درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 1
فیش «گیتار»ات را در گلدان بکار!
موسیقی ما - بهمن بابازاده: کنسرتهای پاپ این روزها روندی تکراری، خستهکننده و از همه مهمتر، خالی از هرگونه خلاقیت را در پیش گرفتهاند و چهرههای مطرح این عرصه نیز بدون در نظرگرفتن مختصات و استانداردهای محتوای برنامهای که روی صحنه میبرند، همینطور در حال کنسرت گذاشتن هستند؛ بهقول یکی از دوستان تهیهکننده: «هر وقت بفهمند فلان سالن در فلان تاریخ خالی است، بیمعطلی با دو روز تمرین تقولق، کنسرت میگذارند.» و این یعنی فاجعه!
دلایلی مثل آشنا نبودن مخاطب عام با مفهوم و تعریف «کنسرت» (در نگاه بینالمللی)، نبود امکانات تفریحی مناسب دیگر و در مقاطعی نیز دلبستگی بیچون و چرای مخاطبان کمسنوسال به خواننده مورد علاقهشان، باعث شده سالنهای اجرای کنسرتهای پاپ، تقریباً شلوغ باشند. اما ماجرا اینجاست که آیا ادامه این روند نتیجهای جز محصورشدن ذائقه و سلیقه مخاطب موسیقی در حصار همین اجراهای تکرای و حالا دیگر خستهکننده دارد؟ اجراهایی که در بعضی موارد به شکلی باورنکردنی اصول اولیه یک کنسرت را هم رعایت نمیکنند و در بهترین حالت ممکن (که البته آن هم فقط از سوی یک یا نهایتاً دو چهره به اجرا در میآید)، دارای یک opening و یک ending مختصر است. روال اجرای برنامهها طوری شده که خواننده بعد از شروع موسیقی، با شلوغکاری نورپرداز و جیغ و دست حاضرین روی صحنه میآید و شروع به خواندن میکند و چیزی نزدیک به نود دقیقه به صورت متوالی و پشت سر هم، همین رویه تکرار میشود. خواننده محترم در بین قطعات و تا زمانی که گروه برای قطعات بعدی آماده میشوند، مهمانانِ عمدتاً هنرمند حاضر در سالن را معرفی میکند و بعضی وقتها هم از پرسپولیسیها و استقلالیهای سالن میخواهد که جیغ بزنند تا مشخص شود تعداد کدام طرفیها در سالن بیشتر است!
سایت موسیقی ما در این پرونده، سراغ این موضوع میرود تا دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتهای این روزها را در گفتوگو با کارشناسان و منتقدان موسیقی کشور بررسی کند. ابتدا مروری بر وضعیت کنسرتها در سالهای اخیر:
نسلهای بعدی و استعدادهای جوان یکی پس از دیگری متولد میشوند و موسیقی پاپ آرامآرام در حال طی کردن مراحل ترقی است. شادمهر عقیلی، سعید شهروز، ناصر عبداللهی، علیرضا عصار، محمد اصفهانی و... ستارههایی هستند که خیلی زود به شهرت میرسند و شروع به کار اولین گروه موسیقی پاپ (آریان) باعث میشود که دیگر همه بفهمند موسیقی پاپ قرار است از سانسور خارج شود و به رقیبی بزرگ برای آنسوی آبیها تبدیل شود. گهگدار کنسرتهایی پراکنده، آن هم فقط در تهران برگزار میشود و کنسرت دادن در واقع به نوعی جزو آرزوهای بزرگ این چهرههایی ست که در حال فعالیتاند.
پاپ مجاز داخلی رفته رفته در حال اوج گرفتن است که سروکله زیرزمینیهای پُر سروصدا پیدا میشود. رضا صادقی از جنوب، پرچم مشکیاش را بالا میبرد و بنیامین از زیرزمین خانهاش به یکباره سر از قرارداد بلندمدت با «محسن رجبپور» در میآورد. «محسن»های بااستعداد ولی پُرحاشیه میآیند: چاوشی، یگانه و نامجو. روزی نیست که خبری از آنها در رسانهها نباشد. «یاس» و «هیچکس» به معنای واقعی کلمه میترکانند و زیر سایه موفقیت آنها، چهرههایی چون «پیشرو»، «زدبازی»، «تتلو»، «تهی»، «آرمین» و... به شهرت میرسند.
اجراهای زیادی -علیرغم اخذ مجوز- ساعاتی قبل از اجرا لغو میشوند و برخی اتفاقات تاریخی، از قبیل ممنوعیت پوشیدن لباس آستین کوتاه برای آقایان، باعث میشود خیلیها از ترس این قبیل دردسرها حتی سراغ اقدام برای برگزاری کنسرت هم نروند.
کمکم در اوایل دهه هشتاد، سالن میلاد نمایشگاه به پاتوق کنسرتهای پاپ تبدیل میشود و علیرضا عصار و گروه آریان و پس از آنها ناصر عبداللهی و محمد اصفهانی بیشترین طرفدار و تعداد کنسرت را دارند. حالا دیگر در 4 سال اول دهه 80، کنسرتهای پاپ اوج گرفتهاند و فضای باز کاخهای سعدآباد و نیاوران و حتی باشگاه انقلاب هم در ماههای گرم، پذیرای خوانندگان محبوب و هوادارانشان شدهاند.
