پروندهای برای نوازندههای موسیقی ایران - 6
علی جعفری پویان: میخواستم کارگردان سینما شوم
موسیقی ما - «ما نوازندهها خواستههای زیادی نداریم اما در این سالها خواستههای طبیعی ما هم برآورده نشده؛ از نشان ندادن ساز بگیرید تا فراموشیهایی که خودمان بین خودمان به وجود میآوریم. یک نوازنده کافی است بنا به شرایط، در برهه کوتاهی افت کند تا به راحتی او را فراموش کنیم.» اینها را کسی میگوید که حالا بیست سال است در حوزه موسیقی و به شکل تخصصی در رشته نوازندگی ویولن فعالیت میکند و در ارکسترهای مختلفی همچون پارسیان، سمفونیک، ملی، فیلارمونیک، ارکستر سمفونیک صدا و سیما و... ساز زده و در ضبط صدها اثر موسیقی فیلم، کلاسیک، سنتی و پاپ نقش داشته است. به نظر میآید کسی با این سبقه و البته توانایی در حوزه خودش، دیگر نباید نگران این چیزها باشد. حتماً فکر میکنید باید با آرامش خاطر کارش را بکند و خیالش هم از جایگاه شغلیاش راحت باشد؛ پایش را روی پایش بیاندازد و بعد از یک روز کاری، سراغ علایق شخصیاش برود. اما اگر کمی واقعبینانه نگاه کنیم، در دنیایی که فوج تبلیغات پر زرق و برقِ تهی و جبر زمانه (بخوانید جبر جغرافیایی) بیداد میکند، این نگرانی خیلی هم نباید دور از انتظار باشد. دغدغهای که فقط مختص این نوازنده هم نیست و گریبانگیر بسیاری از اهل فن در این رشته شده است.
علی جعفری پویان این روزها برخلاف آن کاراکتر آرام و بیحاشیهاش گلایههای زیادی دارد؛ گلایه از برخی همکاران و اهالی موسیقی و اوضاعی که به قول خودش باعث شده تا امنیت شغلی نداشته باشند. همین هم میشود که مراسم «سالنوا»ی موسیقی را راه میاندازد تا از نوازندگانی که بازنشستگی اداریشان از بازنشستگی هنری تفکیک نشده، تجلیل کند و به قول حسین علیزاده آن را تبدیل به مراسمی بیسابقه در چهل سال اخیر کند.
در بخش دیگری از پروندهای برای نوازندههای موسیقی ایران، با علی جعفری پویان همکلام شدیم و علاوه بر حوزه موسیقی، درباره فیلم و سینما هم گپ زدیم و فهمیدیم در کودکی و نوجوانی دوست داشته کارگردان و نویسنده سینما شود. البته که هنوز هم دل در گرو این پرده جادویی دارد و این موضوع را میتوان از آلبومهای شخصیاش فهمید؛ چه آلبوم «رد انگشتان من» که چهار سال پیش منتشر شد و چه تازهترین آلبومش به نام «تا ابد ابری» که روز 25 بهمن با اجرای آثاری از آهنگسازان فیلم و سینما، به دست اهلش سپرده شد.
درست است که دلخوری داریم اما بیشتر نگرانی وجود دارد و دوست دارم شخصیت و تاریخ حرفه خودم را زنده نگه دارم. خوشبختانه اتفاقات خوبی در «سالنوا» رخ میدهد و ما هم در حال کسب تجربیات بهتر و بیشتر هستیم.
حرفهای من به این دلیل نیست که خودم را تافته جدا بافته میدانم اما همیشه این اعتراض را دارم که این روش برخورد با ما نیست. خاچیک باباییان که بزرگترین نوازنده ویولن است، از ایران رفته، میخواهم بپرسم چه مراقبتی از او شد؟ وقتی میبینم از امثال علی رئیس فرشید یا منوچهر انصاری یادی نمیشود، نباید به فکر بیست سال بعد خودم باشم؟
به آدمها هم عشق دارم اما همکارانی داشتهام که میخواستند من را تکه و پاره کنند. همچنین یکی نبودن ظاهر و باطن هنرمندان همیشه من را رنجانده است. اگر بیست سال پیش صحبت میکردیم این حرفها را نداشتم، الان به آرامش رسیدهام ولی مطمئن باشید هیچ وقت به ایستایی نمیرسم.
