بهبهانهی ادامهی تور «همنوازان حصار»؛
نگاهی به تصنیف «خلیج پارس»
کرم قلاوند: برای نخستین بار گوش دادم این کار محترم را و به آیین مهر نگاهم را در تنگنای این مستطیل ترجمه میکنم تا مشقی باشد برای خط زدن اهل نظر و پاسداشت ارجمندی هنر علی قمصری و همایون شجریان...
در این کنونهی روزگار همگام با پیشرفت فنآوری در همهی زمینهها، هنر و زیباشناسی نیز فرازش کرده و پسند هنری نیز پیرو این فرازش. میپندارم در کنونهی ما دیگر آثار هنری فِلَت و تخت چندان به پسند زیباشناسان خوش نمیآید و آنچه زیبا مینماید آنیست که آمیزهای از معانی و مفاهیم گونهگون باشد و راه برداشت هرمنوتیک را بر کسی نبسته باشد...
در این کار به زیبایی از اِلمانها و نمادهای روزگاران دور تا نزدیک ایران زمین و خلیج پارس بهرهگیری شده است و آرزوست که همگان این تلاش زیبای شما را به نیکی دریابند. آنچه آورده میشود نگاه من است و بر پذیرش آن پای نمیفشارم.
تابلوی آغازین کار از سواحل شمالی خلیج فارس نشانی میدهد و تم موسیقایی بندری بهگونهای دراماتیزهشده چه در پردازش ریتم و چه به لحاظ الگوی جملهسازی ملودی شناسهی سزاوار این چشمانداز است؛ در یک رفتوبرگشت دیداری و شنیداری میتوان دریافت که اثر حاضر آمیغی است از نماهای دور و نزدیک که انگار میتوان جدا انگاشت؛ بدانشرط که بتوانیم قطرهقطرهی خیلج پارس را از هم جدا کنیم. چراکه تنیدگی و پیوستگی این نماها به ژرفای خلیج پارس و روزگاران است. من در نمای نزدیک تابلوی آغازین چشم نگران کودکی برهنه را میبینم که به دوردست نیلگون خیره به راه پدر است تا باشد که باز بیند دیدار آشنا را! و در نمای دور بغض فروخوردهی دریا را که بر ساحل دردانهاش رد چکمهی اسکندر، گرز شکستهی افراسیاب، هستهی خرمای سعدوقاص و قوطیهای بیاندام عیش خاتمان بهاف! و دیگر و دیگر... پیداست... و غروری فرازان که به فر فروزندهی یزدان، هربیگانه که بدینسرای درآمد، ایرانزمین را وطن و عزیز خویش انگاشت و داشت...
با این پیشدرآمد و تماشای تابلوی آغازین اکنون میتوان به خیلج پارس آفریدهی علی قمصری از منظر ریختار و دینامیک، امپرسیونیم و حال درونی و مضامین نگاه کرد و بررسید. چندانکه شاخصههای دینامیکی و لحن و لهجهی جملات موسیقایی در احترام به اپیک و مکتب روایی دارای همبستگی هستند، نشان از نگاه روایی آهنگساز در ساخت و پیکربندی این اثر است.
اما در جایجای کار به روشنی میتوان جلوهها و شناسههای تراژیک و گاهی رمانتیک را مشاهده کرد. گفتن از شکوه پدیدهای شکوهمند که روزگاریست بهمعاینهی درد، رنج، غم، شادی، شکست، پیروزی، عشق، سردی، شور، هیجان، اضطراب، لبخند، اشک، غرور، دلاوری، احترام، هتک، ستم، مردم داری و تمام نمایههای خواسته و ناخواستهی زندگی مردمان ایرانزمین بوده است بایستهی مراعات چنین نگاهی از سوی آهنگساز است که به گمانم در این کار به نیکی احترام شده است.
این المانها را علی قمصری با بهرهگیری از رنگهای نهفته در شخصیت سازها نشان داده است و گناهکارم اگر نگویم در دستیابی به این توان نهانی سازها چه در این کار و چه در کارهای دیگری که من گوش دادهام توانمند بوده است. این نگاه در کار ارجمندان دیگر نیز به شدّت و ضعف وجود دارد که به برخی آثار کامکارها میتوان اشاره کرد اما به پندار من همچنان حسین علیزاده به عنوان ابداعکننده و پرچمدار این رویکرد در موسیقی ایرانی میدرخشد .
