پرونده ای برای آلبوم «داروگ» با صدای روزبه نعمتالهی - 1
بو میکشم تو رو ازشال قرمزم....
-
حسن علیشیری | ترانه سرا
13 قطعهی آلبوم «داروگ» را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهی اول که شامل قطعاتی با اشعاری از مولانا، نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث و حتا قطعهی «شبم سیاه، روزم سیاه» با ترانهی مسرور نعمتالهی، در ادامهی فضای آلبومهای پیشین این خواننده است و به جز تغییراتی در فضای تنظیمها، به ویژه در قطعهی «داروگ»، تفاوت چندانی بین آثار اینچنینی روزبه نعمتالهی در گذشته و این آثار وجود ندارد.«داروگ» نیز با وجود ملودی زیبا و فضاسازی مناسب در تنظیم، در لحن و اجرا با فضای شعر نیما تفاوت اساسی دارد. نیما در این شعر با لحنی دادخواهانه و تقاضامندانه از خشکسالی گله میکند و از «داروگ» میخواهد که خبر رسیدن باران را بیاورد؛ در حالی که لحن روزبه نعمتالهی در اجرای این قطعه همان لحن حماسی و پرغرور همیشگیست که از روح شعر نیما فاصلهی زیادی دارد.
آنچه این آلبوم را از آثار گذشتهی روزبه نعمتالهی متمایز میکند، دستهی دوم آثاراست که ترانههایی از میثم یوسفی و حسین غیاثی را در بر میگیرد. ترانههایی که با وجود مضمون مشترک و تکراری عشق، با بهرهگیری از تصویرسازیهای درخشان و خلاقیتهای شاعرانه، حال و هوایی متفاوت از آثار عاشقانهی منتشر شده در بازار موسیقی پاپ را رقم میزند. در میان این قطعات، ترانهی «زخم» با مطلع درخشان: «زخم تازه میزنی اما دَم نمیزنم/ شهروبی شونهی تو دیگه قدم نمیزنم» و «شال» از میثم یوسفی و همچنین «خدانگهدار» از حسین غیاثی، از بهترین ترانههای عاشقانهی سالهای اخیر هستند که در عین سادگی، رعایت قواعد ژانر پاپ و تناسب با سبک و صدای خواننده، از عناصر ترانههای متفاوت به خوبی بهره گرفتهاند. خلق فضاهای نوستالژیک با استفاده از عناصر آشنا از دیگر مشخصههای ترانههای این دو ترانهسرا در این آلبوم است. برای مثال به این بند از ترانهی «خدانگهدار» از حسین غیاثی و استفادهی شاعرانهاش از نام و ترانهی «فرهاد مهراد» توجه کنید: «میخوام که با ترانههای فرهاد، خاطرههامو ازتو پس بگیرم/ بارون بیاد خیسب شم، نفهمم، برف بیاد گولّه بشم بمیرم»
در کنار ترانههای خوبی از این دست، ملودیهای ساده اما تاثیرگذار این قطعات به همراه اجرای پر حس و زیبای روزبه نعمتالهی باعث شده توجه و تمرکز شنونده بیش از هر چیز دیگر به کلام جلب شودو با آن همذاتپنداری کند.
در انتها امیدوارم با استمرار همکاری این تیم موفق، شنوندهی ترانههایی ماندگار و تاثیرگذار باشیم.