با روی کار آمدن دولت نهم و بر اساس برخی بخشنامههای دولتی، تجدیدنظر اساسی در اعطای مجوز به کنسرتها -به ویژه کنسرتهای پاپ- صورت میگیرد و سالن میلاد نمایشگاه از چرخه برگزاری کنسرت به کلی خارج میشود. جایگزین این سالن، تالار وزارت کشور است که با گنجایش بالای 3هزار نفر، برای 3-4 سال میزبان اهالی موسیقی میشود و حتی در چند دوره، میزبانی بخش جنبی جشنوارههای موسیقی فجر را به عهده میگیرد. اما موقعیت حساس این سالن که در ساختمان اصلی وزارت کشور تعبیه شده بود و ایجاد مشکلات عدیدهی ترافیکی در زمان برگزاری کنسرتهای مختلف، باعث شد این سالن دیگر پذیرای اجراهای زنده خوانندههای پرطرفدار نباشد و در حال حاضر نیز فقط برخی اجراهای ارگانی اجازه برگزاری برنامه در این سالن را دارند.
با به فراموشی سپرده شدن سالن وزارت کشور، برج میلاد که در دل تهران سر به آسمان کشیده بود، خیلی زود به پاتوق هنرمندان موسیقی تبدیل شد. کار به جایی رسید که سالن همایشهای برج در طول سال کمتر وقت خالی داشت. هنرمندان پاپ یکی پس از دیگری اجراهایشان را در این سالن روی صحنه میبردند تا دیگر رفتهرفته بازار پاپ، تکانی بخورد و گردش مالی کلانی نیز به این حوزه وارد شود، تهیهکنندههای جدید وارد گود شوند و دیگر حکومت تهیهکنندههای اصطلاحاً «لالهزاری» به پایان رسد. رقابتها بیشتر و بیشتر شده و همه در پی اتفاقات و غافلگیریهایی بودند که نسبت به کنسرتهای رقیبان خود، بهتر به چشم بیایند. تولد رسانههای مستقل موسیقی و پوشش اخبار و انتشار گزارشهای تصویری این برنامهها هم مزید بر علت شده بود تا دیگر چهرههای پرطرفدار، بیشتر حواسشان به برنامههایشان باشد.
ملکمطیعی ادامه میدهد: «در این بین مرسوم شدن این قبیل اتفاقات، زمان زیادی را میطلبد و برای اینکه ذهن و نگاه مخاطب با این ایدهها همسو شود، مستلزم آماده کردن ذهنی او هستیم. همانطور که مثلاً برای بستن کمربند ایمنی چند سالی اطلاعرسانی شد و تبلیغات رسانهای مثل تلویزیون باعث شد که این فرهنگ بالاخره جا بیفتد. اما در این بخش، من خساست تهیهکنندههای کنسرت را بیشتر از همه تعیینکننده میدانم. دوستان تهیهکننده به خاطر جیب خودشان هم که شده میگویند: «بدون این دکورها و (به قول خودشان) این «ادا»ها هم مردم سالنهای کنسرت را پر میکنند و ناراضی هم نیستند. پس چرا خرج اضافه بکنیم؟!» دیدگاه دوستان این چنین است و همین باعث شده که سلیقه مردم هم در یک سطح بماند. ولی به هر حال آنها هم یک جایی میفهمند که چه کلاه گشادی سرشان رفته و در ازای قیمت سرسامآور بلیتی که میدهند، در واقع ارائهای نمیبینند.»
نکته دیگر هم این است که برای خود من هم اتفاق افتاده و مثلاً خوانندهای در قبال ایدهها و پیشنهادهای من برای کنسرتاش گفت: «دکور و این برنامههای نمایشی باعث کمتر دیده شدن من و گروه میشود!». یعنی دکور را رقیب خود میدانند! فکر میکنم همین جمله آخر من جواب همه سوالهای شما درباره دلایل تکراری و خستهکننده شدن کنسرتهای پاپ باشد!»
عبدی ادامه میدهد: «باید به این واقعیت تلخ هم اشاره کنم که متاسفانه دیدگاه برخی خوانندهها این روزها بیشتر به سمت پول درآوردن گرایش پیدا کرده و دیگر ارائه یک برنامه در خور شأن، کمتر مد نظرشان است. بسیار اتفاق افتاده که همین چهرههایی که الان در رأس هنرمندان موسیقی هستند به محض مواجهه با پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت برنامهشان از لحاظ «شو» و صحنهآرایی، پیشنهاد دهنده را مسخره میکنند و میگویند مردم برای دیدن و شنیدن اجرای زنده من میآیند، نه دکور و ویدئوهای خوش رنگ و لعاب. خیلیها هم از این ماجرا واهمه دارند که مبادا دکور برنامه، توجه مردم و رسانهها را از «زوم» روی خواننده منحرف کند! نکته آخر هم به نظر من این است که خوانندههای ما مشاوران خوبی در بحثهای هنری ندارند. عمدتاً کسانی دوروبر خوانندهها هستند که به فکر بیزینس مالی موفقترند و همین معضل بزرگ، کار را به اینجا کشانده که آرام آرام فضا در حال بحرانی شدن است.»
این نوازنده سرشناس ادامه میدهد: «تازه معمولاً لابیهای کثیفی هم بین خواننده و رهبر ارکستر انجام میشود و مثلاً قبل از یکی از همین برنامهها رهبر ارکستر قبل از برنامه به من گفت حواست باشد بخشهای تکنوازی تو را من از روی لپتاپ play میکنم و بعد با شوخی گفت: «فیش گیتارت را در گلدان بکار!». این یعنی جناب خواننده به من اعتماد ندارد و برای اینکه کارش خراب نشود و استرس نداشته باشد، فقط حضور فیزیکی من را روی سن میخواهد تا فردا روزی بگوید فلانی هم در گروه من بوده. اینها باعث میشود دیگر انگیزهای برای من و امثال من نماند.»