البته که شرایط زندگی شخصی هم مهم است و صد در صد وقتم معطوف موسیقی نبود. من هیچ گاه نمیتوانستم آدمی باشم که ناگهان به خارج از ایران بروم یا پشتیبانی مالی عجیبی برای تحصیل در خارج از کشور داشته باشم. اصولاً آدم قانعای در موسیقی هستم اما همچنان این نگرانی را دارم که باید چیزهای زیادی یاد بگیرم.
گروه «پارسیان» در موسیقی کلاسیک ایران بسیار مهم بود و ما سیدی مهمی به نام «مرگ فرشته» را منتشر کردیم ولی آن سیدی الان کجای بازار ایران است؟ چرا راحت تاریخ حرفه ما نابود میشود؟ آن دوره تاریخی ما حذف شد؟ اوضاع کنونی موسیقی ایران مثل دورانی است که افراد را زنده به گور میکردیم و تاریخش گنگ بود. الان هم نسبت به پنج سال قبل تاریخمان گنگ است و کارهای با ارزش و تلاش افراد برای فعالیتهایی نظیر آموزش و تولید آثار فاخر فراموش میشود.
من همیشه در مورد صنف خودم حساس بودهام و خیلی مواقع سر یک ضبط با اینکه اشتباهی نکردهام میگویم من اشتباه کردم تا آن اثر اشتباه ضبط نشود. خیلی مواقع این اتفاقا باعث دلخوری آدمها شده ولی من همینطوری هستم. شاید یک دلیلی که خیلیها با من کار میکنند، وجدان زیادی است که در کارم دارم و اینکه هیچ فرقی بین آدمها قائل نیستم. اما یک خط قرمز دارم و همیشه از آدمهای لمپن و بیادب که زیاد هم وارد موسیقی شدهاند، دوری کردهام. میخواهم بگویم که مدیریت ضبط گروهی یک اثر خیلی مهم است. خیلی مواقع دغدغه این را داشتم که در چیدمان نوازندهها مهندسی درستی بکنم که نتیجه همانی شود که آهنگساز انتظارش را دارد تا کارش را بر ندارد ببرد خارج از ایران. خیلی مواقع هم با بهترین کیفیت به آهنگسازها کار ارائه کردهایم ولی باز هم دوست داشته کارش را خارج از ایران ضبط کند. البته من این را بد نمیدانم؛ هر آهنگسازی حق دارد که در طول زندگی، چندین اثرش را خارج از ایران ضبط کند چون امکانات و شرایط بهتر است و مدیریت و ساماندهی ارکسترها هم آنجا قطعاً بهتر هستند.
میخواهم ببینم چقدر میتوانم روی نسلی که همزمان با هم در حال زندگی هستیم، تأثیرگذار باشم و تا چه حد میتوانم روی آدمهای اطرافم به عنوان یک نوازنده احساس خوب ایجاد کنم که اگر بتواند ماندگار شود باعث خوشحالی من خواهد بود. امیدوارم تاریخ انقضایشان، طولانی باشد.
علی جعفری پویان این روزها برخلاف آن کاراکتر آرام و بیحاشیهاش گلایههای زیادی دارد؛ گلایه از برخی همکاران و اهالی موسیقی و اوضاعی که به قول خودش باعث شده تا امنیت شغلی نداشته باشند. همین هم میشود که مراسم «سالنوا»ی موسیقی را راه میاندازد تا از نوازندگانی که بازنشستگی اداریشان از بازنشستگی هنری تفکیک نشده، تجلیل کند و به قول حسین علیزاده آن را تبدیل به مراسمی بیسابقه در چهل سال اخیر کند.
در بخش دیگری از پروندهای برای نوازندههای موسیقی ایران، با علی جعفری پویان همکلام شدیم و علاوه بر حوزه موسیقی، درباره فیلم و سینما هم گپ زدیم و فهمیدیم در کودکی و نوجوانی دوست داشته کارگردان و نویسنده سینما شود. البته که هنوز هم دل در گرو این پرده جادویی دارد و این موضوع را میتوان از آلبومهای شخصیاش فهمید؛ چه آلبوم «رد انگشتان من» که چهار سال پیش منتشر شد و چه تازهترین آلبومش به نام «تا ابد ابری» که روز 25 بهمن با اجرای آثاری از آهنگسازان فیلم و سینما، به دست اهلش سپرده شد.
