یگ گزارش تحلیلی از کنسرت اخیر در تالار وحدت
وقتی تهران واقعاً صاحب ارکستر سمفونیک میشود
[ صوفیا نصرالهی - روزنامهنگار ]
موسیقی ما - این گزارش-یادداشتی است درباره دومین اجرای ارکستر سمفونیک تهران با علی رهبری در مقام مدیر هنری و رهبر ارکستر به همراه یک سولیست خارجی بینالمللی. آنقدر تحت تأثیر اجرای خوب ارکستر سمفونیک در شب 24 تیرماه 1394 قرار گرفتم که بیشتر دلم میخواست یک یادداشت ستایشآمیز فقط درباره علی رهبری و عملکردش در این مدت کمتر از ششماه بنویسم. ولی حیف میشود از هنرنمایی ارکستر سمفونیک تهران در نواختن کنسرتو ویولن برامس و سمفونی ایتالیایی مندلسون حرفی نزنیم. کنسرتی که با سرود رسمی کشورمان شروع شد و با سرود نوستالژیک غیررسمی ایران (ای ایران ای مرز پرگهر) به پایان رسید.
به جز اجرای سمفونی نهم بتهوون، دو اجرای اخیر ارکستر سمفونیک با قطعاتی از دوره رمانتیک همراه بوده است. به سیاق کنسرتهای کلاسیک در همه جای دنیا، علی رهبری برای هر بخش کنسرت فقط یک قطعه کامل که کنسرتو یا سمفونی است انتخاب میکند. قبلتر ارکستر سمفونیک تهران در یک اجرا قطعات کوتاهتر ولی متنوعتر اجرا میکردند. شیوه جدید البته که حرفهایتر است.
قطعات انتخابی آخرین اجرای ارکستر سمفونیک از مندلسون و برامس آهنگسازان آلمانی دوره رمانتیک بود. پارت اول برنامه با کنسرتو ویولن در رِ ماژور (ساخته یوهانس برامس) شروع شد. اثری که حال و هوای تغزلی و عاشقانه و البته شاد و روشنی دارد. این بخش با همراهی «دالیبور کاروای»، سولیست جوان اهل اسلواکی اجرا شد. کاروای از آنهایی است که آینده درخشانی برایش پیشبینی میکنند. اعجوبهای که از سهسالگی ویولن در دست گرفته و از همان ابتدا بهخاطر تکنیک بالا و گستره وسیع احساساتی که قادر بود با کشیدن آرشه روی سیمهای ویولن به وجود بیاورد، او را نابغهای در دنیای نوازندگی میدانستند. سال ۲۰۰۳ جایزه یوروویژن بهترین استعداد جوان را از آن خودش کرد. علاوه بر دهها جایزه دیگر، کاروای با تعدادی از مطرحترین ارکسترهای جهان از جمله سولیستهای اروپایی لوکزامبورگ، ارکستر فیلارمونیک اسلواکی، ارکستر مجلسی وین و رادیو ارکستر سمفونیک وین همکاری میکند و همین حضور متعددش در ارکسترهای مطرح بزرگ دنیا سبب آشناییاش با علی رهبری شد.
اگر اجرای کنسرتو ویولن برامس را که برای ارکستر زهی و بادی با همراهی سولیست ویولن نوشته شده میدیدید و میشنید، متوجه میشدید درباره کاروای هیچ اغراقی در کار نیست. تکنیک نوازندگیاش فوقالعاده است. وقتی به درخواست علی رهبری و با توجه به تشویقهای مردم، به تنهایی دو قطعه کوتاه اجرا کرد و در آن از همه تکنیکهای نواختن ویولن از ابتداییترینشان تا پیچیدهترینها را به اجرا در آورد. از پیتسیکاتو و ترمولو تا نواختن تمام آرشه. دیدن یک سولیست درجهیک در اجرای زنده شانسی است که نباید از دست داد و در این دو ماه اخیر به لطف علی رهبری نصیبمان شده است.
برامس سال ۱۸۷۸ کنسرتو در رِ ماژور را به فرم معمول کنسرتوها در سه موومان نوشت. بخش اول آلگرو با ریتم تند و شاد، با نواختن ارکستر شروع میشود و از میانه سولوی ویولن هم به آن اضافه میشود. اصلاً کل کنسرتوی ویولن برامس با تأکید فوقالعاده روی تواناییهای سولیست ویولن همراه است. موومان اول پاساژهای زیادی دارد و خیلی هم سریع است. موومان احساسبرانگیزی است. به نظرم هیچ سازی به اندازه ویولن نمیتواند اینقدر سریع به قلب شنوندهاش نفوذ کند. کنسرتوی ویولن برامس با تأکید روی سازهای زهی منقلبکننده، هیجانانگیز و نفسگیر است.
