برنامه یاد بعضی نفرات
 
علی رهبری این بار ادعاهایی علیه «کامکار»ها مطرح کرد
ارسلان کامکار: همه‌ی مشکلات را تاب آوردم تا ارکستر حفظ شود
موسیقی ما- «علی رهبری» مشغولِ تمرین با ارکستر سمفونیک «ازمیر» است. او در حاشیه‌ی این کنسرت، در صفحه‌ی شخصی خود درباره‌ی نقش مخرب اساتیدی چون هوشنگ کامکار، ارسلان کامکار، محمد سعید شریفیان، نادر مشایخی می‌گوید. این اولین بار نیست که این رهبر بین‌المللی ارکستر، به اظهارنظر درباره‌ی دیگر اساتید موسیقی می‌پردازد؛ در این میان «موسیقی ما»، بدون تایید یا تکذیبِ سخنان «علی رهبری»، تنها این نکته را یادآور می‌شود که «هوشنگ کامکار» تنها مدت زمانِ کوتاهی به عنوان عضو شورای هنری ارکسنر سمفونیک فعالیت کرد و از آن استعفا داد؛ علاوه بر آن نقش «ارسلان کامکار» در ارکستر سمفونیک تهران را از سال‌های دور تا کنون بررسی می‌کند.

ارسلان کامکار کیست؟
او از هشت سالگی به نوازندگی می‌پردازد. پدرش (حسن کامکار) نخستین معلم او در ساز ویولون بود. او هم‌زمان ساز عود را نیز آغاز کرد. از آن‌جا که در ارکستر فرهنگ و هنر سنندج، نوازنده‌ی عود وجود نداشت، او ناگزیر به یادگیری و نواختن این ساز کرد. خودش می‌گوید: «ویلن، ‌ساز مادر است؛ یعنی اگر شما ویلن را بیاموزید، بعدها هرسازی - تار، سه‌تار، عود و دیوان (جز سازهای بادی) را می‌توانید ظرف مدت کوتاهی فرابگیرید. من چون در ابتدا ویولون نواخته بودم، فراگیری این ساز برای‌م چندان دشوار نبود و توانستم در مدت زمان کوتاهی آن را فراگیرم.»

«ارسلان کامکار» بعد از ورود به تهران، به دانشکده‌ی هنرهای زیبا رفت و در رشته نوازندگی ویلن (با بالاترین نمره) مشغول به تحصیل شد. او با ورود به دانشگاه، دستاوردهای آکادمیک موسیقی جهان را آموخت که بعدها در آهنگسازی و خلق گونه‌های مختلف موسیقایی از آنها بهره برد و علاقه‌اش به تدوین آثار ارکسترال با دستمایه‌های شرقی ظاهر شد.

او آثار بسیاری در این زمینه خلق کرد که از جمله‌ی آن می‌توان به «کنسرتو کمانچه» اشاره کرد که با همکاری برادرش (اردشیر) برای ساز کمانچه و ارکستر طراحی شد. سوئیت سمفونیک «افسانه سرزمین پدری‌ام» و سوئیت سمفونیک «کردی» از دیگر آثار ارکسترال این هنرمند به شمار می رود که ملهم از موسیقی شرق است.
 
سال‌های ابتدایی انقلاب
 
«ارسلان کامکار» حدود سی سال به عنوان نوازنده و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرد و نقشِ مهمی در ابقا و اعتلای آن داشت. او از سال 1359به عضویت این ارکستر درآمد. خودش از آن روزها می‌گوید: «آن‌زمان‌ها کارت تردد برای‌ ساز داشتیم. به یاد ندارم با ساز بیرون رفته باشم و در خیابان کسی جلوی من را نگرفته باشد. معمولا پاسداری‌ می‌آمد و با تندی‌ می‌پرسید: «این چیه؟ باهاش چه کار می‌کنی؟» با ترس و لرز می‌گفتیم والا این ساز است. بعضی‌ها که منطقی‌تر بودند، رهای‌مان می‌کردند؛ اما بعضی‌هایشان که سختگیرتر بودند، ما را به کمیته می‌بردند. من خودم چند بار به کمیته رفتم، دوباره آن سوال‌ها از نو. ساز را درمی‌آوردند و مدام ما باید می‌گفتیم «آقا تو را به‌خدا اینجایش به میز نخورد، احتیاط کنید، قیمتی است.» راستش آن موقع از مردم هم می‌ترسیدم. آن‌ها هم گاهی با لحن بدی می‌پرسیدند یا بد نگاه می‌کردند.»

