راهکارهایی برای برونرفت از فضای تکراری کنسرتهای داخلی - 1
میثم یوسفی: یک سالن کنسرت استاندارد نداریم اما قیمت بلیتها از «رویال آلبرت هال» هم گرانتر است!
موسیقی ما – وحید لشکری: پرونده ویژه سایت «موسیقی ما» درباره دلایل کیفیت پائین و فضای تکراری کنسرت های پاپ داخلی، با بازتاب های مختلفی از سوی جامعه خبری و اهالی موسیقی رو به رو شد تا این پرونده و نقطه نظرات ارائه شده در آن، به نوعی به بحث داغ این شاخه از هنر کشور تبدیل شود. در ادامه این مبحث، در پرونده ای جدید سراغ تعدادی دیگر از چهره های موسیقی و منتقدین رفته ایم تا این بار از زاویه ای دیگر به معضل این روزهای بازار پاپ نگاهی بیندازیم و راهکار های فعالین این حوزه برای برون رفت از این بحران را مورد بررسی قرار بدهیم.
در بخش اول این پرونده سراغ «میثم یوسفی» از ترانه سراها و فعالین حوزه موسیقی رفته ایم تا نقطه نظرات وی را دراین باره جویا شویم. این ترانه سرا در ابتدای صجبت های خود گفت: «مشکل اصلی در مارکت موسیقی یک اتفاق کلی است که به همه جوانب موسیقایی شامل خود هنرمندان، کنسرتها، تولیدات فرهنگی مثل آلبومها و نگاه مسئولان به این هنر تعمیم پیدا می کند و آن نگاه کوتاه مدت و بسیار مصرفی به این هنر است. تا الان هدف مسئولین این بوده که یک چیزی به نام موسیقی پاپ باشد و حتی به خاطر داریم که در گذشته یکی از سرپرستهای دفتر موسیقی یک بار گفتند که موسیقی پاپ فرزند نامشروعی برای ماست که نمی توانیم برای آن شناسنامه صادر کنیم. وقتی چنین نگاهی در پس زمینهی ذهنی مسئولین هست طبیعتا در خروجی آن هم تامل و حمایتی واقعی وجود نخواهد داشت. از طرفی در این سالها بارها دیدهایم که چون عمدتا عرضه های درستی از کالاهای موسیقیایی نبوده است ، مردم و مخاطبان با حداقل ها می سازند. مشخصا در بحث کنسرتها، کل جمعیتی که کنسرت می روند در خوشبینانه ترین حالت نهایتا یکی دو میلیون نفر است. عمده این افراد رویکردی طرفدارانه نسبت به هنرمندانشان دارند و درصد خیلی کمی از این یک میلیون نفر افرادی هستند که موسیقی را به صورت حرفه ای پیگیری می کنند و دغدغه هایی فراتر از طرفداری دارند.»
یوسفی در ادامه افزود: «بعد از یک دوره طولانی که موزیک پاپ مجاز نبود و بعد از آن که مدت زیادی کنسرتها به دلایل عجیب و غریب امکان برگزاری نداشتند تازه چند سال است که بازار کنسرت داغ شده است. اما در همین سالها هم نگاه مسئولین معمولا نظارتی و حذفی بوده و نه حمایتی. هیچ وقت الگوهای بهتری از آنچه که تا الان شنیده ایم عرضه نشده است و مردم هم همان طور که گفتم «طرفدار» هستند، مخاطب جدی موسیقی نیستند که متوجه شوند خواننده فالش می خواند یا نیمی از نوازنده ها فیش سازشان در گلدان است! این طرفدار فقط آمده چند آهنگ خاطره انگیز گوش کند و خواننده ای که دوست دارد را از نزدیک ببیند و برود. از سوی دیگر یک اتفاق بسیار مهمی کنار این موارد قرار دارد و آن هم عدم مسئولیت روزنامه نگاران و اهالی رسانه ها است. در این سالها روزنامه نگار حرفه ای خیلی کم داشتیم که از ابتدا تخصص داشته باشد و جزو طرفدارها نباشد و بفهمد که چه اتفاقاتی روی استیج رخ می دهد. من اکنون ابتدایی ترین موارد را بیان می کنم و نمی خواهم وارد این مساله بشوم که چه اتفاقاتی در کنسرت های خارجی رخ می دهد. وقتی گزارش های کنسرت ها را می خوانید عمدتا طرفداری است و فقط تعریف کردن است. نمی خواهم بگویم که این افراد عمدا غش و ضعف میکنند ولی بینش و سواد کافی هم وجود ندارد که تحلیل و نقد کند. همین