موومان دوم آداجیوست که ریتم آرامتری دارد ولی حزن و اندوه بقیه آداجیوهای کلاسیک را ندارد. موومان دوم در گام فا ماژور است و موومان سوم که مشهورترین و محبوبترین قسمت کنسرتوی ویولن برامس است، دوباره به گام رِ ماژور برمیگردد. یک پایان شورانگیز برای کنسرتویی که وقتی آهنگسازش اولینبار از آن پردهبرداری کرد، خیلی از نوازندگان درجهیک سازهای زهی علیه آن نوشتند و آن را کنسرتویی «ضد ویولن» خواندند.
مشخص بود که علی رهبری به این سولیست جوان اعتماد کامل دارد. هر وقت آرشه به دست میگرفت، لبخند محوی روی لبهای رهبر ارکستر بود. دیدنِ خود رهبری موقع هدایت ارکستر حین نواختن، از بخش هیجانانگیز کنسرت است. وقتی به موومان آخر میرسیم که شاد و سرزنده است، تمام حرکاتش بانشاط میشوند. اجراهای جدید ارکستر سمفونیک ذوب شدن کامل در موسیقی کلاسیک است.
بعد از آنتراکت، ارکستر خودشان را برای نواختن یکی از شاهکاری «فلیکس مندلسون» یعنی «سمفونی ایتالیایی» آماده کردند. مندلسون در این سمفونی در چهار موومان روایتی از زندگی در ناپل و رُم ارائه میدهد و از موسیقیهای فولک ناپل و رقصهایشان هم برای نوشتن این قطعه الهام میگیرد. مندلسون دو سال سرتاسر اروپا را سفر کرد و وقتی به ایتالیا رسید، تحتتأثیر آفتاب و رنگ و نور و زیباییهای این کشور قرار گرفت. از آنجایی که مندلسون نقاش هم بود، اول طرحهایی از ناپل و رم کشید؛ اما شاهکارش را در موسیقی خلق کرد.
موومان اول در گام لا ماژور مثل زندگی پرشور و رنگارنگ مردم ناپل سرزنده و بانشاط است و فرم سونات دارد. با یک موتیف که مثل معرفی این موومان است و قطعه دائم به آن برمیگردد. موومان دوم به گام رِ مینور تغییر پیدا میکند. فضایی آرام که میگویند مندلسون تحتتأثیر مناسک مذهبی در ناپل نوشته است. موومان سوم در لا ماژور فضای روشنتری دارد، با ریتم به هم پیوسته و متعادل و در حقیقت الهام گرفته از رقص فرانسوی مینوئه است و یک تم گسترش یافته دارد. و درنهایت موومان چهارم در گام لا مینور که ترکیبی از رقصهای رمی و ناپلی است و ریتم تند و شادی دارد. کل سمفونی ایتالیایی چیزی حدود نیم ساعت طول کشید.
طبیعی است که بعد از شنیدن دو قطعه کاملاً احساساتی و رمانتیک و البته پرشور و سریع که توانایی نوازندهها را به رخ میکشید، سالن تالار وحدت از هیجان مخاطبان در حال انفجار باشد. علاقهمندان موسیقی کلاسیک در همهجای دنیا اقلیت مخاطبان موسیقی را تشکیل میدهند؛ اما نمیشود فراموش کرد که موسیقی کلاسیک از مهمترین، ماندگارترین و قدیمیترین فرمهای موسیقی در جهان است و زبان مشترکی میان شرق تا غرب.
در ایران، زمانی لوریس چکناواریان به همراهی ارکستر مجلسی ارمنستان با برگزاری هفتههای موسیقی کلاسیک که در آن از دورههای باروک گرفته تا شب والسهای اشتراوس اجرا میشد، برای هواداران موسیقی کلاسیک فرصتهایی فراهم میکرد تا بتوانند مثل بقیه کشورهای صاحب فرهنگ از موسیقی فاخر کلاسیک لذت ببرند. فرصتی که البته هرچند سال یکبار ایجاد میشد. اما حالا قرار است با علی رهبری خودمان صاحب یک ارکستر سمفونیک حرفهای بشویم که با رهبرها و سولیستهای مهمان کیفیتاش روز به روز بهتر هم بشود.