از زمانی که نگاه تجاری به بحث کنسرت در ایران، از سوی شرکتهای کنسرتگذار و حتی خود خوانندهها در اولویت قرار گرفته، بحثهای محتوایی و در واقع ذات زیباییشناسانه کنسرتها زیر سوال رفته و ادامه این رویه باعث بهوجود آمدن چنین فضای خستهکننده و رخوتانگیزی شده است. در یک ماه آینده نیز چیزی حدود 20 کنسرت -عمدتاً پاپ- در سطح تهران و شهرستانها روی صحنه خواهد رفت و بدون شک فضای کنونی بیشتر و بیشتر دامن زده خواهد شد. هیچکس از آینده خبر ندارد. اینکه با روی کار آمدن مدیران موسیقی دولت جدید، نگرشی اساسی در شیوه اعطای مجوز به کنسرتها صورت خواهد گرفت یا خیر؟ اینکه نگاه ارزشی و محتوایی تا چه حد قرار است از سوی مدیران دولت جدید نسبت به نگاه اقتصادی و مالی بچربد؟ اینکه خوانندهها و هنرمندان این عرصه تا چه زمانی میتوانند با اصرار به ادامه یک روند تکراری در اوج بمانند و کسی هم نگاه چپ به نوع فعالیتهای آنها و شرکتهای برنامهگذار نداشته باشد؟
پاسخ این سوالات در ماههای آینده و با مشخص شدن سیاستهای دولت جدید داده خواهد شد.
دلایلی مثل آشنا نبودن مخاطب عام با مفهوم و تعریف «کنسرت» (در نگاه بینالمللی)، نبود امکانات تفریحی مناسب دیگر و در مقاطعی نیز دلبستگی بیچون و چرای مخاطبان کمسنوسال به خواننده مورد علاقهشان، باعث شده سالنهای اجرای کنسرتهای پاپ، تقریباً شلوغ باشند. اما ماجرا اینجاست که آیا ادامه این روند نتیجهای جز محصورشدن ذائقه و سلیقه مخاطب موسیقی در حصار همین اجراهای تکرای و حالا دیگر خستهکننده دارد؟ اجراهایی که در بعضی موارد به شکلی باورنکردنی اصول اولیه یک کنسرت را هم رعایت نمیکنند و در بهترین حالت ممکن (که البته آن هم فقط از سوی یک یا نهایتاً دو چهره به اجرا در میآید)، دارای یک opening و یک ending مختصر است. روال اجرای برنامهها طوری شده که خواننده بعد از شروع موسیقی، با شلوغکاری نورپرداز و جیغ و دست حاضرین روی صحنه میآید و شروع به خواندن میکند و چیزی نزدیک به نود دقیقه به صورت متوالی و پشت سر هم، همین رویه تکرار میشود. خواننده محترم در بین قطعات و تا زمانی که گروه برای قطعات بعدی آماده میشوند، مهمانانِ عمدتاً هنرمند حاضر در سالن را معرفی میکند و بعضی وقتها هم از پرسپولیسیها و استقلالیهای سالن میخواهد که جیغ بزنند تا مشخص شود تعداد کدام طرفیها در سالن بیشتر است!
سایت موسیقی ما در این پرونده، سراغ این موضوع میرود تا دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتهای این روزها را در گفتوگو با کارشناسان و منتقدان موسیقی کشور بررسی کند. ابتدا مروری بر وضعیت کنسرتها در سالهای اخیر:
- * قلب موسیقی در لسآنجلس
- * علیرضا میرعلینقی: قحطی موسیقی پاپ بود
- * اولین جرقهها
نسلهای بعدی و استعدادهای جوان یکی پس از دیگری متولد میشوند و موسیقی پاپ آرامآرام در حال طی کردن مراحل ترقی است. شادمهر عقیلی، سعید شهروز، ناصر عبداللهی، علیرضا عصار، محمد اصفهانی و... ستارههایی هستند که خیلی زود به شهرت میرسند و شروع به کار اولین گروه موسیقی پاپ (آریان) باعث میشود که دیگر همه بفهمند موسیقی پاپ قرار است از سانسور خارج شود و به رقیبی بزرگ برای آنسوی آبیها تبدیل شود. گهگدار کنسرتهایی پراکنده، آن هم فقط در تهران برگزار میشود و کنسرت دادن در واقع به نوعی جزو آرزوهای بزرگ این چهرههایی ست که در حال فعالیتاند.
پاپ مجاز داخلی رفته رفته در حال اوج گرفتن است که سروکله زیرزمینیهای پُر سروصدا پیدا میشود. رضا صادقی از جنوب، پرچم مشکیاش را بالا میبرد و بنیامین از زیرزمین خانهاش به یکباره سر از قرارداد بلندمدت با «محسن رجبپور» در میآورد. «محسن»های بااستعداد ولی پُرحاشیه میآیند: چاوشی، یگانه و نامجو. روزی نیست که خبری از آنها در رسانهها نباشد. «یاس» و «هیچکس» به معنای واقعی کلمه میترکانند و زیر سایه موفقیت آنها، چهرههایی چون «پیشرو»، «زدبازی»، «تتلو»، «تهی»، «آرمین» و... به شهرت میرسند.
- * کنسرتهای موسیقی و پاتوقهایشان
اجراهای زیادی -علیرغم اخذ مجوز- ساعاتی قبل از اجرا لغو میشوند و برخی اتفاقات تاریخی، از قبیل ممنوعیت پوشیدن لباس آستین کوتاه برای آقایان، باعث میشود خیلیها از ترس این قبیل دردسرها حتی سراغ اقدام برای برگزاری کنسرت هم نروند.