مساله باعث می شود اینهمه اشکالات در کنسرتها وجود دارد و در کنار آن نقدی هم حاصل نمی شود که کمی چالش ایجاد کند. من ترانه سرا هستم ولی عمدتا دوستان من را به عنوان روزنامه نگار می شناسند. به هم صنفهای روزنامه نگار پیشنهاد می کنم پای قضیه تحلیل و آنالیز بایستند و از طرفداری فاصله بگیرند. مخصوصا آنهایی که سواد و تخصصش را دارند اما دل و دماغش را ندارند ، میخواهم که کنار نکشند و بنویسند و تحلیل کنند. اینکه یک نفر به اسم روزنامه نگار در کنسرت عکس یادگاری با خواننده بگیرد و در صفحه شخصی اش قرار بدهد چیز بدی نیست ولی وقتی این کار را بیشتر از ده بار انجام میدهد یعنی او کلا طرفدار آدم معروفهاست، این خیلی زیبنده هم نیست! امیدوارم فعالیت ها به سمت نقد برود و از جانب تخریب هم پایین بیاید. واقعیت ها باید گفته شود و هنرمندان هم باید ظرفیت پذیرش را داشته باشند تا بتوانند وارد عرصه رقابت شوند. با اینکه وضعیت مارکت موسیقی در کل خراب است ولی وقتی کنسرت برگزار می شود یعنی درآمد هست. همین پول می تواند باعث رقابت شود و مثلا دستمزد بهتری به نوازنده ها داد. وضعیت دستمزد نوازنده ها شاید یکی از اصلی ترین مشکلات کنسرت ها است. وقتی نوازنده ها دغدغه معیشت دارند فرصتی برای وقت گذاشتن و تمرین بیشتر نخواهند داشت و همین باعث می شود که خروجی مطلوبی نداشته باشند.»
وی در مورد مخاطبان نیز گفت: «فکر میکنم به مرور زمان به دلیل حجم کنسرتهای چند سال اخیر مردم از حالت طرفداری فاصله خواهند گرفت و کم کم میتوانند انتخاب کنند که به چه کنسرتی بروند. الان زمان بررسی اجرای بهتر و موزیک بهتر است. اینها شروعی خواهد بود که این جریان از حالت رو به سقوطی که دارد نجات پیدا کند. باید همه تصمیم بگیرند و به همدیگر برای بهتر شدن کمک کنند و الان دیگر وقتش است! چهارده سال است که از باز شدن فضای موسیقی پاپ می گذرد و همه آزمون و خطاها انجام شده است. مردم هم نشان دادهاند که در یکی دو سال اخیر کم کم به سمت تمییز کردن سره از ناسره هستند و انتخاب میکنند که چه موسیقیای را گوش کنند، این اتفاق خوبیست. از جانب تولید کننده ها هم باید بیشتر فکر شود که جریان موسیقی جدی تر گرفته شود. یعنی جریانی که هدف آن از موسیقی فقط شو و نمایش نیست و والاتر از این است که صرفا یک اجرا داشته باشد و پول بگیرد و برود.»
یوسفی در بحث سالن های کنسرت نیز خاطرنشان کرد: «یک مساله خیلی مهم که باید از جانب مسئولین حمایت شود بحث سالن های کنسرت است. ما یک سالن کنسرت استاندارد در این مملکت نداریم ولی قیمت سالن های ما بعضا از «رویال آلبرت هال» لندن هم گران تر است! این واقعیت کاملا خنده دار است و من نمی دانم چه ارتباطی به هم دارند! در این مورد هم باید از جانب همکاران رسانه ای و هنرمندان نقد شود و در جلساتی که با مسئولین دارند فقط به دنبال مسائل شخصی خود نباشند.»
وی در پایان گفت: « برای سایت «موسیقی ما» خوشحال هستم که باب نقد را باز کرده اند و پرونده های موضوعی را مورد بررسی قرار می دهند و همه افرادی که در موسیقی حضور دارند ثمره آن را خواهند دید. اگر فقط بنویسید که فلان خواننده روی استیج با خود «اتو تیونر» دارد و نمی تواند دو نت درست را بخواند ، کافیست تا مخاطبان بدانند کسی که از او به نام حنجره طلایی فلان سبک یاد می کنند چه حقیقتی دارد. فکر می کنم بازشدن باب گفتگو و نوشتن حتی مسئولین را هم به فکر وادار می کند. البته باید دلسوز باشند و بُل نگیرند که بگویند که اینها خودشان به تخصص نداشتن اعتراف می کنند.»