تا اینجا که رهبری به همه وعدههایش وفا کرده است. برای اولینبار برنامههای پنج ماه ارکستر سمفونیک از قبل مشخص شده است. همین حالا میدانیم که مردادماه قرار است الکساندر رودین، نوازنده ویولنسل روس به ایران بیاید و در کنار رسیتالاش، نوازنده مهمان ارکستر سمفونیک در نواختن «شهرزاد» ریمسکی کورساکف هم باشد. بخشی از این موقعیت استثنایی که برای موسیقیمان پیش آمده مرهون علی مرادخانی، معاونت موسیقی است که از رهبری دعوت کرد تا مدیر هنری ارکستر سمفونیک شود. بخش دیگرش قطعاً فرصتی است که علی رهبری در اختیار موزیسینها و علاقهمندان به موسیقی گذاشته و علیرغم کم و کاستیهایی که قطعاً اول راه وجود دارد، ایستاده و مُصرّ است که یک ارکستر سمفونیک حرفهای در شأن کشور فرهنگدوست و هنرمندی مثل ایران بسازد.
حرفهای رهبری در پایان کنسرت تیرماه و در میان تشویقهای مکرر مردم نشان میدهد اهداف والایی برای ارکستر سمفونیک دارد که حتی فکرش هم علاقهمندان را به هیجان میآورد. علی رهبری در پایان اجرا گفت: «پشت صحنه هر اجرا چیزهایی هست که اگر بدانید، حتی بیشتر برای این نوازندهها دست میزنید. در 80 سال گذشته رسم بر این بود که ارکستر سمفونیک خیلی تمرین کند. گاهی دو سه هفته و گاهی حتی دو سه ماه. سعی میکردند با تمرین خیلی زیاد و فشار آوردن به نوازندهها و صرف زمان زیاد به کیفیت بهتر برسند. ولی من چهلوخردهای سال در کشورهای مختلف با ارکسترهای مختلف کار کردم و فهمیدهام که این اصل حقیقت ندارد. اگر به نوازنده، هر جای دنیا که باشد، سه هفته وقت بدهید خودش را برای سه هفته آماده میکند. اگر سه روز به او فرصت دهید خودش را در سه روز آماده میکند. اجرای امشب با سه جلسه تمرین مثل ارکستر وین، پاریس، برلین و نیویورک و یک ژنرال حاصل شد. کار بچهها زیاد و سخت میشود. ولی در عوض در سطح شهرهای دیگری میشویم که من در آنها کار کردهام. دهها کنسرت خواهیم داشت ولی نیاز داریم که شما حمایت کنید. تبلیغ کنید و بگویید که واقعاً کیفیت ارکستر سمفونیک چطور شده و الان چه داریم. نیاز داریم که شما بیایید. اگر شما بیایید هیچکس در هیچ مقامی هیچوقت دیگر به خودش جرأت نمیدهد این ارکستر را تعطیل کند.»
خب اگر شما هم مثل من از شیفتگان موسیقی کلاسیک باشید و سالها در حسرت اینکه چرا نمیتوانید قطعات آهنگسازان بزرگ را در کشور خودتان در اجرای زنده با موزیسینهای حرفهای و در سطح عالی بشنوید، حتماً از این حرفهای علی رهبری تکان میخوردید و اشک به چشمتان میآمد. چه برسد به اینکه حُسنختاماش نواختن «ای ایران» هم باشد.
این فقط گزارش یک کنسرت نیست. حمایت از حرکتی است که به راه افتاده و امیدوارم در مسیر درستاش جلو برود تا هر هفته یک گزارش مفصل داشته باشیم که چطور ارکستر سمفونیک تهران سمفونیهای بهتوون، کنسرتوهای باخ، اپراهای وِردی و هزاران قطعه شاخص ماندگار در جهان موسیقی را اجرا میکند.