کوتاهی و فراوانی موتیفها، در این کار به گمان من در حکم یک عیار و پیمانه نموده شده است تا ذهن را به درازا و دیرپایی روزگار خلیج فارس راه بنماید. اما دگرگونگی و تنوعشان نشاندهندهی قومیتهای مستقل با خردهی فرهنگهای ویژه و گویشهای متنوع است که دست آخر همگی به یک تبار ایرانی وابستهاند، هست.
کنتراست در آفریدهی کنونی علی قمصری جلوهای شایسته دارد که نماد زندگی و روندگی است با تمام شاخصهای بایسته. آراستگی شدّت و ضعف در سازهای کوبهای و نیز ملودیک نمایهی روشنی برای بیان شیب و فراز مردمان این سرزمین است و مدلاسیون و ایجاد تضاد در لحن جملات نمودار دردها و دغدغههای پنهان و درون سوز این مردمان.
آهنگساز در بخشی از کار به پیروی از روایت کلام که جدا شدن برشهایی از خاک ایران در اثر پیمان نامههای شوم که ننگین نامه خوانده شدهاند، نمودینهی کنتراست را نشان میدهد و با تغیر در رنگآمیزی ارکستر و شخصیت و لحن جملات و نیز مدلاسیون توجه شنونده را به این اتفاقات دردناک معطوف میکند. پردازش گونهای کار که تداعیکنندهی موسیقی فرنگی زمان قاجار است و سرخوشی این بیگانگان از پیروزی و چپاول بخشهایی از خاک ایران. در لابلای این لحن آمیخته با نشاط میتوان ناله و دریغهای پراکندهای را دید که به گمان من شاید نمادی برای خیزشهای پراکندهای باشد که در مبارزه با این غارتگریها پدید آمد.
اما دست آخر باید کار ستودهی همایون شجریان را پاس بداریم و دست به سینه احترام کنیم که در مواجهه با هرگونهی کلامی، به زیبایی شخصیت واژهها را احترام میکند. اینگونه مراعات بایستههای شعر در نزد خاندان شجریان موروثی است و چندان شگفت نمینماید اما شگفتی اینجاست که فاصلهی استاد شجریان و فرزندش در این گزینه با سایر خوانندگان ارجمند آواز ایرانی بسیار و بسیار است! شاید اگر بگویم که استاد شجریان روی تکبهتک واجها (حرفها) کار میکند و در واجگاه و سازمان تولید همخوانها دگرش ایجاد میکند تا بیشترین پیوند را میان شعر و موسیقی برقرار کند کسی نپذیرد اما به لطف خدا بهزودی در یک نوشتار بلند و بررسی علمی و مستند این ویژگی خاص استاد شجریان به دوستداران ایشان پیشکش خواهد شد. (+)
به هر روی در کارهای همایون شجریان که نگاه میکنم نشانههای اسباب بزرگی را برای این جوان کوشا فراهم میبینم و از خداوند مهربان برای ایشان و پدر ارجمندشان آرزوی بهروزی و برای علی قمصری نیز روزگار شکوفاتری خواستارم. می پوزم از پراکندگی! که آنلاین نوشته شده است.
در این کنونهی روزگار همگام با پیشرفت فنآوری در همهی زمینهها، هنر و زیباشناسی نیز فرازش کرده و پسند هنری نیز پیرو این فرازش. میپندارم در کنونهی ما دیگر آثار هنری فِلَت و تخت چندان به پسند زیباشناسان خوش نمیآید و آنچه زیبا مینماید آنیست که آمیزهای از معانی و مفاهیم گونهگون باشد و راه برداشت هرمنوتیک را بر کسی نبسته باشد...
در این کار به زیبایی از اِلمانها و نمادهای روزگاران دور تا نزدیک ایران زمین و خلیج پارس بهرهگیری شده است و آرزوست که همگان این تلاش زیبای شما را به نیکی دریابند. آنچه آورده میشود نگاه من است و بر پذیرش آن پای نمیفشارم.
