مروری بر جنجالهای نماهنگ «دهه هشتادیا» در مصاحبه عوامل تولید و منتقدان این اثر
حاشیههای یک هدف و دو مسیر
موسیقی ما – چندی پیش نماهنگی با عنوان «دهه هشتادیا» منتشر شد که جنجالهای زیادی به راه انداخت. در این کلیپ اعضای گروه سرود «وصال» با شعری از «سعید پاشازاده» و موسیقی «نیما علامه» و تهیهکنندگی موسسه «مأوا» اجرا داشتند. شعری که آنها اجرا میکردند با مضمون ماه محرم و بیان عشق و ارادت به امام حسین (ع) از زبان نوجوانان بود. نوع شعر این اثر، سبک موسیقی و همچنین نوع کارگردانی کلیپ آن باعث شد تا از یک سو جمع زیادی شنوندگان و منتقدان، موافق این اثر باشند. اما برخی هم در این بین انتقادات جدی نسبت به دهه هشتادیا مطرح کردند. موافقان اعتقاد داشتند که در این اثر عشق و ارادت واقعی نوجوانان به امام حسین (ع) از زبان این نسل مطرح شده است. اما مخالفان اعتقاد داشتند که کلام و موسیقی نماهنگ دهه هشتادیا متناسب با ماه محرم نیست. همین مسائل باعث شد تا بحثهای زیادی طی چند هفته اخیر در فضای مجازی و رسانهها شکل بگیرد.
مدتی پس از این مباحث سراغ ترانهسرا و سازنده موسیقی این پروژه و سه چهره خارج از پروژه دهه هشتادیا رفتیم و با آنها درباره جزئیات دهه هشتادیا و حاشیههایش گپ زدیم. سعید پاشازاده و نیما علامه درباره روند تولید این اثر توضیحاتی را ارائه کردند و به حاشیهها پاسخ دادند. بهرام دهقانیار و مهرداد نصرتی و مجید تال هم نظرات خود را درباره بخشهای دیگر این اثر مطرح کردند. این گزارش را تا پایان بخوانید:
سعید پاشازاده، ترانه سرای کلیپ دهه هشتادیا، صحبتهای خودش را با ذکر این نکته شروع کرد که این اثر نه مداحی و نه مرتبط با هیئت است و گفت:«این کار نه مداحی و نه مرتبط با هیئت است و جامعه هدف آن هم قشر خاصی از رده سنی کودک و نوجوان است. در حقیقت این آهنگ برای قشر خاکستری کودک و نوجوان ساخته شده است. ما سعی کردیم به حقیقت جامعه کودک و نوجوان نزدیک شویم. گاهی شعری را به یک گروه سرود کودک و نوجوان میدهیم و هدف این است که نکتهای را به آنها یاد دهیم. اما در نماهنگ «دهه هشتادیا» سعی کردیم خودمان را بیست یا سی سال کوچکتر کنیم و از زبان یک کودک ده یازده ساله صحبت کنیم. چند کودک و نوجوان هستند که با توجه به جامعهای که در آن بزرگ شدهاند و شاید خیلی هم مذهبی نباشند با امام حسین (ع) صحبت میکنند. خیلی از کودکان و نوجوانان هستند که امام حسین (ع) را دوست دارند اما شاید با فضای نوحه و هیئتهای مذهبی ارتباط نگیرند و باید برای آنها هم خوراک تهیه کنیم. هدف همه آنهایی که نوحه تولید میکنند و ما، امام حسین (ع) بوده و هست ولی راهها و زبانها تفاوت دارد.»
او در پاسخ به این نقد که برخی گفته بودند چرا سراغ شعر آیینی مطابق با اصول سوگواری ماه محرم نرفته است هم چنین نظری داشت:«اشعار و نوحههای آیینی هر دهه تغییر میکند. اگر یک کودک، پدر و مادر مذهبی داشته باشد و اعتقادات و اصول مذهبی را دقیقتر داشته باشد شرایط متفاوت و محتوای مشخصی هم دارد. اما برای قشر خاکستری کودک و نوجوان که چنین شرایطی ندارد باید به گونهای دیگر رفتار کنیم و مخاطب شناسی اصل اول رسانه است. ما باید سعی کنیم که برای قشرهای مختلف جامعه تولید محتوا کنیم. باید همین کودک و نوجوانی که شاید خانواده مذهبی ندارد هم اسم امام حسین (ع) را بشنود و وارد مسیر شود و قدم به قدم تکمیل شود.»
پاشازاده در پاسخ به این سوال که چرا از برخی تعابیر و اصطلاحات مثل بلاک و پروفایل اینستا و خفن و... در ترانه این اثر استفاده کرده است هم این پاسخ را مطرح کرد:«نکته مهم هم این است که زبان کودک و نوجوانان امروز با آنچه که ما فکر میکنیم تفاوت دارد. ما باید با خودمان صادق باشیم و نمیتوانیم روی حقیقت چشم ببندیم. زمانی که مثلاً به بهانه عید غدیر در اینستاگرام کمپین درست میکنیم و عکس پروفایلهای خودمان را به طرح «من غدیریام» تغییر میدهیم که اتفاق خوبی هم هست پس چه اشکالی دارد که آن کودکان هم بگویند که عکس کربلا را در پروفایل اینستاگرام خود دارند؟ زمانی که یک شخص به ائمه بی احترامی میکنند و تصمیم میگیریم که آنها را بلاک یا ریپورت کنیم یا در صفحههای آنها کامنت اعتراضی منتشر کنیم، چه اشکالی دارد که یک کودک در این شعر میگوید دشمنان تو را بلاک کردم؟ حضرت علی (ع) فرمودهاند که باید فرزندان خود را با آداب و رسوم روز تربیت کنید چرا که آنها برای نسل دیگری ساخته شدهاند. ترانه دهه هشتادیا یک نظم کودک و نوجوان پست مدرن است و ما نمیتوانیم بگوییم که بچههای درگیر اینستاگرام نیستند. بسیاری از هجمههای فرهنگی در این فضا به کودکان ما تحمیل میشود ولی این شعر با همه آن ادبیات کودکانه خاص خودش چند نتیجهگیری مهم دارد. نتایج هم این است که کودکان با زبان خودشان در این شعر، تصمیم درستی میگیرند و اعلام میکنند. اینکه یک کودک عکس کربلا را در پروفایل خود داشته باشد یا دشمنان امام حسین (ع) را بلاک کند تصمیم درستی است که نباید از آنها غافل باشیم.»
