درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 8
در حسرت یک تغییر کوچک ...
موسیقی ما – وحید لشکری: کنسرت های موسیقی پاپ دیگر به گونه ای شده است که وقتی خبر قطعی شدن برنامه فلان خواننده را می شنویم همان لحظه می توانیم از ابتدا تا انتهای برنامه او را حدس بزنیم.
موسیقی هنری است که در آن خواننده و مخاطب در یک چرخه قرار دارند و خواسته ها و علایق و نوع نگاه مخاطب، نقش به سزایی در فرآیند کاری یک خواننده یا گروه موسیقی دارد. اجرای زنده معمولا مرحله بعد از انتشار یک آلبوم یا قطعه است و پس از یک یا چند اثر خواننده نسبت به برگزاری کنسرت اقدام می کند. میزان استقبال مردم از یک قطعه باعث می شود که آن اثر به کنداکتور کنسرت راه پیدا کند. اما میزان استقبال مردم از یک برنامه تعیین کننده این است که آیا خواننده باز هم اجرای زنده خواهد داشت یا خیر.
سالن های کنسرت ما در تهران و شهرستانها این روزها با وجود قیمت بالای بلیت ها اغلب پر می شوند اما کسانی که در یک برنامه حضور پیدا می کنند نقش بسیار مهمی را دارند که در بیش از نود درصد موارد این افراد غافل هستند.
همین غفلت آنها باعث می شود که کنسرت های پاپ یکی پس از دیگری روی استیج بروند، بدون اینکه حتی یک تغییر کوچک حتی در طراحی لباس اعضای گروه را شاهد باشیم!
در این شب های گرم تابستان اگر سری به یکی از سالن های کنسرت بزنید با یک نگاه اجمالی متوجه می شوید که یک جمع مثلا هزار نفره سالن در تسخیر گروهی است که نگاه بسیار جالبی نسبت به یک کنسرت دارند. گروهی از دختران و پسران بین 15 تا 20 سال که اکثرا در جمع های سه یا چهار نفره به سالن کنسرت می آیند و پیگیر چند هدف اصلی هستند از جمله دست تکان دادن برای خواننده و اعضای ارکستر ، جیغ زدن در بین صحبت های خواننده تا وی لحظه ای لبخند بزند ، تجمع جلوی در بک استیج برای گرفتن امضا و عکس یادگاری و کل کل با جنس مخالف خود و ...
گروهی دیگر افرادی با سنین کمی بیشتر هستند که بیشتر برای ژست هنردوستانه به دیدن کنسرت می روند اما در نهایت هدف اصلی آنها یا طرفداری متعصبانه و یا تخریب بدون منطق خواننده است و نمی توانند حد وسط را نگه دارند. عده ای دیگر می گویند که ما هفتاد یا هشتاد هزار تومان می دهیم و به یک کنسرت می رویم که فقط شاد باشیم و برای چند دقیقه دست بزنیم و بی خیال دنیا باشیم. ولی اوج فاجعه اینجاست که تعداد زیادی از بلیت ها روی دست تهیه کننده می ماند و اگر تعداد صندلی های خالی زیاد باشد آبروی او می رود به همین جهت این بلیت ها روانه سایت های تخفیف و منزل اقوام اعضای ارکستر و مسئولین سالن و... می شود. این حرکت باعث می شود گروهی که تعدادشان هم کم نیست فقط به دلیل رایگان یا ارزان بودن بلیت به تماشای برنامه بنشینند و تنها هدفی که دنبال می کنند پر کردن چند دقیقه ای از وقت خود است.
البته باید منصفانه نگاه کرد و بگوییم که به جز اصحاب رسانه و منتقدان جمعی هم وجود دارد که طرفدار هستند ولی از لحظه ورود به سالن کنسرت به دقت همه چیز را مورد بررسی قرار می دهند و در جهت پیشرفت خواننده محبوب خود تلاش می کنند که متاسفانه این افراد کمتر از یک پنجم تعداد نفرات حاضر در سالن ها هستند.