کمکم در اوایل دهه هشتاد، سالن میلاد نمایشگاه به پاتوق کنسرتهای پاپ تبدیل میشود و علیرضا عصار و گروه آریان و پس از آنها ناصر عبداللهی و محمد اصفهانی بیشترین طرفدار و تعداد کنسرت را دارند. حالا دیگر در 4 سال اول دهه 80، کنسرتهای پاپ اوج گرفتهاند و فضای باز کاخهای سعدآباد و نیاوران و حتی باشگاه انقلاب هم در ماههای گرم، پذیرای خوانندگان محبوب و هوادارانشان شدهاند.
با روی کار آمدن دولت نهم و بر اساس برخی بخشنامههای دولتی، تجدیدنظر اساسی در اعطای مجوز به کنسرتها -به ویژه کنسرتهای پاپ- صورت میگیرد و سالن میلاد نمایشگاه از چرخه برگزاری کنسرت به کلی خارج میشود. جایگزین این سالن، تالار وزارت کشور است که با گنجایش بالای 3هزار نفر، برای 3-4 سال میزبان اهالی موسیقی میشود و حتی در چند دوره، میزبانی بخش جنبی جشنوارههای موسیقی فجر را به عهده میگیرد. اما موقعیت حساس این سالن که در ساختمان اصلی وزارت کشور تعبیه شده بود و ایجاد مشکلات عدیدهی ترافیکی در زمان برگزاری کنسرتهای مختلف، باعث شد این سالن دیگر پذیرای اجراهای زنده خوانندههای پرطرفدار نباشد و در حال حاضر نیز فقط برخی اجراهای ارگانی اجازه برگزاری برنامه در این سالن را دارند.
- * برجی در دل تهران
با به فراموشی سپرده شدن سالن وزارت کشور، برج میلاد که در دل تهران سر به آسمان کشیده بود، خیلی زود به پاتوق هنرمندان موسیقی تبدیل شد. کار به جایی رسید که سالن همایشهای برج در طول سال کمتر وقت خالی داشت. هنرمندان پاپ یکی پس از دیگری اجراهایشان را در این سالن روی صحنه میبردند تا دیگر رفتهرفته بازار پاپ، تکانی بخورد و گردش مالی کلانی نیز به این حوزه وارد شود، تهیهکنندههای جدید وارد گود شوند و دیگر حکومت تهیهکنندههای اصطلاحاً «لالهزاری» به پایان رسد. رقابتها بیشتر و بیشتر شده و همه در پی اتفاقات و غافلگیریهایی بودند که نسبت به کنسرتهای رقیبان خود، بهتر به چشم بیایند. تولد رسانههای مستقل موسیقی و پوشش اخبار و انتشار گزارشهای تصویری این برنامهها هم مزید بر علت شده بود تا دیگر چهرههای پرطرفدار، بیشتر حواسشان به برنامههایشان باشد.
- * سالهای اوج
- * کیوان ملکمطیعی: خواننده دکور را رقیب خود میداند!
ملکمطیعی ادامه میدهد: «در این بین مرسوم شدن این قبیل اتفاقات، زمان زیادی را میطلبد و برای اینکه ذهن و نگاه مخاطب با این ایدهها همسو شود، مستلزم آماده کردن ذهنی او هستیم. همانطور که مثلاً برای بستن کمربند ایمنی چند سالی اطلاعرسانی شد و تبلیغات رسانهای مثل تلویزیون باعث شد که این فرهنگ بالاخره جا بیفتد. اما در این بخش، من خساست تهیهکنندههای کنسرت را بیشتر از همه تعیینکننده میدانم. دوستان تهیهکننده به خاطر جیب خودشان هم که شده میگویند: «بدون این دکورها و (به قول خودشان) این «ادا»ها هم مردم سالنهای کنسرت را پر میکنند و ناراضی هم نیستند. پس چرا خرج اضافه بکنیم؟!» دیدگاه دوستان این چنین است و همین باعث شده که سلیقه مردم هم در یک سطح بماند. ولی به هر حال آنها هم یک جایی میفهمند که چه کلاه گشادی سرشان رفته و در ازای قیمت سرسامآور بلیتی که میدهند، در واقع ارائهای نمیبینند.»
نکته دیگر هم این است که برای خود من هم اتفاق افتاده و مثلاً خوانندهای در قبال ایدهها و پیشنهادهای من برای کنسرتاش گفت: «دکور و این برنامههای نمایشی باعث کمتر دیده شدن من و گروه میشود!». یعنی دکور را رقیب خود میدانند! فکر میکنم همین جمله آخر من جواب همه سوالهای شما درباره دلایل تکراری و خستهکننده شدن کنسرتهای پاپ باشد!»
- * آغاز بن بست
- * مجید عبدی توپ را به زمین سالنها و خوانندهها میاندازد
عبدی ادامه میدهد: «باید به این واقعیت تلخ هم اشاره کنم که متاسفانه دیدگاه برخی خوانندهها این روزها بیشتر به سمت پول درآوردن گرایش پیدا کرده و دیگر ارائه یک برنامه در خور شأن، کمتر مد نظرشان است. بسیار اتفاق افتاده که همین چهرههایی که الان در رأس هنرمندان موسیقی هستند به محض مواجهه با پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت برنامهشان از لحاظ «شو» و صحنهآرایی، پیشنهاد دهنده را مسخره میکنند و میگویند مردم برای دیدن و شنیدن اجرای زنده من میآیند، نه دکور و ویدئوهای خوش رنگ و لعاب. خیلیها هم از این ماجرا واهمه دارند که مبادا دکور برنامه، توجه مردم و رسانهها را از «زوم» روی خواننده منحرف کند! نکته آخر هم به نظر من این است که خوانندههای ما مشاوران خوبی در بحثهای هنری ندارند. عمدتاً کسانی دوروبر خوانندهها هستند که به فکر بیزینس مالی موفقترند و همین معضل بزرگ، کار را به اینجا کشانده که آرام آرام فضا در حال بحرانی شدن است.»