در بخش اول این پرونده سراغ «میثم یوسفی» از ترانه سراها و فعالین حوزه موسیقی رفته ایم تا نقطه نظرات وی را دراین باره جویا شویم. این ترانه سرا در ابتدای صجبت های خود گفت: «مشکل اصلی در مارکت موسیقی یک اتفاق کلی است که به همه جوانب موسیقایی شامل خود هنرمندان، کنسرتها، تولیدات فرهنگی مثل آلبومها و نگاه مسئولان به این هنر تعمیم پیدا می کند و آن نگاه کوتاه مدت و بسیار مصرفی به این هنر است. تا الان هدف مسئولین این بوده که یک چیزی به نام موسیقی پاپ باشد و حتی به خاطر داریم که در گذشته یکی از سرپرستهای دفتر موسیقی یک بار گفتند که موسیقی پاپ فرزند نامشروعی برای ماست که نمی توانیم برای آن شناسنامه صادر کنیم. وقتی چنین نگاهی در پس زمینهی ذهنی مسئولین هست طبیعتا در خروجی آن هم تامل و حمایتی واقعی وجود نخواهد داشت. از طرفی در این سالها بارها دیدهایم که چون عمدتا عرضه های درستی از کالاهای موسیقیایی نبوده است ، مردم و مخاطبان با حداقل ها می سازند. مشخصا در بحث کنسرتها، کل جمعیتی که کنسرت می روند در خوشبینانه ترین حالت نهایتا یکی دو میلیون نفر است. عمده این افراد رویکردی طرفدارانه نسبت به هنرمندانشان دارند و درصد خیلی کمی از این یک میلیون نفر افرادی هستند که موسیقی را به صورت حرفه ای پیگیری می کنند و دغدغه هایی فراتر از طرفداری دارند.»
یوسفی در ادامه افزود: «بعد از یک دوره طولانی که موزیک پاپ مجاز نبود و بعد از آن که مدت زیادی کنسرتها به دلایل عجیب و غریب امکان برگزاری نداشتند تازه چند سال است که بازار کنسرت داغ شده است. اما در همین سالها هم نگاه مسئولین معمولا نظارتی و حذفی بوده و نه حمایتی. هیچ وقت الگوهای بهتری از آنچه که تا الان شنیده ایم عرضه نشده است و مردم هم همان طور که گفتم «طرفدار» هستند، مخاطب جدی موسیقی نیستند که متوجه شوند خواننده فالش می خواند یا نیمی از نوازنده ها فیش سازشان در گلدان است! این طرفدار فقط آمده چند آهنگ خاطره انگیز گوش کند و خواننده ای که دوست دارد را از نزدیک ببیند و برود. از سوی دیگر یک اتفاق بسیار مهمی کنار این موارد قرار دارد و آن هم عدم مسئولیت روزنامه نگاران و اهالی رسانه ها است. در این سالها روزنامه نگار حرفه ای خیلی کم داشتیم که از ابتدا تخصص داشته باشد و جزو طرفدارها نباشد و بفهمد که چه اتفاقاتی روی استیج رخ می دهد. من اکنون ابتدایی ترین موارد را بیان می کنم و نمی خواهم وارد این مساله بشوم که چه اتفاقاتی در کنسرت های خارجی رخ می دهد. وقتی گزارش های کنسرت ها را می خوانید عمدتا طرفداری است و فقط تعریف کردن است. نمی خواهم بگویم که این افراد عمدا غش و ضعف میکنند ولی بینش و سواد کافی هم وجود ندارد که تحلیل و نقد کند. همین مساله باعث می شود اینهمه اشکالات در کنسرتها وجود دارد و در کنار آن نقدی هم حاصل نمی شود که کمی چالش ایجاد کند. من ترانه سرا هستم ولی عمدتا دوستان من را به عنوان روزنامه نگار می شناسند. به هم صنفهای روزنامه نگار پیشنهاد می کنم پای قضیه تحلیل و آنالیز بایستند و از طرفداری فاصله بگیرند. مخصوصا آنهایی که سواد و تخصصش را دارند اما دل و دماغش را ندارند ، میخواهم که کنار نکشند و بنویسند و تحلیل کنند. اینکه یک نفر به اسم روزنامه نگار در کنسرت عکس یادگاری با خواننده بگیرد و در صفحه شخصی اش قرار بدهد چیز بدی نیست ولی وقتی این کار را بیشتر از ده بار انجام میدهد یعنی او کلا طرفدار آدم معروفهاست، این خیلی زیبنده هم نیست! امیدوارم فعالیت ها به سمت نقد برود و از جانب تخریب هم پایین بیاید. واقعیت ها باید گفته شود و هنرمندان هم باید ظرفیت پذیرش را داشته باشند تا بتوانند وارد عرصه رقابت شوند. با اینکه وضعیت مارکت موسیقی در کل خراب است ولی وقتی کنسرت برگزار می شود یعنی درآمد هست. همین پول می تواند باعث رقابت شود و مثلا دستمزد بهتری به نوازنده ها داد. وضعیت دستمزد نوازنده ها شاید یکی از اصلی ترین مشکلات کنسرت ها است. وقتی نوازنده ها دغدغه معیشت دارند فرصتی برای وقت گذاشتن و تمرین بیشتر نخواهند داشت و همین باعث می شود که خروجی مطلوبی نداشته باشند.»
