درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 11
بابک ریاحی پور: کسی جرات ندارد به من بگوید فیش گیتارت را در گلدان بکار!
موسیقی ما – بهمن بابازاده: پرونده سایت «موسیقی ما» درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها، میان کاربران سایت و اهالی موسیقی با استقبال خوبی مواجه شده و این استقبال باعث شده تا در روزهای آینده نیز این موضوع مهم این روزهای موسیقی پاپ را ادامه دهیم. «بابک ریاحی پور» نوازنده خوشنام کشورمان که در جشن سالانه موسیقی تندیس بهترین نوازنده سال را دریافت کرد دراین باره اظهارات جالب توجهی دارد:
این نوازنده در ابتدای صحبت هایش در این باره به «موسیقی ما» گفت: « من فکر می کنم عدم امکان برنامه ریزی بلند مدت برای خواننده ها و چهره های سرشناس، از دلایل عمده این اتفاق است. نکته دیگری هم که وجود دارد، این است که در ایران موسیقی هنوز به یک صنعت تبدیل نشده. ما هنوز یک چهارچوب مدیریتی درست نداریم. برخی تلاشها صورت گرفته و یکی دو شرکت سعی شان را کرده اند که بتوانند تعاریف جهانی کنسرت را به فضای کنونی نزدیک کنند اما به نظرم این تلاشها کافی نیست. از سوی دیگر موسیقی در کشور ما چهارچوب حقوقی درستی هم ندارد. یعنی ما دچار بحران مدیریتی و حقوقی در این حوزه هستیم. هیچ ارگان و نهادی برای حفظ و حمایت از اهالی موسیقی و آثار منتشر شده در این حوزه، تلاشی نمی کند اما در عوض در بخش سانسور و اعمال محدودیت ها هم در بخش آلبوم و هم کنسرت، من فکر می کنم در جهان صدر نشین ایم! منِ کنسرت گذار مجبورم هفت خوان مجوز را طی کنم و تمام انرژی برگزاری برنامه ام را صرف دریافت مجوز می کنم. انرژی ای که باید بخش عمده اش برای بهبود کیفیت برنامه خرج شود، در راهروهای سازمان ها و ارگان های مختلف هدر می رود. در صف امضای تعهد نامهها و دریافت مجوزها و امضای نامههایی که شاید خیلی از آنها برای برگزاری یک کنسرت لازم نباشد. ولی یک عرف غلطی سالهاست که در جریان است و معلوم هم نیست تا کی قرار است ادامه پیدا کند. همین باعث می شود آن کنسرت گذار دیگر وقت و زمانی برای فکر کردن روی کیفیت برنامه اش نداشته باشد و فقط به این فکر کند که برنامه اش را اجرا کند و پولش را در بیارود و زودتر جمع کند و برود. چون معلوم نیست فردا روزی بتواند باز هم برنامه بگذارد یا نه. هیچ ثباتی در تصمیم گیری های کلان حوزه موسیقی نیست و همین باعث بوجود آمدن چنین فضایی شده است.»
وی درباره پائین ماندن سطح توقعات مخاطبان موسیقی از یک کنسرت در مقایسه با تعریف های جهانی نیز گفت: «همیشه این وظیفه هنرمند و چهره های سرشناس است که مخاطب شان و سطح سلیقه اش را ارتقا دهد. من با این بخش موافقم که چهره های حال حاضر در این باره کم کاری کرده اند. تجربه این سالها نشان داده که وقتی یک اثر فاخر و قوی از لحاظ موسیقیایی ارائه می شود، شاید کمتر از دویست نفر مخاطب دارد ولی همه اجراهای خالتور، سالن شان پر است. امیدوارم حرفم به کسی بر نخورد ولی ذائقه جامعه مخاطبان موسیقی کشور روز به روز بیشتر به سمت آثار افتضاح و بی ارزش سوق پیدا می کند. فرهنگ سطحی پسندی، روز به روز در حال رشد کردن است.»