- * علی هزارخانی: وقتی 70درصد سالن ساخته شد، تازه یادشان می افتد که با متخص صدا و نور مشورت کنند!
- * یک نوازنده که خواست نامش فاش نشود: آقای سوپراستار گفت فیش گیتارت را در گلدان بکار!
این نوازنده سرشناس ادامه میدهد: «تازه معمولاً لابیهای کثیفی هم بین خواننده و رهبر ارکستر انجام میشود و مثلاً قبل از یکی از همین برنامهها رهبر ارکستر قبل از برنامه به من گفت حواست باشد بخشهای تکنوازی تو را من از روی لپتاپ play میکنم و بعد با شوخی گفت: «فیش گیتارت را در گلدان بکار!». این یعنی جناب خواننده به من اعتماد ندارد و برای اینکه کارش خراب نشود و استرس نداشته باشد، فقط حضور فیزیکی من را روی سن میخواهد تا فردا روزی بگوید فلانی هم در گروه من بوده. اینها باعث میشود دیگر انگیزهای برای من و امثال من نماند.»
- * چاره چیست؟
از زمانی که نگاه تجاری به بحث کنسرت در ایران، از سوی شرکتهای کنسرتگذار و حتی خود خوانندهها در اولویت قرار گرفته، بحثهای محتوایی و در واقع ذات زیباییشناسانه کنسرتها زیر سوال رفته و ادامه این رویه باعث بهوجود آمدن چنین فضای خستهکننده و رخوتانگیزی شده است. در یک ماه آینده نیز چیزی حدود 20 کنسرت -عمدتاً پاپ- در سطح تهران و شهرستانها روی صحنه خواهد رفت و بدون شک فضای کنونی بیشتر و بیشتر دامن زده خواهد شد. هیچکس از آینده خبر ندارد. اینکه با روی کار آمدن مدیران موسیقی دولت جدید، نگرشی اساسی در شیوه اعطای مجوز به کنسرتها صورت خواهد گرفت یا خیر؟ اینکه نگاه ارزشی و محتوایی تا چه حد قرار است از سوی مدیران دولت جدید نسبت به نگاه اقتصادی و مالی بچربد؟ اینکه خوانندهها و هنرمندان این عرصه تا چه زمانی میتوانند با اصرار به ادامه یک روند تکراری در اوج بمانند و کسی هم نگاه چپ به نوع فعالیتهای آنها و شرکتهای برنامهگذار نداشته باشد؟
پاسخ این سوالات در ماههای آینده و با مشخص شدن سیاستهای دولت جدید داده خواهد شد.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 شهریور 1392 - 00:26
دیدگاهها
عجیبه از سایت شما گه این مطلب و می نویسید شما که به غیر تعریف از همین گزارشات کنسرت های پاپ تکراری هیچ نقدی نمی نویسید .
ما هم که نظر انتقادی می داریم تایید نمی کنید (البته قبلا بیشتر بود الان تا حدودی تایید میشه )
ای کاش مثل سینما که همه نقدشون رو راجع به فیلم ها انجام میدن در حوزه موسیقی هم این جور باشه اینو از سایت خودتون شرو ع کنید . فقط تعریف و تمجید نکنید!
کاش یادی هم می کردید از خواننده هایی که به اسم اجرای زنده بلیط های خدا تومانی به مردم می فروشند و نهایتا حتی صدای خواننده هم پلی بکه
آقا خدا وکیلی تو ایران فقط یک نفر داره همه ی تلاشش رو می کنه تا کنسرت متفاوت کار کنه اونم فرزاد فرزین
واقعا اصلا تو ایران ارزش نداره این همه پول بدی بری کنسرت...........من خودم چند بار رفتم...اونم واقعا به خاطر اینکه موسیقی رو دوست دارم و هیچ تفریح دیگه ای ندارم....ولی آخرش از اینکه انقدر پولمو دادم به کنسرت ناراضی بودم....چون هیچ خلاقیتی تو کنسرتا نیست....واقعا فقط به فکر پول درآوردن هستن...و هیچ احترامی برای مخاطبشون قائل نیستن
آره واقعا..روی بلیط مینویسن ساعت 6 اجرا شروع میشه اونوقا 1 ساعت تاخیر داره..اینهمه هزینه میکنیم برای یک ساعت کنسرت؟...چرا واقعا؟خب حداقل یه ذره پول بلیط ها رو پایین بیارن :(
قابل توجه نويسنده ي اين مطلب
شادمهر عقيلي جز نسل اول كه ، در واقع دومين خواننده ي مجاز داخلي بود كه آلبوم داد بعد از خشايار اعتمادي
و جالبه بدونيد كه آهنگساز اولين آهنگ مجاز پاپ هم(يعني همون من زمينم تو بهار حشايار اعتمادي) خوده شادمهر بود
واقعا تو شرایطی که از خواننده گرفته تا تهیه کننده فقط به فکر درآمد مالی کنسرت هستند و برای مخاطبی که کلی هزینه میکنه هیچ ارزشی قایل نیست وجود کسایی مثل فرزاد فرزین که حتی زمانی که تهیه کننده های کنسرت هم حاضر نیستند هزینه ها را تقبل کنند از دستمزد خودش میذاره چون تفکر حرفه ای داره چون فکر نمیکنه وجود داشتن صحنه های نمایشی از دیده شدن خودش کم میکنه چون خودخواه نیست اونم در شرایط واقعا سختی که حتی یک سالن خوب برای اجرای کنسرت تو این مملکت وجود نداره.از یه طرف بی امکاناتی و از یه طرف گارد گیری مسولین.چرا وقتی یه خواننده و گروهش حاضرن تمام سختی ها رو به جون بخرن و هزینه صرف کنن میاد و گفته میشه:شما کارایی که میکنید فرهنگ غربیه و حتی همون سالنی که امکانتش کمه بهشون داده نشه.