او درباره حجم زیاد انتقادات و در عین حال نظرات مثبت نسبت به این پروژه هم اعلام کرد:«انتظار داشتیم که این آهنگ با نظرات مختلف همراه شود اما نه تا این حد! این قدم اول است و هرکاری در ابتدا نکات مثبت و منفی زیادی دارد و دیکته نانوشته هم غلط ندارد. اینکه ما جسارت به خرج دادیم و قدم اول را برداریم، امیدوارم باعث شود تا برای تولید محتوای واقعی کودکان و نوجوانان تلاش بیشتری شود. تأکید میکنم که تولید محتوا برای کودکان و نوجوانان باید واقعی و مبتنی بر واقعیتهای دنیای آنها باشد. نکته دیگر این است که ما نباید هرچه که دلمان میخواهد را به کودکان و نوجوانان اجبار کنیم. باید سعی کنیم بهروزتر با آنها رفتار کنیم و به علایقی که دارند احترام بگذاریم. در اینکه سعی میکنیم به دنیای آنها نزدیک شویم باید مواردی را هم به آنها آموزش دهیم.»
سعید پاشازاده درباره اینکه برخی با برچسب سفارشی بودن از این کلیپ انتقاد میکنند هم چنین دیدگاهی داشت:«کلیپ دهه هشتادیا سفارشی نبود و حاصل یک کارگروه سه چهار نفره است. ما با دغدغهای که داشتیم دور هم جمع شدیم و هیچگونه سفارشی در کار نبود. دوستان، حمایت کردند ولی طرح این پروژه حاصل یک کارگروه بود و تصمیم گرفتیم قدمی برداریم. جامعه هدف این کار مشخص است و کسانی که اعتراض میکنند باید واقعبین باشند چون این اثر برای هیئت نیست و مرتبط با قشر خاصی از جامعه کودک و نوجوان است. نباید جلوی تولید محتوا را بگیریم و باید سعی کنیم بهروزتر با بچهها صحبت کنیم. البته برآیند نظرات تا کنون به نظرم اینگونه بوده که 70 درصد موافقان نماهنگ دهه هشتادیا بودهاند. اینکه عموم مردم و جامعه مذهبی هم با این اثر ارتباط برقرار کردند بسیار نکته مهمی است. ما تمامی نظرات و نقدها را با دقت خواندیم و سعی کردیم که چراغ راه آینده خودمان باشد. سعی کردیم در پاسخ به نقدها زیاد صحبت نکنیم و اجازه دادیم که مردم قضاوت کنند و خدا را شکر که استقبالها هم بسیار خوب بود.»
سعید پاشازاده در پایان اعلام کرد:«ما باید یاد بگیریم سلیقههای شخصی خودمان را به اسم اعتقادات امام حسین (ع) به همدیگر تحمیل نکنیم و به سلایق همدیگر احترام بگذاریم. همه جامعه، ما نیستیم و ما معیار سیدالشهدا (ع) نیستیم و نمیدانیم ایشان چه چیزی را قبول و چه چیزی را رد میکنند. مسیر امام حسین (ع) با همه دودوتا چهارتایی که ما داریم تفاوت دارد. قدم اول را برداشتیم و این مسیر باز شد و امیدواریم کودک و نوجوان را جدی بگیرند و برای این رده سنی تولید محتواهای خوب صورت بگیرد. به اعتقاد من حتی اگر افراد، مخالف سلیقه ما بودند باید برای آنها هم محتوای مربوط به امام حسین (ع) را بسازیم. نماهنگ دهه هشتادیا به نظرم تولید ملی بود و سعی کردیم، جامعه را حسینی کنیم و قصد داشتیم که بحث کودک و نوجوان را جدی بگیریم. انشاالله که امام حسین (ع) قبول کنند و کاستیهای ما را به بزرگی خودشان ببخشند.»
نیما علامه که سازنده موسیقی نماهنگ دهه هشتادیا بوده است هم درباره جزئیات این اثر گفت:«من سالها با موسسه «مأوا» همکاری میکردم و از سوی این موسسه با من تماس گرفتند. به من اعلام کردند که ملودی این کار ساخته شده است اما نیاز به تغییراتی دارد. آقای سعید پاشازاده شعر و ملودی این کار را ساختهبودند و به نظر خودم آن ملودی در ژانر خودش جذاب بود. اما دوست داشتند که شیطنت ملودی کمی بیشتر شود و پاپیولارتر باشد. انتظار نداشتم اسم من به عنوان سازنده موسیقی به تنهایی در شناسنامه اثر نوشته شود چرا که سعید جان فرم اصلی ملودی را ساخته و اجرا کرده بودند. ما کار را پیش بردیم و شعر آن هم چند نوبت ادیت شد و گروه سرود وصال هم این کار را اجرا کردند. اعضای این گروه به نظر من بچههای بااستعدادی هستند و آینده روشنی دارند. فضای این کار محرمی بود و باید شخصیت حسینی در آن حفظ میشد اما در عین حال باید رنگ و لعاب تینایج هم پیدا میکرد. به همین دلیل سعی کردم در تنظیم این کار از صداهای مرتبط استفاده کنم. در تنظیم این آهنگ از صدای طبل هیئت و صدای قطره آب که مرتبط با واقعه عاشورا است استفاده کردهایم. در حقیقت یک سری کد برای این تنظیم این آهنگ دادیم. در هر صورت دوستان زیادی این کار را دوست داشتند و مخالفتهایی هم انجام شد.»
