانده اند که درصد زیادی را تشکیل میدهند ٬ از خروج این افراد بسیار استقبال کرده اند
ما به همراه سایر هنرجویان بارها به تمرین های مختلف ارکستر با آقای رهبری رفته ایم و تصویر دیگری از ایشان را میشناسیم که اکثریت اعضای ماندگار ارکستر سمفونیک ملی ایران نیز به ان اشاره میکنند
ما ایشان را در آلمان سوییس ترکیه و اسلوواکی همراهی کرده ایم و همه جا شاهد استقبال از طرف نوازندگان شده ایم که میگویند روزشماری میکنند تا مایسترو رهبری دوباره بیایند
بخصوس امسال شاهد جشن ۳۵ سالگی همکاری با ارکستر واقعا در سطح جهانی فیلهارمونیک اسلوواکی بوده ایم
در بروکسل یکی از پایتختهای اروپا باید دلیلی بوده که قرارداد این رهبر ایرانی را ۳ بار تمدید کردند و بعد هم آقای رهبری بخاطر بازنشسته شدن مدیر داخلی ارکستر ٬ با میل خود ارکستر را ترک کردند.
بله ایشان شخصی با قدرت از نظر موسیقی و مدیریت میباشند که برای همه آسان نیست. این صحیح نسیت که فقط با کسانی مصاحبه شود که از ارکستر خارج شدند و در اقلیت ۵ تا ۱۰ درصدی بوده و بلکه باید با آن ۹۰ درصد بقیه که به کار ارکستر ادامه میدهد و باین ترتیب سطح را بالاتر میبرند باید مصاحبه شود نه فقط افراد کنار گذاشته شده.
ارکستر ملی همیشه با نوازنده های ارکستر سمفونیک بوده و در ضمن برای کسانی که نمیدانند ٬ سواد موسیقی سنتی آقای رهبری در سطح بسیار بالائی بوده که البته بعدها در موسیقی کلاسیک شهرت پیدا کردند.
فرق آقای رهبری با شهرداد روحانی و صهبائی این است که چون آقای رهبری در رزومه شان هیچ مشکلی ندارند با جرعت به انتقادشان ادامه میدهند درصورتیکه دیگران چاره ای جز خوش رفتاری و رفاقت ندارند.
بله ما اطلاع داریم که از همکاری آقای فریوسفی صرفه نظر شده ولی این خبر راهم داریم که ایشان به هیچ وجه بعنوان لیدر نظم نداشته و چندین بار یا نیامده و یا دیر آمده و اطلاع داریم که اقای رهبری شخصا در این مدت کوتاه به ایشان تلفن کرده و به ایشان اخطار داده بودند
اقای کامکار ده ها بار گفته اند خسته بوده اند ولی رسانه ها حاشیه سازی میکنند
ما همگی معتقدیم که باید صبور بود و دید ارکستری که آقای رهبری قول داده اند که در مهر ماه قطعی می شود به چه شکلی خواهد بود
انچه از وضعیت فعلی مشخص است: ریزش ارکستر سمفونیک خیلی زودتر و بیشتر از حد انتظار شروع شده،چندین چهره سرشناس موسیقی به واسطه نوع عملکرد ارشاد زاویه جدی پیدا کرده اند. علی رهبری نشان داده مدیری قاطع،کاربلد و تمامیت خواه است. تشتت در درون مدیران ارشاد به وتوی غیر رسمی بخشی از حرفهای علی رهبری منجر شده. افکار عمومی اهالی موسیقی نسبت به عملکرد اقای رهبری دچار تردید شده،مدیرکل موسیقی که عوض شدن جریان را بو کشیده رسما اعلام کرده من مخالف امدن اقای رهبری بودم واخبار ارکستر را از رسانه ها میشنوم و به این ترتیب خواسته نتایج حاصل از شکست پروژه را به گردن اقای مرادخانی بیندازد. اقای رهبری که میدان را خالی دیده تاخت و تاز کرده اما به تازگی نشانه هایی از عدم حمایت کامل را درک کرده. نیجه: یا به سرعت اصلاحاتی در امور انجام و اقای رهبری محدود به رهبری ارکستر و عدم دخالت در امور ارکستر ملی میشود و یا در اینده نزدیک و با شروع اعلام مواضع صریح تر دیگر رهبران کنار گذاشته شده و ریزش بیشتر ارکستر و فشار رسانه ها بار دیگر اقای رهبری همه چیز را رها کرده و میروند و ارشاد میماند و حجم انبوه ناراضیان قدیم و جدید.
ایشون اسم خوبی از خودشون باقی نگذاشته اند. ایکاش به ایران نمی آمدند تا نسل من و امسال من که در ذهن خودمون بتی از ایشون ساخته بودیم ایشون رو نمیدیدیم و در کار باهاشون ریزه کاری بیشمار رو متوجه نمیشدیم .
پوپولیست بازی ایشون کم کم داره مسئله ساز میشه . بعضی روزها کاملا رئیس جمهور قبلی رو جلو چشم خودم میبینم !!! با همون ادبیات و همون مثالها ، با این تفاوت که از اتریش اومده ! کاراکتر ایشون عجیب من رو یاد علی پروین می اندازه ...
در گذشته ایشون پشتیبانی اهالی موسیقی ایرانی رو هم با خودش داشت که متاسفانه با تصمیم بی دلیل ( خیلی هم بیدلیل نبود ! عشق " همه زیر نظر من باشند " و " فقط من رئیس باشم " خیلی ها رو بدبخت کرده ... رهبری که جای خود دارد !!! ) اونها رو هم بر ضد خودش کرد و اونها هم در مدتی که ایشون اتریش دنبال نوازنده جایگزین بود ( شنیدم هومن خلعت بری دوتا نوازنده معرفی کرده بوده و سه تا دیگه -ویلن و ابوا - به تازگی برای تحصیل از ایران خارج شده اند ولی زود استاد شدند و با بلیط هواپیما دعوتی و دستمزد برگشتن به وطن / البته فقط برای کنسرت و باز بر خواهند گشت ... بنیاد رودکی داره غوغا میکنه و در دیگ خوب باز شده! دقیقاٌ چه خبره ؛ خدا داند ! ) افراد موسیقی ملی و فخرالدینی اون ارکستر رو پس گرفتند و مرادخانی هم خودش رو تو تیم اونها انداخت و گفت " من از اول هم مخالف بودم ! "
اوضاع خوب نیست ... و امکان ماندن رهبری ، با بی فکری هاش شانس رو از دست داد. نه تنها از دست داد بلکه اسم خودش رو در موسیقی ایران لکه دار و چرکین کرد ! کاری که در سن و سال ایشون؛ ابداً عاقلانه و خردمندانه نیست ... حیف ! کاش نیامده بود ...
افزودن یک دیدگاه جدید