مرسی آقای شومن و مرسی آقای ملک مطیعی بابت نگاه حرفه ایتون
امیدوارم روزی برسه که امکانت کافی وجود داشته باشه،مسولین نگاهشون تغییر کنه و همچنین خواننده های ما هم دست از خودخواهی بردارن
قیمت ها بالا
زمان اجرا کوتاه
یادم یه جایی خوندم که گفته شده بود مدیریت اجرا بیشتر به عهده ی یک لب تاپ بود ؟؟؟
جشن تولد ها رو یادتون رفت جدیدا مد شده که یه جشن تولد هم روی استیج یا بک استیج میگیرن
تقریبا دکوری و جود نداره تمام جذابیت برمیگرده به نورپردازی و لیزر
من یه dvd کنسرت یکی از خوانندگان اروپایی رو دارم که تاریخ اجرا بر میگرده به زمستان 2009 به قدری براش تبلیغات شده و سالن اجرای خیلی بزرگ و همین طور در نظر گرفتن سورپرایزهای متعدد برای حاضرین برای هر بیست قطعه یک دکور و نما رو در نظر گرفتن و استفاده از تراسور جذابیت کارو صد چندان کردن
چیزی که ما عمرا نداریم
ما اگه یه سالن موسیقی که نمونه هاش تو آمریکا هست داشتیم....کارمون حل میشد یعنی؟؟؟؟
دست رو نقطه کاملا درستی گذاشتید ! جالبه منم تو این چند مدتی که تو تعدادی از این کنسرت ها شرکت کردم کاملا همین تکراری بودنشون برام آزاردهنده شده بود !
میدونید دیگه وقتی زیاد کنسرت میرید براتون این قضایا پررنگتر میشه و به چشم میاد ، یادمه دفعه اولی که کنسرت رفتم همون صدای بلند آهنگ و پیچیده شدنش تو فضای سالن و جیغ و فریاد و ... برام خیلی دلچسب و ارضاکننده بود اما الان دیگه نیست !
مردم اینقدر تشنه شادی و بودن در چنین فضاهایی هستن که حتی با تیزر معرفیه سالن برگزارکننده هم دست میزنن و شادی می کنن چه برسه به خود کنسرت و خوانندش ! و خوب متاسفانه بعضی دوستان هم از این نیاز و بی تجربگی مردم کاملا سوء استفاده می کنن
خلاصه اینکه امیدوارم خواننده ها اینجور صحبت هارو مثله تابلوی هشدار دهنده پلیس تو جاده بدونن و جدی بگیرن که یوخت خدای نکرده جریمه نشن البته اینبار بدست مردم !
بهبود شرایط سالنها لازمه
تغییر تفکر تهیه کننده ها و خواننده ها هم لازمه
نباید فقط به فکر پول درآوردن از اجرای زنده باشن.
مرسی از مقاله ی خوبتون ولی خودمونیم شما همیشه باید
تو لفافه یه تیکه ای به احسان خواجه امیری بندازین دیگه...
حالا یه بار احسان از طرفدارای آبی و قرمز خواست که تشویق کنن
اونم فقط و فقط به خاطر حضور آرش برهانی و فرزاد حاتمی توی اون کنسرتش بود
و طرفداراشم میدونن که احسان یه استقلالیه دو آتبشه هست و خواسته یه شوخی
با همه بکنه...فقط همین.این که دیگه اعتراض نداره
کیفیت پایین ! قیمت بالا !
وجدانن جور در میاد ! این یعنی سوء استفاده !
یکی از دلایلش هم اینه که خواننده ها و گروهشون مجاز نیستند هر کاری روی صحنه انجام بدن و یا لباس های خاص و حتی حرکات جرئی ریتمیک داشته باشند که در کنسرت های خارجی خب رایجه. همین باعث میشه فکر خلاقیت و .. از ذهنشون بیرون بره. جز دکور چیکار میخوان بکنن بنده خداها. سیروان خسروی از جمله کساییه که دارم میبینم داره تلاش میکنه کنسرت هاش متفاوت باشه. کاش حداقل اجازه دادن ویدئو کلیپ میدادن به خواننده ها
سامی یوسفی که شماها ازش زیاد حرف نمیزنین واسه البوم جدید تور کنسرت سلام
کافی برین تو سایت خودش و ویدئوهاشو دانلود کنین تا ببینین واسه هر شهری که رفته چه طراحی و هزینه ای کرده !
کنسرت واقعی فقط کنسرت گروه آریان
سعی شون رضایت مردم هستش کنسرتای آریان واقعا متفاوتن
خانم فرنژاد در یکی از مصاحبه هاشون گفتن تو یکی از کنسرت ها که برق رفته بود
پیام صالحی بدون میکروفن سعی کرد مردم رو سرگرم کنه
حتی تو کلیپ هاشون می تونید ببینید که سعی شون اینه که همه مخاطبینشون راضی باشند
استقبال از آریان در خارج از کشور فوق العاده بود
ممنونم از بهمن بابازاده که اسم امثال تهی و پیشرو و زدبازی و هیچکس و یاس و...رو تو گزارشش اورد....مرسی.یه دنیا
نوازنده ای نمی خواهد اسمش فاش شود به بابک ریاحی پور می خوره بیشتر.که حقم داره.
