درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 3
جوابهای نا به جا برای یک سوال به جا!
موسیقی ما - سهیلا صدیقی: نیمتای صفحه آخر روزنامه همشهری گویای یک مطلب مهم است. خوانندگان پاپ، سالنهای کنسرت را قرق کردهاند! کنسرتهایی که اغلب با استقبال مخاطبان روبرو میشوند و حتی دیده شده است که طی دو ساعت بیش از هزار بلیت برای آنها بفروش میرود. «دست و جیغ و هورا» مبنای اصلی بسیاری از این کنسرتهاست که البته هیچ اشکالی هم ندارد؛ خیلی از مخاطبان موسیقی گوش میدهند که شاد شوند اما آیا واقعا این مخاطبان به همان اندازه که برای بلیت کنسرت هزینه میکنند، همانقدر از حضور در یک اجرای زنده بهره موسیقایی میبرند!؟ «ایجاد تنوع برای مخاطب» اصل مهمی است که باید در اجراهای زنده رعایت شود اما گویا بسیاری از هنرمندان فعال در موسیقی پاپ ایران به جای ایجاد ابتکار، خلاقیت و تنوع حتی به تکرار خود دچار شدهاند.
بگذارید طور دیگری بگویم؛ خوانندهای که در طول فعالیت حرفهای خود تنها یک آلبوم منتشر کرده است، چرا فکر میکند میتواند بیش از 20 سانس اجرای زنده داشته باشد!؟ مگر غیر از این است که هنرمند زمانی پا به صحنه اجرا میگذارد که حرف جدیدی برای مخاطبش داشته باشد؟ چند روز قبل که تلفنی با امیر بهاری (یکی از نویسندگان روزنامه «اعتماد») در اینباره صحبت میکردم، او معتقد بود که این تکرار مکررات یکنوع بیاحترامی به مخاطب است. اما اگر این تکرارها واقعا بیاحترامی بهمخاطب تلقی میشود، پس چرا سالنهای کنسرت همیشه پر از جمعیت هستند؟ فکر میکنم این هنرمندان مشتریان ثابت - اغلب نوجوان و جوانی - دارند که تا آخرین نفس از خواننده محبوبشان حمایت میکنند، گرچه بازهم این پرسش باقی میماند که وقتی یک خواننده تا این اندازه قدرت دارد که هزاران نفر را زیر یک سقف جمع کند، چرا یک خوراک فرهنگی خوب به آنها ندهد؟ ما خبرنگاران این سوال را در بسیاری از نشستهای خبری از خوانندگان پاپ میپرسیم اما هنرمندان پاپخوان معمولا پاسخهایی نابجا به این پرسشِ بهجا میدهند و معتقدند مخاطبانشان آنها را همینطور که هستند قبول دارند و قشرِ مثلا روشنفکر بروند موسیقی خودشان را گوش دهند! این خوانندگان به این موضوع فکر نمیکنند که دارای چه قدرتی برای تاثیرگذاری بر روی جوانان هستند و تا چه اندازه میتوانند سلیقه موسیقایی مخاطبشان را ارتقاء دهند.
البته این را هم باید تاکید کرد که این ارتقاء سلیقه زمانی اتفاق میافتد که پاپخوانان بدانند دغدغه مخاطب فقط عشقهای دمدستی نیست و میتوانند به موضوعات جدیتری هم بپردازند.
بگذارید طور دیگری بگویم؛ خوانندهای که در طول فعالیت حرفهای خود تنها یک آلبوم منتشر کرده است، چرا فکر میکند میتواند بیش از 20 سانس اجرای زنده داشته باشد!؟ مگر غیر از این است که هنرمند زمانی پا به صحنه اجرا میگذارد که حرف جدیدی برای مخاطبش داشته باشد؟ چند روز قبل که تلفنی با امیر بهاری (یکی از نویسندگان روزنامه «اعتماد») در اینباره صحبت میکردم، او معتقد بود که این تکرار مکررات یکنوع بیاحترامی به مخاطب است. اما اگر این تکرارها واقعا بیاحترامی بهمخاطب تلقی میشود، پس چرا سالنهای کنسرت همیشه پر از جمعیت هستند؟ فکر میکنم این هنرمندان مشتریان ثابت - اغلب نوجوان و جوانی - دارند که تا آخرین نفس از خواننده محبوبشان حمایت میکنند، گرچه بازهم این پرسش باقی میماند که وقتی یک خواننده تا این اندازه قدرت دارد که هزاران نفر را زیر یک سقف جمع کند، چرا یک خوراک فرهنگی خوب به آنها ندهد؟ ما خبرنگاران این سوال را در بسیاری از نشستهای خبری از خوانندگان پاپ میپرسیم اما هنرمندان پاپخوان معمولا پاسخهایی نابجا به این پرسشِ بهجا میدهند و معتقدند مخاطبانشان آنها را همینطور که هستند قبول دارند و قشرِ مثلا روشنفکر بروند موسیقی خودشان را گوش دهند! این خوانندگان به این موضوع فکر نمیکنند که دارای چه قدرتی برای تاثیرگذاری بر روی جوانان هستند و تا چه اندازه میتوانند سلیقه موسیقایی مخاطبشان را ارتقاء دهند.
