
گفت وگو با ارسلان کامکار،آهنگساز و مایستر ارکستر سمفونیک تهران:
آیا کسی چو من عاشق موسیقی هست؟!!
آمن خادمی - سجاد پورقناد: رک گویی یک از ویژگی های خانواده کامکار است و ارسلان کامکار نیز از این ویژگی مستثنی نیست؛ساده و بی ریا صحبت می کند.با اینکه استاد صاحب نامی برای آموزش ویلن نداشته اما از سن 27 سالگی به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت می کند و به گفته بسیار از نوازنده های قدیمی ارکستر وی از همان ابتدا ساز ویلن را خوب می نواخته است.کامکار از روزهایی سختی صحبت می کند که قرار بود کنسرتو ویلن بتهوون را اجرا کند و اینکه 48 ساعت قبل از اجرا استرس تمام وجودش را گرفته بود.به صراحت می گوید این روزها دیگر اعتماد به نفس ندارم که کنسرتو ویلن بزنم.این هنرمند از روزهایی سخت دیگر می گوید که نت های آثار نبوده و او مجبور بود آثاری چون چهار فصل ویوالدی را نت به نت از روی نوار پیاده می کند و این حرفش را مقایسه می کند با برخورد هنرجویان الان که بی انگیزه هستند.می گوید اگر کسی در آن زمان نت های ویوالدی را به من می دارد پر می کشیدم اما جوان های امروز نه!
ارسلان کامکار (۱۳۳۹ در سنندج) نوازنده بربط و ویولن و عضو گروه کامکارها است. او مقدمات موسیقی را نزد پدر فراگرفت و در سنین خردسالی در شهر سنندج با گروههای مختلفی که توسط پدرش سرپرستی میشد، به اجرای کنسرت میپرداخت.
او پس از چندی به تهران سفر کرد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فراگیری موسیقی را ادامه داد. وی پس از تکمیل دروس موسیقی، به عنوان نوازنده ویلن، همکاریاش را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کرد. او هم اکنون یکی از اعضاء ارزشمند این گروه و مایستر ارکستر سمفونیک تهران است.ارسلان علاوه بر نوازندگی ویولن کلاسیک در عود نوازی نیز بسیار چیره دست است. وی آثار متعددی را پدید آوردهاست.
ازآثار وی می توان به یاد علی اصغر کردستانی،زردی خزان،سوئیت سمفونیک افسانه سرزمین پدریام،سرود ایران،شوریده دل،سوئیت سمفونیک کردی،کنسرتو کمانچه (با همکاری اردشیر کامکار)،شباهنگام (با همکاری هوشنگ کامکار روی اشعار نیما یوشیج،جاده ابریشم ،موسیقی متن فیلم مادر (به کارگردانی علی حاتمی)،
موسیقی متن فیلم آوازهای سرزمین مادریام (به کارگردانی بهمن قبادی،آلبوم خاک نغمه خراسانی،نغمه صلح و ....اشاره کرد. ارسلان همچنین در زمینه موسیقی کودکان نیز، موسیقی متن تاترهای سبز در سبز شش جوجه کلاغ و روباه، کار آگاه 2، بابا بزرگ و ترب و موسیقی فیلم تنبل قهرمان (همه نمایشها به کارگردانی بهروز غریب پور اجرا شده است) را ساخته است.پای صحبت ارسلان کامکار نشسته ایم:
همچنین بچهها و یا خود من انتظار نداریم که وی پیگیری مسائل حقوقی ما یا مسائل بیمه یا مسائل اجرای ما بشود. اما زمانیکه یک شخص به عنوان رهبر میآید و خودش هم مدیر هنری را برعهده میگیرد، توقع نوازندگان بالا میرود. به فرض مثال زمانی که آقای صهبایی سکان رهبری دائم ارکستر سمفونیک را برعهده گرفت خودش نیز مسئولیت مدیر هنری را قبول کرد و خوب طبیعی است که در این شرایط توقع بسیار بالا میرود؛ چرا که اگر وی کار و اجرای خوب از نوازنده میخواهد باید به همان اندازه به فکر این باشد که نوازنده حقوقش را گرفته است، بیمه وی به چه صورت است، اگر غایب است چرا غایب است و از این اتفاقات روزمره!
یک نوازنده سولیست به طور حرفهای از بچگی به روی سن میرود و در طی این اجراها تجربههای مختلفی کسب میکند و دستش روان میشود. اما اکنون برای سولیست بودن، سنم بالا رفته است و دیگر اینکه من تجربه یک سولیست حرفه ای را ندارم. یک سولیست حرفهای در طول تحصیل خود آنقدر کنسرت میدهد که سولیست بودن برایش عادی میشود؛ هرچند خیلی از اینها اذعان دارند که استرس تا آخر عمر با آنهاست.