او در پاسخ به نقدهایی که نسبت به این اثر شده بود هم اعلام کرد:«به نظرم دلیل مخالفتها این بود که دوستان تصور دارند هربار که قرار است برای محرم، اثری تولید کنیم حتماً باید مشکی بپوشیم و گریه کنیم. اما به قول استاد «الهی قمشهای»، امام حسین (ع) در منتهی درجه سعادت هستند و فرشتهها به ایشان غبطه میخورند و ایشان باید به حال ما گریه کنند و ما چرا برای ایشان گریه میکنیم؟ به نظرم اگر نگاه متعصبانه نسبت به عاشورا کم شود، شاید بتوانیم نوآوریهایی داشته باشیم که دور از استانداردهای زیباشناسی نباشد. قرار نیست همه تعریف و تمجید کنند و نقدها را با آغوش باز میپذیریم و قطعاً در تولیدات بعدی، با دقت بیشتری کار میکنیم.»
نیما علامه در ادامه به این نکته هم اشاره داشت که سلیقه کودکان و نوجوانان در حال حاضر تغییرات زیادی پیدا کرده است:«شعری که به من دادند و ملودی که روی آن بود را بررسی کردم و دستاندرکاران پروژه دوست داشتند که این اثر یک کار شش هشتم باشد. اغلب کارهایی که برای ماه محرم تولید میشود هم شش و هشت هستند و چون تنظیم خاصی ندارند فقط صدای سینهزنی یا آکاپلا زیر آن قرار میگیرد. اصرار دوستان این بود که روی همین تم حرکت کنیم و مخاطب اصلی آهنگ هم کودکان و نوجوانان بود. مخاطبانی که در این رده سنی هستند هم شاید چندان تمایل نداشته باشند که سینهزنی یا یک اثر دو آتشه محرمی گوشش کنند. دنیای ما تغییر کرده است و چه اشکالی هم دارد که ما آثار محرم را به شرطی که آسیب نبینند یک مقدار به روز کنیم و تغییر بدهیم؟ من اعتقاد دارم که امام حسین (ع) برای همه بچهها هم هست و آن نوجوان امام حسین (ع) را با وجود هدفون و بازی «کال آف دیوتی» هم دوست دارد. چرا حتماً باید در قالبی که بیش از نیم قرن به صورت کلیشهای پیش میرود علاقه به امام حسین (ع) را تکرار کنیم؟ ملودی به گونهای بود که نمیتوانستیم به همان شکل کلیشهای و فقط با صدای سینهزنی تنظیم کنیم. مخاطب هدف هم اغلب کودکان و نوجوانان دهه هشتادی بودند و آنها آهنگهایی گوش میکنند که ریتمیک است و کیک و بیس دارد.»
نیما علامه در پاسخ به اینکه چرا در ملودی و تنظیم این اثر رنگ و بویی از موسیقی ایرانی برخلاف سایر کارهای آیینی ماه محرم وجود ندارد هم گفت:«در این کار از سازهای ایرانی هم استفاده شده است. ساز ویولن هم ایرانی نیست ولی در این کار اصطلاحاً ایرانی یا با لهجه شرقی مینوازد. معمولاً هر تنظیمکننده ایدههایی دارد و من نمیخواهم همان کاری که بقیه کردند را انجام بدهم. مثلاً در کارهای «کاکوبند» یک کلمه یا یک شعر وجود ندارد ولی شش سال است که همه میشنوند. کار در هر سبکی که باشد میتواند زیبایی خودش را داشته باشد. در زمینه استفاده از سازهای ایرانی هم باید ببینیم که آیا اصلاً مناسب هست؟ از دید من ساز ایرانی برای صدای چند نوجوان مناسب نیست و در کل دوست ندارم کارهای کلیشهای را تکرار کنم. این کلیشهها در صدا و سیما و تیتراژها بیشتر وجود دارد که تا هفت هشت سال پیش همه آنها سازهای زهی و بادی و ارکستر داشتند. چرا نباید در تولیدات خودمان از سبکهایی مثل ترپ یا هاوس یا ترنس استفاده کنیم؟ مخاطب نوجوان این روزها چنین کارهایی گوش میکند و ما باید آن سبکی که دوست دارند را با سوژه خودمان تلفیق کنیم. یک نوجوان نمیتواند الان موسیقی سنتی یا آثاری که سازهای ایرانی در آنها به شکل برجسته استفاده شده است را گوش کند. چرا که آنها در حال حاضر درگیر هیجانات زیادی هستند. به نظرم بهتر است برای نسل جدید از موسیقی روز و کارهایی که به اشکال دیگر میشنوند استفاده کنیم و در این کار هم به جای خودش از چند ساز ایرانی و نشانههای موسیقی ایرانی استفاده شده است.»
