درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 10
فقط به خاطر پول بیشتر درآوردن!
موسیقی ما - مجید روغنی: در همه جای دنیا برگزاری کنسرت آداب و رسوم متناسب با فرهنگ آن کشور را دارد.شاید برای خیلی از علاقه مندان جالب باشد که موسیقی در دنیای بیرون از ایران یک صنعت محسوب میشود و حتی در مواردی چرخه اقتصادی یک کشور را متحول میکند. اما در ایران این اتفاق کاملا برعکس رخ میدهد. چراهای مختلفی در این حوزه برای همه اقشار چه مخاطب کنسرت برو، چه هنرمند و چه برنامه گذار پیش میآید ...
در جامعه ما به خاطر تفاوت سلایق و نوع فرهنگ زندگی در جامعه شاید کنسرت رفتن برای هر شخصی دلیلی داشته باشد، اما مهمترین دلیل آن که در همه دنیا غالب است تخلیه انرژی است. انرژی که شاید از راه های دیگر و نا سالمی میتواند تخلیه شود اما کسی که در حداقل سطح شعور باشد ترجیح میدهد به صورت مثبت آنرا تخلیه کند ... و یکی از آن راهها کنسرت رفتن است.
اما چرا روند برگزاری کنسرت در ایران و شاید نام بردن ایران هم زیاد باشد ... روند برگزاری کنسرت در تهران جمله صحیحتری است، چرا این روند دچار تکرار شده است؟
همیشه برای برگزاری یک کنسرت دغدغه های زیادی مطرح میشود، اول از همه دغدغه مربوط به هنرمند است.
وقتی هنرمند احساس میکند تا باید با مخاطب خود رابطه نزدیکتری برقرار کند و یک احساس دوطرفه برای برداشت بازخورد یک آلبوم و آهنگهایش که اثر هنری اوست را لمس کند نیاز به برگزاری یک کنسرت در او احساس میشود. اما معمولا تنها تفکر این برگزاری در سر او پرورانده و شاید توانایی اجرایی کردن ان برایش آرزو باشد ... چراکه قشر هنرمند همیشه مظلوم بوده و همیشه نتوانسته حق خود را بگیرد، چراکه هنرمند مادیات برایش اولویت آخر است و ارائه اثر هنریاش برایش مهمتر است و همیشه هم از همین نقطه لطمه خورده است ... البته همین نقطه ضعف، خود دلیلی برای تکراری بودن اجراهای زنده است که در ادامه با باز شدن موضوع به ان پی میبرید.
اما دغدغه بعدی برای یک شرکت فرهنگی هنری است که باید در حال حاضر نام این شرکتها (البته نه همه) را به شرکت تجارت فرهنگ و هنر تغییر داد! شاید اکثر شرکتهایی که آلبوم موسیقی منتشر میکنند توان مالی خود را معطوف به سود حاصل از فروش خرج نکنند! در این کشور که حداقل حقوق هنرمند توسط سازمانی مانند صدا و سیما که ناظر حکومتی دارد رعایت نمیشود نباید انتظار اجرای قانون کپی رایت را داشت تا شرکتهای تولید اثر بتوانند از هزینه ای که میکنند درامدی نیز کسب کنند ...
بنابراین، اینگونه شرکتها به ناچار سود خود را در برگزاری یک اجرای صحنه ای میبینند تا با ارائه آلبوم جدید از یک هنرمند بتوانند کنسرت برگزار کنند، درامدی کسب و روزگار خود را سپری کنند ...
اما دغدغه این شرکتها چیست؟
خیلی از شرکتهایی که نام واقعی فرهنگ و هنر را بر پیشانی خود دارند همان دغدغه هنرمند را دارند و در بحث تجاری جبران ضرر و زیانهای ناشی از نبود قانون کپی رایت و گرفتن نقطه نظرات هنردوستان در یک اجرای زنده تا بتوانند در آینده هنرمندان با کیفیتتری را تربیت کنند و یک اثر بهتری را برای مخاطب فراهم کنند.
اما شرکتهایی که به تازگی و نوپا هستند این دغدغهها را ندارند. بلکه تنها دغدغه انها تجارت است؛ و شاید اسم بهتر ان دلالی موسیقی باشد. آنها با اوردن سرمایه ای کلان به دنبال تجارت و پول بیشتر درآوردن هستند. تا اینجا هیچ اشکالی ندارد، بالاخره هر کسی شمهٔ اقتصادی داشته باشد میتوانید موفقتر باشد اما اشکال کار این است که این اشخاص به هر قیمتی حاضر به تجارت در بستر هنر هستند.