قدم اولش را برداشتهاند. قدم بعدی همدلی خود اهل موسیقی است. دور از بُخل و حسد و نگرانیهای معمول دست به دست هم بدهیم تا صاحب یک ارکستر سمفونیک واقعی بشویم. این یعنی هیجانمان مقطعی و دورهای نباشد. درست کردن ارکستر سمفونیک هم مثل راه انداختن یک تیم فوتبال است. تیم فوتبالمان را که هنوز به جایی نرساندهایم، لااقل در حوزه فرهنگ که ادعای بیشتری داریم، حواسمان به کسانی که میخواهند کار خوب و ماندگار برای کشور انجام بدهند، باشد. این ارکستر سمفونیک میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 29 تیر 1394 - 13:52
دیدگاهها
خیلی نوشته خوبی بود
من هم در این اجرا حضور داشتم و واقعا باید بگم که اجرای بسیار عالی و خوبی رو شاهد بودم
با وجود آقای رهبری اتفاق های خوبی برای ارکستر سمفونیک افتاده است
ممنون از نويسنده
علي رهبري رو بايد به عنوان بهترين موزيسين ستايش كرد
Mas
استاد علی رهبری دراتریش به نام الکساندر معروف هستن بنده به شخصه اونقدربه این بزرگوار ارادت دارم که مدام پیگیرهستم کاراشون رو نابغه ی موزیک هستن صحبت راجع به شخصیت این والا کار هرکسی نیست ایشون توان بسیاربالایی دارند ازنوابغ موسیقیه دنیاهستن وکسی نمیتونه کتمان کنه ایشون بیش از 120ارکستر رو رهبری کردن در جهان بینظیرن همین وبس
آقای رهبری حتما در عرصه موسیقی استاد هستن شکی نیست..ولی گمونم در عرصه مدیریت ارکستر با توجه به استعفاهای نوازندهای بنام عملکرد موفقی نداشتند
فوق العاده .. جای حرف زدن نداره
به نظر ميرسه اركستر سمفونيك براي اين كه رشد كنه در گام اول بايد جدي گرفته بشه به خصوص به چشم مسئولين رده بالا ! خب روشنه كه تا حالا اينطوري نبوده به همين دليل بود و نبودش فرقي نميكرد . كوچكترين مساله اي كه پيش ميومد به اصطلاح سر اركستر سمفونيك بريده ميشد هر وقتم نياز پيدا ميكردن يه شبه تشكيل ميشد و اين دور ادامه داشت ! پس در يك كلام براي جدي گرفته شدن بايد كار جدي و با برنامه صورت بگيره ، تعداد اجرا ها و البته كيفيتش بالا بره تا هر چه بيشتر و بيشتر ديده بشه و خب شكي هم نيست كه سختي هم بسيار داره ! تا اينجاي كار نشون داده كه اگه كسي قرار باشه اركستر رو از تونل بحران عبور بده اون شخص علي رهبري خواهد بود
آقای رهبری عملکرد بسیار قابل قبول دارند و بسیار خوب مشکلات ارکستر را می بینند اما متاسفانه اشکال بزرگ ایشون قطع کردن بی جای ارکستر به تعداد بسیار زیاد است و حرف زدن بین موومان ها است که در سطح استاندارد جهانی موسیقی کلاسیک نیست . امید دارم که این اشکال با رسیدن این انتقاد حل شود
جناب رهبری فوقالعاده بودند
همین که آقای رهبری دارند سعی میکنن که ارکستر خودش هزینه های خودش رو در بیاره و به سمت استقلال مالی ارکستر میرن کار بزرگی انجام میدن و تشکیل ارکستر سازهای ملی واقعا کار مهم و بزرگی که ایشون انجام دادن . با آرزوی موفقیت برای ایشون و آقای اسماعیل تهرانی رهبر ارکستر سازهای ملی .
بی نظیره
Ali Rahbari ♥
Besiar ali hastan in ostade bozorgvar
آقا نیما درمورد تلاش جناب رهبری برای پیشرفت و توسعه ارکستر ساز های ملی صحیح گفتند ؛ ایده تشکیل این اركستر توسط جناب رهبری با جناب تهرانی بیان شده و ایشان حامی این اركستر هستند..... ارکستر ساز های ملی ( تمام ساز ها ایرانی ؛ رهبر : جناب اسماعیل تهرانی ) / ارکستر ملی ( تمام ساز ها کلاسیک غرب ؛ رهبر : جناب فرهاد فخرالدینی ) / ارکستر سمفونیک تهران ( تمام ساز ها کلاسیک غرب ؛ رهبر : جناب علی رهبری )..... پاینده باشید
Aliiii man concert eshoon ro raftaaam
☺
در توانایی های ایشون و سوابقشون شکی نیست. ولی این سوال که کارنامهم و تاثیر آقای رهبری در ارکستر چگونه بوده است را باید از اولین نوازندگان ارکستر بپرسید که دل پری دارن و به سرعت گروه رو ترک کردن.
خیلی خوب
عالی
عالی ... عالی
عاااااااااااااااالی❤️❤️❤️
عالی خانم صوفیا نصر الهی ..آفرین بر شما و بر نگاه هوشمندانتون
افزودن یک دیدگاه جدید