وی در مورد مخاطبان نیز گفت: «فکر میکنم به مرور زمان به دلیل حجم کنسرتهای چند سال اخیر مردم از حالت طرفداری فاصله خواهند گرفت و کم کم میتوانند انتخاب کنند که به چه کنسرتی بروند. الان زمان بررسی اجرای بهتر و موزیک بهتر است. اینها شروعی خواهد بود که این جریان از حالت رو به سقوطی که دارد نجات پیدا کند. باید همه تصمیم بگیرند و به همدیگر برای بهتر شدن کمک کنند و الان دیگر وقتش است! چهارده سال است که از باز شدن فضای موسیقی پاپ می گذرد و همه آزمون و خطاها انجام شده است. مردم هم نشان دادهاند که در یکی دو سال اخیر کم کم به سمت تمییز کردن سره از ناسره هستند و انتخاب میکنند که چه موسیقیای را گوش کنند، این اتفاق خوبیست. از جانب تولید کننده ها هم باید بیشتر فکر شود که جریان موسیقی جدی تر گرفته شود. یعنی جریانی که هدف آن از موسیقی فقط شو و نمایش نیست و والاتر از این است که صرفا یک اجرا داشته باشد و پول بگیرد و برود.»
یوسفی در بحث سالن های کنسرت نیز خاطرنشان کرد: «یک مساله خیلی مهم که باید از جانب مسئولین حمایت شود بحث سالن های کنسرت است. ما یک سالن کنسرت استاندارد در این مملکت نداریم ولی قیمت سالن های ما بعضا از «رویال آلبرت هال» لندن هم گران تر است! این واقعیت کاملا خنده دار است و من نمی دانم چه ارتباطی به هم دارند! در این مورد هم باید از جانب همکاران رسانه ای و هنرمندان نقد شود و در جلساتی که با مسئولین دارند فقط به دنبال مسائل شخصی خود نباشند.»
وی در پایان گفت: « برای سایت «موسیقی ما» خوشحال هستم که باب نقد را باز کرده اند و پرونده های موضوعی را مورد بررسی قرار می دهند و همه افرادی که در موسیقی حضور دارند ثمره آن را خواهند دید. اگر فقط بنویسید که فلان خواننده روی استیج با خود «اتو تیونر» دارد و نمی تواند دو نت درست را بخواند ، کافیست تا مخاطبان بدانند کسی که از او به نام حنجره طلایی فلان سبک یاد می کنند چه حقیقتی دارد. فکر می کنم بازشدن باب گفتگو و نوشتن حتی مسئولین را هم به فکر وادار می کند. البته باید دلسوز باشند و بُل نگیرند که بگویند که اینها خودشان به تخصص نداشتن اعتراف می کنند.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 11:16
دیدگاهها
الآن بحث کنسرت ها تموم شده؟ مرداد و شهریور اوج کنسرت گذاری خواننده هاست؛ از هر کدومشون چهار تا غلط می گرفتید خوب بود.یکی یکی گفتید دارن پیشرفت می کنن. چه پیشرفتی آخه عزیز من....
بخشی از صحبتشون که درباره قیمت سالن ها و نگاه مسئولین به موسیقی پاپ بود رو خیلی خیلی قبول دارم و کاش مسئولین هم بشنوند ولی در مورد مخاطب صحبتاشونو قبول ندارم.مثلا یعنی کسی که میره کنسرت جنیفر یا ریحانا یا انریکه واقعا فالش خوندن میفهمه؟؟!!!!به قول مهران مدیری اصلا شوخیشم قشنگ نیست.من خودم کسانی رو دیدم که کنسرت این خواننده ها خارجی رفتند ولی اصلا نمیتونند 7نُت موسیقی رو بخونند!!