نیما علامه همچنین گفت:«در تنظیم این آهنگ تلاش کردم که تمرکز از روی وکال و اجرای کُرال گروه سرود خارج نشود وگرنه میتوان در آن از سازهای مختلف استفاده کرد ولی برای این پروژه جذاب نمیشد. در حال حاضر آهنگهایی شنیده میشود که اغلب خلوت هستند و به گونهای تنظیم میشوند که به قول مخاطب عام، فقط بکوبد! ژانر و جزئیات تنظیم برای مخاطب نوجوان اهمیت چندانی ندارد و فقط دوست دارد که این کار که میشنود بکوبد! در این کار از کیک و بیس قوی استفاده نشده است ولی سعی کردیم حضور داشته باشد تا محلی برای ارتباط بیشتر با نوجوانان باشد و نتیجه خوبی برای مخاطب داشته باشد.»
این آهنگساز و تنظیمکننده در پایان باز هم اشارهای به انتقادات و نظرات پیرامون کلیپ دهه هشتادیا داشت:«من همیشه با دوستانم در موسسه مأوا همکاریهای خوبی داشتم و نماهنگ دهه هشتادیا هم قطعاً بدون ایراد نیست. تمامی نقدها را با آغوش باز میپذیرم و برای کارهای آینده حتماً از نکات مهم این نقدها استفاده خواهم کرد.»
اما بهرام دهقانیار یکی از چهرههای باسابقه در حوزه موسیقی کودکان است که راجع به این اثر گفت:«از تمامی دوستان عزیزی که این اثر را تهیه کردند تشکر میکنم و به تمامی آنها خسته نباشید میگویم. در زمینه این اثر سه مورد به نظرم رسید. اول اینکه در قسمتی از کلیپ که فضای روحانی و معنوی به کار غالب میشود، آهنگساز استفاده از تمهای ترکیه یا عربی را ترجیح داده است. اما به نظر من میتوانست از موسیقی دستگاهی ایران در جملهبندیهای موسیقایی خودش استفاده کند. مثلاً دستگاه شور یا آواز دشتی برای آن قسمتها میتوانستند انتخابهای مناسبی باشند. نکته بعدی از نظر من این است که به جای استفاده از سازهای الکترونیک میتوانستند از سازهای تکنوازی مثل ویولنسل استفاده کنند. حتی ساز نی را میتوانستم پیشنهاد کنم که بار دراماتیک و معنوی کار بیشتر جلوه میکرد. در مرحله نهایی هم بچههایی که این اثر را خوانده بودند اگر بیشتر کار میکردند نیاز به ابزار تیون و کوک صدا نبود و میتوانستند با تمرین کافی، بهتر ارائه کنند. البته نتیجه این اثر در نهایت قابل قبول است و امیدوارم کارهای آینده دوستان عزیز را بشنویم و لذت ببریم.»
مهرداد نصرتی هم از جمله فعالان باسابقه حوزه موسیقی است که به در زمینه موسیقی کودک هم آثار متعددی را تولید کرده است. او هم درباره نماهنگ دهه هشتادیا این نظرات را مطرح کرد:«به نظرم کار خلاقانه و تازهای آمد. بزرگترین شاخصه این اثر برای من تازگیاش بود که رنگبندی امروزی و بدون سانسور درباره فکر و علاقه بچهها داشت. آهنگ خیلی خوبی بود و بچهها خوب خوانده بودند. اما هدف این کار را دقیقاً متوجه نشدم که به چه جهت بوده است. آیا هدف حفظ آرمانهای عاشورا بوده است؟ آیا هدف این بوده که صرفاً یک ترانهای با این موضوع اجرا شود یا اینکه این اثر ابتدای یک مسیری است که در ادامه اتفاقات دیگری رخ میدهد؟ به نظر من یک مقدار گنگ به نظر میرسد و شاید برای مخاطب هم همینطور باشد اما رنگ و لعاب این اثر به نظرم جذاب بود. همچنین ای کاش ترجیعبندی که جذابیت بیشتری داشت و قابل حفظ کردن بود را هم در کار قرار میدادند. حتی اگر در حد یک مصرع یا یک بیت بود هم میشد این کار را انجام داد. نوحههایی که در پایان ویدیو استفاده شده بود هم حال تازهای به اثر میداد اما آنچه که در پس ذهن من باقی ماند، خلاقیت تصویری اثر بود. ترانه با ساختار دیگری صحبت میکرد اما موسیقی، چیز دیگری را میگفت. به نظرم ساختار ترانه و ملودی در یک جا قرار نمیگرفتند ولی باید مفاهیم در جای مناسبی به گوش مخاطب برسد و در ذهن او قرار بگیرد. در کل از چنین اجرایی خوشم آمد و فضای خوبی داشت و امیدوارم موفق و پیروز باشند.»
مجید تال، شاعر و ترانهسرا، هم یکی دیگر از چهرههایی بود که درباره بخش ترانه این نماهنگ و ترانه سعید پاشازاده یادداشتی را برای انتشار در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار داد:
«قطعا بین سرود با نوحه تفاوت وجود دارد. بین اثری که مداح در هیئت میخواند با اثری که چند خواننده کم سن و سال همراه موسیقی اجرا میکنند. بین زبان نوجوان دهه هشتادی بازیگوش با مخاطب خاک خورده هیئت فرق است. ضمن اینکه محصول مجازی ویژگیهایی دارد که در نقد نمیتوان نادیدهاش گرفت. از خام بودن سناریو، محرمی نبودن حس وحال و ضعفهای ساخت که بگذریم در مورد متن بی انصاف نباشیم. متن درست است، هوشمندانه است، جذاب و خوش رنگ و لعاب است.
سخیف نیست چون مدح و مرثیه ننوشته است و اگر ثقیل مینوشت جای تعجب بود. اینجا در سرودن شیطنت کرده چون لازمهاش هم همین است.