روزگاری تهیه کننده قیمتی برای یک هنرمند تعیین میکرد تا هم بتواند هنرمند را راضی نگه دارد و هم هنردوست را و هم بتواند هزینه های خود را در اجرای کنسرت جبران کرده و سودی حتی ناچیز نصیبش شود.
اما امروزه با وجود این افراد نوپا و بی تجربه که حتی دستشان در جیب دیگران است نه تنها این مسیر را عوض کردهاند بلکه این مشکلات را که ما کیفیت برگزاری کنسرت مینامیم بوجود اورده اند.
در برگزاری کنسرت وقتی هنرمندی 25 میلیون تومان میخواهد و حتی در دنیای رقابت برای قاپ زدن یک هنرمند از تهیه کننده ای به او پیشنهاد بالاتر میدهند در انتها میبایستی برای جبرای این هزینه بی فکر قیمت بلیطها را افزایش دهند تا جبران شود ...
البته یکی دیگر از مقصران اصلی در این زمینه سالنهایی اند که در انها اجازه برگزاری کنسرت داده میشود و برای یک شب بالای 50 میلیون تومان از برنامه گزار پول میخواهند!
ارگانهایی که نام فرهنگی بر انهاست نیز که دایه فرهنگ و هنر دارند نیز به این عرصه اقتصادی نگاه میکنند.
روزنامه همشهری که صفحه اخر آن تبدیل شده به یک بیلبورد تبلیغاتی برای اطلاع رسانی کنسرتها چرا باید برای یک برنامه که نام فرهنگ و هنر بر روی آن است برای هر نوبت انتشار اگهی دوکادره مبلغی بیش از 2.5 میلیون تومان بگیرد؟
وقتی برنامه گذار پولش به بیلبورد نرسد و تنها راه آگهی همشهری و ارسال اس ام باشد برای اطلاع رسانی بیشتر مجبور به تکرار این روند میشود و هزینههایش بالا میرود ...
حتی یگان حفاظت فیزیکی نیروی انتظامی نیز از این کیسه غافل نمانده و برای اخذ مجوز اماکن بایستی برای یک روز مبلغ 5 میلیون تومان نیز به آنها بدهید ... همانطور که از اسم ان پیداست این ارگان مسئول حفظ امنیت برنامه شماست اما جز ارسال گشت ارشاد و فرستادن دو مامور که واقعا در برگزاری امنیت برنامه هیچ دخالتی ندارند و حتی امنیت آوردن اشیاء نا هنجار و حتی امکان بمب گذاری در برنامه شما توسط دستگاه های ایکس ری که مالکیت ان برای سالن است انجام میشود چرا باید مبلغ 5 میلیون تومان پرداخت شود؟ با چه قواعدی؟ این قیمت گذاری بر چه اساس است؟
حتی در بعضی از سالنها مانند میلاد نمایشگاه بین المللی این ارگانها از اوردن دستگاه ایکس ری که خود سالن به آن مجهز نیست امتنا میکند! اگر در این شرایط در سالن بمب گذاری شود چه کسی مسئول آن است!؟
پس برنامه گذار باز هم در اینجا ناچار به پرداخت هزینه است و برای جبران آن باز هم قیمت بلیط کنسرت افزایش پیدا میکند تا این هزینه را مخاطب هنر پرداخت کند.
حالا در این میان اگر کسی دغدغه هنر داشته باشد قیمت بلیط را بگونه ای تعیین میکند تا هم خود ضرر نکند هم به سبد یک خانواده فشار وارد نشود و همه اقشار بتوانند در یک برنامه فرهنگی هنری شرکت کنند.
اما اگر تهیه کنندههایی که تجربه انها حتی به 2 سال هم نمیرسد و تنها برای تجارت در هنر وارد این عرصه شدهاند این دغدغه را نداشته باشند آنچنان میشود که قیمت بلیط یک برنامه به 150 هزار تومان هم میرسد شاید اگر مطمئن بودند که مخاطب بیشتر از این هم پرداخت میکند آنرا گرانتر هم میکردند.