به فرض مثال در کنسرتو ویولون بتهوون، دو روز مانده به اجرا آنقدر دلهره داشتم که مجبور شدم پیش یکی از دکترهای فامیل بروم و ایشان یک قرص آرامبخش به من داد که یک ساعت قبل از اجرا بخورم. یادم هست که در این اجرا که به رهبری ایرج صهبایی بود، یک ساعت قبل از اجرا من قرص را خوردم و هر چه منتظر تاثیر قرص شدم نتیجهای ندیدم! زمان اجرا ارکستر شروع به نواختن اورتوری کرد و من پشت صحنه در دلم به خودم فحش میدادم که حالا کنسرتو دادنت چه بود!؟ بعد فکر کردم که نه دیگر دیر شده است و اجرا زنده است و مخاطبان نشسته اند و ارکستر هم دارد کار خودش را انجام میدهد. روی صحنه رفتم و از ابتدای اجرای کنسرتو که هنوز ویولون وارد نشده بود، کم کم به خودم تلقین کردم که حالا که این کار را کردی باید بزنی و راه دیگری وجود ندارد... بعد از اینکه نت های اولیه را زدم، انگار آب سردی به روی من ریخته شد و تا آخر کنسرتو تقریبا راحت بودم.
با این حال من عاشق موسیقی بودم و برای خودم جالب است که بدانم آیا کسی آنقدر عاشق است؟! شاید باشد ولی من ندیدم! یادم هست یک زمان در حیاط خانهمان در سنندج مینشستم و نوار چهار فصل ویوالدی را گوش میدادم و چون نت این اثر نبود، مدام نوار را خاموش و روشن میکردم و نت آن را یادداشت میکردم. همچنین نت کنسرتو شماره 3 موتسارت با اجرای فرانچسکاتی را به همین صورت نوشتم و بعد از اینکه نت اصلی آن به دستم رسید، متوجه شدم که در چهار فصل ویوالدی همه نتها را درست نوشتم و در کنسرتوی 3 موتسارت فقط چند نت را در یک میزان اشتباه شنیده و نوشته بودم! اما در حال حاضر میبینیم که به هنرجوهای امروزی نت قطعات ویوالدی را میدهید و اینقدر سرد برخورد میکند که آدم شوکه میشود! اما در زمان ما اگر کسی همچنین نتی را به من میداد من پر در میآوردم. حالا نمیدانم هنرجوها نتهای ویوالدی، باخ و بتهوون را خودشان دارند و به روی خودشان نمی آوردند که اینقدر با بیمیلی برخورد میکنند یا مشکل از تفکر من است!؟
*هم اکنون چقدر با ویولن تمرین میکنید؟
- من عشق آهنگسازی دارم اما به دلیل اینکه مایستر ارکستر سمفونیک هستم و همیشه باید روی سن باشم به همین دلیل یک آرشه بدون کلیفون دارم که بتوانم شبها با آن بی صدا تمرین کنم تا مزاحم دو فرزند کوچکم نباشم!
ارسلان کامکار (۱۳۳۹ در سنندج) نوازنده بربط و ویولن و عضو گروه کامکارها است. او مقدمات موسیقی را نزد پدر فراگرفت و در سنین خردسالی در شهر سنندج با گروههای مختلفی که توسط پدرش سرپرستی میشد، به اجرای کنسرت میپرداخت.
او پس از چندی به تهران سفر کرد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فراگیری موسیقی را ادامه داد. وی پس از تکمیل دروس موسیقی، به عنوان نوازنده ویلن، همکاریاش را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کرد. او هم اکنون یکی از اعضاء ارزشمند این گروه و مایستر ارکستر سمفونیک تهران است.ارسلان علاوه بر نوازندگی ویولن کلاسیک در عود نوازی نیز بسیار چیره دست است. وی آثار متعددی را پدید آوردهاست.