هدف از تماشای یک کنسرت هرچه که باشد محترم است و قطعا یکی از رسالت های موسیقی این است که لحظات متفاوتی را برای مخاطبان ایجاد کند. اما باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم. کنسرت موسیقی فقط این نیست که خواننده و چند نوازنده تعدادی قطعه را اجرا کنند و خداحافظی کنند بروند. بلکه آقای آرتیست در حقیقت میزبان مخاطب خود است. طراحی دکور و نور ، اتفاقات و شوهای برنامه ، نحوه اجرای آثار و به طور کل تمامی اتفاقات داخل سالن نشان دهنده میزان ارزشی است که این میزبان برای مهمان خود قائل می شود. مخاطب باید سطح توقعات خود را بالا ببرد و فقط به شنیدن اجرای زنده چند قطعه و یا شاد بودن قانع نباشند. البته در مورد این شادبودن راههای دیگری هم وجود دارد! صفحات شخصی و وبسایت های خواننده ها یکی از بهترین محل ها برای بحث و نقد پیرامون کنسرت است چون هنرمندان نسبت به مدیریت رسانه های مربوط به خود اشراف کامل دارند. طرفداران در همین رسانه ها می توانند بعد از هر برنامه انتقادات و مشکلات موجود را مورد بررسی قرار دهند و پیشنهادات خود را برای آینده بیان کنند. در حالی که در همین صفحات فقط شاهد ابراز علاقه و قربان صدقه رفتن توسط طرفداران هستیم و به یکدیگر پُز می دهند و نهایتا چند عکس یادگاری را با هم به اشتراک می گذارند ! یک پرانتز در اینجا لازم می دانم باز کنم و انتقاد جدی را نسبت به خواننده های موسیقی پاپ داشته باشم. خواننده های ما بعد از انتشار هر قطعه یا آلبوم در سایت ها و صفحات خود نسبت به راه اندازی بحث هایی اقدام می کنند که اغلب هم از دل همین بحث ها نکات خوبی را می توان استخراج کرد. اما در این چند سال در موارد بسیار بسیار کم شاهد بودیم که خواننده ای بعد از کنسرت از مخاطبان خود بخواهد که اجرای زنده اش را نقد کنند. پای صحبت هرکدام از این خواننده ها که می نشینیم گلایه هایی دارند که هفت خوان برگزاری یک کنسرت آنقدر پیچیده است که دیگر جایی برای فکر برای تغییر و تحولات گسترده نیست. همه این صحبت ها صحیح است اما چطور آن چند خواننده انگشت شمار می توانند یک روال کسالت بار را دنبال کنند اما سایرین نمی توانند ؟
تا زمانی که طرفداران یک خواننده خواسته هایی فراتر از شنیدن چند آهنگ یا صرفا خوشحالی و دست زدن نداشته باشند باز هم قصه همین است. خواننده از بک استیج شروع به خواندن می کند و با یک برنامه تکراری و در برخی موارد با چند قطعه پلی بک کار را با یک «شب خوش» به اتمام می رساند. چون خیالشان راحت است که نهایتا همان یک پنجم مخاطب ریزبین که قبلا بیان شد را هم اگر به دلیل تکرار مکررات از دست بدهند باز هم مشکل خاصی پیش نمی آید. در تمام دنیا علاقه مندان موسیقی به دلایل گوناگون به تماشای اجراهای زنده می روند و نقش به سزایی در بهبود سطح کیفی برنامه ها دارند که ما هم شاهد آن هستیم. زیرا این بهبود به سیر صعودی فعالیت های آینده خواننده محبوب آنها نیز کمک می کند. ولی هنوز ما باید از خود بپرسیم که چرا به تماشای یک کنسرت می رویم؟
موسیقی هنری است که در آن خواننده و مخاطب در یک چرخه قرار دارند و خواسته ها و علایق و نوع نگاه مخاطب، نقش به سزایی در فرآیند کاری یک خواننده یا گروه موسیقی دارد. اجرای زنده معمولا مرحله بعد از انتشار یک آلبوم یا قطعه است و پس از یک یا چند اثر خواننده نسبت به برگزاری کنسرت اقدام می کند. میزان استقبال مردم از یک قطعه باعث می شود که آن اثر به کنداکتور کنسرت راه پیدا کند. اما میزان استقبال مردم از یک برنامه تعیین کننده این است که آیا خواننده باز هم اجرای زنده خواهد داشت یا خیر.
سالن های کنسرت ما در تهران و شهرستانها این روزها با وجود قیمت بالای بلیت ها اغلب پر می شوند اما کسانی که در یک برنامه حضور پیدا می کنند نقش بسیار مهمی را دارند که در بیش از نود درصد موارد این افراد غافل هستند.