همه این عوامل که هم هنرمند در ان دخیل است هم ارگانهای ذیربط و هم عوامل اجرای یک کنسرت، دست به دست هم میدهند تا شما دیگر فکری برای بار هنری و کیفیت یک برنامه نکنید زیرا دیگر جایی برای هزینه کردن اضافه باقی نمیماند.
نهایتا در این بین اشخاصی (هنرمند) که برنامه خودش برایش مهم است از دکور برای تغییر فضای اجرا استفاده میکند که آنقدر هم نمیشود در ان جولان داد زیرا هم هزینهاش بالاست و هم نهاد نظارتی یک سالن به شما اجازه برپایی دکور انچنانی را نمیدهد.
در همه جای دنیا یک تیم بیش از 100 نفر برای یک اجرای بزرگ همفکر میشوند تا به سلیقه مخاطب احترام بگذارند و بهترین و با کیفیترین کنسرت را برای انها فراهم کنند در صورتی که شاید در ایران تعداد نفراتی که کنسرت برگزار میکنند به 15 نفر هم نمیرسند ...
البته در همه جای دنیا وقتی شما با سالن برگزاری توافق کردید که در تاریخی کنسرت بگذارید دیگر هیچ مشکلی برای برگذاری ندارید ولی در ایران که تنها در بهترین شرایط 3 هفته قبل از روز اجرا به شما مجوز میدهند و بایستی هفت خوان رستم را برای برگزاری طی کنید دیگر به کجای بار فرهنگی و هنری کنسرت میتوان در این مدت فکر کرد!؟
پس عوامل زیادی در این بی کیفیت شدن دخیل هستند از دفتر موسیقی و شورای شعر آن که در این 2-3 ساله به یک شعر مجوز میدهند و به دیگری نه و کیفیت اجرا را پایین می اوردند تا ارگانهای انتظامی و هنرمند و شرکتهای فرهنگی و هنری و نوازنده و تهیه کننده و همه و همه در این قضیه دخیل هستند و همه تقصیر را بر گردن دیگری میاندازند.
فقط به خاطر پول بیشتر در آوردن ...
و همه و همه این عوامل هزینهشان را از مردم و کسی که میخواهد کنسرت تماشا کند میگیرد.
وقتی هم که در کشور تفریحات سالم برای گذارندن وقت به تعداد انگشتان دست هم نرسد به ناچار سرپرست خانواده برای تفریح فرزندانش و خانوادهاش این هزینه را پرداخت میکند و همه این عوامل با دانستن این مطلب اقدام به برگزاری کنسرت میکنند.
نا گفتهها و دلایل زیاد است. هرجا دست بگذارید ایراد دارد و ایراد ریشه ای دارد ولی تنها موضوع بر سر پول درآوردن است.
البته شاید مقصر اصلی در این ماجراجویی تنها تهیه کننده یک برنامه باشد چون اوست که جرقه برگزاری یک کنسرت را میزند. چرا خواننده ای که امروز کنسرت داده است ماه بعد دوباره کنسرت میدهد و ماه های بعد نیز تکرا ر میشود!؟ شاید یک جواب این باشد که مخاطب آن هنرمند زیاد است و تعداد اجرا برای پاسخگو بودن باید بالا برود، اما سئوال اینجاست که به فرض این دلیل قبول! چرا کل سال یک برنامه تکراری انهم در همه ماه های سال!؟ پس باز هم میبینید که جز پول دراوردن نیست هم هنرمند که در یک اجرا بالای 25 میلیون تومان دستمزد میگیرد و از خدایش است که برایش زیاد برنامه بگذارند و هم تهیه کننده که در بدترین شرایط در هر اجرا بالای 20 میلیون تومان سود میکند و تنها هنردوست است که از جیبش پول میرود و یک برنامه بی کیفیت را تماشا میکند آنهم به خاطر اهنگی که از ان خاطره دارد!
شاید باورتان نشود اما با توجه به اینکه ما سیستم فروش اینترنتی داریم امکان آنالیز کسانی که کنسرت میروند را به راحتی مانیتور میکنیم، در تمامی برنامهها ما میانگین 30 درصد تغییر افراد را داریم و 70 درصد همانهایی هستند که در ماه قبل همان کنسرت را امده اند.