تابلوی آغازین کار از سواحل شمالی خلیج فارس نشانی میدهد و تم موسیقایی بندری بهگونهای دراماتیزهشده چه در پردازش ریتم و چه به لحاظ الگوی جملهسازی ملودی شناسهی سزاوار این چشمانداز است؛ در یک رفتوبرگشت دیداری و شنیداری میتوان دریافت که اثر حاضر آمیغی است از نماهای دور و نزدیک که انگار میتوان جدا انگاشت؛ بدانشرط که بتوانیم قطرهقطرهی خیلج پارس را از هم جدا کنیم. چراکه تنیدگی و پیوستگی این نماها به ژرفای خلیج پارس و روزگاران است. من در نمای نزدیک تابلوی آغازین چشم نگران کودکی برهنه را میبینم که به دوردست نیلگون خیره به راه پدر است تا باشد که باز بیند دیدار آشنا را! و در نمای دور بغض فروخوردهی دریا را که بر ساحل دردانهاش رد چکمهی اسکندر، گرز شکستهی افراسیاب، هستهی خرمای سعدوقاص و قوطیهای بیاندام عیش خاتمان بهاف! و دیگر و دیگر... پیداست... و غروری فرازان که به فر فروزندهی یزدان، هربیگانه که بدینسرای درآمد، ایرانزمین را وطن و عزیز خویش انگاشت و داشت...
با این پیشدرآمد و تماشای تابلوی آغازین اکنون میتوان به خیلج پارس آفریدهی علی قمصری از منظر ریختار و دینامیک، امپرسیونیم و حال درونی و مضامین نگاه کرد و بررسید. چندانکه شاخصههای دینامیکی و لحن و لهجهی جملات موسیقایی در احترام به اپیک و مکتب روایی دارای همبستگی هستند، نشان از نگاه روایی آهنگساز در ساخت و پیکربندی این اثر است.
اما در جایجای کار به روشنی میتوان جلوهها و شناسههای تراژیک و گاهی رمانتیک را مشاهده کرد. گفتن از شکوه پدیدهای شکوهمند که روزگاریست بهمعاینهی درد، رنج، غم، شادی، شکست، پیروزی، عشق، سردی، شور، هیجان، اضطراب، لبخند، اشک، غرور، دلاوری، احترام، هتک، ستم، مردم داری و تمام نمایههای خواسته و ناخواستهی زندگی مردمان ایرانزمین بوده است بایستهی مراعات چنین نگاهی از سوی آهنگساز است که به گمانم در این کار به نیکی احترام شده است.
این المانها را علی قمصری با بهرهگیری از رنگهای نهفته در شخصیت سازها نشان داده است و گناهکارم اگر نگویم در دستیابی به این توان نهانی سازها چه در این کار و چه در کارهای دیگری که من گوش دادهام توانمند بوده است. این نگاه در کار ارجمندان دیگر نیز به شدّت و ضعف وجود دارد که به برخی آثار کامکارها میتوان اشاره کرد اما به پندار من همچنان حسین علیزاده به عنوان ابداعکننده و پرچمدار این رویکرد در موسیقی ایرانی میدرخشد .
کوتاهی و فراوانی موتیفها، در این کار به گمان من در حکم یک عیار و پیمانه نموده شده است تا ذهن را به درازا و دیرپایی روزگار خلیج فارس راه بنماید. اما دگرگونگی و تنوعشان نشاندهندهی قومیتهای مستقل با خردهی فرهنگهای ویژه و گویشهای متنوع است که دست آخر همگی به یک تبار ایرانی وابستهاند، هست.
کنتراست در آفریدهی کنونی علی قمصری جلوهای شایسته دارد که نماد زندگی و روندگی است با تمام شاخصهای بایسته. آراستگی شدّت و ضعف در سازهای کوبهای و نیز ملودیک نمایهی روشنی برای بیان شیب و فراز مردمان این سرزمین است و مدلاسیون و ایجاد تضاد در لحن جملات نمودار دردها و دغدغههای پنهان و درون سوز این مردمان.