مؤخره:
میثم یوسفی و حسین غیاثی، که مدتیست شاهد انتشار پیاپی آثارشان هستیم، هر دو به نسلی تعلق دارند که به همراه ترانهسرایان دیگری همچون روزبه بمانی، افشین مقدم، مونا برزویی، کوروش سمیعی، نیما کوکلانی، مهدی ایوبی و بسیارانی دیگر،در کنار قدیمیترهای خانهی ترانه: افشین یدالهی، سعید امیراصلانی، یغما گلرویی، نیلوفر لاریپور و بابک صحرایی، از اوایل دههی هشتاد جریان متفاوتنویسی را در جلسات خانهی ترانه به راه انداختند و هر یک در سبک و زبان خود دست به خلاقیت و نوآوری زدند. باعث خوشحالیست که آزمون و خطاهای آن دوران در کنار تجارب سالهای اخیر به تعدیل ذهن و زبان این ترانهسرایان جوان انجامیده و امروز شنونده ترانههایی هستیم که با وجود خاص و متفاوت بودن، مخاطبان گستردهای دارد و توجه عامهی مردم را نیز به خود جلب میکند. همچنان حسرت بزرگ در این میان، عدم امکان ساخت و انتشار ترانههای اجتماعی و غیرعاشقانهی این ترانهسرایان است.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 اردیبهشت 1392 - 00:44
دیدگاهها
پرونده ای برای آلبوم "روزبه نعمت الهی" یا برای "مدح و ثنای رفقای ترانه سرا"؟؟؟؟
این مدح و ثنای نوبتی کم کم دارد به یک عادت روزمره تبدیل می شود!!
آقای علیشیری "زخم تازه میزنی اما دَم نمیزنم/ شهروبی شونهی تو دیگه قدم نمیزنم" به نظر شما درخشان است؟؟؟ می شود بگویید چه جوری میشود در حالیکه سر روی شانهء کسی می گذاریم با او قدم بزنیم؟
هرچند قابل هضم است اینکه باید به زودی منتظر پرونده ای با قلم میثم یوسفی یا دیگر نامبرده ها در ثنای شما باشیم!!
بیایید "خوب" ها را "بی نظیر و درخشان" خطاب نکنیم تا ارزشش کاسته نشود!!!!
"موسیقی ما" لطفا دست از این روند رفیق بازی دست بکشید!! این را در نظرات قبل ترم هم گفته ام! این سایت رسانه ای جهت پیش برد اهداف موسیقیایی کشور باید باشد نه تثبیت رفاقتِ رفقا!!!
انتقاد شما از "پرونده ای برای داروگ" به نظرم بسیار بی انصافانه آمد ، با خواندن نظرتان دوباره برگشتم و یکبار دیگر انرا از نو خواندم چون بار اول تنها چیزی که به ذهن من نیامد همان مدح و ثنا بودن آن بود ، که بیشتر معرفی اثری از طرف یک استاد بزرگ و نشان دادن نقاط قوت کار برای مخاطبی بود که وقتی به ترانه سرا و خواننده مورد علاقه اش عشق می ورزد هر چه توضیح ویا به قول شما مدح از این دست را به دل جان میخواند . . . چرا نگران نوشته های به قول شما مدح و ثنای آتی هستید ، مگر نمیدانید هر کسی که از مخلوقی تشکر میکند در واقع در حال عبادت و ستایش خالقی است که چنین مخلوقات در خور تحسینی را بوجود آورده است که با وجود تمام زخمهایی که این زمانه بر پیکرشان میزند باز مردانه برای شادی و نشاظ روح من و شما می سرایند و می خوانند . . . که اینان هر تقدیر و تشکری که دریافت کنند فقط بخش کوچکی از سهم خودشان را گرفته اند.
با سپاس از نگارنده و آفرینندگانِ آلبوم داروگ
نقد و ارزیابیِ منصفانه ای از اثر را شاهد بودیم که مویّدِ روند صعودیِ آثارِ روزبه نعمت اللهی است که به یمن ارائه ی مجموعه ای موجّه از گنجینه های ادبیاتِ این سرزمین و بهره مندی از ترنّماتِ مبتکرانه یِ دو تن از ترانه سرایانِ جوان و مستعد به منصه ی ظهور رسیده است و مظاهری از شکوفاییِ نوباوه گانِ موزیک پاپ در چند نمایِ منحصر به فرد از ترانه ها ، مشهود است که از کسالت و رخوتِ شایع فاصله می گیرد ، لحنِ حماسیِ قاطع و به دور از غلو هایِ جلوه گرانه و تصنّعی و تسلّطِ روزافزون بر فراز و فرودهایِ ترانه که بیش از گذشته بر آوایِ روزبه ، برازنده جلوه می کند ، او را از سایرِ خوانندگانِ مطرح در فضایِ امروز، متمایز می سازد و به سبکِ وی غنا و اصالت می بخشد .