***
- شما سالها در ارکسترهای مختلف ساز زدهاید اما دو سه سالی است که دیگر کارهایتان را محدود به ضبطهای استودیویی کردهاید و در این ارکسترها حضور ندارید. از طرفی سه سال است که مراسم «سال نوا» را مختص نوازندهها برگزار میکنید تا به نوعی به این هنرمندان ادای احترام کرده باشید. اما به نظرم در پس این حرکت، یک دلخوری از نادیده گرفتن نوازندهها وجود دارد.
درست است که دلخوری داریم اما بیشتر نگرانی وجود دارد و دوست دارم شخصیت و تاریخ حرفه خودم را زنده نگه دارم. خوشبختانه اتفاقات خوبی در «سالنوا» رخ میدهد و ما هم در حال کسب تجربیات بهتر و بیشتر هستیم.
- * چه اتفاقی افتاده که ترجیح میدهید دیگر در ارکسترها حضور نداشته باشید؟
- * برای همین تصمیم گرفتید از یک جایی مسیرتان را تغییر دهید؟
حرفهای من به این دلیل نیست که خودم را تافته جدا بافته میدانم اما همیشه این اعتراض را دارم که این روش برخورد با ما نیست. خاچیک باباییان که بزرگترین نوازنده ویولن است، از ایران رفته، میخواهم بپرسم چه مراقبتی از او شد؟ وقتی میبینم از امثال علی رئیس فرشید یا منوچهر انصاری یادی نمیشود، نباید به فکر بیست سال بعد خودم باشم؟
- * یعنی در کاری که به عنوان شغلتان انتخاب کردهاید، احساس امنیت ندارید؟
- * حضور در چنین فضایی احتیاج به انگیزه زیادی دارد. این انگیزه را چطور ایجاد میکنید؟ اصلاً شرایط جوری هست که بتوانید به آنچه میخواهید برسید؟
- * از اینکه حرفه نوازندگی را انتخاب کردهاید راضی هستید؟
به آدمها هم عشق دارم اما همکارانی داشتهام که میخواستند من را تکه و پاره کنند. همچنین یکی نبودن ظاهر و باطن هنرمندان همیشه من را رنجانده است. اگر بیست سال پیش صحبت میکردیم این حرفها را نداشتم، الان به آرامش رسیدهام ولی مطمئن باشید هیچ وقت به ایستایی نمیرسم.
- * شما در این بیست سال، همیشه روی نوازندگی پافشاری داشتهاید؛ در حالی که خیلی از نوازندهها از مقطعی به بعد سراغ آهنگسازی و تنظیم یا حتی خواندن میروند. به نظرم این پشتکار و تخصصی برخورد کردن با موضوع میتواند ارزشمند باشد.
- * شما هم که تحصیلات موسیقی دارید.
- * به نظر میآید به شدت ایدهآل گرا هستید.
- * آیا شما هم با این جمله که میگویند وضع موسیقی این روزها خوب نیست، موافق هستید؟
میخواستم کارگردان یا نویسنده فیلمنامه یا فیلمبردار شوم
- * به سالهای کودکی شما برگردیم و اینکه اصلاً چطور به موسیقی کلاسیک علاقه پیدا کردید؟ آن هم در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد که موسیقی کلاسیک به اندازه امروز رونق نداشت و شناخته نشده بود.
- * پس به دلیل همین علاقه به سینما، هر دو آلبوم خود را در شاخه موسیقی فیلم منتشر کردید؟
البته که شرایط زندگی شخصی هم مهم است و صد در صد وقتم معطوف موسیقی نبود. من هیچ گاه نمیتوانستم آدمی باشم که ناگهان به خارج از ایران بروم یا پشتیبانی مالی عجیبی برای تحصیل در خارج از کشور داشته باشم. اصولاً آدم قانعای در موسیقی هستم اما همچنان این نگرانی را دارم که باید چیزهای زیادی یاد بگیرم.
- * کدام یک از اعضای خانواده شما موزیسین بودند؟
- * نظرتان درباره برادرتان ایمان جعفریپویان چیست؟ فکر میکنم مدتی است که او هم از ایران رفته است.
- * ویولن ساز بسیار سختی است؛ چه شد که شما ویولن را انتخاب کردید؟
- * بعد از این همه سال روی صحنه بودن، دلتان برای استیج تنگ نمیشود؟
- * چرا از ارکستر سمفونیک تهران بعد از راهاندازی مجدد آن جدا شدید؟
- * خیلیها هم در آن مقطع از ارکستر جدا شدند.
