یادداشت تهمورس پورناظری درباره حواشی ارکستر سمفونیک تهران
آنچه شرط است، «ادب» مرد است نه «دولتِ» او
[ تهمورس پورناظری - آهنگساز و نوازنده ]
از سال ۸۴ تا ۹۲ مردم صبور ایران «پدیده» و آفتی را از سر گذراندند که سوار بر تندباد ناراستی و دروغ پردازی و با فرار رو به جلو، هر آنچه کینتوزی و نابخردی بود را مهرورزی و دانایی جلوه داد تا به هدفی که جز تمامیتخواهی پیدا و پنهان مادی و معنوی نبود، دست یابد – که دست هم یافت- و امروز دردی سینه را میفشارد که میبینیم در جامعهی موسیقی نیز با پدیدههایی مشابه مواجهیم.
چندی است که رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران در گفتوگوها و پیامهای بیشمار رسانهای خود، نام مرا برای پنهان کردن چنان آفتی که در آغاز گفتم، به زبان میآورد و من تا امروز به توصیهی بزرگان موسیقی در این باره سخنی نگفتم اما امروز به خواست آنان اين نوشته را مىنگارم. چراکه متاسفانه ایشان در پیوندی نامبارک با مشاورانی مغرض و ناآگاه، همچنان اصرار دارند تا با ایجاد هیاهوی رسانهای، هزینه جداییشان از ارکستر را بالا ببرند که البته این شیوه از ایشان که بنا به گفتهی خود باور دارد که «در ایران تا شلوغکاری و خرابکاری نکنی، کسی صدایت را نمیشنود.» عجیب هم نیست. و اینگونه است که با «شلوغکاری و تخریب دیگران»، در راه رسیدن به منافع شخصی خود، به دنبال مخدوش کردن تلاشهایی هستند که جز سربلندی موسیقی، هدف دیگری نداشته است وگرنه کدام فرد منصف و آگاهیست که نداند:
۱- مشکلات اخیر ایشان حتماً هیچ ارتباطی به من نداشته و ندارد. چنانکه ایشان درباره من تاکنون جز کلیگوییهایی گنگ، حتی یک مورد مستند و مشخص را مطرح نکرده است؛ حال بماند که هربار نیز پس از بیان آن سخنان در فضای عمومی، در دیدارهای خصوصی، با ذکر اینکه دچار سوءتفاهم شده بودند، حرف خود را پس گرفتهاند.
۲- درد ایشان حتماً نوازندگان مظلوم و مستعد ارکستر سمفونیک نیست که اگر چنین بود در اعتراض به این وضعیت هنگامی که مشغول تسویهحسابهای هرماههی خود بودند، استعفا میدادند و نه آنکه این فریادها را پس از دریافت کامل دستمزد خود و درست زمانی بکشند که قراردادشان با بنیاد رودکی پایان یافته و منافع شخصی ایشان قطع گشته است.
۳- «پایان قرارداد» خود را در انظار عمومی، «استعفا» نشان دادن، صرفاً کارکردی نمایشی و تبلیغاتی دارد.
۴- این همه هیاهو تنها برای آنکه قرار است در کنار ایشان از ظرفیتهای دیگر موسیقیدانان کلاسیک کشور هم برای اداره ارکستر استفاده شود، نشانی از تمامیتخواهی ایشان است و نه دغدغه نوازندگان ارکستر را داشتن.
از طرفی آنچه ذهن ایشان و یارانِ ارجمندشان را در مورد من درگیر کرده است، آنگونه که میپندارند، پیچیده نیست. من پس از آنکه سالها، ساز و کار موسیقی حرفهای در دیگر کشورها را دیده و مدام از خود میپرسیدم که چرا اوضاع هنر موسیقی در ایران آنگونه نیست، از آغاز سال جاری با خود قراری گذاشتم تا بیشتر در ایران بمانم و امکانات و توان خود را برای موسیقی کشورم به کار گیرم. تلاش برای تغییر ساختار جشنواره موسیقی فجر و ارتقای کیفیت آن نیز که اتفاقاً از سویی با هجمهی ایشان و از سوی دیگر با اشتیاق زیادشان برای چندین اجرا در آن همراه شد، در راستای این هدف بود؛ البته که ماجراهای جشنواره، خود حکایت مفصلیست که شرح آن بماند برای وقتی دگر.