اشاره به مطلع درخشان "زخم تازه میزنی اما دَم نمیزنم/ شهروبی شونهی تو دیگه قدم نمیزنم " نیز البته به جا بوده ( و البته بر خلافِ استنباطِ سرکار خانم مرادی که "سر بر شونه گذاشتن "را در پندارِ خود به تجسّم نشسته بودند می توان به تعبیرِ دیگری نظیرِ شونه به شونه راه رفتن و .... را نیز لحاظ کرد و لذّتِ این تصویرسازی را مکرّر کرد و انکار نکرد ) ، هر چند که مضامین درخشان دیگری نیز در مجموعه ی ترانه های این ترانه سرایان (میثم یوسفی ، حسین غیاثی ) تاکنون از نظرِ ناظرانِ آگاه به روند ترانه سرایی در امروزِ ایران ، گذشته که نوید بخشِ بالندگیِ آتیه است و ترمیمِ ازهم گسیختگی و آشفتگی هایِ جاری در این عرصه را با تعمیمِ نسبیِ این روند ، شاهد خواهیم بود .
سرکار خانوم آناهیتا ، البته لازم به ذکر است که منظور شاعر شانه به شانه قدم زدن بوده است نه سر بر روی شانه قدم زدن. اگر شما هم به مفهوم ترانه ها می اندیشیدید شاید زبان به مدح می گشودید.
من به عنوان یکی از طرفداران قدیمیه چاوشی خدمتتون عرض میکنم که بی شک بهترین البوم چند وقت اخیر بود که شنیدم حتی بالاتر از 13 بالاتر از جادهی رویا وبالاتر از حباب و یا خاطره ها
و ندیدم کسی رو که این البومو تحسین نکنه نظر این دوست عزیزمون واقعا جالب بود
به نظرم آلبوم خیلی خوبی بود...
البوم خوبی بود ولی خواهشا باالبوم استاد محسن چاوشی مقایسه نکنید 2تا اهنگ چاوشی می ارزه به همه ی البوما یکی غلط کردم یکی کوبه کو هرخواننده ای رنگ و بوی خودشو داره اقا محمد
البوم خوبی بود ولی آهنگ خدانگهدار فوق العادست
اگر احیانا آقای نعمت الهی عزیز این صفحات را می خوانند جدای از اینکه از برخی نظرات راجع به آلبومشان باخبر میشوند این را هم بخوانند لطفا که چرا با داشتن یک وب سایت ولی هیچ خبری از به روز شدن آنها را شاهد نیستیم و این عیب خیلی از خوانندگان است که سری به وبسایت هایشان نمی زنند ماه ها و گاه سالها. وقتی هم که مدت دامین و فضای اینترنتی شان - که هزینه دار است- تمام میشود وب سایت هم فاتحه....
آخرین باری که به وب سایت ایشان سر زدم شش هفت ماه قبل بود. الان هم هیچ فرقی با قبل ندارد.بدتر از همه بخش ارتباط پستی با ایشان هم همچنان غیر فعال است.
دیگر چه بهانه ی خوب و درستی بجز انتشار کار جدید یک هنرمندی که خودش مستقلا فضا و در واقع رسانه شخصی برای ارائه فعالیتهاش دارد اما متاسفانه.....
...
من که البومشون دوست داشتم
واقعا از ادبیات غنی این مرزو بوم استفاده کرده بود بازم ممنون
آلبوم بسیار زیبایی بود ممنون از روزبه عزیز.ترانه قاصدک و داروگ بسیار زیبا بود
زخم زدی، دم نزدم/ بشمر، منم کم نزدم
یه ضربه ی کاری بزن / هر چی توان داری بزن
افزودن یک دیدگاه جدید