مثلا وقتی به سفارش حاج سعید مینویسد جنس کلماتش فرق میکند با زمانی که محمدحسین از او میخواند چه برسد به این کار. در دوره وفور سبکهای قمر قمر، ساقی ساقی وعسل عسل...
سعید پاشازاده اثر موفق کم ندارد. دست کم از جمله نفرات اولی هست که طی این سالها به لحاظ کمی و کیفی فعالیت چشمگیری در حوزه نوحه داشته است. آثاری که فارغ از سلامت فرم، در محتوا همیشه به دور از انحراف بوده و سینه به سینه چرخیده است.»
مدتی پس از این مباحث سراغ ترانهسرا و سازنده موسیقی این پروژه و سه چهره خارج از پروژه دهه هشتادیا رفتیم و با آنها درباره جزئیات دهه هشتادیا و حاشیههایش گپ زدیم. سعید پاشازاده و نیما علامه درباره روند تولید این اثر توضیحاتی را ارائه کردند و به حاشیهها پاسخ دادند. بهرام دهقانیار و مهرداد نصرتی و مجید تال هم نظرات خود را درباره بخشهای دیگر این اثر مطرح کردند. این گزارش را تا پایان بخوانید:
سعید پاشازاده، ترانه سرای کلیپ دهه هشتادیا، صحبتهای خودش را با ذکر این نکته شروع کرد که این اثر نه مداحی و نه مرتبط با هیئت است و گفت:«این کار نه مداحی و نه مرتبط با هیئت است و جامعه هدف آن هم قشر خاصی از رده سنی کودک و نوجوان است. در حقیقت این آهنگ برای قشر خاکستری کودک و نوجوان ساخته شده است. ما سعی کردیم به حقیقت جامعه کودک و نوجوان نزدیک شویم. گاهی شعری را به یک گروه سرود کودک و نوجوان میدهیم و هدف این است که نکتهای را به آنها یاد دهیم. اما در نماهنگ «دهه هشتادیا» سعی کردیم خودمان را بیست یا سی سال کوچکتر کنیم و از زبان یک کودک ده یازده ساله صحبت کنیم. چند کودک و نوجوان هستند که با توجه به جامعهای که در آن بزرگ شدهاند و شاید خیلی هم مذهبی نباشند با امام حسین (ع) صحبت میکنند. خیلی از کودکان و نوجوانان هستند که امام حسین (ع) را دوست دارند اما شاید با فضای نوحه و هیئتهای مذهبی ارتباط نگیرند و باید برای آنها هم خوراک تهیه کنیم. هدف همه آنهایی که نوحه تولید میکنند و ما، امام حسین (ع) بوده و هست ولی راهها و زبانها تفاوت دارد.»
او در پاسخ به این نقد که برخی گفته بودند چرا سراغ شعر آیینی مطابق با اصول سوگواری ماه محرم نرفته است هم چنین نظری داشت:«اشعار و نوحههای آیینی هر دهه تغییر میکند. اگر یک کودک، پدر و مادر مذهبی داشته باشد و اعتقادات و اصول مذهبی را دقیقتر داشته باشد شرایط متفاوت و محتوای مشخصی هم دارد. اما برای قشر خاکستری کودک و نوجوان که چنین شرایطی ندارد باید به گونهای دیگر رفتار کنیم و مخاطب شناسی اصل اول رسانه است. ما باید سعی کنیم که برای قشرهای مختلف جامعه تولید محتوا کنیم. باید همین کودک و نوجوانی که شاید خانواده مذهبی ندارد هم اسم امام حسین (ع) را بشنود و وارد مسیر شود و قدم به قدم تکمیل شود.»
پاشازاده در پاسخ به این سوال که چرا از برخی تعابیر و اصطلاحات مثل بلاک و پروفایل اینستا و خفن و... در ترانه این اثر استفاده کرده است هم این پاسخ را مطرح کرد:«نکته مهم هم این است که زبان کودک و نوجوانان امروز با آنچه که ما فکر میکنیم تفاوت دارد. ما باید با خودمان صادق باشیم و نمیتوانیم روی حقیقت چشم ببندیم. زمانی که مثلاً به بهانه عید غدیر در اینستاگرام کمپین درست میکنیم و عکس پروفایلهای خودمان را به طرح «من غدیریام» تغییر میدهیم که اتفاق خوبی هم هست پس چه اشکالی دارد که آن کودکان هم بگویند که عکس کربلا را در پروفایل اینستاگرام خود دارند؟ زمانی که یک شخص به ائمه بی احترامی میکنند و تصمیم میگیریم که آنها را بلاک یا ریپورت کنیم یا در صفحههای آنها کامنت اعتراضی منتشر کنیم، چه اشکالی دارد که یک کودک در این شعر میگوید دشمنان تو را بلاک کردم؟ حضرت علی (ع) فرمودهاند که باید فرزندان خود را با آداب و رسوم روز تربیت کنید چرا که آنها برای نسل دیگری ساخته شدهاند. ترانه دهه هشتادیا یک نظم کودک و نوجوان پست مدرن است و ما نمیتوانیم بگوییم که بچههای درگیر اینستاگرام نیستند. بسیاری از هجمههای فرهنگی در این فضا به کودکان ما تحمیل میشود ولی این شعر با همه آن ادبیات کودکانه خاص خودش چند نتیجهگیری مهم دارد. نتایج هم این است که کودکان با زبان خودشان در این شعر، تصمیم درستی میگیرند و اعلام میکنند. اینکه یک کودک عکس کربلا را در پروفایل خود داشته باشد یا دشمنان امام حسین (ع) را بلاک کند تصمیم درستی است که نباید از آنها غافل باشیم.»