این آدمها بهای چه چیزی را میپردازند؟
فکر میکنم مخاطب هم بایستی سطح شعورش را با سطح برنامه تنظیم کند و انتخاب کند و حتی انتخاب نکند تا این روند بهبود یابد.
در جامعه ما به خاطر تفاوت سلایق و نوع فرهنگ زندگی در جامعه شاید کنسرت رفتن برای هر شخصی دلیلی داشته باشد، اما مهمترین دلیل آن که در همه دنیا غالب است تخلیه انرژی است. انرژی که شاید از راه های دیگر و نا سالمی میتواند تخلیه شود اما کسی که در حداقل سطح شعور باشد ترجیح میدهد به صورت مثبت آنرا تخلیه کند ... و یکی از آن راهها کنسرت رفتن است.
اما چرا روند برگزاری کنسرت در ایران و شاید نام بردن ایران هم زیاد باشد ... روند برگزاری کنسرت در تهران جمله صحیحتری است، چرا این روند دچار تکرار شده است؟
همیشه برای برگزاری یک کنسرت دغدغه های زیادی مطرح میشود، اول از همه دغدغه مربوط به هنرمند است.
وقتی هنرمند احساس میکند تا باید با مخاطب خود رابطه نزدیکتری برقرار کند و یک احساس دوطرفه برای برداشت بازخورد یک آلبوم و آهنگهایش که اثر هنری اوست را لمس کند نیاز به برگزاری یک کنسرت در او احساس میشود. اما معمولا تنها تفکر این برگزاری در سر او پرورانده و شاید توانایی اجرایی کردن ان برایش آرزو باشد ... چراکه قشر هنرمند همیشه مظلوم بوده و همیشه نتوانسته حق خود را بگیرد، چراکه هنرمند مادیات برایش اولویت آخر است و ارائه اثر هنریاش برایش مهمتر است و همیشه هم از همین نقطه لطمه خورده است ... البته همین نقطه ضعف، خود دلیلی برای تکراری بودن اجراهای زنده است که در ادامه با باز شدن موضوع به ان پی میبرید.
اما دغدغه بعدی برای یک شرکت فرهنگی هنری است که باید در حال حاضر نام این شرکتها (البته نه همه) را به شرکت تجارت فرهنگ و هنر تغییر داد! شاید اکثر شرکتهایی که آلبوم موسیقی منتشر میکنند توان مالی خود را معطوف به سود حاصل از فروش خرج نکنند! در این کشور که حداقل حقوق هنرمند توسط سازمانی مانند صدا و سیما که ناظر حکومتی دارد رعایت نمیشود نباید انتظار اجرای قانون کپی رایت را داشت تا شرکتهای تولید اثر بتوانند از هزینه ای که میکنند درامدی نیز کسب کنند ...
بنابراین، اینگونه شرکتها به ناچار سود خود را در برگزاری یک اجرای صحنه ای میبینند تا با ارائه آلبوم جدید از یک هنرمند بتوانند کنسرت برگزار کنند، درامدی کسب و روزگار خود را سپری کنند ...
اما دغدغه این شرکتها چیست؟
خیلی از شرکتهایی که نام واقعی فرهنگ و هنر را بر پیشانی خود دارند همان دغدغه هنرمند را دارند و در بحث تجاری جبران ضرر و زیانهای ناشی از نبود قانون کپی رایت و گرفتن نقطه نظرات هنردوستان در یک اجرای زنده تا بتوانند در آینده هنرمندان با کیفیتتری را تربیت کنند و یک اثر بهتری را برای مخاطب فراهم کنند.
اما شرکتهایی که به تازگی و نوپا هستند این دغدغهها را ندارند. بلکه تنها دغدغه انها تجارت است؛ و شاید اسم بهتر ان دلالی موسیقی باشد. آنها با اوردن سرمایه ای کلان به دنبال تجارت و پول بیشتر درآوردن هستند. تا اینجا هیچ اشکالی ندارد، بالاخره هر کسی شمهٔ اقتصادی داشته باشد میتوانید موفقتر باشد اما اشکال کار این است که این اشخاص به هر قیمتی حاضر به تجارت در بستر هنر هستند.
روزگاری تهیه کننده قیمتی برای یک هنرمند تعیین میکرد تا هم بتواند هنرمند را راضی نگه دارد و هم هنردوست را و هم بتواند هزینه های خود را در اجرای کنسرت جبران کرده و سودی حتی ناچیز نصیبش شود.