- * بعد از رفتن علی رهبری، باز هم تمایل نداشتید با ارکستر سمفونیک که رهبریاش را شهرداد روحانی بر عهده دارد، همکاری کنید؟
- * در جایی گفته بودید که با بعضی از نوازندگان ارتباط ندارید و در واقع با هم قهر هستید؛ اما به نظر نمیآید چنین روحیهای داشته باشید.
گروه «پارسیان» در موسیقی کلاسیک ایران بسیار مهم بود و ما سیدی مهمی به نام «مرگ فرشته» را منتشر کردیم ولی آن سیدی الان کجای بازار ایران است؟ چرا راحت تاریخ حرفه ما نابود میشود؟ آن دوره تاریخی ما حذف شد؟ اوضاع کنونی موسیقی ایران مثل دورانی است که افراد را زنده به گور میکردیم و تاریخش گنگ بود. الان هم نسبت به پنج سال قبل تاریخمان گنگ است و کارهای با ارزش و تلاش افراد برای فعالیتهایی نظیر آموزش و تولید آثار فاخر فراموش میشود.
- * الان وضعیت آموزش چطور است؟
- * اما خروجی خاصی ندارند.
اختلافهایی بین نوازندهها وجود دارد که تحمل دیدن همدیگر را در حد دو ساعت هم ندارند
- * نکته دیگر این است که برخی موزیسینها ترجیح میدهند برای ضبط آثارشان به خارج از کشور و سراغ نوازندگان خارجی بروند و اتفاقاً روی نکات منفی که گفتید تأکید دارند.
- * که احتمالاً همین اختلافاتی که گفتید هم باعث میشود نوازندهها نتوانند کنار هم بنشینند و ساز بزنند.
- * بین خوانندهها این جنگ و دعواها به دلیل شهرت و مسایل مالی و یک سری موارد دیگر همیشه وجود داشته است. میخواهم بدانم این بحث و جدلها بین نوازندهها سر چه موضوعی است؟
من همیشه در مورد صنف خودم حساس بودهام و خیلی مواقع سر یک ضبط با اینکه اشتباهی نکردهام میگویم من اشتباه کردم تا آن اثر اشتباه ضبط نشود. خیلی مواقع این اتفاقا باعث دلخوری آدمها شده ولی من همینطوری هستم. شاید یک دلیلی که خیلیها با من کار میکنند، وجدان زیادی است که در کارم دارم و اینکه هیچ فرقی بین آدمها قائل نیستم. اما یک خط قرمز دارم و همیشه از آدمهای لمپن و بیادب که زیاد هم وارد موسیقی شدهاند، دوری کردهام. میخواهم بگویم که مدیریت ضبط گروهی یک اثر خیلی مهم است. خیلی مواقع دغدغه این را داشتم که در چیدمان نوازندهها مهندسی درستی بکنم که نتیجه همانی شود که آهنگساز انتظارش را دارد تا کارش را بر ندارد ببرد خارج از ایران. خیلی مواقع هم با بهترین کیفیت به آهنگسازها کار ارائه کردهایم ولی باز هم دوست داشته کارش را خارج از ایران ضبط کند. البته من این را بد نمیدانم؛ هر آهنگسازی حق دارد که در طول زندگی، چندین اثرش را خارج از ایران ضبط کند چون امکانات و شرایط بهتر است و مدیریت و ساماندهی ارکسترها هم آنجا قطعاً بهتر هستند.
- * استودیوهای ما نسبت به آنطرف چگونهاند؟
در کودکی هر فیلمی که میآمد، آن را همزمان با سینما استقلال و قدس و آفریقا در اتاقم اکران میکردم
- * گفتید به سینما علاقهمند بودید اما به سمت موسیقی آمدید؛ تشویقهای پدر بود یا اجبار او که شما را به سمت موسیقی کشاند؟
- * هنوز هم پیگیر سینما هستید؟
- * برعکس نظر شما، برخی معتقدند در این سالها فیلمسازهای جوانی آمدهاند و توانستهاند اتفاقات خوبی را رقم بزنند.
- * آخرین فیلم خوبی که در سینمای ایران دیدید چه بود؟
- * گفتید دوست داشتید در حوزه کارگردانی فعالیت میکردید؛ سلیقه شما بیشتر به کدام یک از کارگردانها نزدیک است؟
- * خاطرهای از دوران کودکی در زمینه کارهای سینمایی دارید؟
- * به نظر میآید که هنوز حس قویتری به سینما دارید.
- * شما فیلم «بزم رزم» را دیدهاید؟
- * مستندی درباره سرگذشت پر فراز و نشیب موسیقی، خصوصاً دهه شصت است.