ازآثار وی می توان به یاد علی اصغر کردستانی،زردی خزان،سوئیت سمفونیک افسانه سرزمین پدریام،سرود ایران،شوریده دل،سوئیت سمفونیک کردی،کنسرتو کمانچه (با همکاری اردشیر کامکار)،شباهنگام (با همکاری هوشنگ کامکار روی اشعار نیما یوشیج،جاده ابریشم ،موسیقی متن فیلم مادر (به کارگردانی علی حاتمی)،
موسیقی متن فیلم آوازهای سرزمین مادریام (به کارگردانی بهمن قبادی،آلبوم خاک نغمه خراسانی،نغمه صلح و ....اشاره کرد. ارسلان همچنین در زمینه موسیقی کودکان نیز، موسیقی متن تاترهای سبز در سبز شش جوجه کلاغ و روباه، کار آگاه 2، بابا بزرگ و ترب و موسیقی فیلم تنبل قهرمان (همه نمایشها به کارگردانی بهروز غریب پور اجرا شده است) را ساخته است.پای صحبت ارسلان کامکار نشسته ایم:
- برای آغاز مصاحبه میخواستم بگویم که از چه سالی وارد ارکستر سمفونیک تهران شدید و چگونه؟
- نحوه آزمون ورود به ارکستر سمفونیک در 30 سال پیش به چه صورت بوده است؟
- شما از چه سالی به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک انتخاب شدید؟
- جناب کامکار با توجه به صحبتهای خودتان و اینکه بسیار تاکید کرده اید که مثلا افرادی مانند منوچهر صهبایی زمانی که به عنوان رهبر مهمان میآمدند بسیار خوب بود اما در زمان رهبری دائم، ارکستر دچار مشکل شد؛ دلیل اینکه ارکستر با رهبرهای دائم معمولا با مشکل مواجه میشود به چه خاطر است؟
همچنین بچهها و یا خود من انتظار نداریم که وی پیگیری مسائل حقوقی ما یا مسائل بیمه یا مسائل اجرای ما بشود. اما زمانیکه یک شخص به عنوان رهبر میآید و خودش هم مدیر هنری را برعهده میگیرد، توقع نوازندگان بالا میرود. به فرض مثال زمانی که آقای صهبایی سکان رهبری دائم ارکستر سمفونیک را برعهده گرفت خودش نیز مسئولیت مدیر هنری را قبول کرد و خوب طبیعی است که در این شرایط توقع بسیار بالا میرود؛ چرا که اگر وی کار و اجرای خوب از نوازنده میخواهد باید به همان اندازه به فکر این باشد که نوازنده حقوقش را گرفته است، بیمه وی به چه صورت است، اگر غایب است چرا غایب است و از این اتفاقات روزمره!
- هماکنون بعضی از موزیسینها که بر خلاف توهم انگاری مسئولان انجمن موسیقی، قصد و قرضی هم ندارند از صدای بعد ارکستر سمفونیک و به ویژه فاش بودن صدای سازهای بادیبرنجی میگوید جناب کامکاراین موضوع چقدر با واقعیت تطابق دارد ؟
- یعنی شما میگویید اکنون صدای ارکستر سمفونیک تهران عالی است و هیچ مشکلی ندارد!؟
- نظر ارزیابی شما از رهبری نادر مرتضیپور چیست؟
- شاهدیم در ارکستر سمفونیک کارهای سولیستی اجرا نمیشود دلیل آن چیست؟ یعنی نوازندهها تمایل به اجرای کنسرتو ندارند!
- را کارهای سولیستی زیاد از شما ندیدهایم و فقط شما چند سال پیش، کنسرتو ویولن بتهوون را اجرا کردید و دیگر بعد از آن کنسرتو اجرا نکردید؟
یک نوازنده سولیست به طور حرفهای از بچگی به روی سن میرود و در طی این اجراها تجربههای مختلفی کسب میکند و دستش روان میشود. اما اکنون برای سولیست بودن، سنم بالا رفته است و دیگر اینکه من تجربه یک سولیست حرفه ای را ندارم. یک سولیست حرفهای در طول تحصیل خود آنقدر کنسرت میدهد که سولیست بودن برایش عادی میشود؛ هرچند خیلی از اینها اذعان دارند که استرس تا آخر عمر با آنهاست.
به فرض مثال در کنسرتو ویولون بتهوون، دو روز مانده به اجرا آنقدر دلهره داشتم که مجبور شدم پیش یکی از دکترهای فامیل بروم و ایشان یک قرص آرامبخش به من داد که یک ساعت قبل از اجرا بخورم. یادم هست که در این اجرا که به رهبری ایرج صهبایی بود، یک ساعت قبل از اجرا من قرص را خوردم و هر چه منتظر تاثیر قرص شدم نتیجهای ندیدم! زمان اجرا ارکستر شروع به نواختن اورتوری کرد و من پشت صحنه در دلم به خودم فحش میدادم که حالا کنسرتو دادنت چه بود!؟ بعد فکر کردم که نه دیگر دیر شده است و اجرا زنده است و مخاطبان نشسته اند و ارکستر هم دارد کار خودش را انجام میدهد. روی صحنه رفتم و از ابتدای اجرای کنسرتو که هنوز ویولون وارد نشده بود، کم کم به خودم تلقین کردم که حالا که این کار را کردی باید بزنی و راه دیگری وجود ندارد... بعد از اینکه نت های اولیه را زدم، انگار آب سردی به روی من ریخته شد و تا آخر کنسرتو تقریبا راحت بودم.