ریاحی پور درباره بی انگیزه شدن نوازنده های روی سن که به هیچ وجه حق دیده شدن و عرضه هنرشان را ندارند نیز اعتقاد دارد: «ببین یک کنسرت موفق، یک زنجیره است. همه چیز به هم ربط دارد. مثلا من دیدم که در برخی مطالب این پرونده، درباره play back ها در کنسرت های داخلی انتقاد شده. اعم از اینکه صدای خواننده روی سن تقویت می شود و مثلا او فقط لب می زند. یا اینکه نوازنده ها در اصطلاح «فیش تو گلدان اند»!. ولی در تعریف جهانی، داستان play back فی نفسه چیزی بد و در واقع غیر عرف ای نیست. به شرطی که درست اجرا شود. یعنی ترکیبی از اجرای نوازنده ها باشد با ریتمی که play می شود. ولی متاسفانه در ایران اینگونه نیست و بخاطر اینکه همه چیز زودتر جمع شود، در بسیاری از اوقات کل موسیقی play back است. همین باعث بی انگیزگی محض برای نوازنده ها می شود و آنها هیچ انرژی و حسی برای انتقال به حاضرین در سالن ندارند. خوب طبیعی است که همین بی انگیزگی باعث می شود حس و حال استیج، آنی نباشد که باید باشد.»
نوازنده گروه دیوار در انتهای صحبت هایش نیز در پاسخ به سوال «آیا تا به حال شده خود تو هم بنا به درخواست خواننده یا رهبر ارکسرت، فیش ات را توی گلدان بکاری؟!»، پاسخ داد: «کسی جرات ندارد به من بگوید فیش گیتارت را در گلدان بکار! چون می دانند که چه آخر و عاقبتی بعد از این خواسته، از سوی من سراغشان می رود. تا به حال که پیش نیامده ولی اگر چنین خواسته ای عنوان شود، قطعا واکنش تندی را خواهم داشت. چون این اتفاق را به نوعی کم فروشی و توهین به شعور مخاطب می دانم.»
این نوازنده در ابتدای صحبت هایش در این باره به «موسیقی ما» گفت: « من فکر می کنم عدم امکان برنامه ریزی بلند مدت برای خواننده ها و چهره های سرشناس، از دلایل عمده این اتفاق است. نکته دیگری هم که وجود دارد، این است که در ایران موسیقی هنوز به یک صنعت تبدیل نشده. ما هنوز یک چهارچوب مدیریتی درست نداریم. برخی تلاشها صورت گرفته و یکی دو شرکت سعی شان را کرده اند که بتوانند تعاریف جهانی کنسرت را به فضای کنونی نزدیک کنند اما به نظرم این تلاشها کافی نیست. از سوی دیگر موسیقی در کشور ما چهارچوب حقوقی درستی هم ندارد. یعنی ما دچار بحران مدیریتی و حقوقی در این حوزه هستیم. هیچ ارگان و نهادی برای حفظ و حمایت از اهالی موسیقی و آثار منتشر شده در این حوزه، تلاشی نمی کند اما در عوض در بخش سانسور و اعمال محدودیت ها هم در بخش آلبوم و هم کنسرت، من فکر می کنم در جهان صدر نشین ایم! منِ کنسرت گذار مجبورم هفت خوان مجوز را طی کنم و تمام انرژی برگزاری برنامه ام را صرف دریافت مجوز می کنم. انرژی ای که باید بخش عمده اش برای بهبود کیفیت برنامه خرج شود، در راهروهای سازمان ها و ارگان های مختلف هدر می رود. در صف امضای تعهد نامهها و دریافت مجوزها و امضای نامههایی که شاید خیلی از آنها برای برگزاری یک کنسرت لازم نباشد. ولی یک عرف غلطی سالهاست که در جریان است و معلوم هم نیست تا کی قرار است ادامه پیدا کند. همین باعث می شود آن کنسرت گذار دیگر وقت و زمانی برای فکر کردن روی کیفیت برنامه اش نداشته باشد و فقط به این فکر کند که برنامه اش را اجرا کند و پولش را در بیارود و زودتر جمع کند و برود. چون معلوم نیست فردا روزی بتواند باز هم برنامه بگذارد یا نه. هیچ ثباتی در تصمیم گیری های کلان حوزه موسیقی نیست و همین باعث بوجود آمدن چنین فضایی شده است.»