آن سال‌های ابتدایی انقلاب، ارکستر سمفونیک تهران که او نوازنده‌اش بود، تنها سرودهای انقلابی می‌نواخت و تا سال‌ها از نواختن سمفونی خبری نبود. او درباره‌ی خاطراتِ آن زمان در گفت‌وگویی بیان کرده است: «قرار بود در ورزشگاه آزادی‌ چند سرود اجرا کنیم. خیلی تمرین کردیم. برای ارکستر سن هم درست کرده بودند. همه‌ی اعضای ارکستر و گروه کر هم بود. ما همین‌طور آماده روی صندلی‌ها نشسته بودیم که نوبت‌مان شود. مدام افراد مختلف می‌آمدند و سخنرانی می‌کردند، اما یک ‌دفعه گفتند خداحافظ و مراسم تمام شد. هاج و واج یکدیگر را نگاه می‌کردیم که «اِ پس ما چی‌؟» اصلا باورتان نمی‌شود، سه ساعت تمام روی سن نشستیم. بعد هم ساز را برداشتیم و برگشتیم. اصلا انگار هیچ ‌کس سوال نکرده بود که این‌ همه آدم با این همه ساز و تشکیلات برای چه آنجا نشسته بودند.»

او به همراه نوازندگان دیگر در آن سال‌ها بارها در میدان‌ها و مکان‌های مختلف و حتی در آسایشگاه‌ روانی امین‌آباد به اجرای برنامه پرداختند تا مبادا ارکستر را تعطیل کنند. ارسلان می‌گوید: «همه‌ی این کارها را کردیم که بگوییم آقا این ارکستر خوب است، به دردتان می‌خورد.»

«مجید انتظامی» آن روزها را این‌گونه برشمرده است: «دولتِ وقت کاری با ما نداشت و نمی‌دانست چکارمان کند، کارمند رسمی وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد بعد از انقلاب بودیم و نمی‌شد بیرون‌مان کنند. هر روز صبح می‌رفتیم، کارت می‌زدیم، چای می‌خوردیم، گپ می‌زدیم و برمی‌گشتیم خانه‌.خستگی از این وضعیت باعث شد تصمیم بگیریم به دیدن مسئولی برویم و کسب تکلیف کنیم که چه باید کرد؛ چون نه ارکستر سمفونیک بودیم، نه ارکستر مجلسی و کسی باید تکلیف‌مان را مشخص می‌کرد. به این نتیجه رسیدیم که به دیدار آیت‌الله بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور برویم. یادم است قبلش نه زنگ زده بودیم، نه وقت گرفته بودیم و همین طور بلند شدیم رفتیم دفترشان. به منشی‌شان گفتیم اعضای ارکستر سمفونیک هستیم و می‌خواهیم آیت‌الله بهشتی را ببینیم که پرسید وقت گرفته‌اید، با پاسخ منفی ما که روبرو شد، تعجب کرد و گفت بعید می‌داند بتوانیم ببینیمشان. رفت داخل. چند لحظه بعد برگشت و گفت، گفته‌اند فعلا صبر کنید. همین که بدون آن‌که وقت قبلی گرفته باشیم، گفته بودند صبر کنید، برایمان جای خوشحالی داشت. کمی گذشت و رفتیم داخل. (با لبخند) ما تِته پته گرفته بودیم که چطور حرف‌مان را بزنیم و یادم نیست کدام‌مان شروع کردیم و گفتیم لطفا فتوایی بدهید که موسیقی حرام نیست و آزاد است تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم. آیت‌الله بهشتی به ما گفتند مگر برای این که بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت می‌کنید و به حقید، بروید حق‌تان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.»

«ارسلان» به همراه نوازندگان دیگر، چندین بار نیز به چند پایگاه نظامی در دارخوین و اهواز رفتند و برای رزمندگان به اجرای برنامه پرداختند. در آن سال‌ها ارکستر سمفونیک تهران حتی رهبر هم نداشت و چند برنامه را به رهبری یکی از نوازندگان (بیژن قادری) به اجرا درآوردند. بعد از آن او به همراه نوازندگان دیگری چون «مجید انتظامی» از «حشمت سنجری» خواستند تا ارکستر را رهبری کند. حشمت سنجری از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۱ و پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۸ رهبر دایم ارکستر سمفونیک تهران بود. از زمانِ حضور سنجری، ارکستر اندک اندک آثار کلاسیک را نیز به اجرادرآورد. بعد از فوتِ «مرتضی حنانه» نیز فریدون ناصری برای رهبری از آثار او انتخاب شد که حضورش طولانی مدت شد و پس از آن نیز پای رهبران مهمان به ارکستر باز شد.  «ارسلان» در تمامی این سال‌ها و با وجود فراز و فرودهای بسیار با ارکستر ماند.