او درباره حجم زیاد انتقادات و در عین حال نظرات مثبت نسبت به این پروژه هم اعلام کرد:«انتظار داشتیم که این آهنگ با نظرات مختلف همراه شود اما نه تا این حد! این قدم اول است و هرکاری در ابتدا نکات مثبت و منفی زیادی دارد و دیکته نانوشته هم غلط ندارد. اینکه ما جسارت به خرج دادیم و قدم اول را برداریم، امیدوارم باعث شود تا برای تولید محتوای واقعی کودکان و نوجوانان تلاش بیشتری شود. تأکید میکنم که تولید محتوا برای کودکان و نوجوانان باید واقعی و مبتنی بر واقعیتهای دنیای آنها باشد. نکته دیگر این است که ما نباید هرچه که دلمان میخواهد را به کودکان و نوجوانان اجبار کنیم. باید سعی کنیم بهروزتر با آنها رفتار کنیم و به علایقی که دارند احترام بگذاریم. در اینکه سعی میکنیم به دنیای آنها نزدیک شویم باید مواردی را هم به آنها آموزش دهیم.»
سعید پاشازاده درباره اینکه برخی با برچسب سفارشی بودن از این کلیپ انتقاد میکنند هم چنین دیدگاهی داشت:«کلیپ دهه هشتادیا سفارشی نبود و حاصل یک کارگروه سه چهار نفره است. ما با دغدغهای که داشتیم دور هم جمع شدیم و هیچگونه سفارشی در کار نبود. دوستان، حمایت کردند ولی طرح این پروژه حاصل یک کارگروه بود و تصمیم گرفتیم قدمی برداریم. جامعه هدف این کار مشخص است و کسانی که اعتراض میکنند باید واقعبین باشند چون این اثر برای هیئت نیست و مرتبط با قشر خاصی از جامعه کودک و نوجوان است. نباید جلوی تولید محتوا را بگیریم و باید سعی کنیم بهروزتر با بچهها صحبت کنیم. البته برآیند نظرات تا کنون به نظرم اینگونه بوده که 70 درصد موافقان نماهنگ دهه هشتادیا بودهاند. اینکه عموم مردم و جامعه مذهبی هم با این اثر ارتباط برقرار کردند بسیار نکته مهمی است. ما تمامی نظرات و نقدها را با دقت خواندیم و سعی کردیم که چراغ راه آینده خودمان باشد. سعی کردیم در پاسخ به نقدها زیاد صحبت نکنیم و اجازه دادیم که مردم قضاوت کنند و خدا را شکر که استقبالها هم بسیار خوب بود.»
سعید پاشازاده در پایان اعلام کرد:«ما باید یاد بگیریم سلیقههای شخصی خودمان را به اسم اعتقادات امام حسین (ع) به همدیگر تحمیل نکنیم و به سلایق همدیگر احترام بگذاریم. همه جامعه، ما نیستیم و ما معیار سیدالشهدا (ع) نیستیم و نمیدانیم ایشان چه چیزی را قبول و چه چیزی را رد میکنند. مسیر امام حسین (ع) با همه دودوتا چهارتایی که ما داریم تفاوت دارد. قدم اول را برداشتیم و این مسیر باز شد و امیدواریم کودک و نوجوان را جدی بگیرند و برای این رده سنی تولید محتواهای خوب صورت بگیرد. به اعتقاد من حتی اگر افراد، مخالف سلیقه ما بودند باید برای آنها هم محتوای مربوط به امام حسین (ع) را بسازیم. نماهنگ دهه هشتادیا به نظرم تولید ملی بود و سعی کردیم، جامعه را حسینی کنیم و قصد داشتیم که بحث کودک و نوجوان را جدی بگیریم. انشاالله که امام حسین (ع) قبول کنند و کاستیهای ما را به بزرگی خودشان ببخشند.»
نیما علامه که سازنده موسیقی نماهنگ دهه هشتادیا بوده است هم درباره جزئیات این اثر گفت:«من سالها با موسسه «مأوا» همکاری میکردم و از سوی این موسسه با من تماس گرفتند. به من اعلام کردند که ملودی این کار ساخته شده است اما نیاز به تغییراتی دارد. آقای سعید پاشازاده شعر و ملودی این کار را ساختهبودند و به نظر خودم آن ملودی در ژانر خودش جذاب بود. اما دوست داشتند که شیطنت ملودی کمی بیشتر شود و پاپیولارتر باشد. انتظار نداشتم اسم من به عنوان سازنده موسیقی به تنهایی در شناسنامه اثر نوشته شود چرا که سعید جان فرم اصلی ملودی را ساخته و اجرا کرده بودند. ما کار را پیش بردیم و شعر آن هم چند نوبت ادیت شد و گروه سرود وصال هم این کار را اجرا کردند. اعضای این گروه به نظر من بچههای بااستعدادی هستند و آینده روشنی دارند. فضای این کار محرمی بود و باید شخصیت حسینی در آن حفظ میشد اما در عین حال باید رنگ و لعاب تینایج هم پیدا میکرد. به همین دلیل سعی کردم در تنظیم این کار از صداهای مرتبط استفاده کنم. در تنظیم این آهنگ از صدای طبل هیئت و صدای قطره آب که مرتبط با واقعه عاشورا است استفاده کردهایم. در حقیقت یک سری کد برای این تنظیم این آهنگ دادیم. در هر صورت دوستان زیادی این کار را دوست داشتند و مخالفتهایی هم انجام شد.»