- اما ماجرای ورود من به موضوع ارکستر سمفونیک تهران:
اکنون که به گذشته نگاه میکنم، باور دارم که رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران، دفاع زیاد من از منافع ارکستر و نوازندگان آن را در تقابل با قدرت مطلقه خود میدید؛ حافظه ایشان عالی است، پس حتماً به یاد دارند که وقتی موضوع کم بودن دستمزد نوازندگان نسبت به تعداد اجراها و در نتیجه احتمال کنارهگیری آنها از ارکستر مطرح شد و من از حقوق نوازندگان دفاع کردم، با قاطعیت گفتند: «من با چهار نفر میروم روی صحنه ...» و لفظی را در مورد نوازندگان به کار بردند که من از تکرارِ آن پرهیز میکنم چراکه حرمتِ «قلم» و «مخاطب» اجازهی بیان بسیاری از واژگان و تعابیر به کار رفته توسط ایشان را نمیدهد. به راستی حیف که امکان حضور ایشان در دولت گذشته فراهم نشد تا با این میزان تشابه در «ادبیات»، «روش» و «منش»، «پاکترین» مدیریت هنری را برای ارکستر رقم بزنند.
اکنون دوباره به حافظهی قوی ایشان اعتماد کرده و برخی از اقدامات خود که مخالف نظر ایشان بوده را برای اطلاع هنردوستان مطرح میکنم:
-پیشنهاد افزایش ۲۰ درصدی دستمزد نوازندگان ارکستر برای اجراهای اضافه و مخالفت ایشان با آن.
-مخالفت من با پیشنهاد ایشان مبنی بر بهکارگیری نوازندگان در اجرای کنسرتها بهجای تمرینهای صبح و عدم پرداخت دستمزد جداگانه به آنها برای اجرای ۳۹ شب اپرا. ( که به موجب آن هر نوازنده فقط ۴۰ هزار تومان برای هر اجرا دریافت میکرد.)
-پیشنهاد کم شدن برنامههای «مهر تا مهر» قبل از اعلام آن، به دلیل آگاهی از حجم بالای کار و عدم امکان مالی برای پرداخت دستمزدها و نیز امکان ریزش بالای مخاطبان ارکستر به علت تعدد و فشردگی اجراها.
-پیگیری پرداخت دستمزد کامل به نوازندگان ارکستر برای ضبطهای فشرده در آبانماه که ایشان هرگز به این موضوع اشاره هم نکرده بود.
-تلاش برای بازگشتِ مجدد کنسرت مایستر ارکستر درتابستان که به زعم ایشان مطربی بیش نبود. و عجب نیست که تمامیتخواهی و تفرعن این اجازه را به ایشان میدهد تا بر نوازنده و آهنگساز، رهبر و خواننده، مسوول نظافت سالن تمرین، بالاترین مقامهای دولتی و هرشخصی که نظر و نگاهی متفاوت از ایشان دارد و منویات و منافع ایشان را تمام و کمال تامین نمیکند، به راحتی بتازد و به او صفاتی چون مطرب، لات، اوباش، بیسواد، متوسط و ... اطلاق کند.
آری آبروی دیگران را بردن، سهلترین کار دنیاست و من در حیرتم ایشان که هزاران نت از پارتیتورها را در حافظهشان دارند (که البته جای تحسین دارد) چرا نغمهای از کرامت انسانی را در ذهن خود حفظ نکردهاند؟ و هنوز متعجبم از این میزان ناسپاسى و بیحرمتی در حق کسی که به سهم خود، در این ایام بیشترین همراهی و حمایت را در تمامی عرصهها از ایشان و ارکستر سمفونیک کرده است. البته شاید هنوز از مخالفت من با تحکّمشان در جشنواره موسیقی فجر ناراحت هستند. اما ایشان که به تایید خویش باسوادترینِ مردمان هستند، بگویند در کجای جهان دیدهاند که گروه یا هنرمندی برای تعداد اجرایش در یک فستیوال، نخست تعیین تکلیف و سپس بلوا بهپاکند؟ چه بسا هم، انصراف من از اجرای مشترک کنسرت ویژه با اركستر سمفونیک به دلیل وقایعی که میدیدیم، موجب خشم ايشان شده است؛ وقایعی مانند تحمیل اجرای رپرتواری فرمایشی (علمدار)، در پایینترین سطح هنری و حتی مذهبی به ارکستر و «قهرمان» نامیدن صاحب اثر، تنها برای دریافت چند میلیون تومان دستمزد اضافه خارج از قرارداد. شاید هم عصبانیت ایشان از من به خاطر دعوت از هنرمندان محترمی چون «لوریس چکناوریان» و «شهرداد روحانی» برای اجرا در جشنواره است که پیش از این بنا به دلایلی که اینک برایم مشخص گشته، همکاری با ایشان را نپذیرفته بودند. شاید هم یکی از دلایل این میزان کینه، این است که وقتی تیم طراحی امور تبلیغاتی جشنواره در اوج فشارِ کاری خود، به دنبال عکس جدید و با کیفیت از ارکستر سمفونیک بود و با درخواست عجیب ایشان مبنی بر حضور تيم گرافیست در دفتر ایشان و انجام امور گرافیکی در آنجا مواجه شد، تن به چنین خواستی نداد واین مخالفت، موجب فریادها و توهینهای ایشان بر سرِ خانم محترم مسوول این کار و تاکید ایشان بر این نکته شد که پس حق ندارید که هیچ تبلیغی برای ارکستر سمفونیک تهران در جشنواره بکنید.