- * بله. مستندی که توسط سید وحید حسینی ساخته شده و در آن بزرگان موسیقی ایران همچون حسین علیزاده، بیژن کامکار، علی اکبر شکارچی و... جلوی دوربین رفتهاند.
خیلی از کارهایی که در موسیقی پاپ ضبط میکنم برای این تولید میشوند که عطش خواننده برای خوانندگی رفع شود!
- * این روزها اکثر نوازندههایی که در کار خود مطرح هستند، روی استیجهای پاپ هم رفتهاند و با خوانندهها ساز زدهاند. اما فکر میکنم شما با اینکه در آلبومهای پاپ ساز زدهاید، خیلی تمایلی به حضور در این استیجها نداشتهاید. دلیل آن چیست؟
- * کدام کنسرت بود؟
- * فکر میکنم این اسطورهسازیهای عجیب و غریب از خوانندههای پاپ هم خیلی با روحیات شما سازگار نباشد.
- * به نظر شما اگر موسیقی یک کار گروهی است، چرا باید خواننده یک شب چندین میلیون دستمزد بگیرد و دستمزد نوازنده به یکی، دو میلیون تومان ختم شود؟
- * با این حساب فکر نمیکنم در بین خوانندههای نسل جدید کسی باشد که توجه شما را جلب کرده باشد. اصلاً به موسیقی پاپ گوش میکنید؟
- * جدیداً چه آلبوم پاپی شنیدهاید که نظر شما را جلب کرده است؟
- * اما انگار اکثراً از همان نسل قدیمی موسیقی پاپ هستند.
- * از تلویزیون که خیلیها قطع امید کردهاند.
- * البته تعدادی از همین خوانندهها، در یک دوره شهرتشان را مدیون تلویزیون هستند. آن هم به این دلیل که رسانه دیگری وجود نداشت و فضای مجازی به این شکل فراگیر نبود.
امیدوارم تاریخ انقضای آثارم طولانی باشد
- * شما جزء معدود نوازندههایی هستید که به تازگی دومین آلبوم خود را هم منتشر کردهاید. چه شد که برخلاف خیلیها، به فکر تولید آلبوم افتادید؟
- * یعنی تمام آثارتان در این بازه زمانی در این آلبوم گردآوری شده است؟
- * به جز جمعآوری آثارتان، دو، سه قطعه هم مختص این آلبوم تولید شده، درست است؟
میخواهم ببینم چقدر میتوانم روی نسلی که همزمان با هم در حال زندگی هستیم، تأثیرگذار باشم و تا چه حد میتوانم روی آدمهای اطرافم به عنوان یک نوازنده احساس خوب ایجاد کنم که اگر بتواند ماندگار شود باعث خوشحالی من خواهد بود. امیدوارم تاریخ انقضایشان، طولانی باشد.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 30 بهمن 1396 - 16:29
دیدگاهها
آقای نوازنده...?❤️?❤️
موفقیت روز افزون به همراه آرامش در انتظارشون باشه امیدوارم
یکی از بهترین های موسیقی هم از نظر حرفه ای وهم اخلاق ❤
مورد داریم طرف تو کنسرت های پاپ هنزفری میزاره تو گوشش چیپس وپفک که خوبه ?
حالا خداییش شما مافیای موسیقی ایران هستید یا خیر ؟ ?
تا ابد ابری کاری بی نظیر ❤❤❤❤❤
هنرمندمحترم سلام:حرفی که می خواهم تایپ کنم،باورکرده ام ودیگرمثل گذشته دلتنگ نمی شوم.آن هم اینست که مابه برهه ایی اززمان رسیده ایم،که هیچ کس نمی خواهدباجمع معناپیداکندواین تنهایی وخودکامگی شخصی اجازه نمی دهدکه فهمیده شویم ودیگری رابفهمیم.!!!این گسیختگی هرگزالتیام نخواهدیافت.شماازاقشارهنرمندان هستیدوآسیب بیشتری می بینید،چراکه هنرمندتنهانیازش فهمیده شدن ودرک شدن هنرش هست.وقتی ظرافت هایش باخوردن پفک زیرسوال می رود!!!زخمی می شودوروح آرام اش کم کم عصیان خودراآغازمی کندوآنهم بریدن وقطع امیدازمردمی که روزگاری همه رویاهایش راشامل می شدند!!
با سلام .اگه امکانش هست با آقای میثم مروستی هم مصاحبه ای داشته باشید.ممنون?
افزودن یک دیدگاه جدید