مشکل در درجه اول قیمت بسیار بالای بلیط ها هست شاید برای خرید یه بلیط مشکل زیادی وجود نداشته باشه اماتو که نمیتونی تنها بری کنسرت حداقل 1یا2نفر دیگه هم باهات میان اون وقت قیمت بلیطها سر به فلک میکشه شاید برای بعضی ها 200هزارتومن یا300هزار تومن چیزی نباشه امابرای اکثریت مردم خیلی زیاده:(
95%خواننده ها ومسولین به فکر پول هستن واگر انقدر تنوع هم ایجاد میکنن فقط برای پوله مطمن باشین اگه قیمت بلیطهای کنسرت نصف بشه استقبال خیلی بیشتر از اینهاست.توی جامعه الان ما پول از همه چیز با ارزش تره!کی حاضره توی این بی پولی ومشکلات اقتصادی 300هزارتومن بده بره کنسرت مگراینکه خیلی پولدار باشن یا وضع مالی نسبتا خوبی داشته باشن.
به طور کلی مشکلات ودلایل برای نرفتن به کنسرت:
1.قیمت بالای بلیط های کنسرت
2.دکور بد وفضای خسته کننده در بعضی کنسرتها
3.نبود سالن کنسرت
3.نورپردازی وصدابرداری ضعیف که دراکثرموارد توی کنسرت شهرستان هااتفاق میفته
واقعا که کنسرت ها مسخره شده. توی این 5،6 سالی که حداقل سالی یه بار کنسرت رفتم به جرات میتونم بگم از یکی دوتاش به زور راضی بودم. اگه بلیط ها ارزون بود آدم دلش نمی سوخت اما واقعا 60ـ70 هزار تومان واسه کمتر از دو ساعت اونم به شیوه پشت سر هم خوندن ترک ها و به زور از مخاطب دست و جیغ و هورا! خواستن ، واقعا نمی ارزه. البته یه نکته هم در مورد پر شدن سالنها وجود داره. غیر از خواننده هایی مثل سیروان که بلیطاشون سریع sold out میشه، نصف سالن رو فک و فامیل و دوست و آشناهای پرسنل سالن تشکیل میدن که بدون پرداخت پول تشریف میارن! اینو دیگه اونایی که کنسرت رفتن حتما دیدن کافیه یه بار آشنایان محترم نیان، نصف سالن خالی میمونه!
این مشکل فقط از طرف خواننده ها نیست خیلی وقت اجازه ی اجرای ایده های نو آنها داده نمیشه و همین سخت گیری ها باعث دلسردی شون میشه .......
تو ایران فرزاد فرزین کنسرتاش نو آوری داره و همین طور سیروان خسروی.
سیروان تو اجراهای اخرش موقع اجرای به همین زودی اون تابی رو که رو کاور اهنگ بود رو اوردن رو صحنه.رو اون نشست و اجرا کرد.
خیلی جالب بود.
بلیطای کنسرت سیروانم که دو ساعته sold out میشه.خب این ینی مردم اجراهاشو دوس دارن دیگه
خدا وکیلی فقط اریان که هیچ کدام از کنسرت هاش شبیه به هم نیست همیشه خلاقیت های زیادی دارن تو کنسرتهاشون واقعا من که از پولی که برا کنسرتشون میدم راضیم
دقیقا ... حقیقتی که نمیشه انکار کرد ... جالب بود
من از سال 1379 کنسرت بسیاری از خواننده ها و گروه ها را مشاهده نمودم . چیزی که برایم جالب بود اینست، کنسرت گذاران و خواننده ها هرجه بیشتر پول می گیرند ، ناهماهنگ تر ، بی برنامه تر و تکراری تر کنسرت را برگزار می کنند. صدا بردارها هم هر بلایی که می خواهند دانسته یا دانسته بر سر کنسرت در می آورند.( مثلا 40 دقیقه از شروع کنسرت بگذرد و نیمه یکطرف از بلندگوهای سالن میلاد صدایی پخش نکند ویا صدای ساز سولو شنیده نشود و تازه خواننده ها هی از مهندس صدابرداری تشکر می کند!!!!) یا مردم در صف هایی طولانی تری جهت به سالن معطل میشوند ( بعضا در سرمای زمستان) ویا تا دلشان بخواهد تاخیر در شروع کنسرت دارند. و یا خواننده های معروف تعداد محدودی تراک در کنسرت هایشا ن اجراا می نمایند ( حتما اینهم علامت ستاره شدن است ).
این سیر با مقایسه با عملکرد برگزاری کنسرت از بدو تا به امروز بوده و از زمین تا خورشید با کنسرت های ستاره های جهانی فاصله دارد . اگرچه به لحاظ قیمت بلیط به آنها طعنه میزنند . مثل قیمت فوتبالیست های حرفه ای ایران!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فقط توایران دوتا کنسرت هست که تکراری نیستنداولیش سیروان خسروی که توکنسرت1شهریورش هم معلوم بود دومی فرزادفرزینه که توکنسرت هاش سوپرایزهایی رواجرا میکنه.
چرا یه خواننده ها باید از دکور بترسه که اگه دکور جذابتر باشه ممکن که ایشون به چشم نیاد
اتفاقا کنسرت هایی که دکور های زیبا دارن برای منی که حتی عکس هاشو میبینه جذابتر و تشویق میکنه که اجراهای بعدی خواننده ی xرو برم
درمورد دادن بلیت freeبه کارکنان سازمان ها و ارگان ها کاملا موافقم من یه بار کلی هزینه کردم برای یه کنسرت وقتی رفتم برای چک بلیت شخصی که پشت سر من بود معلوم بود هزار دفعه رفته
برگشت به اون اقا یی که بلیت هارو چک میکرد گفت ماهم باید بلیت بدیم ؟؟؟؟؟؟؟
درجوابشون گفتن نه لازم نیست بفرمایید
بازم هی میگن چرا محسن چاوشی کنسرت نمیزاره ...