- تاکنون چند اثر سولیستی اجرا کردهاید؟
- اگر قرار باشد در آینده نیز کنسرتو بزنید، چه میزنید؟
- باتوجه به اینکه کنسرتو کمانچه شما با عنوان «برتارک سپیده» با استقبال خوبی مواجه شد و اینکه شما ساز عود را هم به خوبی مینوازید آیا نمیخواهید برای ساز عود هم کنسرتو بنویسید؟
- شما هیچوقت نوازندگی عود خود را آنچنان مطرح نکردهاید، چرا؟
- شما الان که ضبط شوشتری برای ویولون اثر آقای دهلوی را دوباره میشنوید، از اجرایتان راضی هستید؟
- چرا در اجرای آقایان شجاع الدین لشکرلو و رحمتالله بدیعی کادانسی وجود داشته اما در اجرای شما کادانس وجود ندارد؟
- شما یک کوارتت «به یاد سید علی اصغر کردستانی» دارید که مربوط به 28-27 سال پیش است نمی خواهید آن را منتشر کنید؟
- یعنی با ارکسترزنده ؟
- یعنی میخواهید همان تجربهای که آقای هوشنگ کامکار در اثر«بهاران آبیدر» تکرار کرده است را شما دوباره تکرار کنید؟
- نمیخواهید برای ارکستر سمفونیک بنویسید ؟
- بسیاری از کارهای شما اکنون در بازار نیست نمی خواهید، دوباره آنها را منتشر کنید؟
- شما چند سال است که اجراهای خودتان را بدون خواننده به صحنه میبرید؟ فکر نمیکنید نبود یک خواننده در گروه کامکار به موسیقی گروه لطمه میزند؟
- شما چند سال ویلن زدید و اساتید شما چه کسانی بودند؟
- یعنی خودتان معلم خودتان بودهاید؟!
با این حال من عاشق موسیقی بودم و برای خودم جالب است که بدانم آیا کسی آنقدر عاشق است؟! شاید باشد ولی من ندیدم! یادم هست یک زمان در حیاط خانهمان در سنندج مینشستم و نوار چهار فصل ویوالدی را گوش میدادم و چون نت این اثر نبود، مدام نوار را خاموش و روشن میکردم و نت آن را یادداشت میکردم. همچنین نت کنسرتو شماره 3 موتسارت با اجرای فرانچسکاتی را به همین صورت نوشتم و بعد از اینکه نت اصلی آن به دستم رسید، متوجه شدم که در چهار فصل ویوالدی همه نتها را درست نوشتم و در کنسرتوی 3 موتسارت فقط چند نت را در یک میزان اشتباه شنیده و نوشته بودم! اما در حال حاضر میبینیم که به هنرجوهای امروزی نت قطعات ویوالدی را میدهید و اینقدر سرد برخورد میکند که آدم شوکه میشود! اما در زمان ما اگر کسی همچنین نتی را به من میداد من پر در میآوردم. حالا نمیدانم هنرجوها نتهای ویوالدی، باخ و بتهوون را خودشان دارند و به روی خودشان نمی آوردند که اینقدر با بیمیلی برخورد میکنند یا مشکل از تفکر من است!؟
*هم اکنون چقدر با ویولن تمرین میکنید؟
- من عشق آهنگسازی دارم اما به دلیل اینکه مایستر ارکستر سمفونیک هستم و همیشه باید روی سن باشم به همین دلیل یک آرشه بدون کلیفون دارم که بتوانم شبها با آن بی صدا تمرین کنم تا مزاحم دو فرزند کوچکم نباشم!
- و برای پرسش پایانی برای عود چقدر تمرین میکنید؟
منبع:
روزنامه آرمان
تاریخ انتشار : شنبه 28 خرداد 1390 - 00:00
دیدگاهها
من افتخار شاگردی استاد ارسلان کامکار را دارم ای کاش بیشتر با استاد میتوانستم در کنار استاد باشم چون برای من که عاشق و دیوانه ویلن کلاسیک هستم بیست دقیقه کلاس برایم اصلا کفاف نمیدهد ای میتوانستم با استاد رابطه داشته باشم ای کاش ای کاش ولی میتوانم مدعی این باشم که از بین شاگردهای استاد من بیشتر از همه عاشقم یعنی عاشق موسیقی چون نزدیک هزار کیلومتر را طی میکنم تا به استاد نازنینم برسم حتی به خاطر تمرین بیشتر احتمالا از دانشگاه انصراف بدم
افزودن یک دیدگاه جدید