و یه سوال مهم که برام پیش اومده اینه که چرا کسانی مثل همین آقای میثم یوسفی یا بابک صحرایی میلاد اکبری یا علی بروجردی یا نیکان(که آقای حمید حامی هم با بعضیشون همکاری میکنند) با اینکه برای خواننده های لس آنجلسی همین اواخر هم ترانه گفتند و کار ساختند ممنوع الکار نیستند و راحتند و اسمشون رو جلد آلبوم ها هم حتی بعضا میاد ولی کسی مثل روزبه بمانی و علیرضا افکاری دستگیر میشند و ممنوع الکار و ممنوع الاسم میشند؟؟؟؟!!!! در این مورد هم مطلب بنویسیند بد نیستا.اینجوری نشون میدین که بی طرف هستید
تا زمانی که خود این سایت اعتراض میکنه و روز بعد با یک تیتر اغراق امیز از کنسرت خواننده ای تعریف میکنه وضعیت به همین منواله
شنبه میگی فیش تو گلدونه یکشنبه تیتر میزنی کنسرت متوافت فلانی!! مام میریم میبینیم هرروز بدتر از دیروز..
مشکل از شماست
بچاپ لطفا
سلام به همه..ای مدیران سایت موزیک ما چرا یک مطلب راجب مجوز ندادن برج میلاد برای اجرای محسن یگانه نمیدید شما که ادعای میکنید کنسرت ها ضعبف شده چرا اعتراض نمیکنید به عنوان قطب خبری موسیقی ایران که به یکی از بهترینهای خواننده پاپ درحال حاضر مجوز نمیدن..رسیدگی کنید.
من نمیدونم تب وتاب این کنسرتهای تکراری کی میخوابه حالاگیریم خواننده رودوس داریم وطرفداردوآتیشش هستیم ولی این سالن هااصلا کیفیت صداندارن که ندارن صدای همخوانی جمعیت بیشترازصدای خواننده هست فقط کف وسوت الکی موندم که مردم هرچی درموارددیگرزندگی نصیبشون میشه که بعدامیفهمن مقصر نادانی خودشونه
1.بالاخره یکی هم از گرونی بلیت ها گفت
2.یه سوال خدایی مردم از کجا بدونن که فیش ساز قطع حالا ما بحث شرعی رو کار نداریم ولی با این بلیت های گرون به نظرتون این از نظر اخلاقی درسته ؟؟؟
3.شماهم که همیشه سعی کردید از تمام خوانندگان حمایت کنید و از اجراهاشون تیتر های انچنانی بزنید
و تک ترک های خوانندگان جدید رو که خیلی صدای خوبی هم نداشتن رو این جا برای دانلود میذارید
4.( موسیقی پاپ فرزند نامشروعی برای ماست که نمی توانیم برای آن شناسنامه صادر کنیم.) باتمام این صحبت ها هیچ کس سعی نکرد که جلوی این فکر غلط رو بگیره چرا فیلمی مثل کلاه پهلوی که عنوان فاخر رو یدک میکشه و به اصطلاح داره برهه ای از تاریخ این کشور رو روایت میکنه وقتی به خودش اجازه میده به مقوله ی موسیقی وارد بشه هیچ کس لب به اعتراض باز نمیکنه حتی سایت موزیک ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هم نوشته های خود سایت و هم ماها درمورد قیمت بلیطا گفتیم کسی اصلا اینا رو میخونه ؟
مردم هم همان طور که گفتم «طرفدار» هستند، مخاطب جدی موسیقی نیستند که متوجه شوند خواننده فالش می خواند یا نیمی از نوازنده ها فیش سازشان در گلدان است! (خب این جمله یعنی چی ؟ یعنی اونایی که متخصص نیستن نمیتونن برن کنسرت و فقط کنسرت برای کسای هستش که موزیسین هستن موسیقی وکنسرت سرگرمی اقای محترم مال همست این جمله دو بار تو نوشتون تکرار شده )
"این طرفدار فقط آمده چند آهنگ خاطره انگیز گوش کند و خواننده ای که دوست دارد را از نزدیک ببیند و برود. "مردم هم نشان دادهاند که در یکی دو سال اخیر کم کم به سمت تمییز کردن سره از ناسره هستند و انتخاب میکنند که چه موسیقیای را گوش کنند، این اتفاق خوبیست" به نظرم این پارادوکسه حالا کودومش بالاخره ؟ ولی خب بعضی حرفاش رو قبول دارم
گشت ارشاد رو که از معضلات اجراهای کنسرت شده رو فراموش کردید ...
واقعا ادم میترسه بر کنسرت
افزودن یک دیدگاه جدید