فقط کنسرت های سیروان خسروی وفرزاد فرزین که هردو دارند تلاش میکنند که کنسرت هاشون تکراری نباشه. کی بامن موافقه؟
دکور چه ربطی به اجرای بهتر داره موزیکه شاد و بپر بالا پایین هم هیچ ربطی نداره.مشکل از خواننده های ماست وبس!خواننده هایی که با هزار افکت توی استدیو صدای معمولا غیر واقعی به شنونده میرسونن و وقتی شنونده میره اجرا میبینه با یکی دیگه طرفه .کوک نبودن صدا /اشکالاته فراوان در نفس گیری وتکنیکهای آواز که همه توی استدیو پوشونده شده روی استیج به چشم میاد و روی مخاطب اثر بد میزاره!فقط یکی از این دوستان رو نام ببرید که موزیکشون رو از روی صحنه شروع کرده باشن و با فنوننه اجرای زنده آشنا باشن.خواننده حرفه ای یعنی کسی که بتونه با یک اجرای درست حتی بهتر از استدیو (برای شرایطه اجرای زنده) تنها با یک نگاه سالن رو در دست بگیره.حتی بچه های مجلسی (خالتور)اگه دقت کنین خیلی بهتر اجرا میکنن تا این آقایون!
با تشکر از بهمن بابازاده
جناب بابازاده وقتی این افراد کنسرت گذار برای مرذم ارزش قائل نباشند همین هم میشه
وقتی جلوی چشم همه دارن بصورت پلی بک میخونن ، وقتی فرد نوازنده فقط الکی ساز رو می نوازه
وقتی توی یک کنسرت نوازنده ها کاورهای سازهاشون رو در کنار استیج میزارن
وقتی خواننده با میکروفن خاموش جلوی همه در حال لب خونیه ، بعد از اتمام آهنگ میکروفن خودش رو روشن میکنه
چه باید گفت
موقعی که آقای خواننده فقط به فکر یک اجرا برای گذران زندگیه خودشه .... چه باید گفت
واقعا بــــاید چیکار کرد ، باید به کی گفت
دریغ از یک ذره خلاقیت .... دریغ از یک ذره نوآوری
دریغ از یک ذره انصاف
بازهم ممنون
MAS
اقای عرشیا تمام ویژگی هایی رو که گفتین میشه در آقای شومن (فرزادفرزین)دید.این حرف من نیست تمام کسایی که به کنسرت های ایشون رفتند اینو میگن که نسبت به استودیو بسیار زیباتر اجرا میکنن.حتی ایشون خیلی از هواداراشونو تو کنسرتاشون و به خاطر اجرای قویشون به دست اورند.من بهتون توصیه میکنم اگه تا حالا به کنسرت ایشون نرفتین حتما امتحان کنید.
خیلی زشته به خدا.... مگه من چی گفته بودم که نظرمو تایید نکردید؟
متاسفم واسه خودم که مخاطب پر و پا قرص این سایتم
این سلیقه ی شخصی شماست و فک نمیکنم چون یه خواننده ی ضعیف لس انجلسی به همچین سرنوشتی دچار شده فرزاد فرزین هم بشه.اگه منظور شما اینه که فرزاد جنس صداهای مختلفی داره به نظرم به اون صورتی نیس که شما فک میکنید و خیلیم حرفه ایه.خواننده ای که تو هر اهنگی با فضاها و سبکای مختلف یه جنس صدا و تحریرهای یکسان داشته باشه از موسیقی چیزی حالیش نیست.منم براتون مثال میزنم خواننده ی توانایی مثل شادمهر هم تو اهنگای مختلف جنس صداهای متفاوتی رو امتحان کرده شادمهری که ما تو اهنگ تقدیر میشنویم با شادمهری که تو اینده خیلی متفاوته.همچنین مثلا خیلیا و امون ازتو ،انتخاب و ادم فروش و...
فرزاد ماه عسل هم با فرزاد بچه فرق داره چون هر اهنگ احساس خاص به خودشو میطلبه نه مثل بعضیا که تو اهنگ شاد هم ادم فک میکنه روضه میخونن!!!
این روزا کمیت کنسرت ها خیلی بالا رفته ولی کیفیت واقعا در خیلی از اجراها درجا میزنند!
ممنون که از گذشته ها یاد کردید روزایی که امکانات الان نبود خیلی وقتا خواننده روی صندلی مینست و فقط اجرا میکرد ولی باز هم از تمامی توانش استفاده میکرد تا بهترین اجرا رو داشته باشه و مردم هم راضی میشدند
ولی الان باوجود مکانات نگاه تجاری باعث شده خیلی از کنسرت ها تکرار باشه و تکرار
خیلی از نسل اولی ها از جمله گروه آریان جاده صاف کن بقیه بودند...
و خوشحالم که همچنان برای مخاطب احترام قائلند و باوجود اینکه آریانی ها به خاطر مشکلات ارشادی نتونستند مجوز آلبومشون رو هنوز بگیرند کنسرتاشون پر از خلاقیت و ایده های جالب بوده و هست....
امیدوارم کنسرت های همه خواننده ها و گروه موسیقی پیشرفت کنه و بهتر و جذاب تر از قبل بشه...
افزودن یک دیدگاه جدید