همین غفلت آنها باعث می شود که کنسرت های پاپ یکی پس از دیگری روی استیج بروند، بدون اینکه حتی یک تغییر کوچک حتی در طراحی لباس اعضای گروه را شاهد باشیم!
در این شب های گرم تابستان اگر سری به یکی از سالن های کنسرت بزنید با یک نگاه اجمالی متوجه می شوید که یک جمع مثلا هزار نفره سالن در تسخیر گروهی است که نگاه بسیار جالبی نسبت به یک کنسرت دارند. گروهی از دختران و پسران بین 15 تا 20 سال که اکثرا در جمع های سه یا چهار نفره به سالن کنسرت می آیند و پیگیر چند هدف اصلی هستند از جمله دست تکان دادن برای خواننده و اعضای ارکستر ، جیغ زدن در بین صحبت های خواننده تا وی لحظه ای لبخند بزند ، تجمع جلوی در بک استیج برای گرفتن امضا و عکس یادگاری و کل کل با جنس مخالف خود و ...
گروهی دیگر افرادی با سنین کمی بیشتر هستند که بیشتر برای ژست هنردوستانه به دیدن کنسرت می روند اما در نهایت هدف اصلی آنها یا طرفداری متعصبانه و یا تخریب بدون منطق خواننده است و نمی توانند حد وسط را نگه دارند. عده ای دیگر می گویند که ما هفتاد یا هشتاد هزار تومان می دهیم و به یک کنسرت می رویم که فقط شاد باشیم و برای چند دقیقه دست بزنیم و بی خیال دنیا باشیم. ولی اوج فاجعه اینجاست که تعداد زیادی از بلیت ها روی دست تهیه کننده می ماند و اگر تعداد صندلی های خالی زیاد باشد آبروی او می رود به همین جهت این بلیت ها روانه سایت های تخفیف و منزل اقوام اعضای ارکستر و مسئولین سالن و... می شود. این حرکت باعث می شود گروهی که تعدادشان هم کم نیست فقط به دلیل رایگان یا ارزان بودن بلیت به تماشای برنامه بنشینند و تنها هدفی که دنبال می کنند پر کردن چند دقیقه ای از وقت خود است.
البته باید منصفانه نگاه کرد و بگوییم که به جز اصحاب رسانه و منتقدان جمعی هم وجود دارد که طرفدار هستند ولی از لحظه ورود به سالن کنسرت به دقت همه چیز را مورد بررسی قرار می دهند و در جهت پیشرفت خواننده محبوب خود تلاش می کنند که متاسفانه این افراد کمتر از یک پنجم تعداد نفرات حاضر در سالن ها هستند.
هدف از تماشای یک کنسرت هرچه که باشد محترم است و قطعا یکی از رسالت های موسیقی این است که لحظات متفاوتی را برای مخاطبان ایجاد کند. اما باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم. کنسرت موسیقی فقط این نیست که خواننده و چند نوازنده تعدادی قطعه را اجرا کنند و خداحافظی کنند بروند. بلکه آقای آرتیست در حقیقت میزبان مخاطب خود است. طراحی دکور و نور ، اتفاقات و شوهای برنامه ، نحوه اجرای آثار و به طور کل تمامی اتفاقات داخل سالن نشان دهنده میزان ارزشی است که این میزبان برای مهمان خود قائل می شود. مخاطب باید سطح توقعات خود را بالا ببرد و فقط به شنیدن اجرای زنده چند قطعه و یا شاد بودن قانع نباشند. البته در مورد این شادبودن راههای دیگری هم وجود دارد! صفحات شخصی و وبسایت های خواننده ها یکی از بهترین محل ها برای بحث و نقد پیرامون کنسرت است چون هنرمندان نسبت به مدیریت رسانه های مربوط به خود اشراف کامل دارند. طرفداران در همین رسانه ها می توانند بعد از هر برنامه انتقادات و مشکلات موجود را مورد بررسی قرار دهند و پیشنهادات خود را برای آینده بیان کنند. در حالی که در همین صفحات فقط شاهد ابراز علاقه و قربان صدقه رفتن توسط طرفداران هستیم و به یکدیگر پُز می دهند و نهایتا چند عکس یادگاری