در پایان متاسفم که مجبورم به ایشان تذکر دهم، هرگز خود را در جایگاهِ تعیین سطح برای هنرمندان شاخهای از موسیقی که دانش و معرفتی از آن ندارند، قرار ندهند و ضمناً یادآور شوم که از ظنّ خود یار دگران نشوند چراکه به انحصار درآوردن ارکستری که با تصمیمات ایشان در افزایش تعداد برنامهها، تا پیش از جشنواره فروش آن به ۲۰۰ بلیت در هر کنسرت هم نمیرسید اما هزینه آن ماهیانه ۳۰۰ میلیون تومان بوده و است، به شوخی بیشتر شباهت دارد.
سخن آخر اینکه در جایگاه انسانی، نوازندگى در مجالس شادی هم مانند رهبری ارکسترهای بزرگ دارای شرافت است؛ چنانکه ایشان به گفتهی خود تجربهی هر دو را دارند؛ اما آنچه شرط است، «ادب» مرد است نه «دولتِ» او.
تهمورس پورناظری
تهران -ايران
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : جمعه 21 اسفند 1394 - 12:10
دیدگاهها
عجب قلم فاخرى
بيخدو نيست كه چرا رفتى تو قلب مدردمه
اگه اينهايىكه نوشتين عين حقيقت باشه واى به حال موسيقى
واقعا گيج شدم كى راست ميگه
اما اينهمه دليلى كه به نفضيل تو أين نوشتست
واسم سنديت بيشترى پيدا ميكنه
آقاى پورناظرى از شما بعيد بود كه تا الان در مورد اينهمه خرابى سكوت كردين
تا اين مملكت درست بشه خيلى كار مونده
جنگ تقتاد و دو ملت همه أر عذر بنه
به داد أين موسيقى بدبخت برسين
چه جالبه اين متن
هم نوشتش هم اينكه حتى يك نفر كامنت نگذاشته!
شايدم همه ى كامنتا غير قابل پخشه:)
خدمت همکار محترم جناب آقای تهمورث پورناظری٬
با مشاهده دفاعیات جنابعالی صرفا چند سوال و مسئله مبهم در ذهن بنده و سایر همکاران ایجاد شده که همچنان خواهشمندیم که به این مسائل هم پاسخ کاملا روشن داده شود.
آیا دریافت حقوق ماهیانه که بابت امضای قرارداد رسمی به توافق رسیده جرم محسوب میشود؟ آیا جنابعالی با بنیاد روکی بصورت رایگان همکاری میکنید ؟ و اگر میکنید منطق شما چیست؟ (بنده و برخی همکاران دیگر هم مایلیم بطور رایگان با بنیاد رودکی در مورد ارکستر سمفونیک همکاری کنیم) چرا و از طریق چه کسی جنابعالی برای این همکاری انتخاب شدید؟
منافع شخصی استاد رهبری دقیقا از دیدگاه شما چه منافعی بوده و خواهد بود؟
موسیقی دانان کلاسیک کشور چه کسانی هستند و کدامیک تصمیم به همکاری با ارکستر را داشتند که استاد رهبری با آنان مخالفت کردند. لطفا رزومه برخی از شاخصترین آنها را منتشر کنید.