او در پاسخ به نقدهایی که نسبت به این اثر شده بود هم اعلام کرد:«به نظرم دلیل مخالفتها این بود که دوستان تصور دارند هربار که قرار است برای محرم، اثری تولید کنیم حتماً باید مشکی بپوشیم و گریه کنیم. اما به قول استاد «الهی قمشهای»، امام حسین (ع) در منتهی درجه سعادت هستند و فرشتهها به ایشان غبطه میخورند و ایشان باید به حال ما گریه کنند و ما چرا برای ایشان گریه میکنیم؟ به نظرم اگر نگاه متعصبانه نسبت به عاشورا کم شود، شاید بتوانیم نوآوریهایی داشته باشیم که دور از استانداردهای زیباشناسی نباشد. قرار نیست همه تعریف و تمجید کنند و نقدها را با آغوش باز میپذیریم و قطعاً در تولیدات بعدی، با دقت بیشتری کار میکنیم.»
نیما علامه در ادامه به این نکته هم اشاره داشت که سلیقه کودکان و نوجوانان در حال حاضر تغییرات زیادی پیدا کرده است:«شعری که به من دادند و ملودی که روی آن بود را بررسی کردم و دستاندرکاران پروژه دوست داشتند که این اثر یک کار شش هشتم باشد. اغلب کارهایی که برای ماه محرم تولید میشود هم شش و هشت هستند و چون تنظیم خاصی ندارند فقط صدای سینهزنی یا آکاپلا زیر آن قرار میگیرد. اصرار دوستان این بود که روی همین تم حرکت کنیم و مخاطب اصلی آهنگ هم کودکان و نوجوانان بود. مخاطبانی که در این رده سنی هستند هم شاید چندان تمایل نداشته باشند که سینهزنی یا یک اثر دو آتشه محرمی گوشش کنند. دنیای ما تغییر کرده است و چه اشکالی هم دارد که ما آثار محرم را به شرطی که آسیب نبینند یک مقدار به روز کنیم و تغییر بدهیم؟ من اعتقاد دارم که امام حسین (ع) برای همه بچهها هم هست و آن نوجوان امام حسین (ع) را با وجود هدفون و بازی «کال آف دیوتی» هم دوست دارد. چرا حتماً باید در قالبی که بیش از نیم قرن به صورت کلیشهای پیش میرود علاقه به امام حسین (ع) را تکرار کنیم؟ ملودی به گونهای بود که نمیتوانستیم به همان شکل کلیشهای و فقط با صدای سینهزنی تنظیم کنیم. مخاطب هدف هم اغلب کودکان و نوجوانان دهه هشتادی بودند و آنها آهنگهایی گوش میکنند که ریتمیک است و کیک و بیس دارد.»
نیما علامه در پاسخ به اینکه چرا در ملودی و تنظیم این اثر رنگ و بویی از موسیقی ایرانی برخلاف سایر کارهای آیینی ماه محرم وجود ندارد هم گفت:«در این کار از سازهای ایرانی هم استفاده شده است. ساز ویولن هم ایرانی نیست ولی در این کار اصطلاحاً ایرانی یا با لهجه شرقی مینوازد. معمولاً هر تنظیمکننده ایدههایی دارد و من نمیخواهم همان کاری که بقیه کردند را انجام بدهم. مثلاً در کارهای «کاکوبند» یک کلمه یا یک شعر وجود ندارد ولی شش سال است که همه میشنوند. کار در هر سبکی که باشد میتواند زیبایی خودش را داشته باشد. در زمینه استفاده از سازهای ایرانی هم باید ببینیم که آیا اصلاً مناسب هست؟ از دید من ساز ایرانی برای صدای چند نوجوان مناسب نیست و در کل دوست ندارم کارهای کلیشهای را تکرار کنم. این کلیشهها در صدا و سیما و تیتراژها بیشتر وجود دارد که تا هفت هشت سال پیش همه آنها سازهای زهی و بادی و ارکستر داشتند. چرا نباید در تولیدات خودمان از سبکهایی مثل ترپ یا هاوس یا ترنس استفاده کنیم؟ مخاطب نوجوان این روزها چنین کارهایی گوش میکند و ما باید آن سبکی که دوست دارند را با سوژه خودمان تلفیق کنیم. یک نوجوان نمیتواند الان موسیقی سنتی یا آثاری که سازهای ایرانی در آنها به شکل برجسته استفاده شده است را گوش کند. چرا که آنها در حال حاضر درگیر هیجانات زیادی هستند. به نظرم بهتر است برای نسل جدید از موسیقی روز و کارهایی که به اشکال دیگر میشنوند استفاده کنیم و در این کار هم به جای خودش از چند ساز ایرانی و نشانههای موسیقی ایرانی استفاده شده است.»
نیما علامه همچنین گفت:«در تنظیم این آهنگ تلاش کردم که تمرکز از روی وکال و اجرای کُرال گروه سرود خارج نشود وگرنه میتوان در آن از سازهای مختلف استفاده کرد ولی برای این پروژه جذاب نمیشد. در حال حاضر آهنگهایی شنیده میشود که اغلب خلوت هستند و به گونهای تنظیم میشوند که به قول مخاطب عام، فقط بکوبد! ژانر و جزئیات تنظیم برای مخاطب نوجوان اهمیت چندانی ندارد و فقط دوست دارد که این کار که میشنود بکوبد! در این کار از کیک و بیس قوی استفاده نشده است ولی سعی کردیم حضور داشته باشد تا محلی برای ارتباط بیشتر با نوجوانان باشد و نتیجه خوبی برای مخاطب داشته باشد.»