آهنگساز در بخشی از کار به پیروی از روایت کلام که جدا شدن برشهایی از خاک ایران در اثر پیمان نامههای شوم که ننگین نامه خوانده شدهاند، نمودینهی کنتراست را نشان میدهد و با تغیر در رنگآمیزی ارکستر و شخصیت و لحن جملات و نیز مدلاسیون توجه شنونده را به این اتفاقات دردناک معطوف میکند. پردازش گونهای کار که تداعیکنندهی موسیقی فرنگی زمان قاجار است و سرخوشی این بیگانگان از پیروزی و چپاول بخشهایی از خاک ایران. در لابلای این لحن آمیخته با نشاط میتوان ناله و دریغهای پراکندهای را دید که به گمان من شاید نمادی برای خیزشهای پراکندهای باشد که در مبارزه با این غارتگریها پدید آمد.
اما دست آخر باید کار ستودهی همایون شجریان را پاس بداریم و دست به سینه احترام کنیم که در مواجهه با هرگونهی کلامی، به زیبایی شخصیت واژهها را احترام میکند. اینگونه مراعات بایستههای شعر در نزد خاندان شجریان موروثی است و چندان شگفت نمینماید اما شگفتی اینجاست که فاصلهی استاد شجریان و فرزندش در این گزینه با سایر خوانندگان ارجمند آواز ایرانی بسیار و بسیار است! شاید اگر بگویم که استاد شجریان روی تکبهتک واجها (حرفها) کار میکند و در واجگاه و سازمان تولید همخوانها دگرش ایجاد میکند تا بیشترین پیوند را میان شعر و موسیقی برقرار کند کسی نپذیرد اما به لطف خدا بهزودی در یک نوشتار بلند و بررسی علمی و مستند این ویژگی خاص استاد شجریان به دوستداران ایشان پیشکش خواهد شد. (+)
به هر روی در کارهای همایون شجریان که نگاه میکنم نشانههای اسباب بزرگی را برای این جوان کوشا فراهم میبینم و از خداوند مهربان برای ایشان و پدر ارجمندشان آرزوی بهروزی و برای علی قمصری نیز روزگار شکوفاتری خواستارم. می پوزم از پراکندگی! که آنلاین نوشته شده است.
منبع:
سایت شجریانیها
تاریخ انتشار : پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390 - 00:00
دیدگاهها
به نیما
خوب کارهای قمصری برای شمای که در این سطح کار می کنید خوبه شاید ضعیف تر از این کار ها هم برایتان جالب باشد بحثی نیست ،برای شما که موسیقی اینقدر خوب می فهمید تاسف می خورم
مطمئن باشید کسی با پول و تبلیغات موسیقی را به خورد مردم می دهد
ننگ باد روزی قمصری افتخار ایران شود تا کسانی
چون حسین علیزاده و کیهان کهر در ایران می درخشد و...
شما که نظر میدید و می نویسید علی قمصری در شان همایون نیست معلومه نه استاد همایون رو میشناسی نه از موسیقی و آهنگ فهمی چیزی بلدی چون همایون مثل تو فکر نمیکنه که این در شان منه یا نه، چرا واقع بینانه نگاه نکنیم 2آلبومی که علی قمصری برای همایون عزیزم آهنگسازس کرده از همه کاراش بهتره
من نه علی قمصری رو میشناسم نه شاگردشم که بخوام ازش دفاع کنم ولی موسیقی کار میکنم و موسیقی رو میفهمم من امروز این حرف رو به شما میگم علی قمصری در آینده در سطح جهانی نام و آوازه اش برای موسیقی ایران افتخار آفرین خواهد شد، بدرود
فقط تاسف به حال موسیقی ایرانی که باید شاهد این باشیم که فرزند خلف استاد شجریان در کنار کسی به اجرا موسیقی می پردازد که اصلا در شان ایشان نیستند نمیدانم چرا همایون انقدر اصرار به اجرا با چنین فردری را دارد و چرا؟؟؟؟؟ در وبلاگ همایون و در سایت دل آواز و سایت شجریانی ها انقدر در مورد چنین فردی می نویسند . نمی دانم؟؟؟؟؟؟/
نگارنده پیرامون اثر خلیج پارس گویا بیشتر شعر گفته تا نقد و وصف و این به هر حال زیباست.
جناب دیدگاه هم گویا به حجم و بزرگی نوازندگان و آهنگسازان بیشتر اعتقاد دارند تا ماندگاری اثر آنها. حسین علیزاده و کیهان کلهر بت که نیستند متبحرند و استاد در کارخویش به آثار قمصری هم انتقاداتی وارد است اما نه به این شدت
افزودن یک دیدگاه جدید