سال‌های اوج و فرود

ارکستر سمفونیک تهران البته از آن وضعیت بیرون آمد، اما هیچ‌گاه شرایط بسامانی نداشت؛‌ حقوقِ‌ اندک، تعطیلی، نبود رهبران کارکشته (حتی نداشتنِ رهبر و مدیر هنری) و بسیاری دیگر از مشکلات؛ با این وجود «ارسلان» در تمام این سال‌ها در ارکستر ماند و در پاسخ به این سوال که چرا تمام این مسایل را تاب آوردید، گفت: «وقتی به یک کاری علاقه دارید؛ دیگر چرا ندارد. من به این ارکستر علاقه و  موسیقی سمفونیک را هم‌پای موسیقی سنتی، محلی و کردی دوست داشتم. ما با همه‌ی کاستی‌هایش 30 سال در این ارکستر ماندیم تا این نهاد حفظ شود ؛ اما حالا خوشحالم؛ چون این ارکستر پیشرفت کرده است؛ زمانِ ما وقتی یک ویولونیست از ارکستر می‌رفت؛ همه عزا می‌گرفتیم که حالا باید چه کنیم؛ اما الان یک نفر برود، ده نفر هستند که جای او را در هر سازی (ویولون، ویولون‌سل، سازهای بادی و ...) بگیرند.»

 استعفا

«ارسلان کامکار» سی و سه سال به عنوان نوازنده و ارکستر مایستر در این ارکستر فعالیت کرد تا اردیبهشت ماه سال ۹۴ که در حاشیه برگزاری کنسرتی به دلیل آنچه از آن به عنوان خستگی یاد کرد، از این مجموعه کناره گیری کرد. آن شب ارکستر سمفونیک تهران، سمفونی نهم بتهوون را با رهبری «علی رهبری» به اجرا درآورد و ارسلان مایستر بود. در پایانِ برنامه بود که «علی رهبری» گفت: «کمتر کسی در این مملکت است که خانواده بزرگ کامکارها را نشناسد. بنده با برادر بزرگ ایشان 40 سال پیش همکاری داشتم. وقتی که از آنتالیا به ایران آمدم اولین کسی را که خواستم ارسلان کامکار بود و ایشان در پیشبرد وضعیت ارکستر نقش بسزایی داشته است. آن چیزی که در موسیقی بسیار ناراحت کننده است این است که نوازنده روزی خسته شود و مجبور شود که کناری رود و آلبته من وی را اینجا و در جلو جمعیت آورده ام که بخواهم که از ما خداحافظی کنند؛ اما این خداحافظی یک تعارف باشد و هر وقت به وی نیاز داشتیم و یا خودشان دوست داشتند بیایند و با ما بزنند.»

این هنرمند بعدها نیز طی یک گفت‌وگوی مشروح رسانه ای  پس از طرح انتقاداتی از مدیریت و روند کم پرداخت دستمزد تمامی نوازندگان  در ارکسترهای دولتی بیان کرد: «همین الان توانایی‌اش را دارم که شبی سه چهار ساعت تمرین کنم. هنوز آنقدر غیرت دارم که به عنوان یک نوازنده روی فُرم باشم. علت بیرون آمدنم از ارکستر ناتوانی نبود، از ارکستر بیرون آمدم چراکه نمی‌خواستم با آن رقمِ اندک به عنوانِ حقوق، این همه کار بکنم. راحت بگویم نمی‌خواستم هالو باشم.»

در برنامه‌‌‌ی خداحافظی او، «محمد سریر» به این نکته اشاره داشت که: «خانواده کامکار‌ها از مفاخر موسیقی ایران هستند و ارسلان هم از این قاعده مستثنی نیست. ارسلان کامکار در انواع موسیقی‌ها از جمله موسیقی ملی، کلاسیک و فولکلوریک، سمت استادی دارد و امیدواریم بعد از استراحت خود، دوباره به ارکستر بازگردد.» حمیدرضا نوربخش-مدیرعامل خانه موسیقی- از خانواده کامکارها به عنوان یکی از ارکانِ موسیقی ایران یاد کرد.

رهبری ارکستر
«ارسلان کامکار» البته بعد از استعفای خود، گاهی به شکل جسته و گریخته با ارکستر سمفونیک هم‌کاری کرد. او حالا به عنوان رهبر ارکستر مانجین فعالیت می‌کند. او مدتی قبل نیز ارکستر ملی را در اجرای موسیقی فیلم «مادر» ساخته‌ی خود رهبری کرد. اما او چند باری نیز ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کرد. خودش می‌گفت: «من رهبر نیستم، ادعایی هم در این زمینه ندارم؛ اما یک‌بار که قرار بود قطعاتِ هوشنگ به رهبری آقای مرتضی‌پور اجرا شود؛ نمی‌دانم چه مشکلی پیش آمد که ایشان سر اجرا نیامد، مردم هم در سالن بودند. مانده بودیم که چه کنیم؟ چون من قطعات را می‌شناختم، ارکستر را رهبری کردم. یکی دو بار دیگر هم کارهای خودم را رهبری کردم.»
 
تاریخ انتشار : شنبه 15 آبان 1400 - 19:10

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

دوشنبه 17 آبان 1400 - 21:32

البته موضوع مطرح شده از سوی استاد رهبری تنها جنبه فنی و حرفه ای داشته و ابدا مساله شخصی در میان نیست.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود ارسلان کامکار: همه‌ی مشکلات را تاب آوردم تا ارکستر حفظ شود | موسیقی ما