اما امروزه با وجود این افراد نوپا و بی تجربه که حتی دستشان در جیب دیگران است نه تنها این مسیر را عوض کردهاند بلکه این مشکلات را که ما کیفیت برگزاری کنسرت مینامیم بوجود اورده اند.
در برگزاری کنسرت وقتی هنرمندی 25 میلیون تومان میخواهد و حتی در دنیای رقابت برای قاپ زدن یک هنرمند از تهیه کننده ای به او پیشنهاد بالاتر میدهند در انتها میبایستی برای جبرای این هزینه بی فکر قیمت بلیطها را افزایش دهند تا جبران شود ...
البته یکی دیگر از مقصران اصلی در این زمینه سالنهایی اند که در انها اجازه برگزاری کنسرت داده میشود و برای یک شب بالای 50 میلیون تومان از برنامه گزار پول میخواهند!
ارگانهایی که نام فرهنگی بر انهاست نیز که دایه فرهنگ و هنر دارند نیز به این عرصه اقتصادی نگاه میکنند.
روزنامه همشهری که صفحه اخر آن تبدیل شده به یک بیلبورد تبلیغاتی برای اطلاع رسانی کنسرتها چرا باید برای یک برنامه که نام فرهنگ و هنر بر روی آن است برای هر نوبت انتشار اگهی دوکادره مبلغی بیش از 2.5 میلیون تومان بگیرد؟
وقتی برنامه گذار پولش به بیلبورد نرسد و تنها راه آگهی همشهری و ارسال اس ام باشد برای اطلاع رسانی بیشتر مجبور به تکرار این روند میشود و هزینههایش بالا میرود ...
حتی یگان حفاظت فیزیکی نیروی انتظامی نیز از این کیسه غافل نمانده و برای اخذ مجوز اماکن بایستی برای یک روز مبلغ 5 میلیون تومان نیز به آنها بدهید ... همانطور که از اسم ان پیداست این ارگان مسئول حفظ امنیت برنامه شماست اما جز ارسال گشت ارشاد و فرستادن دو مامور که واقعا در برگزاری امنیت برنامه هیچ دخالتی ندارند و حتی امنیت آوردن اشیاء نا هنجار و حتی امکان بمب گذاری در برنامه شما توسط دستگاه های ایکس ری که مالکیت ان برای سالن است انجام میشود چرا باید مبلغ 5 میلیون تومان پرداخت شود؟ با چه قواعدی؟ این قیمت گذاری بر چه اساس است؟
حتی در بعضی از سالنها مانند میلاد نمایشگاه بین المللی این ارگانها از اوردن دستگاه ایکس ری که خود سالن به آن مجهز نیست امتنا میکند! اگر در این شرایط در سالن بمب گذاری شود چه کسی مسئول آن است!؟
پس برنامه گذار باز هم در اینجا ناچار به پرداخت هزینه است و برای جبران آن باز هم قیمت بلیط کنسرت افزایش پیدا میکند تا این هزینه را مخاطب هنر پرداخت کند.
حالا در این میان اگر کسی دغدغه هنر داشته باشد قیمت بلیط را بگونه ای تعیین میکند تا هم خود ضرر نکند هم به سبد یک خانواده فشار وارد نشود و همه اقشار بتوانند در یک برنامه فرهنگی هنری شرکت کنند.
اما اگر تهیه کنندههایی که تجربه انها حتی به 2 سال هم نمیرسد و تنها برای تجارت در هنر وارد این عرصه شدهاند این دغدغه را نداشته باشند آنچنان میشود که قیمت بلیط یک برنامه به 150 هزار تومان هم میرسد شاید اگر مطمئن بودند که مخاطب بیشتر از این هم پرداخت میکند آنرا گرانتر هم میکردند.
همه این عوامل که هم هنرمند در ان دخیل است هم ارگانهای ذیربط و هم عوامل اجرای یک کنسرت، دست به دست هم میدهند تا شما دیگر فکری برای بار هنری و کیفیت یک برنامه نکنید زیرا دیگر جایی برای هزینه کردن اضافه باقی نمیماند.