را با هم به اشتراک می گذارند ! یک پرانتز در اینجا لازم می دانم باز کنم و انتقاد جدی را نسبت به خواننده های موسیقی پاپ داشته باشم. خواننده های ما بعد از انتشار هر قطعه یا آلبوم در سایت ها و صفحات خود نسبت به راه اندازی بحث هایی اقدام می کنند که اغلب هم از دل همین بحث ها نکات خوبی را می توان استخراج کرد. اما در این چند سال در موارد بسیار بسیار کم شاهد بودیم که خواننده ای بعد از کنسرت از مخاطبان خود بخواهد که اجرای زنده اش را نقد کنند. پای صحبت هرکدام از این خواننده ها که می نشینیم گلایه هایی دارند که هفت خوان برگزاری یک کنسرت آنقدر پیچیده است که دیگر جایی برای فکر برای تغییر و تحولات گسترده نیست. همه این صحبت ها صحیح است اما چطور آن چند خواننده انگشت شمار می توانند یک روال کسالت بار را دنبال کنند اما سایرین نمی توانند ؟
تا زمانی که طرفداران یک خواننده خواسته هایی فراتر از شنیدن چند آهنگ یا صرفا خوشحالی و دست زدن نداشته باشند باز هم قصه همین است. خواننده از بک استیج شروع به خواندن می کند و با یک برنامه تکراری و در برخی موارد با چند قطعه پلی بک کار را با یک «شب خوش» به اتمام می رساند. چون خیالشان راحت است که نهایتا همان یک پنجم مخاطب ریزبین که قبلا بیان شد را هم اگر به دلیل تکرار مکررات از دست بدهند باز هم مشکل خاصی پیش نمی آید. در تمام دنیا علاقه مندان موسیقی به دلایل گوناگون به تماشای اجراهای زنده می روند و نقش به سزایی در بهبود سطح کیفی برنامه ها دارند که ما هم شاهد آن هستیم. زیرا این بهبود به سیر صعودی فعالیت های آینده خواننده محبوب آنها نیز کمک می کند. ولی هنوز ما باید از خود بپرسیم که چرا به تماشای یک کنسرت می رویم؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 8 شهریور 1392 - 01:23
دیدگاهها
از آقای بابازاده که باعث شدند بحث اجرای زنده دوستان توسط اهل قلم به نقد کشیده بشه جدا سپاسگذارم همچنین از خانمها خادمی/رضایی وآقایان افشار /لشکری و سایر دوستان..وخواهشی که دارم اینه که در مورد این خواننده های غیر مجاز که قبلا کلیپ داشتند و با سر کار آمدن دولت اعتدال! دنبال مجاز شدن هستند یک سری نقدهایی رو داشته باشید تا ما هم روشنتر شویم.چون همونطور که میدونید این دوستان با پخش کلیپ در سایتهای ماهواره ای و در سطح یسیار وسیع کاملا دیده شدند و حالا هم میخواهند مجاز شده خود رو بیشتر به نمایش بگذارند.ولی کسانی که از هیچ خطی رو رد نشده اند با صرفه هزینه های بسیار(بعضا با فروختن فرش زیر پایشان و سالهای فنا شده عمر حالا باید با این رفقا در صف رقابت قرار بگیرند که این اصلا عادلانه نیست(خصوصا بسیاری از شهرستانیها که سالها راه طولانیه پایتخت رو پیموده اند واز پله های تالار رودکی نفس زنان به بالا و پایین رانده شدهاند!) .از دوستان منتقد خواهش میکنم سریعا نقدیهایی بر این جریان که کاملا باعث بی عدالتی خواهد شد داشته باشند تا ما رو هم روشنتر کنند.ممنون.
واقعا از سایت موسیقی ما بخاطر این بحث مهم سپاسگذارم.اینم باید قبول کنیم که یه جاهایی تقصیر خواننده نیست و خیلی چیزا میتونه تو این مساله دخیل باشه.کنسرت برگزار کردن تو مملکت ما همین جوری هم رد شدن از هفت خان رستمو میخواد حالا این که یه خواننده ای بخواد فضای کنسرتاش تکراری هم نباشه که واقعا دیگه هفت خان رستم هم کم میاره جلوش!!!!