آیا جنابعالی شخص خود و همچنین آقایان نوربخش٬ مشفق ٬ جمالی را جزو موسیقیدانان کلاسیک کشور محسوب میکنید؟
دقیقا چند سال و در دقیقا در چه کشورهای و دقیقا با کدام ارکسترها ساز و کار موسیقی حرفه ای را دیده اید و همچنین لطفا برای فهم اینجانب و سایر همکاران توضیح بفرمایید که ساز و کار موسیقی حرفه ای از نظر شما چطور تعریف میشود و چطور میشود به آن دست یافت؟
امکاناتی که شما دارای آن هستید و مایل هستید به موسیقی ایران ارائه و کمک بفرمایید ٬ دقیقا چه امکاناتی هستند؟
اینجانب و خیلی از همکاران دیگر همانند جنابعالی با خود قرار گذاشیم که به موسیقی ایران کمک کنیم ٬ لطفا توضیح بفرمایید که چطور این امکان برای سایرین امکانپذیر نبوده و نیست ؟
لطفا توضیح بفرمایید به چه دلیل خود را فردی اصلح برای ارتقاء سطح کیفی جشنواره دانستید و چطور این تفکر شما محقق شد؟
جنابعالی فرمودید • برخی تجربیاتم در همکاری با مراکز موسیقی خارج از کشور، پیشنهادات و راهکارهایی را به بنیاد رودکی ارائه کردم •
لطفا مشخصا توضیح بفرمایید دقیقا چه تجربیاتی و با کدام مراکز موسیقی و در چه زمینه ای و در کدام کشورها
آیا همکاری شما در زمینه موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک بوده ؟ اگر بوده لطفا نام ببرید
به چه دلیل پیشنهادات و راهکارهایی به بنیاد رودکی ارائه درست در زمانی که ارکستر رهبر دارد.
آیا جنابعالی معتقد هستید پیشنهادات و راهکارهای شما کارآمدتر از راهکارهای یک رهبر ارکستر است؟
لطفا نام رهبرانی که از جنابعالی راهکار میپذیرند را اعلام بفرمایید
همانطور که خود فرمودید استاندارد یک ارکستر مطابق با راهکارهای شما چیست؟ لطفا اطلاع رسانی بفرمایید این استاندارد ها را کجا آموزش دیده اید ؟ کجا تجربه کرده اید؟
لطفا توضیح بفرمایید جنابعالی از چه بودجه ای و با چه اختیار و قدرتی تصمیم به افزایش حقوق نوازندگان کردید؟ و از کجا اطمینان داشتید که با پیشنهاد شما موافقت میشود درصورتیکه پیشنهادهای مشابه دیگر افراد تا به حال همه رد شده اند؟
لطفا رقم قرارداد نوازندگان را اعلام بفرمایید و اینجانب و سایر همکاران بتوانیم ۲۰ درصد آنرا تخمین بزنیم.
جنابعالی در چه جایگاه رسمی با ساعت کار ارکستر مخالفت و برای آن برنامه ریزی کردید؟ چرا بنیاد رودکی تا به حال گزارشی از راهکارهای شما بطور رسمی ارائه نکرده بود؟
چرا بنیاد رودکی با یک رهبر قرارداد امضا کرد اما از جنابعالی راهکار دریافت میکرد؟
به چه دلیل معتقد هستید که جنابعالی باید برای رپرتوار سالیانه ارکستر برنامه ریزی کنید و چه با چه اختیاری به کمترین حق یک رهبر ارکستر که برنامه ریزی سالیانه برای ارکستر است تجاوز میکنید ؟
لطفا تاریخ و نام ارکستری که اخرین بار برای آن برنامه سالیانه ارائه کردید اعلام کنید.
به چه دلیل و با چه اختیاری برای ارکستر نوازنده (یک نمونه مایستر ارکستر) تعیین می فرمایید؟
لطفا فرم موسیقایی علمدار را در چند خط کوتاه تشریح بفرمایید و یکی از علمی ترین کار های خود را که برای ارکستر نوشته اید نام ببرید و در مورد نوع هارمونی آن مخصر توضیح بفرمایید.
توضیح بفرمایید که چرا دیگران اجازه تعیین سطح دیگران را ندارند اما جنابعالی این اجازه را دارید که به راحتی آهنگسازی شخصی دیگر را با گفتن صرفا * رپرتواری فرمایشی (علمدار)، در پایینترین سطح هنری و حتی مذهبی * تعیین سطح بفرمایید.