البته این را هم باید تاکید کرد که این ارتقاء سلیقه زمانی اتفاق میافتد که پاپخوانان بدانند دغدغه مخاطب فقط عشقهای دمدستی نیست و میتوانند به موضوعات جدیتری هم بپردازند.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 شهریور 1392 - 17:15
دیدگاهها
فکر کنم منظوره ایشون که گفته با یه آلبوم 20 سانس اجرای زنده دارند مازیار فلاحی هستش، که به نظر من ایشون حرف درستی زده واقعا گل گفته
"فکر میکنم این هنرمندان مشتریان ثابت - اغلب نوجوان و جوانی - دارند که تا آخرین نفس از خواننده محبوبشان حمایت میکنند، گرچه بازهم این پرسش باقی میماند که وقتی یک خواننده تا این اندازه قدرت دارد که هزاران نفر را زیر یک سقف جمع کند، چرا یک خوراک فرهنگی خوب به آنها ندهد؟ ما خبرنگاران این سوال را در بسیاری از نشستهای خبری از خوانندگان پاپ میپرسیم اما هنرمندان پاپخوان معمولا پاسخهایی نابجا به این پرسشِ بهجا میدهند و معتقدند مخاطبانشان آنها را همینطور که هستند قبول دارند و قشرِ مثلا روشنفکر بروند موسیقی خودشان را گوش دهند! این خوانندگان به این موضوع فکر نمیکنند که دارای چه قدرتی برای تاثیرگذاری بر روی جوانان هستند و تا چه اندازه میتوانند سلیقه موسیقایی مخاطبشان را ارتقاء دهند."
مرسی خانم نویسنده
والا ما ها هروقت این حرفو میزنیم میشیم سیبل!!!
"فکر میکنم این هنرمندان مشتریان ثابت - اغلب نوجوان و جوانی - دارند که تا آخرین نفس از خواننده محبوبشان حمایت میکنند، گرچه بازهم این پرسش باقی میماند که وقتی یک خواننده تا این اندازه قدرت دارد که هزاران نفر را زیر یک سقف جمع کند، چرا یک خوراک فرهنگی خوب به آنها ندهد؟ ما خبرنگاران این سوال را در بسیاری از نشستهای خبری از خوانندگان پاپ میپرسیم اما هنرمندان پاپخوان معمولا پاسخهایی نابجا به این پرسشِ بهجا میدهند و معتقدند مخاطبانشان آنها را همینطور که هستند قبول دارند و قشرِ مثلا روشنفکر بروند موسیقی خودشان را گوش دهند! این خوانندگان به این موضوع فکر نمیکنند که دارای چه قدرتی برای تاثیرگذاری بر روی جوانان هستند و تا چه اندازه میتوانند سلیقه موسیقایی مخاطبشان را ارتقاء دهند."
مرسی خانم نویسنده
والا ما ها هروقت این حرفو میزنیم میشیم سیبل!!!
به نظر من خواندن با خواننده در کنسرت هاش خیلی خوبه و به من خیلی خوش میگذره.مگه ما چه تفریحاتی داریم یا سینما میریم یا دیگه خیلی بخواهیم شادی کنیم میریم کنسرت.یک خوراک فرهنگی خوب ؟؟؟؟ هر کس حق دارد موسیقی مورد علاقه اش را انتخاب کند و یا از خواننده ی محبوبش حمایت کند .من با خوانندگان پاپ موافقم.به نظر من کنسرت جای بهره مندی موسیقایی نیست با گوش دادن به آهنگ بهره می بریم و با رفتن به کنسرت ها لذت.
خانومه صدیقی عزیز باور کنید هیچ نوع تنوعه آنچنانی نیاز نیست همه چیز در اجرای شخصه خواننده خلاصه میشود وبس!خواننده باید روانشناسیه جماعتی که برایشان اجرا میکند بداند باید یک شو من باشد (در استیله موزیمه خودش) باید احترام زیادی برای مخاطب قاعل باشد وفن بیانه عالی داشته باشد!!باید از یک شخصیته قوی ومنسجم برخوردار باشد تا مخاطبین رو زیره سیطره روانیه خودش قرار بدهد!
هر وقت چنین شخصی پیدا کردید خبر کنید لطفا و شاعر فرمود گشتم نبود نگرد نیست!!
ضمنا یک آلبوم و ده تا هم فرقی نداره تمامه داستان در مسائلی بود که گفتم.
ترس از این که مخاطب ایده های جدید یه هنرمند رو پس بزنه برای همه هست
کاش همه به این باور برسن که میتونن جریان ساز باشن برای قشر جوان یک جامعه
به این که میتونن این انرزی رو جهت بدن
خدا رو شکر می کنم که هوادار خواننده و موزیسینی هستم که تو اجراهای زنده اش از نورپردازی و دکور گرفته تا تنظیم و نکته سنجی های ظریف تو ارائه ی بهترین وبا کیفیت ترین صداها ساعت ها و روزها وقت صرف میکنه...تو تمرین بچه های گروه سخت گیری می کنه...موسیقی رو با تمام وجود می فهمه و درک می کنه...تو عمرم تا حالا کنسرت هیچ کسی رو نرفتم و نخواهم رفت جز ایشون...چون همیشه واسه شعور مخاطباش ارزش و احترام قائل میشه...اسمشونو اینجا نمی برم چون خوشم نمیاد بحث شروع بشه و هر کسی بخواد اینجا هنرمند محبوب خودشو به رخ دیگران بکشه...هر کسی خوب کار کنه واسه خودشو مخاطباش کرده...
افزودن یک دیدگاه جدید