نهایتا در این بین اشخاصی (هنرمند) که برنامه خودش برایش مهم است از دکور برای تغییر فضای اجرا استفاده میکند که آنقدر هم نمیشود در ان جولان داد زیرا هم هزینهاش بالاست و هم نهاد نظارتی یک سالن به شما اجازه برپایی دکور انچنانی را نمیدهد.
در همه جای دنیا یک تیم بیش از 100 نفر برای یک اجرای بزرگ همفکر میشوند تا به سلیقه مخاطب احترام بگذارند و بهترین و با کیفیترین کنسرت را برای انها فراهم کنند در صورتی که شاید در ایران تعداد نفراتی که کنسرت برگزار میکنند به 15 نفر هم نمیرسند ...
البته در همه جای دنیا وقتی شما با سالن برگزاری توافق کردید که در تاریخی کنسرت بگذارید دیگر هیچ مشکلی برای برگذاری ندارید ولی در ایران که تنها در بهترین شرایط 3 هفته قبل از روز اجرا به شما مجوز میدهند و بایستی هفت خوان رستم را برای برگزاری طی کنید دیگر به کجای بار فرهنگی و هنری کنسرت میتوان در این مدت فکر کرد!؟
پس عوامل زیادی در این بی کیفیت شدن دخیل هستند از دفتر موسیقی و شورای شعر آن که در این 2-3 ساله به یک شعر مجوز میدهند و به دیگری نه و کیفیت اجرا را پایین می اوردند تا ارگانهای انتظامی و هنرمند و شرکتهای فرهنگی و هنری و نوازنده و تهیه کننده و همه و همه در این قضیه دخیل هستند و همه تقصیر را بر گردن دیگری میاندازند.
فقط به خاطر پول بیشتر در آوردن ...
و همه و همه این عوامل هزینهشان را از مردم و کسی که میخواهد کنسرت تماشا کند میگیرد.
وقتی هم که در کشور تفریحات سالم برای گذارندن وقت به تعداد انگشتان دست هم نرسد به ناچار سرپرست خانواده برای تفریح فرزندانش و خانوادهاش این هزینه را پرداخت میکند و همه این عوامل با دانستن این مطلب اقدام به برگزاری کنسرت میکنند.
نا گفتهها و دلایل زیاد است. هرجا دست بگذارید ایراد دارد و ایراد ریشه ای دارد ولی تنها موضوع بر سر پول درآوردن است.
البته شاید مقصر اصلی در این ماجراجویی تنها تهیه کننده یک برنامه باشد چون اوست که جرقه برگزاری یک کنسرت را میزند. چرا خواننده ای که امروز کنسرت داده است ماه بعد دوباره کنسرت میدهد و ماه های بعد نیز تکرا ر میشود!؟ شاید یک جواب این باشد که مخاطب آن هنرمند زیاد است و تعداد اجرا برای پاسخگو بودن باید بالا برود، اما سئوال اینجاست که به فرض این دلیل قبول! چرا کل سال یک برنامه تکراری انهم در همه ماه های سال!؟ پس باز هم میبینید که جز پول دراوردن نیست هم هنرمند که در یک اجرا بالای 25 میلیون تومان دستمزد میگیرد و از خدایش است که برایش زیاد برنامه بگذارند و هم تهیه کننده که در بدترین شرایط در هر اجرا بالای 20 میلیون تومان سود میکند و تنها هنردوست است که از جیبش پول میرود و یک برنامه بی کیفیت را تماشا میکند آنهم به خاطر اهنگی که از ان خاطره دارد!
شاید باورتان نشود اما با توجه به اینکه ما سیستم فروش اینترنتی داریم امکان آنالیز کسانی که کنسرت میروند را به راحتی مانیتور میکنیم، در تمامی برنامهها ما میانگین 30 درصد تغییر افراد را داریم و 70 درصد همانهایی هستند که در ماه قبل همان کنسرت را امده اند.
این آدمها بهای چه چیزی را میپردازند؟
فکر میکنم مخاطب هم بایستی سطح شعورش را با سطح برنامه تنظیم کند و انتخاب کند و حتی انتخاب نکند تا این روند بهبود یابد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 شهریور 1392 - 16:45
دیدگاهها
من تنها تفریحم در کل سال رفتن به کنسرت خواننده ی مورد علاقمه ، اما با این نوشته کاملا موافقم ، متاسفانه اکثر هنرمندا فقط به فکر پول هستن ، وقتی هم می بینن طرفداراشون همینجوری و با همون فضای تکراری باز هم به کنسرت ها می رن و سالن ها پر میشه چرا به خوشون زحمت بدن برای نوآوری؟!!