لطفا توضیح بفرمایید چرا خود را فردی مناسب و اصلح برای تصمیم گیری برای ارکستر سمفونیک میدانید؟
چرا استاد احمد پژمان را برای این جایگاه صلاح نداستید؟
لطفا رزومه تحصیلی خود را منتشر بفرمایید
سپاسگذارم
پرویز یحیوی
وین . اتریش
آقای یحیوی سلام
به شما تبریک میگم که دقیقا مثل استادتون( علی رهبری) فقط قصد پیروزی دارید و نه دغدغه ما نوازندگان
آقای یحیوی
شما چرا ناراحتین کسی از ما دفاع کرده به هر دلیلی و هر نامی
آقای یحیوی
بس کنید
حیف که دردتون خودنمایی جلوی استادتونه نه ارکستر بی صاحب ما
لطفا على رهبرى هم مدارك اتمام درس اهنگسازى و رهبرى با بهترين نمره ها در وين را و قرار دادهاى كنسرتهايش را كه براى شب ١٥٠٠٠ تا ٢٠٠٠٠ يورو مى گيرد را در معرض ديد عموم بگذارد.
كار سختى كه نيست؟
اگر اين سخت است لطفا در سايتشون كه براى مدتها حركتى توش ايجاد نشده برنامه هاى كنسرتهايشون را با اركستر هاى بين الملى را بگذارند كه ما فكر نكنيم ايشان كار هاى مهمى ندارند واركستر سمفونيك تهران بزرگترين شانسشون هست و براى همين هم اينقدر عصبانى هستند چون كارى الان براى انجام ندارند.
چه حیف که کسی مثل آقای رهبری که همه کار موسیقیش رو قبول دارن هم انقدر حاشیه ساز بوده و هیچ وقت هم معلوم نشد که چرا واقعا بعضی نوازنده های سرشناس ارکستر مثل آقای ارسلان کامکار و فریوسفی در زمان ایشون از ارکستر کنار رفتن یا عملا کنار گذاشته شدن و چه حیف که افراد موسیقی به جای اینکه به هم کمک کنن به این برخوردا میفتن.
باورم نمیشه که علی رهبری، علمدار که پسر رسول خادم ساخته رو اجرا کرده!!!!!
اقاى يحيوى،
سمت شما چى هست كه از اقاى پورناظرى سوال مى كنيد؟
اقای رهبری همه ی ما شما رو میشناسیم
لازم نیست به اسم بقیه متن بنویسی
وقتی کاری کردی نوازنده ها یکی یکی از ارکستر برن چرا باید فکر این روزا رو میکردی که تنها نمونی!!!!
پورناظری ها فکر میکنن سلطان موسیقی ایران شدن
به هر کاری ورود میکنن
خاک بر سرما که به اینا مگیم موسیقیدان
آقای رهبری هم که خدا رو شکر از همه خودخواه ترن
حق با شهرداد روحانی و منوچهر صهبایی بود که فرار کردن
جناب پورناظری
حرفاتون بسیار تاثیرگذار است و البته سکوتتون در برابر اینهمه تهمت و توهین ستودنیست. کلماتتون به قدری قدرتمندن که تک تکشون رو باور میکنم و در عجبم از اینهمه اخبار دروغی که به ما میگن
ای کاش استاد رهبری که بزرگترین رهبر ایرانیست کمی عاطفه و مهر داشتن. اونوقت همه الان فقط پیشرفت موسیقی فکر میکردیم. حیف که دوستی اینقدر کمرنگ شده و همه حسادت و دشمنی میکنند.
گل گفتید: ادب مرد به ز دولت او
خشونت محصول عدم شناخت است.
این نحوه سخن گفتن و خطاب قرار دادن از عدم شناختی است که این افراد از موقعیت خود و استاد رهبری دارند. علی رهبری سوپر استاری نیست که دائم در جلوی چشم شان بوده باشد. تنها با اندکی جستجو و تحقیق متوجه می شوید علی رهبری بزرگ تر از آنی است که با این ادم های کوتاه قد وارد جدال لفظی شود. علی رهبری در این سالیان در کنسرت های جهانی اش همیشه در حال سازندگی بوده است. هر ارکستری که به دنبال رشد و پیش رفت بوده از ایشان دعوت کرده است. آنتالیا، سئول، ژاپن، چین، اسلواکی، اسپانیا.
جامعه هنری ما آمادگی حضور ایشان را ندارد. مسئولان و آدم های همیشگی را می خواهیم. دوست نداریم تغییر کنیم. دوست نداریم موقعیت های فردی مان تهدید شود.
اینها بسیار بسیار ناآگاه و کم سواد هستند. برای جوانان ایران متاسفم که چنین فردی را از دست دادند.
ما نمیدونستیم پیشنهاد 20 درصد از شماست. دم شما گرم!
به قول استادی بزرگ ایشان پول ناظری هستند و نه پورناظری
افزودن یک دیدگاه جدید