از خواننده هایی هم که تو همچین شرایطی خواستند که یه کاری بکنن در قبال محبتی که از مردم دریافت کنن سپاسگزارم.کسی مثل فرزاد فرزین که حدود 3سال پیش از وقتی که برای اولین بار مجوز اجرای کنسرت پایتخت بهش داده شد و قبل از اینکه اصلا کنسرتی برگزار کرده باشه که بخواد تکراری باشه تفکر حرفه ای داشت و همین چیزایی که بعد چند سال کارشناسا بهش برسند،رسید.
امیدوارم یه روزی برسه که شرایط و امکانات در شهرستانها هم اجازه ی این کارا رو به یه خواننده بده.
ولی خیلی از خواننده ها به دلیل اینکه بلیت هاشون اینجوری هم به فروش میرسه خودشونو راضی به زحمت نمیکنن و حتی به فخر هم میفروشند که به چنین کارایی احتیاج ندارن و این واقعا تاسف باره!!!
من با تمام احترامی که به شخصیت اقای خواجه امیری قایلم ایشون چند وقت پیش حرفی زدند که واقعا از خواننده ای مثل ایشون بعیده!!!!
توی یکی از مصاحباشون به کنایه به سناریوی یکی از کنسرتای فرزادفرزین گفته بودند:خواننده های ما به جایی رسیدند که مجبورن برای پر کردن سالن کنسرتشون ماسک بذارن سرشون بیان .اقای خواجه امیری اشتباه گرفتین به این کار نمیگن اجبار میگن احترام به مخاطبی که 100هزااااااااار تومن پول خرج کرده.وگرنه سالن واسه یه خواننده ی یه البومی هم پر میشه چه برسه به ایشون.
اگه ضعفی تو کارشون بوده قبول ولی این که کسی تلاش کرده که یه کاری جرده باشه اونم تو این شرایط این واسه مردم مهمه و مطمین باشین قدردانشونن.
احســــــــــــــــــــــــنت...!
عالی بود ولی واقعا چی میشه گفت... واقعا امثال آقای چاوشی حق دارن که کنسرت برگزار نمیکننن حتما اینارو دیدن البته اگر برگزار کنن یه روزی قطعا همه ی مخاطبین اصلیشون به سالن میرن
دوست عزیزم آقا/خانم avdt : کاملا مشخصه روی صحبتت با "نیما علامه" است. این مسئله رو ازکامنت هایی که برای مصاحبه اش هم گذاشته بودی متوجه شدم. نمیدونم دلیل مخالفتت با همچین خواننده ی محترمی چیه؟ فقط دلم میخواد برای جواب حرفایی که میزنم؛ ادله ی موجهی بیاری.
" نیما علامه، متولد 64 در شیراز. از با استعداد ترین موزیسین های حال حاضر کشور. از هفت سالگی کیبورد، و از ده سالگی پیانو کار میکنه.( جز احسان خواجه امیری که از 6 سالگی با ویولن استارت زده کدوم خواننده ای این شکلیه؟) در سه سال اخیر نیما علامه از پرکارترین تنظیم کنندگان عرصه ی موسیقی ست. نامی آشنا که در معرفی جوانان با استعداد به عرصه ی موسیقی همواره پیشگام بوده( 25 باند، احمد سعیدی، محمد هاجری، حسین معصومی،پویا سالکی و...)صدای تند و تیزی که در این اواخر محبوبترین کارهایش را به رخ رقیبان کشید(مرز محکم، دعوت هشتم، اولی برای دفاع مقدس،دومی برای شاه مشهد)... جوانی کم ادعا،اما از دانش موسیقی سرشار؛ شما یه حاشیه از این آدم دیدی؟
سه تا موزیک ویدیو کار کرده تو هر سه تاش هیچ خبری از منکرات و مناعات نیست. محض رضای خدا یکبار آهنگ آخرین دیدارش رو گوش بده( منظورم ریمیکس نیست هر چند ریمیکسشم خیلی قویه) اونوقت بیا بگو کدوم خواننده ای میتونه احساستو آتیش بزنه. من دعا میکنم هم مجوز بگیره هم کنسرت بذاره . چهارتا خواننده ی باسواد داریم اونا رم شما تحریم کنید.بیخودی هم پای دولت اصلاح طلب یا افراط گرا رو وسط مهلکه نیارید. موسیقی ما لطفا این نظر رو تایید کن چون من به نمایندگی از طرفداران آقای علامه صحبت کردم.
افزودن یک دیدگاه جدید