وی درباره پائین ماندن سطح توقعات مخاطبان موسیقی از یک کنسرت در مقایسه با تعریف های جهانی نیز گفت: «همیشه این وظیفه هنرمند و چهره های سرشناس است که مخاطب شان و سطح سلیقه اش را ارتقا دهد. من با این بخش موافقم که چهره های حال حاضر در این باره کم کاری کرده اند. تجربه این سالها نشان داده که وقتی یک اثر فاخر و قوی از لحاظ موسیقیایی ارائه می شود، شاید کمتر از دویست نفر مخاطب دارد ولی همه اجراهای خالتور، سالن شان پر است. امیدوارم حرفم به کسی بر نخورد ولی ذائقه جامعه مخاطبان موسیقی کشور روز به روز بیشتر به سمت آثار افتضاح و بی ارزش سوق پیدا می کند. فرهنگ سطحی پسندی، روز به روز در حال رشد کردن است.»
ریاحی پور درباره بی انگیزه شدن نوازنده های روی سن که به هیچ وجه حق دیده شدن و عرضه هنرشان را ندارند نیز اعتقاد دارد: «ببین یک کنسرت موفق، یک زنجیره است. همه چیز به هم ربط دارد. مثلا من دیدم که در برخی مطالب این پرونده، درباره play back ها در کنسرت های داخلی انتقاد شده. اعم از اینکه صدای خواننده روی سن تقویت می شود و مثلا او فقط لب می زند. یا اینکه نوازنده ها در اصطلاح «فیش تو گلدان اند»!. ولی در تعریف جهانی، داستان play back فی نفسه چیزی بد و در واقع غیر عرف ای نیست. به شرطی که درست اجرا شود. یعنی ترکیبی از اجرای نوازنده ها باشد با ریتمی که play می شود. ولی متاسفانه در ایران اینگونه نیست و بخاطر اینکه همه چیز زودتر جمع شود، در بسیاری از اوقات کل موسیقی play back است. همین باعث بی انگیزگی محض برای نوازنده ها می شود و آنها هیچ انرژی و حسی برای انتقال به حاضرین در سالن ندارند. خوب طبیعی است که همین بی انگیزگی باعث می شود حس و حال استیج، آنی نباشد که باید باشد.»
نوازنده گروه دیوار در انتهای صحبت هایش نیز در پاسخ به سوال «آیا تا به حال شده خود تو هم بنا به درخواست خواننده یا رهبر ارکسرت، فیش ات را توی گلدان بکاری؟!»، پاسخ داد: «کسی جرات ندارد به من بگوید فیش گیتارت را در گلدان بکار! چون می دانند که چه آخر و عاقبتی بعد از این خواسته، از سوی من سراغشان می رود. تا به حال که پیش نیامده ولی اگر چنین خواسته ای عنوان شود، قطعا واکنش تندی را خواهم داشت. چون این اتفاق را به نوعی کم فروشی و توهین به شعور مخاطب می دانم.»
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 شهریور 1392 - 12:12
دیدگاهها
بابک ریاحی از احترام به شعور مخاطب حرف میزنه؟
بعیده!
بابک جان اگه این خواننده استاد همه چی بلد ما هستن حتما بهت میگن صبر کن!
انقدر این هوادارای کم سواده کم شنوا! از این حضرات تعریف کردن حتما به شما هم میگن شب درازه!
خیلی ممنون و واقعا این تیکه فیش تو گلدان بامزه بود حالا فیش تو گلدان بگذرد حتی شده من بعضی از نوازنده ها رو دیدم که هیچ حرکتی رو نت ها نداشتند یا عکس ال عمل معمولا کیبورد این اتفاق می افته و حوصله آدم سر میره
افزودن یک دیدگاه جدید