موسیقی ما ممنون بابت گزارشت ولی حس میکنم یه ذره دارین بیش از حد این موضع رو بزرگ میکنین.ببخشید که گفتم ولی خب...
دقیقا حرف دل ما بود !
بهترین برگذار کننده کنسرت همین ترانه شرقی هست و میشه گفت با این همه مشکلات کنسرت هاش چند درجه ای بالاتر از بقیه شرکت هاست
امیدوارم مشکلات از ریشه حل بشه !
سلام به خدا راست میگه من خودم کنسرت آقای خواجه امیری رفتم
هومن نامداری یک مک بوک گذاشته بود جلوش و به سینتی سایزر وصل کرده بود و نصف صداها ساز ها از ان میامد حتی استرینگ و بعضی اوقات سولیست هم میشد واسه خودش در صورتی که من توقع داشتم استرینگ را حد اقل 5 تا نوازنده ویلون و سولیست هم یکی از نوازنده ها باشد نه یک سینتی سایزر که من تو خونه هم میتونم این نت ها را بنوازم و شور شوق بدهم اینا هزینه هم نمیکنند حتی برای نوازنده تا نوازنده بیشتری بیارند به خدا یک گروه راک یک نوازنده کیبورد گیتار الکتریک و بیس و درام حد اقل باشد یک کنسرت پاپ جدای از نوازنده بیس و درام و پرکاشن باید حداقل 2 نوازنده ترومپت 1 ساکسیفون و 1 ترمبون یک نوازنده ویولن سل 2 نفر نوازنده گیتار کلاسیک و 2 نفر نوازنده کیبود و پیانو داشته باشد کنسرتی که ما به این مبلغ هزینه میکنیم باید با همچین گروهی روبه رو باشیم نه یک صحنه خالی که بعضا دیده شده خواننده تنها خودش رو صحنه هست و تنظیم ها استودیو یی میخواند و این واقعا نگران ککننده است
کــــــــــاملا موافـــــــــقم
MAS
بالاخره فکر میکنم یه نفر اومد یه چیز با منطق گفت واقعا قیمت بلیطا هی داره میره بالا خیلیها محروم میشن تازه وقتی کنسرت یه نفر میری ممکنه از رفتن به کنسرت یه نفر دیگه محروم شی چه فایده داره اصلا کسی این نوشته ها رو میخونه
بالاخره فکر میکنم یه نفر یه چیز منطقی گفت قیمت بلیطا هی داره میره بالا خیلیها محروم میشن تازه وقتی کنسرت یه نفر میری از رفتن به کنسرت یه نفر دیگه محروم میشی چه فایده داره اصلا کسی این نوشته ها رو میخونه
كلا انصاف از بين رفته من چند ماه پيش كنسرتي رفتم در برج ميلاد خواننده تازه از مسافرت اومده بود اونقدر اماده نبود و اجراش ضعيف بود كه مردم ميگوفتن رفته پول هاشو خارج خرج كرده تا اومده يه كنسرت گذاشته تا پولي كه خرج كرده رو از ما بگيره و اصلا هم مهم نيست چي تحويل ملت ميده اميدوارم حرفاتون به گوششون برسه .ممنون كه بالاخره يكي حرف ما رو زد
خوب تمام حرف هایی که گفتین قبول ....... حالا چاره چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با جمله ی اخر شدید موافق بودم،اگه سطح سواد و توقع مخاطب بالا بیاد برنامه گذار نمی تونه برنامه ی الکی تحویل مخاطب بده
واقعا درست گفتین . اما هنوز خواننده هایی هستند که احترام میزارن به مخاطب و کمتر با این تهیه کننده ها کار میکنند. یا با شرایطی که از نظر مالی برای مخاطب هم سخت نباشه با تهیه کننده میبندن و نوازنده بیشتری با خود رو صحنه میارن و کمتر کنسرت میزارن ولی سعی میکنند کیفیت در توانشون کمی با بقیه متفاوت باشه اما متاسفانه مردم کمتر متوجه مشند و حمایت میکنند تازه به دور از تمام فشارهایی که بالا ذکر شد
افزودن یک دیدگاه جدید