این آهنگساز و تنظیمکننده در پایان باز هم اشارهای به انتقادات و نظرات پیرامون کلیپ دهه هشتادیا داشت:«من همیشه با دوستانم در موسسه مأوا همکاریهای خوبی داشتم و نماهنگ دهه هشتادیا هم قطعاً بدون ایراد نیست. تمامی نقدها را با آغوش باز میپذیرم و برای کارهای آینده حتماً از نکات مهم این نقدها استفاده خواهم کرد.»
اما بهرام دهقانیار یکی از چهرههای باسابقه در حوزه موسیقی کودکان است که راجع به این اثر گفت:«از تمامی دوستان عزیزی که این اثر را تهیه کردند تشکر میکنم و به تمامی آنها خسته نباشید میگویم. در زمینه این اثر سه مورد به نظرم رسید. اول اینکه در قسمتی از کلیپ که فضای روحانی و معنوی به کار غالب میشود، آهنگساز استفاده از تمهای ترکیه یا عربی را ترجیح داده است. اما به نظر من میتوانست از موسیقی دستگاهی ایران در جملهبندیهای موسیقایی خودش استفاده کند. مثلاً دستگاه شور یا آواز دشتی برای آن قسمتها میتوانستند انتخابهای مناسبی باشند. نکته بعدی از نظر من این است که به جای استفاده از سازهای الکترونیک میتوانستند از سازهای تکنوازی مثل ویولنسل استفاده کنند. حتی ساز نی را میتوانستم پیشنهاد کنم که بار دراماتیک و معنوی کار بیشتر جلوه میکرد. در مرحله نهایی هم بچههایی که این اثر را خوانده بودند اگر بیشتر کار میکردند نیاز به ابزار تیون و کوک صدا نبود و میتوانستند با تمرین کافی، بهتر ارائه کنند. البته نتیجه این اثر در نهایت قابل قبول است و امیدوارم کارهای آینده دوستان عزیز را بشنویم و لذت ببریم.»
مهرداد نصرتی هم از جمله فعالان باسابقه حوزه موسیقی است که به در زمینه موسیقی کودک هم آثار متعددی را تولید کرده است. او هم درباره نماهنگ دهه هشتادیا این نظرات را مطرح کرد:«به نظرم کار خلاقانه و تازهای آمد. بزرگترین شاخصه این اثر برای من تازگیاش بود که رنگبندی امروزی و بدون سانسور درباره فکر و علاقه بچهها داشت. آهنگ خیلی خوبی بود و بچهها خوب خوانده بودند. اما هدف این کار را دقیقاً متوجه نشدم که به چه جهت بوده است. آیا هدف حفظ آرمانهای عاشورا بوده است؟ آیا هدف این بوده که صرفاً یک ترانهای با این موضوع اجرا شود یا اینکه این اثر ابتدای یک مسیری است که در ادامه اتفاقات دیگری رخ میدهد؟ به نظر من یک مقدار گنگ به نظر میرسد و شاید برای مخاطب هم همینطور باشد اما رنگ و لعاب این اثر به نظرم جذاب بود. همچنین ای کاش ترجیعبندی که جذابیت بیشتری داشت و قابل حفظ کردن بود را هم در کار قرار میدادند. حتی اگر در حد یک مصرع یا یک بیت بود هم میشد این کار را انجام داد. نوحههایی که در پایان ویدیو استفاده شده بود هم حال تازهای به اثر میداد اما آنچه که در پس ذهن من باقی ماند، خلاقیت تصویری اثر بود. ترانه با ساختار دیگری صحبت میکرد اما موسیقی، چیز دیگری را میگفت. به نظرم ساختار ترانه و ملودی در یک جا قرار نمیگرفتند ولی باید مفاهیم در جای مناسبی به گوش مخاطب برسد و در ذهن او قرار بگیرد. در کل از چنین اجرایی خوشم آمد و فضای خوبی داشت و امیدوارم موفق و پیروز باشند.»
مجید تال، شاعر و ترانهسرا، هم یکی دیگر از چهرههایی بود که درباره بخش ترانه این نماهنگ و ترانه سعید پاشازاده یادداشتی را برای انتشار در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار داد:
«قطعا بین سرود با نوحه تفاوت وجود دارد. بین اثری که مداح در هیئت میخواند با اثری که چند خواننده کم سن و سال همراه موسیقی اجرا میکنند. بین زبان نوجوان دهه هشتادی بازیگوش با مخاطب خاک خورده هیئت فرق است. ضمن اینکه محصول مجازی ویژگیهایی دارد که در نقد نمیتوان نادیدهاش گرفت. از خام بودن سناریو، محرمی نبودن حس وحال و ضعفهای ساخت که بگذریم در مورد متن بی انصاف نباشیم. متن درست است، هوشمندانه است، جذاب و خوش رنگ و لعاب است.
سخیف نیست چون مدح و مرثیه ننوشته است و اگر ثقیل مینوشت جای تعجب بود. اینجا در سرودن شیطنت کرده چون لازمهاش هم همین است.
مثلا وقتی به سفارش حاج سعید مینویسد جنس کلماتش فرق میکند با زمانی که محمدحسین از او میخواند چه برسد به این کار. در دوره وفور سبکهای قمر قمر، ساقی ساقی وعسل عسل...
سعید پاشازاده اثر موفق کم ندارد. دست کم از جمله نفرات اولی هست که طی این سالها به لحاظ کمی و کیفی فعالیت چشمگیری در حوزه نوحه داشته است. آثاری که فارغ از سلامت فرم، در محتوا همیشه به دور از انحراف بوده و سینه به سینه چرخیده است.»
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : شنبه 27 شهریور 1400 - 17:15
افزودن یک دیدگاه جدید